پاورپوینت کامل مسافر جاده های قنوت ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسافر جاده های قنوت ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسافر جاده های قنوت ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مسافر جاده های قنوت ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

به بچه ها سفارش کرده بودم به خاطر کمبود مهمات تا می توانند دشمن را غافلگیر کنند . سپیده از افق سر زده بود، هوا که روشن
شد آتش بعثیها هم شدت گرفت، صدای تانکهای عراقی به وضوح شنیده می شد . برای دادن روحیه به سایر برادران با فریاد «یا
زهرا» به سوی نیروهای دشمن هجوم بردم، شوری در بچه ها به وجود آمد وحمله آغاز شد . درست همین لحظه صدای مهیب
انفجار یکی از تانکها به گوش رسید . بیشتر مزدوران عراقی به تصور این که نیروهای تازه نفسی به ما پیوسته اند مواضع خود را رها و
فرار کردند . بچه ها با شوری وصف ناپذیر و تحت سایه امدادهای غیبی به تعقیب بعثیها پرداخته و جمع کثیری از آنان را به هلاکت
رساندند .

کوه موردنظر از تخته سنگهای بزرگی پوشیده شده بود و من در پشت یکی از همین تخته سنگها موضع گرفته بودم، ناگهان با
اصابت موشک آر . پی . جی دشمن به آن، دنیا در مقابل دیدگانم تیره و تار شد . تخته سنگ کاملا متلاشی گردید و من به واسطه
موج انفجار از بالای کوه پرت شدم . در حین سقوط چندین بار به تخته سنگهایی برخورد کردم و هر بار با شدت بیشتری به سمت
پایین پرتاب شدم . در این فاصله سعی می کردم شعله های آتشی که صورتم را در کام خود می سوزاند با کمک دستهایم خاموش
کنم . وجود آن همه درد مانع از آن نشده بود که دستهای مجروحم گوشتهای آویزان صورتم را احساس نکنند . سرانجام با شدت
هر چه تمام تر بر سطح زمین کوبیده شدم . در آن دم به تصور اینکه زمان وصال یار نزدیک است، مرتبا شهادتین را تکرار می کردم
تا این که …

در خلسه شیرین این درد الهی، من به وضوح طنین سایش بالهای ملائک را بر زمین می شنیدم . حالا دیگر فضای آن عرصه
روحانی آکنده از شمیم دلاویز مشک و عنبر بود و من گوش جان به نوای شورانگیز بلبلان آن گلشن رضوان سپرده بودم . به جرات
سوگند می خورم آن لحظات فصل طرب من بود که سبکبال و فارغ از دردهای دنیوی در دشتی از لاله های بی شمار بر فرشی از
گل ریحان بودم . چگونه می توان زمزمه آن نهرهای جاری را به دست فراموشی سپرد، هنگامی که پنج تن آل عبا بر گردم حلقه
زدند، من هبوط نور را به نظاره ایستاده بو