پاورپوینت کامل سرگذشت عدالت و قضاء در عربستان سعودی ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سرگذشت عدالت و قضاء در عربستان سعودی ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرگذشت عدالت و قضاء در عربستان سعودی ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سرگذشت عدالت و قضاء در عربستان سعودی ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۷۸
به طور کلی قانون مانند هر پدیده اجتماعی، در حال تحول و رشد است و در کشور عربستان
نیز این پدیده در سیر تاریخی خود مراحلی را طی کرده است. به منظور تبین و ریشهیابی
هر چه بیشتر نهادهای حقوقی موجود در این کشور، بیان خلاصهای از این مراحل ضروری و
لازم است.
الف ـ دوران جاهلیت
کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ
عرب را «دوره جاهلیت» نامیدهاند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان
و به طور کلی اعراب، به لحاظ فسادی بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.
اخلاق در جاهلیت
نظام قبیلهای در میان عرب پیش از اسلام، بنیادیترین نظام اجتماعی بود و در میان
اعراب شبه جزیره، بهسان دیگر جوامع آغازین، بسیاری از دستورهای اخلاقی در قالب
قبیله تفسیر میشد. آنگاه که دستوری اخلاقی به حقوق انسانی; مانند «حق زیستن» و «حق
مالکیت» مربوط میشد، دایره اجرای آن، با قبیله بسته میشد و کشتن افرادی از دیگر
قبایل، به بردگی گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امری غیر اخلاقی تلقی
نمیگشت. تعرض به جان، آزادی و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام
امری کاملاً عادی به شمار میآمد و در جای جای آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب
این شیوه زندگی دیده میشود.(۱۵۸) حاتم طایی که به عنوان یکی از نامدارترین الگوهای
اخلاقی پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و
غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهای او چنین آوردهاند که: «هر
گاه غنیمت میگرفت، آن را به غارت میداد و چون اسیری میگرفت، آزادش میساخت» و
«هرگز یگانه فرزند مادری را نمیکشت».(۱۵۹) در قرآن کریم با اشارهای به همین تاخت
و تازهای میان قبایل، الفت و برادری آنان، پس از روزگاری عداوت و دشمنی، از نعمتهای
الهی شمرده شده است.(۱۶۰)
در نظام اخلاقی محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتی اگر وی از
اهل ظلم و تجاوز میشد، امری تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل
باستانی عرب انعکاس یافته است.(۱۶۱) این تعلیم و این ضرب المثل به قدری گسترش و
نفوذ داشته که حتی در فرهنگ اسلامی، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلی الله علیه وآله)
تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یاری برادر ظالم، همانا
بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»(۱۶۲)
در سالهای نزدیک به بعثت پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) گروهی از رجال صاحب نفوذ و
نیکاندیش مکه، پیمانی مشهور به «حلفالفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر
مظلومی را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول
گرامی(صلی الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید
میفرمود، باید گامی در جهت شکستن حمیت بیقید و شرط قبیلهای دانست.(۱۶۳) حمیت
قبیلهای عرب پیش از اسلام در آیهای از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به
«حمیهالجاهلیه» تعبیر شده است.(۱۶۴)
در دوران پیش از اسلام، برخی از حقوق اخلاقی کمابیش در داخل قبیله رعایت میشد و
مجازاتهایی برای افراد متخلف وجود داشت، اما برخی دیگر از حقوق اخلاقی اساساً نزد
آنان به عنوان حق شناخته نمیشد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم
گیرنده بود و میتوانست از بیم تنگدستی فرزند خود را به قتل رساند.(۱۶۵) یا حتی
دختر خویش را زنده به گور کند.(۱۶۶) بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار
مجازات و تنبیه بینگارد.(۱۶۷)
در مواردی که دستورهای اخلاقی نه بر پایه حقوق انسانی، بلکه بر پایه لطف و بزرگواری
نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقی حتی در برخورد با مردمی از
دیگر قبایل دیده میشود.(۱۶۸) در حکایاتی بر جای مانده، بخشندگی و میهماننوازی عرب
پیش از اسلام، که در اشخاصی چون حاتم طایی به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که
فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این
گونه بخشندگیِ بیحساب که نتیجهای جز حرمان و بیچیزی نداشت، در آن روزگار از سوی
گروهی سرزنش میشد، اما نظام اخلاقی غالب، آن را به عنوان فضیلتی عالی ستایش
میکرد.(۱۶۹) قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت
شیوهای متعادل در بخشش فراخوانده است(۱۷۰) و این یکی از نمونههای روشن در اصلاح
نظام اخلاقی است.
تبیین اخلاق اسلامی در ضمن آیات قرآنی و سنت نبوی، به تدریج در طول حیات پیامبر
اکرم(صلی الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوی، برخی از
ویژگیهای اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقی قبیلهای از اخلاق
اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخی از ویژگیهای اخلاقی
که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمیساخت و نظر حکومتها را به خود جلب
نمیکرد، تا دیر زمانی دوام یافت.
حکمتوحکیمان عرب پیشاز اسلام:
حکمت به مفهوم اندرزهای کاربردی، که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است، از
دیرزمان در آموزشهای اخلاقی مردم مشرق زمین; از جمله اقوام سامی جایگاهی ویژه داشته
و در نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام نیز اندرزهای حکیمان، محور اصلی تعالیم اخلاقی
را تشکیل میداده است. شماری از حکیمان کهن، در شکل دادن به نظام اخلاقی جامعه عرب،
در واقع یا در اسطوره نقش مهمی ایفا نمودهاند.
لقمان که غالباً فردی از قوم باستانی عاد شناخته شده است، در فرهنگ عربی پیش از
اسلام نقشی انکار ناپذیر داشته و حکمت او ضرب المثل بوده است.(۱۷۱) از همین روست که
قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمی برجسته نام میبرد و نمونههایی از مواعظ او را
یادآور میشود.(۱۷۲) نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربی در بازماندههای ادب
عربی پیش از اسلام به تکرار میتوان یافت.(۱۷۳) از روایات چنین بر میآید که
مجموعهای مدون از حکمتهای لقمان تا روزگار پیامبر(صلی الله علیه وآله) رواج داشته
و نسخهای از این مجموعه که از آن به «مجلهلقمان» تعبیر میشده، در اختیار سوید بن
صامت از رجال عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله)بوده است.(۱۷۴)
پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزی، بهترین
انگیزه بود تا عالمان اسلامی نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانی اهتمام ورزند. علاوه
بر نسخههای مستقل با عنوان «حکمهلقمان» یا عناوین نزدیک بدان، نمونههایی از
گفتهها و اندرزهای لقمان در آثار اخلاقی و دیگر آثار اسلامی جای داده شده
است.(۱۷۵) ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یکسو و نقل افسانههایی گوناگون از
لقمانـکه اعمالی ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامی; چون قتل فرزند به خشم و
زیادهروی در اکل(۱۷۶) را به این حکیم نسبت دادهاندـاز سوی دیگر موجب گشته است
که برخی نویسندگان اسلامی برای رفع این مشکل تلاش نمایند و لقمان قرآنی را شخصی جز
لقمان از قوم عاد محسوب دارند.(۱۷۷)
در شمار حکیمان عرب به روزگاری نه چندان دور از بعثت، اکثم بن صیفی نامبردار
است(۱۷۸) که حکمتهای او تا قرنها پس از ظهور اسلام در میان عرب تداول داشته است.
بسیاری از ضرب المثلهای مشهور عربی از کلمات قصار اکثم دانسته شده(۱۷۹) و گفتارهای
بلند و کوتاه او در منابع گوناگون ادب گرد آمده است.(۱۸۰)
سرانجام باید از ابن ساعده ایادی نام برد که اواخر عمر او با کودکی پیامبر(صلی الله
علیه وآله)همزمان بوده و بر پایه روایاتی، پیامبر(صلی الله علیه وآله)حکمتهای او را
ارج مینهاده است.(۱۸۱) تا سده ۴ق.=۱۰م. هنوز حکمتهای فراوانی به نثر و نظم از
زبان ابن ساعده تداول داشته است(۱۸۲) و نمونههایی از اندرزهای او را میتوان در
آثار کهن اسلامی باز یافت.(۱۸۳)
به طور کلی به لحاظ عدم وجود دولت به معنای صحیح کلمه در عربِ زمان جاهلیت، قوانین
وضعی و مدون به معنای امروزی وجود نداشت و منبع تشریع و قوانین در آن زمان عرف بود;
یعنی روابط حقوقی افراد در آن دوره بر اساس عرف و عادات تنظیم میشده است. به عبارت
دیگر عرف در زمان جاهلیت مانند سایر اجتماعات اولیه بشری همراه با عادات اجتماعی،
اساس تنظیم روابط افراد بوده و این عرف و عادات غالباً نشأت گرفته از آراء عمومی
قبیله و سلطه معنوی رئیس قبیله بوده است; به طوری که قوانین نشأت گرفته از عرف و
عادات اجتماعی اثر متقابلی بر همدیگر داشتهاند.
در این دوره امر قضاوت به عهده رئیس قبیله بوده و متخاصمین; اعم از افراد و قبیله،
برای فصل خصومت به حَکَم نیز مراجعه میکردند. و در تاریخ اعراب، افراد زیادی از
قبیلههای مختلف به این امر شهرت داشتهاند; به عنوان مثال در قبیله قریش
عبدالمطلب، بنیهاشم و ابوطالب ابنهاشم… از حکمهای مشهور بودهاند.
البته مراجعه به حکم برای فصل خصومت، جنبه تخییری داشته و منوط به رضایت طرفین
اختلاف بوده است. همچنین آراء صادره از سوی حَکَم قانوناً الزام آور نبوده و اعتبار
و قدرت اجرایی آن بستگی به سلطه معنوی حکم داشته است و در این راستا بعضی از حکمها
تعهد و وثیقههایی را از متخاصمین برای قبول و تندادن به حکم اصراری از ناحیه خود
میگرفتند.
آیین دادرسی:
اصل «برائت ذمه» در رسیدگی حکمها از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و ارائه دلیل بر
عهده مدعی بود و در صورتی که مدعی قادر به اثبات دعوی نبود، این حق را داشت که از
مدّعی علیه طلب سوگند نماید و در صورتی که مدعی علیه ادای سوگند مینمود، دعوای
مدّعِی رد میگردید. ادای سوگند خارج از مکّه انجام میگرفت و طبق عادات معمول
سوگند به نام بزرگترین بتزمان که آویزان به کعبه بود ادا میشد. (بتهُبَل).
آنچه که در این زمان از نظر آیین دادرسی قابل ذکر است، استعمال قُسامه به عنوان یکی
از ادلّه اثبات قتل بود به طوری که اگر مقتولی را در محلهای مییافتند که قاتل آن
ناشناخته بود، مردان اهل محله بایستی ۵۰ بار سوگند برای اثبات بیگناهی خود یاد
میکردند.
حقوق خانواده:
به طور کلی در عرب جاهلیت، هدف از تشکیل خانواده; مانند هر جامعه دیگرِ آن زمان،
تناسل و توالد بود و در کنار این امر، تألیف بین قبایل از طریق مصاهره نیز از جمله
اهداف پایهگذاری خانواده بوده است; به طوری که از تاریخ ازدواج، زوجه ضمن داخل شدن
در ولایت و سلطه زوج به قبیله او نیز عملاً انتقال مییافت.
در عقد ازدواج معمولی و عادی; مانند امروز، رضایت ولیّ زوجه و پرداخت مهر و فقدان
سبب تحریم، از جمله شرایط مهم و اساسی عقد نکاح بود.
در این دوره، علاوه بر نکاح عادی، که شرایط اساسی آن ذکر گردید، نکاح استبضاع(۱۸۴)
نکاح تعدد ازدواج و زوجات(۱۸۵)، نکاح شغار(۱۸۶)، نکاح خِدن(۱۸۷)، نکاح بدل(۱۸۸)نیز
وجود داشته که هر یک دارای تعریف و شرایط ویژهای بودهاند.
انحلال نکاحِ عادی در این دوره از طریق طلاق صورت میگرفت که اختیار طلاق صرفاً به
دست مرد بوده و زن تنها در صورت شرطِ این امر در عقد، میتوانست از این اختیار
بهرهمند گردد که این توسط امر زنان صاحب شرف و قدر انجام میشد.(۱۸۹)
انجام طلاق نیاز به تشریفات خاصی نداشته و حتی میتوانست به صورت شفاهی صورت گیرد.
اسباب دیگری نیز برای انحلال نکاح در آن زمان وجود داشته که عبارتند از: خلع،
ایلاء، ظهار و مرگ.
در این دوره، برای ازدواج مجدد بعد از انحلال نکاح، زن بایستی عده نگاه میداشت و
مدت آن در صورت مرگ شوهر، یک سال تمام بوده است.
ب ـ عصر اسلامی
همان طور که پیشتر گفتیم، در دوران جاهلیت، روابط حقوقی و اجتماعیِ افراد، بر اساس
عرف و عادت بوده که انسجام لازم را نداشته و غیر مدوّن بوده است. ظهور دین اسلام،
با توجه به جامعیت این دین مبین، تأثیر به سزایی در اخلاق و رفتار اعراب گذاشت و از
آنجا که دین اسلام در تمام ابعاد دارای برنامههای مدون و فراگیر بود توانست در مدت
کوتاهی تغییرات بنیادین در ابعاد اخلاقی، حقوقی، اقتصادی و… اعراب به وجود آورد و
احکام و دستورات اسلامی توانست ضمن حفظ کرامت انسانی و رعایت حقوق و آزادیهای
افرادازیکطرفولحاظ مصالح امت و جامعه از سوی دیگر پایهگذاری اصول یک جامعه نوین و
نوپا را از هر جهت تأمین نماید.
ایندوره رادرتاریخعرببهطورکلیوتاریخ عربستان میتوان به ادوار زیر تقسیم نمود:
۱ ـ عصرصاحب شریعت (پیامبر(صلی الله علیه وآله))
صاحب شریعتِ اسلام، محمد بن عبدالله بن عبدالمطلّب بن هاشم است که به بزرگترین و
شریفترین قبیله عرب قبل و بعد از اسلام تعلّق داشته است.
محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله) در سال ۵۷۰ میلادی در مکه متولد و در سن چهل
سالگی و در سال ۶۱۰ میلادی به پیامبری مبعوث شد و از زمان نزول وحی به ایشان، رسالت
اسلام آغاز گردید و با آغاز این رسالت، دوره اوّل در تاریخ شریعت اسلامی شروع شد که
تا زمان وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) یعنی سال ۶۳۲ میلادی استمرار یافت.
آیات قرآن در مکه و مدینه برای هدایت نازل شد و به طور کلی تفاوتهایی نیز بین آیات
مکی و مدنی وجود داشته و دارد. آیات مکی کوتاه و بیشتر درباره توحید و امور اخروی و
عبادات و دیگر امور دینی است، در صورتی که آیات مدنی مفصل و در باره مسائل سیاسی،
احکام، و روابط اجتماعی میباشد.
در این دوره،افزون بر قرآن، که اصل و اساس تشریع در اسلام بود، مبنای دیگری نیز
برای تشریع پایهگذاری شد و آن عبارت بود از سنت نبوی که شامل افعال و اقوال و
تقاریر حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) بوده است; به طور کلّی پیامبر(صلی الله علیه
وآله) در این دوره، هدایت و رهبری مردم را در تمام زمینهها به عهده داشته است.
خلاصه این که با ظهور اسلام بعضی از عادات معمول در میان اعراب جاهلیت، به صراحت
لغو شد و بعضی دیگر با اندکی تغییرات امضا شد و قبول گردید. اساس اجتماع و امّت، بر
پایه مقرّرات و قوانین شریعت قرار گرفت و عصبیت قبیله در تنظیم روابط افراد از
مقبولیت قبلی افتاد، اقامه عدل و امنیت جایگزین تعدّی و ظلم و قتال قرار گرفت و بر
خلاف دوران جاهلیت، اسیران، زنان و قاصران از حمایت جدی برخوردار شدند.
بر رعایتِ عهد، عقود، پیمان، مالکیت فردی و مساوات تأکید گردید و تضمین آنها; از
جمله اهم وظایف این جامعه نوپا به شمار میآمد.
۲ ـ عصر خلفای راشدین
این دومین دوره برای تشریع اسلامی تلقی میگردد و از وفات حضرت محمّد(صلی الله علیه
وآله)آغاز و با فوت حضرت علی(علیه السلام) خاتمه یافت. (۶۶۱ ـ ۶۳۲ م)
در این دوره، علاوه بر قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجماع و قیاس نیز به
عنوان منبع تشریع اسلامی معرفی شد و به طور کلی ادلّه اربعه: «کتاب»، «سنت»، «قیاس»
و «اجماع» تکمیل گردید.
با پیدایش ادله اربعه برای تشریع، عرف و عاداتـکه در دوران جاهلیت دارای جایگاه و
ارزش ویژهای بودـبه عنوان یک دلیل مستقل و شناخته شده پذیرفته نشد.
۳ ـ عصر خلافت امویان
این عصر از خلافت معاویه در سال۶۶۱ آغاز و در سال ۷۵۰م. با سقوط دولت اموی شام
پایان یافت.
در این عصر، مشربهای گوناگونِ فقهی به وجود آمد، تا حدی که این دوره به «عصر تأسیس
فقه اسلامی» نامبردار گشت.
تمسک به نصوص، سنت و حدیث از سوی بعضی از فقها از یکسو و استناد و اتکا به قیاس از
سوی بعضی دیگر از فقها، در این دوره معمول بوده است.
امام جعفر صادق(علیه السلام) بنیانگذار مکتب جعفری، در این دوره و عصر حضور داشته و
شاگردان زیادی را پرورش داده است. ایشان عمل به قیاس را مردود اعلام داشتهاند. در
این دوره اهتمامی در جهت تفسر قرآن و جمع آوری احادیث صورت گرفته است.
۴ ـ عصر عباسی
این عصر از اوائل قرن دوم هجرت با ولایت عبدالله ملقّب به «سفاح» آغاز شد و تا اوسط
قرن چهارم ادامه داشت عباسیان به قساوت و دیکتاتوری معروف بودهاند. ترجمه کتب
فارسی و یونانی به زبان عربی و پیدایش علم اصول و تألیف کتب عدیده در این زمینه و
نیز پیدایش علوم تفسیر و حدیث و فروع، از جمله امتیازات مهّم این دوره به شمار
میآید.
در این دوره فقیهان اهل سنت، به دو طایفه «اهل رأی» و «اهل حدیث» تقسیم شدند. در
رأس فقهای اهل رأی در بغداد ابوحنیفه و در رأس فقهای اهل حدیث در حجاز مالک ابن انس
قرار داشت. از ویژگیهای مهم اهل حدیث، تمسک آنها به قرآن و سنت و پرهیز از رأی و
اجتهاد بود و در مقابل، اهل رأی بیشتر به اجتهاد و اِعمال رأی معتقد بودند و با
ادلّه عقلی جدید; مانند قیاس و استحسان، در استنباط سروکار داشتهاند.
پیدایش مذاهب فقهیِ: شافعی، حنبلی و همچنین مذهب شیعه مربوط به این دوره از تاریخ
است.
به طور خلاصه، در این دوره از جهت مبانی تشریع، استعمال ادله عقلی; یعنی قیاس و
اجماع نسبت به ادله نقلی; مانند نصوص قرآن و سنت افزایش زیادی داشته است.
۵ ـ عصر انحطاط
در این دوره، که به انقراض عباسیان انجامید، به طور کلی انحطاط تمام زمینههای
سیاسی، اقتصادی و علمی را فرا گرفت.
در این عصر بغداد، بلاد شام، مصر و خلافت اسلامی در اندلس ساقط شد و حکومتها نیز
هر یک به مذهب خاصی گرایش پیدا کردند; به عنوان مثال ترکها مذهب حنفی و فاطمیان
مذهب اسماعیلی را برگزیدند. در این دوره باب اجتهاد مسدود شد و فقهای اسلامی شروع
به تقلید از متقدمین نمودند.
۶ ـ عصر عثمانی
دولت عثمانی در اواخر قرن سیزده میلادی (۱۲۹۹) تشکیل شد و پس از مدتی وسعت زیادی
پیدا کرد. بلاد عثمانی در اصل و ابتدا به شریعت اسلامی، بدون تقید به مذهب خاصی،
توجه و گرایش یافتند ولی بعدها مذهب حنفی به موجب فرمان سلطان سلیم اول، در اوائل
قرن شانزده، مذهب رسمی برای قضاوت و افتاء قرار گرفت.
گسترش فتوحات دولت عثمانی و آشنایی که در این راستا با کشورها و قوانین اروپایی
ایجاد شد، در تدوین قوانین در زمینههای تجارت، اراضی، جزایر و اصول محاکمات نقش
بسیار مهمی داشته است.
در این دوره، اختلافات و منازعات حاصل در محاکم شرعی، نظامی و محاکم خاص بررسی
میشد. در محاکم شرعی، احوال شخصی و در محاکم نظامی، که عمدتاً قوانین آن مقتبس از
قوانین جدید اروپایی بود، کلیه دعاوی جزایی، تجاری و مدنیـغیر از آنهایی که در
حکومت محاکم شرع یا محاکمه خاص بودـرسیدگی و بررسی شد.
محاکم نظامی مشتمل بر محاکم بدایت (ابتدایی)، استیناف و محکمه تمیز بود که این
محاکم معمولاً از سه قاضی یا بیشتر تشکیل میشد و در دعاوی کوچک یک قاضی میتوانست
به سرعت مبادرت به صدور رأی نماید.
مهمترین محاکم خاص(۱۹۰) عبارت بود از محا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 