پاورپوینت کامل سفر عشق (مناسک حج) ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سفر عشق (مناسک حج) ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفر عشق (مناسک حج) ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سفر عشق (مناسک حج) ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۲

آنچه در پیمیآید، گزارشی است مصوّر از طرح عملی پایان دوره کارشناسی نقّاشی، که
خانم مرضیّه فامیل دردشتی، با راهنمایی آقای ایرج اسکندری (به عنوان استاد راهنما)
و آقایان حسامی و فرد (به عنوان استادان مشاور) با همکاری سازمان حج و زیارت، به
انجام رسانیده، و در نیمسال دوّم از سال تحصیلی ۵ـ۱۳۷۴، به گروه نقّاشی دانشکده
هنر دانشگاه الزهرا(علیها السلام)ارائه نمودهاند.

این طرح عملی (پروژه)، شامل نوزده تابلوی نقّاشی با موضوع «مناسکحج» است.

وأذّن فیالنّاس بالحجّ یأتوکَ رجالا وعَلی کُلّ ضامر یأتین من کلِّ فَجٍّ عَمیق

«در میان مردم اعلام حج کن; با پای پیاده و بر پشت هر شتر لاغری به سراغت خواهند
آمد و از دوردست صحراهای عمیق به سویت میشتابند.»

حج در نگرشی کلّی، سیر وجودی انسان است به سوی خدا; او که ابدیّت مطلق است و
لایتناهی، و حج در یک جمله: «حرکت مطلق است به سوی کمال مطلق»; وهمین کمال مطلق و
زیبایی مطلق، موجب کشش و گرایش من به این موضوع شد. همچنین نپراختن

هنرمندان نقّاش به این موضوع عرفانی، انگیزهای شد که به مطالعه در این زمینه
بپردازم.

امید است توانسته باشم تا اندازهای عظمت و غنای این مراسم را در تصاویر نشان دهم.

زمینه

حج، عملی است عبادیـسیاسی که هر جزئی از اجزای آن، دارای اسراری است; اسراری که
در آیات و روایات به آنها اشاره شده و یا محقّقان بر آنها دست یافتهاند!(۱)

هر عملی از اعمال (مناسک) حج، اشارهای دارد به رازی تاریخی و یا رمز و نمادی است
از واقعهای دور در تاریخ کهن پیامبران; به ویژه میتوان گفت که سراسر اعمال و
اذکار حج، ایما و اشاره به سرگذشت شیخ انبیا(علیه السلام) و خاندان اوست.

قرنهاست که حاجیان، میان دو کوهِ صفا و مروه، در سعیاند به یاد هاجر; و در منا
قربانی میکنند به یاد اسماعیل و خدای یکتا را لبیک میگویند در اجابت از دعوت
قهرمان توحید (ابراهیم(علیه السلام)); از شیطان ابراز نفرت میکنند، به پیروی از
ابراهیم، ابراهیمی که مورد ابتلا و آزمایش خداوند قرار گرفت: واِذِ ابتَلی
ابراهیمَ ربّهُ بِکَلِمات فأتمَّهُنَّ.(۲)

کعبه، طواف، حرم:

در میان تمامی بقاع روی زمین، جایگاهی شریفتر و گرامیتر از کعبه و مسجدالحرام وجود
ندارد و به خاطر همین شرافتِ ویژه است که آنجا قبلهگاه مسلمانان و قطب و مرکز
دایرههای بزرگ انسانی در اوقات معیّنی از هر روز است و هم کانون حاجیان و راهیان
دیار یار، که با شوقِ تمام، گرداگر خانه خداـکه خانه مردم استـدور میزنند و
نمایشی عظیم و دیدنی از عشق و عاشق و معشوق را نشان میدهند.(۳)

خانه ساده سنگییی با معماری ابتدایی و بیگانه از هرگونه آرایه و پیرایه ظاهری، رمز
وحدت بشری و الگوی امن و امان در جامعه انسانی است. این خانه کهن و این
باستانیترین معبد روی زمین، که به دست ابراهیم خلیل بازسازی شده، پناهگاه و ملجأ
دینی و کهف حصین اجتماعی تمامی مردم روی زمین است. در هیچ نقطه جهان، برای هیچ ملّت
و قوم و قبیله و نژاد و طایفهای، چنین مرکزی، با این اوصاف و با این معنویت و جذبه
و حرمت و تقدّس، وجود ندارد.(۴) و سنگهای روی هم قرار گرفته کعبه، تاریخ مجسّم
توحید است;

۱ ـ «گوشهای از اسرار حج»، جعفر سبحانی،
فصلنامه میقات حج، ش، ص۳۲

۲ ـ «جمرات کجاست؟»، مهدی پیشوایی ـ حسین گودرزی، میقات حج، ش۹

۳ ـ «گوشهای از اسرار حج»، جعفر سبحانی، فصلنامه میقات حج، ش۸، ص۳۸

۴ ـ «نگرشی کوتاه به مناسک حج»، محمّد جواد حجّتی کرمانی، میقات حج، ش۱، ص۹۷

حجرالاسود، نشان پیمان خداست با بندگان; و طواف، خود دریایی است از معرفت و عشق و
شیفتگی!

امام صادق(علیه السلام) فرمود: سرّ این که کعبه چهار دیوار دارد، آن است که بیت
معمور، دارای چهار دیوار و چهار ضلع است. بیت معمور دارای چهار ضلع است، برای این
که عرش خدا دارای چهار ضلع است; و عرش خدا دارای چهار ضلع است، برای این که کلماتی
که معارف الهی بر آن کلمات استوار است، چهار کلام است: «سبحانالله»، و«الحمدلله»،
و«لا اله إلاّ الله» و«الله اکبر».

تسبیح است و تهلیل، تحمید است و تکبیر.

این حدیث، انسان را از عالم طبیعت به عالم مثال و از عالم مثال به عالم عقل و از
عالم عقل به عالم اله، راه میبرد.(۱)

بر محور کعبه، از شش گوشه، منطقه ممنوعه یا حرم امن الهی است. برای ورود به حرم
باید احرام بست و چه زیباست وحدت ریشهای حرم و احرام که به یک تعبیر دقیق میتوان
احرام را بازسازی حرم در وجود مُحرِم شمرد. حاجی که احرام برمیبندد، گویا حرم امن
خدا را در وجود خود به وجود میآورد و منطقه وجود خودش را منطقه ممنوعه و منطقه صلح
و آرامش و منطقه امن و امان اعلام میدارد.

تلبیه:

«لبّیک اللّهمّ لبّیک، لَبّیک لا شریک لکَ لبَّیک، إنّ الحمد والنعمه لکَ والملک،
لا شریکَ لکلبیک!».

تنها واجب حج از مقوله لفظ و کلام، بجز نماز طواف (که همان نماز معمولی شناخته شده
است)، همین کلمات پر طنطنه و پر جلال و شکوه است!

عرفات:

عرفات، سرزمین شناخت، سرزمین اولین انسان، که هبوط کرد و دوباره راه صعود باز
گرفت… سرزمین آدم و ابراهیم و محمّد(صلی الله علیه وآله)، سرزمین تجلّی کامل
جبرئیل بر پیغمبر، سرزمین برّ و برهوت، بیهیچ نشانه و ساختمانی… در اینجا انسان
است و زمین و آسمان! کدام

۱ ـ «اسرار حج در روایات»، عبدالله جوادی آملی،
میقات حج، ش۲، ص۲۸

سرزمین است که آدمی را بدین گونه در متن خلقت طبیعی و حقیقیاش قرار دهد؟ عصر
درخشنده بازگشت و توبه و انابه… در عهد بازسازی خویشتن و تکوین شخصیت جدید، اینجا
جایگاه اعلام ابدی احکام اسلام توسّط آخرین سفیر وحی الهی است. در اینجا آدمی در
هالهای از عظمت و سکوت، الهام و معنویّت، اندیشه و تأمّل، راز و نیاز و مناجات و
دعا و عبادت محو میشود.

پیغمبر فرمود: «الحجّ عَرَفه… حجّ همان عرفه است.» اگر در این اولین منزل حج، روح
و قلبت دگرگون شد و انقلابی و تحوّلی یافتی و وقوف در عرفات، تو را به درنگ، تفکّر
و تدبیر واداشت و نیز وقوف به مشعر این حالت را به کمال رساند و هر دو وقوف، به
درستی انجام یافت، زیربنای سایر مناسک، مستحکم و خلل ناپذیر شده است.

مشعرِ الحرام:

فاذا اَفَضتم مِن عَرَفات فَاذکُروا اللهَ عندَ المشعَرِ الحَرام

این آیه برای حاجیانی که غروب روز نهم به سوی مشعرالحرام کوچ میکنند، رنگ و بو، و
تلألو و درخشندگی، و جذبه و حال و هوای ویژهای دارد… مَشعَر، حرم است. عرفات،
حرم نیست. تو برای ورود به حرم، از حرم احرام بستی و برای آنکه لایق حرم شوی بیرون
از حرم، در صحرای عرفات، خود را باز شناختی و باز ساختی و اینک شبانه عازم حرم
خدایی! مشعر حرم است; مِنا حرم است; مکّه حرم است; و تو مرحله به مرحله اجازه ورود
مییابی.

شب را در مشعر به ذکر خدا میگذرانی و به کار تجهیز نیرو و تهیه سلاح برای نبرد با
شیطان میپردازی. سنّت است که سنگریزههای رمی جمرات را از سرزمین مشعرالحرام
گردآوری… این تعلیم، آمادهسازی افراد برای مقابله با دشمن است… شبانه و در
آرامش و به حال پنهانی و نیمهپنهانی (این حالت پنهانی و نیمه پنهانی، برای آنها که
شب دهم در مشعرالحرام بودهاند، کاملا محسوس است)!

مِنا:

مِنا، سرزمین آرزوها، مصافگاه نبرد پیروزمند ابراهیم است که بیشترین و سختترین بخش
مناسک حج، در آن انجام میگیرد… سرزمین نبرد با شیطان و فدا کردن قربانی و

تقصیر و شب را به روز آوردن در حالت بیم و امید و با ذهنیّت و روحیه و اندیشه مجاهد
خستگی ناپذیری که سه روز متوالی (به نشانه جدّیت و پشتکار و تداوم نبرد، تا مرحله
نهایی پیروزی قطعی بر دشمن)، جهاد خود را با نشاط و امید و سخت کوشی و پایداری
ادامه میدهد.

تمرینی زیبا برای تلقین روح جهاد با دشمن… جمرات سهگانه، الگوی پلیدی و
ناپاکیاند. در اینجا ابراهیم خلیل(علیه السلام) با وسوسه شیطان درآویخت و با او
نبرد کرد و او را مغلوب ساخت. این، سنگپرانی بیمعنا به یک جرثومه برآمده بدترکیب
نیست. این، آمادهسازی نمونهوار بشر، برای نبردهای سهمگین و مکرّر روزانه در عرصه
زندگی است.

قربانی، سنّت بزرگ ابراهیم خلیل و یادگار همیشه جاوید فِدای اسماعیل است. به یاد
داشته باش که: فردی سالخورده که سالیان پربرکت عمرش را در تلاش و رزم و هجرت و ترک
مال و اولاد گذرانده، اینک، در اواخر عمر ـدرحالی که تمام امیدش به فرزند دلبندی
است که بر سر پیری شمع شبستان زندگیاش شدهـ مأمور میشود فرزند امید خویش را برای
خدا قربانی کند… و وقتی ابراهیم، به سوی مأموریت خود گام صدق برداشت و با تمام
جان از سر فرزند گذشت و بر گلویش کارد کشید، به فرموده قرآن: وَنادَیناه اَنْ
یاابراهیم قدصدّقتَ الرؤیا، انّا کذلک نَجزِی المحسنین وفَدَیناه بِذِبح عَظیم;
برایش ندا آمد و مأمور به ذبح گوسفند به جای فرزند شد.

حجرالاسود:

حجر الاسود، این سنگ سیاه معمولی، بیهیچ مزیّت طبیعی و ساخت رمزوار و ناشناخته، به
عنوان «یمینالله» (دست بیعت خدا) معرفی شده است. حجرالاسود، به مَثَل، چونان پرچم
است که در بافت و ساخت ظاهری، تفاوتی با نظایر خود ندارد; امّا رمز و نشان گویای
همگی تاریخ و موجودیّت و شرافت یک ملت است.

حجر، در تصوّری دیگر، قلب بیت است که گویی هر چه قدس و جلال و معنویّت و جذبه شکوه
است، از همین عنصر کوچک به سراسر بیت تزریق میگردد… و بیت نیز به نوبه خود نسبت
به مسجد و مسجد به مکه و مکه به حرم و حرم به سراسر جهان همین موقعیت را داراست…
قلب معنویت در حجر میتپد و از آنجا به بیت، جریان مییابد… کعبه، خود قلب

تپنده مسجد میشود و مسجد، قلب شهر مقدس مکّه است که خون معنویّت و تقدّس را به
عروقش میرساند و شهر مکّه، محدوده حرم را سیراب میکند و از این مرکز مطهّر و
منوّر است که سراسر گیتی از شراب ناب توحید سرمست میگردند…

حجر، با دیدی دیگر، رمز وحدت همه بشریت است! گویی انسانهای همه روی زمین، با
استلام حجر، در بیعتی با حاکم مطلق هستی و پروردگار یکتای انسان، رنگ و نژاد و زبان
و سرزمین خویش را از یاد میبرند و به ولایت و حاکمیت واحدی تن میدهند که همه
روحها تسلیم اوست.

بدین گونه، پس از طواف، دست در دست خداوند مینهیم تا از پیمان همه طاغوتهای درونی
و بیرونی به درآییم و پس از آنکه در آسیای طواف، رنگها و نژادها و… را در هم
شکستیم، همنوا با همه انسانها… و همه طبیعت،… یقین خویش را به پادشاهی مطلق او
ابراز داریم.(۱)

صفا:

صفا، یادگار نخستین فریاد اعلام نبوت خاتم انبیا(صلی الله علیه وآله) است و سعی از
این کوه تا آن کوه (مروه)، ضمن تجدید خاطره پیجویی جانفرسای هاجر (مادر اسماعیل)
در جستجوی آب برای فرزند خردسالش، نمایشگر حالت بیم و امید و خوف و رجای حجگزار
است. در هیچ کجای عالم، در فاصله هیچ دو کوهی، چون صفا و مروه، این همه خاطرات
روحانی و ملکوتی و سیر انفسی وجود ندارد… در سعی بین صفا و مروه، چه میخواهی؟
این کو به کو به دنبال دوست گشتن و بیتاب و مضطرب در جستجوی قرب بودن، این حالتِ
حیرت و سرگشتگی پس از تقرب یافتن در طواف…

حاجی در سعی، کوشش پیگیر و مکرّر خود را برای ادامه راه وصال به نمایش میگذارد و
اضطراب خود را نشان میدهد; بخصوص در هروله، جذر و مدّ روحی (و انعکاس این جذر و
مد، در تمامی اعضای بدن و سراسیمهشدن و بیتاب شدن…) به خوبی تجلّی مییابد.
هروله، از سویی دیگر، موجب فرو ریختن بارهای سنگین کبر و خودبینی و انانیت و
خودپرستی است.(۲)

۱ ـ مناسک فکری حج، برگرفته از آثار دکتر علی
شریعتی، انتشارات سروش، ۱۳۵۹

۲ ـ «نگرشی کوتاه به مناسک حج»، محمد جواد حجّتی کرمانی، فصلنامه میقات حج، ش۱، ص۲۸

عارفان گفتهاند که «حج، دو نوع است: یکی قصد کوی دوست و آن حجّ عوام است; و یکی
میل روی دوست و آن حجّ خاص انام است; و چنانکه در ظاهر کعبهای است قبله خلق و آن
از آب و گل است، در باطن نیز کعبهای است منظور نظر حق و آن دلِ صاحبدل است. اگر
کعبه گِلْ محلّ طواف خلق است، کعبه دلْ مَطاف الطاف خالق است. آن، مقصد زوّار است و
این، مَهبطِ انوار; آنجا خانه است و اینجا خداوند خانه».

ای قومِ به حج رفته، کجایید؟ کجایید؟! *** معشوق همینجاست; بیایید، بیایید

معشوق تو همسایه دیوار به دیوار *** در بادیه، سرگشته، شما در چه هوایید؟!

گر صورت بیصورت معشوق ببینید *** هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه، بدان خانه برفتید *** یکبار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطف است، نشانهاش بگفتند *** از خواجه در آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو، اگر آن باغ بدیدید؟ *** یک گوهر خان کو، اگر از بحر خدایید؟

با این همه، آن رنج شما گنج شما باد *** افسوس که بر گنج شما، پرده شمایید(۱)

هنر اسلامی

تعبیر قدسی ـبویژه هنگامی که درباره هنر به کار میرودـ صرفاً بیانگر آن گروه از
تجلیّات سنّتی است که به طور بیواسطه، به مبانی روحانی مذکور بازگشت دارند. از این
رو، هنر قدسی دارای پیوندی نزدیک با اعمال مذهبی و آداب راز آشنایی است که از مضمون
دینی و نمادپردازی (سمبلیسم) روحانی برخوردارند.

رمزپردازی سنتی هرگز عاری از زیبایی نیست. چه، بر وفق بینش روحانی از جهان، زیبایی
چیزی، جز شفافیت لفافههای وجودی آن چیز نیست هنر راستین، زیباست; زیرا حقیقی
است.(۲)

احدیّت، در عین حال که به غایت «عینی و انضمامی» است، به نظر انسان، تصوّری انتزاعی
مینماید. این امر، به علاوه بعضی عوامل مربوط به ذهنیت سامی، مبیّن خصلت انتزاعی
هنر اسلامی است. محور مرکزی اسلام، احدیّت و وحدانیّت است; ولی هیچ تصویری قادر به
بیان آن نیست. تصویرسازی در اسلام به طور مطلق معنا نشده است; اما فقط تزئینات

۱ ـ «حج در نگاه مولانا»، همایون همّتی، فصلنامه
میقات حج، ش۲، ص۱۵۳

۲ ـ جاودانگی و هنر (مجموعه )، ترجمه سید محمد آوینی (انتشارات برگ، ۱۳۷۰)، ص۳۷:
«هنر قدسی در فرهنگ ایران»، سید حسین نصر.

نباتی با اشکال نقشپردازی شده، جزء هنر مقدس محسوب گشته است.

فقدان تصاویر در مسجد، نخست ناظر به هدف سلبیِ حذف «حضور»ی است که متضمن خطر معارضه
با «حضور نامرئی و غیبی» خداوند است. به علاوه، آن حضور، سرچشمه اشتباهات و خطاها
نیز هست; به علت آنکه هر رمزی ناقص است. پس فقدان مزبور، دارای هدف ایجابیِ تأیید
تعالیِ پروردگار است; بدین معنا که ذات الهی، قابل قیاس با هیچ چیز نیست.

راست است که احدیّت یا وحدانیّت، شامل جنبهای مشارکتآمیز نیز هست; بدین اعتبار که
نزدیک متکثّرات (وحدت عالم کثرت، وحدت در کثرت) است، و مبدأ قیاس و تمثیل. از این
لحاظ، تصویر مقدس، به شیوه خاص خود، وحدانیّت را میانگارد و بیان میکند; اما
احدیّت، اصل تمایز نیز هست; زیرا هر وجود به یُمن وحدت باطنیاش، اساساً از دیگران
متمایز میشود و موجودی یگانه است و ممکن نیست مشتبه یا جایگزین گردد. و همین جنبه
اخیرِ وحدانیّت، استعلای برترین احدیت، و «عدم غیریت» و انفراد مطلق آن را منعکس
میسازد.

بنا به کلام اساسی اسلام (لااله الاالله)، در عین اینکه تمایز سطوح مختلف واقعیت با
یکدیگر محفوظ است، همه چیز زیر قبّه بیکرانه احدیت اعلی جای میگیرد; یعنی به مجرّد
تشخیص امر فی نفسه متناهی، دیگر نمیتوان آن را به مثابه واقعیتی «در کنار»
نامتناهی تلقی کرد; و به همین علت، متناهی در نامتناهی مندمج میشود.(۱)

و امّا وجه تمایز بین هنر انتزاعی اسلام و هنر انتزاعی جدید در این است که:
هنرمندان جدید، در انتزاع، جوابی بیواسطهتر و سیالتر (در عین حال سهلتر و
ممتنعتر) و فردیتر برای تکانههای غیر عقلانی که از ناخودآگاهی بر میخیزد،
مییابند. از لحاظ هنرمند مسلمان، برعکس، هنر انتزاعی، بیانگر قانونی است و به
مستقیمترین وجه، وحدت در کثرت را نمودار میسازد.(۲)

ذوق و قریحه هندسی که وجودش چنین قدرتمندانه در هنر اسلامی اثبات و تأیید میشود،
مستقیماً از صورت تأمل نظرییی که اسلام بدان عنایت و التفات دارد و «انتزاعی» است
نه «اساطیری» میتراود. و البته در نظام بصری، از رشته تصاویر هندسی منظم محاط در
دایره، یا رشته تصاویر کثیرالسطوح منظم محاط در کره، رمز بهتری برای بیان غموض
درونی احدیّت ـگذر از احدیّت یا وحدت تقسیمناپذیر و بسیط به «وحدت در کثرت»ـ
ابداً

۱ ـ هنر مقدّس، تیتوس بورکهارت، ترجمه جلال
ستّاری(انتشارات سروش، ۱۳۶۹)، ص۱۳۱: مبانی هنر اسلامی.

۲ ـ همان، ص۱۳۳

وجودندارد.(۱)

هنر اسلامی تماماً نظم و قانونمندی، وضوح، سلسله مراتب بلورین و فرم بلورین است.
هنر اسلامی نه از معنا یا شکل ظاهری قرآن، بلکه از حقیقت و جوهر بیشکل آن نشأت
میگیرد. هنر اسلامی در اصل از توحید، یعنی از تسلیم در برابر یگانگی خداوند و شهود
آن حاصل میشود. در واقع، هنر اسلامی به نوعی کمال میرسد که گویی از صانعش مستقل
است و افتخارات و نقایصش در برابر خصلت کلّی اشکال محو میگردد.

زوال هنر قدسی، برای دین همان قدر مصیبتزاست که تضعیف تعالیم روحانی و اخلاقی یا
انکار احکام تشریعی.(۲)

روش کار در این طرح

در آغاز کار پروژه، شروع به مطالعه گسترده در زمینه حج و مراسم و اعمال آن کردم. در
مرحله نخست کار عملیام، فیگورها را به صورت غیرجسمی و غیرمادی تصویر کردم و در این
زمینه، اتودهای زیادی زدم که بیشتر به هنر شرق (مخصوصاً نقاشی چینی) نزدیک شده بود
و تجربههایی نیز در این زمینه به دست آوردم;

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.