پاورپوینت کامل مکّه، جنّت اوّل (۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکّه، جنّت اوّل (۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکّه، جنّت اوّل (۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکّه، جنّت اوّل (۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۰
سلوک(۱) حاجیان در مواضع شریفه(۲)
اوّلا: مُحرم باید خود را از اوساخ(۳) ظاهریّه و ارجاس(۴) باطنیّه پاک نموده تا
قابل کبریاء حق شود، تلبیه کنان ذلیل و خاضع گناهان خود را به نظر آورده از دَرِ
بنیشیبه(۵) وارد شود، مسجدالحرام را زیارت نماید، و طواف کند، و از آداب رکن یمانی
و وقوف در مستجار و تقبیل(۶)حجرالأسود غفلت نورزد، و در مقام حضرت ابراهیم نماز
واجب خود را ادا نماید، و از آب زمزم بر بدن خود بپاشد، بعد از آن سعی ما بین صفا و
مروه را قصد کند، و در این سعی هروله(۷) کنان انیّت(۸) را از خود سلب کند، آرزوهای
خود را تمنا نماید، و از منا که اوّل مسالک(۹) و مناسک باشد به سوی عرفات قدم نهد،
و اعتراف به گناهان خود نموده، و وقوف در عرفات را رکن اقوم(۱۰) این فریضه داند،
آنگاه بر عرفات تکبیر گوید، به مزدلفه آید و جمع بین الصلوتین(۱۱) در آن محل کرده و
بیتوته(۱۲) نماید و توبه از گناهان را فراموش نکند، پس در روز قربان به منا حاضر
شده و قربانی کند و سر بتراشد، آنگاه به سوی خانه کعبه رود، و در راه که شیطان را
دشمن قوی مانع از وصول به بارگاه حضرت کبریایی است با هفت دانه رمی جمره(۱۳) از خود
براند و دور سازد، آنگاه به خانه کعبه پناه آورد، و برای تشکّر و خلاصی از شیطان
رجیم هفت مرتبه شوط(۱۴) نماید، و گرفتنِ پرده اشارت است از دامن حقّ تعالی گرفتن،
دست برندارد، و خلاصه آن که از شرّ شیطان رجیم و از گناهان آینده پناه برده، و از
ادای فرایض نیز غافل
۱ ـ رفتار و کردار.
۲ ـ به جهت رعایت امانت در انتشار این نسخه، رسمالخطّ آن را حفظ کردهایم.
۳ ـ پلیدی و کثافت.
۴ ـ پلیدی و کثافت.
۵ ـ یکی از دروازهای کهن مسجدالحرام که به نام خانواده شیبی که کلیدداران کعبه
هستند میباشد و بنا بر روایات، پیامبر(علیه السلام) در روز فتح مکه از آن دروازه
به درون مسجدالحرام مشرف گردید. این دروازه سنگی کمانی شکل بعدها در اثر توسعه مسجد
به درون مسجد راه یافته، در میانه آن قرار گرفت و تا سال ۱۹۶۵ میلادی در زاویه جنوب
شرقی مسجد الحرام و در لبه سنگفرش مطاف باقی بود در این سال به دستور ملک فیصل
منهدم گردید. عکس این دروازه سنگی را که در میان قوس ورودی آن قندیل طلایی قرار
داشته است میتوان در عکسهای قدیمی مسجدالحرام در نزدیکی چاه زمزم دید. امروزه در
همان سمت و بر روی صفا و مروه دروازهای به این نام ساخته شده است.
۶ ـ بوسیدن.
۷ ـ دویدن آرام.
۸ ـ کنایه از هواهای نفسانی.
۹ ـ راهها.
۱۰ ـ استوار.
۱۱ ـ بنابر روایت شیعه و سنی پیامبر(صلی الله علیه وآله) در ظهر روز عرفه و شب عید
قربان در مزدلفه نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشای خود را به جمع بجا آورد و
مسلمانان باید بر این سنت در این دو جایگاه رفتار نمایند.
۱۲ ـ استقرار در شب.
۱۳ ـ پرتاب سنگ.
۱۴ ـ طواف و گردیدن.
نباشد، روز عید اضحی افعال تمتّع حاجیان امامیّه است و افعال حج اهل سنّت تمام
میشود و در آن روز باید ذبح قربانی کنند، حجّاج یوم ترویه(۱) تهیه آب و آذوقه
نموده از برای رفتن به عرفات روز دیگر در عرفات جمع میشوند.
(اللّهمَ اجْعَلْنا مِنَ الْواقِفْینَ بِعَرَفاتِک بِمُحمّد وَآلهِ الطّاهرین)
در ثواب حج:
علاّمه حلّی در «إرشاد» خود میفرماید:
(قالَ رسولُ اللهِ(صلی الله علیه وآله): إنّ الحاجّ إذا أخَذَ فیحِجاره، لَمْ
یَرفَع شَیئاً وَلَمْ یَضَعهُ إلاّ کَتَبَ اللهُ لَهُ عَشر حَسَنات، وَمَحی عَنهَ
عَشرَ سَیئات، وَرَفعَ لَهُ عَشرَ دَرَجات، فإذا رَکبَ بعیرَهُ لَمْ یَرفَع خَفّا
وَلَمْ یَضعهُ إلاّ کَتبَ اللهُ لَهُ مِثلَ ذلِکَ، فإذا أطافَ بالبَیتِ خَرجَ مِنْ
ذِنُوبِهِ، فَإذا سَعی بینَ الصّفا والمَروه خَرَج مِن ذِنوبهِ، فَإذا وَقَف
بِعَرفات خَرجَ مِنْ ذنوبهِ).
وأیضاً:
«عن أبی عبدالله(علیه السلام): منْ یَحِجُّ حَجهً إنّ الله لا یَکتبُ علیهِ
الذّنوبَ أربعهَ أشهر، ویکتبَ لهُ الحَسناتَ إلاّ أنْ یأتیبکبیره».
قالَ الراوی:
قلتُ: یا مولایَ حِجهٌ أفضلُ أو عِتقُ رَقَبَه؟
قال: «حِجَّهٌ أفضل» حتّی بَلغتُ ثلاثینَ رقبه، فقال:
«حِجهٌ أفضل»، فَلَمْ أزل أُزیدُ وَیقولُ «حِجهٌ أفضلَ»، حتّی بلغتُ خمسینَ رقبه،
فقال: «حِجهٌ أفضل.»
وعنه(علیه السلام):
«الحاجُ علی ثلاثه أصناف: صِنفٌ یُعتق مِنَ النّار، وصِنفٌ یَخرجُ مِنْ ذُنوبهِ
کهیئهِ یوم ولدتهُ أمّهُ، وَصِنفٌ یُحفظ فیأهلهِ ومالِهِ وَهوَ أدنی ما یرجعُ بهِ
الحاجّ.»
۱ ـ یوم الترویه یا روز آب گیری، همان روز ۸ ذی
الحجه است. در گذشته بنابر سنت حاجیان پیش از رفتن به سوی دشت عرفات به جمع آوری آب
میپرداختند تا از آن در آن صحراهای لم یزرع استفاده نمایند. از این رو این روز به
نام روز آب گیری شهرت یافته است.
وقالَ النَبِیُّ(صلی الله علیه وآله): «حِجهٌ مبرورهٌ خیرٌ منَ الدُّنیا وما فیها،
وَحِجهٌ مبرورهٌ لیسَ لها أجرٌ إلاّ الجنّه.»
یعنی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرموده که: یک حج خالص و مقبول بهتر است از دنیا
ومافیها، و حجّ خالص و مقبول را اجر نیست مگر بهشت.
و ایضاً آن جناب فرموده که: حُجاج و عُمّار(۱) مهمان و زوّار خالق احدیّت هستند،
هرگاه حاجتی از وی سؤال کنند کرامت میفرماید، و هرگاه شفیع کرده شوند نزد حضرت حق
قبول کند شفاعت آنها را.
و در حدیث دیگر از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)وارد شده که: به درستی که خداوند
احدیّت وعده فرموده بر بیتالحرام که هر سالی حج کند او را ششصد هزار نفر، و زمانی
که این عدد از اهل زمین تمام شد تکمیل میفرماید او را به ملائکه، و کعبه بر محشر
آید چون عروس زینت داده شده، و هر کسی که حجّ بکند و زیارت کند او را و چنگ زند به
استار(۲) آن و بگردد به اطراف آن تا این که کعبه داخل بهشت میشود و ایشان هم با او
داخل میشوند.
و در حدیث دیگر: یک نفر اعرابی خدمت خاتمالانبیاء(صلی الله علیه وآله) آمده، عرض
کرد: یا رسولالله(صلی الله علیه وآله) من از خانه خود بیرون آمدم به قصد حجّ پس از
من فَوْت شد، و مرد متموّل و غنی هستم، پس امر فرما بر من تا به عمل آورم چیزی را
که مقابل ثواب حج باشد.
فرمود: که نظر کن به کوه ابوقبیس، پس هر گاه بشود کوه ابوقبیس برای تو طلای سرخ و
او را انفاق کنی در راه خدا نمیرسی به آن ثوابی که حج کننده میرسد!
پس فرمود: حج کننده وقتی که تدارک خود را دید، بر نمیدارد چیزی و نمیگذارد الاّ
این که عطا کند خداوند عالم به هر یکی از آنها ده حسنه و محو میکند از آن ده سیّئه
و بلند میکند از برای او ده درجه، و زمانی که به راحله(۳) خود سوار شد، قدمی بر
نمیدارد
و نمیگذارد مگر اینکه بنویسد خدای تعالی برای آن مثل آنچه ذکر شد، پس زمانی که
بیت را طواف کرد بیرون میآید از گناهان خود و سعی کرد مابین صفا و مروه بیرون
میآید
از گناهان خود، و وقوف به عرفات بکند خارج میشود از گناهان خود، وقتی که وقوف به
مشعر نماید خارج میشود از گناهان خود و زمانی که رمی جمرات کرد خارج میشود از
گناهان خود.
۱ ـ عمره آورندگان.
۲ ـ پرده.
۳ ـ چهار پایانی که انسان بر آنان به سفر میرود.
اعرابی گوید: آن حضرت شمرد همه را بعد فرمود که: چگونه میرسی تو به آن ثوابی که
میرسد بر آن حاج؟
و ایضا سکونی روایت میکند که حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: بدرستی که خداوند عالم
میبخشد حج کننده و اهل بیت و عشیره او را و میبخشد کسی را که حج کننده درباره او
طلب مغفرت نماید، و گناه نوشته نمیشود بر حاج چهار ماه و نوشته میشود برای او
حسنات، مگر این که از او گناه کبیره صادر شود، و صرف یک درهم در راه حجّ افضل است
از صرف هزار درهم در غیر آن.
قال ابو عبدالله(علیه السلام): (مَنْ سَقی حاجّاً فصافحهُ کانَ کَمنْ إستَلمَ
الحَجَر)، و ثواب استلام حجر در محلّ خود ذکر خواهد شد ان شاء الله تعالی.
در فضیلت نیابت حج: فی«الفقیه» مروی است از حضرت صادق(علیه السلام): پرسیدند از
مردی که حج کند از جانب دیگری او را از اجر و ثواب چیزی هست؟
آن حضرت این مضمون ادا فرمود: که مر او راست ثواب و اجر ده حج و آمرزیده میشود
گناهان او، و آمرزیده میشود گناهان جمیع اقربا و نزدیکان او، «وإنّ اللهَ واسعٌ
کریمْ».
به مفاد آیه کریمه: مَنْ جاءَ بالحسنهِ فَلَهُ عَشْرُ أمثاله خلاّق احدیت اجر و
ثواب ده حجّ را به او کرامت میفرماید.
شیخ صدوق: در کتاب «المُقْنِع» به حسب ظاهر به ظاهر این اخبار قائل شده و حجّ را بر
مستطیع در هر سال واجب دانسته، و علما آن را حمل نمودهاند بر تأکید استحباب و یا
بر وجوب کفائی(۱) درهر سال بر کسانی که حجّ کرده باشند، یا بر این که هرگاه از سال
استطاعت به تأخیر افتد مانند سایر واجبات موقّته(۲) قضا نمیشود و همیشه اداست تا
به عمل آید، مثل صلاه زلزله، هر چند که تأخیرش حرام است و هر سالی یک گناه کبیره در
نامه عمل او نوشته میشود و محو نمیگردد مگر به توبه، یا اینکه به تفضل الهی، هر
چند که بالأخره حجّ به عمل آمده باشد، پس محافظت بر حجه الاسلام ممکن شود در هر
سالی واجب است بیعذر ترک نکنند.
اللّهمَ ارزُقنا زِیارهَ بَیت الله الحَرام فیعامنا هذا وفیکلِّ عام، وَاغفر
لیتِلْکَ الذُّنُوبَالعِظام، فإنّهُ لا یغفِرُها غیرُکَ یا رحمانُ یا عَلاّم.
۱ ـ وجوب کفائی، واجبات شرعیه است که در اصل بر
همه مسلمانان انجام آن واجب است، لیکن با انجام آن از سوی یکی از مسلمانان از عهده
دیگران بر داشته میشود همانند دفن مرده مسلمان.
۲ ـ واجبات موقّته، واجبات شرعیهای هستند که انجام آنها طی زمان معینی میباشد
همانند روزه یا نماز.
در ترک نمودن حج و عقاب آن:
بدان که ترک کردن حج در صورت استطاعت گناه کبیره مُهلکه است، قال الله تعالی:
وَلله علی النّاسِ حِجُّ البیتِ مَنْ استطاعَ إلیهِ سبیلاً وَمَنْ کفرَ فإنّ اللهَ
غَنیٌ عَنِ العالمینْ; یعنی هر که ترک حج کند بدون عذر شرعی، و اعتنا به وجوب آن
نداشته باشد، پس بدرستی که خداوند عالم غنی است از عالمیان و عبادت آنها، و تعبیر
به کلمه کفر یا حکایت از کفر باطنی تارک حجّ است و یا از باب تأکید و مبالغه
ظاهریّه میباشد.
الحدیث: (مَنْ ماتَ وَلمْ یَحجَّ حَجَّهَ الإسلامْ فلیَمتْ یهودیّاً أو نصرانیّاً).
ایضاً: در حدیث از کاظم(علیه السلام) روایت شده که آن بزرگوار در تفسیر (قُلْ هَلْ
اُنبِئکُمْ بالأخسرینَ أعمالاً) فرموده: که زیان کارترین مردمان در عمل آنهایند که
حجه الإسلام بتأخیر اندازند.
و دیگر صادق(علیه السلام) فرموده که: مراد از قول خدا که فرموده: (وَنَحشُرُهُم
یومَ القیمه أعمی) کسانی هستند که حج بر ایشان واجب شود، وبی مانع شرعی خود را از
حجّ باز دارد و حجّ نکرده بمیرد او را غسل ندهید و کفن نکنید و بر مقبره مسلمانان
او را دفن نکنید، که او بر ملّت یهود مرده.
در احوال کسی که در راه حج بمیرد:
در احادیث وارد شده که اگر کسی در سفر حجّ بمیرد، هول قیامت را نمیبیند و از او
حساب نمیکشند، و با اصحاب بدر محشور میشود.
ایضاً: وارد است کسی که در حرم مدفون شود، ایمن میباشد از فزع اکبر(۱)، خواه از
نیکوکاران باشد یا از گناهکاران.
ایضاً: کسیکه در مدینه بمیرد ایمن خواهد بود از عذاب الهی. قال الله تعالی: وَمَنْ
یَخرُج مِنْ بیتهِ مُهاجِراً إلی اللهِ وَرسوُلهِ ثُمَّ یُدْرِکهُ الموتُ فَقَدْ
وَقَعَ أجرهُ علی الله وکانَ اللهُ غَفُوراً رحیم.
در وجه تسمیه مکّه و معانی آن:
بعد از آن که میان مسلمین و یهود در باب افضیلت کعبه و بیت المقدس مباحثه و نزاع
۱ ـ فزع اکبر یا وحشت و هول هراس بزرگ که بنابر
روایات عذابی است که انسان در هنگام دفن یا در برزخ و یا در هنگام دمیدن و بر پاشدن
روز قیامت گرفتار آن میشود.
افتاد، پس این آیه شریف را خلاّق عالم نازل فرمود: إنَّ أوّلَ بَیت وُضِعَ للنّاس
للَّذیببکّه مُبارکاً وَهُدیً للعالمین.
مَکَّه: (به میم مفتوحه) عبارت است از شهر بکّه (به باء موحدّه منقوطه تحت) بیت
الله الحرام را گویند، حاصل سخن اهل لغت آن است شتر بچه در خوردن شیر و مکیدن آن
مبالغه مینماید چنانکه هیچ شیر در پستان مادرش نمیماند، پس مکّه میکشد مردم را
از هر طرف زمین به سوی خود به جهت عبادت خاصّه، یا کشیده میشود در آنجا گناهان
مردم به جهت عباداتی که در آنجا میشود، چنانکه بچّه حیوانات بمکد تمام آنچه را که
در پستان مادر است.
و بعضی گفتهاند: به جهت این که آنجا میکشند گردنهای جبابره را، و ایضاً لفظ مکّه
را از این کلمه اشتقاق کردند و آن موضع مکرّم را بدان جهت که آب کمتر دارد موسوم
گردانیده، یا به مفاد «تمکّ الذنوب» جرایم و آثام(۱) عباد را محو و زایل میسازد، و
هم مفضّل گوید: بکّه (به باء) موضع بیت و ما حول آن را گویند از آن جهت که مردم در
طواف مزاحم یکدیگر میشوند.
قال الجوهری فیالصحاح: «وسُمیبطنَ مکّه ببکّه لإزدحامُ النّاسِ فیهِ، لأنّهُ مِنْ
مکّه أیزحمه».
وقد قالوا ایضاً: «لأنّها یُبِکُّ أعناق الجبابره إذا أحدثوا فیها وَ أستحلوا
حُرمتها».
و امّا بعضی اهل لغت گویند: که مکه خانه مه آباد بود و آن را مه و که مینامیدند که
به پارسی جای پیکرها است، زیرا که پارسیان مانند ستارهها از زر و سیم و سنگ آراسته
در پرستشگاههای خود میگذاردند.
اُمُّالقری: مکّه را امّالقری نیز گفتهاند، به سبب آن که زمین را از تحت(۲) او
گسترانیدهاند، پس مکّه اصل ارض باشد و از این جهه مکّه را اُمّالأرضین(۳) نیز
گویند.
قال ابن عباس: (خُلِقَ البیتُ قبلَ الأرض بألفیعام، ثُمَّ رَحُبتِ الأرضُ منهُ).
ابن عباس گوید: پیش از آفرینش زمین و آسمان، عرش الهی بر آب بود، حق سبحانه و تعالی
باد را فرمان داد تا خود را بروی زد، آب در حرکت آمد و به قدرت کامله در روی آب
سنگی ظاهر گشت بر مثال قُبّه و آن قبّه از حرکت باز نمیایستاد تا به وجود جبال
ساکن شد، و اوّل جبل(۴) که در مکّه آفریده شد آن کوه ابوقبیس بوده و زمین را از تحت
موضع بیت بگسترانید (فلذالک سُمیّتْ مکّه باُمّ القُری).
۱ ـ گناهان.
۲ ـ زیر.
۳ ـ مادر زمینها.
۴ ـ کوه.
کعبه: محض از جهت انفراد و تربیع(۱) آن کعبه نامیدهاند، هر بنائی که آن مربّع و
منفرد باشد، یعنی پیوسته به هیچ بنائی دیگر نباشد در عربی آن را کعبه گویند.
و دیگر:
أُمِّ رحم گویند: کسی که داخل بیت شود او را رَحم کرده میشود.
بلد الأمین: مکّه را پیش از ظهور اسلام همیشه هر طوایف که بودهاند مُعزّز و مکرّم
میداشتهاند، و سکّان آنجا از آنچه در خارج مکّه میترسیدهاند امن میزیستهاند
«فلذلک سُمیبلد الأمین لأمنه وأمانه».
و کعبه را بیتالعتیق نیز گویند، چنانچه در قرآن مجید میفرماید: وَلیُوفُوا
نُذُورَهُم وَلِیطوّفوا بِالبَیتِ العَتْیق(۲)، وجه تسمیه به این اسم را از چند
وجه میتوان گفت:
اوّل: از جهت این که آزاد است از تملّک مخلوقات، چون کسی مالک آنجا نیست.
دوّم: از آن جهت که قدیم از همه خانههاست که در روی زمین است، چنانچه دلالت دارد
بر این معنی آیه: إنّ أوّل بیت وضع للنّاس(۳) وشیء قدیم را عتیق مینامند.
سیّم: از جهت آزادی از تسلط ظالمان، که خلاّق احدیّت آن مکان مقدّس را از ظلم
ظالمان محفوظ داشته و هر که را هم به این صدد افتاده باشد دفع فرموده به مجازات
کافیه، چنانچه استیصال اصحاب فیل که قصد تخریب آن خانه کرده بودند شاهد بیّن است بر
این مدعی.
چهارم: از جهت آزاد شدن او از طوفان نوح(علیه السلام)، چنانچه به سند معتبر از
صادق(علیه السلام)منقول است که خدا غرق کرد جمیع زمین را در طوفان نوح(علیه السلام)
مگر خانه کعبه، پس از آن روز او را عتیق(۴) نامیدند که از غرق شدن آزاد شد.
راوی پرسید: که به آسمان رفت؟
فرمود: نه ولکن آب به آن نرسید و از دورش بلند شد.
در بعضی از کتب مروی است که در طوفان نوح(علیه السلام) دو جا را از روی زمین آب
نگرفت; یکی کعبه و دیگری مدفن مقدّس امام حسین(علیه السلام)، چنانچه ظالمین آل
محمد(صلی الله علیه وآله)بعد از شهادت آن حضرت مکرّر به آنجا آب بستند و شخم کردند
که زراعت کنند، شاید که اثر قبر مطهّر نور دیده خاتم الانبیا برطرف شود و هر دفعه
آب بر در آنجا حلقه زده حیران ماند و روی
۱ ـ مربع شکل بودن آن.
۲ ـ الحج: ۲۹
۳ ـ آل عمران: ۹۶
۴ ـ یکی از معانی کلمه (عتیق)، بنده آزاد شده میباشد.
هم بالا آمد، این است که آن مکان مقدّس را حائر حسینیّه مینامند.
در بیان احرام و آداب آن:
چون کسی اراده حج کند باید دل خود را خالی نماید از هر چه که آن را از خدا مشغول
میکند، تا حائل(۱) نشود میان او و خداوند عالم، و تمامی امور خود را به خدا
واگذارد و در جمیع کارهایش توکّل به خدا نموده سر تسلیم به قضای او نهد. و اوقات
نمازهای واجبی و سنن نبوی را مراعات کند، تا استعداد و اهلیّت رساند بر آن ثوابها
که در مقابل اعمال حج وعده فرمودهاند. چنانکه رسول خدا فرموده: زمانی که شخص اراده
سفر حجّ کند و بر راحله(۲) خود سوار شود، نمیگذارد راحله او پائی و بر نمیدارد
پائی مگر آن که نویسد خداوند عالم برای او حسنه(۳) و محو گرداند از او سیئه(۴)، و
به همین پاکیزگی و پاکدامنی که طیّ منازل نموده و مستجمع کرامات الهیّه بوده، با
تخلیه قلب از ما سوی الباریء(۵) خود را میرساند به میقات که محلّ احرام بستن است و
اوّل اعمال و نُسک(۶) حجّاست.
و محلّ احرام بستن مختلف میشود به اختلاف جهتی که مکلّف از آن طرف عبور کرده به
مکّه میرود و آن شش مکاناست:
اوّل = مسجد شجره:
و آن میقات کسانی است که راه آنها از مدینه منوره باشد، و آن را ذُوالحُلَیْفَه نیز
گویند (به ضم حاء مُهمله، وفتح لام، و سکون یاء) مُصغَّر(۷) حلف است، یا مفرد
حَلْفاء که عبارت باشد از نباتی(۸) که آنجا میروید، و میان اهل آنجا معروف است، یا
به معنی یمین(۹) است که آنجا قومی از عرب تحالف نمودند، یعنی یکدیگر را قسم دادند.
و علّت شجره گفتن به آن مسجد باز به این دو مناسبت است:
اوّل: شجره در لغت عرب (غیر از درخت) به علف هم میگویند که تا زانو بلند شود و آن
علف حلفا تا زانو بلند میشود.
دوّم: این که شجره از مشاجره باشد، که به معنی مجادله و مباحثه است که در آخر منجر
به تحالف و تعاهد شده.
و بئر علیّ نیز گویند آن مکان را و آن تقریباً یک و یا دو فرسخ از مدینه دور
است(۱۰) و
۱ ـ مانع و جلوگیر.
۲ ـ چهارپایانی که انسان بر آنها سوار شده، به سفر میرود.
۳ ـ ثواب.
۴ ـ گناه.
۵ ـ خالق موجودات.
۶ ـ مناسک و واجبات در حج.
۷ ـ کوچک شده نام که در زبان عربی با اضافه نمودن حرف یاء به درون نام که به یاء
تصغیر شهرت دارد میتوان آن نام را کوچک نمود. همانند حِلف که تصغیر آن حُلیف است،
یا حسن و حُسین.
۸ ـ گیاه.
۹ ـ قسم.
۱۰ ـ امروزه مسجد شجره که در میان اهلی مدینه به نام «أبیار علیّ» شهرت دارد در
حومه شهر مدینه منوّره و در آغاز بزرگراه مدینه ـ مکه (= طریق الفتح) قرار دارد.
واقع شده در طرف چپ راه نسبت به کسی که رو به مکّه رود.
دوم = جُحْفَه:
به ضم جیم و سکون حاء مهمله و آن شهری بُوَد ما بین(۱) مکّه و مدینه نزدیک به
رابُغ(۲) که سیل آن را برده است، اوّل خوش آب هوا بود ولی به سبب دعای پیغمبر تغییر
یافته، و آن میقات اهل شام و اهل مصر و اهل مدینه میباشد.
سوم = یَلَمْلَمْ:
که آن را مَلَمْلَمْ نیز گویند، و آن کوهی است از کوههای تهامه که میقات اهل یمن
میباشد.
چهارم = قَرْنُ المَنازل:
که میقات اهل طایف است.
پنجم = وادی(۳) عقیق:
که میقات اهل عراق و نجد میباشد، و آن وادیی است طویل که طول آن زیاده از هشت فر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 