پاورپوینت کامل ضیافتی با میزبانی خدا ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ضیافتی با میزبانی خدا ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضیافتی با میزبانی خدا ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ضیافتی با میزبانی خدا ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۹۴
حجّ، یعنی
چشمهای است حج; …
که هر که از آن نوشید، تشنهتر شد،
و هر که حلاوت آن را یافت، شیفتهتر گشت،
و هر که چهره جان در زمزم معارفش شست، پاکدل شد.
کتابی است حج; …
که هر که با الفبای معارفش آشنا شد، دل به آن سپرد،
و هر که اوراقی از رموز و اسرارش را با سرانگشت تدبّر، ورق زد، مشتاق به پایان بردن
این صحیفه عرفان گردید،
و هر که حتّی نگاهی به سطور این «کتاب یقین» افکند، و نظر بر خطنوشتههای این
«بیتالمعمور» داشت، بذر معرفت در اندیشه و دل کاشت.
خانهای است حج; …
که هر که چند صباحی رحل اقامت در آن افکند،
صفحه ۹۵
و هر که چند روزی بار سفر به سوی آن کشید و لذّت آرمیدن در سایه معنویّت «بیت خدا»
را چشید، رنج سفر فراموش کرد و آنجا را خانه خود، خانه خدا و خانه مردم یافت.
هر که مقیم این خانه شد، مقام یافت.
هر که ساکن این حریم گشت، به سکون نفس رسید.
درختی است حج; …
که اگر دست نیاز به شاخههای کرامتش بیاویزی،
و اگر دامن طلب، زیر این «شاخه طوبی» بگستری،
دامن دامن، حکمت و نور نصیبت میشود.
و اگر در سایهاش نشینی، خنکای یقین را حسّ میکنی.
و اگر پنجه به سرشاخههای پربارش فراز بری، میوههای تازه ایمان و حضور میچینی.
بازاری است حج; …
که هر که با «نقد خلوص»، پای بدان نهاد، کالای عبودیّت نصیبش میشود،
و هر که بیتوشه باور به آنجا رفت، تهیدست باز میگردد.
هر که جویا بود، به «منافع» میرسد،
و هر که هشیار بود، سود میبرد و هر که غافلانه رفت و بازگشت، زیان میبرد.
و هر که «کالای قلب» به آن بازار برد، مشتری صالحات، آن را نمیخرد.
و آنکه متاع فاسد به میان و میدان آورد، بیبهره و بیخریدار خواهد ماند.
مدرسهای است حج; …
که کتاب و دفترش «عمل» و «تزکیه» است،
سازندهاش ابراهیم و اسماعیل و جبرئیل است،
بنیانش «تقوا» است،
و آنکه در این مدرسه نام نویسد، باید «مشق بندگی» را خوب بنویسد و «خطّ خلوص» را
زیبا بنگارد و تکلیف طاعت را در کلاس مناسک، به دقّت و کمال و تمام، انجام دهد.
صفحه ۹۶
امتحانش توبه و قبولی آن، غفران است.
شهری است حج; …
که کعبه، کانون و مرکز آن است.
مناسک، «آیین نامه» زیستن در این شهر قانونمند است و هر تخلّفی قربانی میخواهد.
شهری است آباد و آزاد، که وطن هر موحّد است و زادگاهِ دین و خاستگاه قرآن.
و هر که اهل این دیار است، «حاجی» است.
و هر که با این شهر بیگانه است، احساس غربت میکند.
دنیایی است حج; …
که همه کائنات بر مدار «مطاف» سیر میکنند.
و مشاعر مقدس آن، محل همایش همه نژادها، زبانها، ملّتها و ملّیتهاست.
آنکه حاکم این دنیاست، «خدا»ست،
و آنکه به این نشأه گام مینهد، وارد «منظومه بندگی» میشود.
دنیایی است شگفت و سرشار از دیدنیها و شنیدنیها.
عجایب هفتصدگانه هستی، در «موزه حج» نگهداری میشود.
و حاجی، برای دیدار آثار باستانی توحید، عازم آنجا میشود و همه پدیدهها و
صحنههایش، هم «نو» است، هم «کهن».
دریایی است حج; …
موجخیز و گهرساز.
هر که به ژرفای معارفش فرو رود و در اعماق حکمتهایش غوّاصی کند، مرواریدهای گرانبها
و بیبدیل به چنگ میآورد.
و هر که بر ساحل، به تماشا بایستد،
هرچندهمبهگوهرنرسد،امّاتلاطمامواجونسیمساحلایندریا،روحشراشاداب
میکند.
صفحه ۹۷
رودخانهای است حج; …
که هر که تن و جان در آن شست،
و هر که به شناگری در آن پرداخت،
و هر که با آب حیاتش به سمت و سوی دریا رفت،
دریایی شد و دریا شد!
و هر که کنار رُود ماند و رفتن رود را تماشا کرد، رود رفت و او ماند.
رودی است که به دریا میرسد و میرساند.
و هر که «روح دریایی» دارد، با حرکت این رود، همراه و همآوا میشود و پیچ و خم
مشکلاتِ دینداری و فراز و نشیب راه بندگی و صخرهها و سنگلاخهای طریق عبودیّت را
پشت سر میگذارد و تعلّقها را میگسلد.
هیچ سیلاب به دریا نرساند ما را *** ما که در هر بُنِ مو، سنگِ گرانی داریم
ندایی است حج; …
پیچیده در گوش زمان،
برخاسته از حنجره ابراهیم،
و… نشسته بر گوش جانِ ملیونها موحّد ابراهیمی،
ندایی که از هر دیار دور و نزدیکی، از هر شهر و روستایی، از هر فراز و فرودی،
«مهمان» میطلبد.
پاورپوینت کامل ضیافتی با میزبانی خدا ۷۰ اسلاید در PowerPoint !
و سفرهای گشوده تا ابدیّت، تا آخرت، تا بهشت، تا رضوان و رحمت، تا عفو و مغفرت.
ندایی پر طنین و آهنگین و دلنشین.
که آهنگ ملکوت دارد و نغمه خُلد برین.
و… عبادتی است حج; …
که بعد سیاسی و اجتماعی دارد،
صفحه ۹۸
عزّت آفرین و شکوه بخش و قدرتساز است.
رمز وحدت و همبستگی است،
مایه معرفت و همدلی و تعاون است،
سیاستی در متن دین است، تا «ملل مسلمان» را با رمز قدرت و راز وحدت آشنا کند،
«امّت محمّدی» را در برابر «کفر جهانی» بسیج سازد،
حماسههای دین و عرفان را، در کنار هم به یادها آورد.
و حج، عبادتی است سیاسی، پایگاهی است برای رفعت اهل ولا، اهرمی است برای شکستن
هیمنه استکبار، آیینهای است برای تماشای شکوه وحدت، مکتبی است برای آموزش عرفان و
سلوک، مدرسهای است برای تربیت موحّدان مجاهد، بازاری است برای خرید آخرت، چشمهای
است برای طهارت روح.
آری… اینهاست روح حج!
آماده حضور
رضا سلطانی شیرازی
مُحرم شدم به جامه احرام بندهوار *** آماده حضور و ملاقات کردگار
لبّیک گفتم از دل و جان در حریم دوست *** گشتم ز شوق وصلِ دل آرام بیقرار
رفتم به سوی کعبه ببینم جمال او *** یا تر کنم ز زمزم دل چشم اشکبار
برگرد خانهاش چو طواف از حجر کنم *** حمد و سپاس او کنم و ذکر بیشمار
تعمیر دل کنم به نماز طواف خویش *** اخلاص را طلب کنم از او خلیلوار
بینم صفا کجاست دمی هم صفا کنم *** آنجا که رمز وحدت از او هست آشکار
تقصیرها که کردهام اندر تمام عمر *** در مروه عفو از او طلبم من نصوحوار
با شستشوی خویش به اشک ندامتی *** در دل شوم به رحمت او من امیدوار
وانگه میان رکن و مقام از سر خلوص *** هستی خویش را به قدومش کنم نثار
صفحه ۹۹
با حجر و مستجار و حطیم آشنا شوم *** تا شستشو کنم ز سر و روی جان غبار
تجدید جامه باز به احرام نو کنم *** اندر مسیر معرفت و لطف کردگار
با بینشی که در عرفات آیدم به دست *** در مشعر و منا شوم از شوق بیقرار
شیطان ز خویش دور کنم صد هزار بار *** با هفت سنگ ریزه که رمزیست آشکار
قربان کنم به قرب جوارش ذبیحهای *** چون سنتی ز ذبح عظیم است یادگار
از سر برون برم همه آثار خودسری *** با حلق و با اراده چون تیغ آبدار
این سیر را که سیر و سلوکی است بینظیر *** پایان برم به عشق و شوم میهمان یار
شرطی کنم رضا که دگر بار بعد از این *** مُحرم شوم به بندگیش تا ختام کار
رو به سوی خدا
حاج سید محمّد حسین انوار
برخیز رو به سوی خدا کن *** آخر به عهد خویش وفا کن
عهد الست را تو بیاد آر *** لبّیک بازگوی و بلا کن
از ری برو به جانب کعبه *** خود را ز بند آز رها کن
بنمای حجّ و عمره و دل را *** با اشک دیده پاک و جلا کن
با ذکر نام خالق یکتا *** درد درون خویش دوا کن
بزدای ظلمت از دل و جان را *** روشن چو مه ز نور خدا کن
طوفی به دور کعبه دل زن *** بر مروه سعی سوی صفا کن
در پیشگاه حیّ توانا *** تسبیح گوی و حمد و ثنا کن
یکسوی زن حجاب خودی را *** آزادگی به روح عطا کن
حِجر و حَجَر، حطیم یمانی *** کن استلام و ترک ریا کن
از عشق بوسه زن تو حجر را *** وز دل بر آر دست و دعا کن
بریاد اسماعیل و براهیم *** رو در مقام و ذکر خفا کن
در درگه خدای توانا *** بهر نماز پشت دو تا کن
صفحه ۱۰۰
رکن حطیم را به سرآور *** زمزم بنوش و قصد شفا کن
در مسجار وادی عرفان *** خود را ز قید جهل رها کن
در مشعر الحرام به تعظیم *** آرای خویش و ترک جفا کن
رو در منا و نفس بهیمی *** قربان ز راه صدق و صفا کن
با سنگریزه اهرمنت ران *** ز ابلیس راه خویش جدا کن
آخر که مقصدی تو خدا را *** از خاک پست سیر علی کن
بنما سفر به عالم علوی *** چون خضر رو به عمر بقا کن
تا زنده گردی از دم رحمان *** خود همسفر به باد صبا کن
رو آر در حریم محمّد(صلی الله علیه وآله) *** رو جستجوی راه هدا کن
در شام تار همچو مه نو *** زان مهر، کسبِ نور و ضیا کن
با مهر و عشق حق دل و جان را *** خالی ز مکر و ریب و ریا کن
در نزد حقّ، شفیع قیامت *** بهر نجات، آلعبا کن
در بحر فضل و رحمت یزدان *** غوّاص باش و سیر و شنا کن
ای زاده عماد صفاهان *** ز انوار قدس راهنما کن
تا زان فروغ راه بری تو *** برخیز و دین خویش ادا کن
کعبه جان
خاقانی
شبروان در صبح صادق کعبه جان دیدهاند *** صبح را چون محرمانِ کعبه عریان دیدهاند
از لباس نفس عریان مانده چون ایمان و صبح *** هم به صبح از کعبه جان روی ایمان
دیدهاند
خواندهاند از لوح دل شرح مناسک بهر آنک *** در دل از خطّ یدالله صد دبستان
دیدهاند
صفحه ۱۰۱
کعبه جان زان سوی نه شهر جوی و هفت ده *** کاین دوجا را نفس امیر و طبع دهقان
دیدهاند
برگذشته زین ده و زان شهر و در اقلیم دل *** کعبه جان را به شهر عشق بنیان دیدهاند
کعبه سنگین مثال کعبه جان کردهاند *** خاصگان این را طفیل دیدنِ آن دیدهاند
هر کبوتر کز حریم کعبه جان آمده *** زیر پرّش نامه توفیق پنهان دیدهاند
تا خیال کعبه نقش دیده جان دیدهاند *** دیده را از شوق کعبه زمزم افشان دیدهاند
بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار *** قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیدهاند
رانده ز آنجا تا به خاک حلّه و آب فرات *** موقف الشمس و مقام شیر یزدان دیدهاند
پس به کوفه مشهد پاک امیر النحل را *** همچو جیش نحل جوشی انسی و جان دیدهاند
بادیه باغ بهشت و بر سر خوانهای حاج *** پرّ طاووس بهشتی را مگسران دیدهاند
وز طناب خیمهها برگرد لشگرگاه حاج *** صد هزار اشکال اقلیدس به برهان دیدهاند
از بسی پرّ ملک گسترده زیر پای حاج *** حاج زیر پای فرش سندس الوان دیدهاند
خهخه آن ماهِ نو ذوالحجه کز وادی عروس *** چون خم تاج عروسان از شبستان دیدهاند
صفحه ۱۰۲
در میان سنگلاخ مسلخ و عمره ز شوق *** خار و حنظل گُلشکرهای صفاهان دیدهاند
دشت محرم صحنِ محشر گشته وز لبّیک خلق *** نفخه صور اندر این پیروزه پنگان دیدهاند
دشت موقف را لباس از جوهر جان دیدهاند *** کوه رحمت را اساس از گوهر کان دیدهاند
عرضهگاه دشت موقف عرض جنّات است از آنک *** مصنع او کوثر و سقاش رضوان دیدهاند
کوه رحمت حرمتی دارد که پیش قدر او *** کوه قاف و نقطه فا، هر دو یکسان دیدهاند
هشتم ذیالحجه در موقف رسیده چاشتگاه *** شامگه خود را به هفتم چرخ مهمان دیدهاند
شب فراز کوه از اشک شور جمع و نور شمع *** ابر در افشان و خورشید درخشان دیدهاند
آفتاب از غرب گفتی بازگشت از بهر حاج *** چون نماز دیگری بهر سلیمان دیدهاند
خلق هفتاد و سه فرقت کرده هفتاد و دو حج *** انسی و جنّی و شیطانی مسلمان دیدهاند
ای بریدِ صبح سوی شام و ایران بر خبر *** زین شرف کامسال اهل شام و ایران دیدهاند
ای زبان آفتاب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 