پاورپوینت کامل جامعه شیعه در مدینه منوره ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعه شیعه در مدینه منوره ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه شیعه در مدینه منوره ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه شیعه در مدینه منوره ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :
۹۹
ترجمه : رسول جعفریان
مقاله حاضر بخش نخست مقالهای بلند است که درباره «جامعه شیعه در مدینه» نگارش
یافته و فصول اصلی آن عبارتند از: امیرنشین شیعی بنوالحسین، اشراف حسینی در مدینه
جدید، حرب و شاخههای شیعی آن، نخاوله و ریشهها و ویژگیهای اجتماعی آنها. دو قسمت
دیگر این مقاله در شمارههای بعد به چاپ خواهد رسید و در انتها کتابنامه نیز خواهد
آمد. إنشاءالله.
پژوهش و تحقیقات من در باره شیعیان مدینه، از دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، اما به دلایلی، هر
بار مجبور شدم تا کار پژوهش را برای مدتی طولانی قطع کنم. بعد از سالها، شمار زیادی
از همکاران دانشگاهی یا محققان (از پیش و تاکنون) و نیز برخی از دانشمندان مسلمان،
کتابداران، کتابفروشان و دیگران مرا به صورتهای مختلف در تهیه کتابها، نشریات و
عکسها یاری دادند، به طوری که اطلاعات کتابشناسانه فراهم آمده، مرا به منابع
ناشناخته راهنمایی کرد و سبب حلّ مشکلات زباشناسانه و سایر مشکلاتی شد که من در
هنگام تحقیق بر روی منابع، با آنها روبرو بودم. این افراد زیادتر از آنند که در
اینجا از ایشان به نام یاد شود. من از همه آنها سپاسگزاری میکنم. همچنین از
Deutsche Forschungsgemeinschaftبرای حمایتهای فراوانش، صادقانه متشکرم; از جمله
برای امکانی که در سال۱۹۹۵ برایم فراهم کرد تا یک تابستان به عنوان فرصت مطالعاتی
بگذرانم; دورانی که به تحقیق روی مذهب شیعه امامیه پرداختم و تحقیقاتم را منظم
کردم.
مقدمه
پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه مدینه و مناطق همجوار آن در جنوب
شهر مدینه، البته بیشتر از قرن نوزدهم به این سو و با اشارتی به پیشینه تاریخی آن.
این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از
آثار عربی قرون میانه تا نوشتههای سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی.
همچنین از نوشتههای تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارشهایی که ایرانیها و
لبنانیهای شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشتهاند. البته تصویر به دست آمده، از
بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز
نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.
در آغاز بیان چند ویژگی، درباره اهمیت عمومی مدینه در تاریخ شیعه و نیز در تفکر
مذهبی آن، بسیار مناسب است و ما باید به خاطر داشته باشیم که مدینه در مقایسه با
سایر شهرهای مقدس و مذهبی نزد شیعیان امامی،(۱) ]و به طور کلی[ به دلیل داشتن چند
ویژگی، متفاوت است:
(نخست آن که:) تاریخ و اهمیت مذهبی این شهر، بستگی کامل به شهر مکه دارد، به این
معنا که هر چند زیارت مدینه بخشی از اعمال حج نیست، اما زیارت آن، قبل یا بعد از
اعمال حج، مورد اعتنای تمامی مسلمانان است، و در اصل برای شیعیان یک وظیفه مقدس به
شمار میآید;(۲) این در حالی است که برخی از شهرهای مقدس شیعه، مانند نجف و کربلا
در اصل، در اطراف مرقد امامان(علیهم السلام) ساخته شده و نیز برخی از آنها مانند
مدینه، مدتها پیش از آن که نزد شیعه، شهری مقدس باشد، وجود داشتهاند.(۳) اگر ما
اهمیت تقدّس مذهبی شهرها را از دید شیعه، بر اساس شمار امامانی که در آن مدفونند
بسنجیم، باید نتیجه بگیریم که شهر مدینه بیشترین اهمیت و محبوبیت را در قیاس با
شهرهایی مانند نجف و کربلا دارد; چرا که به عنوان مثال، در هر یک از آنها تنها یک
امام دفن شده، اما مدینه (شهر محبوب همه مسلمانان، به دلیل مدفون شدن پیامبر در
آن)، قبر چهار امام را در خود جای داده است. وآنها عبارتند از: «حسن بن علی»، «علی
زین العابدین»، «محمد باقر» و «جعفر صادق»](علیهم السلام)[. در آنجا همچنین قبر
فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله) مادر دو امام; حسن و حسین و یکی از
محبوبترین زنان قدسیه در اسلام قرار دارد. همین طور مرقد شمار دیگری از اعضای
خاندان پیامبر (اهل البیت) در آنجا میباشد.(۴)
البته این امر به این صورت، حساسیت بیشتری ایجاد نمیکند، اما اهمیت ویژهای را
مطرح میسازد که به هر روی، برای زیارت شهرهای مقدس، افراد را به خود جذب میکرد.
روشن است که زیارت مدینه توسط زائران شیعه نسبت به همکیشان سنیِ آنها، عمومیت
بیشتری دارد.(۵) شیعیان امامی همه امامان خود، به جز امام دوازدهم را، که در غیبت
است، شهید میدانند. طبیعی است که توقف در برابر مرقد چهار امام در مدینه،
عمیقترین احساسات مذهبی را در آنها ایجاد میکند.
در دوره جدید; یعنی از دهه ۱۹۲۰، اندوه شیعیان زائر قبرستان قدیمی مدینه; یعنی بقیع
الغرقد (به اختصار بقیع)(۶) شدت یافت; چرا که آنها شاهد بودند که حرم امامان در
عراق، ایران و حتی بسیاری از مراقد امامزادگان(۷) با کتیبهها و تزیینات پرهزینه
از طلا و نقره و آیینه و غیره پوشیده شدهاند. در چنین حالتی، سادگیِ بیش از حدّ
آرامگاه امامان در مدینه، یک ضربه روحی برای آنها بود. این امر، حتی برای زائرانی
که آگاهی کافی در باره خرابی مراقد امامان بقیع ـ به دست سعودیها پس از پیروزیشان
در دسامبر ۱۹۲۵ ـ داشتند، صادق بود.
پیش ازاین حوادث نیز مدینه وضعیت متفاوتی با شهرهای مقدس، در شرق; مانند نجف،
کربلا، کاظمین و مشهد داشت (سامرا هم تا حدی یک استثنا بود). مدینه هیچ گاه حوزه
علمیه شیعی نداشت. گرچه (دانشمندان و واعظان و طلاب از) شیعیان در مدینه و اطراف آن
از روزهای نخست دوره اسلامی تاکنون وجود داشتند امّا، هیچ مدرسهای که قابل مقایسه
با مراکز شیعی در عراق وایران باشد، درآنجا تأسیس نشد.(۸)همین سخن درباره مکه نیز
صادق است. البته این مسأله، نتیجه عمده وضعیت سیاسی بود. به جز چند مورد، مدینه
همیشه زیر سلطه قدرتهای سنی بوده است. با این همه حکام محلی مانند بسیاری از شرفای
هاشمی مکه، به داشتن تمایلات شیعی شناخته شده بودند. شرفای مکّه در نظر بسیاری از
نویسندگان شیعه، شیعیانی بودند که به دلایل روشنی، خود را سنی مطرح میکردند.
رفتاری که بر اساس اصل «تقیّه» در فقه شیعه مشروع بود. این سخن که همه شرفا گرایش
شیعی داشته باشند، جای بحث دارد، با این حال تردیدی نیست که گرایش شیعی در میان
برخی از طوایف خاندان هاشمی، بویژه در میان اشراف حسینی مدینه(۹) وجود داشته است.
این حقیقت میتواند روشن سازد که چرا شیعیان آرزو داشتند تابه عنوان مجاور(۱۰)(برای
زندگی و حتی مردن!) در مدینه باشند و معمولاً برای اقامت در مدینه یا حومه آن موفق
میشدند. ملامحمد امین استرآبادی (ممیان ۱۰۳۳ ـ ۱۰۳۶ / ۱۶۲۳ ـ ۱۶۲۶) که مجدِّد
مکتب اخباری میان شیعه است، نمونهای مشخص میباشد.(۱۱)
میتوان دلیل آورد که ریشه و اساس رشد تشیع از لحاظ تاریخی، به دوران زندگی پیامبر
بر میگردد; زمانی که طایفه وی، بنیهاشم، از موقعیت خاص و عالی مذهبی، که مورد
تأیید قرآن هم بود، برخوردار شدند. محروم کردن خاندان او ـاهل بیت ـ از ارث، بعد
از رحلت ایشان، اقدامی بود که سبب برآمدن شیعه; یعنی طرفداران علیبن ابیطالب
پسرعمو وداماد پیامبر و درنهایت رهبر هاشمیهاشد.
این در حالی است که نخستین جنبشهای طرفدار شیعه علی(علیه السلام) در عراق پدید آمد.
در حجاز هم مقاومت علوی (کم و بیش) در برابر امویان و سپس عباسیان به وجود آمد.(۱۲)
گرچه رشد بعدی تشیع; مانند ظهور شاخهها و فرقههای مختلف و غیره، در عراق، ایران و
مناطق دیگر صورت گرفت، لیکن نباید فراموش کرد که حجاز، بویژه مکه و مدینه، مهد تشیع
بوده است. به همین ترتیب، نباید حضور جامعه شیعی (امامی یا زیدی) از همان اوائل
دوره اسلامی تا قرن بیستم، مورد غفلت قرار گیرد. اینک این تداوم موضوع پژوهش حاضر
است.
در تحقیقات غربی، «نقش مهم شیعیان علی در تاریخ حجاز»، تنها در قرون نخستین اسلامی
توسط شماری از مؤلفان مورد توجه قرار گرفته است، و از آن زمان تا دوره اخیر، توجه
شایستهای به آن نشده و حق مطلب ادا نگردیده است. HurgronjeSnouckC. در قرن
نوزدهم بویژه در کتاب پیشگامانه خود، در تاریخ مکه، برای نخستین بار توانست دامنه و
نیز موفقیت آرزوهای علویان را در حجاز تا دوران عباسی نشان دهد. توجه وی به این
مطالب از آن روی بود که به بحث ریشه قدرت اشراف و نیز رشد بعدی شرفای مکه سخت
علاقمند بود. با این حال توضیحات وی از نقش اشراف شیعه مدینه در تاریخ حجاز، شامل
سلطه آنان بر تمامی منطقه حجاز، محدود به چند اظهار نظر کوتاه ـگرچه مربوط به
موضوع ـ است.(۱۳)
جهانگرد سویسی BurckhardtL. J.نخستین نویسنده غربی است که جزئیات زیادی را در
باره گروههای شیعی سادات حسینی در مدینه و نیز در باره یک جامعه برجسته از شیعه با
نام «نخاوله» به دست داده است. او مینویسد: آنها تا وقتی که در نخلستانهای خود
هستند، عقیده تشیع را اظهار میکنند، اما زمانی که به شهر میآیند خود را سنی معرفی
میکنند. اظهارات وی در باره شیعیان مدینه تأثیر قابل توجهی روی شماری از غربیان و
حتی مؤلفان مسلمان داشته است. بنابراین سزاست که مطلب وی را به طور کامل در اینجا
نقل کنیم. این مطلب در فصلی از کتاب اوست که به ساکنان مدینه اختصاص داده است. وی
با یاد از خاندانهای اشراف، مینویسد:
«از جمله آنها، خانواده کوچک بنیالحسین ـ از نسل حسین برادر حسن(علیهما السلام) ـ
است. گفته میشود که آنها در گذشته در مدینه، بسیار قدرتمند بودند و ریاست بخشی از
موقوفات مسجدالنبی را داشته و در قرن سیزدهم میلادی (بر اساس گفته سمهودی) امتیاز
محافظت از مرقد نبوی را در اختیار داشتهاند. در حال حاضر به دوازده خاندان کاهش
یافتهاند و با این حال، هنوز در ردیف اشراف شهر و از ثروتمندترین ساکنان آن
میباشند. آنها بخشی از شهر را در اختیار گرفته و منافع زیادی به دست میآورند. این
درآمد بویژه از زائران ایرانی است که به آنجا میآیند. آنها راـعموماًـ«رافضی»
فرقه علوی ایرانی! میخوانند. آنان شعائر مذهبی خود را پنهان انجام میدهند، گرچه
در ظاهر خود را سنی نشان میدهند. این خبر، که شایع است و توسط شماری از مردم محترم
تأیید میشود، در عین حال قابل تردید است. با این حال بنیالحسین نفوذ قوی در شهر
داشته و در ظاهر اعمال مذهبی اکثریت (اهل سنت) را انجام میدادند و به همین دلیل در
کار جلب موافقت عناصر متعصّب موفق بوده و از سوی آنها مورد حمله قرار
نمیگرفتهاند.
این نکته آشکارا گفته شده که بقایای انصار و بخش بزرگی از اعراب کشاورز که کار
اداره باغات و مزارع مجاور شهر را انجام داده و کِشت میکردند، تمایل به چنین گرایش
داشتند. اینها، که به «نخاوله»ـکسانی که در نخلستانها زندگی میکنندـ معروفند،
شمارشان بسیار زیاد و افراد بسیار رزمجو بودند. نخاوله دست به مقاومت بر ضدّ
وهابیها زدند و همیشه در ستیزهای شهری برتری خود را نسبت به شهرنشینان نشان
میدادند.
گفته میشود که آنها از نسل هواخواهان یزید بن معاویه هستند که در سال ۶۰، بعد از
حمله به مدینه آن را تصرف و غارت کردند. نخاوله ازدواج درون گروهی داشته و در برابر
پیشامدها موضعی عمومی دارند. بسیاری از آنان وقتی در مناطق خود هستند اظهار تشیع
میکنند، اما زمانی که به شهر میآیند خود را سنی نشان میدهند. گروهی از آنها در
حومه شهر ساکن شدهاند و شغل قصابی در انحصار آنهاست. در برخوردها میشنیدم که
کسانی از آنها آشکارا خود را رافضی میخواندند، بدون آنکه آن را انکار کنند. در
صحرای شرقی، در فاصله سه روزه یا چهار روزه راه از مدینه، یک قبیله بدوی با نام
بنیعلی زندگی میکنند که همگی مذهب ایرانیها را دارند. چیزی که مورد حیرت است این
که دو نقطه بسیار مقدس مذهبی مسلمانان ارتدوکس ]سنی[ که یکی به وسیله فرقه زید
]زیدیه [و دیگری به وسیله علویها ]شیعه امامی [محاصره شده، بدون آن که کوششی برای
اخراج آنها از آنجا صورت گیرد».(۱۴)
ریچارد بورتون [Richard Burton]که در سال ۱۸۵۲ از مدینه دیدن کرده، در سفرنامه شخصی
خود [PersonalNarrative] به نخاوله و بنیحسین اشاره میکند. آگاهیهای وی همانند
مشاهدات بورکهارت بر نوشتههای مؤلفان پس از خود، درباره مدینه، تأثیر داشته است.
عین عبارت وی را (البته بدون برخی پاورقیهای نسبتا خیالی) میآوریم:
«در آنجا گروهی دیگر هستند که نخاوله نامیده میشوند و بر اساس برخی نقلها، از نسل
انصار هستند، چنان که برخی نقلها آنها را از نسل یزید میدانند! نظر دوم را
نمیتوان پذیرفت، چرا که معاویه دشمن خونی علی و فرزندانش بوده که مورد احترام بیش
از حد شماری از مدم بوده است. نهایت چیزی که میتوانم ثابت کنم این که آنها با
شیخَیْن (ابوبکر و عمر) دشمنند، اما کسی بر من روشن نکرد که چرا عثمان را استثنا
میکنند، با این که وی (بعد از آن دو نفر) سومین فردِ مبغوض نزد شیعیان است. شمار
نخاوله فراوان و مردان رزمجویی هستند، با این حال مردم شهر آنها را تحقیر میکنند،
هم به این دلیل که آنها آشکارا خود را رافضی میدانند و هم از آن روی که مرتبت
اجتماعی آنها پایین است. آنها به رغم آن که احکام قاضی سنی شهر را میپذیرند، اما
روحانیون مخصوص به خود و عقاید ویژه خویش را دارند. آنها ازدواج درون گروهی داشته و
مشاغل پستی دارند; از جمله قصابی، رفتگری و زراعت. زنده و مرده آنها (برای نماز)
اجازه ورود به حرم پیامبر(صلی الله علیه وآله) داده نمیشود، چنان که جنازه آنها
از خیابان بیرونی که به «باب الجنائز» معروف است، حرکت داده آنها را در مقبرهای
اختصاصی خودشان در کنار بقیع، دفن میکنند. سخن گفتن و لباس پوشیدن آنان مانند سایر
مردم شهر است، اما عربها ادعا میکنند که از چشمان آنها که نشان از خفت آنها دارد،
میتوانند آنها را بشناسند! بدون شک این سخن در مورد همه آنها، خطاست. گزارشهایی از
عادات زشت نخاوله وجود دارد که از برخورد اشتراکی با زنان میان آنها و حجاج ایرانی
که به آنجا میآیند حکایت دارد. نیازی به گفتن نیست که این سخن از دهن مخالفان آنها
بیرون میآید و نمیتواند باورکردنی باشد. متأسفانه فرصتی برای من پیش نیامد تا با
یکی از نخاوله دیداری از نزدیک داشته باشم و آگاهی دقیقی به دست آورم. مسلمانان سنی
پرسش از چنین مسائل زشتی را دوست نمیدارند. وقتی کوشش کردم تا از یکی از معاریف ـ
یعنی شیخ علاءالدین که از خاندانی کرد است که در مدینه ساکن شده و به بلاد شرقی
سفرهایی داشته و بر پنج زبان تسلط دارد ـ حقیقت این مسأله را دریابم، گفت که به هیچ
روی با روافض رفت و شدی نداشته است».(۱۵)
به مانند بورکهارت، بورتون نیز به روشنی میان نخاوله و بنیالحسین تفاوت میگذارد.
بر اساس شمارش وی، سادات بنیالحسین در مدینه به تنهایی نود و سه یا نود چهار
خاندان بودهاند. وی در باره آنها مینویسد:
«آنان در گذشته از جمعیت و نفوذ بیشتری برخوردار بودهاند و قرنها سرپرستی مرقد
پیامبر را برعهده داشتهاند. ارتزاق آنها از اوقاف و املاکی است که ملکیتشان نسبت
به آنها ریشه به زمان پیامبر میبرد. شایعات عمومی آنها را متهم میکند که قتلهای
زیادی را برای جانشینی انجام دادهاند. آنها در مدینه بیشتر در حَوْش ابن سعد، خارج
از شهر و جنوب باب الجنائز زندگی میکنند. اما با این همه، هیچ اعتراضی نسبت به
زندگی آنها در داخل شهر وجود ندارد. پس از مردن، جنازههایشان (برای نماز) به حرم
نبوی برده میشود، مشروط بر آن که شهرت به کار بدی نداشته باشد. پس از آن، آنها را
در بقیع به خاک میسپارند. دلیل این تسامح نسبت به آنها، از آن رو است که تصور
میشود برخی از آنها بر مذهب سنی هستند. حتی رافضیترین آنها نیز، مذهب خویش را
سخت پنهان میدارد. بیشتر عربهای تحصیل کرده، آنها را مانند ایرانیان بر مذهب
علی(علیه السلام) میدانند. به هر روی، کشف حقیقت بسیار دشوار است. من از عقاید
اختصاصی آنها چیزی به دست نیاوردم تا آنکه یک دوست شیرازی را در بمبئی دیدم. رخسار
بنیالحسین اندکی کمتر از بدویان تیره است و در لباس، هنوز از لباس عربی قدیمی که
ویژه اشراف است استفاده میکنند; یعنی چفیهای بر سر میگذارند، با لباسی (عبایی)
بلند و آستینهای گشاد به طوری که مانند شعبده بازانِ ما اروپاییها میشوند. آنها
این عبا را روی پیراهن سفیدی که از پنبه بافته شده میاندازند و همیشه در ملاء عام،
شمشیری به همراه دارند، حتی وقتی که دیگران سلاح خود را در خانه میگذارند».(۱۶)
تا این اواخر هیچ کوششی از سوی نویسندگان غربی برای ارائـه جزئیـات امارت شیعی
(حسینیها) در مدینه به صورت ریشهای انجام نشده بود، گرچه Werner Caskal طرحی برای
این کار داشت که به دلایلی که بر من روشن نیست، طرح وی که در Max vonOppenheim”s
Die Beduinen از آن یاد شده، به انجام نرسیده است.(۱۷) در این باره تنها دو مقاله
از Richard T. Mortel در سال ۱۹۹۱ و ۱۹۹۴ منتشر شد، درست به موازات نوشته Shawn
Marmonبا عنوان Eunuchs and Sacred Boundaries inIslamic Society در سال ۱۹۹۵. با
این حال، تحقیقات غربی روی مدینه، بویژه جامعه ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 