پاورپوینت کامل جامعه کعبه معظمه در طول تاریخ (۱) ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعه کعبه معظمه در طول تاریخ (۱) ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه کعبه معظمه در طول تاریخ (۱) ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه کعبه معظمه در طول تاریخ (۱) ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
۸۴
بخش نخست:
جامه کعبه معظمه پیش از اسلام
۱ـ جامه تبّع
حمیری برایکعبه مکرمه
ابراهیم خلیل به همراه فرزند خود اسماعیل(علیهما السلام) با نهادن سنگها بر روی
یکدیگر و بدون بکارگیری گل و یا گچ در آن، خانه کعبه را بنیان نهادند. این خانه
بدون در و سقف بود و تنها در سمت شرقی آن، قسمتی از دیوار را باز گذاشتند تا برای
ورود به داخل کعبه از آن استفاده شود.در آن زمان، کعبه پوششی نداشت; زیرا آن حضرت
نه فرمانی از خداوند در این زمینه دریافت کرده بود و نه به پارچه و یا پوست و
حصیری(۱) دسترسی داشت تا از آنان پوششی برای کعبه فراهم آورد.
درباره نخستین کسی که کعبه را پیش از اسلام به وسیله جامه پوشانید، روایات متعددی
وجود دارد. بطوری که روایتی میگوید: اسماعیل فرزند ابراهیم(علیهما السلام)نخستین
شخصی بود که در این باره اقدام کرد. روایت دیگر، آن را به عدنان جدّ والای رسول
خدا(صلی الله علیه وآله) نسبت داده است و سوّمین روایت این عمل را به «تبع ابو کرب
أسعد» پادشاه حمیر(۲) منسوب میکند.
تاریخ نگاران بسیاری، نه تنها این مطلب را ترجیح دادهاند، بلکه در مواردی تأکید
کردهاند که «تبّع»، پادشاه حمیر،
۱ ـ خصف (حصیر) پوشش ضخیمی است که به وسیله برگ درختان نخل بافته میشد و مردمان
حجاز از آن همواره در موارد مختلفی; مانند فرش کردن زمین خانههای خود یا مساجد
بودده بهره میجستند.
۲ ـ نکـ: شفاء العزام بأخبار البلد الحرام»، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان (بدون
تاریخ) جلد اول ص ۱۱۹ و ۱۲۰; ابن ظهیره قرشی مخزومی، «جامع اللطیف فیفضل مکه و
اهلها و بناء البیت الشریف»، چاپ اول، چاپخانه عیسی البابی الحلبی، قاهره ۱۳۴۰هـ.
در سال ۱۹۲۱م. ص ۱۰۵
«اسعد ابو کرب تبّعی» یکی از پادشاهان «یمن» است که نام سلسله پادشاهان آنان
«تبابعه» و مرکز فرماندهی آنان در یمن بوده که به معنای داشتن پیروان فراوان است.
بنا به گفته روایات، اسعد با آگاهی از ظهور پیامبر اسلام، پیشتر به آن حضرت ایمان
آورده بود. از این رو در برخی روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده
است «لا تسبّوا تبّعاً فإنّه کان قد أسلم»; «تبع را ناسزا نگویید زیرا او اسلام را
پذیرفته بود.» گفته میشود تبع یکی از پنج پادشاهی است که تمامی جهان قدیم را از
یمن تا حیره و از حیره تا سمرقند فتح کرده و تحت تسلّط خویش درآورد. (سفینه البحار،
ج۱، ص۳۰۲)«مترجم»
نخستین کسی است که در دوران جاهلیت، کعبه مکرّمه را به وسیله جامه پوشانید. در این
باره حدیثی به وسیله ابو هریره از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) روایت کردهاند که
آن حضرت مردم را از سبّ «اسعد حمیری»، که همان تبّع بوده، برحذر داشت; زیرا ایشان
فرمودهاند: او اوّلین شخصی است که بر کعبه جامه پوشانید.(۱)
ازرقی و محبالدین طبری و تقیالدین فاسی پس از ذکر این حدیث، گفتهاند محمد بن
اسحاق گوید: «از تنی چند از اهل علم شنیدم که نخستین کسی که بر کعبه جامه تمام
پوشانید تبّع است که همان اسعد میباشد.» و آنها دو روایت دیگر را نفی نکردهاند.
بنابراین، از قید «جامه کامل» استفاده میشود که کعبه پیش از «تبّع» به وسیله جامه
غیر کاملی پوشانیده شده است.
در نتیجه روایات سهگانه را میتوان بدین صورت جمع کرد که: در آغاز، حضرت
اسماعیل(علیه السلام) اولین شخصی بوده که بر کعبه جامه پوشانده است، و سپس عدنان
اولین فردی بوده که بعد از حضرت اسماعیل جامه را بر کعبه پوشانیده لیکن این جامهها
به صورت کامل نبوده است. آنگاه «تبّع» نخستین شخصی بوده است که جامه کامل را بر
کعبه مکرمه قرار داده است.
ابن هشام در سیرهاش، در باره جامه «تبّع» بر کعبه مشرفه، چنین مینویسد: «تبّع و
قوم او از بتپرستان به شمار میآمدند. آنان به سوی مکه حرکت کردند تا اینکه به
سرزمین میان «عسفان» و «أمج» رسیدند. در این هنگام گروهی از قبیله «هذیل» به او
برخورد نموده، و گفتند:
ای پادشاه، آیا میخواهی تو را به خانهای که اموال و ثروتهای زیادی دارد و از دید
پادشاهان پیشین مخفی مانده است راهنمایی کنیم; خانهای که در آن مقدار فراوانی لؤلؤ
و زبرجد و یاقوت و طلا و نقره وجود دارد؟ پادشاه گفت: آری. آنان در پاسخ گفتند:
خانهای است در مکه که مردمانش آن را عبادت کرده و در کنارش نماز بپای میدارند.
گفتنی است هذیلیان با آگاهی از این موضوع که هرگاه پادشاهی قصد آن خانه را کند و در
آن ظلم نماید نابود میگردد، بدینوسیله قصد هلاک و نابودی تبّع را به دل داشتند.
«تبّع» پس از شنیدن سخنان هذیلیها، به دنبال دوکاهن، که در میان همراهان خود
بودند، فرستاد و در این باره از آنان نظرخواهی کرد.
آنان به تبّع گفتند: این پیشنهاد، تنها
۱ ـ نوشته محبالدین طبری، القری لقاصد امالقری چاپ اول، قاهره ۱۳۶۷ هـ ۱۹۴۸ م، ص
۴۷۲; ازرقی، اخبار مکه و ماجاء فیها من الآثار چاپ سوم بیروت، لبنان ۱۳۸۹ هـ ۱۹۶۹
م. ج۱، ص ۲۴۹ و اوالعباس احمد بن علی القلقشندی، صبح الأعشی فیصناعه الانشا، نوشته
چاپ قاهره، سلسله تراثنا، ج۴، ص ۲۷۷.
برای از میان بردن تو و سپاهیانت میباشد; زیرا ما خانهای که از آنِ خدا باشد، جز
در این سرزمین نمیشناسیم.
تبّع از کاهنان پرسید: در صورتی که بدان سرزمین قدم گذارم، به نظر شما چه کاری را
انجام دهم صواب است؟
آن دو در پاسخ گفتند: هرکاری را که ساکنان آن سرزمین در باره آن انجام میدهند،
انجام دهی، یعنی بر گرد آن طواف کنی و آن را تعظیم و تکریم نمایی، سر خود را در
کنارش بتراشی و همچنان خود را در کنار بیت، خوار و کوچک شماری تا زمانی که از آن
سرزمین خارج شوی!
تبع گفت: پس چه چیزی شما را مانع شده است که چنین نکنید؟
آن دو گفتند: به خدا سوگند که آن، خانه پدرمان ابراهیم است و پیش از این نیز به شما
گفته بودیم، لیکن ساکنان آن به وسیله بتهای خویش که در اطراف آن خانه قرار دادند،
میان ما و آن جدایی انداختند. به خدا سوگند آنان با خونریزی که در کنار خانه به
وجود آوردند، نجس و مشرکند و ما جز نیکی برای شما چیزی آرزو نداریم.
در این هنگام «تبّع» به گفته و پند آنان ایمان آورد و دستور داد گروه هذیلیان را
نزد او آورده، دستها و پاهایشان را قطع کردند. سپس رو به سوی مکه نهاده، بر گرد
خانه طواف به جای آورد و از آن پس در کنار بیت قربانی کرد و سر خویش را تراشید. تبع
شش روز در مکه اقامت گزید و در این ایام با قربانیهای فراوان، مردم آن را اطعام
کرد و شربت عسل بدانان داد.
تبّع شبی در خواب دید که جامهای بر کعبه میپوشاند، او این مرتبه دید که کعبه را
با پارچه ضخیمی(۱) پوشانید.
بار دیگر در خواب دید که کعبه را جامهای زیباتر میپوشاند، پس آن را با پارچهای
بنام «معافر»(۲) پوشش داد. دگر بار او در رؤیا این چنین دید که کعبه را با جامهای
زیباتر از پیشین میپوشاند پس آن را با پارچه لطیف و نرمی که معروف به «ریط» است
پوشانید. این پارچه قرمز راه راه یمنی بود.
ابن هشام در پایان سخن خویش این چنین میگوید: «تبّع ـ آنچنانکه میپنداشتند ـ
اولین شخصی است که خانه را جامه پوشانیده است»(۳)
همچنین در روایات دیگری نیز آمده است که تبع کعبه را با جامهای از چرم(۴) و برد
یمانی(۵) و پلاس(۶) و برد راه راه(۷) و جزاینها(۸) نیز پوشانیده است. به نظر میرسد
تبّع جامههای یاد شده را در سالهای بعد، بر
۱ ـ الحضف: بافتهای که از برگ درختان نخل به وجود آمده و همواره مردمان حجاز به
عنوان زیرانداز در خانههای خود و مساجد به کار میبردند، (مترجم).
۲ ـ در اصل نام مکانی است که پارچهای به همین نام میبافد.
۳ ـ سیره ابن هشام، با بازنگری و مقدمه طه عبدالروف سعد، دارالجیل، بیروت (بدون
تاریخ) ج اول، ص ۲۰ و ۲۱.
۴ ـ «الانطاع»، جمع نطع بوده که پوششی از چرم به شمار میآمده است.
۵ ـ «عَصْب» به فتح عین و سکون صاد به بردهای یمانی گفته میشده است که قسمتی از
رشتههای آن رنگآمیزی شده و سپس با تارهای بدون رنگ به هم بافته میشد که در پایان
حالتی راه راه را به خود میگرفت.
۶ ـ «مسوح» جمع مسح است که پارچهای ضخیم از پشم بوده است.
۷ ـ «الحبرات» جمع حبره است که به پارچههای برد یمانی راه راه گفته میشده و
مردمان یمن از آن برای خویش لباس تهیه میکردهاند.
۸ ـ ازرقی، اخبار مکه، ج ۱ ص ۲۵۰; محبالدین طبری القری لقاصد امالقری ص ۴۸۲;
قطبالدین حنفی، الاعلام بأعلام بیتالله الحرام چاپ مکتبه العلمیه در مکه مکرمه
(بدون تاریخ) ص ۶۹ و ابن ظهیره الجامع اللطیف ص ۱۰۴ و ۱۰۵.
کعبه قرار داده است. لازم به یادآوری است که «تبّع» نخستین شخصی است که بر کعبه در
قرار داد و نیز بر آن کلیدی نهاد.
بدین منظور تبع در شعری پوشاندن کعبه را افتخار خود دانسته و چنین سروده است:
ورد الملک تبع و بنوه *** ورّثوهم جدودهم والجدودا
اذ جبینا جیادنا من ظفار(۱) *** ثم سرنا بها مسیرا بعیدا
فاستبحنا بالخیل ملک قباذ(۲) *** و ابن اقلود(۳) جاءنا مصفودا
فکسونا البیت الذی حرّم الله *** ملاء معضداً و برودا
و اقمنا به من الشهر عشرا *** و جعلنا لبابه اقلیدا(۴)
ثم طفنا بالبیت سبعا و سبعا *** و سجدنا عندالمقام سجودا
ونحرنا بالشعب ستّه ألف *** فتری النّاس نحوهن وروداً
و خرجنا منه الی حیث کنا *** و رفعنا لواءنا معقودا(۵)
«شاه تبّع با فرزندان خود وارد گردید وانتقام خود و پدرانشان را گرفت.»
«هنگامی که بر اسبان اصیل ظفاری سوار شدند و آنگاه با آنها به راههای دوری تاختند.»
«و در زیر سم اسبان سرزمین شاه قباد را درنوردیدیم و ابن اقلود را در زنجیر پیش ما
آوردند.»
«آنگاه به شکرانه خدا خانه حرام خدا را پوشاندیم با قطعههای پارچههای فراوان و
بُردهای یمانی.»
«و ده ماه در حرم ماندگار شدیم که بر در آن کلونی قرار دادیم.»
«آنگاه به طواف هفتگانه بر گرد حرم پرداختیم و در مقام ابراهیم به سجده افتادیم.»
«و در شعب شش هزار قربانی کردیم و هجوم مردم را برای گرفتن گوشتهای قربانی نظاره
کردیم.»
«آنگاه به سوی سرزمین خود کوچ کردیم و بیرق پیروزی خویش را همچنان برافراشتیم.»
از این سروده چنین بر میآید که «تبّع» مدّت ده ماه در مکه اقامت داشته، و این غیر
از آن است که ابن هشام در سیرهاش آورده و آن را شش روز دانسته است.
تبّع در مدّت اقامت خویش، تعداد شش هزار رأس قربانی را برای مردم ذبح کرد. این
جریان در حوالی سال ۲۲۰ پیش از
۱ ـ «ظفار»، یکی از شهرهای قدیمی سرزمین یمن بوده که هم اکنون تپههای باقیمانده آن
نیز وجود دارد. لازم به تذکر است که امروزه سرزمینی بدین نام در کنار آن قرار دارد.
۲ ـ «قباذ»، یکی از پادشاهان ایرانی بوده که در زبان فارسی به «قباد» نام داشته
اشت.
۳ ـ «ابن اقلود» یکی از فرمانروایان شام و یا عراق بوده است.
۴ ـ «اقلید» همان کلید است.
۵ ـ ابیات چهارم، و پنجم و ششم را ازرقی در کتاب خود; «اخبار مکه» جلد اول، صفحه
۲۵۰، و نیز ابن ظهیره در «جامع اللطیف»، ص ۱۰۴ و ۱۰۵ آورده است. اما ابیات دیگر را
ابراهیم رفعت پاشا در کتاب «مرآه الحرمین، چاپ اول، دارالکتب مصری در قاهره به سال
۱۳۴۴ هـ = ۱۹۲۵ م. جلد اول، ص ۲۸۱ و نیز یوسف احمد در کتاب «المحمل والجح» که به
وسیله چاپخانه حجازی در قاهره به سال ۱۳۵۶ هـ= ۱۹۳۷ م. جلد اول، ص ۲۳۲ و ۲۳۳
آوردهاند.
هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اتفاق افتاده است. از آن
پس مدتها جانشینان تبّع یکی پس از دیگری جامه کعبه مکرمه را با چرم و قباطی(۱)
میپوشاندند.(۲)
۲ ـ «جامه کعبه پس از تبّعیان»
تاریخنگارانِ پس از تبع حمیری و جانشینان وی، در باره اینکه چه کسی جامه پوشاندن
کعبه را بر عهده داشته و آن را به انجام میرسانیده، مطلبی ذکر نکردهاند. لیکن در
اینجا میتوان گفت مردم وقتی جامههای کعبه را که به وسیله تبّع و جانشینان او بر
آن پوشانیده میشد، میدیدند هیچگاه اجازه نمیدادند که خانه مجرد از جامه باشد. و
به نظر میرسد کهـدر دوران جاهلیت ـ به عنوان تقرّب به پروردگار، جامههایی را بر
کعبه قرار میدادند. بدینصورت که هرکس قصد قراردادن جامه بر کعبه را داشت، جامه
نوین خود را بر جامه پیشین قرار میداد، بطوری که گاه بر روی کعبه چندین جامه از
ابریشم و کتان و جامههای پشمین و جز اینها که از پارچههای معمول آن دوران بود
قرار داده میشد. این مطلب را تاریخنگاران در گفتهها و روایات خود فراوان
آوردهاند.
به همین مناسبت از ابن ابیملیکه نقل کردهاند که گفته است:
«به من خبر رسیده است که در روزگار جاهلیت پوششهای گوناگونی بر کعبه قرار
میدادند. در آن هنگام معمولا شترانی را که برای قربانی میآوردند، بر آنها جُلهای
مختلف از پارچههای حبری(۳) و بردهای یمنی و دیگر پارچههای بافت یمن را
میانداختند آنگاه تمامی این هدیهها را به کعبه اهدا میکردند.
این مطلب غیر از قطعات خز و حبره و گلیمها و جامههای پشمین است که معمولا با
مقداری از آنها کعبه را میپوشاندند و باقی مانده آن را در گنجینه کعبه قرار
میدادند تا هرگاه یکی از آن جامهها فرسوده میشد، پوشش تازه دیگری را بر روی آن
میانداختند. معمولا هیچیک از جامههای فرسوده از کعبه برگرفته نمیشد. همچنین
مقداری خلوق(۴) و عودسوز هم به کعبه اهدا میگردید که دیوارههای درونی و بیرونی آن
را به وسیله خلوق اندود میکردند».
همچنین از «نوار» دختر «مالک بن صرمه» مادر «زید بن ثابت»، روایت کردهاند که گفت:
«پیش از آنکه زید بن ثابت را به دنیا آورم و هنگامی که از حمل او بیاطلاع
۱ ـ قباطی، پارچههای سپسد و ظریفی بوده که به وسیله مصریان بافته میشده
است.(مترجم)
۲ ـ محمد لبیب البتنونی، الرحله الحجازیه، چاپخانه جمالیه مصر، چاپ دوم به سال ۱۳۲۹
هـ ص ۱۳۴ و ۱۳۵.
۳ ـ حبری، روپوش یا پارچههای سیاه رنگ را گویند. هماکنون کشیشان مسیحیت از این
نوع روپوش به عنوان عبا بر روی شانههای خویش میاندازند، (مترجم).
۴ ـ عطرهای گیاهی خوشبوکننده مانند عود و عنبر را گویند. (مترجم)
بودم، جامههای گوناگونی از چادرهای خز به رنگ سبز و زرد و پارچههای مویین ظریف و
پوششهای معمول اعراب و پارچههای ریزبافت را بر کعبه دیدم.»
و نیز «عطاء بن یسار»، از عمر بن حکم سُلمی روایت میکند که میگفت:
«مادرم نذر کرده بود شتری را کنار کعبه قربانی کند. بدین منظور نامبرده دو جُل، که
یکی از موی و دیگری از کرک بود، بر شتر انداخت. پس از آن شتر را قربانی کرد و با آن
دو جل، بخشی از کعبه را پوشانید. در آن هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مکه به
سر میبرد و هنوز از آن هجرت نکرده بود. پس من در آن زمان وقتی نظر به کعبه
میانداختم، پوششهای کوچک گوناگونی را میدیدم که برخی از پشم و برخی دیگر از خز و
از مو و کرک و سجادههای عراقی (دشت میشانی) بود.»(۱)
گفتنی است که در دوران جاهلیت، تهیّه و تأمین جامه کعبه تنها به وسیله افرادی که به
عنوان تقرّب و نزدیکی به پروردگار، پوششهایی را بدان اهدا میکردند، نبود بلکه
قریش با یکدیگر همیاری میکردند و بر کعبه جامه میپوشاندند.
در روزگار «قصی بن کلاب» برنامهای تدوین گردید که بر اساس آن هر قبیله، مبلغی به
اندازه توان خود میپرداخت. وضع تا مدتها این چنین بود و جامه کعبه بدی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 