پاورپوینت کامل ابعاد عرفانی، تربیتی و عبادی حج ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابعاد عرفانی، تربیتی و عبادی حج ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابعاد عرفانی، تربیتی و عبادی حج ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابعاد عرفانی، تربیتی و عبادی حج ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
۲۸
پاورپوینت کامل ابعاد عرفانی، تربیتی و عبادی حج ۹۴ اسلاید در PowerPoint به حدّی گسترده است که باید هر یک به
طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گیرد. ما در این نوشتار تنها به چند
نکته کلّی شایسته دقّت و تأمّل اشارت داشته، تفصیل مطالب را به فرصتی
دیگر موکول می کنیم:
۱ ـ اندیشه تجزیه ای و مشکلات آن:
از دیدگاه متفکران مسلمان، اندیشه تجزیه ای یکی از مشکلات اساسی اسلام است که
به هر بخشی از اسلام، جدای از بخشهای دیگر می نگرد و هر یک از ابعاد معنوی، اجتماعی،
سیاسی و اقتصادی آن را به طور مستقل مورد مطالعه قرار می دهد. بدیهی است که چنین
اندیشه ای، دیدهای منفی از طرح کلّی اسلام در اذهان پدید می آورد. و در واقعیت عینی،
مسلمانان را تنها به بعضی از ابعاد اسلام متعهد می کند.
روشن است که چنین اندیشه ای ما را از درک و شناخت جامع اسلام دور می سازد؛ چرا که
در هر بعدی از اسلام، ابعاد دیگر هم نهفته است:
از باب نمونه، هنگامی که جنبه اقتصادی اسلام را مورد مطالعه قرار می دهیم، می بینیم
در آن تنها مقوله های مادّی ـ که از روابط اقتصادی و شیوه های تحرّک اقتصاد در زمینه تولید
و توزیع سخن بگوید ـ مطرح نیست؛ بلکه باید در کنار اقتصاد اسلامی محتوای معنوی،
شیوه های اخلاقی و تحرک سیاسی در قلمرو فرد و جامعه را هم ببینیم و چنین بینشی به ما
می فهماند که تمام این جنبه ها، در پیدایش بُعد اقتصادی اسلام نقش دارد و ما نمی توانیم در
اقتصاد اسلامی، جنبه اقتصادی آن را از دیگر ابعاد اخلاقی و معنوی جدا کنیم و به اصطلاح
مقوله های اقتصادی صرف را از جنبه های کاربردی و عینی تفکیک کنیم.
نمونه دیگر: بُعد اخلاقی اسلام است که نمی توان آن را تنها از دیدگاه فلسفی و اخلاق
علمی مطالعه کرد بلکه باید تمام زمینه های فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و عبادی
اسلام را مدّ نظر قرار داد تا روشن شود که در خطوط کلّی اخلاق اسلامی، هم زمینه های
کاربردی وجود دارد که در نتیجه جنبه های مادی و انسانی را جهت می بخشد و هم بعد عبادی
و خودسازی در آن نهفته است که هدف عالی آن، تکامل معنوی انسان می باشد.
همچنین است، اندیشه اسلامی در رابطه با «تبیین جهان حیات و انسان»، که نمی توان
ابعاد غیبی و الهی آنها را از جنبه های مادی جدا از هم نگریست، بلکه باید به گونه ای جهان،
انسان و حیات را شناخت که جنبه غیبی و مادی آنها در یکدیگر تأثیر متقابل دارد و مکمّل
همدیگر است.
تمامی مسلمانان باید اندیشه اسلامی را با ژرف نگری بررسی کنند تا همگی به نتیجه
قاطعی برسند و اسلام را به عنوان یک نظام فکری، قانونی و عملی عرضه نمایند، آنگونه که
تمام اصول و فروع آن، مکمّل یکدیگر و پیوسته باشد. در این بینش، اسلام باید با کالبدی
مقایسه شود که بواسطه تمام دستگاهها و اعضای خود تغذیه می شود و رشد می کند و هیچ
دستگاه و عضوی نمی تواند در حیات انسان اثر بخش باشد، مگر بواسطه نیروی دیگر اعضا،
که در حیات و قدرت مؤثر هستند.
با چنین دیدگاه ارتباطی و جامع نسبت به ابعاد اسلام است که می توان حقیقت اسلام را
در زندگی مسلمانان وارد و آنان را در رفتار و عمل راهنمایی کرد و در برخورد با انحرافات
فکری مسلّح ساخت تا از تأثیر نقشه های شوم مستکبران کافر و استعمارگر در باور و حیات
امّت اسلام در امان بوده و آسوده خاطر شد؛ چرا که آنان با تفکیک ابعاد دین از یکدیگر،
می خواهند باور و زندگی مسلمانان را دستخوش دگرگونی و بحران فکری نموده و چنین
وانمود کنند که دین و دنیا، هر کدام، قلمرو خاص خود را دارد.
دین در نظر اینان، تنها مربوط به عالم غیب و روح و ماوراء الطبیعه است که دارای
مراسم خاص عبادی از قبیل نماز، روزه، حج، دعا، گریه و زاری، زندگی صوفیانه و خویشتن را
از واقعیات اجتماع پنهان نمودن است. و این دنیا است که تمام جنبه های عمومی، فردی،
مادّی، اجتماعی، روانی، سیاسی و اقتصادی انسان را در برمی گیرد و در آن، امکان ارضای،
تمایلات و لذّات جنسی وجود دارد و جامعه با مسالمت یا جنگ زیست خواهد نمود!
در این طرز تفکر، دین خدایی برای خود دارد و دنیا خدایی دیگر؛ به عبارت دیگر، اللّه
خدای دین و قیصر (شاه) پروردگار دنیا است، که هیچکدام نباید در قلمرو یکدیگر دخالت
نمایند!
آری، اسلام این چنین از قلمرو دنیا و زندگی مسلمانان بیرون می رود و ابعاد دنیوی
مسلمانان با افکار بیگانه و قدرتهای بی ارزش اداره می شود.
البته با ژرف نگری، خواهیم دید که عقب افتادگی و زندگی سنّتی مسلمانان در قرنهای
متمادی، زمینه مناسبی را برای مثل چنین اندیشه ای (جدایی دنیا از دین) پدید آورده است و
آثار آن را به خوبی می توان در مباحث مورد نیاز، عمل مسلمانان و در بحثهای فقهی و فکری
مراکز دینی، مشاهده کرد که چگونه عبادات فقه را از سایر مباحث اجتماعی جدا نموده اند و
کسی در نزد ما مسلمان معرفی شده که همواره به عبادت فردی اشتغال دارد و از اجتماع خود
بی خبر است!
دیدگاه جدایی دین از دنیا، تا آنجا نفوذ کرده که عرفان اسلامی را نیز دربرگرفته و
لایه هایی از فلسفه یونان و هند و… در آن داخل گشته و باور بخش زیادی از قلمرو اسلام و
مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده است؛ به گونه ای که مسلمانان عرفان را اندیشه ای جدا از
زندگی می دانند و تصورشان این است که عارفان باید فکر و ذکر، همّ و غمّ و حالت قلبی و راز
و نیازشان یکسر در خدا غرق و فانی گردد و نباید به زندگی توجه کنند. با این که عرفان در
قلمرو معنویت اسلام، اندیشه و رفتار و شیوه خوبی است جهت خودسازی مسلمان. و انسان را
از هرگونه قید و وابستگی آزاد و در راه اهداف بزرگ متحرک و توانا می سازد تا به سبب رهایی
از بندها و دلبستگی ها و توجه به خدا، در زندگی اجتماعی احساس مسؤولیت نماید و خود را
آزاد اندیش، با اراده ای استوار ببیند.
ما در طول تاریخ خود و حتی در زمان حاضر، می بینیم بسیاری از کسانی که عرفان را به
عنوان مسلک فکری و یا عملی خود پذیرفته اند، از زندگی، جریانهای اجتماعی، دردها،
مشکلات مردم و درگیریهای دنیا، دور گشته و در گوشه گیری و عزلت که فعالیت اجتماعی را
مادیگرایی و مخالف معنویت و خلوت گزینی عارفان می داند، غوطه ور شده اند؛ چرا که
مسؤولیت های زندگی را مانع توجه به خدا به حساب می آورند.
البته ما مشاهده می کنیم که برخی از عارف مسلکان در سیر و سلوک و اعمال و
پرهیزهای خود، چندان در مسائل شرعی دقت نمی کنند که فلان کار یا پرهیز از فلان عمل،
چه بسا انسان را از تکلیف دینی و حلال و حرام خود دور می سازد. برخی از اینان، تا آنجا پیش
رفته اند که تکالیف را ظواهر شرعی دانسته و بر این باورند که ظاهر دین به باطن آن نمی رسد
و عرفان، ژرف نگری، باور و روح و باطن شرع است.
باید توجه داشته باشیم که عرفان اسلامی تنها از مفاهیم قرآن سرچشمه می گیرد و
قرآن نیز انسان را به خدا مرتبط می داند؛ ارتباطی که آدمی را به مسؤولیت خود، در تمام
صحنه های زندگی و در قبال کلیه انسانها، در چهارچوب فکری اسلام و در قلمرو و خطوط کلّی
قوانین خدا برای تکامل اجتماع، آگاهی می بخشد و دورنمای زندگی و روابط داخلی و
بین المللی مسلمانها را تعیین کرده و جهت می دهد.
خلاصه کلام این که: قرآن با این برنامه ها، مقدمات فکری و عملی را برای ایفای نقش
انسان عارف و عابد، در عرصه زندگی، فراهم می سازد.
بنابراین، برای عرفان اسلامی، پشتوانه فلسفی و مبنای فکری، غیر از مفاهیم قرآنی،
نمی تواند وجود داشته باشد و ما می دانیم که مفاهیم قرآن بر تحرک و مسؤولیت انسان
مسلمان در عینیت خارجی تأکید دارد و می خواهد او خلیفه خدا در زمین گردد و جهان را در
قلمرو و توان خود بسازد؛ آنگونه که خدا برایش می پسندد و برایش طاقت فرسا هم نیست.
قرآن در صدد است انسان مسلمان را از بندگی نفس و درون آزاد کند تا بتواند در جامعه و
واقعیت عینی هم آزاد زیست نماید.
۲ ـ بُعد عبادی و سیاسی اسلام
هدف ما از طرح جامعیت اندیشه اسلامی و شمول آن نسبت به دین و زندگی، این است
که به ابعاد سیاسی و اجتماعی حج برسیم؛ ابعادی که در بعد عبادی حج نهفته است و این
واجب مهم را از یک مراسم بی روح و عبادی خشک بیرون می آورد.
البته واضح است که تمام عبادات را از بعد اجتماعی خالی نمی بینیم و بر اثبات نظر خود
در ارتباط و پیوند میان تمام اجزای اسلام اصرار داریم و می یابیم که عبادت اسلامی با
سیاست به مفهوم گسترده و حیات اجتماعی، رابطه تنگاتنگ دارد و با این دیدگاه است که
عبادت به جای جدا شدن از مسائل حیاتی جامعه، در محور زندگی اجتماعی مردم قرار
می گیرد.
ما اگر اذکار، افعال و اسرار نماز، تقویت معنویت و اراده تحرک در روح و روان روزه دار و
دستاوردها، آثار و نتایج معنوی حج را مورد ارزیابی قرار دهیم، خواهیم دید که این عبادتها در
بالا بردن صفای معنوی انسان و راهنمایی او به تحرک اجتماعی و ایجاد تعادل بین معنویت
و مادیت، مشترک و هماهنگ می باشد؛ زیرا مشکل اساسیِ جوامع، همین غوطه وری در
زندگی دنیوی است که انسان را از اهداف بزرگ و آرمانهای بلند و ارزشهای دینی دور می سازد
و اهداف عالی از تحرّک و روحیه دینی سرچشمه می گیرد و آن آفاتی که این اهداف را از بین
می برد، همین شهوترانی ها، لذایذ مادی و فزون طلبی های نفسانی است که انسانها را احاطه
نموده است.
اندیشه اسلامی، بر این اساس استوار است که انسان با ساختن دنیای خود آخرتش را
بسازد، به گونه ای که این آخرت سازی، با تحرک مسؤولانه و خداپسندانه در ساختن دنیا
تحصیل گردد. در این دیدگاه، آخرت سرایی جدا از دنیا نیست، بلکه هدفِ نهاییِ دنیا می باشد
که در سیر کمالی خود به سوی خدا، حاصل می شود.
اگر تصمیم داری، به عنوان یک مسلمان نقش خود را در دنیا ایفا نمایی، بیندیش که
هدفت از دنیا چیست؟
هیچ مانعی در همگامی تو با دنیا، یا تحرّک در زندگی و یا تحصیل دارایی و پست نیست
ولی در نفس خود بیندیش و این پرسش را پاسخ ده که هدف تو از دنیا و مقام چیست؟
قرآن خطاب به انسان می گوید: «در آنچه خداوند از دنیا به تو داده، سرای آخرت را طلب
نما و بهره خود را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن، همانگونه که خدا بر تو احسان کرد. در
زمین فساد ننما که همانا خداوند مفسدان را دوست ندارد».(۱)
ای مسلمان، جهان آخرت و ابدی را هدف تمام آنچه خداوند از دانش، مال، نیرو و
زندگی بر تو ارزانی داشته، قرار ده و زندگی خود را با تأمین نیازهای جسمی، بگذران و به
دیگران احسان کن؛ چرا که خداوند نمونه کاملی از احسان را به تو عطا نموده تا ببیند چگونه به
دیگران نیکی می کنی. با آنچه در اختیار داری، در زمین فساد مکن و آنها را در راه صلاح
بکارگیر و بدان که خدا مفسدان را دوست ندارد.
ما عبادت اسلامی را چنین می نگریم که می تواند بر تمام مسائل و مشکلات زندگی
انسان ناظر باشد و آنها را تحت پوشش خود قرار دهد، همانگونه که به سوی عالم ملکوت و
خدا نظر دارد و سبب تحصیل پاداش در آخرت می باشد.
۳ ـ اسرار حج
از آنچه در بخش دوّم بیان نمودیم، می توانیم در فضای ذهنی باز و آزاد قرار گرفته،
درباره آنچه شریعت اسلام در عبادت حجّ مقرّر نموده است، از جهات گوناگون بیندیشیم و
اسرار، ظاهر و باطن آن را بشناسیم.
اگر ما احرام را در نظر بگیریم، می بینیم که در آن نوعی تمرین ریاضت نفس، جهت آزاد
شدن از موانع تکامل وجود دارد و چنین تربیت و تمرینی، مسلمان را از تمام عادات،
خوشگذرانی ها و اشتغالات زندگی اجتماعی، رها می سازد.
ذکر «تلبیه» و تکرار «لبّیک»، هنگام احرام بستن، معانی و رموز زیادی دارد. «لبّیک»
گفتن؛ تأکید کردن حاجیان و تعهّد آنان در برابر خدا است که یعنی ما همه دعوتهای خدا را
اجابت می کنیم. منظور از کلمه «لبّیک»، تنها اجابت دعوت ابراهیم علیه السلام در قرآن نیست،
چنانکه برخی مفسّرین گفته اند.
در دعوت ابراهیم علیه السلام آنگونه که قرآن بیان می کند، خداوند متعال او را فرمان داده است
که مردم را، با بانگ بلند، به حج فراخواند:
«در میان مردم، با بانگ بلند به حج دعوت نما که حاجیان، پیاده و سواره، بر اشتران لاغر و از
نواحی دور، به زیارت کعبه بیایند تا شاهد منافع گوناگون آن گردند.»(۲)
ما دایره «لبّیک» را نه تنها از اجابت دعوت ابراهیم علیه السلام فراتر به حساب می آوریم بلکه
آن را اجابت تمام نداها و پیامهای جاودانه خدا در قرآن می دانیم؛ خواه آن نداها خطاب به تمام
مردم باشد و یا تنها خطاب به مؤمنان.
«لبّیک»؛ یعنی پروردگارا! ما در این موقعیّت و با این حالت، تمام پیامهایت را در قلمرو
اسلام، عبادات، اخلاق، جهاد، سیاست و اقتصاد اجابت کرده و به آنها متعهّد می شویم و در
برابر تمام شیاطین نفسانی و دشمنان خارجی مقاومت می کنیم.
«لبّیک»، فریاد بلندی است که از حنجره حاجیان در فضا طنین می افکند و جانبداری
آنان را از اسلام تجدید می کند.
حاجیان با ندای «تلبیه» هنگام حرکت به سوی مکه؛ اولین پایگاه دعوت اسلام،
راهپیمایی می کنند و می خواهند حرکت سیل آسایشان از تمام نقاط جهان قدرت نمایی اسلام
قلمداد شود و با فریادهای «لبیک» اعلان می کنند:
پروردگارا! اگر در آغاز دعوت اسلام، مردم اسلام نیاوردند، نه ایمان آوردند و نه بدان
پیوستند، و اگر مسلمانان از خط اسلام ناب منحرف شدند، بسیاری از تعالیم آن را عمل
نکردند و گرایشهایی انحرافی پیدا کردند، ما اعلان می کنیم که به سوی حرم و خانه ات
رهسپاریم و از عمق جان با درک کامل و با تمام وجود و آمال خود، ندای «لبیک» را سر
می دهیم؛ چرا که تو اسلام را با تمام ابعادش برای ما مکتب حیات و حرکت قراردادی و ما
تصمیم داریم بواسطه آن، به قلّه تکامل برسیم.
از اینجا می توان به این نکته پی برد که چرا تنها کلمه «لبیک» واجب نشده و حتما باید
«لبّیک لا شریک لک» را نیز بدان اضافه نمود. این اضافه، برای آن است که بر اخلاص و توجه
کامل در ذکر «لبیک» و تنها خدا را در محضر خود دیدن، تأکید کند و بفهماند که چنین خطاب
و توجّهی به غیر خدا و یا انسانهای دیگر نیست.
گویندگان «لبیک» می خواهند بگویند: ما هر ندایی را اجابت کنیم و به هر معیار و
قانونی، از هر قانونگذار و اندیشمندی، پایبند باشیم و هرگونه روابطی را با انسانها برقرار
نماییم، همه اش از اجابت ما به خدای خود سرچشمه می گیرد و هیچ چیز و هیچکس را با خدا
شریک نمی دانیم و تنها به خدای یگانه، با کمال عشق، اخلاص و خضوع، توجه داریم، اگر با
مردم رابطه داریم، از ارتباط ما با خدا نشأت گرفته است و ما از رهگذر خلق خدا به خدا
می رسیم و اگر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و تمام پیامبران وابسته ایم، نه به عنوان شخص آنها، که به
عنوان فرستادگان خدا و پیام آوران او است. و همینطور اگر به امامان معصوم علیهم السلام و اولیای
خدا عشق می ورزیم، به خاطر این است که آنان بندگان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 