پاورپوینت کامل تبرّک و استشفا به زمزم(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تبرّک و استشفا به زمزم(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبرّک و استشفا به زمزم(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تبرّک و استشفا به زمزم(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹۴

در شماره های پیشین آوردیم که چشمه زمزم جوشیده از منبع فیض ربوبی است و
به این جهت بر آبهای دیگر دنیا برتری دارد. چنانکه امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

«ماءُ زَمْزَم خَیْر ماءٍ عَلی وَجْهِ اْلأَرْض»(۱)

از این رو تبرّک جستن و استشفا از آن، برای دردهای جسمی و روحی، از سنّت های
حسنه ای است که از دیرباز مورد توجّه بوده و تجربه شده است. از برخی روایات
تاریخی استفاده می شود که آثار و برکات زمزم، قبل از اسلام و در میان سایر ملل نیز
مورد توجّه و عنایت بوده است. فاکهی در «اخبار مکّه» از مجاهد نقل کرده که گفت:

«به سرزمین روم رفتیم، در آنجا راهبی بود که در شب ما را منزل داد. او از ما پرسید: آیا در
میان شما کسی هست که از شهر مکّه آمده باشد؟ در پاسخش گفتم: آری. گفت: آیا می دانی
میان زمزم و حجر چه مقدار فاصله است؟ گفتم: نمی دانم، مگر اینکه از روی حدس و تخمین
بگویم. گفت: امّا من می دانم، آب زمزم از زیر حجر جاری است و اگر نزد من یک تشت از آن
آب باشد، دوست تر دارم تا اینکه تشتی پر از طلا داشته باشم.»(۲)

فاکهی همچنین از قول یکی از اسرای مسلمان که در سرزمین روم اسیر شده بود
نقل می کند که گفت:

«مرا نزد پادشاه بردند، او از من پرسید: از کدام شهری؟ پاسخ دادم: از شهر مکّه هستم!
گفت: آیا «هزمه جبریل» را می شناسی؟ گفتم: آری. پرسید: آیا «برّه» را می شناسی؟ پاسخ
دادم: آری. گفت: آیا نام دیگری برای آن به یاد داری؟ گفتم: آری، امروزه به «زمزم» شهره
است. این اسیر مسلمان می افزاید: آنگاه پادشاه از برکات زمزم سخن گفت و افزود: حال که
چنین گویی، ما در کتابهایمان خوانده ایم که اگر کسی به مقدار سه کف از آن آب بر سر
بریزد، هرگز خوار و ذلیل نگردد.»(۳)

ازرقی نیز از قول وهب بن منبّه آورده است که در کتب پیشین از خواص زمزم سخن
گفته شده و افزوده است: سوگند به آنکه جان وهب به دست اوست، هر آنکه از زمزم
سیر بنوشد درد از او برطرف گردد و شفا یابد. و نظیر آن را از قول کعب الأحبار و کتب
پیشین نیز آورده است.(۴)

زمزم در منابع اسلامی:

در منابع روایی شیعه و سنّی، روایات فراوانی آمده که از آثار و برکات زمزم و
شفابخشیِ آن می گویند: در اینجا برخی از آن روایات را می آوریم:

۱ ـ امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:

«ماءُ زَمْزَم شِفاءٌ لِما شَرِبَ لَه»؛(۵) «آب زمزم شفا برای هر چیزی است که به خاطر آن
بنوشند.»

و در روایت دیگر آمده: «ماءُ زَمْزَم شفاء لمن استعمل»؛(۶) «آب زمزم شفابخش کسی
است که از آن بنوشد.»

و نیز امام صادق علیه السلام می فرماید: «ماءُ زَمْزَم شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ»، (وأظنّه قال): کائنا ما
کان»؛(۷) «آب زمزم شفای هر بیماری است، (راوی گوید به گمانم فرمود:) هر آنچه باشد.»

و از کتاب فقه الرضا علیه السلام نقل شده است که: «ماء زمزم شفاء مِن کُلِّ داءٍ وَسُقْم وَأمانٌ
مِنْ کُلِّ خَوفٍ وَحُزْن»؛(۸) «آب زمزم شفای هر درد و بیماری و امان بخشِ از هر ترس و اندوهی
است.»

از این رو در روایات ما توصیه شده است هر گاه آب زمزم می نوشید، دعای
مخصوص را بخوانید: معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «چون از
دو رکعت نماز طواف فراغت یافتی نزدیک حجرالأسود برو و آن را بنوش و بدان اشاره
کن که از این ناگزیری و سپس فرمود: اگر می توانی پیش از آنکه به صفا بروی، از آب
زمزم بیاشام و هنگام نوشیدن آن بگو: «اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا وَرِزْقا واسِعا وَ شِفاءا مِنْ
کُلِّ داءٍ وسُقمْ»؛(۹) «بار خدایا! آن را علم سودمند و رزق فراوان و شفای هر درد و بیماری قرار
ده .»

و نیز حضرت صادق علیه السلام توصیه کرد: از آب زمزم بنوشید و بر سر وپشت و شکم
خود بریزید و آن دعا را بخوانید؛ زیرا نقل شده که وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به زمزم نظر
می کردند، می فرمودند: «اگر برای امّت من موجب مشقّت نمی شد، یک یا دو دلو بزرگ از آن
می کشیدم.»(۱۰)

و از سخنان امیر مؤمنان علیه السلام است که:

«الاطّلاع فی بئر زمزم یذهب الداء فاشربوا من مائها ممّا یلی الرکن الذی فیه الحجر
الأسود..»(۱۱)

«نگریستن به چاه زمزم درد را از میان می برد. پس، از آن آب بنوشید از آنسویی که به طرف
رکن حجرالأسود است…»

دعوات راوندی از ابن عباس چنین آورده است:

«خداوند آبهای خوشگوار را قبل از روز قیامت بالا می برد مگر زمزم را. آب زمزم تب و
سردرد را بهبود می بخشد و نگریستن به آن، چشم را شفاف می کند و هر کس آن را به قصد
شفا بنوشد خدایش شفا دهد و هر کس برای رفع گرسنگی بنوشد خدایش سیر گرداند.»(۱۲)

افزون بر گفتار پیشوایان اسلام، سیره عملی آنان نیز، چنانکه ملاحظه کردیم،
نوشیدن از آب زمزم، متبرّک شدن و بر بدن پاشیدن بوده است.

علی بن مهزیار گوید: ابوجعفر ثانی (امام محمّد تقی علیه السلام ) را دیدم که در شب زیارت
(شب یازدهم ذی حجّه) طواف نساء گزاردند و پشت مقام ابراهیم نماز خواندند. سپس
داخل زمزم شده، با دست خود از دلوی که به طرف حجرالأسود بود، آب برداشتند و
نوشیدند و بر قسمتی از بدن خود پاشیدند و سپس دو بار دیگر به زمزم رفتند.

علی بن مهزیار می افزاید: برخی از یاران ما به من خبر دادند در سال بعد نیز امام را
دیدند که همین گونه عمل کرد.(۱۳)

شیخ صدوق گوید: در روایات آمده است که هر کس از آب زمزم بنوشد شفا یابد.
عارضه بیماری اش برطرف گردد و زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه بودند می خواستند که از
آب زمزم برای حضرتش هدیه آورند.(۱۴)

منابع اهل سنّت و شفابخشیِ زمزم

دارقطنی و حاکم، از قول ابن عباس و او از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود:

«ماءُ زَمْزَم لِما شرب له، اِن شربته تستشفی شفاک اللّه به، واِن شربته لشبعک أشبعک اللّه
به، وان شربته لقطع ظمأک قطعه، و هی هزمه جبریل و سقیااللّه اسماعیل».(۱۵)

«آب زمزم برای هر مقصدی است که نوشیده شود، اگر به قصد استشفا بنوشی خدایت شفا
دهد. اگر برای رفع گرسنگی بنوشی خدایت سیر گرداند و اگر برای رفع تشنگی بنوشی آن
را رفع کند و زمزم اثر ضربت پای جبریل و آبی است که خداوند برای اسماعیل پدید آورد.»

همچنین فاکهی در اخبار مکّه از جابر و او از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:

«ماء زمزم لما شرب له».(۱۶)

«آب زمزم برای هر چیزی که به نیّت آن بنوشند سودمند است.»

فاکهی همچنین از قول ابوذر آورده است که گفت: برای نخستین بار که در کنار کعبه
و زیر پرده بیت، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدم و بر آن حضرت سلام کردم، آن حضرت
پرسیدند کیستی؟ گفتم: مردی از بنی غفار، آنگاه دست بر سر نهاده فرمود: چندی است
در اینجا هستی؟ گفتم بیش از ده روز. پرسیدند: خوراکت چیست؟ عرض کردم: بجز آب
زمزم خوراکی نداشته ام و چنانکه ملاحظه می کنید شکم من فربه شده است.» پیامبر صلی الله علیه و آله
فرمود: «إنّها طعام طعم وشفاء سقم».(۱۷)

و نیز از ابن عبّاس نقل کرده که گفت: «طعام من الطعم وشفاء من السقم».(۱۸)

از قول عایشه هم آورده که گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله آب مزم را در ظرف ها و مشک ها
حمل می کرد و بر بدن بیماران می پاشید و به آنها می نوشانید.»(۱۹)

سیره نبوی و آب زمزم:

بررسی سیره نبوی نیز حکایت از آن دارد که به آب زمزم تبرّک می جستند و از آن
برای درمان بیماران استفاده می کردند. و این برای مسلمانان دیگر سرمشق بوده است.

فاکهی از قول حبیب آورده که گفت به عطا گفتم: «من از آب زمزم برمی دارم. به نظر تو
چطور است؟ پاسخ داد: بله، مانعی ندارد، همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این آب را در شیشه می کرد و با
آن آب که به عجوه (نوعی خرما) آمیخته بود، کام حسن و حسین علیهماالسلام را می گشود و تبرک
می کرد.»(۲۰)

نامبرده همچنین در اخبار مکّه از قول انس بن مالک آورده است که روزی پیامبر در
دوران کودکی اش با کودکان سرگرم بازی بود که جبرئیل آمد و او را گرفت و درون سینه و
قلب وی را با آب زمزم شست و شو داد و آنگاه به جای اوّل برگرداند…(۲۱)

و نیز از قول انس بن مالک آورده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«آن شب که مرا از مسجدالحرام به معراج بردند، سه تن آمدند و مرا نزد زمزم بردند و
جبرئیل درون سینه و قلب مرا با آب زمزم شست.»(۲۲)

شیخ صدوق از محدّثان بزرگ شیعه در «علل الشرائع» روایت کرده که در سفر
حجّه الوداع، همینکه پیامبر خدا به مکّه آمدند، طواف خانه کردند و دو رکعت نماز نزد
مقام ابراهیم گزاردند و استلام حجر نمودند، آنگاه به سوی زمزم رفته و از آن نوشیدند و
فرمودند: «اگر برای امّت من موجب مشقّت نمی شد یک دلو یا دو دلو از آن می کشیدم.»(۲۳)

این حدیث از استحباب کشیدن آب زمزم حکایت دارد، امّا به لحاظ اینکه ازدحام
جمعیت و هجوم مردم موجب مشقّت می شود، رسول خدا از آن خودداری کرده اند که
عمل آن حضرت سنّت نشود.

ازرقی نیز از علی علیه السلام نقل کرده که پیامبر از آب زمزم طلبیدند و با آن وضو
گرفتند.(۲۴)

محدّث نوری در مستدرک با ذکر سند از علی علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله
فرمود:

«خَیرُ ما ینبع عَلی وجه الأرض ماءُ زمزم»؛ «آب زمزم بهترین آبی است که در زمین
جوشیده است.»

و نیز آورده که حسن و حسین علیهماالسلام پس از طواف خانه کعبه به هنگام عصر و در
حالی که ایستاده بودند، از آب زمزم آشامیدند.»(۲۵)

برکات و آثار معنوی زمزم

در برخی روایات از تأثیرات معنوی آب زمزم و رابطه آن با ایمان و اخلاص سخن
به میان آمده است؛ چنانکه از دعای مأثور هنگام آشامیدن استفاده می شود: «أللّهمَّ اجْعَلْهُ
عِلْما نافِعا…» و نیز عموم: «شفاءٌ مِنْ کلّ داءٍ وَ سُقْمٍ» و امثال آن.

علاوه بر اینها، روایات دیگری نیز با صراحت بیشتر در این خصوص سخن گفته
است. فاکهی از پیامبر صلی الله علیه و آله آورده که فرمود:

«النظر الی زمزم عباده وهی تحطّ الخطایا»؛(۲۶) «نگاه کردن به زمزم عبادت است و گناهان
را محو می کند.»

البته اینگونه روایات، مطلق نیست بلکه شرایط خاص خود را دارد؛ همانگونه که
در احادیث آمده، نظر کردن به کعبه عبادت است. بدیهی است این برای کسانی است که
با ایمان و خلوص و عمل صالح به کعبه یا زمزم یا سایر شعائر و مشاعر بنگرند و از آن
بهره معنوی گیرند.

و نیز یاقوت حموی از ابن عباس و او از سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که فرمود:

«التضلّع فی ماء زمزم برائه من النفاق و ماء زمزم لما شرب له».(۲۷)

«نشانه ای که ما را از منافقان جدا می کند این است که آنان از آب زمزم سیر نمی نوشند.»

هدیه آوردن آب زمزم

با توجّه به آثار و برکات زمزم است که در روایات به آوردن و هدیه دادنِ آن توصیه
شده و از سیره نبوی برای آن شاهد آورده اند. در این باره از کتاب های شیعه و سنی
می توان شواهدی آورد. بنا به نقل علاّمه مجلسی در بحار الأنوار، امام صادق علیه السلام از پدر
گرامی خود حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرده هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه بودند،
می خواستند که برای حضرتش آب زمزم هدیه بیاورند؛ «أبیعبداللّه عن أبیه انّ النّبی
یستهدی ماء زمزم و هو بِالمَدینه».(۲۸)

فاکهی نیز در اخبار مکّه آورده است که: «پیامبر خدا پیکی نزد سهیل بن عمرو
فرستادند و از او خواستند که آب زمزم را برای ایشان بفرستد و او بر یک یا دو شتر آب کش
ظرف های آب حمل نمود و برای آن حضرت فرستاد.»(۲۹)

حکیم ترمذی در این باره سخنی دارد که خلاصه آن چنین است: «اگر آب زمزم را
برای رفع گرسنگی و تشنگی، شفای بیماری، سوء خلق، تنگی سینه، تاریکی دل، بی نیازی نفس،
حوائج دیگر، رفع گرفتاری و ناملایمات و جلب نصرت الهی و یا هر یک از ابواب خیر و صلاح
بنوشند، به خواسته های خود برسند؛ چرا که خداوند آب زمزم را از بهشت خود به عنوان فریاد
رسی (برای هاجر و اسماعیل) فرستاده است.»(۳۰)

سنّت تبرّک و استشفا به زمزم در سیره مسلمانان

با توجّه بدانچه گذشت، سیره مسلمانان و زائران بیت اللّه این بوده که از آب زمزم
بنوشند و بر بدن بپاشند و بدان تبرّک جویند و استشفا نمایند و این سنّت در میان
مسلمانانِ هر عصر استمرار داشته و اکنون نیز ادامه دارد. زائری نیست که به
مسجدالحرام بیاید و از زمزم ننوشد و کمتر کسی است که از حجّ بر گردد و آب زمزم
سوغات نیاورد.

آثار این تبرک و استشفا، هنوز هم نقل مجالس و نقل کتاب ها و مورد توجّه بزرگان
بوده است و مؤلفان نیز به بیان مواردی از آن پرداخته اند. یکی از نویسندگان در کتاب
خود موسوم به «معجزات الشفاء بماء زمزم» به بیان مواردی پرداخته که بیمارانی چند به
برکت زمزم از بیماری های صعب العلاج شفا یافته اند و آنگاه به تحلیل این مطلب
پرداخته ومی افزاید: نباید اینگونه موارد را از دید علمی رد کرد؛ زیرا خداوندی که در
داروها شفا قرار داده، همو قادر است در آب زمزم اثر شفابخش قرار دهد.

در اینجا گزیده ای از مباحث این کتاب را می آوریم:

تحلیلی از شفا بخشیِ زمزم:

شارع حکیم، ما را موظّف کرده که به هنگام درد در جستجوی دوا و درمان باشیم.
حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لِکلّ داء دواء فاذا اصیب دواء الداء برأ باذن اللّه عزّوجلّ».(۳۱)

هر دردی را دارویی است که چون بدان دسترسی باشد به اراده خدای بزرگ شفا یابد.»

احمد حنبل، از اسامه بن شرک روایت کرده که گفت: در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم.
گروهی از اعراب آمدند و گفتند: ای رسول خدا، آیا ما به مداوای بیماری ها اقدام کنیم؟
حضرت فرمود:

«آری، ای بندگان خدا، مداوا کنید؛ زیرا خدای ـ عزّوجلّ ـ دردی نیافریده مگر آنکه برای آن
دوایی قرار داده است، جز یک درد. پرسیدند: آن درد چیست؟ فرمود: پیری.»(۳۲)

البته «امر به مداوا» با «توکّل» منافاتی ندارد، همانگونه که برطرف ساختن گرسنگی
و تشنگی و گرما و سرما با وسائل مخصوصِ خود منافیِ توکّل نیست. ابن قیم جوزی
گوید:

«توحید کامل نمی شود مگر با مباشرت اسبابی که خداوند آنها را مقتضی برای مسبّبات آن
ـ با همان قدر و منزلت ـ قرار داده است وتعطیل این اسباب مخلّ توکّل است؛ همانگونه که در
اراده و حکمت خلل آفرین است و شاید برخی تصوّر کنند که در پی اسباب و عوامل نرفتن،
بر قدرت توکّل می افزاید، در حالی که چنین نیست و ترک اسباب از روی عجز، منافی توکّل
است که حقیقت آن اعتماد نمودن قلب به خدا برای دستیابی به چیزی است که در امر دین و
دنیا بنده را سودمند باشد و آنچه را در دنیا و دین زیانبار است دفع کند و با چنین اعتمادی
باید در پی اسباب و عوامل رفت وگرنه حکمت و شریعت را تعطیل کرده است، پس نباید یک
بنده، ناتوانیِ خود را به حساب توکّل بگذارد و توکّل خود را عامل عجز و ناتوانی قرار دهد.
با اینکه پیامبر خدا به ما خبر داده که هر دردی را درمانی است و این طبیب است که در
تشخیص درد و درمان خطا می کند. لذا آن حضرت می فرماید: خداوند بزرگ دردی
نفرستاده مگر آنکه برای آن دوایی قرار داده است، آنکه دانست دانست و آنکه ندانست
ندانست.»(۳۳)

ابن قیّم می افزاید:

«برخی داروهاست که دردها را درمان می کند ولی عقل بزرگان اطبا به آنها نرسیده و دانش
آنها و تجربه ایشان و معیارهای آنان بدان دست نیافته است؛ اینها عبارتند از: داروهای
قلبی، روانی، قوت قلب، اعتماد به خدا، توکّل بر او، تضرّع به آستانه حق، التماس و التجا به
محضر او، دعا، توبه واستغفار، صدقه و کمک به دردمندان و گرفتاران و… داروهایی است
که امّت ها با وجود اختلاف در دین وملّت، آنها را تجربه کرده اند و اثر آن را در بهبودی از
بیماری ها دیده اند در حالی که دانش و تجربه و مقیاس های داناترین پزشکان به آن
دسترسی ندارد. ولی ما و امثال ما موارد بسیاری از این امور را تجربه کرده ایم و دیده ایم.
این داروهای معنوی کاری از پیش می برد که از داروهای طبیعی ساخته نیست. و داروهای
طبیعی در برابر آنها مانند داروهای سنّتی در نظر اطبا است! و این امور به مقتضای حکمت
الهی و قانونی است که در جهان
جاری ساخته و از حکمت و قانون خارج نیست، چیزی که هست در نظام علّت ها، علل و
اسباب متنوّع اند که باید شناخته شوند. هنگامی که قلب با آفریدگار جهان رابطه برقرار
می کند، آفریدگاری که خالق داروها و مدبّر طبیعت و هدایتگر آن در جهت اراده و خواسته
خود می باشد، همان آفریدگار را داروهای دیگری است که دلهای مهجور و بریده از حق
بدان دسترسی ندارند.

از نظر علمی به اثبات رسیده که هرگاه روح ها نیرومند گردند و نفس و طبع قوی باشند،
می توانند با درد مقابله کنند و بر آن پیروز آیند، حال چگونه می توان انکار کرد که نفس و
طبع توانمند باشند و با تقرّب به خداوند و انس با او و محبّت او و لذّت ذکرش شادمان گردند
و با تمام قوا به او رو آورند و با تمرکز از او یاری جویند و بر او توکّل کنند و این
سرمایه های معنوی، کارآیی بیشتری از داروهای طبیعی نداشته باشند، به گونه ای که درد
را به کلّی برطرف سازند؟!

این حقیقت را کسی جز مردم جاهل و محجوب از نور حقیقت و تیره دل و دور افتاده از
خداوند و حقیقت انسانیّت، منکر نمی شوند.»(۳۴)

مؤلّف کتاب «معجزات الشفاء بماء زمزم» همچنین می نویسد:

«امّا درباره آب زمزم باید گفت: موارد بسیاری است که دانش پزشکی حیرت زده و درمانده
است و گاه ناامید از درک رمز و راز آن؛ مواردی که شفای بیمار جز با آب زمزم نبوده است.
در اینجا به ذکر برخی می پردازیم که برای ما با صدق عقیده به اثبات رسیده و کسانی با
نیّت استشفا از آب زمزم نوشیده اند و خداوند آنان را شفا داده است و داستان خود را باز
می گویند و تجربه شخصیِ خود را در این اعجاز و اثر بخشی، مورد تأکید قرار می دهند.»

آب زمزم و شفا از سرطان:

نویسنده کتاب پیشگفته دو مورد از مشاهدات شخصی خود را آورده که به ذکر یک
مورد آن بسنده می کنیم. او می نویسد:

«… دوّمین مورد، تجربه شخصی است که یک خانم اهل مغرب در کتاب خود به نام
«خدا را فراموش نکن» آورده و مجله عربی در شماره ۱۴۷ و نیز «المسلمون» (در شماره
۲۴ خود در مورّخ ۲۵ شوّال ۱۴۰۵ه مطابق با ۶/۱۲/۱۹۸۵م.) منتشر کرده است. «دکتر
مهدی بن عبود» در مقدّمه این کتاب می نویسد: این پدیده پزشکی دل ها را انبساط
می دهد و دیده ها را نور می بخشد؛ برای آنان که عقل سالم و اندیشه معتدل دارند و در
گذشته نمونه هایی داشته و در آینده نیز خواهند داشت. در حقیقت انسان در گنجینه
وجود خویش دارای قدرت حیاتی و روحی است که به واسطه آن از عالم غیب که در
قبضه قدرت الهی است مدد می گیرد و جهان غیب از عالم طبیعت گسترده تر است.

امّا اصل داستان اینگونه است که: خانم «لیلی حلو» به شدّت بیمار شد و پزشکان
در معالجه او درمانده شدند و داروها نتوانست آلام او را تخفیف دهد. تشخیص پزشکی
در پاریس این خبر وحشتناک را به بیمار داد که با کمال تأسّف سرطان در تمام سینه اش
چنگال افکنده و بیش از سه ماه زنده نخواهد بود و این سرطان لعنتی علاج ندارد! خانم
لیلی حلو باشنیدن این خبر، از زندگی ناامید شد و خود را برای وداع با اقوام و انتظار
مرگ مهیّا ساخت.

عزیمت به بیت اللّه الحرام:

او پیش از اینکه به مغرب بازگردد، به پیشنهاد شوهرش تصمیم گرفت برای عمره
مفرده رهسپار مکّه شود. این خانم می گوید: در کنار خانه خدا معتکف شدم پیوسته از
آب زمزم نوشیدم و به یک قرص نان و یک عدد تخم م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.