پاورپوینت کامل پیوند حج با امامت و ولایت ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیوند حج با امامت و ولایت ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیوند حج با امامت و ولایت ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیوند حج با امامت و ولایت ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۹۷

از اموری که پیوند بسیار عمیق و مستحکم با «امامت و ولایت» دارد،
«حج» است. حج که عبادتی است با ابعاد متنوع فردی، اجتماعی،
سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از آغازِ تشریع در میان امت های گذشته،
با امامت و رهبری پیوند داشته و تا ظهور واپسین امام و حجّتِ الهی
نیز با آن عجین است. شاید در میان عبادات مختلف نتوان عبادتی
جامع چون حج یافت که با مقوله امامت و رهبری تا این حد مرتبط
باشد.

در جای جای سرزمین وحی و حرم امن الهی و در متن معارف و
مناسک حج، امامت حضوری جدی و ملموس دارد. در این مقاله
مختصر، تلاش بر این است که جلوه ای از پیوند نمایانده شود تا آثار و
برکات گوناگونی که بر آن مترتب می شود، مد نظر قرار گیرد و عواقب
و خسارت هایی که محصول جدایی آنهاست، مورد غفلت قرار نگیرد.

حضور «امامت» در بنای کعبه

کعبه به عنوان خانه خدا و عبادتگاه او به امر الهی و به وسیله ابراهیم خلیل الرحمان
و فرزندش اسماعیل علیهماالسلام بنا گردید. ابراهیم از پیامبران اولوالعزم الهی، پس از آن که به
مقام نبوّت رسید، برای رشد و تعالی بیشتر و رسیدن به مقام «خلّت» و «امامت» در
معرض آزمایش های متعدد و دشواری قرار گرفت. قرآن کریم با صراحت از این مطلب
سخن می گوید و می فرماید:

وَإِذْ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاما قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی
قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ(۱)

این که ابراهیم با موفقیت در چه امتحاناتی صلاحیت احرازِ مقامِ «امامت» را یافت،
میان مفسّران اختلاف وجود دارد و مستند هر یک، روایاتی از پیشوایان معصوم علیهم السلام
است.

در بعضی از روایات، ولادت اسماعیل در سنین کهولت پدر، بردن او مادرش هاجر
به حجاز و رها کردن در آن سرزمین خشک و بی آب و علف و مأموریت یافتن برای ذبح
اسماعیل در سنین جوانی، مصداق «کلمات» در آیه شریفه و امتحانات ابراهیم دانسته
شده(۲)، در بعضی از روایات نیز از ماجرای ذبح اسماعیل(۳)، و در بعضی از روایات
مأموریت او برای بنای خانه خدا و انجام مناسک حج به عنوان امتحاناتی که ابراهیم با آنها
روبرو بوده(۴)، سخن گفته شده است.

به هر تقدیر، از مجموع روایات و آرای مفسّران در این زمینه برمی آید: امتحاناتی که
ابراهیم به خاطر توفیق در آنها، شایسته احراز مقام امامت شد، «ارتباط مستقیمی با خانه
خدا و حج» دارد. توفیق او در بنای خانه خدا، بردن همسر و فرزندش به سرزمین حجاز
و فراهم شدن زمینه های آبادی آن سرزمین با چشمه آب زمزم و اجتماع مردمان، بنای
خانه خدا و تأسیس مرکز عبادت بندگان خدا، انجام اعمال و مناسک حج که تنها یکی از
آنها به قربانگاه بردن فرزندش اسماعیل در سرزمین منا است و در یک کلمه «بنیان گذاری
حج» او را شایسته مقام امامت نمود. حج حقیقتی بود که پیامبر و خلیل الهی آن را بنیان
نهاد و از رهگذر آن به مقام امامت و رهبری نایل گشت. آیا از بنیان گذاری حج با این
کیفیت و به دست چنین شخصی، نمی توان پیوندی عمیق میان حج و امامت را مشاهده
کرد و به وجود رمزها و رازهای فراوان شهادت داد؟

البته از بعضی از روایات هم برمی آید که ابراهیم پس از نیل به مقام امامت، مأموریت
یافت تا فرزندش اسماعیل را به قربانگاه بَرَد، گویا چنین ایثاری جز از عهده امام
برنمی آمد. امام صادق علیه السلام می فرماید:

«ابراهیم پس از آن که اعمال را انجام داد و به منا آمد، مأمور ذبح فرزند شد، فرزند را
به همراه خود می آورد که پیرمردی با او برخورد کرد و پرسید: ای ابراهیم، می خواهی با
این پسر چه کنی؟

گفت: می خواهم او را ذبح کنم.

عرض کرد: سبحان اللّه ! پسری را می خواهی ذبح کنی که لحظه ای مرتکب معصیت
الهی نشده؟!

فرمود: خداوند بدان امر فرموده است.

عرض کرد: پروردگار تو از این کار نهی می کند و شیطان تو را به این کار امر می کند.

فرمود: وای بر تو، آن کسی که مرا به این مقام رساند، مرا به این کار مأمور کرده و این
سخن را در گوش من نهاد.

عرض کرد: نه به خدا سوگند، جز شیطان تو را به این کار دستور نمی دهد.

فرمود: نه به خدا سوگند، با تو سخن نمی گویم. سپس تصمیم بر ذبح فرزند گرفت.

پیرمرد گفت: ای ابراهیم، تو امام هستی که مردم به او اقتدا می کنند و اگر تو او را
قربانی کنی، مردم نیز فرزندان خویش را قربانی می کنند.

ابراهیم با او سخنی نگفت و رو به فرزند آورد و با او درباره قربانی کردنش مشورت
کرد و چون هر دو تسلیم امر پروردگار شدند، فرزند گفت: ای پدر، صورتم را بپوشان
و دستانم را ببند.(۵)

امامت در قرآن

امامت ابراهیم پس از گذر از عقبه های دشواری چون ذبح فرزند، چه معنا و مفهومی
دارد؟ باید گفت دو احتمال در معنای امام متصوّر است:

الف ـ امام کسی است که در گفتار و کردار الگوی دیگران باشد و مردم در همه شؤون
زندگی به او اقتدا کنند؛ نیل ابراهیم به چنین مقامی، پس از بنیان گذاری کعبه و حج، نشانگر
آن است که بارزترین عرصه الگوگیری از ابراهیم، حج است و در انجام اعمال و مناسک
حج، باید به او اقتدا کرد. در حج باید از همه دلبستگی ها گذشت و تمام هستی خود را در
دیار دوست به او سپرد، حتی اگر دلبسته انسان فرزند باشد. ابراهیم چنین مقام و منزلتی را
برای فرزندانش درخواست کرد، فرزندان ابراهیم نیز اگر نه به همه شؤون امامت، لااقل به
پاره ای از آنها نایل شدند.

ب ـ حکومت و ولایت بر مردم؛ یکی از شؤون امامت، حکومت و ولایت بر مردم
است. تفسیر دوّمی که از امام در آیه مبارکه شده، همین معناست، کسی که به تدبیر امور
امّت و سیاست آنها بر خیزد و در جهت اصلاح امور جامعه، تأدیب متجاوزان به حقوق
مردم، نصب کارگزاران حکومتی، اقامه حدود بر متخلّفان و جنگ با دشمنان قدم بردارد.

فرزندان اسماعیل به همین معنا امام بودند و سالیان دراز به حکومت و تدبیر امور
جامعه می پرداختند.

امام صادق علیه السلام فرمود: «اسماعیل در سن یکصد و سی سالگی درگذشت و در کنار
مادرش در حِجْر به خاک سپرده شد. فرزندان اسماعیل همواره والیان امر بودند، با مردم
اقامه حج می کردند و به امر دین آنان برمی خاستند و یکی پس از دیگری جانشین شده
و امارت را به ارث می بردند تا زمان عدنان بن ادد»(۶)

به هر تقدیر، بنیان خانه خدا و مناسک حج، با امامت عجین است؛ چنانکه در طول
تاریخ، تا ظهور حضرت بقیه اللّه اعظم(عجّ) نیز پیوندی ناگسستنی با امامت دارد.

اسلام و پیوند دادن امامت با حج

پیوند کعبه و حج با امامت، به مرحله تأسیس و بنیان اوّلیه آن منحصر نیست، بلکه
پیوندی مستمر میان آنها برقرار است؛ پیوندی که ایجاب می کند تا «امامت و رهبری
جامعه» پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در سرزمین وحی و موسم حج، ابلاغ و تثبیت
شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری مأموریت یافت تا برای اوّلین بار پس از
تأسیس حکومت اسلامی عازم سفر حج شود و اعمال و مناسک حج را در عمل به مردم
آموزش دهد. وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ
عَمِیقٍ(۷) و صلا دهد که: «خُذُوا عَنِّی مَناسِکَکُمْ» و در همین سفر مأموریت یابد که پیام
الهی را مبنی بر امامت و رهبری علی بن ابی طالب علیه السلام به عنوان جانشین خویش به مردم
ابلاغ کند؛ پیامی که بدون ابلاغ آن، رسالتش را انجام نداده است. امام باقر علیه السلام در این باره
می فرماید:

«حَجَّ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله مِنَ الْمدینهِ وَقَدْ بَلَغ جمیع الشرایع قومه غیر الحجّ و الولایه، فأتاه
جبرئیل علیه السلام فقال له: یا محمد! اِنَّ اللّه جَلَّ اِسْمُهُ یَقْرَؤُکَ السَّلام وَ یَقُول لَکَ: اِنِّی لَمْ اقبض
نَبِیّا مِنْ اَنْبِیائی وَ لا رَسُولاً مِنْ رُسُلی اِلاّ بَعْد اِکْمال دِینی وَ تَأْکِید حجَّتی وَ قَدْ بِقِی عَلَیکَ
مِنْ ذلک فَرِیضَتان مِمّا تَحْتاجُ اَنْ تُبَلِّغَهُما قَومَک: فَرِیضه الحَجّ وَ الوِلایه وَ الْخِلافَه مِنْ
بَعْدِکَ، فَاِنّی لَمْ اخل اَرضی مِنْ حَجَّه وَ لَنْ خلّیها أَبَدا، فَاِنّ اللّه َ جَلَّ ثَناؤُهُ یَأْمُرُکَ اَنْ تبلغ
قَومک الْحَجّ وَ تحجّ وَ یَحجّ مَعَکَ مَنْ اسْتَطاعَ اِلَیهِ سَبِیلاً مِن أهْل الْحَضَر وَ الأطراف و
الأعراب وَ تَعَلّمهم وَ مِن مَعالم حَجِّهِم مِثْل ما علّمتم مِنْ صَلاتِهِم وَ زَکاتِهِم وَ صِیامِهِم و
…»(۸)

«رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه عازم سفر حج شد، در حالی که همه احکام و شرایع دین، به
جز حج و ولایت را ابلاغ کرده بود. جبرئیل نزد او آمده، گفت: ای محمد، خداوند بلند
مرتبه سلامت می رساند و می گوید: من هیچ پیامبری از پیامبرانم و رسولی از
فرستادگانم را
قبض روح نکردم مگر بعد از کامل کردن دینم و تأکید بر حجتم، در حالی که از دین تو
دو فریضه بر تو باقی مانده که لازم است بر قومت ابلاغ کنی: فریضه حج و فریضه
ولایت و خلافت پس از تو، من زمینم را از حجت خالی نگذاشتم و هرگز خالی نخواهم
گذاشت، خداوند به تو امر می کند که حج را به قومت ابلاغ کنی و خود حج به جا آوری و
هر که از مردم مدینه و اطران آن و اعراب استطاعت دارد با تو حج گزارد و از
نشانه های حجشان به آنان بیاموزی؛ مانند آنچه که از نمازشان و زکاتشان و
روزه شان به ایشان آموختی …».

آیا همین که پیامبر و فرستاده خداوند مأموریت می یابد تا دو امر مهم «مناسک حج»
و «امامت و ولایت» جامعه را در یک سفر به مردم ابلاغ کند، حکایت از پیوند این دو
حقیقت ندارد؟

پیامبر عازم سفر می شود، اعمال و مناسک حج را به جای می آورد، ابتدا در عرفات
و سپس در منا و در اجتماع عظیم مسلمانان مأمور ابلاغ پیام دوّم الهی (ولایت) می شود،
اما در توطئه منافقان و دشمنان و «عدم پذیرش مردم» و تمرّد آنان بیم دارد(۹)، تا آن که
خطابی توأم با بیم و امید صادر می شود که اگر این پیام را ابلاغ نکنی، گویا رسالتت را
انجام نداده ای و ما تو را از مردم حفظ خواهیم کرد؛ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ
رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّه ُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ(۱۰).

بدین ترتیب، پس از مقطع بنیانگذاری کعبه و حج توسط ابراهیم و تداوم آن در طی
سالیان متمادی که بار دیگر حج ابراهیمی به حج جاهلی بدل شده بود، این بار پیامبر
اسلام مأموریت یافت که حج ابراهیمی را احیا کند و احیای آن جز به پیوندش با «امامت و
رهبری» امکان پذیر نیست، از این رو پیامبر هر دو را با هم ابلاغ و احیا می کند.

حج از چنان فرصت و ظرفیتی برخوردار است که می تواند ظرف ابلاغ پیام امامت
و ولایت باشد؛ پیامی که ابلاغ آن با رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله گره خورده و عدم ابلاغ آن با
عدم تبلیغ رسالت دین همسنگ است.

حج و ابلاغ پیام برائت

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به تدریج آمادگی ابلاغ حج ابراهیمی را در مردم ایجاد می کند. او در
سال هشتم هجری که با سپاهی عظیم مکه را فتح می کند، علی بن ابی طالب علیه السلام را، که بنا
بر وعده های او جانشین پیامبر و امام و رهبر آینده بود، بر دوش می گیرد تا به همراه خود،
او نیز بتها را به زیر افکند و بت شکنی ابراهیم را در یادها زنده کند، آیا بدین جهت نیست
که پاک کردن خانه خدا از لوث وجود بت ها باید اولین بار به دست امام و رهبر جامعه
انجام شود تا الگویی برای همگان باشد؟ بت شکنی در پایگاه توحید راه و رسم ابراهیم
است و او الگوی بشر، به خصوص امت اسلامی است. پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز
مأمور بود تا به او تأسّی نماید؛ چنانکه هم خود و هم جانشینش به او تأسی کرد و خانه
خدا را از لوث بت ها پاک ساخت؛ قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ
قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّه ِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ الْعَدَاوَهُ
وَالْبَغْضَاءُ أَبَدا حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللّه ِ وَحْدَهُ…(۱۱)

در سال نهم هجری، باز هم علی بن ابی طالب را به امر الهی برای ابلاغ سوره برائت
به سرزمین وحی و پایگاه توحید و یکتاپرستی اعزام می کند. او مأمور می شود تا پیام
برائت را از ابی بکر باز پس بگیرد و خود برای ابلاغ آن در موسم حج و در اجتماع عظیم
مسلمانان اقدام کند.(۱۲) این پیام که با تأسی به ابراهیم خلیل، قهرمان توحید و بت شکن
تاریخ، در سرزمین وحی ابلاغ می شود، توسط شخصی انجام می گیرد که به مقام امامت
نایل شده، هر چند پاره ای از شؤون آن، پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله محقق خواهد شد.

این همه، حاکی از پیوند عمیقی است که میان کعبه و حج از یک طرف و امامت و
رهبری جامعه از طرف دیگر برقرار است و خدای سبحان در مقاطع گوناگون سعی در
نمایاندن این پیوند داشته است.

رؤوس سخنرانی های رسول خدا در حَجَّه الوداع

افزون بر رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله ، سخنان آن حضرت در حَجّه الوداع، همچنین
سخنرانی های متعدد حضرتش در یوم الترویه در مکه، در عرفات، در روز عید، وسط ایام
تشریق و یوم النفر در منا و در صحرای غدیر خم، حکایت از پیوند عمیق حج و ولایت
و رهبری در شؤون مختلف آن دارد. حضرت از تعالیمی سخن می گوید که جز در سایه
ولایت و رهبری و حج امکان تمرین و تحقّق آن وجود ندارد:

ـ تأکید بر وحدت انسانی و الغای تمایزات قومی و قبیله ای و نژادی.

ـ رفتار انسانی با زنان و دختران.

ـ الغای آثار و بقایای جاهلیت.

ـ برقراری اخوت و برادری اسلامی میان مسلمانان.(۱۳)

ـ احترام به حقوق یکدیگر در جامعه.

ـ تأکید بر ثقلین؛ کتاب و عترت.(۱۴)

ـ بشارت به امامت و جانشینی علی بن ابی طالب علیه السلام .

ـ بشارت به امامت فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام .

ـ اطاعت از رهبری(۱۵) و …

دقت و تأمل در هر یک از سر فصل های یاد شده، که رسول خدا صلی الله علیه و آله در این سفر
و سرزمین وحی به مردم ابلاغ کرد، نشان می دهدکه حج، آن هم در پرتو ولایت و رهبری،
می تواند جامعه را به سمت صلاح و فلاح سوق دهد.

امام خمینی قدس سره ، احیاگر حج ابراهیمی در عصر حاضر می فرمود:

«از آنجا که جامعه امت اسلامی از هر نژاد و ملّیّتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت
محمد صلی الله علیه و آله پیوند خورد و یکی گردد و ید واحد شود، حج تنظیم و تمرین وتشکّل این
زندگی توحیدی است.»(۱۶)

آری، بدیهی است بدون چنین تمرینی نمی توان ارزش های انسانی و الهی را به
معنای واقعی در جامعه اسلامی تحقّق بخشید و تمرین ارزش های انسانی و الهی در حج
ابراهیمی و محمدی صلی الله علیه و آله ، که محور اساسی آن ولایت و رهبری است، امکان پذیر است
و بس.

پیوند با ولایت، شرط قبولی حج

پیوند ولایت و حج، جلوه ها و نشانه های دیگری هم دارد. زید شحّام می گوید:

«قتاده بن دعامه بر امام باقر علیه السلام وارد شد، حضرت از او، که معروف به فقیه اهل بصره
بود، درباره تفسیر قرآن و آیه مبارکه قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِی وَأَیَّاما
آمِنِینَ(۱۷) سؤال کرد، او نیز هر کسی را که با زاد و توشه حلال راهی مکه شود در امان
است، معنا کرد، حضرت فرمود:
«وَیْحَکَ یا قتاده ذلک مَنْ خَرَجَ مِن بَیتِهِ بِزادٍ وَ راحلهٍ وَ کراء حلال یروم هذا الْبیت
عارفا بحقّنا یهوا فی قلبه کما قال اللّه عزّوجلّ (فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ(۱۸)».

سپس افزود: «مراد تمایل قلب ها به سمت کعبه نیست، اگر چنین بود باید با ضمیر
مفرد (الیه) می فرمود نه جمع (الیهم).

به خدا سوگند آن که ابراهیم فرا خواند تا قلب ها به سوی او متمایل شود، ماییم که در
این صورت حجش قبول خواهد شد وگرنه نه، و چنین فردی در روز قیامت از عذاب
جهنّم ایمن خواهد بود.»(۱۹)

ملاحظه می شود که معرفت و شناخت حقّ ائمه معصوم علیهم السلام که همان ولایت
و رهبری آنهاست و تمایل قلبی به سوی آنان شرط قبولیِ حجّ کسی است که با زاد
و توشه حلال راهی بیت اللّه الحرام شده است و امنیت در قیامت در گرو آن است.

پیوند با ولایت و رهبری، شرط تمامیت حج

در بعضی از احادیث اتمام حج به ملاقات با امام عصر و اعلان آمادگی بر حمایت و
اطاعت از او شمرده شده است. امام باقر علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«فعال کفعال الجاهلیّه اما واللّه ما امروا بهذا و ما امروا الاّ أن یَقْضُوا تَفَثَهُمْ
وَلْیُوفُوانُذُورَهُمْ(۲۰)فیمرّوا بنا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم»(۲۱)

«این اعمال مانند اعمال زمان جاهلیت است، آگاه باشید، به خدا سوگند مردم به حج
مأمور نشدند، مأمور نگشتند مگر این که مناسک حج و حلق و تقصیر به جا آورده، به
عهد و نذرهای خویش وفا کنند (یعنی به ملاقات امام آیند) بر ما بگذرند و ولایت و
محبّتشان را به ما اطلاع دهند و نصرت و یاری خود را بر ما عرضه نمایند.»

امام علیه السلام عمده ترین تفاوتی که بین «اعمال حج در عصر جاهلیت» و «اعمال مناسک
حج پس از ظهور اسلام» قائل شده و بر آن انگشت اشارت نهاده، «امامت و ولایت»
است، ابراز محبّت و علاقه به امام و اعلان آمادگی برای نصرت و یاری او در جهت نیل به
اهداف متعالی امام. به راستی چه راز و رمزی در امامت و ولایت نهفته است که حج
ابراهیمی را از حج جاهلی امتیاز می بخشد؟!

امنیت حرم الهی در پیوند با رهبری

در بعضی از احادیث، امنیت حرم، که به درخواست ابراهیم خلیل از خداوند سبحان
تأمین شد، در پرتو حضور امام و پیوند با او دانسته شده است.

امام صادق علیه السلام درباره معنای آیه مبارکه وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنا از ابوحنیفه سؤال
می کند: در حالی که حَجّاج کعبه را به منجنیق بسته و ابن زبیر در درون خانه بود، پس
امنیت مورد نظر در آیه چه امنیّتی است؟ ابوحنیفه از پاسخ به این پرسش عاجز ماند، امام
فرمود:

سِیرُوا فِیهَا لَیَالِی وَأَیَّاما آمِنِینَ(۲۲) یعنی مع قائمنا أهل البیت «وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ
آمِنا»(۲۳) فمن بایعه و دخل معه و مسح علی یده و دخل فی عقد اصحابه کان آمنا»(۲۴)

«شب ها و روزها در این دِه و شهرها با ایمنی کامل سفر کنید»؛ یعنی با قائم ما خاندان،
«و هر که در آنجا (بیت اللّه الحرام) داخل شود، ایمن باشد، پس هر که با او (قائم ما
خاندان) بیعت کرده، با او داخل خانه خدا شود و دست او را مسح نماید و در عقد و
پیمان یاران او درآید، ایمن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.