پاورپوینت کامل حیره و نکاتی درباره ارتباطش با دیگر قبائل عربی (۲) ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حیره و نکاتی درباره ارتباطش با دیگر قبائل عربی (۲) ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حیره و نکاتی درباره ارتباطش با دیگر قبائل عربی (۲) ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حیره و نکاتی درباره ارتباطش با دیگر قبائل عربی (۲) ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۴
برای بررسی روابط میان حیره و قبایلش، اخبار مربوط به جمع آوری خراج توسط
پادشاه حیره و موقعیت جمع کنندگان خراج نیز تا حدی مهمّ است. تحلیل در آمد امرای
حیره و موقعیت حیره را ابوالبقاء، با توجه به در
آمد آنها از اقطاعات عراق یاد کرده است و بیان می دارد: مقداری از در آمدشان از عراق
بود، گرچه بیشترین درآمدها و بیشتر اموالشان از عوایدی بود که از تجارت، غنایمِ
حملاتشان بر ضدّ قبایل بدوی، حملات بر ضدّ سرزمین های مرزی سوریه، حمله بر
قلمرو هر کس که آنها می توانستند به آن حمله کنند و از جمع آوری خراج ها از قبایل
مطیع و فرمان بردارشان به دست می آوردند، از این راه حتی احشام زیادی را به دست
آورده بودند.(۲) حکّام حیره، رؤسای قبایل دوست را به عنوان جمع آورندگان خراج،
رهبران نظامی دسته جاتی از سپاهشان و به عنوان حکم گزاران و صاحب منصبانی در
قلمروشان، منصوب می کردند.
عمروبن شریک ابو حوفزان در رأس گروه های شرطه منذر و نعمان بود؛ «ولّی
شُرطه المنذر و النعمان من بعده».(۳) سنان بن مالک از اوس مناه (از نمر بن قاسط) از سوی
نعمان بن منذر به عنوان امیر «ابلّه» منصوب شده بود.(۴)
غیلاق بن قیس بن عبداللّه بن عمرو ابن همام تمیمی در خدمت عمرو بن هند بود.(۵)
او در شعر دجاجه بن عبد قیس مورد استشهاد قرار گرفته و در کتاب اختیارین(۶) به عنوان
رهبر گروهی مهاجم همراه با حارث بن بیبه(۷) و حاجب(۸) یاد شده است. غیلاق از سوی
عمرو بن هند برای مطیع کردن تغلب فرستاده شده بود. او به آنها (تغلب) حمله کرد و
شمار زیادی ازآنها را کشت.(۹) این رویداد را حارث بن حلزه در معلقه اش یاد کرده
است.(۱۰) طبق نوشته «الأغانی»(۱۱) و «شرح تبریزی» غیلاق سرپرست شترهای سفید
(هجائن) نعمان بوده است.(۱۲) طبق نوشته سمط اللالی۱ او از سوی نعمان به عنوان
سرپرست شتران سفید قبایل مجاور قلمرو نعمان منصوب شده بود؛ «استعمله النعمان بن
المنذر علی هجائن من یلی ارضه من العرب». خبر بکری نشان می دهد که غیلاق مورد
اعتماد برای جمع آوری خراج ها بوده است. به گفته این خبر عقفان بن عاصم یربوعی،
شتر سفیدش (هجائنه) را از دید غیلاق پنهان کرده بود. زمانی که او مورد تعقیب غیلاق
قرار گرفت، با شترش نزد نعمان رفت و تقاضای حمایت از او را کرد. او حمایت نعمان را
به دست آورد و شترش را نگرفتند؛ «لم یأخذ منها (یعنی ابل) شی ء». داستان غیلاق نحوه
روابط موجود بین حیره و رییس یک گروه قبیله ای را مشخص می کند. غیلاق مورد
اعتماد پادشاه حیره برای سرکوب کردن تغلب بود. او واحد نظامی را فرماندهی کرده بود
و این محتمل است که همراه او افرادی جهت جمع آوری خراج نیز وی را همراهی
می کرده اند. این میتواند مشخص کند که چگونه حکّام حیره توانسته اند، سلطه خود را بر
گروه های قبیله ای، با همکاری رؤسای قبایلِ دوست و نیروهای قبیله ای وفادار تحمیل
کنند. برخورد میان جمع کنندگان خراج حیره با بخشی از قبیله، به برخورد با همه قبیله
منجر می شد. طبق یک خبر ثبت شده در«العقد الفرید» از طریق ابوعبیده۲، بنواسید
(گروهی از عامر بن تمیم) وائل بن صریم یشکری (از بکر بن وائل) را اسیر کردند و
سپس او را کشتند. زمانی که آنها وی را می کشتند، چنین می سرودند: «یا اَیُّهَا الْمائح دَلوی
دونکا»۳ برادرش باعث بن صریم به اسید حمله کرد و بزرگ این گروه را کشت و
خودش به تنهایی یکصد مرد از همان گروه را به قتل رسانید. این روایت را نیز بکری در
«معجم مااستعجم» آورده است.۴
بکری نیز می نویسد:۵ وائل بن صریم از جانب عمرو بن هند به عنوان جمع کننده
خراج (بعثه ساعیا) نزد بنو تمیم فرستاده شد، آنها او را به چاهی انداختند و سنگ بارانش
کردند. او توسط بنو اسید به قتل رسید.
روایت پیشگفته را ریاشی با جزئیات بیشتر در شرح حماسه آورده است۶، همه
عشایر بنی تمیم خراج مطالبه شده (الاتاوه) از سوی وائل بن صریم را پرداختند. زمانی که
او نزد اسید رفت، آنها حشم و گوسفندانی به عنوان خراج برای وی جمع کردند و او
دستور داد که آنها حشم و گوسفند جمع شده را بشمارند، هنگامی که او در کنار چاهی
نشسته بود، پیری از اسید نزدیک او رفت و وائل به وی اعتنا نکرد، پیرمرد وی را به درون
چاه هل داد. افراد قبیله، وائل را سنگباران کردند تا مُرد. برادرش، باعث تصمیم گرفت تا
انتقام خون او را بگیرد و همراه با بنی غبر از یشکر به بنواسید حمله کرد. باعث سوگند
خورده بود که چاه را از خون اسید پر کند و او نذر خود را به جا آورد و چاه را انباشته از
خون بنواسید نمود.
شعرای یشکر در اشعار خود از این رویداد یاد کرده اند. این رویداد، همچنین توسط
وزیر مغربی در کتاب «الایناس»۷ و توسط ابوالبقاء در کتاب «المناقب» ثبت شده است۸.
این برخورد تا مدت های دراز درذهن دوگروه ماندواین از ناسزایی که در بین این دو قبیله
مانده مشهود است: «تعست غبر، تعست اسید»۹
کاسکل اهمیتِ تاریخیِ این قصه
را انکار کرده است۱۰. شاید این
انکار درست باشد، گرچه داستان به خوبی نظر قبایل نسبت به جمع کنندگان خراج را باز
می نماید؛ نفرت از آنان و اعمال طغیانگرانه که بر ضدّ آنها انجام می داداند.
عدم پرداخت خراج به پادشاه حیره، علّت حمله ارتش نعمان به تمیم بوده است.
داستانی که از طریق ابوعبیده توسط مبرد ثبت شده است۱۱، بیان می دارد: تمیم نپذیرفت
خراج به نعمان بپردازد. نعمان نیز برادرش ریان بن منذر را در رأس سپاهی به سرکوبی
آنها فرستاد که افراد آن عمدتا از بکر بن وائل بودند. آنها به تمیم حمله کردند، زنان و
کودکان را اسیر کرده و احشامشان را نیز به عنوان غنایم همراه خود بردند. ابو مشمرج
یشکری (عمرو بن مشمرج) قصیده ای سرورده و در آن شکست تمیم را شرح داده است:
لم رأوا رایه النعمان مقبله
قالوا ألا لیت أدنی دارنا عدن
یا لیت امّ تمیم لم تکن عرفت
مراوکانت کمن أودی به الزمن
ان تقتلونا۱۲ فأعیار مجدعه
أو تنعموا فقدیما منکم المنن
منهم زهیر و عتاب و محتضر
وابنا لقیط و اودی فی الوغی قطن۱۳
اشراف تمیم نزد نعمان آمدند و از او آزادی اسرا را خواستند، نعمان موافقت کرد هر
زنی که می خواهد باز گردد، به نزد خویشانش باز گردانده شود. از همه زنان سؤال گردید
که آیا مایل هستند برگردند و همه آنها جز دختر قیس بن عاصم که خواست نزد مردی که
او را اسیر کرده بود، بماند. (نام آن مرد عمرو بن مشمرج ذکر شده) دیگران خواستند که
نزد خویشان خود برگردند. قیس بعد از آن سوگند یاد کرد هر نوزاد دختری که برایش
متولد گردد، زنده به گور کند.
نقلِ «الأغانی»۱۴ علت این حمله (عدم پرداخت خراج) و ابیات را ذکر نمی کند و
داستان را تحت عنوان «حمله مشمرج» یاد می کند. اما در این نقل حمله تنها به بنوسعد
محدود گشته است و نام زن اسیر شده ، رمیمه دختر احمر بن جندل۱۵ که مادرش خوامر
قیس بن عاصم است، آورده شده است. بلاذری در روایت کوتاهی از مشمرج یاد کرده
است۱۶. برخی از گروه ها بکر بن وائل، به عکل حمله کردند، گرچه آنها از عکل که تحت
فرماندهی نمربن تولب بودند۱۷، شکست خوردند. در یکی از اشعار مورد استشهاد
بلاذری که به نمربن تولب منسوب گشته است، از مشمرج به عنوان اسیری از عکل یاد
نشده است۱۸ برای ارزیابی از داستان حمله، شعر خوانده شده توسط نعمان مورد
استشهاد مبرد مهم است، زمانی که نعمان از خطای تمیم درگذشت، او گفته بود:
«ما کان ضر تمیا او تغمدها
من فضلنا ما علیه قیس عیلان۱۹
نعمان به بنو تمیم یادآوری کرد که آنها اتاوه را بپردازند و با وفادار بودنشان به
نعمان، از لطف وی بهره مند گردند، به نظر می رسد که عبارت اشاره ای است به فایده و
بهره ای که پادشاه به رؤسای قیس عیلان می بخشید و بزرگان آنها را به عنوان جمع
کنندگان خراج منصوب می کرد و به آنها چراگاه ها می بخشید و… این نکته با ارزشی است
که مبرد اتاوه را به ادیان معنی کرده است، اشاره به این که معنای آن مطیع بودن و فرمان
بردار بودن است۲۰. بیت منسوب به نعمان تلاش های حیره در منقعد کردن پیمان با برخی
انشعابات تمیم (خصوصا بنو سعد) را نشان می دهد، گروهی که سعی داشتند خودشان را
از نفوذ حیره برهانند و این مسأله از عدم پرداخت خراج آشکار می گردد. برخی ابهامات
روابط میان حیره و اسید و غطفان از داستان ثبت شده توسط محمد بن حبیب روشن
می گردد۲۱. ابن حبیب می گوید: این قبایل [یعنی اسد و غطفان] بایکدیگر حلیف بودند و
تحت فرمان پادشاهان نبودند۲۲ عمرو بن مسعود و خالد بن نضله از اسد۲۳ هر سال از
دربار امیر حیره دیدار می کردند، نزد او می ماندند و در مجلس بزم امیر حیره هم پیاله وی
بودند. در یکی ازاین دیدارها منذر اکبر مطرح کرد که آنها می بایستی اطاعت نعمان را
بپذیرند. او به آنها گفت: چه چیز مانع می گردد که شما به طاعت من در آیید و از من دفاع
کنید، همانند قبایل تمیم و ربیعه، آنها پیشنهاد او را نپذیرفتند و عنوان کردند؛ این قلمروها
برای شتران ما مناسب نیستند و ما نیز نزدیک قلمرو تو هستیم و در این شن زار هستیم و
هرگاه ما را بخواهی تو را اجابت خواهیم کرد. منذر دانست که آنها نمی خواهند پیشنهاد او
را بپذیرند و دستور داد که آنان را مسموم کنند. گرچه این مطلب که واقعا خالدبن نضله
مسموم شده باشد، مشکوک است۲۴ و چه بسا خود داستان نیز ساختگی باشد، اما این
مطلب که: حکام حیره گرایش به گسترش دادن سیطره و نفوذشان، با به اطاعت درآوردن
قبایل مستقل داشتند، از این داستان کاملاً آشکار است. از پاسخ دو بزرگ قبیله به نظر
می آید که حکام حیره در نظر داشتند آنها را به حیطه قلمرو تحت سیطره خود درآورند،
گرچه آنها این را نپذیرفتند۲۵. حکام حیره سعی داشته اند که نفوذ خود بر قبایل را با عطای
مزایا به آنها ـ که در داستان های پیشین مورد استناد قرار گرفت ـ یا با نیروی نظامی تحمیل
کنند.
قدرت امرای حیره، به واسطه در اختیار داشتن گروه های نظامی بوده
است. این گروه ها از قبایل خاصی نبودند؛ چرا که هیچ قبیله ای در حیره تسلط نداشت
بلکه خاندانی در رأس امارت بودند. بنابراین حکام حیره مجبور
بودند که گروه های غیر خودی یا سربازان مزدور را به خدمت بگیرند. تنها گاه گاهی آنها
می توانستند از نیروی قبیله ای بر ضدّ قبیله ای دیگر استفاده کنند که با
دیگری دشمن بود، آن گونه که پیشتر ذکر شد.
مسأله تشکیلات دوسر، شهباء و وضایع، صنائع و رهائن از سوی روتشیتن مورد
بحث قرار گرفته است.۲۶ همو، منابع در این مورد را جمع کرده۲۷ و نتیجه ای را که
Perceval Caussindeاستنتاج کرده، مورد بحث و نقد قرار می دهد و به این نتیجه
می رسد که صنایع ارتش خاصی برای حراست ملوک schaar) (Pratorianerبوده
است.۲۸ این نتیجه از سوی شارح نقائض نیز تأیید می گردد.۲۹
احمد بن عبید بیان می دارد که صنایع مردمی هستند تحت فرمان پادشاه و مؤتمن او
(یصطنعهم الملک) و آنان
به خدمت او مشغول هستند. روایت دیگری نیز در این مسأله ارائه شده
است: صنایع پادشاه، کسانی هستند
که یاریگران پادشاه هستند که در رکاب
او می جنگند و با واسطه آنان پادشاه
یاری می گردید. اطلاعات تکمیلی را مبرد ارائه کرده است.۳۰ بیشتر این افراد (وضایع) از
بکربن وائل بودند. وضایع
از سوی روتشیتن به عنوان Besatzungstruppen معرفی می گردد. روتشیتن عنوان
می کند که وضایع نمی بایست اشاره به گروه های خاص باشد. او چنین استنباط می کند که
وضایع احتمالاً اشاره به گروه هایی بود که در پادگان ها مستقر بودند، خصوصا در
پادگان های مرزی. طبق نظر روتشتین دوسرو شهباء احتمالاً اشاره ای به گروه های مستقر
در پادگان های حیره است. تعریف ارائه شده از وضایع از سوی احمد بن عبید متفاوت
است. ابن عبید می گوید که وضایع گروه هایی هستند که با پادشاه زندگی می کند، یکصد
نفر از هر قبیله و قومی کمتر یا بیشتر. تعریف دیگر ارائه شده در همان منبع این است
که:۳۱ وضایع نیروهایی هستند منتصب پادشاه. طبق این تعریف Bevanوضایع را در
لغت نامه و مفرداتش این گونه ترجمه کرده است:
Levies troops, raised by the Lakhmid king32
با این وجود ابن اثیر آنها را شبه رؤسا معرفی می کند.۳۳ عقیده متفق القول درباره
رهائن این است که آنها گروگان هایی از قبایل بوده اند. روایت مفصل درباره گروه های
حیری را ابوالبقاء نقل کرده است.۳۴ او می نویسد: امراء القیس البدن کسی بود که به تقلید
از تقسیمات سپاه کسری گروه های تحت فرمان خود را تقسیم بندی کرد و بر هر کدام
نامی نهاد که تا پایان پادشاهی حیره بر جا ماند. مردمانی که به واسطه روابط خویشی با
پادشاه ارتباط می یافتند، اهل الردفاده نامیده شده بودند. آنها رهبران گروه هایی بودند که
در پیشاپیش گروه های دیگر در نبردها و حملات حرکت می کردند.۳۵ فرماندهان هر یک
از تقسیمات این گروه ارداف نامیده می شد.۳۶ بخش خاص ارتش حیره از میان آل لخم
گردآوری می شد و این گروه به جمرات یا جمار مشهور بود. از سربازان این گروه اریش
بن جزیله از لخم را یاد کرده اند.۳۷ در روایت دیگر ادعا شده است که این گروه از کسانی
تشکیل شده بود که از لخم و دیگر گروه ها گرد آمده بودند. و از دیگر گروه ها بنو سلسله از
جعفی، بنو معاویه از کلب۳۸ و گروه هایی از بنو سلامان بن ثعل (از طی)۳۹ را برشمرده اند.
بر طبق نوشته ابوالبقاء صنایع گروهی از سرکشان قبایل مختلف بودند. اینان رانده
شدگانی از قبیله شان به دلیل ارتکاب تقل یا انجام جرایم بوده اند. آنها مورد حمایت
پادشاه حیره و در امان او بودند. اینان در نبردها و حملات پادشاه حیره حضور داشتند.۴۰
روایت دیگری نیز درباره صنایع ارایه شده است، آنها مردانی از بکر بن وائل، لهازم، قیس
و عبدالات و ثعلبه بن عکابه بودند. ابوالبقاء روایت نخستین را می پذیرد.
ابوالبقاء می گوید وضایع واحدی ایرانی بود که از سوی کسری به نزد
امیر حیره به عنوان نیروهای امدادی فرستاده می شد، تعداد آنها ۱۰۰۰ بود
و یک سال در حیره می ماندند. بعد از
یک سال خدمت آنها به ایران برمی گشتند و گروه دیگری جایگزین آنها می شد
در واقع آنها قدرت حاکم حیره را
شکل می دادند و از طریق قدرت آنها حاکم حیره می توانست مردم حیره و همچنین قبایل
بدوی را به طاعت خود درآورد و آنها را وادار به اطاعت خود کند. اگر این نیروها
نمی بودند: یعنی بدون این نیروها، حکام حیره ضعیف بوده تا آنجا که حتی از خود مر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 