پاورپوینت کامل شهدای جنگ احد ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهدای جنگ احد ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهدای جنگ احد ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهدای جنگ احد ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

در مقاله پیشین، مطالبی به طور فشرده درباره «مجروحان» و «فراریان
جنگ احد» آوردیم و اینک بحث خود را درباره «شهدای اُحد»، به
ویژه درباره شهادت حضرت حمزه علیه السلام ، که هدف اصلی این نوشتار
است، پی می گیریم:

تعداد شهدای احد

مشهور در میان مورّخان آن است که مجموع شهدای احد هفتاد نفر بوده است و
اقوال غیر مشهوری هم وجود دارد که تعداد آنان را بیشتر و یا کمتر دانسته اند. به هر حال،
چهار نفر آنان؛ یعنی حضرت حمزه، عبداللّه بن جحش، معصب بن عمیر و شماس
مخزومی از مهاجرین و بقیه از انصار بودند.

به حقیقت، شهدای احد و باز ماندگانشان، صبر و استقامت و وفاداری و اخلاص را
به حدّ اعلا رساندند و درس وفاداری و شهامت را به همه مسلمانان در پهنه گیتی،
آموختند.

اکنون به چند نمونه اشاره می کنیم:

۱ ـ به هنگام فرو کش کردن شعله جنگ، رسول خدا صلی الله علیه و آله به کسانی که در کنارش
بودند، فرمود: آیا در میان شما کسی هست که ما را از سرنوشت سعد ابن ربیع(۱) آگاه کند و
بگوید که او در میان زنده ها است یا در میان کشته شدگان؟!(۲)

اُبیّ بن کعب عرض کرد: ای رسول خدا، من این خبر را برایت می آورم. وی
می گوید: من خود را با سرعت تمام به میدان و به کنار پیکرهای شهدا رساندم، پیکر خون
آلود سعد را، که آخرین دقایق زندگی اش را سپری می کرد، در میان آنها یافتم و او را صدا
کردم، چشمانش را باز کرد. به او گفتم: سعد! مرا رسول خدا فرستاد تا خبر وضعیت و
حال تو را به او برسانم، اینک چگونه ای؟ به آرامی پاسخ داد: من دیگر از مردگانم، سلام
مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسان و از قول من بگو: «جَزاکَ اللّه عَنّا خَیرَ ماجَزی نَبِیّا عَنْ اُمَّتِهِ»؛
«خداوند تو را از بهترین پاداش هایی که بر دیگرپیامبران، درراه هدایت امّتشان خواهد داد،
برخوردار نماید.» و نیز سلام مرا به قبیله ام برسان و به آنان بگو: مباد پیمان شکنی کنید، اگر
یک نفر از شما زنده باشد و دشمن به رسول خدا راه پیدا کند، نزد خداوند هیچ عذری
نخواهید داشت.

اُبیّ می گوید: این خبر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردم، آن حضرت فرمود:

«رَحِمَ اللّه ُ سَعْد نَصَرنا حَیّا و اَوصی بنا مَیّتا»(۳)؛ «خدا رحمت کند سعد را، که در زنده
بودنش ما را یاری رسانید و در مرگش هم یاری کردن بر ما را توصیه کرد.»

۲ ـ یکی دیگر از پاورپوینت کامل شهدای جنگ احد ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint، «انس بن نَضْر» است. او هنگامی که فرار
عده ای از صحابه را دید، گفت:

«أَللّهُمَّ اِنّی اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِمّا صَنَعَ هؤُلاءِ وَ اَبرأُ اِلَیْکَ مِمّا جاءَ بِهِ هؤُلاءِ»؛
«خدایا! من از آنچه اینها (فراریان از صحابه) انجام دادند، در پیشگاهت اعتذار و از آنچه
اینان (مشرکین) آورده اند، تبرّی می جویم.»

آنگاه وارد جنگ شد و به شهادت رسید. نوشته اند که در پیکرش بیش از هشتاد
زخم بود و کسی نتوانست او را بشناسد، مگر خواهرش «ربیّع» آن هم از طریق انگشتانش
که از زیبایی خاصی برخوردار بود.(۴)

۳ ـ به هنگام مراجعت رسول خدا و اصحابش از احد، زنان مدینه به استقبال آمدند،
بانویی از قبیله «بنی دینار» پیش آمد و از کشته شدگان در جنگ پرسید. به او گفتند همسر،
پدر و برادرت، هر سه از کشته شدگانند. او به این خبر توجهی نکرد و پرسید: پیامبر چه
شد؟! گفتند: به سلامت برگشته است. گفت او را به من نشان دهید و چون رسول خدا را
دید گفت:

«کُلُ مُصیتهٍ بَعْدَکَ جَلَلٌ»؛(۵) «همه مصیبت ها با سلامتی تو کوچک است !» و بدین گونه
در مصیبت و فراق سه تن از عزیزانش، صبر و بردباری را پیش گرفت.(۶)

حمزه سید الشهدا

آری، اینان تنها چند نمونه بودند از شهدای احد و اصحاب و یاران فداکار رسول
خدا صلی الله علیه و آله که در راه ایمان و عقیده و در دفاع از توحید و مبارزه با شرک و بت پرستی، جان
خود را در طبق اخلاص گذاشتند و صداقت و وفاداری و شهامت را به اوج رساندند.

اما می توان گفت که اگر همه این بزرگواران و همه این شهدای عزیز و همه شهدای
اوّلین و آخرین، در یک صف و حمزه سید الشهدا به تنهایی در یک صف قرار گیرد، طبق
گفته رسول خدا، او بر همه این شهیدان، به جز انبیا و اوصیا، فضیلت و برتری خواهد
داشت؛ «سَیّدُ شُهَداءِ اْلاَوَّلین وَ الآخِرین ما خَلا الأَنبیاءِ وَ الأَوصیاء».(۷)

آری، تنها او است که با لقب «افضل الشهدا» و «اسد اللّه و اسد رسوله» و «سید
الشهدا» مفتخر و ملقّب گردید.

«وَعَلی قائمه الْعَرش مَکْتُوب؛ حمزه اَسَد اللّه وَ اَسَد رسوله و سیّد الشهداء»(۸)

حضرت حمزه در آستانه جنگ

«وَالَّذی اَنْزَلَ علَیکَ الکِتابَ لَنُجادِلَنَّهُمْ».

به هنگام عزیمت رسول خدا صلی الله علیه و آله به احد، هر یک از یاران آن حضرت در استقامت و
پایداری و حمایت خود از پیامبر مطلبی می گفت و در وفاداری خویش و تشجیع دیگران
جمله ای به کار می برد، آنان که در جنگ بدر حضور نداشتند می گفتند: ای رسول خدا، ما
برای جبران جنگ بدر در انتظار چنین روزی به سر می بردیم.

بعضی دیگر می گفتند: اگر ما امروز در مقابل مشرکان مقاومت نکنیم پس کی این
مقاومت را نشان خواهیم داد و …

و بدین گونه به سوی احد حرکت کردند و به طوری که پیشتر گفتیم،
گروهی از آنها نتوانستند بر وعده خویش
استوار بمانند و در لحظات سخت جنگ، جبهه را ترک کردند. اما در مقابل، گروهی، بر
گفتارشان پایدار ماندند و بر وعده خویش عمل نمودند و در این راه به شهادت رسیدند و
یا با تن مجروح برگشتند. از جمله این شهدا، حمزه سید الشهدا است. او به هنگام حرکت
عرض کرد:

«یا رَسُول اللّه ، وَالَّذی اَنْزَلَ عَلَیکَ الکِتابَ لُنُجادِلَنَّهُمْ»(۹)

«ای پیامبر خدا، سوگند به خدایی که قرآن را بر تو فرستاد، در مقابل دشمن تا آخرین
نفس مبارزه سختی خواهیم کرد.»

شهادت حمزه و رؤیای رسول خدا صلی الله علیه و آله

رسول خدا به هنگام عزیمت به احد، خطاب به یارانش فرمود: «من در شب گذشته،
در عالم خواب دیدم که گاوی نزد من ذبح گردید و قبضه شمشیرم شکست. تعبیر من از
این خواب این است که گروهی از یارانم کشته می شوند و یک نفر هم از اهل بیت من به
شهادت می رسد؛ «اَمّا الْبَقَرُ فَهِیَ ناسٌ مِن اَصحابی یُقَتَلُونَ وَ اَمّا الثلمُ الذی رَأیتُهُ فی ذُبابِ
سَیفی فَهُوَ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیتی یُقْتَل»(۱۰)

و در بعضی از روایات به جای «رَجُلٌ مِنٌ اَهٌل بَیْتی»، «رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتی» آمده است.

شهادت با دهان روزه

واقدی می نویسد: «وَ یُقالُ کانَ حَمْزهُ یَومَ الْجُمعهِ صائِما وَ یَوم السَّبت صائما فلاقاهُمْ
وَ هُو صائِم»(۱۱) «مورخان نوشته اند: حمزه روز جمعه، یک روز قبل از جنگ، و روز شنبه که
جنگ واقع شد، روزه دار بود و با دهان روزه با دشمن مواجه گردید و به شهادت رسید.»

چگونگی شهادت حمزه علیه السلام

گرچه حضرت حمزه به دست غلامی شقی، به نام وحشیِ حبشی به شهادت رسید
لیکن در انجام این جنایت هولناک، او را دو نفر تشویق و ترغیب نمود و در واقع در
اجرای این عمل فجیع، دو عامل نقش اساسی را ایفا نمودند:

۱ ـ جُبیر بن مُطعِم

ابن ابی الحدید در این باره می گوید: «وَکانَ حَمْزَهُ بْن عَبدِالْمُطَّلِب مغامرا غَشَمْشَما
لایَبْصُر اَمامَهُ»؛ «حمزه بن عبدالمطلب بسیار نترس و جسور بود و در جنگ ها پیش پای خود
را نمی دید.» سپس می گوید: در جریان جنگ احد، جبربن مطعم به غلام خویش وحشی
چنین گفت:

«وَیلَکَ اِنَّ عَلِیا قَتَلَ عَمّی طُعَیمَه و …»؛ «وای بر تو ! می دانی که علی در جنگ بدر،
عمویم «طعیمه را کشت و…» پس اگر در این جنگ تو او را بکشی آزادت می کنم و اگر
محمد و یا حمزه را هم بکشی آزاد خواهی شد؛ زیرا بجز این سه تن کسی با عموی من
هم سنگ نیست.

وحشی پاسخ داد: اما محمد، یارانش دور او را می گیرند و راهی بر او نیست و اما
علی به هنگام جنگ آن چنان چابک و فرزانه است که بر کسی اجازه تحرک نمی دهد و اما
حمزه چرا، زیرا او به هنگام جنگ آن چنان به خشم می آید که زیر پای خود را نمی بیند!(۱۲)

جبیر بن مطعم به وعده اش وفا نمود و پس از مراجعت وحشی به مکه او را آزاد
کرد.

۲ ـ و دیگر کسی که وحشی را بر این جنایت تشویق کرد و در به شهادت رسانیدن
حمزه نقش اساسی داشت، هند همسر ابوسفیان بود.

او که در چرب زبانی و زیبایی زبانزد مردم مکه بود(۱۳) و از فتاکی و بی باکی وحشی
و از پیمانش با جبیر آگاهی داشت، با وی ملاقات نمود و بر انجام مأموریتی که بر عهده
گرفته بود تأکید و ترغیب کرد و در مقابل قتل یکی از سه نفر که جبیر پیشنهاد داده بود،
جایزه بزرگی را بر وی وعده داد. پاسخ وحشی به هند همان بود که به جبیر داده بود ولی
در قتل حمزه او را امیدوار ساخت و لذا در طول راه هر وقت وحشی و هند به همدیگر
می رسیدند هند او را با این جمله خطاب می کرد و بر تصمیمش تشویق می نمود:

«وَیها یا اَبا دستمه اِشْفِ وَ اسْتشْفِ»؛(۱۴) «به هوش باش ای ابا دستمه (کنیه وحشی
است) تا دل ما را آرام و خودت را آزاد کنی.»

از وحشی بشنویم:

بر اساس نقل مورّخان، وحشی خود گفته است که: در اثر این تشویق ها، به همراه
مشرکان وارد منطقه احد گردید و مترصد بود تا به آزادی خویش و به وصال هند و جوایز
او نایل گردد. او که در «حربه»(۱۵) اندازی فن آور بود و در اصابت هدف کمتر خطا می کرد،
می گوید: در اوج درگیری جنگ، برای دست رسی به حمزه وارد میدان شدم و در پی
فرصت مناسب لحظه شماری می کردم و در پشت هر درخت و قطعه سنگی مخفی
می شدم تا بلکه در تیر رس من قرار گیرد؛ «…اَسْتَتِرُ مِنْهُ بِشَجَره اَوْ بِحَجر لِیْدنُو مِنّی…».

در این هنگام حمزه در میدان ظاهر گردید که با هر کس رو به رو می شد یا او را
فراری می داد و یا با ضربتی از کار می انداخت. حمزه در میدان با دو علامت شناخته
می شد؛ یکی آن که با دو دست و با دو شمشیر می جنگید و دیگر این که پَرِ شتر مرغی به
کلاه خود نصب می کرد.

وحشی می گوید: در این میان «سباع بن عبدالعزی» از سران سپاه شرک به مصاف
حمزه درآمد و حمزه فریاد می زد: «هَلمَّ اِلیَّ یا ابنَ مُقَطّقَهِ البُظور»، «ای پسر زن پست، به
سوی من آی»، آنگاه به وی حمله نمود. در این درگیری و جنگ و گریز بود که به کمین گاه
من نزدیک شد، او که مانند شیر ژیان به کسی مجال تحرک نمی داد، در موقعیت مناسبی
در مقابل من قرار گرفت و من به «حربه»ام تکان سختی وارد کردم و به سوی حمزه
انداختم حربه به زیر شکم(۱۶) حمزه اصابت کرد و از پشتش سر درآورد! او هم به من
هجوم آورد ولی توانش را از دست داده بود و در چند قدمی من بر زمین افتاد. و این در
وضعیتی بود که در اثر درگیری شدید، هیچ یک از مسلمانان متوجه جریان نبودند و لذا
من در گوشه ای صبر کردم و مطمئن شدم که حمزه دیگر زنده نیست. به سویش برگشتم و
حربه را برگرفتم و مژده قتل او را که هدفی جز آن نداشتم، بر لشکریان رسانیدم.(۱۷)

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که حربه وحشی به زیر گلوی حمزه اصابت
کرد و چون بر زمین افتاد، دشمن از هر طرف بدو حمله آورد و با ضربه های متعدد و
کاری و به صورت قتل صبر او را به شهادت رساندند. در اینجا بود که وحشی سینه آن
حضرت را شکافت و کبدش را برای گرفتن جایزه نزد هند برد، هند کبد را در دهان
گذاشت و خواست آن را بجود و ببلعد ولی کبد در دهانش مانند قطعه استخوانی شد و آن
را بیرون انداخت.(۱۸)

پیکر حمزه پس از شهادت

پس از شهادت حضرت حمزه تا دفن آن حضرت، چند حادثه نسبت به پیکر پاکش
رخ داد که به نقل آنها می پردازیم:

۱ ـ هند و پیکر حمزه علیه السلام

اولین حادثه پس از شهادت حضرت حمزه، مثله شدن پیکر آن حضرت به وسیله
هند بود.

طبری در این باره می گوید: پس از شهادت حمزه بن عبدالمطّلب و خاموش شدن
شعله جنگ، هند همراه دیگر زنان قریش، به سوی میدان جنگ هجوم بردند و به مُثله
کردن اعضای یاران پیامبر پرداختند؛ یکی از آنها هند بود که خود را به پیکر حمزه رسانید
و آن را قطعه قطعه کرد. و گوش و بینی و سایر اعضایش را برید و از آنها برای خود
خلخال و گردن بند ساخت و زیور آلات خود را به وحشی بخشید و هم او سینه حمزه را
شکافت و کبدش را درآورد و خواست آن را ببلعد که نتوانست(۱۹).

در تفسیر قمی آمده است: «فَجائَتْ اِلَیهِ هِند فَقَطَعَتْ مَذاکِیره! وَ قَطَعَتْ اُذُنَیه وَ قَطَعَت
یَدیه وَ رِجْلَیه»(۲۰)؛ «هند آنگاه که در کنار پیکر حمزه قرار گرفت، تمام اعضای او! و دست و
پایش را قطع کرد.»

طبری می نویسد: هند پس از انجام این جنایت بر بالای سنگ بزرگی رفت و آنان را
مورد خطاب قرار داد و اشعار معروف خود را با صدای بلند خواند.

اشعار هند، که بیشتر مورّخان آن را نقل کرده اند چنین است:

نَحنُ جَزیناکُم بِیَوم بَدرٍ

وَالحَربُ بَعدَ الحَرب ذات سعْرٍ

ما کان عَن عُتْبَـهَ لی مِن صَبرٍ

وَلا اخی وَ عَمِّهِ وَبَکْری

شَفَیتُ نَفْسی وَقَضَیتُ نَذْری

شَفیت وَحشی غَلیل صَدری

فَشُکر وَحشیّ عَلَیَّ عُمری

حتّی تَرم اَعْظمی فی قبری(۲۱)

«این کشتار، پاداش ما بود بر شما از جنگ بدر؛ زیرا جنگ پس از جنگ است که ارزش
دارد.» «در مصیبت عتبه و برادرم و عمویم و بکر صبرم به آخر رسیده بود.»

«واینک شفا یافتم و نذرم را ادا
کردم؛ وحشی! تو بودی که بر عهد
خود با من وفا کردی و غم را از سینه ام زدودی.»

«بر من است که تا زنده ام شکرگزار او باشم بلکه تا پوسیدن استخوان هایم در درون
قبرم سپاسگزارش گردم.»

ابن اسحاق می گوید: از جمله اشعاری که هند پس از مثله کردن پیکر حمزه
می خواند، این بود:

شَفَیتُ مِنْ حَمْزَهَ نَفسی بأُحُد

حَتّی بَصَرتُ بَطْنَهُ عَنْ الکَبِد

اَذْهَبَ عَنّی ذاکَ ماکنتُ اَجِدُ

مِن لَذعه الْحُزْنِ الشَّدِید الْمُعْتَمد

«من از کینه ای که از حمزه در دل داشتم، در احد تشفی یافتم، آنگاه که شکم او را تا کبد
شکافتم.»

«این عمل ناراحتی مرا از میان برد که مدام به صورت اندوه شدید بر من فرود
می آمد.»(۲۲).

۲ ـ ابوسفیان و پیکر حمزه علیه السلام

ابن اسحاق می نویسد: پس از مثله شدن حمزه «حُلَیس بن زبان»، از سران سپاه
شرک، که دید که ابوسفیان با
نوک نیزه به گونه آن حضرت فشار
می دهد و می گوید: «ذق یا عقق(۲۳)»؛ «بچش ای کسی که بر بت های عماق شدی!» حُلیس
گفت: عجب کار شرم آوری! کسی که خود را رییس قومش می داند، با پسر عمویش که
تکه گوشتی بیش نیست، با چه خشونت و تحقیر برخورد می کند!

ابوسفیان گفت: «وَیحَک اکتمها عَنّی فَاِنَّها کانَتْ زلّهً»؛ «لغزشی بود روی داد، فاش
نکن!»(۲۴)

۳ ـ رسول خدا و پیکر حمزه

بنا به نقل بعضی از مورّخان، رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که مجروح بود و حالی به شدت
آزرده داشت، در جستجوی پیکر حضرت حمزه برآمد.

ابن اسحاق می گوید: «وَخَرَجَ رَسولُ اللّه فیما بَلَغَنی یَلْتَمِسُ حمزه بن عبدالمطّلب
فَوَجَدَهُ ببطن الوادی قَدْ یقرّ بطنه»(۲۵).

در تفسیر قمی آمده است: پس از فروکش کردن شعله جنگ، رسول خدا به یارانش
فرمود: آیا در میان شما کسی هست که از عمویم حمزه خبری بیاورد؟! «حدث بن امیه»
عرض کرد: من محلی را که او افتاده است می شناسم و خود را به کنار پیکر حمزه علیه السلام
رسانید اما چون او را با وضع فجیع و دلخراش دید، نتوانست خبر را به رسول خدا
برساند و چون دیر کرد پیامبر صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «یا عَلِی اُطْلُب عَمّک»؛ «ای
علی، به سراغ عمویت برو» آن حضرت نیز چون وضع حمزه علیه السلام را مشاهده کرد، به خود
اجازه نداد که رسول خدا را آگاه سازد و لذا خود پیامبر با چند تن از صحابه حرکت کرد و
چون پیکر پاره پاره و مثله شده عمویش را دید گریه کرد و فرمود:

«لَنْ أصابَ بِمِثْلِکَ أبدا»؛ «برای من مصیبتی بالاتر از مصیبت تو نیست.»

و نیز فرمود: «وَ اللّه ما وَقفتُ مَوقِفا أغیَظ عَلَیَّ مِن هذا الْمَکان»؛(۲۶) «به خدا سوگند تا
کنون چنین مصیبت سختی بر من روی نداده بود.»

در آن حال بود که فرمود: هم اینک جبرئیل نازل شد و این مژده را به من داد: «اِنَّ
حَمزه مَکْتُوب فی السَّماوات السَّبْع حَمْزَهَ بْن عَبْدالمُطَّلب اَسَد اللّه وَ اَسَدُ رَسُولِه»؛(۲۷) «در
آسمان های هفتگانه نوشته شده است که حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا است.»

و در روایت دیگر از جابر بن عبداللّه انصاری نقل شده است که چون
رسول خدا صلی الله علیه و آله جسد عمویش را دید گریه کرد و چون دید او را مثله کرده اند، «شَهِق»، با
صدای بلند گریست.(۲۸)

باز روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله چون بدن مثله شده حمزه علیه السلام را دید، فرمود:
«رَحِمَکَ اللّه یا عَمّ فَقَد کُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِم فَعُولاً بِالْخَیْرات»؛(۲۹) «ای عموی من، خدای
رحمت کند که در زندگیت نسبت به ارحام خود ایفای وظیفه کردی و آنچه نیکی بود انجام
دادی.»

ظاهرا منظور آن حضرت از این جمله، این است که تو در زندگی و تا آخرین نفس
وظیفه خود را نسبت به رحم، که من هستم انجام دادی؛ «وَصُولاً لِلرَّحِم» و آنچه خیر و
نیکی و فداکاری برای حفظ اسلام در مقابل کفر و الحاد بود از خود نشان دادی؛ «فَعُولاً
بِالْخَیرات».

آنگاه عبای خویش را به روی پیکر حمزه انداخت و چون عبا کوتاه بود و تمام پیکر
را پوشش نمی داد، روی پاهای او را با علف های بیابان پوشانید.

دو مطلب قابل بحث:

در منابع حدیثی و تاریخی از رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام مشاهده پیکر عمویش
حضرت حمزه، دو مطلب نقل شده است که هر دو جای بحث و بررسی و در نهایت
جای شک و تردید است.

مطلب اول این که: چون آن حضرت پیکر عمویش را با آن وضع فجیع و دلخراش
دید عرض کرد: «اَلّلهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ اِلَیکَ الْمُشْتَکی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعان عَلی ما أَری». سپس
فرمود: «لَئِنْ ظَفَرتُ لأمثلنّ و لأمثلنّ»؛ «اگر بر قریش دست یابم از آنان مثله ها خواهم کرد !»

در بعضی نقل ها آمده است: «لَئِنْ ظَفَرتُ بِقُرَیش لأمثلنّ مِنْهُم بِسَبْعِین رَجُلاً»(۳۰)؛ «اگر
به قریش پیروز شوم، هفتصد نفر از آنان را مثله خواهم کرد.»

اینجا بود که این آیه شریف نازل گردید: وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ
وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ؛(۳۱) «اگر مجازات کردید. به همان اندازه که بر شما ضربه
وارد شده است مجازات کنید و اگر صبر کنید بهتر است برای صبر کنندگان.»

بخش دوم این نقل «لَئِنْ ظَفَرتُ لأمثلنّ…» و نزول آیه وَإِنْ عَاقَبْتُمْ … از جهاتی
مورد سؤال است؛ زیرا اولاً: گفتار آن بزرگوار، با عمل آن حضرت منافات دارد، بدین
جهت که در همان حال که پیامبر در کنار پیکر عمویش قرار گرفته بود و می فرمود «لئن
ظفرت …» تعداد بیست و هشت نفر از اجساد مشرکین را می دید که به روی خاک
افتاده اند و اگر بنا بو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.