پاورپوینت کامل مظلومیّت پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام در کنار خانه خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مظلومیّت پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام در کنار خانه خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مظلومیّت پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام در کنار خانه خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مظلومیّت پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام در کنار خانه خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۱
آزار و اذیت پیروان و شیعیان امیر مؤمنان علی علیه السلام از روزگار آن حضرت آغاز و تا به
امروز ادامه یافته است. از همان زمان که علی بن ابی طالب علیه السلام به عنوان رهبر و پیشوای
جامعه اسلامی به مردم معرفی شد، ناخالصی های برخی از صحابه و دشمنی های
امویان آشکار شد و رفته رفته رو به فزونی نهاد و آنگاه که آن حضرت رسما و به
درخواست اکثر قریب به اتفاق مردم خلافت را پذیرفت، تقریبا به اوج خود رسید. بخش
عظیمی از این دشمنی ها بدان جهت بود که خلافت نزد علی بن ابی طالب علیه السلام وسیله ای
برای احیای حقّ و عدل در جامعه و میراندن و از میان برداشتن باطل بود و آن حضرت
هرگز نمی خواست به دلیل تداوم یافتن حکومت خود، عناصر ناصالح را در سمت های
حسّاس نظام اسلامی حفظ کند و از ظلم و ستم آنان چشم پوشی نماید و این سیاست
روشن و قاطع را از همان آغازین روزهای پذیرش خلافت، صریح و روشن در
خطابه های خویش بیان کرد و با مردم در میان گذاشت. از این رو، جبهه گیری ها در
برابر آن حضرت آغاز شد و قاسطین و مارقین و ناکثین، هر کدام با روش ها و
تاکتیک های مخصوص به خود، مقابله با علی بن ابی طالب علیه السلام و راه و رسم او را آغاز
کردند. میثم تمّارها به جرم بیان فضایل و مناقب امیرمؤمنان علی علیه السلام به چوبه دار بسته
شدند و زبانشان را از قفا بیرون کشیدند. و رشید هجری ها به دلیل پافشاری بر راه و
رسم آن حضرت، شربت شهادت نوشیدند و این خط سرخ خون و شهادت تا به امروز
ادامه یافته است.
در ایجاد این دشمنی، بنی امیه و سپس بنی عباس نقش اساسی ایفا کرده، با شهید و
زندانی ساختن و قطع حقوق و امکانات و تحریم اقتصادی و تبلیغات گسترده بر ضدّ
پیروان اهل بیت علیهم السلام تصمیم گرفتند، پیامبر صلی الله علیه و آله و دودمانش را از حافظه تاریخ حذف
کنند.
هر انسان پژوهشگری که در این راستا به تحقیق بپردازد، با صحنه های دلخراش و
جانسوز بسیاری روبرو می گردد و اقیانوسی از غم و اندوه به جان و روحش می ریزد
که تحمل آن بسیار دشوار و سخت است. با حمایت خلفای بنی امیّه و بنی عباس و وارثان
ستمگر آنان در طول تاریخ، خط ضدّیت با طرفداران اهل بیت علیهم السلام دنبال شد و رفته رفته
در قلمرو حکومت اسلامی و خصوصا منطقه حجاز به صورت یک فرهنگ درآمد. این
قلم به دنبال آن نیست تا به گذشته های دور باز گشته، جنایات غم بار و ظلم هایی که در
حقّ پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام روا داشته اند را به تصویر کشد؛ بلکه تنها به شهادت
مظلومانه یکی از پیروان و شیعیان علی بن ابی طالب علیه السلام در حرم امن الهی اشاره خواهد
داشت که ریشه در همان فرهنگ ضدّیت با تشیّع دارد.
جوان ۲۲ ساله ای به نام میرزا ابوطالب یزدی، فرزند حاج حسین مهرعلی، در سال
۱۳۲۲ه . ش. با همسرش، به قصد تشرّف به حج، از راه خرمشهر به کویت رفته و از آنجا
با شتر به سرزمین حجاز و مکه حرکت می کنند.
میرزا ابوطالب یزدی پس از طیّ مسافتی طولانی و با پشت سرگذاشتن رنج ها و
سختی های فراوان، وارد مکّه می شود و پس از انجام عمره تمتّع، چند روزی را در مکّه
می ماند و سپس برای حجّ تمتّع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز
۱۲ ذی الحجّه برای ادامه اعمال، به مکّه باز می گردد. سپس در یکی از قهوه خانه های
کوچک مکّه، از غذایی که بعدا احتمال داده شد از گوشت فاسد تهیّه شده باشد، استفاده
کرد و پس از مدّت کوتاهی برای انجام اعمال وارد مسجدالحرام گردید و مشغول طواف
شد. لیکن در اثر گرمی هوا و خستگی راه و نیز استفاده از غذای فاسد، حالت استفراغ به
او دست داد و برای اینکه قی کردن او، زمین مسجدالحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام
خود استفراغ و بلا فاصله اطراف آن را می گیرد و مراقبت می کند تا روی زمین نریزد.
عدّه ای از حجّاج که برخی از آنها نیز مصری بودند وقتی این حاجی ایرانی را با آن حال
مشاهده می کنند، با توجّه به پیشینه ذهنی که میان سنّی ها شایع کرده بودند شیعیان، حرم
مکّه و مدینه را عمدا ملوّث می کنند، به وی حمله کرده، کتک سختی به او می زنند که به
ناچار دامن احرام از دست او رها می شود و قی روی زمینِ حرم می ریزد. با جنجال
آفرینی این افراد، شرطه های حرم، این حاجی مظلوم را بلافاصله دستگیر کرده به همراه
برخی دیگر از طواف کنندگان، در محکمه حاضر و علیه این حاجی ایرانی شهادت
می دهند که او قصد داشت تا حرم و کعبه را آلوده کند، قاضی نیز حکم اعدام او را صادر و
در محلّ صفا و مروه و در حضور حاجیانی که از سرتاسر جهان اسلام به حج آمده بودند،
وی را گردن زدند.
روزنامه لنکستر دیلی پست چاپ انگلستان در تاریخ ۷ فوریه ۱۹۴۴م با عنوان
«ایران با ابن سعود قطع رابطه می کند» در این رابطه چنین نوشت:
وقتی که یک نفر پیش خدمت قهوه خانه کوچکی در مکّه، خوراکی را که از گوشت
فاسد تهیّه شده بود به مشتری های خود داد خیال نمی کرد این کار موجب
مشکلات مهمّی بین دو مملکت [ایران و عربستان] خواهد گردید ولی حرص و آز
او واقعا چنان دشواری هایی را ایجاد کرد.»
سپس می افزاید:
«مکّه شهری است که هر مسلمانی میل دارد آنجا را لا اقل یک مرتبه در مدّت
عمر زیارت کند ولی جنگ مانع از این شده است که حجّاج از کشورهای دور،
برای زیارت به آنجا بروند، لیکن در هر حال، مسلمانان متعصّب هر طور که
باشد از نقاط مختلف عربستان، عراق و ایران به آنجا رفته و قهوه خانه های مکّه
هم رونقی پیدا می کنند، تقریبا دو هفته قبل جمعی از حجاج ایرانی به مکّه رسیده
و در یکی از کاروان سراها فرود آمده و قبل از انجام مراسم حج و زیارت کعبه،
چون به واسطه مسافرت طولانی در صحرا خسته و گرسنه شده بودند،
خواستند غذای مطلوبی تناول کنند، پیش خدمت طمّاع، خوراکی از گوشت بز که
شاید فاسد هم شده بود، به آنها داد و در نتیجه، همان موقع که ایرانی ها مشغول
انجام مناسک حج بودند، در کعبه حاضر شدند و به واسطه این که غذای مسموم
تناول کرده بودند، مریض شدند. ناگهان هزاران حاجی که آنجا حضور داشتند
از ملاحظه این واقعه بنای داد و قال را گذاشتند و فورا شرطه ها حاضر گردیدند.
این پاسبانان از میان سبع ترین عشیره بدویان مکّه که جزو کشور ابن سعود
معروف قائد وهابیان می باشند، استخدام گردیده و آنها می خواستند بیگانگانی
را که به مقدّسات مذهبی توهین وارد آورده اند، فورا به قتل برسانند و هیچ عذر
و بهانه ای نمی پذیرفتند؛ زیرا استفراغ در خانه کعبه توهینی نسبت به پیغمبر
است که هیچ سابقه نداشته و فقط مرگ، گناه مرتکب را جبران خواهد کرد !
عاقبت تصمیم گرفتند اُسرا را به حضور قاضی که از طرف ابن سعود برای
جرم های ارتکابی حجاج، در محوطه کعبه معین شده است ببرند. قاضی در پرتو
حکمت سلیمانی! خود رأی داد… و این فتوا بدون تأخیر در حضور مردم و در
میان هلهله آنان اجرا شد…»
رسیدن خبر از مصر
در آن زمان به دلیل جنگ های داخلی در عربستان و نیز جنگ بین الملل، سفارت
ایران در حجاز تعطیل و کشور مصر به عنوان حافظ منافع ایران تعیین شده بود. ازاین رو،
دولت ایران نتوانست به موقع از این خبر مطّلع گردد.
سفارت ایران در مصر، بلافاصله پس از بازگشت حاجیان توسّط آقای سیّدباقر
کاظمی که خود در مراسم حج حضور داشته، از این حادثه جانگداز مطّلع شد و گزارش
مبسوطی به این شرح تهیّه و به تهران مخابره کرد:
مطابق دستور تلگرافیِ وزارت امور خارجه، چون نظر به مشکلاتی که برای
مسافرت حج پیش بینی می شد دولت از دادن اجازه مسافرت به حجّاج ایرانی خودداری
نمود، اینجانب به حجاز مسافرت ننمود، کسی را هم از طرف سفارت برای رسیدگی به
وضعیّت حجاج اعزام نداشت و برای عدّه ای از حجاج ایرانی که تصوّر می رفت به آنجا
بروند از دولت مصر تقاضا شد حفظ منافع اتباع ایرانی را در موسم حجّ سال جاری در
حجاز قبول نمایند، تلگرافا و کتبا نیز گزارش این امر به آگهی اولیای امور رسیده است.
سال گذشته با وجود منع مسافرت حجّاج به طوری که در گزارش سفارت مصر در جدّه
نیز به عرض رسیده، در حدود یک هزار و ششصد نفر حاجی ایرانی به حجاز رفته بودند،
امسال نیز مانند سال گذشته، عدّه زیادی از ایرانیان به طور قاچاق از راه کویت یا از
ایرانیانی که برای زیارت عتبات آمده بودند، از راه نجف به حجاز مسافرت نمودند، از
قرار معلوم عدّه آنهایی که به قصد حجّ حرکت کرده بودند، در حدود شش هزار نفر بوده
که در حدود دو هزار نفر از آنها در نتیجه نبودن وسائل مسافرت، ناچار از مراجعت شده
و در حدود چهار هزار نفر آنها با هزار سختی و بد بختی، خود را به حجاز رسانیده اند
و در حدود ۱۲۰ نفر یا عدّه بیشتری از آنها نیز مانند سال ۱۳۶۰ هجری به موقع به حجاز
نرسیده و از درک حجّ محروم ماندند.
امسال علاوه بر این بدبختی ها که نصیب حجّاج شده اتّفاقات ناگوار بسیاری در
آنجا رخ داده، که منتهی به قتل یک نفر از حجاج ایرانی گردیده است و چون سفارت
مصر که حافظ منافع اتباع ایرانی است، در این باب به این سفارت خبری نداده و حجاج
تا کنون نرسیده بودند، سفارت از این موضوع بی اطلاع بود تا اینکه جناب آقای سیّدباقر
کاظمی که از راه مصر به حجّ مشرّف شده بودند، دیروز (سه شنبه ۲۹ آذرماه ۱۳۲۲) با
اوّلین کشتی حجاج مراجعت فرمودند. شرح این اتّفاقات را دادند که خلاصه اظهارات
ایشان در زیر به آگهی اولیای امور می رسد:
در اوایل ایّام حجّ که هنوز حجّاجی که به حجاز رسیده بودند، زیاد نبود، شنیده شد
تلگرافی از عراق رسیده است دایر بر اینکه در حدود پنج هزار حاجی ایرانی در راه
هستند چون دولت شاهنشاهی اجازه مسافرت به حجّاج ایرانی نداده بود، تصوّر
نمی رفت عدّه ای به این زیادی توانسته باشند به طور قاچاق از ایران خارج شده باشند لذا
در ابتدا گمان کردیم در شماره اشتباه شده، یا خبر به کلّی بی اساس است ولی طولی نکشید
که معلوم شد حدود شش هزار نفر ایرانی که عدّه زیادی از آنها به طور قاچاق از مرز ایران
خارج شده اند و به کویت رفته اند و عدّه دیگری که به عنوان زیارت عتبات به عراق آمده
بودند و از آنجا قصد حجّ نموده اند، به سمت حجاز حرکت کرده اند و دو هزار نفر از آنها
در نتیجه نبودن وسیله مسافرت ناچار از بازگشت شده و در حدود چهار هزار نفر آنها به
حجاز آمدند که از این عدّه در حدود ۱۲۰ نفر یا عدّه بیشتری به موقع نرسیده و به درک
حج موفق نشدند. نظر به اختلاف رؤیت هلال ذی حجّه، امسال نیز مانند غالب سال ها
راجع به عید اختلاف بود. در ایران، افغانستان و عراق و سوریه و حتّی مصر روز
چهارشنبه عید بود و تنها در حجاز روز سه شنبه را عید گرفتند. سایرین مطابق افق محلّ و
شهادت شهود رؤیت هلال، مانند خودِ اهالی کشور عربی سعودی اوّل ماه را مطابق محلّ
قبول کردند ولی ایرانیان و عدّه ای از شیعیان عراقی چون هلال را ندیده بودند شهادت
شهود سعودی را قبول نداشتند، با اینجانب (آقای کاظمی) و سیّدباقر بلاط (رییس
تشریفات دربار عراق) و عبدالهادی چلبی از اعیان شیعیان عراق صحبت نمودند اقدامی
شود، اجازه دهند دو موقف باشد؛ یعنی پس از وقوف عرفات که مطابق محلّ روز دوشنبه
۹ذی حجّه بود روز سه شنبه را هم به حساب شیعیان ۹ذی حجّه بود مجدّدا در عرفات
وقوف کنند. به آنها اظهار نمودیم که این موضوع عملی نیست، سابقه هم دارد، در
سالهایی که اختلاف در رؤیت هلال بود هیچ وقت دولت عربی اجازه تعدّد موقف را
نداده، بلکه این امر را موجب ایجاد اختلاف و شقاق بین مسلمین می داند و آن را شرعا
جایز ندانسته، بلکه تقاضا کنندگان این امر را مخالف وحدت مسلمین تشخیص داده
سخت مجازات خواهند نمود و چون خودِ آنها نیز وقوف عرفات را رکن حج می دانند
سعی دارند وقوف آنها صحیح باشد و به طوری که خود ملک ابن سعود اظهار می داشت
اشخاص تیزبینی را مأمور رؤیت هلال می کنند و در شهرهای مختلف نجد در روز معیّن
عدّه زیادی مترصّد رؤیت هلال هستند و تلگرافاتی از اطراف راجع به این موضوع
می رسد و قاضی شرع در شهادت شهود دقّت کافی به عمل می آورد؛ لذا با این سوابق،
عدم قبول فتوای حاکم شرع را مانند توهین خیلی شدیدی تلقّی خواهند نمود و اصرار در
این موضوع علاوه بر اینکه مفید فایده ای نیست، ممکن است برای حجاج شیعه خطراتی
داشته باشد. خوشبختانه حضرت «آقای سیّدابوالحسن اصفهانی» هم آقای «سیّدابراهیم
شُبّر» را از طرف خود به حجاز اعزام فرموده بودند که در این قبیل اختلافات، نظر
حضرت آیه اللّه را به شیعیان ابلاغ نماید.
ایشان را ملاقات نموده در این باب سخن به میان آوردم. اظهار نمود که حضرت
آیه اللّه اصفهانی به ایشان دستور داده اند در این قبیل اختلافات اگر در نتیجه این اختلاف
معلوم شود که تعدّد موقف ممکن است زیان یا خطری برای حجّاج شیعه ایجاد نماید
مطابق موقف محل عمل کنند و چون نظر حضرت آیه اللّه هم همین بود قرار شد آقای
سیّدابراهیم شبّر امر ایشان را به حجّاج ابلاغ کنند.
اینجانب و آقایان دیگر نیز هر یک به نوبه خود این موضوع را به حجّاج حالی
نمودیم و قرار شد امسال این موضوع را ابدا مطرح نکنند که اختلاف بین سنّی و شیعه
رخ ندهد و خطری متوجّه حجّاج ایرانی نگردد. ولی بعدا آگاهی یافتیم که عدّه ای از
ایرانیان به زبان فارسی عریضه ای به ملک ابن سعود نوشته تقاضا کرده اند که به آنها اجازه
دهند روز چهارشنبه را هم که به حساب ایران ۹ذی حجّه و به حساب حجاز عیدقربان بود
برای وقوف به عرفات بروند.
ملک از این تقاضا سخت متغیّر شده و به رییس شهربانی دستور داده بود،
نویسندگان عریضه را گرفته حبس نموده سخت مجازات کند و به قراری که رییس
شهربانی می گفت این موضوع را به طور مناسبی حل کرده بود.
اینجانب چون در میهمانخانه بانک مصر منزل داشتم با حجاج مصری مطابق محلّ
به منا و عرفات رفته، مناسک حجّ را انجام دادم ولی معلوم شد که با تمام این مقدّمات
عدّه خیلی زیادی از حجاج ایرانی و شیعیان عراقی روز چهارشنبه را نیز که می بایستی
همه به منا مراجعت کرده باشند به عرفات رفته اند و رییس اداره شهربانی حجاز اظهار
می داشت که بعد از ظهر روز مزبور، ملک با کمال تنفر و خشم به وسیله تلفن به او آگاهی
داده بود که اطلاع پیدا کرده است عدّه ای از حجاج ایرانی به عرفات رفته اند و دستور داده
که فورا به هر وسیله که شده آنها را بازگرداند و نامبرده با عدّه زیادی سرباز به آنجا رفته
مشاهده نموده بود که مانند روز وقوف عده خیلی زیادی در آنجا هستند، با زحمت زیاد
آنها را راه انداخته بود ولی آنها بدان اکتفا ننموده به مشعرالحرام نیز رفتند، از آنجا هم با
سختی فوق العاده آنها را به منا فرستاد و به قراری که خودش مدعی بود، به ملک گفته بود
این عدّه مخالفت با اجماع ننموده اند و برای وقوف مجدّد به عرفات نرفته اند بلکه نظر به
نداشتن وسیله مجبورا در عرفات مانده اند ! در هر صورت این حرکت خیلی در ملک
ابن سعود و رجال متعصب کشور عربی سعودی اثر بدی باقی گذاشته بود و آن را به شکل
توهین شدیدی تلقی نموده، کینه آنها را در دل گرفته به فکر انتقام بودند.
بعد از مراجعت حجاج از منا و پایان مناسک حج شنیده شد یک نفر از حجاج
ایرانی را به عنوان اینکه حرم مطهّر مکّه معظّمه را ملوّث نموده، گرفته و بین صفا و مروه
در مقابل اداره شهربانی کَت بسته حاضر و پس از قرائت حکمی او را با شمشیر
سربریده اند، امیرالحج مصر نیز مرا دیده، راجع به این موضوع بازجویی نموده می پرسید
این شخص از کدام دسته از شیعیان است؟
رفع اشتباه ایشان را نموده، تأکید کردم که هیچ عاقلی نباید به سخن عدّه ای جاهل و
متعصّب گوش بدهد و این اتّهامات باطل را باور کند؛ زیرا معقول نیست یک نفر مسلمان
که روزی پنج دفعه به این خانه متوجّه شده نماز می گزارد و هزارها فرسنگ راه طی کرده
و جان خود را در این وقت سخت به خطر انداخته، برای ادای فریضه مذهبی که بر تمام
مسلمانان واجب است به حجّ آمده چنین کاری نماید.
پس از انتشار خبر بلافاصله در بین سنّی ها عموما و مصری ها خصوصا بر علیه
ایرانیان هیجان شدیدی برپا و در چندین جا بین سنی ها و شیعه ها زد و خوردهایی رخ
داد و ممکن بود کار بالا کشیده بلوایی برپا شود و خون صدها مردم بی گناه ریخته شود.
سراغ وزیر مختار مصر را، که حافظ منافع اتباع ایران است گرفتم. گفتند به جدّه رفته
است. کنسول را خواستم ملاقات کنم ممکن نشد. معلوم می شود در مکّه بوده و رو نشان
نمی داد یا حقیقتا نبوده، بالأخره صبری ابوعلم پاشا وزیر دادگستری مصر را که در
مهمانخانه بانک مصر منزل داشت و با او سابقه آشنایی پیدا کرده ـ شب قبل راجع به اتّحاد
اسلام و رفع اختلافات موجوده بین مذاهب مختلف مسلمین صحبت هایی
می کردیم ـ ملاقات کرده گفتم مگر نشنیده اید یک نفر مسلمان را به چه تهمتی کشته اند؟ و
مگر نمی دانید که بین سنّی ها و شیعه ها زد و خوردهایی رخ داده و ممکن است در نتیجه
این تهمت باطل و بی اساس خون عدّه زیادی از مسلمین ریخته شود. چاره ای باید کرد.
گفت من که سمتی ندارم چه می توانم بکنم؟ من هم یک نفر حاجی مثل شما و دیگران
هستم و سمت رسمی ندارم ولی وظیفه مسلمانی من و شما این است که از این بلوا و
خونریزی، هر یک به سهم خود جلوگیری کنیم. به علاوه بین مصر و ایران روابط برادری
و دوستی موجود است و ایجاب می نماید ایرانیان و مصریان دست به هم داده از وقوف
یک چنین بلوایی جلوگیری کنند. از این گذشته دولت مصر حافظ منافع اتباع ایران را
قبول کرده وزیر مختار به جدّه رفته، کنسول هم معلوم نیست کجاست؟ شما که یک نفر
وزیر مصری هستید باید اقدامی کنید.
به اتّفاق وزیر دادگستری مصر به اداره شهربانی رفته، رییس شهربانی را ملاقات
نمودیم. اظهار داشت وضعیت خلی بد است. گفتم شخصی به ناحقّ کشته شده. به جای
خود، فعلاً باید از اتفاقات سوء دیگری جلوگیری کرد. نخست باید به مطوّفین شیعه
دستور اکید بدهید که نگذارند حجّاج شیعه از خانه های خود بیرون آیند تا برای حفظ
حیات آنها اقدامی به عمل آید. دیگر اینکه عدّه زیادی پاسبان و افسر فهمیده به حرم و
سایر جاهایی که محلّ اجتماع حجّاج است بفرستید که از نزاع و اختلاف حجّاج
جلوگیری کنند. از ملک هم باید اجازه گرفت که حجّاج ایرانی پیش از سایر حجّاج به
مدینه مسافرت نمایند. رییس شهربانی مطابق تقاضای ما این اقدامات را پسندید.
اینجانب و عدّه ای دیگر از حجاج عراقی نیز این موضوع را به آگاهی سایر حجّاج شیعه
رسانیدیم. از قرار معلوم حاجی بدبختی که بی گناه و در نتیجه جهل و تعصب، مقتول شده
از اهالی یزد بوده که با عیال خود به حج مشرف شده بوده است و در حال طواف در نتیجه
گرمی هوا و کسالت حالت استفراغ به او دست می دهد و برای اینکه قی او زمین را آلوده
نکند در دامن احرام خود استفراغ می کند. عدّه ای از حجاج احمق و متعصّب که غالبا
مصری بوده اند او را در این حال مشاهده می نمایند و چون این امر بی اساس بین سنّی ها
شایع است که شیعیان، حرمِ مکّه و مدینه را متعمّدا ملوّث می کنند؛ به او حمله نموده،
کتک سختی به او می زنند و دامن احرام از دست بی چاره رها شده، قی روی زمین حرم
می ریزد. همان عدّه و عدّه ای دیگر بر علیه او شهادت داده، به تهمت اینکه متعمّدا در
حرم مکّه تَغَوُّط نموده او را محکوم به قتل می کنند و به طوری که شرح آن در بالا گفته
شد، او را به قتل می رسانند. و چون با این وضعیت ماندن در مکّه در این محیط بدین
[شکل] مورد نداشت، از رییس شهربانی خواستم فورا وسائل حرکت مرا به جدّه فراهم
نماید. فردای روز مزبور به جدّه آمده با اوّلین کشتی که از جدّه حرکت کرد، به مصر آمدم
و مسافرتم از حجازبه طور تعرض صورت گرفت و با شیخ یوسف یاسین منشی
مخصوص ملک و فرماندار جدّه و سایر مأمورین دولت عربی سعودی خداحافظی
ننمودم. وزیر مختار مصر به کلّی از این موضوع بی اطلاع بود و اقدامی در این باب ننموده
بود. به طوری که ملاحظه می فرمایند روش دولت عربی سعودی راجع به این شخص،
مخالف با تمام قوانین و مقرّرات انسانیّت بود. که یک نفر حاجی را به این نحو محاکمه
مختصر، محکوم و بدین طرز شنیع مقتول سازد.
سفارت شاهنشاهی ایران در قاهره
دولت سعودی به دنبال شهادت این شیعه مظلوم اطلاعیّه ای تحت عنوان «جنایت
بزرگ» صادر کرده، آن را در روزنامه امّ القری مورّخ ۱۷ دسامبر ۱۹۴۳ (۲۵/۹/۱۳۲۲)
منتشر ساخت. ترجمه متن این اطلاعیه چنین است:
«روز ۱۲ ذی حجّه ۱۳۶۲ (ه . ق.) مأمورین شهربانی در بیت الاحرام، شخصی را به
نام ابوطالب فرزند حسین ایرانی از منتسبین به شیعه ایران را دستگیر نمودند در حالی که
مشغول ارتکاب پست ترین و پلیدترین جنایات بود و مقداری از قاذورات را برداشته، به
منظور آزار واذیت به طواف کنندگان و توهین به این مکان مقدّس در اطراف کعبه مشرفه
می ریخت، پس از بازجویی در این باب و ثبوت صدور این جرم قبیح از او، حکم شرعی
دایر به قتل او صادر و روز شنبه ۱۴ ذی حجّه ۱۳۶۲ به قتل رسید.»
سفارت ایران در قاهره فورا یادداشت اعتراض آمیز و شدید اللحنی به وزارت
خارجه سعودی نوشته و به وسیله مصری ها که حافظ منافع ایران بودند از آنان توضیح
می خواهد و با توجّه به اینکه امیرفیصل وزیر خارجه وقت سعودی از مصر دیدار
می کرده، به صورت شفاهی نیز اعتراض خود را به وی منتقل می نمایند:
متن نامه سفارت ایران در قاهره به این شرح است:
«سفارت شاهنشاهی ایران احتراما به آگاهی وزارت خارجه عربی سعودی در مکّه
معظّمه می رساند که طبق اطلاع واصله امسال یکی از حجّاج ایرانی از اهالی یزد که
همراهی عیال خود برای حجّ به حجاز آمده بود در حال طواف در اثر خستگی و گرمای
هوا مریض و مبتلا به استفراغ شده بود، در بیت اللّه الحرام که خداوند آن را پناهگاه و
دارالامان مردم قرار داده مورد حمله مردم واقع شده او را کتک زده توهین نمودند و بعدا
به تهمت ملوّث کردن حرم مطهّر او را دستگیر نموده و پس از محاکمه مختصری به
شهادت افراد غیرمسؤول او را به سخت ترین مجازات محکوم و در مقابل جمعیت مردم
سر او را بریدند ! سفارت شاهنشاهی ایران نسبت به این عمل غیرقانونی و مخالف شرع
و انسانیّت که نسبت به یک نفر از حجّاج ایرانی از اتباع دولت مسلمان و دوست که از
فرسنگ ها راه به قصد ادای فریضه مذهبی و زیارت کعبه معظّمه آمده بودند شدیدا
اعتراض نموده و در انتظار وصول جزئیات واقعه پاسخ آن وزارت همه گونه حقوق
دولت شاهنشاهی را نسبت به این پیش آمد اسفناک و تمام نتایج آن محفوظ می دارد.»
وزارت خارجه سعودی مستقر در مکّه مکرّمه نه تنها از کرده خود پشیمان نمی شود
بلکه در تاریخ سوّم محرم الحرام ۱۳۶۳ه . ق. در نامه ای بسیار تند و وقیحانه به توجیه این
عمل غیر شرعی و انسانی پرداخته، اتّهام واهی ملوّث نمودن کعبه و مسجدالحرام را را به
ایرانیان نسبت می دهد. متن این نامه چنین است:
«تتشرّف وزاره الخارجیّه العربیّه السعودیّه بإبلاغ المفوّضیه الامبراطوریّه
الإیرانیّه أسفها الشدید لتلقّیها مذکّره المفوضیّه رقم ۷۷ ، ح۱۶۲ ، تاریخ
۳۰/۹/۱۳۲۲ الموافق ۲۲/۱۲/۱۹۴۳ ، فإنّ المفوّضیّه الإیرانیه رتّبت شکل
الجرم الذی ارتکبه أحد الحجّاج الإیرانیین حسب ما أرادت واعتبرت ذلک
مخالفا للشرع والإنسانیّه والقانون ولو استفسرت المفوّضیّه الإیرانیّه عن الأمر
وعرفت حقیقته لم یکن منها هذا التسرّع فی إرسال هذه المذکّره .
إنّ الحکومه العربیّه السعودیّه لیس لها أیّ غایه أو غرض فی معاقبه أیّ إنسان
من غیر حدوث جرم بیّن منه ، فکیف یتصوّر العقل أن تقدم علی إنفاذ حکم فی
أحد الحجّاج بدون أن تکون هناک دلائل قاطعه بشأنه . إنّ مثل هذا لم یقع ولن
یقع من حکومه تعمل بشرع اللّه وتنشر لواء الأمن والعدل والسلام بین جمیع من
یستظلّون بظلّ حکمها أو یفدون إلی بلادها المقدّسه .
إنّ الحکومه العربیّه السعودیّه قد قامت فی هذا العام أکثر من أیّ عام آخر
بمعاونه الحجّاج الإیرانیّین معاونه کانت فوق الطاقه وأضرت بتموین البلاد
الداخلی وذلک لما أقدم الحجّاج الإیرانیّون علی رکوب سیّارات لم تکن صالحه
لنقلهم من خارج المملکه ثمّ لمّا دخلوا إلی داخل المملکه وضاق الوقت علیهم
وتعطّلت سیّاراتهم فی الصحراء فالحکومه العربیّه السعودیّه أوقفت سیّارات
تموینها فی الداخل وحوّلت تلک السیّارات لنقل الحجّاج الإیرانیّین وأنقذت
حیاتهم من الموت المحقّق ، فالحکومه التی تعمل مثل هذا العمل لا یمکن أن
یُوَجّه إلیها تهمه إنفاذ حکم مخالف للشرع والإنسانیّه لأنّ هذا یستحیل أن یقع
فی بلادها .
لقد کان بیت اللّه الحرام قبل وصول بعض الحجّاج الإیرانیّین إلی مکّه طاهرا
ومصونا من کلّ ما یجب صیانته منه ، إلی أن وصل بعض الحجّاج الإیرانیین إلی
مکّه ودخلوا بیت اللّه الحرام فأخذ المسلمون فی بیت اللّه الحرام مع خدم الحرم
یشاهدون أقذارا قذره فی أنحاء الحرم حول مقام إبراهیم وفی المطاف وکلّ
حجّاج المسلمین ینسبون ذلک إلی الإیرانیین وکانت الحکومه أصدرت أمرا
بمراقبه الحرم مراقبهً شدیدهً فألقی القبض أثناء ذلک علی الشخص المذکور فی
مذکّره المفوضیّه الإیرانیّه متلبسا بالجریمه وهو یحمل القاذورات من بیوت
الخلاء داخل إحرامه ویلقیها فی المطاف حول بیت اللّه الحرام الذی یقدّسه مئات
الملایین من المسلمین . فبعد أن ثبت للحکومه هذه الجریمه بالدلائل الشرعیّه
وبإقرار من الشخص المذکور لم یکن لدیها بدّ من إنفاذ أحکام القرآن الصریحه
فی مثله ، فقد قال تعالی : … وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(۱)
فعذاب الدنیا قتله وعذاب الآخره لمثله عنداللّه فی جهنّم بنصّ کتاب اللّه وأیّ
جریمه أشنع وأنکر من رجل یخرج من بیته ویقطع الفیافی والقفار لینجّس بیت
اللّه الحرام بهذه الأقذار التی أمراللّه بتطهیر البیت منها ومن کلّ کفر وشرک ، حیث
قال تعالی : وَطَهِّرْ بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ(۲) علی أنّ
الإیرانییّن قد اتّخذوا لهم فی بیت اللّه الحرام فی هذا العام خطّه تخرج بهم عن
جماعه المسلمین حتّی اذا وحدوا فی الحرم و اقیمت الصلاه امتنعوا عن الصلاه
مع جماعه المسلمین وکان موقفهم فی بیت اللّه الحرام مریبا للغایه ممّا أوجب
سخط المسلمین عامّه علیهم . ولولا التیقظ الشدید الذی قامت به الحکومه
داخل الحرم وخارجه لصیانه الحجّاج الإیرانیین لوقع علیهم من المسلمین
إهانات عظیمه واعتداءات شدیده تخلّ بالأمن والطمأنینه بالنظر للهیاج الذی
وقع لدی کافّه المسلمین من أعمالهم المنکره فی بیت اللّه الحرام .
وهنا نلفت نظر الحکومه الإیرانیّه إلی ما قامت به حکومتنا دلاله علی حسن
نیّتها وبُعد نظرها بأنّها قد لفتت نظر الحکومه الإیرانیّه بواسطه مفوضیّتها
ببغداد ، بتاریخ ۴ شعبان ۱۳۶۱ ، حیث أبلغتها لزوم الإهتمام بالسیّارات التی
سیقدم بها حجّاجها وأنّ الحکومه العربیّه السعودیّه لا تعدّ نفسها مسؤوله إذا
وقعت أخطار لحجّاجها بسبب ذلک ، إذ لا یمکنها معونتهم ومع هذا فقد أهملت
الحکومه الإیرانیّه ذلک وحصل ما ذکر أعلاه من إنقاذ رعایاها من الموت الزوام
کما أنّه لفت نظر الوزیر الإیرانی ببغداد علی لزوم التنبیه الشدید علی الحجاج
الإیرانیین بأن لا یأتوا بما یخالف الشرع الشریف فی بیت اللّه الحرام حتّی لا
یکونوا عرضه لسخط المسلمین ویحصل ما لا تحمد عقباه .
والمفوّضیه الإیرانیه ببغداد قد شکرت مفوض الحکومه العربیه السعودیّه علی
هذه التبلیغات ووعدت بالقیام بما یلزم ومع الأسف الشدید فإنّ الأمر وقع علی
خلاف ما وعدت به والحوادث التی جاءت قد أیّدت ماکان متوقعّا کما أنّ کلّ
منصف یمکنه أن یحکم علی أیّ جهه تقع المسؤولیه والتقصیر ومع هذا کلّه فإنّ
الحکومه العربیّه السعودیّه عملت کلّ ما یمکنها لمساعده الحجّاج الإیرانیین
وصیانتهم والمحافظه علیهم ولولااللّه ثمّ ما اتّخذته الحکومه من احتیاطات لقتل
کثیر من الحجّاج الإیرانیین بسبب سلوکهم الشائن فی بیت اللّه الحرام .
وقد جعل الإسلام لولی الأمر النظر فی الجرائم المخالفه لکتاب اللّه لاتّخاذ الجزاء
الرادع ، حیث قال : إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّه َ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الاْءَرْضِ
فَسَادا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنفَوْا مِنْ
الاْءَرْ…(۳) وأیّ فساد أعظم من تدنیس بیت اللّه الحرام بهذه الخبائث المنکره .
ولذلک لا تری الحکومه العربیّه السعودیّه محلاً لاحتجاج المفوّضیّه الإیرانیّه
لأنّه لم یطبّق علی المجرم إلاّ حکم اللّه طبقا لما جاء فی کتاب اللّه . . .
«وزارت امور خارجه عربستان سعودی، تأسّف شدید خود را در مورد
یادداشت اعتراض آمیز شماره ۷۷، ح۱۶۲ مورّخه ۳۰/۹/۱۳۲۲ه . ش. برابر با
۲۲/۱۲/۱۹۴۳ میلادی، که از سفارتخانه شاهنشاهی ایران دریافت داشته است،
به آن سفارتخانه ابلاغ می دارد؛ سفارتخانه ایران در این یادداشت اعتراض آمیز
نوع جرم به عمل آمده به وسیله یکی از حجّاج ایرانی را به دلخواه خویش تغییر
داده و مجازات او را مخالف با شرع و مسأله ای ضدّ انسانی و غیر قانونی
شمرده است، در صورتی که اگر آن سفارتخانه در این باره توضیح خواسته
بود، در جریان واقعیّات حادثه قرار می گرفت و در ارسال این یادداشت، چنین
شتاب زده عمل نمی کرد.
دولت عربستان سعودی، هیچگاه در صدد مجازات انسان بی گناهی برنیامده و
چنین هدفی را دنبال نمی کند، حال چگونه است که بدون وجود دلایل قاطع،
قانونی را درباره یکی از حجّاج ایرانی به اجرا درآورد! چنین چیزی نه در
گذشته رخ داده و نه در آینده پیش خواهد آمد، آن هم از سوی دولتی که در عمل
به شریعت پای بند بوده و پرچم امنیت و عدالت و همزیستی مسالمت آمیز را در
میان همه کسانی که در سایه حکومتش به سر می برند و یا از دیگر کشورها به
این سرزمین مقدّس گام می نهند، برافراشته است.
دولت عربستان سعودی، امسال بیش از دیگر سالها و حتّی فراتر از ظرفیت و
توان خویش به کمک و یاری حجّاج ایرانی شتافته، تا آنجا که در بخش خدمات
شهری خود، متضرّر گردیده است؛ چرا که حجّاج ایرانی از وسائل نقلیه فرسوده
و فاقد صلاحیت برای سفر به خارج کشور استفاده می کنند و در نتیجه در موعد
مقرّر به این کشور نمی رسند و در تنگنا قرار می گیرند و ماشین هایشان در
بیابان می ماند و از این رو دولت عربستان خدمات بین شهری خود را متوقف
کرده و ماشین های مربوط به آن خدمات را، برای انتقال حجّاج از (بیابان ها)
بسیج می کند تا آنان را از مرگ حتمی نجات دهد.
با وجود چنین برنامه ای، نمی توان این دولت را به اجرای قانون خلاف شرع و
انسانیّت متّهم کرد؛ زیرا محال است که چنین حادثه ای در این کشور رخ دهد.
آری، مسجد الحرام، پیش از رسیدن حجّاج ایرانی به مکّه، از آلایش به آنچه
می بایست محفوظ بماند، پاک و طاهر بود، لیکن وقتی بعضی از ایرانیان به مکّه
آمدند و به مسجدالحرام قدم نهادند، مسلمانان و خادمان حرم، در گوشه و کنار
حرم، در اطراف مقام ابراهیم و در مطاف، پلیدی ها و آلودگی هایی دیدند و آنها
را به ایرانیها نسبت دادند، از این تاریخ بود که دولت سعودی طیّ حکمی برنامه
مراقبت از حرم را شدّت بخشید و در جریان آن، شخصی که نام آن در
یادداشت اعتراض سفارتخانه ایران آمده، دستگیر شد. گرفتاری وی در حالی
بود که مقداری پلیدی از توالت، داخل جامه های احرامش پنهان کرده و آنها را
در سطح مطاف ـ اطراف بیت اللّه الحرام ـ که از نظر میلیون ها مسلمان، از قداست
برخوردار است، می ریخت. پس از آنکه جرم او با دلائل شرعی و با استناد به
اقرار فرد یاد شده، مشخّص شد، چاره ای برای دولت سعودی، جز اجرای حکم
صریح قرآن باقی نماند؛ خداوند تعالی فرموده است: «هرکس بخواهد از راه حقّ
منحرف گردیده، دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می چشانیم.»
بنابر این کشته شدن، عذاب دنیوی اوست و جهنّم عذاب اخروی وی می باشد و
کدام جرمی زشت تر و نارواتر از آنکه مردی از خانه خویش بیرون رود و
بیابانها و کویرها را بپیماید تا خانه خدا را به پلیدی هایی که خداوند دستور
تطهیر و پاکیزگی آن را از آنها و از هر کفر و شرکی داده است، بیالاید؛ حق
تعالی فرموده است: «و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع و
سجودگزاران پاکیزه سازید.»
گذشته از آن، ایرانیان در این سال برنامه ای را برگزیدند که آنها را از جمع
مسلمانان جدا و متفرّق می کرد وقتی آنان در حرم حضور می یافتند و نماز
جماعت به پا می شد، از گزاردن نماز به جماعت سرباز می زدند. حرکت آنان در
مسجدالحرام به حدّی مشکوک و تردید برانگیز بود که خشم همه مسلمانان را
برانگیخت و چنانچه هشیاری مأموران دولتی نبود، آنان با اهانتهای زیاد و
برخوردهای سخت مسلمانان روبرو می شدند و با توجّه به خشم و خروش
عموم مسلمین، از رفتار ناشایست آنان در مسجد الحرام، امنیّت و آرامش حرم
به خطر می افتاد.
در اینجا توجّه دولت ایران را به اقداماتی که نشانه حسن نیّت و دورنگری دولت
ما است، جلب می کنیم:
ـ دولت به واسطه مأموران سفارتخانه خود در بغداد، در تاریخ ۴ شعبان ۱۳۶۱
به دولت ایران ابلاغ کرد که لازم است ماشین های حامل حجّاج ایرانی مورد
توجّه و اهتمام واقع شود و چنانچه در این رابطه خطری برای آنان پیش آید،
دولت عربستان سعودی خود را مسؤول نمی شناسد؛ زیرا نمی تواند به آنان
کمکی بنماید. با اینهمه، دولت ایران به این مسأله بی توجّهی نشان داد و آنچه که
پیشتر یاد شد، اتّفاق افتاد که نجات آنان از مرگ حتمی بود.
ـ چنانچه به سفیر ایران در بغداد خاطرنشان شد که لازم است به حجّاج ایرانی
هشدار دهد که از انجام آنچه مخالف شریعت شریف اسلامی است خودداری
کنند تا خود را در معرض خشم مسلمانان، که عواقب ناگواری برایشان خواهد
داشت، قرار ندهند. و سفارتخانه ایران در بغداد به خاطر ابلاغ این پیام از سفیر
دولت عربستان سعودی تشکّر کرد و قول داد که اقدامات لازم به عمل آید، ولی
با کمال تأسف این حادثه بر خلاف آنچه وعده داده بود، پیش آمد و حوادث پیش
آمده پیش بینی های قابل انتظار را تأیید کرد؛ به طوری که برای هر انسان
باانصافی امکان پذیر است که بتواند قضاوت کند که تقصیر و مسؤولیت این
حادثه متوجّه کدام طرف است.
دولت عربستان سعودی برای کمک و محافظت از حجّاج ایرانی، از تمام توان
خویش بهره گرفت و اگر تدابیر لازم در این زمینه به عمل نیامده بود، بسیاری
از آنان، قربانی رفتار ناشایست خویش، در مسجدالحرام می شدند.
اسلام برای ولیّ امر، در مورد اجرای کیفر و مجازات، حقّ نظر قرار داده، آنجا
که فرموده است: «کیفر آنان که با خدا و پیامبرش در ستیز هستند و دست به
فساد و تباهی در زمین می زنند، آن است که اعدام شوند یا به چوبه دار روند و
یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، به عکس یکدیگر، بریده
شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند.» و کدامین فساد بزرگتر از ملوّث کردن
خانه محترم الهی به این پلیدی؟!
بنابر این، دولت عربستان سعودی اعتراض سفارتخانه ایران را بی مورد
می داند؛ چرا که در حقّ مجرم جز اجرای حکم خداوند به گونه ای که در قرآن
آمده است، سزاوار نیست.
وزیرامورخارجه وقت ایران در پاسخ به نامه تند و غیر منطقی و خلاف واقع وزارت
خارجه دولت سعودی ، نامه ای به سفارت ایران در مصر ارسال کرده ، از آنان می خواهد تا
در پاسخ به نامه دولت سعودی این متن را ارسال نمایند. متن نامه به شرح ذیل است:
سفارت کبرای شاهنشاهی
«دولت ایران عمل منتسب به طالب نام ایرانی را به دلائل زیر جرم و قابل مؤاخذه
نمی داند، علاوه بر اینکه حجّاج ایرانی و عراقی شهادت داده اند که در اثر کسالت
و گرمی هوا هنگام طواف کعبه حالت تهوّع به نامبرده دست داده و برای اینکه
خانه کعبه آلوده نشود در دامن خود استفراغ نموده و می خواسته است آن را به
خارج ببرد. اصولاً هیچ ذی شعوری نباید باور کند که کسی که به شوق ادای
فریضه دینی با تحمّل خسارت و رنج چنین سفری به بیت اللّه مشرّف می شود
قصد او ملوّث نمودن خانه کعبه باشد.
بسیار موجب تأسف است که یک دولت اسلامی اینقدر از رسوم بین الملل و
قواعد دینی بی خبر باشد و صرفا به استناد اظهارات نا حقّ عدّه ای از جهّال
متعصّب که در فروعات دینی با مسلمین شیعه اختلاف نظر دارند بدون دقّت
لازم و تحقیق در مقام اعدام بی گناهی برآیند که بر طبق کلام الهی: فَمَنْ دَخَلَهُ
کانَ آمِنا، باید در خانه خدا از هرگونه تعرّضی مصون باشد.
جای هیچگونه تردید نیست عملی که از طالب نامِ ایرانی دیده شده، فقط در اثر
کسالت و کاملاً اضطراری بوده و با این حال معلوم نیست چگونه دولت سعودی
که در یادداشت خود کرارا به آیات قرآنی استناد می جوید، در این مورد بر
خلاف کلام الهی: وَلاَ[لَیْسَ] عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ(۴) و نصّ نبوی: «رُفِعَ عَنْ
أُمَّتی تِسْعَهٌ… وَ ما یضْطرُّونَ إِلَیهِ»، رفتار نموده و تبعه یک دولت اسلامیِ دوست
خود را در موقعی که میهمان و در پناه او بوده، دست بسته گردن زده و به حال
همسر بیچاره او رحم و شفقت ننموده است. عجب تر آنکه وزارت امور خارجه
سعودی برای پرده پوشی این امر فجیع، استدلال به آیاتی از قرآن کریم نموده و
آیه شریفه: … وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(۵) و … إِنَّمَا
جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّه َ وَرَسُولَهُ…(۶)، را مدرک و مجوّز این عمل قرار داده در
حالتی که در هیچیک از تفاسیر معتبره، اِشعاری به آن نیست که عمل ناشی از
شخص مقتول منطبق با مدلول این دو آیه باشد.
مطلب دیگر یادداشتِ دولت سعودی که موجب تعجّب گردیده و سوء نیّت
مأمورین وابسته را مسلّم می دارد، این اظهار آنها است که قبل از ورود ایرانیان،
خانه کعبه تمیز بوده و بعد از آمدن عدّه ای ایرانی کثافاتی در آنجا مشاهده شده
است.
اگر عدّه قلیلی از ایران در ایام حجّ به خاک حجاز می آیند، در تمام سال عدّه
بیشتری مرتّبا به زیارت مشاهد مقدّسه عراق می روند و هرگز چنین نسبتی به
آنها داده نشده است.
انتشار خبر اذیّت و آزار حجّاج ایرانی و کشتن یکنفر بی گناه، در ملّت ایران
انزجار و تنفّر شدیدی تولید نموده و تأثیرات بسیار ناگواری بخشیده است.
وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی، اتّهامات مذکوره در یادداشت دولت
سعودی را جدّا تکذیب و نسبت به قتل طالب نام ایرانی و تجاوزات مأمورین
دولت سعودی و اهانتی که به ایرانیان شده، شدیدا اعتراض می نماید و یادداشت
دولت سعودی را به هیچ وجه قابل قبول نمی داند و تا وقتی که جان و حیثیّت
ایرانیان در خاک دولت عربی سعودی محفوظ نباشد و استرضای خاطر دولت
ایران و جبران این رفتار که در مناسبات بین الملل اسمی برای آن نمی توان پیدا
کرد به عمل نیاید، دولت ایران خود را مجبور خواهد دید در ادامه مناسبات با
دولت عربی سعودی تجدید نظر نماید.وزیر امور خارجه
در همین رابطه سفارت ایران در مصر، متن دیگری نیز به شرح ذیل تهیّه و آن را
برای جراید و خبرگزاری ها ارسال می کند:
ترجمه ابلاغیّه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 