پاورپوینت کامل گزارشی از سفر حج مرحوم آیتالله کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزارشی از سفر حج مرحوم آیتالله کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارشی از سفر حج مرحوم آیتالله کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارشی از سفر حج مرحوم آیتالله کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

درشماره پیشین، گزارشی ازسفر حج مرحومآیتالله سیّدابوالقاسمکاشانی(رحمه الله)به
چاپ رسید. این مسافرت که در سال ۱۳۳۱هـ. ش. و همزمان با انتخاب ایشان به عنوان
رییس مجلس شورای ملّی انجام شده است، از ویژگیهای خاصّی برخوردار بوده که توجّه
خوانندگان ارجمند را به بخش دوّم و پایانی آن جلب مینماییم:

شماره ۷۰۹

تاریخ ۲۲/۷/۱۳۳۱

در تعقیب گزارش محرمانه شماره ۵۵۱ مورخ ۳۱/۵/۱۳۳۱ راجع به مسافرت «حضرت آیتالله
کاشانی» به «حجاز» معروض میدارد:

چون با وجود تقاضای مکرر سفارت، راجع به تعیین روز و ساعت قطعی ورودشان به «جده»،
موعد مزبور معین نشده بود، در مقابل پرسشهای نمایندگان سیاسی دول اسلامی و علما و
وجوه و اعیان محلی ـ که علاقه زیادی به شرکت در استقبال ایشان اظهار میداشتندـ
سفارت نمیتوانست پاسخ روشنی بدهد، خود اعضای سفارت هم درنتیجهاین بیاطلاعی،
نگران و ناراحت بودند، لذا ناچار از «مقامات سعودی» تقاضا شد که به مجرد استحضار از
ساعت ورود هواپیمای حامل «حضرت آیتالله» سفارت را
مستحضر دارند.

طی تلگراف شماره ۵۸۸ وزارت امور خارجه، روز ورود ایشان را اشعار داشته بودند ولی
ساعت ورود طیاره همچنان نامعلوم بود، تا اینکه کمی قبل از ساعت ۴۵/۸ صبح روز
چهارشنبه، پنجم شهریور (۱۳۳۱) (که به حساب محل، هفتم ذی حجه بود) از طرف «رییس
بنگاه هواپیمایی سعودی» به سفارت اطلاع داده شد که در حدود سه ربع ساعت بعد; یعنی
تقریباً ۳۰/۹ صبح، هواپیمای حامل «حضرت آیتالله کاشانی» و همراهانشان به «جده»
خواهد رسید.

فوراً به نمایندگان سیاسی دول اسلامی و اشخاصی که اظهار علاقه به شرکت در استقبال
ایشان نموده بودند، اطلاع داده و خود به فرودگاه رفتیم.

در ظرف این سه ربع ساعت اکثر نمایندگان دول اسلامی و عدهای از اعیان محلی در
فرودگاه حاضر شدند.

از طرف بنگاه هواپیمایی سعودی هم، به معاونت وزارت امور خارجه و فرماندار جده و
رییس کلّ اداره امور حج و رییس شهربانی و شهردار و رییس گمرک فرودگاه جده، این خبر
ابلاغ شده بود و همه حاضر بودند.(۱)

در سر ساعت ۳۰/۹ که هواپیمایی از بیروت رسید. رییس بنگاه هواپیمایی، مستقبلین را تا
نزدیک هواپیمای مزبور هدایت نمود، اتومبیلهای مخصوص حضرت آیتالله و همراهان را هم
ـ که از اتومبیلهای کروکی(۲) انتخاب شده بود ـ تا کنار هواپیما آورده بودند که
زحمت پیاده راه رفتن در آفتاب را نداشته باشند و برای اینکه بدانند آیا معظمله
مُحرِم هستند یا خیر و کروک اتومبیل باید برداشته شود یا نه، از مسافرین طیاره،
راجع به محرم بودن ایشان استعلام گردید; معلوم شد ایشان اصلاً در آن هواپیما
نیستند!

مستقبلین به اتاق رییس بنگاه هواپیمایی (منتقل و) مدتی هم در آنجا معطل شدند که
مأمورین بیسیم فرودگاه در این باب از «بیروت» استعلام و تحقیق کردند. بالأخره قرب
ظهر چون هنوز پاسخ قطعی نرسید، اکثر مستقبلین ـ به استثنای رجال رسمی دولتیـمعذرت
خواسته و رفتند و بعضی از آنهاـ از جمله کارداران عراق و مصر ـ مصرّاً تقاضا
کردند، هر وقت ورود حضرت آیتالله معین گردید به آنها اطلاع داده شود.

راجع به این سوء تفاهم بازجویی به عمل آمد و معلوم شد، چون اولیای امور «دولت
سعودی» از ساعت ورود طیاره حامل «حضرت آیتالله» اطلاع صحیحی

۱ ـ روزنامه اطلاعات مورخ ۶/۶/۱۳۳۱، ص ۴ به نقل از خبرگزاری عرب از جده مینویسد:

استقبالی که به نام دولت سعودی از آیتالله کاشانی رهبر دینی و رییس مجلس شورای ملی
ایران به عمل آمد، از لحاظ آنکه دولت و مردم و حجاج ممالک مختلف اسلامی در آن شرکت
داشتند بینظیر و بیسابقه بود. سپس میافزاید:

محافل مطلع اظهار عقیده میکنند که مسافرت آیتالله کاشانی به مکه، مخصوصاً با توجه
به مذاکراتیکه درحجاز میان آیتالله و رجال برجسته ممالکاسلامی صورت خواهد گرفت،
از لحاظ معنوی و تحکیم رشتههای ارتباط و همکاری میان ملل اسلامی حائز اهمیت فراوان
خواهد بود.

۲ ـ اتومبیلهای سقف داری که در موقع نیاز سقف آن باز میشود.

نداشتند، مأمورین بیسیم فرودگاه پیدرپی از مأمورین بیسیم یکی از هواپیماهای
نظامی آمریکایی، بدون اینکه متوجه اهمیت مطلب باشد، در مقابل پرسش مأمور بیسیم
«فرودگاه جده» جواب مثبت داده و موجب این بیتربیتی شده بود.

در حدود ساعت دو بعد از ظهر بهطور قطع معلوم شد که «حضرت آیتالله» هنوز از
«بیروت» حرکت نکردهاند و رییس بنگاه هواپیمایی سعودی گفت: «چون ایشان نخواستهاند
با هواپیمای نظامی آمریکایی بیایند، طیاره سعودی مخصوص، برای ایشان خواهیم فرستاد»
و قرار شد به مجرد استحضار از ساعت ورود هواپیما، سفارت را مستحضر دارند.

نزدیک غروب اطلاع دادند که حدود نیم ساعت بعد، طیاره وارد خواهد شد، دوباره به
فرودگاه رفتیم. معاون وزارت خارجه و فرماندار جده و سایر رجال رسمی حاضر بودند، بنا
به تقاضای اکید کارداران مصر و عراق، تلفنی به ایشان نیز اطلاع داده شد و به
فرودگاه آمدند.

تقریباً یک ساعت بعد از غروب، با یکی از هواپیماهای سربازبر آمریکا، که دولت آمریکا
نظر به ضیق وقت و عدم کفاف طیارههای موجود آنها را برای آوردن حجاج به جده اختصاص
داده بود، وارد شدند و مراسم استقبال رسمی به عمل آمد. ولی به علت مذکور، عدهای که
انتظار میرفت در استقبال حاضر باشند نبودند و از ساعت ورود حضرت آیتالله نسبت به
رویه دولت سعودی نسبت به ایشان بدبین شدند، به خصوص که اولیای امور دولت راجع به
خطابهای که میخواستند در عرفات ایراد نمایند، اعتراض و مخالفت کرده بودند (موضوع
تلگراف شماره ۹۷ مورخ ۲/۶/۳۱ این سفارت).

کامیونی برای حمل جامهدانهای معظمله و همراهان تا پای طیاره آورده بودند و
اثاثیه ایشان و همراهانشان را بدون تفتیش گمرکی، از فرودگاه به خانهای که برای
استراحت ایشان اختصاص داده شده بود بردند. خودشان نیز به آنجا رفتند و مدتی معاون
وزارت امور خارجه و فرماندار جده آنجا بودند و قرار شد پس از صرف شام برای عمره به
«مکه» مشرف شوند.

چون مرسوم در آنجا این است که محترمین حجاج و میهمانان دولت; از قبیل امرا و امرای
حج دول اسلامی و بزرگان علما و روحانیون، امثال شیخ ازهر، مفتی اعظم فلسطین یا مصر
و نظایر ایشان، پس از ورود، نخست به دیدن ملک یا در صورت نبودن

ایشانـمانند امسالـ به دیدن نماینده ایشان امیر سعود، ولیعهد میروند ]لذا[
فرماندار جده به وسیله سفارت به ایشان اطلاع داد که اگر مایل به ملاقات امیر باشند
ممکن است صبح روز هشتم ذیحجه در کاخ سلطنتی مکه، یا عصر آن روز در مقرّ امیر در
«منا» از ایشان دیدن نمایند.

حضرت آیتالله که انتظار داشتند امیر قبلاً به دیدن میهمانشان بیایند و از رسم و
عادات محل اطلاعات درستی نداشتند و در عین حال از رویه اولیای امور دولت سعودی،
راجع به منع ایشان از ایراد خطابه و سادگی ترتیبات استقبال ناراضی بودند، از این
عمل سخت مکدر شدند و از ملاقات امیر خودداری کردند و مساعی جناب آقای اعلم در این
باب به نتیجهای نرسید. لذا به نحو مقتضی به فرماندار جدّه فهمانده شد بهتر است
تعیین وقت ملاقات امیر و ایشان به وعده دیگری موکول شود.

فرماندار در جواب اظهار نمود: این ملاقات اختیاری است و منظور امیر و اولیای امورِ
دولت سعودی فقط تهیه وسایل آسایش حضرت آیتالله است. ولی طرفین از این پیشآمد
ناراضی بودند و این برخورد اولی، اثراتی باقی گذاشت و رفتار اولیای امور سعودی نسبت
به ایشان، بعد از آن قدری سردتر از آن بود که پیشبینی میشد.

معذلک میتوان گفت که به هیچ وجه در تجلیل و احترام و تهیه وسایل آسایش و پذیرایی
ایشان فروگذار نشد. و اگر این سوء تفاهم پیش نمیآمد، بهطور قطع میشود گفت که
استقبال ایشان بینظیر بود.

پس از صرف شام برای عمره، آماده سفر مکه شدند و چون لازم بود شخصی وارد به اوضاع و
آشنا به رجال و زبان محلّی همراه ایشان باشد، بنده در معیتشان به مکه رفتم.

پنج اتومبیل سواری برای حضرت آیتالله و همراهان و دو کامیون برای جامهدانها و
اثاثیه و پاسبانان و مستخدمین در اختیارشان گذاشته شده بود. یکی از افسران شهربانی
جدّه به درجه سروانی و یکی از پیشخدمتهای مخصوص امیر سعود ولیعهد و چهار پاسبان و
یک میهماندار و دوازده پیشخدمت و نوکر و دو آشپز برای پذیرایی ایشان در مکّه و منا
و عرفات اختصاص داده بودند.

در مکه دو خانه بزرگ و مجلّل در نزدیکی حرم (که یکی از آنها کاملاً متصل به حرم بود
و پنجرههای آن به مسجد باز میشد و برای ورود به حرم احتیاجی به عبور از خیابان هم
نداشت و قطعاً بهترین خانهای بود که میشد برای یکی از محترمین حجاج

میهمان دولت تهیه شود) در اختیارشان گذاشته شده بود که فقط از آن استفاده کردند و
آن خانه دوّمی فقط برای پخت و پز استفاده میشد (کرایه هریک از این دو خانه فقط
برای ایام حج حدود ۱۶۰۰۰ ریال سعودی; یعنی تقریباً دو هزار لیر مصری بود).

برای یک روز توقف در عرفات هم چندین خیمه مفروش با تمام لوازم آشپزخانه و آبدارخانه
و مستخدمین لازم برای استراحت ایشان آماده شده بود.

در «منا» هم یکی از مهمترین و خوش موقعیتترین خانهها را که در نزدیکی جمره وسطی
(شیطان وسطی) واقع بود برای اقامتشان اختصاص داده بودند و در اختیار این خانه،
مخصوصاً راحتی ایشان را در نظر گرفته بودند که برای رمی جمار (انداختن سنگریزه به
شیطانها) در آن ازدحام و گرمای شدید زحمتی نداشته باشند.

در این سه روز هم تمام وسایل پذیرایی و مستخدمین لازم در اختیارشان بود. دو افسر
شهربانی و عدهای پاسبان برای حفاظت ایشان همراهشان بودند که در موقع طواف و سعی و
رمی جمار، اطراف ایشان را میگرفتند و راه را بر ایشان باز میکردند.

در هشتم ذیحجه که در نتیجه اختلاف رؤیت هلال دو روز اختلاف بین تقویم ایران و حجاز
پیش آمد، حجاج سخت ناراحت شده بودند و برای حل این اشکال و وقوف اضطراری روز بعد در
عرفه، به حضرت آیتالله مراجعه میکردند و بالأخره ایشان مصمّم شدند در این باب با
اولیای امور دولت سعودی مذاکره نمایند و با وجود اینکه نظر به سوابقی که داشتم،
تذکر دادم که قطعاً اقدام در این باب مفید فایدهای نیست، در نتیجه اصرار ایشان،
ناچار دستورشان را اجرا کردم، جریان هم به این قرار بود که معظمله قبل از ظهر آن
روز به بنده فرمودند: میخواهم پیغام مرا به مقامات محلّی اینجا برسانی (و پیغام
خود را شرح دادند). بنده نخست «شیخ ابراهیم السلیمان» رییس دفتر امیر فیصل را که با
بنده سابقه دوستیِ ممتدی دارد، ملاقات نموده و نظر به روابط و سوابق موجود فیمابین
موضوع را صراحتاً در میان گذاشته، به او تذکّر دادم که تفاوت هر ساله بین تقویمهای
ایران و حجاز یک روز بود، لذا دلیل اختلاف افق قابل قبول بود ولی حالا که اختلاف دو
روز است کار بر ما مشکل شده و باید صراحتاً بگویم که شهود امسال شما قطعاً اشتباه
کردهاند; چه از نقطه نظر نجومی رؤیت هلال در حجاز و نجد (که در مشرق مصر واقع است)
قبل از رؤیت آن در ایران امکان دارد، ولی قبل از موعد رؤیت آن در مصر به هیچوجه
امکان ندارد و با بودن رصدخانه «حلوان» در «مصر» و دقتی که در این

باب به عمل میآید، نمیتوان گفت آنها اشتباه کردهاند و جز کشور عربی سعودی، تمام
کشورهای اسلامی به خطا رفتهاند!

پس از این مقدمه، از ایشان خواستم جریان را به نحو مقتضی به امیر فیصل که شخص روشن
و فهمیدهای است، برساند و همانطور که آیتالله خواسته بودند، محرمانه از ایشان
تقاضا کنید دستور دهند مأمورین شهربانی مزاحم و متعرض عدهای که روز بعد در عرفات
میمانند و شب بعد به مشعر میروند، نشوند.

نامبرده با اینکه باطناً با بنده هم عقیده بود، اظهار نمود: استدلالهای نجومی و
ریاضی در اینجا بی اثر است و در مقابل حکم محکمه شرعیه جز تمکین چارهای نیست.

امیر فیصل هم با بودن امیر سعود، کاری نمیتواند بکند. بهتر است در این باب با امیر
سعود مذاکره شود.

اگرچه معلوم بود که مذاکره با امیر سعود هم اثری ندارد و رییس دفتر امیر فیصل برای
اینکه از مداخله در این موضوع حساس راحت شود، بنده را به امیر سعود حواله کرده است.
چون در این باب حضرت آیتالله اصرار داشتند، ]برای[ گرفتن وقت ملاقات از منشی مخصوص
امیر سعود به کاخ ولیعهد رفتم و وقتی آنجا رسیدم که امیر سعود مشغول صرف نهار بود.

سوابق بنده با منشی مخصوص امیر سعود که اخیراً عهدهدار این پست شده است، زیاد
نبود; لذا خود را به نحو مقتضی به او معرفی نموده، سوابق و علاقهام را به کشور
عربی سعودی خاطر نشان کردم و با ذکر موقعیت ممتاز حضرت آیتالله کاشانی در عالم
اسلام و لزوم جلب رضایت او و حسن اثر آن در میان ایرانیان و سایر مسلمانان، جریان
را به نحو مقتضی بیان نموده، گفتم: درخواست حضرت آیتالله این نیست که اجازه وقوف
مخصوص به ایرانیان بدهند، ]بلکه[ تنها تقاضایشان این است که برای اشخاصی که
میخواهند عمل به احتیاط نمایند و برای وقوف اضطراری میخواهند روز شنبه به عرفات
]و[ شب یکشنبه به مشعر بروند سختگیری نکنند; یعنی مأمورین شهربانی نسبت به این
قبیل اشخاص اغماض و چشمپوشی نمایند و مخصوصاً خاطر نشان نمودم که این عمل صورت
معامله استثنایی نسبت به ایرانیان و موافقت با وقوف مخصوص برای آنها را به خود
نخواهد گرفت.

نامبرده جریان را به عرض امیر سعود رسانید و درجواب با ابلاغ مراتب احترام و

سلام ولیعهد به حضرت آیتالله گفت:

امیر میگوید: چنین تقاضایی از ایشان که از دعات و پیشروان وحدت اسلاماند بعید و
مستبعد به نظر میرسد، چون انجام آن موجب تشتّت و تفرقه مسلمین خواهد شد.

سایر مسلمین با اینکه حکم محکمه شرعیه راجع به روز وقوف عرفات با تقویم کشورهایشان
و با احکام محاکم شرعیه آن کشورها اختلاف دارد، به حکم قاضی محل تمکین مینمایند و
حدود ۴۰۰ هزار مسلمان از بلاد مختلف، روز جمعه در عرفات وقوف میکنند، اغماض نسبت
به عدهای حدود سه هزار نفر در وقوف روز بعد، که به منزله اجازه ضمنی این عمل است،
اسباب تفرقه مسلمین میشود و دولت سعودی که دولت اسلامی است، به هیچوجه نمیتواند
با چنین امری موافقت نماید. و اکیداً از حضرت آیتالله تقاضا مینمایند که به
ایرانیان دستور دهند از اجماع سایر مسلمین خارج نشوند و در همان روزی که سایرین در
عرفات وقوف مینمایند وقوف کنند.

و در خاتمه از قول امیر چنین تذکر دادند که اولیای امور نسبت به کسانی که برخلاف
اجماع مسلمین قیام کنند و روز شنبه به عرفات یا شب یکشنبه به مشعرالحرام روند،
نهایت شدّت را اعمال خواهد کرد.

جواب مزبور را به عرض حضرت آیتالله رساندم، در این اثنا; یعنی قبل از بازگشت بنده
و ابلاغ پیغام مزبور، یکی از آقایان علما، به نام بحرالعلوم، به ملاقات حضرت
آیتالله آمده و اظهار نمودند که دو نفر از شیعیان که یکی از آنها از اهالی کویت
است و هر دو، مورد اطمینان ایشاناند، شهادت به رؤیت هلال در شب جمعه ۳۱ مرداد
دادهاند. آقای شمس قنات آبادی هم شهادت دادند که شب جمعه مزبور در موقعی که از
شمیران به تهران میآمدند بدون هیچ زحمتی ماه را دیدهاند، آقای عباس ناجی داماد
آیتالله هم که در آن شب همراه آقای قنات آبادی بود، این شهادت را تأیید نمود و از
مجموع این شهادات، نزد حضرت آیتالله رویت هلال ذیحجه در شب جمعه ۳۱ مرداد ثابت
گردید. و اختلاف دو روز به یک روز مبدّل شد. و چون با اختلاف افق، اختلاف یک روز
امر عادی است، رؤیت هلال در حجاز به شب پنجشنبه سیام مرداد جزو امور محتمله در آمد
و چون علم به خلاف آن نداشتند; یعنی نمیتوانستند قطع داشته باشند که ادعای رؤیت
اهالی اینجا برخلاف حقیقت است، مطابق موازین فقهی، حکم به متابعت دادند، بهخصوص که
بعضی از اجلّه فقهای شیعه حتّی با علم به خلاف
هم، امر به متابعت از جماعت کردهاند.

این بود که اکثر حجاج ایرانی مطابق دستور حضرت آیتالله و عدهای از حضرات علما که
به حج مشرف شده بودند، روز جمعه ۳۱ مرداد ماه ]را[ نهم ذیحجه گرفته، با سایرین در
عرفات وقوف نمودند.

ولی باز عدهای عمل به احتیاط نموده شب بعد به مشعر رفتند و مأمورین شهربانی آنها
را مجبور به مراجعت نموده، به آنها توهین کردند. پس از مراجعت از منا، شب سیزدهم
ذیحجه را حضرت آیتالله و همراهان در مکّه گذراندند و قرار بود سحر آن روز به جده
بروند و از آنجا به مدینه پرواز کنند، ولی شب تصمیم گرفته شد که به عنوان تشکّر و
خداحافظی از امیر سعود، آقایان شمس قنات آبای و مصطفی کاشانی فرزند حضرت آیتالله
به ملاقات امیر سعود بروند.

صبح زود، وقت ملاقات از امیر خواسته و ساعت ۳۰/۸ به اتفاق ایشان به ملاقات امیر
سعود رفتم. ایشان با نهایت گرمی و محبت از آقایان پذیرایی کردند و پس از ابلاغ سلام
و پیغامهای حضرت آیتالله و تشکّر و گله ایشان مراجعت نمودند.

این ملاقات تا اندازهای از شدّت رنجش اولیای امور سعودی کاست و شرح آن را به تفصیل
با آب و تابی در روزنامه درج نمودند.

پس از آن، به جدّه رفته، چند ساعتی در آنجا استراحت نمودند. در این ضمن نامهای که
امیر سعود در پاسخ پیغامهای حضرت آیتالله، مبنی بر اظهار تشکّر و خشنودی از آمدن
ایشان به حجاز و تجلیل و تکریم ایشان نوشته بودند، به وسیله پیک مخصوص به جدّه
فرستاده و تسلیم حضرت آیتالله شد.

قبل از غروب آن روز، با هواپیمای مخصوصی که دولت سعودی مجاناً در اختیار ایشان
گذاشت، به مدینه مشرف شدند. در این مسافرت هم، بنده در معیتشان بودم و تا ساعت حرکت
به دمشق آنی از ایشان جدا نشدم.

تا روز هجدهم ذیحجه در ضیافت دولت سعودی در مدینه بودند و آقای ضریحی پدر زن وزیر
دارایی که یکی از بزرگترین اعیان و رجال برجسته مدینه است مأمور پذیرایی ایشان بود.

در فرودگاه مدینه پسر بزرگ امیر مدینه (که از منسوبین ملک است) به نمایندگی امیر و
آقای ضریحی و رییس اداره حج در مدینه و رییس شهربانی و شهردار و سید

مصطفی عطار (زیارت نامه خوان ایرانیان در مدینه) در استقبال حاضر بودند و
اتومبیلهایی قبلاً آماده شده بود، ایشان را از فرودگاه به خانهای که برای اقامت
ایشان تهیه شده بود، برد.

در مدینه هم، امیر که خود را نماینده دولت میداند، و معمولاً واردین به دیدن او
میروند، به تأسی از رویه امیر سعود به دیدن حضرت آیتالله نیامد، ایشان هم از دیدن
وی خودداری کردند. سایر رجال مدینه هم که رفتار امیر را نسبت به ایشان دیدند و از
خودداری حضرت آیتالله از ملاقات ولیعهد مطلع بودند، به خیال اینکه تماس با ایشان
اسباب خشم اولیای امور دولت میگردد، از ملاقات ایشان پرهیز کردند و حتی آشنایان
قدیمی ایشان که در سفر سابق مکرر به دیدنشان آمده بودند، از ملاقاتشان احتیاط
داشتند و کار به جایی رسید که «سید علی عمران حبولی نجفی» از دوستان قدیمی ایشان با
اینکه مکرر از طرف آیتالله کسی به سراغش رفته بود، به عنوان بیماری از ملاقات عذر
خواست و این خود برای حضرت آیتالله سوء ظن شد که امیر اشخاصی را از ملاقاتشان منع
کرده است.

مطلب را به نحو مقتضی به اطلاع امیر رساندم، قسم یاد کرد که هیچ منعی در بین نیست،
راست هم میگفت ولی نظر به رژیم خاص حکومت فعلی در حجاز، خود مردم از بیم اینکه
مبادا ملاقاتشان با حضرت آیتالله اسباب عدم رضایت اولیای امور شود، از این ملاقات
خودداری میکردند.

برای حرکت ایشان از مدینه به دمشق نیز اداره هواپیمایی سعودی در مدینه، طیارهای در
اختیار شان گذاشتـو با تبدیل بلیتهای S.A.S به بلیتهای هواپیمای سعودیـ آنها
را تا دمشق بردند.

روز حرکت هم پسر امیر مدینه به نمایندگی پدرش و آقای ضریحی و عدهای از رجال رسمی
در فرودگاه حاضر بودند، در آنجا نیز حضرت آیتالله به حدی سخت از رفتار امیر گله
کرد که پسرش در جواب واماند و در مقابل عدهای که حاضر بودند سرافکنده شد.

خودداری حضرت آیتالله از ملاقات امیر سعود و امیر مدینه، اگر چه اسباب عدم رضایت
اولیای امور دولت شد، در بین اهالی حجاز و حجاج کشورهای اسلامی تأثیر خوبی داشت و
اغلب مخصوصاً رجال ممتاز از اینکه معظمله احترام موقعیت روحانی

خود را نگاهداشتهاند، خشنود بودند.

مجله «المصوّر» از انتشارات «دار الهلال» مصر در این باب شرحی اغراقآمیز نوشته است
که بعضی قسمتهای آن کاملاً مخالف با حقیقت است (قطعه روزنامه و ترجمه آن برای مزید
استحضار به ضمیمه تقدیم میگردد).

بهطوری که عرض شد تقاضای حضرت آیتالله که صورت محرمانگی کامل داشت و معلوم نیست
به چه علتی مأمورین محلی خبر آن را، (ولو اینکه مجله جریان را مطابق با واقع ننوشته
است) به مجله مزبور دادهاند؟!

اجازه وقوف جداگانه برای ایرانیان نبود، پاسخ امیر هم مطابق شرحی بود که به عرض
رسید و اظهاراتی که مجلّه به امیر نسبت داده است، دایر بر اینکه «دولت سعودی به
هیچوجه اجازه نمیدهد به یکی از مسلمانان ]که[ بدین کشور بیاید و قانونی غیر از
قانون معمول در این کشور را بر حکومت محلّی تحمیل نماید و دولت به کاشانی و دیگران
اجازه نخواهد داد یک دقیقه پس از حرکت حجاج از عرفات، در آنجا بمانند و اگر وی با
این ترتیب موافقت نکند، طوعاً یا جبراً ]با[ یکی از هواپیماها او را به کشورش
بازگشت خواهد داد» بهکلّی عاری از حقیقت است.کاردار ـ کاظم آزرمی

۲۲/۷/۳۱

بحران و تهدید

آقای آزرمی در ادامه این گزارش، خبر مجلّه «المصوّر» را نیز ذکر کرده، مینویسد:

مجله «المصوّر» چاپ مصر شماره ۱۴۵۸ مورخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۵۲ (۲۸/۶/۱۳۳۱) در ضمن
مقالهای که راجع به اوضاع عمومی حج منتشر کرد، راجع به حضرت آیتالله کاشانی چنین
نوشت:

«پیشوای دینیِ مشهور ایران، «آیتالله کاشانی» یکی از حجاجِ امسالِ بیتاللهالحرام
بود ولی او بدون اینکه تعمّدی در کار باشد، بحرانی به وجود آورد.

نخست روزنامهها انتشار دادند که دولت سعودی بسیار خوشوقت است که آیتالله کاشانی
میهمان آن باشد، ولی ناگهان روزنامههای لبنان به دست اولیای دولت سعودی رسید و در
آنها نوشته شده بود که آیتالله کاشانی از پذیرفتن دعوت دولت سعودی و

میهمانداری آن امتناع دارد! با وجود این، همینکه دولت سعودی اطلاع پیدا کرد که
آیتالله کاشانی به کمک آن احتیاج دارد تا رفتن او به جده به وسیله هواپیما میسر
گردد فوراً به کمک برخاست.(۱)

نمایندگان دولت عربی سعودی شش ساعت در انتظار رسیدن هواپیمای حامل آیتالله
ایستادند ولی از انتظار نتیجه نگرفتند، بالاخره دو ساعت دیرتر از موعد معین،
هواپیما رسید و هنگامی که آیتالله از هواپیما فرود آمد، کسیرا در استقبال خود
ندید.(۲)

به آیتالله گفته شد که ولیعهد امیر سعود، از شخصیتهای برجسته حجاج در کاخ سلطنتی
جده پذیرایی میکند، لیکن آیتالله از رفتن به دیدن ولیعهد خودداری کرد و گفت نخست
باید ولیعهد به دیدن من بیاید. این جریان به اطلاع ولیعهد که در عین حال نماینده
اعلیحضرت ملک در موسم حج بود، رسانیده شد و او تنها سخنی که در این باره گفت این
بود که در تهیّه وسایل آسایش پیشوای بزرگ جدّیت کنند.

سپس جریان مهمی پیش آمد که کم مانده بود به بحران شدید و خطرناکی کشیده شود. بدین
ترتیب که همراهان آیتالله کاشانی به مقامات محلّی سعودی اطلاع دادندکه روز وقوف
عرفات در ایران شنبه است(۳) و پیشوای ایران روز شنبه را هم در عرفات خواهد ماند،
طبق وقت ایران مراسم حج را بجا آورد.(۴)

در مقابل این پیغام، امیر سعود دستور داد که مقامات محلّی به اطلاع آیتالله کاشانی
برسانند که حجاج در اراضی مقدسه تابع قوانین و مقررات دولتی حکومت عربی سعودی هستند
و شایسته نیست آقای کاشانی ثبوت رؤیت هلال را، که کلیه حجاج پذیرفتهاند نپذیرد و
تصدیق نکند.

دولت سعودی به هیچوجه اجازه نخواهد داد که فرد مسلمانی از کشور دیگری بیاید و
بخواهد قانون یا مقرراتی را که در کشور ما معمول نیست بهکار بندد ودولتسعودی به
آقای کاشانی یا دیگری اجازه نخواهد داد که بعد از بازگشت حجاج از عرفات، یک دقیقه
هم در آنجا بماند و اگر به این دستور سر فرود نیاورد، فوراً

یکی از هواپیماها او (آیتالله کاشانی) را طوعاً یا جبراً به کشور خود بازخواهد

گردانید!(۵)

آقای کاشانی هم در برابر این پیغامها جز سر فرود آوردن چارهای ندید. در اینجا

۱ ـ اگر چه دولت سعودی حاضر به کمک بود، ولی حقیقت این است که حضرت آیتالله با یکی
از هواپیماهای نظامی آمریکایی به جده تشریف آوردند، «مترجم».

۲ ـ علاوه بر اعضای سفارت، معاون وزارت خارجه و فرماندار جده، و رییس اداره حج و
رییس شهربانی و رییس شهرداری جدّه و رییس بنگاه هوایی سعودی و کارداران عراق و مصر
حاضر بودند، ولی ظهر علاوه بر اینها وزیر مختاران و کارداران سایر کشورهای اسلامی و
عدّهای از افراد کنسولی پاکستانی و هندی و عدهای از حجاج ایرانی و اهالی حجاز نیز
حاضر بودند و چون ساعتها انتظار کشیدند و هواپیمای حامل حضرت آیتالله نیامد، ظهر
معذرت خواستند و رفتند، موعد وصول طیّاره هم معین نبود و کمی قبل از وصول آن،
بهطور قطع از موعد وصولش آگاهی یافتیم و فقط مأمورین رسمی دولتی سعودی را توانستند
اطلاع دهند. از طرف سفارت هم نظر به خواهش مؤکدی که از طرف کارداران عراق و مصر شده
بود، به آنها اشعار گردید و حاضر شدند،«مترجم».

۳ ـ برخلاف اظهار مخبر روزنامه، یکشنبه بود، «مترجم».

۴ ـ این قسمت هم مطابق حقیقت نیست «مترجم».

۵ ـ این شرح دور از حقیقت است و جریان حقیقی و واقعی همان است که در گزارشی علیحده
مشروحاً عرض شده است، «مترجم».

لازم است گفته شود کهاختلاف اوقات، اعیاد و ایّام مذهبی،مانند وقوف عرفات و غیره
در میان کشورهای اسلامی حسنی ندارد و باید کلیه این کشورها ترتیبی پیش گیرند وهمه
متّفقاً روزهایی را تعیین کنند تاجریانی شبیه جریان امسال پیش نیاید که در تمام
اقطار اسلامی، عید قربان یکشبنه بود، در صورتی که میان آنها فقطدولت سعودی روز
شنبه را عید گرفت! مگر اینکه «نظر» دولت عربی سعودی از نظر سایر دولتها قویتر و
دور بینتر باشد!

آقای حاج محمد علی سیگاری در ادامه گزارش سفر میگوید:

پس از اعمال مکه، به جده آمده و از آنجا با هواپیما به مدینه منوره مشرف شدیم، در
مدینه باغی به نام باغ صفا بود که چند روز در آنجا بودیم.

و پس از خاتمه برنامهها در مدینه، به جده بازگشته و از آنجا با هواپیما به دمشق
پایتخت سوریه آمدیم.

در سوریه مصدّق تلفنی با مرحوم آیتالله کاشانی صحبت و از ایشان خواست تا زودتر به
ایران بازگردند، لیکن مرحوم کاشانی به دلیل دعوتی که قبلاً از بیروت به عمل آمده
بود، نپذیرفتند و ما همراه ایشان از سوریه به بیروت رفتیم.

نزدیک ۲۵۰ ماشین به استقبال آمده بودند و تقریباً شش یا هفت شب نیز آنجا میهمان
بودیم.

هر شب مجلس با شکوهی با حدود ۳۰۰ نفر تشکیل میشد. در آن زمان رشید بیضون رییس مجلس
لبنان بود و استقبال و پذیرایی خوبی از ایشان در بیروت بهعمل آمد.

در پایان سفر نیز در میان استقبال پرشور مردم به ایران بازگشتیم. جمعیت در فرودگاه
به حدّی بود که پسر من نتوانسته بود به داخل فرودگاه بیاید. من مأمور کارهای گمرکی
و تحویل ساکها شدم و ایشان در میان استقبال با شکوه مردم به خانه منتقل شدند.

اینجانب میهمانی مفصلی به افتخار مراجعت ایشان از حج در روز چهارشنبه ۲/۷/۳۱ در
تهران ترتیب دادم که کارت دعوت آن موجود است.

آیتالله کاشانی در طول این سفر با نمایندگان مطبوعات و رسانهها نیز دیدارهایی
داشتهاند که برخی از آنها در روزنامه اطلاعات آن زمان به چاپ رسیده است. ایشان به
خبرنگار روزنامه «الاهرام» چاپ مصر گفتهاند:

مطبوعات در کشور ما وظیفه بسیار مهمی بر عهده دارند و در مبارزات ملت ایران سهم
بزرگی داشته و نقش مؤثری را ایفا نمودند.

سپس میگوید:

«امیدوارم کشور مصر و سایر ممالک عرب، از فداکاریهایی که ملت ایران در این مبارزات
حیاتی نشان دادند، درسهای مفیدی گرفته باشند و به خوبی دریابند که برای در هم
شکستن نفوذ است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.