پاورپوینت کامل هذه مِن عُلاه إحدی المعالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هذه مِن عُلاه إحدی المعالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هذه مِن عُلاه إحدی المعالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هذه مِن عُلاه إحدی المعالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
* مصرعی است از قصیده غرّای هائیه شیخ
کاظم اُزْری بغدادی رحمه الله که اینجا درباره حضرت
امام خمینی قدس سره به آن تمثّل جسته ام. مصرع دوم
آن چنین است: «وعلی هذه فَقِسْ ما سواها».
یعنی، این عمل یکی از کارهای بلندمرتبه و
ارجمند اوست، و سایر کارهای او را بر همین
قیاس کن.
رؤیت هلال ذی حجه در مکّه و اختلاف شیعه و سنّی در ثبوت آن، در چند سده
اخیر، برای حجّاج شیعه از مسائل مهم، سرنوشت ساز و گاه همراه با مصائب تلخ و
دردناکی بوده است. عدم اعتماد به ثبوت هلال نزد قاضیِ اهل سنّت در مکّه، و در نتیجه
ثابت نشدن آن نزد شیعیان، معلول یکی از عوامل زیر یا بیشتر است:
۱ . نفسِ حجت ندانستن حکم قاضیِ اهل سنت، هر چند علم یا گمانی برخلاف آن
وجود نداشته باشد.
۲ . اختلاف افق کشورهای شیعه
نشین، مثل ایران با عربستان،(۲) و اعتماد مردم هر کشور به تقویم و افق کشور خود، بدون
توجه به اختلاف افق.
۳ . اعلان ثبوت هلال در کشورهای مختلف به وسیله رسانه ها و عنایت مردم هر
کشور به ثبوت آن در کشور خود.
۴ . رؤیت هلال ذی حجه در کشور مبدأ و سپس عزیمت به مکّه، و محاسبه ایام
در مکّه طبق رؤیتِ نقطه مبدأ.
رؤیت هلال ذی حجه در مکّه
و اختلاف شیعه و سنّی در
ثبوت آن
ما در اینجا ذیل چند عنوان، به بحث از جوانب مختلف این موضوع می پردازیم:
الف) گزارش مواردی از اختلاف در ثبوت هلال ذی حجه در مکّه، به ترتیب تاریخ.
ب) راه حلها و تلاشها برای رفع این مشکل.
ج) اختلاف در ثبوت هلال ذی حجه در منابع فقهی و بحث فقهی این موضوع به نحو
اجمال و گزارش اقوال و بیان سیر تاریخی مسأله در کتب فقه و خدمت بزرگ امام
خمینی قدس سره از این جهت به حج. به همین مناسبت، عنوان مقاله را «هذه من علاه إحدی
المعالی» انتخاب کرده ام و این نشان دهنده آن است که این موضوع یکی از دهها کار
بزرگ امام خمینی و خدمت او به مسلمانان است.
د) چگونگی و مبنای ثبوت و اعلام رؤیت هلال ذی حجه در مکّه.
الف) گزارش مواردی از اختلاف در ثبوت هلال ذی حجه در مکّه به ترتیب
تاریخی
در پاره ای از سالها، انگیزه برای اعلان ثبوت هلال برخلاف واقع، وجود داشته
است؛ یعنی در سالهایی که روز عرفه با روز جمعه یکی و شنبه عید قربان می شده که
سنّیان حج آن سال را حج اکبر می نامیدند و در نتیجه رؤسای مکّه نفع مادی بیشتری
می بردند. حسام السلطنه نوشته است:
«گویند هر سالی که قاضی آنها اثبات این مطلب کرده، حج را به اصطلاح آنها حج
اکبر ساخت، از جانب دولت علیّه عثمانی وظیفه کلّی به او عطا شد که در نسل او
باقی و برقرار بماند.»(۳)
برای تأمین این منظور، اگر روز عید به طور طبیعی مصادف با یکشنبه می شد، از قبل
در رؤیت هلال طوری برنامه ریزی می کردند که ماه یک روز زودتر آغاز شود و عید به
شنبه بیفتد و طبعا روز جمعه و عرفه یکی شده و حج آن سال، حج اکبر شود.
عبدالحیّ رضوی کاشانی (م بعد از ۱۱۵۲) در فصل هفتم «حدیقه الشیعه»(۴) گوید:
«من در سال ۱۰۹۹ قصد حج داشتم. به اصفهان آمدم و شبی از شبهای ماه رمضان
در مجلسی بودم که عالم فاضل مولی میرزا شیروانی در آن حضور داشت. از من
پرسید: امسال قصد حج داری؟ گفتم: آری. گفت: ترسم آن است که در این سال
مشکل حج اکبر به وجود آید؛ زیرا در تقویم، عید قربان به اولین روز هفته افتاده
است، گروهی از شاگردان و نزدیکان من قصد حج داشتند که آنها را منصرف
کردم. گفتم: نمی توانم به تأخیر بیندازم. گفت: دعاگوی شما هستم. من به حج رفتم و
آن سال حج
اکبر شد، اما اختلافی در رؤیت هلال پیش نیامد. مولی میرزا در آن محفل گفت: اگر
چنین وضعی پیش آمد، می توان با عمره مفرده از احرام خارج
شد. شخصی گفت: علامه مجلسی حکم کرده است که با قربانی می توان مُحِل شد.
مولی میرزا گفت: این فتوا خطاست. گفتم: این فتوا درست است؛ زیرا… پس از آن
استاد ساکت شد.
من شنیدم که علمای اصفهان، قم و شیراز حاجیان را [که با قربانی، یا عمره مفرده
مُحِل نشده بودند و به وطن بازگشته بودند] از ورود به منازل خود مانع شدند تا
مبادا مرتکب حرام و امور زناشویی شوند. علما از آنان می خواستند تا در مساجد و
رباطها سکنی گزینند تا در حج سال بعد، شرکت کنند و مُحِل شوند.»(۵)
باری، چون در صورت اختلاف در ثبوت هلال و روز عرفه و عید، شیعیان معمولاً
نمی توانسته اند در وقت شرعی طبق تشخیص خود وقوف کنند مشکلاتی گاه عظیم برای
آنان پیش می آمده است. اکنون به مواردی از این اختلاف اشاره می کنم:
۱ . عبدالحیّ رضوی در کتاب پیشگفته می نویسد:
«در طول عمر ما، فراوان این مشکل پیش آمده و شده است که قاضی مکّه، با
شهادت یک حاجی مغربی، حکم به ثبوت رؤیت هلال می کند و دشواری از اینجا
آغاز می شود که به شیعه اجازه نمی دهند به موقع در عرفات وقوف کند. یک بار
سیّد فاضلی به حج رفت و شاهد بود که هیچ کس به رؤیت هلال شهادت نداده است،
چون محرم شده بود تا سال آینده در مکّه مجاور ماند و پس از گزاردن حج به
شهرش بازگشت.
فاضل قزوینی به حج رفت و چون امر مشتبه شد، از سنّیان پیروی نکرد. رؤسای
مکّه از کار او آگاه شدند و به قتلش حکم کردند. او در تنوری پنهان و از مکّه خارج
شد. پس از آن در اطراف مکّه ماند تا سال بعد خود را به قیافه ای دیگر درآورد و
حج گزارد.
فاضل دیگری هم به نام مولی زین العابدین [کاشانی] از آنان پیروی نکرد، او را
کشتند.(۶)
… همین زمان عالم فاضلی به نام شاه فضل اللّه در کاشان بود گفت: فرزند محمدباقر
خراسانی که فقیهی فاضل است، در همین سال به حج رفت و بازگشت. از ظاهر
سفر او بر می آید که حج را صحیح می دانسته است. من نامه ای به او نوشتم و از
کیفیت حج سؤال کردم. به من ـ شاه فضل اللّه ـ نوشت: حج باطل است. بدو نوشتم:
چرا شما برگشتید؟ نوشت: حج من حج واجب نبود. من حج واجبم را سالها پیش
انجام دادم، این حج مستحب بود. من با عمره مفرده خود را مُحِل کردم و بازگشتم.
… یکی از علمای کاشان به نام مولی هادی این قبیل حج را صحیح و از حجه الاسلام
مجزی می دانست. یک بار دیگر هم همین حادثه اتفاق افتاد: سید فاضلی به نام میر
عبدالغنی در مکّه با جماعتی ساکن بود. اعرابی که حج نیابی انجام می دادند
نتوانسته بودند حج خود را به موقع به جا آورند. از این رو مردم برای سال بعد به
آنان نیابت ندادند؛ زیرا آنها را مُحرم دانستند.»(۷)
۲ . در سال ۱۲۶۰ نیز چنین اختلافی پیش آمده است. محمد ولی میرزا در سفرنامه
حج خود، در این باره می نویسد:
«به جهت اینکه پیش پاشای شام به شهادت دو عرب بدوی ثابت شد که ماه از
چهارشنبه است و حکم کرد که پنج شنبه نهم است، به خلاف قاضی و شریف که
عرفه را جمعه می دانند؛ ما هم از ترس آمدیم به منا و شب را در آنجا نماز کردیم.
بعد از سعی و دوندگیِ بسیار، پانصد غازی به شریف وعده کردیم که مرخّص کرد
که شب جمعه و روز جمعه را در عرفات بمانیم. جمعیت گذاشته ماندیم. پانصد
غازی به هزار زحمت مردم دادند.»(۸)
۳ . اعتماد السلطنه در ماه شعبان ۱۲۶۳ همراه با عده ای از بغداد برای تشرف به حج
حرکت کرده و در آخر ماه رمضان همان سال که در حمص سوریه بوده، اختلاف در
ثبوت هلال آغاز شده است:
«روز جمعه، بیست و هشتم ماه رمضان بود. حضرات حاجّ بیت اللّه در شهر حمص
توقف داشتند. یک دفعه قریب به ظهر صدای توپ بلند شد… گفتند: عید فطر شد…
برای مفتی شام ثابت شده… عید کرده اند. نشان به آن نشان، شب شنبه ابدا ماه پیدا
نشد. شب یکشنبه، بعد از دو روز از عید حضرات… آدمهای بسیار چشم پر نور را،
شکل هلال رؤیت شد.»(۹)
از سخنان بعدیِ وی بر می آید که حجّاجِ شیعه، به تشخیص خود در ثبوت هلال،
وقوف در عرفات و سایر مناسک را انجام داده اند:
«حضرات حاجّ [شیعه] هشتم ذی حجه، با نهایت آرامی و فراغت در مکّه هستند…
صبح هشتم باید… دوباره به وضع اول، لباس احرام بپوشند… .
فردای آن شب، سنّیها به مکّه رفتند، اگر هم رؤیت هلال ذی حجه بر شیعه و سنّی
مشتبه نبود و مع ذلک به فتوای مفتی طائف، آنها عمل حج را یک روز پیش انداختند،
«مِنْ جانب اللّه » بود؛ زیرا اگر غیر از این می شد، از کثرت جمعیت، به شیعه بد
می گذشت.»(۱۰)
۴ . علامه میر حامد حسین هندی، شمشیر آخته حق بر سر دشمنان، صاحب «عبقات
الأنوار»، به سال ۱۲۸۲ به حج مشرف شده است. وی درباره اختلاف شیعه و سنّی در
ثبوت هلال ذی حجه آن سال، در سفرنامه عربیِ خود می نویسد:
«… روز دوشنبه ۲۹ ذی قعده به هنگام مغرب، در حال طیّ طریق بودیم که هلال ماه
ذی حجه را دیدیم… صبح روز پنج شنبه سوم ذی حجه ۱۲۸۲ به مکّه مشرفه
رسیدیم.
بین ما و اهل سنت یک روز اختلاف است. متأسفانه نمی توانیم در روز ترویه محرم
شویم؛ زیرا عامّه روز هفتم ذی حجه را هشتم اعلام کردند و از مکّه خارج شدند؛ لذا
برای ما ممکن نشد در مکّه بمانیم، ما هم پس از نماز عشا محرم شده به طرف منا
کوچ نمودیم. اوایل شب به منا رسیدیم؛ بعضی از حاجیان ایرانی که با ما همراه
بودند در منا ماندند و ما به راه خود ادامه دادیم. پیش از طلوع آفتاب به عرفات
رسیدیم… .
سه شنبه هشتم ذی حجه است، در آخرین لحظاتِ امروز اهل سنت عرفات را ترک
کردند [زیرا سه شنبه را روز نهم می دانستند]، لیکن حجّاج ایرانی و هندی و تمام
پیروان مذهب امامیه در عرفات ماندند.
ظهر چهارشنبه نیّت وقوف در عرفات کردیم و تا غروب آفتاب در آنجا ماندیم و
پس از غروب آفتاب راهی مشعرالحرام شدیم… پنج شنبه به منا رسیدیم… سپس
برای رمی جمره عقبه حرکت نمودیم… پس از صرف ناهار سر را تراشیده از احرام
خارج شدیم.»(۱۱)
۵ . فرهاد میرزا در سال ۱۲۹۲ به حج مشرف شد و چون خود اهل علم بود و
موقعیت شاهزادگی نیز داشت، زمانی که احساس کرد ممکن است اختلاف شود، به سعید
پاشا امیر حج گفت:
«من از اهل علم هستم و روز پنجشنبه را غرّه می دانم، اگر شما اختلاف داشته
باشید باید عسکر بدهید. من روز جمعه را در عرفات خواهم ماند. من علم خود و
دین خود را به تقویم سالنامه اسلامبول تابع نمی کنم.
اهل شیعه از هر ولایت و عجمها که تقریبا پنج هزار نفر می شدند، از من استعلام
کردند. گفتم: من امروز نخواهم رفت و اهل عجم هم مأذون نیستند بروند. همگی
متابعت مرا کردند و کسی از شهر مکّه معظمه حرکت نکرد.»(۱۲)
ولی محمل شامی و مصر یک روز زودتر ـ روز چهارشنبه ـ به منا رفتند، و فرهاد
میرزا که روز جمعه را عرفه می دانست نرفت.(۱۳)
۶ . این اختلاف در سال ۱۲۹۷ نیز به وقوع پیوست. گزارش شده است:
«شب جمعه هشتم ذی حجه در میان حضرات اهل تسنّن شهرت یافته که امشب
عرفه است، همه بحمداللّه کوچیدند، رفتند به منا.»(۱۴)
«این امر سبب خوشحالی زائران ایرانی
شد، چون آن شب را به خلوتی در مسجدالحرام گذراندند و «به کام دل حجر را
بوسیدند.»(۱۵)
حسام السلطنه نیز به همین مناسبت، در همان سال می نویسد:
«قدغن کردم به حمله داران ایرانی… امروز حرکت نکرده، فردا مستعدّ حرکت
باشند…»
«…اکثر اهل تشیّع نیز متابعت ما را نموده، خارج نشدند. در عرفات نیز اردوی
شامی و مصری با جناب شریف مکّه در سمت یمین بود و اردوی ما با تمام
شیعه ها در سمت یسار. شیعیان آن شب را در منا ماندند و به امامت میرزا حبیب اللّه
رشتی، از مراجع نجف، نماز گزاردند.»(۱۶)
۷ . درباره حج سال ۱۳۰۲ میرزا محمد حسین فراهانی نوشته است:
«سنّی ها اصرار دارند که عرفات به جمعه بیفتد. یکی به واسطه آن است که دریافت
حج اکبر کنند و یکی به جهت آنکه اگر عرفات به جمعه بیفتد، قضات هم از دولت،
علاوه وظیفه دارند و هم از بابت حج اکبر نذرها و نیازها بیشتر می شود… شیعه ها
که قریب شش هزار می شدند و بیشتر رعیّت دولت ایران بودند، چون هیچ کس ماه
را ندیده بود، روز شنبه را عرفه کردند.»(۱۷)
۸ . در سال ۱۳۰۵ نیز برای اینکه حج اکبر اتفاق بیفتد، یک روز ثبوت ماه را
زودتر اعلان کردند. نایب الصدر شیرازی می نویسد:
«قاضی حکم داده اند که امروز روز هشتم است. چاره ای جز تبعیت نبود.»(۱۸)
از این رو، یک روز قبل از ترویه؛ یعنی روز هفتم، همه به سمت منا حرکت کردند.
فردا صبح به عرفات رفتند و شب هنگام،
زمانی که یکصد و پنجاه هزار سنّی از عرفات به سمت مشعر می رفتند:
«به قرب سی هزار شیعیان حیدر کرّار آن شب را احیا داشتند… چه مبارک سحری
بود و چه فرخنده شبی!»(۱۹)
نایب الصدر توضیح می دهد در مواردی که اختلاف نظر پیش می آمد و شیعیان
روز بعد را در عرفات می ماندند شریف مکّه دو نفر از بنی اعمام خود را نزد شیعیان
می گذاشت تا اگر مشکلی روی داد حل کنند.
۹ . ظهیر الملک درباره حج سال ۱۳۰۶ گوید:
«دیشب در عرض راه، رؤیت هلال شد، خیلی هم ارتفاع داشت، الحمدللّه رفع این
اختلاف شد.»(۲۰)
غافل از آنکه سنّیان شب قبل از آن را، شب اول ماه اعلام کرده بودند. ازاین رو،
اختلاف بالا گرفت و شیعیان یک روز پس از سنّیان در عرفات وقوف کردند و این
تأخیر تا پایان اعمال حج ادامه داشت. ظهیرالملک گوید:
«امروز که سه شنبه هشتم است، اهل جماعت نهم کردند. لهذا خیال دارند امروز
عصر به [عرفات] بروند و ان شاء اللّه ما خالی از اغیار آسوده باشیم.»(۲۱)
۱۰ . مولی ابراهیم کازرونی درباره حج سال ۱۳۱۵ نوشته است:
«شب جمعه غرّه ذی حجه الحرام، هلال را به مبارکی و میمنت رؤیت نمودیم، خیلی
مرتفع بود و همین ارتفاع سبب اختلاف میان فریقین شد… به واسطه اختلاف
فریقین دو روز در عرفات توقف کردیم و نیت وقوف را از ظهر یکشنبه نهم، که روز
دهم اهل خلاف بود، تا غروب آفتاب قصد کردیم.»(۲۲)
۱۱ . مرحوم حاج سراج انصاری رحمه الله در سال ۱۳۵۰ به حج مشرف شده و در این
زمینه، ضمن گفتگویش با حمزه غوث، سفیر عربستان در ایران، به سال ۱۳۶۷، اظهار
داشته است:
«… من خودم در سال ۱۳۵۰ عازم مکّه بودم. شبی میان مکّه و مدینه به مناسبت
احتمال شب اول ماه ذی الحجه الحرام بودنْ، میان بیابان تمامی حجّاج از اتومبیل ها
پیاده شده و استهلال نمودند و احدی ماه را ندید. چیزی که مایه بدگمانی این جانب
شد، آن بود که یک نفر حمله دار که یک چشم هم نداشت پهلوی خودِ من ایستاده و
استهلال نمود و در نتیجه گفت که ماه پیدا نیست و چون به مکّه رسیدیم یکی از
شهود همین حمله دار بود و روی شهادت یک چنین شهودی فتوا داده می شود.»(۲۳)
۱۲ . مرحوم سید فضل اللّه حجازی رحمه الله در سال ۱۳۶۲ ـ ق. = ۱۳۲۲ ش. با عده ای،
از شهرضا عازم حج شدند. بنا به گزارش ایشان در سفرنامه اش: «الرحله الحجازیه»، در
این سال نیز در ثبوت هلال ذی حجه میان شیعه و اهل سنت اختلاف شد و در همان سال
واقعه
قتل فجیع میرزا ابوطالب یزدی رحمه الله اتفاق افتاد.
از برخی گزارشها بر می آید که اختلاف مذکور در به شهادت رساندن میرزا ابوطالب
مؤثر بوده است. مرحوم حجازی در این زمینه می نویسد:
«پنجم ذی حجه یا به قول عامه ششم، روز جمعه بود… هفتم ذی حجه، که هشتم در
نزد عامه بود، عازم منا شدیم،… علی الصباح از مشعر کوچ کرده، آمدیم منا. امروز
را عامه رسما عید می دانند. توپ عید را زدند، مناسک عید به جا می آورند ولی ما
یقین داریم که امروز نهم است. می خواهیم برویم ولی خوف داریم که منع کنند. تا
بعد از ظهر ماندیم، آن گاه حرکت کردیم به سوی عرفات، در بین راه به ماشینی
برخورده، سوار شدیم، طولی نکشید که وارد عرفات شدیم. از دور چادرهایی به
نظر می آید. جمعیت زیادی مشاهده می شود. حوزه حوزه مشغول دعا و تلاوت و
زیارت و توبه و انابت هستند، اصلاً حال خوشی امروز در عرفات مشاهده می شود.
معلوم می شود امروز عرفه است. عجب حال
توجه و انقلاب و زاری و تضرّعی به مردم دست داده! آخر دیروز هم در این
صحرا بودیم اما انقلاب حالی در خود ندیدیم.
حوالی غروب عده ای شرطی وارد عرفات شده، مردم را به عنف گرفته، در سیاره ها
انداختند و می برند و به جانب منا و محکمه برای تحقیق. هیاهوی غریبی رخ داد.
مردم همه مضطرب و پریشان از این سو به آن سو فرار می کنند. به رفقا سفارش
کردم: ملتفت باشید پیش از غروب از حدود عرفات خارج نشوید، اما از یمین به
یسار فرار کنید. در این بین هوا منقلب شده، ابر شد و باران به شدت باریدن گرفت.
شرطی ها عده ای را گرفته سوار سیاره ها شدند و رفتند. عرفات امن شد و آثار
مغرب ظاهر گردید. اذان مغرب را گفته از حدود عرفات خارج شدیم. هوا کمی سرد
است. باران هم می آید و ما هم سر و پای برهنه فقط دو جامه احرام دربر داریم و
بس، ولی با شوق آمدیم و وارد منا شدیم. شب را در چادر به سر برده، سحر
برخاستیم، رو به مشعر آورده و در راه دچار شرطی
شدیم، رشوه دادیم و رد شدیم! در مشعر، وقوف اختیاری را درک کرده، صبح به
منا بازگشتیم. مناسک و مراسم عید را به جا آوردیم و در این احتیاط بعضی از
عامه هم با ما همراهی کردند.
پس از مراجعت از منا، اوضاع دگرگون شده، عربها به دیده عداوت و دشمنی به
عجمها نگاه می کنند بلکه بد می گویند، شتم می کنند. حتی شنیده شد بعضی از
کسبه مکّه با عجمها معامله نمی کنند! نگارنده به چشم خود دیدم که در
مسجدالحرام چند نفر مصری و غیر مصری از اعراب و شرطی یک نفر ایرانی را
گرفته می زدند و بعضی دیگر، آنان را بر این کار تشجیع و ترغیب می کردند و
می گفتند: جزاک اللّه خیرا، جزاک اللّه خیرا! ، از یکی پرسیدم علت این کار و سبب این سبّ و
شتم در گفتار چیست؟ گفت: عجمها حرمت مسجد را نگاه نداشتند، دیگر از این
بالاتر که یک نفر عجمی دیروز مسجدالحرام را نجس کرده است! گفتم: معاذ اللّه !
مسلمان چنین عملی را مرتکب نمی شود. کدام عقل باور می کند که یک نفر مسلمان
ایرانی از راه دور با آن
صدمات شدید و مخارج گزاف (ده هزار تومان یا اقلاً پنج هزار تومان) به مکّه بیاید
و مسجدالحرام را نجس کند؟! (سبحانک هذا بهتان عظیم!).
سیزده ذی حجه، یا چهارده آن، به قول عامه، بعد از ظهر در مسجدالحرام بودیم،
انقلابی در مردم مشاهده کردم؛ عربها شادی می کنند. به یکدیگر بشارت می دهند
که: قُتِل العجمی، قتل العجمی! وقتی به ایرانی ها بر می خورند، دست بر گلو
می گذارند و می گویند: کلّ عجمی یُذْبَح!… .»(۲۴)
در این زمینه در گزارش سفارت ایران، به نمره ۷۷/ ح /۱۶۴ در
۳۰ /۹ /۱۳۲۲ ش، آمده است:
«… امسال علاوه بر این بدبختیها که نصیب حجّاج شده، اتفاقات ناگوار بسیاری در
آنجا رخ داده که منتهی به قتل یک نفر از حجّاج ایرانی گردیده است و چون سفارت
مصر که حافظ منافع اتباع ایران است، در این باب به این سفارت خبری نداده و
حجّاجی تاکنون نرسیده بودند، سفارت از این موضوع بی اطلاع بود. تا اینکه جناب
آقای سید باقر کاظمی که از راه مصر به
حج مشرف شده بودند دیروز (سه شنبه ۲۹ آذرماه ۱۳۲۲) با اولین کشتی حجّاج
مراجعت فرمودند و شرح این
اتفاقات را دادند که خلاصه اظهارات ایشان در زیر به آگهی اولیای امور می رسد:
در اوایل ایام حج، که هنوز عده حجاجی که به حجاز رسیده بودند زیاد نبود، شنیده
شد تلگرافی از عراق رسیده است دایر بر اینکه در حدود پنج هزار حاجی ایرانی در
راه هستند. چون دولت شاهنشاهی اجازه مسافرت به حجّاج ایرانی نداده بود،
تصور نمی رفت عده ای به این زیادی توانسته باشند به طور قاچاق از ایران خارج
شده باشند… طولی نکشید که معلوم شد در حدود شش هزار نفر ایرانی به کویت
رفته اند و عده دیگری که به عنوان زیارت عتبات به عراق آمده بودند و از آنجا قصد
حج نموده اند به سمت حجاز حرکت کرده اند و دو هزار نفر از آنها در نتیجه نبودن
وسیله مسافرت، ناچار از بازگشت شده در حدود چهار هزار نفر آنها به حجاز
آمدند… .
نظر به اختلاف رؤیت هلال ذی حجه، امسال نیز مانند غالب سالها، راجع به
عید اختلاف بود؛ چه، در ایران، افغانستان و عراق و سوریه و حتی مصر روز
چهارشنبه عید بود و تنها در حجاز روز سه شنبه را عید گرفتند. سایرین مطابق
افق محل و شهادت شهود رؤیت هلال مانند خود اهالی کشور عربی سعودی اول
ماه را مطابق محل قبول کردند؛ ولی ایرانیان و عده ای از شیعیان عراقی چون هلال
را ندیده بودند و شهادتِ شهودِ سعودی
را قبول نداشتند، با اینجانب (جناب آقای کاظمی) و سید باقر بلوط (رییس تشریفات
دربار عراق) و عبدالهادی جبلی، از اعیان شیعیان عراق صحبت نمودند اقدامی
شود، اجازه دهند دو موقف باشد؛ یعنی پس از وقوف عرفات که مطابق محل، روز
دوشنبه ۹ ذی حجه بوده، روز سه شنبه را هم که به حساب شیعیان ۹ ذی حجه
بوده، مجددا در عرفات وقوف کنند. به آنها اظهار نمودیم که این موضوع عملی
نیست، سابقه هم دارد، در سالهایی که اختلاف در رؤیت هلال بوده، هیچ وقت دولت
عربی اجازه تعدد موقف را نداده بلکه این امر را موجب ایجاد اختلاف و شقاق
بین مسلمین می داند و آن را شرعا جایز ندانسته بلکه تقاضا کنندگان این امر را
مخالف وحدت مسلمین تشخیص داده سخت مجازات خواهند نمود و چون خود
آنها نیز وقوف عرفات را رکن حج می دانند سعی دارند وقوف آنها صحیح باشد و
به طوری که خود ملک ابن السعود اظهار می داشت اشخاص تیزبینی را مأمور
رؤیت هلال می کنند و در شهرهای مختلف نجد در روز معیّن عده زیادی مترصد
رؤیت هلال هستند
و تلگرافاتی از اطراف راجع به این موضوع می رسد و قاضی شرع در شهادت
شهود دقتِ کافی به عمل می آورد؛ لذا با این سوابق عدم قبول فتوای حاکم شرع را
مانند توهین خیلی شدیدی تلقی خواهد نمود و اصرار در این موضوع، علاوه بر
اینکه مفید نیست ممکن است برای حجّاج شیعه خطراتی داشته باشد.
خوشبختانه حضرت آقای سید ابوالحسن اصفهانی هم آقای سید ابراهیم شبّر را
از طرف خود به حجاز
اعزام فرموده بودند که در این قبیل اختلافات نظر حضرت آیت اللّه را به شیعیان
ابلاغ نماید. ایشان را ملاقات
نموده در این باب سخن به میان آوردم. اظهار نمود که حضرت آیت اللّه اصفهانی به
ایشان دستور داده اند در این قبیل اختلافات اگر در نتیجه این اختلاف معلوم شود
که تعدّد موقف ممکن است زیان یا خطری برای حجّاج شیعه ایجاد نماید، مطابق
موقف محل عمل کنند و چون نظر حضرت آیت اللّه هم همین بود، قرار شد آقای سید
ابراهیم شبر امر ایشان را به حجّاج ابلاغ کنند. اینجانب و آقایان دیگر نیز هر یک به
نوبه خود این موضوع را به حجّاج حالی نمودیم و قرار شد امسال این موضوع را
ابدا مطرح نکنند که اختلافی بین سنّی و شیعه رخ ندهد و خطری متوجه حجّاج
ایرانی نگردد. ولی بعدا آگهی یافتیم که عده ای از ایرانیان به زبان فارسی عریضه
به ملک ابن سعود نوشته، تقاضا کرده اند به آنها اجازه دهند روز چهارشنبه را هم
که به حساب ایران ۹ ذی حجه و به حساب حجاز عید قربان بود، برای وقوف به
عرفات بروند. ملک از این
تقاضا سخت متغیّر شده به رییس شهربانی دستور داده بود نویسندگان عریضه
را گرفته، حبس نموده، سخت
مجازات کند و به قراری که رییس شهربانی می گفت این موضوع را به طور مناسبی
حل کرده بود.
اینجانب چون در میهمانخانه بانک مصر منزل داشتم، با حجّاج مصری مطابق
محل، به منا و عرفات رفته، مناسک حج را انجام دادم، ولی معلوم شد که با تمام این
مقدمات، عده خیلی زیادی از حجّاج ایرانی و شیعیان عراقی روز چهارشنبه را نیز
که می بایستی همه به منا مراجعه کرده باشند به عرفات رفته اند.
رییس اداره شهربانی حجاز اظهار می داشت که بعد از ظهر روز مزبور ملک با
کمال تغیّر و خشم به وسیله تلفن به او آگهی داده بود که اطلاع پیدا کرده است
عده ای از حجّاج ایرانی به عرفات رفته اند و دستور داده که فورا به هر وسیله که
شده آنها را باز گرداند و نامبرده با عده زیادی سرباز بدانجا رفته، مشاهده نموده
بود که مانند روز وقفه عده خیلی زیادی در آنجا هستند. با زحمت زیاد آنها را راه
انداخته بود،
ولی آنها بدان اکتفا ننموده به مشعر الحرام نیز رفتند، از آنجا هم با سختی
فوق العاده آنها را به منا فرستاد و به
قراری که خودش مدعی بود به ملک گفته بود این عده مخالفت با اجماع ننموده اند و
برای وقوف مجدد به عرفات نرفته اند بلکه نظر به نداشتن وسیله، مجبورا در
عرفات مانده اند. در هر صورت این حرکت خیلی در ملک ابن السعود و رجال
متعصّب کشور عربی سعودی اثر بدی باقی گذارده بود و آن را به شکل توهین
شدیدی تلقی نموده، کینه آن را در دل گرفته، به فکر انتقام بودند.
بعد از مراجعت حجّاج از منا و پایان مناسک حج شنیده شد یک نفر از حجّاج ایرانی
را به عنوان اینکه حرم مطهر مکّه معظمه را ملوث نموده، گرفته و بین صفا و مروه
در مقابل اداره شهربانی کَت بسته حاضر و پس از قرائت حکمی، او را با شمشیر
سر بریده اند! امیر الحج مصر نیز مرا دید، راجع به این موضوع بازجویی نموده،
می پرسید این شخص از کدام دسته از شیعیان است؟
رفع اشتباه ایشان را نموده، تأکید کردم که هیچ عاقلی نباید به سخن عده ای جاهل و
متعصب گوش بدهد یا این اتهامات باطل را باور کند… .»(۲۵)
۱۳ . شیخ آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۶۴ به حج مشرف شد. آن سال نیز گرفتاری
اختلاف در ثبوت هلال پیش آمد. ایشان در زندگی نامه خود نوشته اش به عربی، در این
باره چنین می نویسد:
«روز سه شنبه، اول ذی حجه به نظر سعودیها بود ولی به سبب ابرِ متراکم در
مدینه، هلال دیده نشد… . ما بعد از نماز عصرِ روز سه شنبه [هشتم ذی حجه به نظر
سعودیها] برای حج مُحرم شدیم. در آغاز شب چهارشنبه به سمت منا و روز بعد
به عرفات رفتیم و با سنّیان وقوف کردیم. شب همراه مردم راهی مشعر شدیم و
بین الطلوعین در مشعر بیتوته کردیم. سپس برای رمی جمره عقبه و قربانی به منا
رفتیم ولی مُحِل نشدیم و روز پنج شنبه که عید اهل سنّت بود تا شب مُحرم ماندیم.
سپس شب جمعه دوباره به عرفات بازگشتیم و پس از وقوف اضطراری عرفات و
قبل از طلوع فجر به
مشعر آمدیم و بین الطلوعین روز جمعه را در مشعر بیتوته کردیم. بنابراین، وقوف
اختیاری مشعر و اضطراری عرفه [به نظر خودمان] وقوفین اختیاری هر دو به
نظر اهل سنت را درک کردیم. روز جمعه در منا دوباره رمی و ذبح و حلقْ کردیم… و
در آخر ماه ذی حجه شب پنج شنبه با وجود صافی هوا، و بذل جهدِ گروهی برای
استهلال، هلال محرّم دیده نشد و ذی حجه به نظر اهل سنّت سی و یک روز شد.»(۲۶)
۱۴ . مرحوم آیت اللّه سید محمود طالقانی رحمه الله در سال ۱۳۷۱ ق. برابر با ۱۳۳۱ ش.
به حج مشرف شدند. ایشان ماجرای اختلاف در ثبوت هلال ذی حجه در آن سال را
به طور مشروح بدین گونه گزارش کرده است:
«تقویمهای ایران روز شنبه را اول ماه می دانند. منتظریم تا در اینجا چگونه خواهد
شد؟ ناگاه از طرف حکومت اعلام شد که شب پنج شنبه ماه دیده شده و ثابت شده
است که روز پنج شنبه اول ماه است؛ این خبر میان حجّاج ایرانی هیجانی ایجاد
نمود. اختلاف، آن هم دو روز! چه باید کرد؟ گفتگو میان عموم حجّاج درباره تکلیف
حج است. آنها به اهل علم مراجعه می کنند، اهل علم چه جواب بگویند؟
در این بین، شنیده شد آیت اللّه کاشانی وارد مکّه شده اند، جمعی ساده لوح از این
جهت خوشحال و امیدوارند که ایشان می توانند اختلاف را حل کنند یا حکومت را از
رأیی که داده منصرف
سازند یا حجّاج را برای تکرار عمل آزاد گذارند!
برای ملاقات ایشان از منزل بیرون آمدیم. از کاسب و مأمورین دولت سراغ ایشان
را می گرفتیم. با آنکه ایام حج، همه شخصیتها در مکّه تحلیل می روند، اما ورود
ایشان برای عموم محسوس بود! ما را به اداره امن عام راهنمایی کردند. از
مسجدالحرام عبور کردیم و از رییس اداره، محل آیت اللّه را پرسیدیم، او شرطه ای را
با ما همراه کرد؛ نزدیک یکی از درهای بیت، اتاقهایی است که مقابل آن عده ای
نظامی ایستاده اند. از پله ها بالا رفتیم و وارد اتاق شدیم. آیت اللّه کنار درهایی که
مشرف به خانه است نشسته اند. معلوم شد از همانجا ما را می دیدند و انتظار
داشتند. پس از احوالپرسی، راجع به اختلاف ماه با ایشان بحث کردیم. بعضی
همراهان ایشان گفتند: ماه در شب جمعه، در بعضی نقاط ایران دیده شده. بعضی
هم ادعای رؤیت نمودند.
در این بین چند نفری که از طرف ایشان به ملاقات ولیعهد سعودی رفته بودند، از
وضع ملاقات و تشریفات صحبت می کردند. منتظر بودیم بدانیم از این ملاقات برای
امور بین المللی ـ اسلامی
یا اصلاح امر حاج و حجّاج ایرانی چه نتیجه ای گرفته اند، ولی بیشتر تعریف اتاق و
خانه و کیفیت پذیرایی بود!
ظهر شد وبانگ اذان از دل مسجدالحرام برخاست! دوایر صفوف، در مدت چند
دقیقه، پشت هم منظم گردید. مسجد تا راهروها پر شد. بعضی از مأموران
که وظیفه شان مراقبت از آیت اللّه بود،
از همین جا اقتدا کردند. به جا
بود، چنانکه در دستورات ائمه
طاهرین علیهم السلام هست، ما هم به صف جماعت می پیوستیم! ولی نشستیم تا
نماز تمام شد. بعضی از مأموران با تعجب نگاه می کردند. از آیت اللّه درخواست
نمودم که بلافاصله برای نماز برخیزند و ایشان برخاستند. عده ای از حجّاج ایرانی
هم با ما به راه افتادند. مأموران انتظامی سعودی هم راه باز می کردند. وارد مسجد
شدیم. عده ای از حجّاج مصری و غیر مصری ایستاده، تماشا می کردند. ما مشغول
نماز شدیم. حجّاج آیت اللّه را به یکدیگر نشان می دادند؛ از این توجه و احترام و
نام و آوازه برای نزدیکی مسلمانان و از میان رفتن سوء تفاهمات، استفاده های
خوبی ممکن بود برده
شود، ولی ایشان دچار نقاهت و فشارهای فکری بودند. اطرافیان عاقل و صالح
ایشان هم در اقلیت بودند… .
…اختلاف درباره ماه و تکلیف فردا، مهم ترین مطلبی است که در میان حجّاج ایرانی
مورد بحث است؛ در این بین، گفتند که حجّاج مجاور ما که از اهل جبال لبنان و
شیعه مذهب اند، می گویند: شب جمعه هلال را در لبنان دیده ایم. از مدعیان رؤیت که
دو نفر مرد کامل بودند، دعوت کردیم بیایند و شهادت بدهند. چند نفر از علمای
اصفهان و شهرهای دیگر نیز آمدند تا شهادت آنها را بشنوند! آقای اصفهانی، با
زبان
عربیِ شکسته و لهجه اصفهانی، این دو نفر را سؤال پیچ کرد؛ کدام سمت مشرق و
چقدر از افق بالا بود؟ شاخکهای ماه کدام طرف بود؟! یکی از دو نفر از میدان در
رفت اما دیگری مقاومت کرد و سؤالات را جواب گفت. فعلاً اختلاف بین پنج شنبه و
جمعه است.
یکی از اهل علم پرسید: شما چه خواهید کرد؟ گفتم: به عقیده شما تکلیف چیست؟
گفت: وقتی که ماه برای ما و از طریق خودمان ثابت نشده، فردا نهم است. اگر
بتوانیم باید هر دو موقف را درک کنیم؛ فردا بعد از ظهر عرفات را و فردا شب مشعر
را و اگر نتوانستیم، یکی از دو موقف را. بنابراین، باید تا پیش از طلوع آفتاب، مشعر
را فردا شب درک نماییم. گفتم: من چنین کاری نخواهم کرد؛ چون نه اجتهاد این کار
را لازم می داند و نه تقلید!
مسأله اختلاف ماه در حج، از مسائلِ تازه در آمده است! پس از رحلت رسول
خدا صلی الله علیه و آله امسال هزار و سیصد و هفتاد و دومین(۲۷) باری است که مسلمانها برای
فریضه حج در این سرزمین جمع شده اند. جز در این سالهای اخیر، درباره اختلاف
ماه؛ چه در زمان ائمه و چه پس از آن، در میان مسلمانان هیچ بحثی پیش آمده؟ با
آن همه اختلافات مذهبی و مسلکی که بوده است! از
هنگامی که وسیله مسافرت سریع و روابط نزدیک شده، این اختلاف و بحث نو
ظهور پیدا شده است؛ حجّاج ایرانی تقویمهای منجّمان ایران را همراه می آورند یا به
وسیله مسافر و رادیو می شنوید که فلان روز در ایران اول ماه بوده و در اینجا
دولت روز دیگر را اول ماه اعلام می کند، بدبینی شدید هم که وجود دارد، به این
جهت می گویند: همان طور که ما مذهب اینها را قبول نداریم، ماهشان هم مال
خودشان. ما پیرو افق خودمان که افق شیعه است می باشیم؛ آیا در این موارد جای
تعصّب است! ما خواه ناخواه در سرزمین حجازیم پس باید تابع افق همین جا
باشیم… .
بنا به فرمایش شما جز در سالهایی که هلال بلند است و به چشم همه می آید (که کم
اتفاق می افتد) در هر سال این اختلاف و احتیاط باید باشد! چه رؤیت هلال ایران با
حکم اول ماه حجاز متفق باشد و چه مختلف؛ چون اول ماه ایران به جهت اختلاف
افق برای حاجّ حجّت نیست، اعلام حکومت اینجا را هم که قبول نداریم!
…بعد معلوم شد که عده ای شب بعد به مشعر رفته و دچار زحمت شده اند، یکی از
اهل علم که دنده اش شکسته بود، مدتی می نالید واز ما کتمان می کرد….»(۲۸)
۱۵ . مرحوم آیت اللّه سید ابوالقاسم کاشانی نیز در سال ۱۳۷۱ برابر با ۱۳۳۱ ش. به
حج مشرّف شد. چنانکه در گزارش سفر مرحوم آیت اللّه سید محمود طالقانی، که همان
سال به حج مشرف بود گذشت، در سال مزبور نیز این اختلاف رخ داد. جناب آقای
جعفر رائد که به عنوان دفتردار همراه مظفر اعلم، سفیر ایران در عربستان، به جده رفته و
هنگام حج آیت اللّه کاشانی همراه ایشان بوده است، در این باره می نویسد:
«… در آن سال در مورد رؤیت هلال ذی الحجه میان شیعیان و سنّیان اختلاف افتاده
بود و آیت اللّه کاشانی مایل بود مقامات سعودی به شیعیان اجازه دهند که یک روز
دیرتر اعمال حج را به جا آورند. البته امیر سعود نه تنها این پیشنهاد را نپذیرفت
بلکه به او برخورد؛ زیرا آن را مقدمه دو دستگی بزرگی بین مسلمانان شیعه و
سنّی در
موسم حج می دانست و دستور داد عده ای سرباز و پلیس به چادرهای آیت اللّه
کاشانی و سفیر ایران مظفر اعلم بفرستند تا از یک طرف مانع برگزاری جداگانه
مراسم حج از طرف مسلمانان شیعه شوند و از طرف دیگر اگر کسانی به این بهانه
در صدد تجاوز به آنان برآیند از آنها جلوگیری به عمل آورند.»(۲۹)
جناب آقای کاظم آزری کاردار وقت ایران در عربستان نیز در گزارش شمار
۷۰۹، در تاریخ ۲۲/۷/۱۳۳۱ ش. در این باره می نویسد:
«… در هشتم ذی حجه، که در نتیجه اختلاف رؤیت هلال دو روز اختلاف بین تقویم
ایران و حجاز پیش آمد، حجّاج سخت ناراحت شده بودند و برای حلّ این اشکال و
وقوف اضطراری روز بعد در عرفه، به حضرت آیت اللّه مراجعه می کردند و ایشان
مصمّم شدند در این باب با اولیای امور دولت سعودی مذاکره
نمایند و با وجود اینکه نظر به سوابقی که داشتم، تذکر دادم که قطعا اقدام در این
باب مفید نیست، در نتیجه اصرار
ایشان، ناچار دستورشان را اجرا کردم. معظّم له قبل از ظهر آن روز به بنده
فرمودند: می خواهم پیغام مرا به مقامات محلّی اینجا برسانی (و پیغام خود را شرح
دادند). بنده نخست شیخ ابراهیم السلیمان رییس دفتر امیر فیصل را که با بنده
سابقه دوستی ممتدی دارد، ملاقات نموده و نظر به روابط و سوابق موجود فیما
بین، موضوع را صراحتا به میان گذاشته به او تذکر دادم که تفاوت هر ساله بین
تقویمهای ایران و حجاز یک روز بود، لذا دلیل اختلاف افق قابل قبول بود ولی حالا
که اختلاف دو روز است کار بر ما مشکل شده و باید صراحتا بگویم که شهود
امسالِ شما قطعا اشتباه کرده اند، چه از نقطه نظر نجومی رؤیت هلال در حجاز و
نجد (که در مشرق مصر واقع است) قبل از رؤیت آن در ایران امکان دارد، ولی قبل
از موعد
رؤیت آن در مصر به هیچ وجه امکان ندارد و با بودن رصدخانه «حلوان» در
«مصر» و دقتی که در این باب به عمل
می آید، نمی توان گفت آنها اشتباه کرده اند و جز کشور عربی سعودی، تمام
کشورهای اسلامی به خطا رفته اند!
پس از این مقدّمه، از ایشان خواستم جریان را به نحو مقتضی به امیر فیصل که
شخص روشن و فهمیده ای است برساند و همانطور که آیت اللّه خواسته بودند،
محرمانه از ایشان تقاضا کند دستور دهند مأموران شهربانی مزاحم عده ای که
روز بعد در عرفات می مانند و شب بعد به مشعر می روند نشوند.
نامبرده با اینکه باطنا با بنده هم عقیده بود، اظهار نمود، استدلالهای نجومی و
ریاضی در اینجا بی اثر است و در مقابل حکم محکمه شرعیه، جز تمکین چاره ای
نیست. امیر فیصل هم با بودن امیر سعود کاری نمی تواند بکند، بهتر است در این
باب با امیر سعود مذاکره شود… .
یکی از آقایان علما، به نام بحرالعلوم به ملاقات حضرت آیت اللّه آمده، اظهار نمودند
که دو نفر از شیعیان، که یکی از
آنها از اهالی کویت است و هر دو مورد اطمینان ایشان اند، شهادت به رؤیت هلال در
شب جمعه ۳۱ مرداد داده اند.
آقای شمس قنات آبادی هم شهادت دادند که شب جمعه مزبور، در موقعی که از
شمیران به تهران می آمدند، بدون هیچ زحمتی ماه را دیده اند. آقای عباس ناجی،
داماد آیت اللّه هم که در آن شب همراه آقای قنات آبادی بود، این شهادت را تأیید
نمود و از مجموع این شهادات نزد حضرت آیت اللّه رؤیت هلال ذی حجه در شب
جمعه ۳۱ مرداد ثابت گردید و اختلاف دو روز به یک
روز مبدّل شد و چون با اختلاف افق، اختلاف یک روز امر عادی است، رؤیت هلال
در حجاز در شب پنج شنبه، سی ام مرداد، جزو امور محتمله درآمد و چون علم به
خلاف آن نداشتند؛ یعنی نمی توانستند قطع داشته باشند که ادعای رؤیت اهالی
اینجا برخلاف حقیقت است، مطابق موازین فقهی حکم به متابعت دادند، به
خصوص که بعضی از اجله فقهای شیعه حتی با علم به خلاف هم، امر به متابعت از
جماعت کرده اند.
این بود که اکثر حجّاج ایرانی، مطابق دستور حضرت آیت اللّه و عده ای از حضرات
علما که به حجّ مشرف شده بودند، روز جمعه [را] نهم ذی حجه
گرفته، با سایرین در عرفات وقوف نمودند. ولی باز عده ای عمل به احتیاط نموده،
شب بعد به مشعر رفتند و مأموران شهربانی آنها را مجبور به مراجعت نموده، به
آنها توهین کردند.
… مجله المصور، از انتشارات «دارالهلال» مصر در این باب شرحی اغراق آمیز
نوشته است که بعضی قسمتهای آن کاملاً مخالف با حقیقت است (قطعه روزنامه و
ترجمه آن برای مزید استحضار به ضمیمه تقدیم می گردد).
به طوری که عرض شد، تقاضای حضرت آیت اللّه که صورت محرمانگی کامل
داشت و معلوم نیست به چه علّتی مأمورین محلّی خبر آن را ـ ولو اینکه مجله
جریان را مطابق با
واقع ننوشته است ـ به مجله مزبور داده اند؟!
اجازه وقوف جداگانه برای ایرانیان نبود، پاسخ امیر هم مطابق شرحی بود که به
عرض رسید و اظهاراتی که مجله به امیر نسبت داده است، دایر بر اینکه: «دولت
سعودی به هیچ وجه اجازه
نمی دهد یکی از مسلمانان بدین کشور بیاید و قانونی غیر از قانون معمول در
این کشور را بر حکومت محلی تحمیل نماید و دولت به کاشانی و دیگران اجازه
نخواهد داد یک دقیقه پس از حرکت حجّاج از عرفات در آنجا بمانند و اگر وی با این
ترتیب موافقت نکند طوعا یا جبرا [با] یکی از هواپیماها او را به کشورش بازگشت
خواهد داد» به کلّی عاری از حقیقت است.
مجلّه «المصوّر» چاپ مصر شماره ۱۴۵۸ مورّخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۵۲ (۲۸/۶/۱۳۳۱)
در ضمن مقاله ای که راجع به اوضاع عمومی حجّ منتشر کرد، راجع به حضرت
آیت اللّه کاشانی چنین نوشت:
بحران و تهدید
«پیشوای دینی مشهور ایران، «آیت اللّه کاشانی» یکی از حجّاج امسال بیت اللّه الحرام
بود ولی او بدون اینکه تعمّدی در کار باشد، بحرانی به وجود آورد… .
… جریان مهمی پیش آمد که کم مانده بود به بحران شدید و خطرناکی کشیده شود.
بدین ترتیب که همراهان آیت اللّه
کاشانی به مقامات محلّی سعودی اطلاع دادند که روز وقوف عرفات در ایران شنبه
است(۳۰) و پیشوای ایران روز
شنبه را هم در عرفات خواهد ماند، طبق وقت ایران مراسم حج را به جا آورد.(۳۱)
در مقابل این پیغام، امیر سعود دستور داد مقامات محلی به اطلاع آیت اللّه کاشانی
برسانند که حجّاج در اراضی مقدّسه تابع قوانین و مقررّات دولتی حکومت عربی
سعودی هستند و شایسته نیست آقای کاشانی ثبوت رؤیت هلال را که کلیه حجّاج
پذیرفته اند نپذیرد و تصدیق نکند.
دولت سعودی به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که فرد مسلمانی از کشور دیگری
بیاید و بخواهد قانون یا مقرّراتی را که در کشور ما معمول
نیست به کار بندد و دولت سعودی به آقای کاشانی یا دیگری اجازه نخواهد داد که
بعد از بازگشت حجّاج از عرفات، یک دقیقه هم در آنجا بماند و اگر به این دستور
سر فرود نیاورد، فورا یکی از هواپیماها او را (مقصود آیت اللّه کاشانی است) طوعا
یا جبرا به کشور خود باز خواهد گردانید!(۳۲)
آقای کاشانی هم در برابر این پیغام جز سر فرود آوردن چاره ای ندید.»
در اینجا لازم است گفته شود که اختلاف اوقات اعیاد و ایام مذهبی مانند وقوف
عرفات و غیره در میان کشورهای اسلامی حُسنی ندارد و باید کلّیه این کشورها
ترتیبی پیش گیرند و همه متّفقا روزهایی را تعیین کنند تا جریانی شبیه جریان
امسال پیش نیاید که در تمام اقطار اسلامی عید قربان یکشنبه بود، در صورتی که
در میان آنها فقط دولت سعودی روز شنبه را عید گرفت! مگر اینکه «نظر» دولت
عربی سعودی از «نظر» سایر دولتها قوی تر و دوربین تر باشد!»
* * *
باری، از آنجا که اختلاف در ثبوت هلال ذی حجه در مکّه، برای شیعیان معمولاً
مشکل ساز بوده است، در سالهایی که این اختلاف پیش نمی آمده است، شیعیان با خیال
راحت و آسوده خاطر مناسک خود را انجام می داده اند:
۱ . امین الدوله درباره حج سال ۱۳۱۶ نوشته است:
«بحمداللّه در این سال میان فریقین در رؤیت هلال و موقع عید خلاف نیست».(۳۳)
۲ . از حج سال ۱۳۱۷ نیز گزارش شده است:
«چون امسال اختلاف در غرّه ذی حجه میان شیعه و سنّی پیدا نشده بود، لهذا کثرت
خلق و ازدحام حاج در اینجا نمایشی زاید الوصف داشت.»(۳۴)
۳ . در سال ۱۳۳۱ نزدیک بود اختلاف پیش آید که علمای شیعه به تحقیق و
جستجو پرداختند و مشکل رفع شد.(۳۵)
۴. سید فخر الدین جزائری درباره حج سال ۱۳۴۰ می نویسد:
«شب اول ماه برای استهلال روی کوه ابوقبیس رفتیم و ماه د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 