پاورپوینت کامل نام های ارکان کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نام های ارکان کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نام های ارکان کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نام های ارکان کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۰

خانه خدا، بنا به روایتی، به جهت
چهارگوش بودنِ بنایش، به «کعبه» شهرت
یافت(۱) و هر یک از گوشه های آن «رکن»
خوانده شد و از درون، زاویه هایش
«کنج» نام گرفت.(۲) گرچه ارکان، به
ملاک های گوناگون، نام های مختلفی
دارند، ولی گاه در نوشته های متفاوت و
یا حتی در ضمن یک متن، عنوان
واحدی به بیش از یک رکن اسناد داده

شده است.

در این نوشته، پس از تبیین عناوین
مورد اتفاق، به مهمترین و شایعترین
اختلاف موجود نیز می پردازیم و در نقل
اقوال گوناگون، اشاره ای به برخی
خطاهای نادر هم خواهیم داشت.

رکن اسود؛ از آن روی که حجرالأسود
در آن است، به این اسم خوانده شد و
چون آغاز و انجام هر طوافی باید از
امتداد حَجَر باشد و استلام حجرالأسود
از آداب مشترک طواف در میان همه
مذاهب اسلامی است؛ نام «رکن اسود» به
صورت مکرّر در متون به کار رفته و همه
بر مصداقی واحد دلالت دارند. حتی این
کثرت استعمال به گونه ای است که هرگاه
عنوان رکن به صورت مطلق و
بدون انضمام قرینه ای به کار رود و
منظور رکن خاطی باشد، به رکن اسود
انصراف خواهد داشت(۳) و حتی گاه خود
حجرالأسود رکن خوانده شده است.(۴)

نام های ارکان، به اعتبار جهات

چهارگانه:

از آنجاکه رکن های چهارگانه کعبه،
با اختلاف ناچیزی، در سمت جهات
چهارگانه اصلی قرار دارد، هر رکن به
اعتبار جهت جغرافیایی، نامی خاص
گرفته است؛ یعنی رکن اسود که در سمت
شرق واقع است، «رکن شرقی» نامیده
شده و رکن های بعدی، به ترتیبی که در
طواف پیموده می شوند، رکن های
شمالی، غربی و جنوبی نام گرفته اند.

وضوح و ثبات جهات چهارگانه، از
عللی بوده که جز در مواردی نادر
اختلافی را در این اسامی مشاهده
نمی کنیم.

نظریه مخالف اول: قرار گرفتن
حَجَرالأسود در رکن شمالی

به این مدعا در دو شکل اشاره شده
است:

۱ . نخست در کتب لغت، داستان
ذیل از طواف نقل شده که رکن بعد از
اسود را رکن غربی نامیده است که در
نتیجه باید رکن اسود را رکن شمالی
فرض نمود.

طاف رضی اللّه تعالی عنه بالبیت مع فلان، فلمّا
انتهی إلی الرکن الغربی الَّذی یلی الحجر الأسود.
قال له: أ لا تستلم؟ فقال له: انفذ عنک؛ فان
النّبی صلی الله علیه و آله لم یستلمه.

این خبر علاوه بر الفائق(۵) (قرن
ششم) در کتابهای النهایه فی غریب
الحدیث(۶) (قرن هفتم) و لسان العرب(۷)
(قرن هشتم) نیز تکرار شده است.

این نقل در کتب روایی اهل سنت با
تفصیل بیشتری از زبان یعلی بن امیّه آمده
است که:

«یعلی بن أمیّه قال: کنت مع عمر فاستلم الرکن، قال
یعلی: و کنت ممّا یلی البیت فلمّا بلغت الرکن
الغربی الّذِی یلی الأسود و حدرت بین یده لأستلم،
فقال: ما شأنک؟ قلت أ لا تستلم هذین؟ فقال أ لم
تطف مع رسول اللّه صلی الله علیه و آله ؟ فقلت: بلی قال أ رأیته
یستلم هذین الرکنین؛ یعنی الغربیین؟ قلت: لا، قال:
فلیس لک فیه اسوه حسنه؟ قلت: بلی، قال: فانفذ
عنک.»

خبر با اختلافی اندک، علاوه بر
کتب روایی قرن دوم؛ همچون مسند
احمدبن حنبل(۸) و المصنف(۹)، در
مجامعی مانند کنزالعمال(۱۰) نقل شده است.
علاوه بر اینکه در نقل دیگری از مسند
احمد بن حنبل(۱۱) و کنز العمال(۱۲) داستان را
یعلی بن امیه به خلیفه سوم اسناد می دهد.

از ادامه خبر به خوبی دانسته
می شود دو رکن غربی و شمالی، که در
مجاورت حِجر اسماعیل قرار دارند، از
باب تغلیب، «غربیین» خوانده شده اند و
سپس جهت تمییز رکن شمالی از رکن
غربیِ حقیقی، قید «الّذی یلی الأسود» به عنوان
قیدی احترازی در متن ذکر شده است.

۲ . در کتاب معجم البلدان از ابو
عراره نقل شده است که:

«و هو (الحجر الأسود) فی الرکن الشمالی».(۱۳)

این گفته با نقل های دیگر مصنف
تعارض دارد:

«و الحجر الأسود علی الرکن الشرقی.»(۱۴)

«و جعل ابراهیم… عرضها فی الأرض اثنین و
ثلاثین ذراعا من الرکن الأسود إلی الرکن الشمالی
الّذِی عند الحجر».(۱۵)

نظریه مخالف دوم: قرار گرفتن
حَجرالأسود در رکن جنوبی

در کتاب معجم الفاظ الفقه
الجعفری آمده است:

«الحجر الأسود یقع فی الرکن الجنوبی من أرکان
الکعبه و یعرف هذا الرکن باسمه فیقال له رکن
الحجر الأسود».(۱۶)

این تعبیر با عبارت دیگر همین متن،
در تعارض است؛ زیرا اولاً: رکن های بعداز
اسود را که در مجاورت حجراسماعیل
قرار دارند به ترتیب شمالی و غربی
می خواند که در نتیجه باید رکن اسود
شرقی محسوب شود:

«یحیط بها (حجر اسماعیل) جدار علی شکل
نصف دائره، طرفاه إلی زاویتی البیت الشمالیه
والغربیه».(۱۷)

ثانیاً: در جای دیگر، اسود را در
جهت جنوب شرقی معرفی می کند:

«الرکن الیمانی: رکن الکعبه الجنوبی الغربی… و
الرکن الجنوبی الشرقی هو الحجر الأسود».(۱۸)

به نظر می رسد که این ناهمخوانی،
از انحراف اندکِ ارکان، از جهات
چهارگانه ناشی می شود؛ زیرا با دید دقیق
جغرافیایی، رکن اسود مقداری از مشرق
به سمت جنوب انحراف دارد و
همانگونه که به تسامح غالباً شرقی
محسوب می شود، مؤلف محترم نیز آن
را جنوبی فرض کرده است. هر چند با
توجه به انحراف کمتر از ده درجه رکن
اسود از سمت شرق، جنوبی نامیدن آن
تسامحی غیر متداول است.

نام های ارکان به اعتبار کشورها:

ارکان کعبه به جهت سرزمین و
کشورهایی که در امتدادشان قرار دارند،
به نام رکن های «یمانی»، «شامی» و
«عراقی» خوانده شده اند.

رکن یمانی؛ در طواف، آخرین رکن
هر شوط است و پیش از رکن اسود قرار
دارد و هیچ اختلافی در مصداقش دیده
نمی شود. این رکن را چون در جهت
کشور یمن واقع شده ویا چون به دست
ابیّ بن سالم یمنی ساخته شده، به این نام
خوانده اند:

و ذکر قوم:

إنّ «أبیّ بن سالم الکلبی» ورد مکه و قریش تبنی
البیت، و تشاجروا فی إخراج النفقه، فسألهم أن
یولوه رکناً من أرکانه، فولّوه الربع الّذِی فیه الرکن
الیمانی، فبناه. فسمّی الیمانی. و قال شاعرهم:

لنا أیمن البیت الّذِی تعبدونه

وراثه ما بقی أبیّ بن سالم

و أکثر الناس علی أنّه سمی: یمانیا؛ لأنّه من شق
الیمن».(۱۹)

رکن عراقی و شامی؛ این دو رکن براساس
جهات جغرافیایی مناطق متناظر، در
طواف به همین ترتیب قرار دارند ولی به
ندرت ادعا شده که رکن دوم طواف
شامی و رکن بعدی عراقی نامیده می شود
که در این صورت ترتیب ارکان، خلاف
سیاق معهود خواهد بود؛ همانند
دیدگاههای ذیل:

اول: نظریه محمدبن احمدبن محمد
نهروانی (متوفای ۹۹۰) در کتاب
الإعلام بأعلام بیت اللّه الحرام:

«قال الأزرقی ـ رحمه اللّه ـ تعالی فی تاریخه عن
ابن إسحاق إنّ الخلیل علیه السلام لما بنی البیت، جعل
طوله فی السماء سبعه أذرع و جعل طوله فی
الأرض من قبل وجه البیت الشریف من الحجر
الأسود إلی الرکن الشامی اثنین و ثلاثین ذراعا و
جعل عرضه فی الأرض من قبل المیزاب من الرکن
الشامی إلی الرکن الغربی الّذِی یسمّی الآن الرکن
العراقی اثنین و عشرین ذراعا و جعل طوله فی
الأرض من جانب رکن ظهر البیت الشریف من
الرکن الغربی المذکور إلی الرکن الیمانی إحدی و
ثلاثون ذراعا و طول عرضه فی الأرض من الرکن
الیمانی إلی الحجر الأسود عشرون ذراعا».(۲۰)

باید توجه داشت که علاوه بر اتفاق
تاریخ نگاران بر ارتفاع نُه ذراعی کعبه در
بنای حضرت ابراهیم علیه السلام ، در اخبار مکه
ازرقی هم، که منبع نقل مذکور است، به
جای کلمه «سبعه»، «تسعه» آمده است.(۲۱)
و حتی در بخش دیگری از متن، نهروالی
هم به این ارتفاع تصریح می کند:

«و کان طول الکعبه قبل قریش تسعه».(۲۲)

در تلخیص کتاب، که به قلم
عبدالکریم ابن محبّ الدین نهروالی قطبی
است، هر چند بخشی از عبارت به خطا
ساقط گردیده ولی ارتفاع کعبه همان نُه
ذراع قید گشته است.(۲۳)

دوم: در فصلی نیز که قطبی به
تلخیص افزوده، بر همان مدعای غیر
متداول تأکید دارد:

«فطولها من الحجرالأسود إلی الرکن الشامی واحد
و عشرون ذراعا و من الرکن الشامی إلی الرکن
العراقی سبعه عشر ذراعا و ثلثا ذراع (و من الرکن
العراقی إلی الرکن الیمانی أحد و عشرون ذراعا و
ثلثا ذراع) و من الرکن الیمانی إلی الحجر الأسود
ثمانیه عشر ذراعا».(۲۴)

سوم: در معجم البلدان نیز آمده است:

«و جعل إبراهیم طولها فی السماء سبعه أذرع و
عرضها فی الأرض اثنین و ثلاثین ذراعا من الرکن
الأسود إلی الرکن الشمالی الّذِی عند الحجر، و
جعل مابین الرکن الشامی إلی الرکن الّذِی فیه
الحجر، اثنین و ثلاثین ذراعا و جعل طول ظهرها
من الرکن العراقی إلی الرکن الیمانی، احدا و
ثلاثین ذراعا و جعل عرض شقها الیمانی من الرکن
الأسود إلی الرکن الیمانی، عشرین ذراعا».(۲۵)

این اندازه های کعبه را ازرقی
اینگونه نقل می کند:

«و جعل طوله فی السماء تسعه أذرع و عرضه فی
الأرض اثنین و ثلاثین ذراعا من الرکن الأسود إلی
الرکن الشامی، الّذِی عند الحجر من وجهه و جعل
عرض مابین الرکن الشامی إلی الرکن الغربی الّذِی
فیه الحجر، اثنین و عشرین ذراعا وجعل طول
ظهرها من الرکن الغربی إلی الرکن الیمانی، أحد و
ثلاثین ذراعا وجعل عرض شقها الیمانی من الرکن
الأسود إلی الرکن الیمانی عشرین ذراعا».(۲۶)

در مورد اختلاف اندازه ها در دو
متن، می توان گفت که علاوه بر خطای در
نقل ارتفاع بنای ابراهیمیِ کعبه، شکل
حاصل از اندازه های مذکور در معجم
البلدان، ذوزنقه ای با ابعاد
۳۲،۳۲،۳۱،۲۰ ذراع خواهد بود که
خلاف واقعیت مشهود است.
لذا به نظر می رسد نسخه مرجع تصحیح
کتاب و یا شیوه تحقیق مصحّح، از
آشفتگی آشکاری رنج می برد.

در تعیین مصداق ارکان عراقی و
شامی، دو دیدگاه متضاد مشهود است:

الف: رکن عراقی همان رکن اسود و
رکن شامی نیز رکن شمالی است. پس
رکن بعدی در این دیدگاه نامی بجز رکن
غربی نخواهد داشت.

ب: رکن عراقی رکن شمالی و رکن
شامی رکن غربی است و رکن اسود به
اسمی بر اساس مناطق نامیده نمی شود.

دیدگاه دوم اکنون از اشتهار بیشتری
برخوردار است و در متون معاصری
همچون آثار اسلامی مکه و مدینه
پذیرفته شده(۲۷) و مبنای اطلس اماکن مکه
مکرمه و مدینه
منوره نیز قرار گرفته است.(۲۸) هرچند در
کتاب حج و عمره در قرآن و حدیث
نقشه ای آمده که مطابق دیدگاه اول
ترسیم شده است.(۲۹)

دلایلی را که برای اثبات هر یک از
دو دیدگاه می شود اقامه کرد، در ضمن
گروههایی بررسی می کنیم:

۱ . روایات اهل بیت علیهم السلام

در تأیید دیدگاه اول می توان به
روایات زیر تمسک کرد:

روایت اول:

«أحمد بن محمدبن عیسی عن إبراهیم بن أبی
محمود، قال: قلت للرضا علیه السلام : أستلم الیمانی و
الشامی و الغربی؟ قال نعم».

این روایت را شیخ طوسی در
کتابهای تهذیب(۳۰) و استبصار(۳۱) نقل کرده و
در مجامع ثانویه مانند کتاب وسائل
الشیعه(۳۲) آمده است. چون استحباب
استلام حجر الأسود قطعی بوده، استلام
ارکان دیگر مورد سؤال قرار گرفته و
روشن است که رکن شامی غیر از رکن
غربی است و باید بر رکن شمالی منطبق
باشد. شیخ طوسی نیز در ذیل روایت رکن
اسود را عراقی می نامد و در باره دو رکن
شامی و غربی می فرماید:

«و یجوز أن یکون رسول اللّه صلی الله علیه و آله لم یستلمهما لأنّه
لیس فی استلامهما من الفضل و الترغیب فی
الثواب ما فی استلام الرکن العراقی و الیمانی».(۳۳)

روایت دوم:

«و فی روایه أخری کان لبنی هاشم من الحجر
الأسود إلی الرکن الشامی».

این روایت در کافی(۳۴) و کتاب من
لایحضره الفقیه(۳۵) نقل شده است.

چنانکه در اخبار مکه نقل شده(۳۶)
هنگامی که قریش در سال پنجم پیش از
بعثت، بنای کعبه را تجدید می کردند،
بازسازی دیوارهای کعبه در میان قبایل
قریش بطاح، با قرعه تقسیم گردید و با
توجه به تعدد قبایل، هیچ گروهی
عهده دار بیش از یک دیوار نشد. پس، از
این حدیث استفاده می شود که دو رکن
اسود و شامی مجاورند و لذا رکن شامی
در جهت شمال قرار خواهد داشت.

علامه محمدتقی مجلسی در روضه
المتقین(۳۷) و علاّمه محمد باقر مجلسی در
بحار(۳۸) پس از نقل روایت از کتاب کافی،
آورده اند که در برخی نسخه های کافی
به جای شامی، یمانی بوده است که در آن
صورت برای استدلال مفید نخواهد بود؛
ولی از آنجا که کتاب هایی همچون
وسایل الشیعه(۳۹) و مستدرک الوسایل(۴۰)
روایت را به همین شکل از کافی نقل
کرده اند و حتی در شرح خود علاّمه
مجلسی(۴۱) نیز متن به شکل حاضر نقل شده
و در نسخه های خطی موجود فعلی نیز
هیچ نشانه ای از صورت دیگر نیست،
باید نسخه حاضر را صحیح و روایت را
وافی به مقصود فرض کرد.

روایت های مؤیدِ دیدگاه دوم
عبارت اند از:

الف: «و قال الصادق علیه السلام : إن تهیأ لک أن تصلّی
صلواتک کلّها الفرائض و غیرها عند الحطیم فافعل
فإنّه أفضل بقعه علی وجه الأرض و الحطیم مابین
باب البیت و الحجر الأسود و هو الموضع الّذِی فیه
تاب اللّه عزّ و جلّ علی آدم علیه السلام ، و بعده الصلاه
فی الحجر أفضل، و بعد الحجر مابین الرکن
العراقی و باب البیت و هو الموضع الّذِی کان فیه
المقام، و بعده خلف المقام حیث هو الساعه، و ما
قرب من البیت فهو أفضل إلاّ أنّه لایجوز لک أن
تصلّی رکعتی طواف النساء و غیره إلاّ خلف المقام
حیث هو الساعه».

این روایت درکتاب من لایحضره
الفقیه(۴۲) وارد شده است وچون از نظر
فضیلت، اولین رتبه به فاصله رکن اسود و
درِ خانه و سومین رتبه به محلّی
اختصاص دارد که میان در کعبه و رکن
عراقی است، آشکار می گردد که رکن
بعد از اسود، عراقی نامیده شده است.

متن روایت در برخی از نسخه های
خطی کتاب وسائل، به شکل مذکور و در
برخی نسخه ها به تعبیر «مابین الرکن
الشامی و باب البیت» آمده است؛ لذا در
نسخه اسلامیه تعبیر «العراقی» در داخل
پرانتز به دنبال «الشامی» ذکر شده است(۴۳)
و در نسخه آل البیت، در پاورقی به این
اختلاف اشاره شده(۴۴) ولی از آنجا که در
شروح نیز همچون لوامع صاحبقرانی و
روضه المتقین تعبیر عراقی آمده، و این
در حالی است که شارح متوجه غیر
متعارف بودن این عنوان بوده و در هر دو
متن کوشیده است بگونه ای کاربرد واژه
را توجیه کند، باید صحت نسخه های
فعلی فقیه را بپذیریم.

علامه محمد تقی مجلسی در شرح
این روایت می نویسد:

«الرکن العراقی الّذِی هو مشهور
الآن بالشامی و هو محاذ للقطب
الشمالی تقریبا».(۴۵)

و در لوامع صاحبقرانی تأکید شده
است که:

«رکن عراقی که مذکور است، رکنی است که
مشهور است به رکن شامی».(۴۶)

یعنی ظاهر روایت بر خلاف قول
مشهور است که بر دیدگاه اول منطبق
است. ایشان در شرح حدیثی دیگر نیز از
قائلان دیدگاه دوم به عنوان «بعض» تعبیر
می نمایند و اشاره ای به شهرت دیدگاه
اول دارند:

«و ظاهرا مراد از رکن شامی در
اینجا رکنی است که از رکن حجر که
می گذرند به آن می رسند و بعضی
این رکن را عراقی می گویند».(۴۷)

این روایت را به انضمام سه روایت
بعدی، علامه مجلسی در کتاب بحار(۴۸) از
نوشته شیخ محمد بن علی جبعی (جدّ
شیخ بهائی) و او از نوشته شهید اول نقل
کرده است و سپس در کتاب مستدرک
الوسائل به نقل از بحار وارد شده است.(۴۹)
از طرف دیگر روایت در ضمن متنی
طولانی در کتاب فقه الرضا علیه السلام نیز ذکر
شده است،(۵۰) هر چند اعتبار و استناد این
کتاب، خود مورد مناقشه جمعی از
محققان است؛(۵۱) ولی معتقدان به صحت
کتاب، روایت را در تألیفات خود
همچون بحار(۵۲) و مستدرک الوسائل(۵۳)
نقل کرده اند.

روایت دوم در نسخه دیگری از
کتاب فقه الرضا علیه السلام که به دست علامه
مجلسی رسیده بوده، آمده است:

«فَإِذَا انْتَهَیْتَ إِلَی بَابِ الْبَیْتِ فَقُلِ: اَللَّهُمَّ إِنَّ الْبَیْتَ
بَیْتُکَ، وَ الْحَرَمَ حَرَمُکَ، وَ الْعَبْدَ عَبْدُکَ، هَذَا مَقَامُ
الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ. ثُمَّ تَطُوفُ فَإِذَا انْتَهَیْتَ إِلَی رُکْنِ
الْعِرَاقِ فَقُلِ: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّکِّ وَ الشِّرْکِ
وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ دَرَکِ الشَّقَاءِ وَ مَخَافَهِ الْعِدَی وَ
سُوءِ الْمُنْقَلَبِ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَهِ وَ
الْحِرْمَانِ وَ الْمُنَی وَ الْفَتْقِ وَ غَلَبَهِ الدَّیْنِ آمَنْتُ بِکَ وَ
بِرَسُولِکَ وَ وَلِیِّکَ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالاْءِسْلاَمِ دِیناً
وَبِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ علیه السلام وَلِیّاً وَ إِمَاماً وَ
بِالْمُوءْمِنِینَ إِخْوَاناً، فَإِذَا انْتَهَیْتَ إِلَی تَحْتِ الْمِیزَابِ
فَقُلِ: اَللَّهُمَّ أَظِلَّنِی تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِکَ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ
ظِلُّکَ آمِنِّی رَوْعَهَ الْقِیَامَهِ وَ أَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ وَ أَوْسِعْ
عَلَیَّ رِزْقِی مِنَ الْحَلاَلَ وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهِ الْجِنِّ وَ
الاْءِنْسِ وَ شَرَّ فَسَقَهِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ، وَ اغْفِرْ لِی وَ تُبْ
عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمِ، فَإِذَا انْتَهَیْتَ إِلَی
الرُّکْنِ الشَّامِیِّ فَقُلِ: اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجَّهً مَقْبُولَهً وَ ذَنْباً
مَغْفُوراً وَ سَعْیاً مَشْکُوراً وَ عَمَلاً مُتَقَبَّلاً تَقَبَّلْ مِنِّی کَمَا
تَقَبَّلْتَ مِنْ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَمُوسَی کَلِیمِکَ وَ عِیسَی
رُوحِکَ وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله حَبِیبِکَ، فَإِذَا انْتَهَیْتَ إِلَی
الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ فَقُلِ: اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ
فِی الاْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ».(۵۴)

روایت را مستدرک الوسائل نیز به
نقل از بحار الأنوار ذکر کرده است.(۵۵)
چون ادعیه وارده در روایت به ترتیب
طواف می باشد، باید رکن عراقی بعد از
درِ کعبه قرار گیرد، پس بر همان رکن
شمالی منطبق می گردد.

چون این بخش در متن مصحّح فقه
الرضا علیه السلام موجود نبوده، علامه کلّ نسخه
را برخلاف شیوه معمول در یک محل
ضبط نموده اند.(۵۶) از سوی دیگر استدلال
به گفتار یا رفتار اشخاصی همچون ابن
عباس، جابربن عبداللّه ، عبداللّه بن عمر،
عایشه، انس بن مالک و عبداللّه بن
مسعود و نقل تردید علما در چگونگی
حجّ قران و اعلام نظر به شیوه اجتهاد
ظنی و نه علم یقینی با مرجعیت علمی
ائمه علیهم السلام سازگار نیست. این مجموعه اگر
قرائن عدم اعتبار روایت نباشد، نشانه ای
روشن بر تقیه ای آشکار است که تمسک
به حدیث را با اشکال روبه رو می سازد.

۲ . کتب فقهی شیعه

ارکان کعبه در ضمن چند مسأله در
کتاب های فقه مورد بحث قرار گرفته
است. دربرخی ازمسائل، مصداق
خارجی موضوع تبیین نمی گردد و تنها
بعضی از منابع با ذکر ویژگی های فعلی،
رکن مورد نظر را تعیین می نمایند. در این
فصل فهرست مسائل فقهی و موارد
تصریح و یا اشاره به مصادیق ارکان را پی
می گیریم.

مسأله اول: بحث قبله

دربسیاری ازکتب فقهی، به یک یا
چند شیوه ذیل، دیدگاه اول تأیید شده
است:

۱ . ارکان چهارگانه کعبه عبارت اند
از: رکن های عراقی، شامی، غربی و یمانی
که تفکیک رکن «شامی» و «غربی» قرینه
پذیرش دیدگاه اول است؛ مانند:

حمزه بن عبد العزیز دیلمی (متوفای
۴۴۸ق.) در کتاب المراسم العلویه
می نویسد:

«و النّاس یتوجّهون إلی الأرکان، فالغربی لأهل
المغرب و الشرقی لأهل المشرق و الیمانی لأهل
الیمن و الشامی لأهل الشام».(۵۷)

شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰) در
کتابهای المبسوط ،(۵۸) النهایه ،(۵۹) الجمل و
العقود ،(۶۰) و الاقتصاد ،(۶۱) علاوه بر آنچه
در الاستبصار گذشت، بر این مبنا تأکید
می کند.

اصباح الشریعه(۶۲) در بحث قبله(۶۳) و
ابن حمزه طوسی (متوفای ۵۶۰) در
کتاب الوسیله الی نیل الفضیله(۶۴) نیز عبارتی
مشابه دارند.

ابو الفضل شاذان بن جبرئیل در
کتاب «ازاحه العلّه» که بنا بر گزارش
بحار(۶۵) در
سال ۵۵۸ ق. تألیف نموده بحث
مبسوطی
را درباره قبله مناطق و شهرهای مختلف
طرح می کند که بنا به نقل شهید اول
چنین است:

«إنّ العراق و الخراسان و ما کان فی حدود ـ مثل
الکوفه و بغداد و حلوان إلی الری ومرو وخوارزم ـ
یستقبلون الباب و المقام… و أهل سمیساط و
الجزیره إلی باب الأبواب یتوجّهون إلی
حیث یقابل ما بین الرکن الشامی إلی نحو المقام… و
أهل الشام إلی منتهی حدوده یستقبلون المیزاب
إلی الرکن الشامی… و أهل مصر و الاسکندریه و
القیروان إلی السوس الأقصی من المغرب إلی
البحر الأسود یستقبلون ما بین الرکن الغربی إلی
المیزاب… و أهل الحبشه و النوبه یستقبلون مابین
الرکن الغربی و الیمانی».(۶۶)

این بخش های کتاب با تفاوت های
ناچیزی در کشف اللثام(۶۷) و بحار(۶۸) نیز نقل
شده است.

۲ . حجرالأسود در رکن عراقی
قرار گرفته و یا رکن اسود عراقی نیز
نامیده می شود، مانند:

شیخ طوسی در کتاب مصباح
المتهجّد تأکید می کند:

«و أهل العراق یتوجّهون إلی الرکن العراقی و هو
الرکن الّذِی فیه الحجر و أهل الیمن إلی الرکن
الیمانی و أهل المغرب إلی الرکن الغربی و أهل
الشّام إلی الرکن الشامی».(۶۹)

سید ابن طاووس (متوفای ۶۶۴)
در فلاح السائل ،(۷۰) محقق حلّی (متوفای
۶۷۶) در شرایع الاسلام ،(۷۱) و علاّمه
حلّی (متوفای ۷۲۶) در تذکره
الفقهاء ،(۷۲) و قواعد الأحکام(۷۳) نیز با
عباراتی مشابه به این دیدگاه تصریح
می کند.

محقق اردبیلی (متوفای ۹۹۳) در
بحث اوقات نماز می گوید:

«لهذا یقال قبله العراق الرکن الّذِی فیه الحجر و یراد
الحائط الّذِی فیه الباب لأنّا نجد قبله العراق (علی
ما وضع الجدی) قریب الباب کمن یقف عند
المقام منحرفا إلی جانب الرکن کما مر».(۷۴)

سید علی طباطبایی (متوفای
۱۲۳۱) بر مبنای دیدگاه اول می فرماید:

«فاهل المشرق و هم أهل العراق و من والاهم
وکان جهتهم إلی أقصی المشرق وجنبیه ممّا بینه و
بین الشمال و الجنب إلی الرکن الّذِی یلیهم و هو
الرکن العراقی الّذِی فیه الحجر الأسود و أهل
المغرب إلی الغربی و أهل الشام إلی الشامی و أهل
الیمن إلی الیمنی».(۷۵)

آقا رضا همدانی (متوفای ۱۳۲۲)
در کتاب مصباح الفقیه در این باره
می نویسد:

«و أهل کلّ اقلیم یتوجّهون إلی
سمت الرکن الّذِی علی جهتهم فاهل
العراق إلی العراقی و هو الّذِی فیه
الحجر و أهل الشام إلی الشامی والمغرب إلی
المغربی و الیمن إلی
الیمانی».(۷۶)

۳ . شرقیان به رکن عراقی رو
می کنند پس رکن عراقی در جهت شرق
قرار دارد و چون حجرالأسود نیز در
رکن شرقی است این دو رکن بر یکدیگر
منطبق اند:

شیخ مفید (متوفای ۴۱۳) در کتاب
مقنعه تصریح می کند:

«فجعل الرکن الغربی لأهل المغرب و الرکن
العراقی لأهل العراق و أهل المشرق و الرکن
الیمانی لأهل الیمن و الرکن الشامی لأهل الشام».(۷۷)

در کتاب اصباح الشیعه نیز آمده
است:

«و یعرف أهل العراق و من یصلی إلی قبلتهم من
أهل الشرق قبلتهم بکون الجدی…».(۷۸)

یحیی بن سعید حلّی (متوفای
۶۸۹) در کتاب «الجامع للشرایع»(۷۹) و
علاّمه حلّی در «منتهی المطلب»(۸۰) نیز بر
این مبنا سخن گفته اند.

محقق کرکی (متوفای ۹۴۰) در
جامع المقاصد، علاوه بر شرح کلام
علامه در قواعد(۸۱) که بر دیدگاه اول مبتنی
است، در مواردی به دیدگاه خود تصریح
می کند:

«فیکون الرکن العراقی لأهل المشرق».(۸۲)

۴ . رکن یمانی و شامی بر یک قطر
از کعبه و در مقابل یکدیگرند:

محقق کرکی در «جامع المقاصد»
می نویسد:

«و ربما یسأل فیقال أهل الشام یجعلون الجدی
علی المنکب الأیسر و هم فی مقابله أهل الیمن
فکیف یجعله أهل الیمن بین العینین و یجاب بأنّ
أهل الشام یستقبلون المیزاب إلی الرکن الشامی و
أهل الیمن یستقبلون المستجار و الرکن الیمانی
فبینهم انحراف یسیر عن المقابله».(۸۳)

یعنی چون میان یمن و شام تقابل
است، رکن شامی باید تقریبا در جهت
مقابل رکن یمانی قرار گیرد و در نتیجه
رکن بعد از رکن اسود باشد.

۵ . رکن شامی در مجاورت رکن
اسود است:

فاضل هندی قبله اهل عراق را
دیوار میان رکن شامی و عراقی می داند و
با وجود اشکال طرح شده، اطلاق عراقی
بر رکن اسود را تأکید می کند:

«إنّ العراق و ما والاه لما زادت علی مکه طولاً و
عرضا فلهم أن یتوجّهوا إلی ما یقابل الرکن الشامی
إلی الرکن الحجر و بالجمله إلی أیّ جزء من هذا
الجدار من الکعبه، فبأدنی تیاسر یتوجّهون إلی رکن
الحجر و هو أولی بهم من أن یشرفوا علی الخروج
عن سمت الکعبه».(۸۴)

و در جای دیگر تأکید می کند:

«والرکن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.