پاورپوینت کامل قداست مکه نزد غیر مسلمانان ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قداست مکه نزد غیر مسلمانان ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قداست مکه نزد غیر مسلمانان ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قداست مکه نزد غیر مسلمانان ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۳
مکّه و کعبه مقدّسه را به دیده عظمت و جلالت نگریستن و با ادب و اخلاص و خضوع و
خشوع، روی به جانب آن داشتن، ویژه روزگار و دوران اسلامی نیست.
بلکه این ارج نهادنها و توجّه و عنایتها نسبت به مکّه و مجاوان و زائران آن و آنان
که به هر قصد و عنوانی به سوی آن دیار رهسپار می شدند، در روزگاران جاهلی و در طول
قرنهای بسیار دور وجود داشته است و ملّتها و طایفه ها و قبیله ها، با تمام اختلاف
مذهبها، نژادها، آئین ها و خلصت ها که داشتند، از راههای دور و نزدیک، برای زیارت و
طواف و دعا روی به مکّه می آوردند و پاره ای از زمان را در آن سپری می کردند و با
سعه صدر و گشاده رویی مورد استقبال ساکنان و مجاوران خانه، قرار می گرفتند و به
اعتبار اینکه، میهمانان خداوند سبحان هستند، از احسان و اکرام و مساعدت و یاری آنان
برخوردار بودند زیرا، همان سان که احترام و تعظیم و بزرگداشت کعبه واجب است، احترام
زائران و میهمانان آن نیز، به مثابه احترام به کعبه واجب است و بی اعتنایی و سستی و
سهل انگاری در رعایت حرمت زائران، در حقیقت، کوچک شمردن و رعایت ننمودن حق کعبه و
صاحب آن است.
ما چون برگهای تاریخ عهد جاهلیت گذشته را ورق می زنیم، می بینیم که اقوام و طوایف
گذشته، از هر سوی و مکانی، با کمال خضوع و خشوع و در نهایت ادب و تجلیل و احترام و
تواضع روی به کعبه می آوردند.
هم چنانکه، خدمتگزاران، والیان و خزانه داران کعبه را می یابیم که با عطوفت و محبّت
از آنان پذیرایی کرده و مورد اکرام خود قرار می دادند و از درِ مجالست و همنشینی و
گفتگو و مزاح با آنان درمی آمدند تا زائران، احساس غربت نکنند و خستگی و ملالت در
وجودشان راه نیابد و این همه را به خاطر قداست کعبه، انجام می دادند.
و هموراه در همه حالات جلوه گر و نشان دهنده یک موضوع بودند که سالیان دراز، براساس
آن تربیت یافته بودند به گونه ای که در طول زمان، ملازم و آمیخته با بشریت و
انسانیت گردیده بود، و آن احترام کعبه بود که از جهت ارتباط و پیوند آن با خداوند
واحد احد فرد صمد، صورت می گرفت.
تقدیس «کعبه» و حرمت نهادن به آن، از طرف اقوام و قبال پیشین، به انگیزه ای ذاتی که
از شغور و وجدان و احساس نیازشان سرچشمه گرفته باشد، نبوده است؛ که انسان روی دل به
جانب خیرات دارد که در واجبات و فرائض تجسّم یافته است و از جهت شرّ، گریزان و دوری
کننده است که در محرّمات خلاصه می شود، بلکه تنها انگیزه و عامل، نزد آنان، بدست
آوردن و تداوم بخشیدن به خیراتی بود که به دنبال احترام کعبه، انتظار و توقع آن را
داشتند و دوری جستن از کیفر و نگونساری، که در صورت پاس نداشتن حرمت کعبه، بیم آن
را داشتند.
پس این دو است که آنان را به تقدیس کعبه در متن جامعه ای منحط و عقب افتاده که رعب
و وحشت و جهل و فقر بر آن حکمفرما بود و کینه ها و بغضها آن را پاره پاره کرده و
آتش تعصّب قبیله ای، در رگهایش شعله ور، و دشمنی و تجاوز در تمام حرکات و سکنات
آنان ریشه دوانیده بود، برمی انگیخت.
و در نتیجه این کابوس وحشتناک جاهلی و این ظلمت و تاریکی سایه گستر بر افکار و
اندیشه هایشان بود که به گروهها و دسته هایی سراسر کینه و بغض نسبت به یکدیگر تبدیل
شدند و روزنه های رؤیت حق و حقیقت به روی آنان بسته شد و پرده سیاسی که قلبها را به
قساوت و سختی سنگ درآورد، آنان را پوشاند و روح حیوانیت بر نفوسشان سیطره یافت و
خلاصه از آنان حیوانانی ساخت که تمام همش، علف و کارش نشخوار کردن است.
آری، اقوام و قبیله های جاهلی، در چنین وضع مرگبار و جهل کوری، روزگار می گذراندند،
همواره در پی غارت اموال و پایمال نمودن اعراض و هتک حرمتها و نوامیس بودند.
به عادات زشت خو کرده بودند و پیوسته گروهی درصدد نابودی گروه دیگر برمی آمدند و
کوچکترین بهانه کافی بود که خونها بینشان، جاری شود.
امّا با این همه، در مقابل کعبه، کوچکی و تواضع می کردند و کعبه را بزرگ می داشتند
و از ساختن خانه، پیرامون کعبه و یا وارد شدن به مکه با حالت جنابت، خودداری می
کردند و هنگام روز، در کنار آن باقی می ماندند و شب هنگام از حرم، خارج می شدند.
۱ کعبه در چشم عرب و مردم فارس، از حیث منزلت و رفعت، بدان گونه بود که هیچ معبدی
بدان پایه نمی رسید زیرا آن را خانه خدا اعتبار می کردند و خداوند متعال ملّتهای
غیر عرب را نیز – همانند فارسیان و هندوان و یهود و نصاری – بر تعظیم و تکریم آن
خانه، واداشت.
پس هندوان آن را بزرگ می داشتند و معتقد بودند که روح سیفا که اقنوم سوم از تالوت
بوذی است هنگامی که با همسر خود از شهرهای حجاز دیدار می کرد در حجرالاسود حلول
کرد.
«صائبین» که ستاره پرستانی از ایرانیان و کلدانیان بودند، کعبه را یکی از خانه های
هفتگانه معظّم به حساب می آوردند؛ هم چنانکه ایرانیان قدیم به احترام خانه خدا و
جدّشان ابراهیم – ع – و به منظور تمسک به هدایت و حفظ نسب خویش، به بیت الحرام می
آمدند و آن را طواف می کردند.
آخرین کس از آنان که حج گذاشت ساسان فرزند بابک فرزند فهرمس فرزند ساسان فرزند بهمن
فرزند اسفندیار فرزند یستاسف فرزند بهراسف نیای اردشیر فرزند بابک بود که پدر و
سرسلسله پادشاهان ساسانی است و همه ساسانیان به او بازمی گردند، هم چنانکه ملوک
مروانی به «مروان بن حکم» انتساب دارند و خلفای عباسی نسبت به «عباس بن عبدالمطلب»
می برند.
وقتی «ساسان» به کعبه درآمد، پیرامون خانه به طواف پرداخت و بر چاه و اسماعیل به
زمزمه آواز خواند.
گویند: آن چاه را، از آن رو، «زمزم» خوانند که او و دیگر ایرانیان پیرامون آن چاه
زمزمه می کردند.
این نامگذاری بیانگر این است که این کار فراوان روی می داده است و شاعری کهن در این
زمینه چنین سروده است: زمزمت الفرس علی زمزم وذاک من سابقها الأقدم «ایرانیان بر سر
زمزم، که زمزمه آواز می خوانند و این کار از روزگاران قدیم بین آنان رایج است».
پس از طلوع اسلام، یکی از شاعران ایران به این موضوع بالیده و ضمن قصیده ای گوید
«ما از دیر زمان، پیوسته به حج خانه خدا می آمدیم و همدیگر را در بیابان، در امان
دیدار می کردیم و ساسان فرزند بابک راهها پیمود تا به بیت العتیق درآمد و به دستور
آئین خود، آنجا را طواف کرد و نزد چاه اسماعیل که تشنگان را سیراب می کند به زمزمه
آواز خواند».
در آغاز آن زمان، ایرانیان، مالها و گوهرها به آستان کعبه پیشکش کردند و ساسان
فرزند بابک، دو آهوی زرّین و جواهرات و شمشیرها و طلای بسیار تقدیم آن آستان کرد و
بعدها آن را در چاه زمزم افکند.
۲ غیرصائبین از ایرانیان نیز، کعبه را محترم می شمردند و بر این عقیده بودند که
روان «هرمز» در آن حلول کرده است و نزد کعبه حج می گذاشتند.
یهود نیز این خانه را محترم می شمردند و در آن، خدای را به دین ابراهیم – ع – می
پرستیدند و عبادت می کردند و در آن، تصویرها و تمثالها بود.
از جمله تمثال ابراهیم و اسماعیل – علیهماالسلام – با تیرهای قمار که در دست
داشتند.
و تصویر مریم عذرا و مسیح – ع – .
عرب نیز در آن خانه ۳۶۰ بت داشت.
گویند نخستین کسی که بتان را در خانه قرار داد.
(عمرو بن لحی) بزرگ قوم خزاعه بود که چون ولایت کعبه را بدست گرفت، همانند کاری که
بت پرستان با بتان خود می کنند، عمل نمود.
و وقتی پیامبر اکرم – ص – مکه را گشود، بتهایی را که در آن بود، درهم شکست و آن را
تنها برای پرستش پروردگار بر حق و یکتا پاک گردانید.
۳ ابن اسحاق گوید: (تُبّع) و قوم او بت پرست بودند، در راه خود به یمن، به جانب
مکّه رهسپار شد، چون به مابین «عسفان» و «أمج»۴ رسید، عدّه ای از قبیله «هذیل بن
مدرکه بن الیاس بن مضر بن مزار بن معد» آمدند و به او گفتند: پادشاها! آیا می خواهی
تو را به خانه ای پر از گنج و ثروت که شاهان پیشین از آن بی اطلاع بوده اند،
راهنمایی کنم؟ خانه ای که در آن لؤلؤ و زبرجد و یاقوت و زر و سیم فراوان موجود
است؟! گفت: آری.
گفتند: این خانه در مکّه است که پرستشگاه مردم آن دیار است و در کنار آن نماز می
گذارند.
البته مقصود این چند تن مرد هذلی، از گفتن این سخنان، آن بود که تبّع را از این راه
به هلاکت رسانند؛ زیرا می دانستند که هر کس قصد تخریب خانه خدا و یا ظلم و تجاوز در
کنار آن را داشته باشد، هلاک می گردد.
ملک چون در صدد برآمد که به آن خانه یورش برد، برای مشورت در پی دو دانشمند یهودی
فرستاد و از آنان نظر خواست و پرسید این خانه و این مطالب حقیقت دارد یا نه؟ آن دو
دانشمند یهودی گفتند: این قوم جز هلاک تو و هلاک سپاهیان تو منظوری ندارند، زیرا ما
جز این خانه، خانه دیگری را سراغ نداریم که خداوند آن را در زمین برای خود اختیار
فرموده باشد.
اگر بخواهی آنچه اینان گفته اند انجام دهی، خود و تمام همراهانت نابود خواهید شد.
تبع پرسید: در این صورت، اگر بخواهم نزد آن خانه روم چه کنم؟ چگونه رفتاری داشته
باشم؟ گفتند: همان سان کن که مردم آنجا عمل می کنند.
پیرامون آن خانه، طواف کن و تعظیم و تکریم بجای آر.
موی سر را بتراش و تا در آن آستان هستی، در برابر آن خانه کوچکی و تواضع کن تا آنکه
از مکّه خارج شوی.
پرسید: پس چرا شما خود چنین نمی کنید؟ گفتند: به خدا سوگند، این خانه، خانه پدر ما
ابراهیم – ع – است و چنان است که به تو گفتیم و آگاهت کردیم امّا اهل آنجا به وسیله
بتهایی که می پرستند و پیرامون آن خانه نصب کرده اند و نیز به وسیله خونهایی که بر
زمین ریخته اند بین ما و آن خانه حایل شده اند، آنان مشرک و نجسند.
ملک دریافت که آن دو دانشمند یهودی، جز خیراندیشی منظوری ندارند، گفته آنان را
تصدیق کرد و پندشان را پذیرفت.
پس دستور داد آن چند نفر مرد هذلی را حاضر کنند و دست و پایشان را قطع کنند.
آنگاه وارد مکّه شد و خانه را طواف کرد و قربانی نمود و سر را تراشید و چنانکه گفته
اند، شش روز در مکّه بماند و هر روزه گوسفند و یا شتر می کشت و اهل مکه را اطعام می
نمود و با عسل پذیرایی می کرد.
شبی در خواب دید که بر خانه کعبه، جامه ای پوشانده است، از این رو، دستور داد از
لیف خرما، خانه کعبه را پوشاندند باز در خواب به او القا شد که کعبه را با پارچه ای
بهتر پوشانده است.
پس بیت را با پارچه «معافری» (که نوعی پارچه یمنی بوده است) پوشاند.
مجدداً، در خواب دید که با پارچه ای بهتر از آن، آنجا را پوشانده است.
آنگاه با «ملاء» و «وصائل» (که از بهترین پارچه های بافت یمن در آن زمان بودند)
پوشانید.
چنانکه گویند: «تبع» نخستین کسی است که کعبه را با جامه پوشانید و به والیانش که از
قبیله جرهم بودند سفارش کرد که کعبه را پاکیزه نگاهدارند و از نزدیک شدن خون و
مردار و کهنه آلوده به خون حیض و زنان حائض به حرم، جلوگیری کنند و برای آن خانه،
در و کلیدی ساخت.
تبّع خود در این باره، شعری سروده است و در آن می گوید: «ما بیت را که خدای تعالی
آن را حرمت نهاده است با پارچه های ملاء پوشانیدیم ده روز از ماه را در آنجا اقامت
کردیم و برای درب آن کلید، تعبیه نمودیم و در آن محلّ شش هزار قربانی کردیم و دسته
دسته، مردم بر خوان می نشستند» این ماجرا، مربوط به هفتصد سال پیش از اسلام است و
سبیعه دختر احب بن زبینه، که نزد عبدمناف بن کعب بود، در ضمن منظومه ای، فرزند خود
خالد، را مخاطب ساخته و احترام و عظمت مکّه را به او گوشزد می کند و او را از
ستمگری در آن برحذر می دارد و از تُبّع و خاکساری و تواضع او و کرداری که نسبت به
خانه خدا انجام داد، یاد می کند.
*کر * . اشعار در متن عربی آمده است، طالبین می توانند به آن مراجعه کنند.
سرانجام وقتی، تبّع با لشکریان خود و آن دو دانشمند یهودی، به سوی یمن رهسپار شدند،
قوم خود را به آئینی که خود بدان درآمده بود، فراخواند.
امّا آنان نپذیرفتند، تا بالاخره قرار شد.
آتشی را که برای اثبات حقانیت در یمن می افروختند، حَکَم و داور قرار دهند.
۵ به هر حال، واقعیتی که شایسته است بدان تصریح شود، این است که کتابهای تاریخ،
نامهای ستمگران بسیاری را – از سده های گذشته – ثبت کرده است که به علّت عدم رعایت
حرمت مکّه و ظلم و ستمی که نسبت به حجّاج و زائران خانه خدا روا می داشتند، گردنشان
درهم شکسته، هلاک گردیدند.
این امر، از امور مسلّم و ثابت نزد همگان است که نسلها بعد نسل، از آن سخن گفته اند
و به نسلهای بعد از خود رسانده اند تا در معرض چنین امتحانی قرار نگیرند و روزی
برآنان نگذرد که مایه عبرت دیگران شوند.
باری، مکّه چنانکه بیان داشتیم و آیه ۹۶ سوره آل عمران «انّ اوّل بیت وضع للناس…»
بدان صراحت دارد، برای همه مردم جهان وضع شده و به گروهی خاصّ، اختصاص ندارد و تنها
به قبیله و امّتی متعلق نیست، بلکه به همه مسلمانان جهان، تعلق دارد و آنانند که
اصحاب و فرمانگزاران و خادمان و زائران آن خانه اند که از هر کوی و برزن، برای حج
روی بدانجا می آورند و از دورترین نقطه ها برای ادای مناسک و آشنایی با اوضاع دیگر
مسلمانان، بدان سوی رهسپار می شوند.
و مشکلات و دشواریهای جامعه خویش را در سطح جهانی، بررسی می کنند و مردم جهان را،
با اوضاع و احوال سختی که در سرزمینشان می گذرد، آشنا می سازند که چگونه ثروت و
سرمایه های مملکتشان، تاراج و غارت شده و فقر و نابودی به جانب آنان روی آورده است
و در پی آن، راههای حلّ این مشکلات و رهایی از این گرفتاریها را بررسی می کنند…
امّا تا زمانی که این اجتماع، این ویژگیها را دارد، هرگز غارتگران و استعمار و
نوکران و اذناب مزدور آن در منطقه، آرام نخواهند نشست و حتّی برای یک روز هم، راضی
نخواهند بود که مسلمانان بر کلمه واحدی متّحد شوند و به حبل اللَّه تمسک جویند و
عروهالوثقی را چنگ زنند.
زیرا هر فرد مسلمانی، در مفهوم استعمار، خود خطری نابود کننده برای آنان و سدّ
محکمی در برابر هجوم زشت و حرکت توسعه طلبانه شان، به شمار می رود.
البته با توجه به این نکته، که برنامه ریزیها و سازمان دهیهای فاسد، پدیده ای
استوار و جاویدان و غیرقابل زوال نیست.
بلکه می توان، آن را واژگون ساخته، از صفحه وجود برداشت و غیر آن را جایگزین کرد.
بنابراین برپایی حکومتی و یا دوام و طولانی شدن دولت و یا قدرتی، در قرنی از زمان،
دلیل بر مشروعیت و حقانیّت آن نیست، چنانکه طولانی شدن عمر یک ظالم ستمگر و استمرار
تجاوز و آدم کشی و استبداد او دلیل بر مشروعیت و نافذ بودن حکم او نیست و به این
معنی اشارت دارد این آیه کریمه قرآن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 