پاورپوینت کامل برخی ازسفرنامه های حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برخی ازسفرنامه های حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برخی ازسفرنامه های حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل برخی ازسفرنامه های حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۱۱

سفرنامه هایی که در توصیف راه مکه، و مشاعر حج و آثار معنوی آن، بویژه شهرهای مقدّس «مکه» و «مدینه»، از دیرباز تاکنون به رشته تحریر درآمده، آن گونه که باید، مورد بحث و بررسی قرار نگرفته و حق آن ادا نشده است: در حالی که این نوشته ها، از کاملترین و معتبرترین منابع در باره حجاز، از جنبه های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی بشمار می رود.

مکّه مکرمه از جنبه فرهنگی:

مکه در گذشته و حال همواره محل اجتماع و گردآمدن مسلمانان سراسر جهان بوده است و در نتیجه از مهمترین و قویترین مراکز نشر فرهنگ میان سرزمینهای مسلمان نشین و حلقه اتصال میان عالمان شرق و غرب و شمال و جنوب عالم اسلامی در ادوار گوناگون بوده و هست.

با انتقال مرکز خلافت از شبه جزیره، در نیمه دوم سده اول هجری، بطور طبیعی مرکز جدید خلافت مورد توجه خاص و عام قرار گرفت و عالمان راهی آن دیار شدند؛ زیرا چشمها هماره متوجه حکمران و پایتخت است وبا آنهاست که امنیت و آرامش حاصل می شود. با این همه، مکه مکرمه موقعیت و منزلت دینی و آیینی خود را در دل مسلمانان حفظ کرد و آنان ـ تا هنگامی که مسلمان هستند ـ همواره رو به آن دارند و کعبه آمالشان در آن جا قرار دارد. نه تنها برای ادای فریضه حج ـ که بر هر مسلمان بالغ و توانایی واجب است ـ قصد آن شهر را کند، آنجا مرکز گردآمدن مسلمانان از تمامی نقاط جهان اسلام است، و از زمان ظهور اسلام تاکنون مکه مرکز فرهنگ اسلامی و عربی بوده و هیچ شهر دیگری شاهد چنین تجمع سالیانه عالمان در خود نیست.

عالمان از روزگاران نخست، از سرزمینهای گوناگون اسلامی راهی مکه می شدند تا علاوه بر ادای فریضه حج نیازهای دیگر خود را که مهمترین آنها افزایش توان علمی و بهره وری علمی و بهره وری علمی بوده برآورده سازند. این چنین است که می بینیم دانشمندی از دورترین نقاط شرق یا غرب راهی مکه می شود تا در آنجا با همتای خود که از مکان دور دیگری عازم مکه شده است، دیدار و مبادله علمی کند و با این کار تفاهم و وحدت و نزدیکی، بهره وری علمی، استمرار پیوندهای معرفتی و انتشار افکار و اندیشه ها در کشورهای مختلف اسلامی حاصل شود. با این تصور بود که عالمان اندلسی، تنها برای بجا آوردن فریضه حج راهی مکه نمی شدند. بلکه می رفتند تا دانش گستری کنند و ظرفیت علمی خود را افزایش دهند و حلقه اتصال علمی و فرهنگی میان شرق و غرب جهان اسلام باشند.

اگر پژوهشگر یامحققی برآن شود تادست به تحقیق و تألیفی در باره ارتباط اندلیسها با مکه در بعد فرهنگی بزند، متوجه می شود که مطلب گسترده تر از آنست که در آغاز پنداشته بود. ما به اختصار و گذرا نگاهی می کنیم به دوکتاب تا برخی از عالمانی را که طی قرنهای سوم تا هفتم هجری از اندلس راهی مکه شده اند، بشناسیم:

اولین کتاب «نفح الطیب» نوشته مقّری است و دومین کتاب «فهرست مارواه ابوبکر محمدبن خیرالاشبیلی» می باشد.

این عالمان در حقیقت پیکهای دانش و حاملان فرهنگ و معرفت بوده اند. کتابهای مذکور برخی از این عالمان را در قرن سوم چنین نام می برد:

۱ ـ یحیی بن یحیی لیثی (۲۳۴ ق) راوی موطّـأ مالک.

او در مکه از محضر سفیان بن عینیه و دیگران بهره برد و نزد آنان دانش آموخت.

۲ ـ ثابت بن حزم سرقسطی و پسرش قاسم که سال ۲۸۸ق به بعد در مکه به بهره گیری علمی و تلقّی حدیث مشغول بودند.

۳ ـ زکریابن خطاب تطیلی. در سال ۲۹۵ق از اندلس راهی مکه شد و در آن جا کتاب «النسب» نوشته دانشمند حجازی زبیربن بکار (متوفای سال ۲۵۶) را از زبان جرجانی که آن را از علی بن عبدالعزیز از مؤلف کتاب، روایت می کرد شنید۱ و فرا گرفت. همچنین او در مکه کتاب موطّـأ مالک را از ابراهیم بن سعید حذّاء شنید و فرا گرفت.

۴ ـ یحیی بن عبدالعزیز قرطبی (۲۹۵ ق) در مکه از علی بن عبدالعزیز علم آموخت و ازاو حدیث شنید.

۵ ـ قاسم بن اصبغ ( حدود ۲۴۷/۳۲۴ق). از نامدارترین علماست که در مکه نزد محمدبن اسماعیل الصائغ و علی بن عبدالعزیز تلمذ کرد و علم آموخت.

۶ ـ محمدبن عبدالله خولانی (متوفای ۲۹۵ق) در مکه نزد علی بن عبدالعزیز و دیگران تلمّذ کرد و دانش فرا گرفت.

* در قرن چهارم از جمله عالمانی که از اندلس راهی مکه شده اند. می توان اینان را نام برد:

۱ ـ محمدبن عبدالله بن یحیی (۲۸۴ ـ ۳۳۹)، از علمای بزرگوار اندلس و قاضیان بزرگ آن خطه و از کسانی است که در مکه، نزد ابن المنذر، عقیلی و ابن الاعرابی، تلمذ کرده است.

۲ ـ محمدبن احمد بن مفرج: در مکه به سال ۲۳۷ ق نزد ابن الاعرابی و دیگران تلمذ کرد و در جده و مدینه منوره نیز به تعلّم و دانش آموزی پرداخت.

۳ ـ عمربن عبدالملک بن سلیمان خولانی. ابن خیر در کتابش (الفهرست) نقل می کند که سنن ابی داوود را به سند خود از عمر روایت می کند و او نیز در مکه طی سالهای ۳۳۹ و ۳۴۰ ق ازابن الاعرابی روایت کرده و اخذ نموده است.

۴ ـ عبدالرحمان بن خلف اقلیشی. در سال ۳۴۹ راهی مکه گشت و در آن جا نزد ابوبکر آجری و ابوحفصی جمحی به تلمذ و کسب علم پرداخت.

۵ ـ منذربن سعید بلوطی (متوفای سال ۳۵۵ ق). در مکه نزد محمدبن المنذر نیشابوری اخذ علم و به سندش از او کتاب «الاشراف» در اختلاف علما را روایت نمود.

۶ ـ همچنین ابن خیر کتاب صحیح بخاری را روایت می کند و سند خود را به محمدبن احمد مروزی در مکه به سال ۳۵۳ ق می رساند و این یک نیز سند خود را به بخاری متصل می کند.

۷ ـ ابن خیر کتاب «تاریخ البرقی فی رجال الموطأ» را به سند خود از علی بن احمدبن شعیب در مکه به سال ۳۸۹ روایت می کند و او نیز سند خود را به مؤلف نسبت می دهد.

* در قرن پنجم نیز برخی از عالمان اندلسی که راهی مکه شده اند بدین قرارند.

۱ ـ عبدالوهاب بن محمد قرطبی مقَّری.(۴۰۳ ـ ۴۶۱) در مکه نزد ابوالعباس کازرینی، علم آموخت.

۲ ـ عمربن محمد سجزی که ابن خیر صحیح مسلم را از او روایت می کند و تاریخ این اخذ و نقل ۴۰۳ هجری و محل آن مکه است.

۳ ـ ابن خیر اشبیلی کتاب «سیره النبی ـ صلی الله علیه و آل و سلم ـ نوشته ابن طرخان تیمی را به سند خود از محمدبن احمدبن عیسی بن منظور روایت می کند و ابن منظور نیز این کتاب را در مسجدالحرام در کنار «باب الندوه» به سال ۴۳۱ ق، نزد ابوذر عبدابن احمد هروی قرائت کرده است.

۴ ـ همچنین ابن خیر «سنن ترمذی» را به سند خود از محمدبن احمد اردستانی که به سال ۴۵۵ نزد او خوانده است روایت می کند و سند آن را به مؤلف می رساند.

۵ ـ باز این خیر کتاب «التلخیص فی القراءات الثمان» نوشته عبدالکریم بن عبدالصمد طبری مکّی را به سند خود از احمدبن شعبان مُصّری از مؤلف آن روایت می کند. وی این کتاب را در سال ۴۷۳ در مکه نزد شیخ خود قرائت کرده و اجازه روایت آن را گرفته است.

۶ ـ محمدبن عبدالرحمان اشبیلی (متوفای حدود سال ۴۵۰ق) در مکه نزد رزین بن معاویه پیشوای مالکیان، به اخذ علم پرداخت.

۷ ـ عمربن حسن هوزنی( متوفای ۴۶۰ ق) در راه خود به سوی مکه کتاب صحیح بخاری» را استماع کرد و روایت او را بسیاری از علمای اندلسی نقل و ضبط کردند.

* در قرن ششم نیز عالمان بسیاری از اندلس راهی مکه مکرمه شدند که برخی از آنان عبارتند از:

۱ ـ محمدبن حسین میورقی. در مکه به سال ۵۱۷ ق نزد عبدالله بن محمد بیضاوی و عبدالملک بن ابی مسلم نهاوندی به دانش آموزی پرداخت.

۲ ـ محمدبن یوسف مرسی، در مکه به سال ۵۲۱ ق از رزین بن معاویه کسب علم و تلقی حدیث نمود.

۳ ـ محمدبن عبدالله بن العربی (۴۶۸ ـ ۵۴۳). پیشوای بزرگوار مالکیان و دارای تألیفات بسیار در علم حدیث و جز آن، در مکه از حسین طبری و ابن طلحه و ابن بندار علم و حدیث فرا گرفت و سفرنامه ای به شرق نیز دارد که ابن رشید فهری و دیگران از آن نقل قول کرده اند.

بخشی از آن را نیز استاد دکتر احسان عباسی حدود سه سال قبل در مجله «الابحاث» منتشر کرده است که با بخشی که کتانی آن را یاد کرده و در کتابخانه اش در «خزانه الرباط» موجود است، چندان تفاوتی ندارد.

۴ ـ احمدبن عیسی، در مکه به سال ۵۴۷ ق «جامع ترمذی» را نزد ابوالفتح کرخی فرا گرفت و از او استماع کرد.

۵ ـ طارق بن موسی بن یعیش (متوفای سال ۵۴۹ق) در مکه از حسین بن علی طبری و عبدالباقی زهری، کسب علم و حدیث کرد و از او کتاب «الاحیاء» را که از مؤلفش غزالی روایت می کرد، فرا گرفت و استماع کرد.

۶ ـ خلف بن فرج بن خلف، در مکه رزین بن معاویه اندلسی مکی را به سال ۵۰۵ ملاقات کرد و از او کتابش «تجرید الصحاح» را نقل نمود.

۷ ـ حسین بن محمد بن حسن انصاری (متوفای سال ۵۸۵ ق). در مکه صحیح بخاری را به سند خود از علی بن حمید طرابلسی، روایت نمود.

۸ ـ مساعدبن احمدبن مساعد اصبحی (۴۶۸ ـ ۵۴۵)، در مکه با ابوعبدالله طبری دیدار و از او صحیح مسلم را روایت کرد. همچنین او با ابومحمدبن العرجاء، ابوبکربن الولید طرطوشی و یاران امام محمد غزّالی دیدار کرد و از جمله کسانی است که با زنی به نام «صَباح» کنار «باب الصفا» ملاقات نمود و نزد او برخی متون تفاسیر را قرائت کرد. روزی به شعری که به عنوان شاهد در تفسیر آمده بود برخوردند. صباح پرسید گوینده این شعر کیست؟ از ابومحمدبن العرجاء پرسیدند و او اظهار بی خبری کرد و گفت سراینده آن را نمی شناسد. صباح بداهتا قطعه زیر را سرود:

«خورشید دو ستارت شبانگاه طلوع کرد و پرتوافشانی نمود و خورشیدی که بی غروب است. خورشید روز در شب غروب می کند و خورشید دلها همیشه تابان و بدون غروب است.

۹ ـ محمدبن جبیر(۵۴۰ ـ ۵۹۹) نویسنده سفرنامه معروف است. از اشعار زیبا و لطیفش قطعه ذیل است:

«نشانه های خانه هدایت در مکه در حالی که نور برآن پرتو افکنده بود، برمن آشکار شد و من با عشق و شوق احرام بستم و قلبم را به عنوان قربانی هدیه کردم.

ابن جبیر در سفرنامه اش از مکه و علمای آن سخن می گوید.

۱۰ ـ ابراهیم بن منبه غافقی به سال ۵۵۵ ق در مکه صحیح بخاری را از سلطان بن ابراهیم مقدسی به روایت زنی به نام کریمه مروزی استماع کرد و فرا گرفت. از ابوذر هروی که از علمای مکه است. منقول است که می گفت:

«بر شما باد روایت «کریمه»؛ زیرا او صحیح بخاری را از طریق ابوالهیثم نقل می کند.» مراد او آن بود که این زن صحیح بخاری را با اسنادی عالی و خدشه ناپذیر روایت می کند.

* برخی از مشهورترین عالمان قرن هفتم که به مکه سفر کرده اند، عبارتند از:

۱ ـ محمدبن عمربن محمد معروف به ابن رُشَید (۶۵۷ ـ ۷۲۱). او از نامدارترین علمای اندلس است و سفری به سرزمینهای شرق داشت و بسیاری از دیده ها و مشاهدات خود را در کتابی نوشت و آن را «مل ء العیبه» نام گذاشت. این کتاب در پنج بخش است که چهار بخش آن به خط خود مؤلف موجود است. او بخشی از این کتاب را به حجاز اختصاص داده و در آن مسائل بسیاری از احوال و وضعیت آن جا را بازگو نموده است و همچنین عالمانی را که در آن خطه دیدار نموده. ذکر کرده است. ما این بخش را در جلد سوم از مجله «العرب» چاپ و منتشر کرده ایم.

۲ ـ محمدبن ابراهیم بن غصن اشبیلی (۶۳۱ ـ ۷۲۳) از علمای بزرگ اندلس بود. برای ادای فریضه حج عازم مکه شد و درآن جا به تعلیم پرداخت و قرآن کریم را آموزش داد و از کسانی که نزد او به تعلّم پرداختند، شیخ خلیل پیشوای مالکیان و شهاب الدین طبری پیشوای حنفیان را می توان نام برد.

اینها نمونه های گذرایی بودند از ارتباط علمای دورترین نقاط جهان اسلام به مکه مکرمه. تا چه رسد به ارتباط جاهای نزدیکتر. چه بسا سؤال شود که عالمان عراق، شام ومصر، تا چه حدی با مکه ارتباط داشتند؟ پاسخ آنست که ارتباط این سرزمینها با «ام القری قابل بیان در صفحات معدودی نیست، بلکه نیاز به مجلدات جداگانه ای دارد. در این جا ناچاریم هرچند به اختصار از ارتباط این سرزمینهای سه گانه که در بردارنده عالمان بسیار و امتحانات زندگی راحت و آرامی برای آنان بود سخن بگوییم. آنان راه دیگری پیش گرفتند که تفصیل آن نیاز به مجال دیگری دارد.

در جنوب شبه جزیره که از نظر شیوه زندگی اجتماعی به ساکنان حرمین شریفین، نزدیک بود و این نزدیکی در شیوه زندگی همواره از وسائل نزدیکی اندیشه و افکار است، چه اثری حاصل شد؟

پاسخ آنست که در قرنهای سوم و چهارم در یمن علامه و دانشمند بزرگواری پدیدار شد که کشورش را ترک نگفت. با این حال تألیفاتش در زمان حیاتش به اندلس رسید، او حسن بن احمد همدانی است.۲

در مؤلفاتش اشاراتی دارد که پرده از روی فعالیت و حیات فرهنگی در مکه برمی دارد. همدانی «السیره النبویه» تألیف محمدبن اسحاق را از عالمی مکی به نام خضربن محمدبن داوود، روایت نمود. در مشرق سیره نبویه محمدبن اسحاق به روایت عبدالملک بن هشام از بکائی از مؤلف معروف است و در مغرب این سیره به روایت ابن بکیر شناخته شده است. لیکن تا آن جا که می دانم روایت مکیّان و نقل خضر را تنها همدانی روایت کرده است. البته آنان روایت یا روایات دیگری نیز دارند که در کتابهای ازرقی و فاکهی در باره مکه به آنها اشاراتی شده است.

در این جا مسأله بسیار با اهمیتی در حفظ و نشر فرهنگ اسلامی وجود دارد که ندیده ام هیچ یک از پژوهشگران به آن پرداخته باشند، و آن نقشی است که علمای اندلس در حفظ بخش بزرگی از میراث فرهنگ اسلامی ایفا کرده اند. آنان در سفرهایشان به مکه مطالبی را فرا گرفتند و با عالمانی دیدار کردند و در بازگشتشان آنها را ثبت و منتشر کردند و بعدها جهان اسلام تنها از این طریق توانست این مواریث را بازشناسد و حفظ کند. برای مثال به سه تن از علمای شبه جزیره اشاره می کنم که عالمان اندلسی آنان را شناختند و آثارشان را نقل کردند و عالمان مشرق زمین تنها از طریق این عالمان بودند که آنان را شناختند. این سه تن عبارتند از محمدبن اسحاق فاکهی۳ مورّخ اهل مکه، ابوعلی، هارون بن زکریا هَجَری۴ و حسن بن احمد همدانی، مورّخ و عالم یمنی.

علمای مغرب در نوشتن سفرنامه های خود بر دیگران پیشی گرفتند و زبانزد این کار گشتند. شاید علت آن، دوربودن آن سرزمین از مراکز فرهنگی و محافل علمی در حجاز و شام و عراق در دوران نخستین و مصر و استانبول در دوران اخیر بوده باشد. در این مراکز و محافل بود که فرهنگ اسلامی نخست ریشه دوانید و پاگرفت و گسترش یافت و به همه جا منتشر گشت. سرزمین مغرب بزرگ باتمامی کشورهای آن از جمله اندلس، هرچند در دوران شکوفایی خود به رود پرخروش فرهنگ اسلامی پیوستند و بر شتاب آن افزودند؛ لیکن علمای آن به این مراکز بویژه مکه و مدینه به چشم دیگری می نگریستند و آن جاها را محط رجال و غایت آمال و کعبه مقصود خود می شناختند و تنها برای برآوردن فریضه حج عازم آن خطه نمی شدند. که آن سرزمین را محلی برای دانش اندوزی، برآوردن نیازهای معنوی و شرکت در بزرگترین گردهم آیی و دیدار با عالمان می دانستند.

برای گفتگو از توجه عالمان مغربی به تدوین مشاهدات سفرهایشان به مجال بیشتری نیاز است. لیکن کافی است بدین مناسبت اشاره کوتاهی به یکی از این سفرنامه ها کنم.

پژوهشگر تاریخ فرهنگ، هنگام تحقیق متوجه می شود که از قرن یازدهم هجری تا پایان قرن سیزدهم که جمود و درجازدن برتمام جنبه های فرهنگ حاکم شده بود، ادبیات سفرنامه نویسی شکوفا می گردد.

گمان نمی کنم سخنی را که در «نشست مورّخ اندلسی، ابن حیان» که در رباط آخرماه محرم همین امسال (۱۴۰۲ ق) برگزار شده بود. به زبان آوردم دور از حقیقت باشد:

«سفرنامه های ابن بطوطه و ابن جبیر ـ با تمام ارزشمندی که دارند ـ نمی توانند آینه تمام نمای دیگر سفرنامه های علمای مغرب باشند و پژوهشگران در هریک ازآنها با اطلاعاتی جدید و خاص و کامل در باره شبه جزیره و احوال آن روبرو می شوند.»

مبالغه نیست اگر گفته شود در سفرنامه های ابن رُشَید فهری، تحیببی، عبدری، عیاشی، احمدبن ناصر دَرعی و محمدبن عبدالسلام دَرعی و کسان دیگری که تا پایان قرن سیزدهم دست به نوشتن سفرنامه زدند، دقیق ترین، کاملترین، و معتبرترین منابع برای بررسی شهرهای ارجمند مکه و مدینه، از جهات اجتماعی، اقتصادی،و فرهنگی به شمار می روند و تاکنون به پژوهشگری برنخورده ام که به این سفرنامه ها به عنوان فراگردی که در موضوع خود رو به تکامل است و به کمال نزدیکتر می شود بنگرد.

معروفترین سفرنامه های حج

تنها مجال آن باقی است تا به ذکر مهمترین سفرنامه های حج که امکان دانستن آن برای هر محققی ممکن است بپردازیم. مطالب بسیاری از این سفرنامه ها که مربوط به حج است به صورت خلاصه در مجله «العرب» به چاپ رسیده و منتشر شده است.

سفرنامه ابن جبیر

محمدبن احمدبن جبیر کنانی اندلسی (۵۲۸ ـ ۶۷۰ ق) مشاهدات و دیده های خود را در سفری که سالهای ۵۷۸ ـ ۵۸۱ ق) داشته خود ـ و به قولی یکی از شاگردانش ـ نوشت و این سفرنامه همان رحله ابن جبیر» معروف است. این سفرنامه بارها چاپ شد و مورد بررسی برخی پژوهشگران از جمله استاد عبدالقدوس انصاری قرار گرفت. نامبرده تحقیق خود را به نام «مع ابن جبیر» فی رحلته» منتشر کرده است.

سفرنامه ابن رُشیَد

نامش محمدبن عمربن رُشَید فهری بستی اندلسی (۶۵۷ ـ ۷۲۱ق) است. او از مصر و شام و حجاز دیدار کرد و از طریق شام در ۲۳ ذیقعده سال ۶۸۴ به مدینه منوره رسید و پس از ادای فریضه حج در ۲۸ ذیحجه سال ۶۸۴ از مدینه بازگشت و از «عقبه» در ۲۵ محرم سال ۶۸۵ گذشت و به ساحل رسید.

با آنکه علمای پیشین به سفرنامه ابن رشید که آن را «مل ء العیبه، فیما جمع بطول الغیبه، فی الوجهتین الکریمتین الی مکه و طیبه» نام نهاده بود توجه و عنایت خاصی داشتند. لیکن همه آن ـ که از مفصلترین و کاملترین سفرنامه هاست ـ به دست ما نرسیده است و اجزاء بجا مانده ظاهرا به خط خود مؤلف است. دوست ما استاد محمد حبیب بن خوجه مفتی کشور تونس، مشغول تحقیق و تصحیح این سفرنامه است و در ۱۴ ماه ربیع الاول سال ۱۴۰۲ق به من خبر داد که دو بخش از آن را چاپ کرده است.

سفرنامه عبدری

محمدبن محمدبن علی عبدری حیحی ـ منسوب به حاحه (برخلاف قاعده نسبت) قبیله ای از بربر در مغرب دور از عالمان قرن هفتم بود.

او در سال ۶۸۹ق از طریق ساحل عازم مکه شد و بر مصر گذر کرد و این راه را منزل به منزل توصیف نمود و از سفرنامه ابن جبیر سود جست و مطالبی در سفرنامه اش ذکر کرد که در سفرنامه ابن جبیر نیامده است.

این سفرنامه با تحقیق محمد الفاسی در سال ۱۳۸۸ق (۱۹۶۸م) در شهر رباط چاپ و منتشر شده است.

سفرنامه تجیبی

قاسم بن یوسف بن علی بستی تجیبی (۶۷۰ ـ ۷۳۰ق)، در سال ۶۹۶ از طریق دریا به مکه مشرف شد. او از «عیذاب» حرکت کرد و پس از ۲۴روز سفر دریایی در ۸رمضان آن سال به بندره ابحر» یکی ازبنادر «جده» رسید.

اکنون نسخه کاملی از این سفرنامه موجود نیست، بلکه تنها بخشی از آن بجا مانده است که از توصیف شهر «قاهره» شروع و به اقامت در «منی» ختم می گردد. این بخش را دوست ما استاد عبدالحفیظ منصور تحقیق و در ۵۵۷ صفحه در تونس چاپ و منتشر کرده است.

سفرنامه ابن بطوطه

نامش محمدبن عبدالله بن محمد لواتی طنجی(۷۰۳ ـ ۷۷۹ق)، معروف به ابن بطّوطه (با تشدید طای ضمه دار) است و سفرنامه اش بسیار مفصل و گسترده است. او به سرزمینهای اسلامی و کشورهای مشرق در دوران خود سفر کرد و سفرش بیست و هفت سال طول کشید و از سال ۷۲۵ق آغاز گشت.

محمدبن جزی کلبی در سال ۷۵۶ در شهر «فاس» مشاهدات ابن بطوطه را از او شنید و آن را مکتوب کرد و بر آن نام «تحفه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.