پاورپوینت کامل زمزمه زمزم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زمزمه زمزم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زمزمه زمزم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زمزمه زمزم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۸۴

زان زمزمه ای شنید گوشم*کاورد چو زمزمی بجوشم

«نظامی»

زمزم مرکّب از دو «زم» و در لغت به معنای آهسته، آهسته و یا آب فراوان(۱) و در اصطلاح نام چشمه و یا چاهی درمکّه نزدیک
خانه کعبه است که پیشینه تاریخی آن، به دوران حضرت ابراهیم ـ ع ـ باز می گردد، آن گاه که آن حضرت به فرمان خداوند همسرش
هاجر را به همراه اسماعیل، که کودکی شیرخوار بود، به سرزمین بی آب و علفِ مکه آورده و خود برای انجام مأموریتی الهی آن دیار را
ترک نمود. تا آن که اندوخته غذا و آب مادر و فرزند به پایان رسید و هاجر نگران از جان کودک خویش به جستجوی آب پرداخت.

پیدایش زمزم

تاریخ نویسان، پیدایش زمزم را بگونه های مختلف نقل کرده اند؛ برخی گویند: هاجر در بین دو کوه صفا و مروه، هفت بار آمد و
شد نموده، به دنبال فریادرسی می گشت که ناگهان، صدایی شنید و آن صدای جبرائیل بود. این فرشته الهی هاجر را همراهی کرده،
هر دو کنار اسماعیل آمدند، سپس جبرائیل با پای خود و یا با بال خویش بر زمین زد و چشمه ای جوشید و آب جاری شد، هاجر که
گمان می کرد آب به زودی خشک می شود، با جمع آوری خاک و شن، اطراف آن حوضچه ای ایجاد کرد تا آب ذخیره شود و درون آن
بماند و او و فرزندش سیراب شده، در آینده نیز تشنه نمانند.

با پیدایش زمزم، پرندگانِ آن سرزمین خشک، از وجود آب با خبر و در اطراف آن جمع شدند. سر و صدا و پرواز پرندگان در
حوالی زمزم کاروان جُرهمیان را که از آن مسیر می گذشتند، به سوی خود کشاند، آنان در کمال ناباوری، پیش روی خود آبی گوارا
دیدند، از آن نوشیده، ظرف های خود را نیز پر کردند و از آن پس زمزم شهرت یافت.(۲)

در تاریخ آمده است که: جرهمیان حرمت حرم و خانه کعبه را رعایت نکرده، آن را خوار و سبک می شمردند و اموالی را که به
کعبه هدیه می شد به ناحق می بردند و چون دانستند ولایت و ریاست کعبه از دست آنان خارج خواهد شد، رئیس ایشان عمرو بن
حارث بن مضاض دستور داد حجرالاسود را از رکن خانه برداشته و دو برّه آهوی زرّینی را که از آنِ کعبه بود و آن را «غزالی الکعبه»
می نامیدند و دیگر سلاح هایی را که در آن خانه وجود داشت برداشته در چاه زمزم پنهان کردند و چاه را نیز از خاک پرکرده، بصورت
زمین همواری درآوردند و رفته رفته مکان آن فراموش گردید.(۳)

حفر زمزم به دست عبدالمطلب

پس از جرهمیان، قبیله خزاعه روی کار آمدند و زمزم همچنان ناشناخته باقی مانده بود، عبدالمطّلب بن هاشم این افتخار را
یافت تا بار دیگر زمزم را شناسایی و حفر کند. در تاریخ آمده است: کسی در خواب به عبدالمطّلب گفت: زمزم را، که اندوخته نهانی
شیخ الأنبیاء ابراهیم خلیل است، حفر نماید، عبدالمطّلب بیدار شد و از خدا خواست تا موضوع را برای وی روشن فرماید. بار دیگر
شخصی را در خواب دید که به او می گوید: «زمزم را کنار لانه مورچگان، و آنجا که کلاغی نوک بر زمین می زند حفر کن».

عبدالمطّلب برخاست و به مسجد رفت و آنجا نشست تا نشانه هایی را که برای او نام برده شده بود، ببیند. در این هنگام، میان
دو بت «إساف» و «نائله» کلاغی را دید که نوک بر زمین می زند و در کنار آن نیز لانه مورچگان قرار دارد، عبدالمطّلب بیل و کلنگ
برداشت تا چاه را حفر کند، بت پرستان آمده، گفتند: ما در این مکان برای بت های خود قربانی می کنیم و اجازه نخواهیم داد چاهی
حفر نمایی! برخی قریشیان عبدالمطلب و فرزندش حارث ـ که در آن زمان تنها فرزند او بود ـ را مسخره کرده، از ادامه کار باز
می داشتند، جمعی دیگر نیز از او دفاع کرده، مردم را از آزار مانع می شدند. عبدالمطلب با اظهار این سخن، که «من مأمورم» به کار خود
ادامه داد. وقتی سنگچین چاه آشکار شد، تکبیر گفت و دانست که به او صحیح الهام شده است و چون چاه را بیشتر کَنْد، دو آهوی
زرّین در آن یافت و آن همان دو مجسمه ای بود که جُرْهمیان به هنگام خروج از مکه در چاه زمزم انداخته بودند و نیز درآن چاه
شمشیرهایی رویین(۴) و سپرهایی یافت شد.

پس از پایان یافتن کار و آشکار شدن آب، عبدالمطلب کنار چاه زمزم حوضی ساخت و خود و پسرش از آن آب کشیده، در
حوض می ریختند و به حاجیان می دادند.(۵)

این داستان تاریخی را ابن اسحاق از زبان علی بن ابیطالب ـ ع ـ بگونه دیگر آورده است:

عبدالمطلب گفت: در حِجْر خوابیده بودم، ناگهان، کسی ـ در خواب ـ نزد من آمد و گفت: طیبه را حفر کن. به او گفتم: طیبه
چیست؟ پاسخ نداد و از نزدم رفت! فردای آن روز باز در همان مکان خُفتم که این بار نیز همان کس آمد و گفت: بَرّه را حفر کن.
گفتم: برّه چیست؟ پاسخ نداد و رفت! فردای آن روز نیز به همان مکان آمده، خوابیدم. بار دیگر همان کس آمد و گفت: مضنونه را
حفر کن! گفتم مضنونه چیست؟ او بدون آن که پاسخی دهد، رفت. فردای آن روز هم در همان مکان خفتم که باز همان کس
آمد و گفت: زمزم را حفر کن. گفتم: زمزم چیست؟ گفت: چاهی که نه خشک شده و نه از آب آن کاسته خواهد شد و حاجیان
زیادی را سیراب می کند و آن بین سرگین و خون، در کنار خانه مورچگان و آنجا که زَغَن زمین را گود کرده، قرار دارد! پس چون
خصوصیات و مکان زمزم را دانست و فهمید که بر او راست گفته شده، همراه با فرزندش ـ حارث ـ اقدام به حفر آن نمود.(۶)

شاعری در عظمت عبدالمطلب، آن گاه که به حفر زمزم فرمان داده شد، این اشعار را سروده است:

ثم ادْع بالماء الرَّوِی غَیْرِ الْکَدِر*ْیَسْقی
حَجیجَ اللّه فی کُلِّ مَبَرّ

لیس یُخاف منه شـئ ما عَمَرْ(۷)

سپس آب فراوان شیرین و صاف را طلب کن که در هر موسم حج، حاجیان زیادی را سیراب گرداند و تا آن آب وجود دارد از
آن نترسند ـ آزاری به کسی نرساند ـ .

عبدالمطلب پس از حفر زمزم و دست یابی به آب، سقایت حاجیان را احیا نموده، آن را در اختیار داشت.(۸)

یونس بن بکیر گفته است که عبدالمطلب هنگام حفر زمزم این اشعار را می خواند:

اللهم أنت الملکُ المحمود*ربی أنت المبدئ والمعید

و ممسک الاسیه الجلمود*من عندک الطارفُ والتلید

ان شئت ألَهمت کما ترید*لموضع الحِلْیه والحدید

فبیِّن القوم لما تریدانی* نذرت العاهد المحمود

اجعله ربِّ لی فلا أعود(۹)

زمزم و ایرانیان

مسعودی در زمینه پیشینه تاریخی زمزم قبل از اسلام این چنین نوشته است:

ایرانیان قدیم به احترام خانه کعبه و جدشان ابراهیم ـ علیه السلام ـ و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش به زیارت
بیت الحرام می رفتند و بر آن طواف می بردند. آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان
سرملوک ساسانی بود. ساسان پدر این سلسله بود که عنوان از انتساب او دارند (چون ملوک مروانی که انتساب از مروان دارند و
خلیفگان عباسی که نسبت به عباس بن عبدالمطلب می برند) و چون ساسان به زیارت خانه رفتی طواف بردی و بر چاه
اسماعیل زمزمه کردی. گویند به سبب زمزمه ای که او و دیگر ایرانیان بر سر چاه می کرده اند(۱۰) آن را زمزم گفته اند و این نام
معلوم می دارد که زمزمه ایشان بر سر چاه مکرر و بسیار بوده است.

یک شاعر قدیمی در این زمینه گوید:

ایرانیان از روزگاران قدیم بر سر زمزم، زمزمه می کرده اند، یکی از شاعران ایرانی پس از ظهور اسلام نیز به این موضوع بالیده،
ضمن قصیده ای گوید:

«و ما از قدیم پیوسته به حج خانه می آمدیم و همدیگر را در ابطح به حال ایمنی دیدار می کردیم و ساسان پسر بابک همی راه
پیمود تا به خانه کهن رسید که از روی دینداری طواف کند. طواف کرد و به نزد چاه اسماعیل که آبخوران را سیراب می کند زمزمه
کرد».

ایرانیان در آغاز روزگار، مال و گوهر و شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه می کردند. همین ساسان پسر بابک دو آهوی طلا
و جواهر با چند شمشیر و طلای فراوان هدیه کعبه کرد که در چاه زمزم مدفون شد. بعضی مؤلفان تاریخ و دیگر کتب سرگذشت، بر
این رفته اند که این چیزها را جرهمیان به هنگام اقامت در مکه هدیه کرده اند. و حال آن که جرهمیان مالی نداشتند که این چیزها
بدیشان نسبت داده شود. شاید از دیگران بوده است، و خدا بهتر داند.(۱۱)

نذر عبدالمطّلب

عبدالمطلب هنگام حفر زمزم نذر کرد که اگر این مأموریت را به خوبی پایان برد وخداوند ده فرزند به او عنایت کند یکی از آن
فرزندان را در راه خدا، نزد کعبه قربانی نماید.(۱۲) خداوند ده پسر، به او ارزانی داشت. این ده فرزند عبارتند از: حارث، زبیر، حَجْل، ضرار،
مقوّم، ابولهب، عباس، حمزه، ابوطالب و عبداللّه.(۱۳)

وی روزی تمامی فرزندان را جمع نموده، آنان را از نذر خود آگاه ساخت و از ایشان خواست وسیله وفا به نذر او را فراهم کنند
آنان نیز براساس رسم موجود آن زمان، هر یک تیری چوبین برگرفتند و نام خویش را بر آن نوشته، نزد عبدالمطلب آوردند.
عبدالمطلب نیز آنها را برداشته همراه با فرزندانش به مکانی که بت هبل در آنجا قرار داشت آمدند، سرانجام قرعه زدند و قرعه به نام
عبداللّه کوچکترین و عزیزترین فرزند عبدالمطلب درآمد. زمانی که عبدالمطلب خواست، برای وفا کردن به نذر خویش اقدام کند،
مغیره بن عبداللّه مخزومی دایی عبداللّه و تعداد دیگری از بزرگان قریش، او را از این کار منع نموده، اظهار داشتند: اگر چنین کنی از
فردا روز، کشتن پسران در میان ما سنّت خواهد شد. سپس عبدالمطلب با نظرخواهی از دیگران، ده شتر را در نظر گرفته، میان
عبدالله و شتران قرعه زد که قرعه به نام عبداللّه افتاد. پس بر تعداد شتران افزود تا به یکصد شتر رسید آنگاه قرعه زد و قرعه به نام
شتران افتاد، سپس آن را سه مرتبه تکرار کرد و باز نتیجه همان شد. پس از آن عبدالمطلب یکصد شتر را قربانی نمود و گوشت آن را
به مردم داد. لیکن خود و فرزندانش از آن نخوردند.(۱۴)

چاه های مکّه

قبل از پیدایش زمزم، چاه هایی در مکه وجود داشته که اسامی برخی از آنها چنین است: ۱ ـ کر آدم ۲ ـ مفجر ۳ ـ بذَّرْ ۴ ـ
سَجْلَه ۵ ـ طَوِیّ ۶ ـ جَفْر ۷ ـ ام جعلان ۸ ـ علوق ۹ ـ شُفَیّه ۱۰ ـ سَنْبله ۱۱ ـ ام حردان ۱۲ ـ رَمْرَم ۱۳ ـ غَمْر ۱۴ ـ سیره.

در دوره جاهلی و پس از پیدایش زمزم نیز، تعدادی چاه به اسامی، «اسود»، «رکایا قدامه» «حُویطب»، «خالصه» و «زهیر» در
مکه حفر شده است.

پس از اسلام نیز، با توجه به کمبود آب در مکه و نیاز شدید مردم به آن، چاه های فراوانی حفر کرده اند که اسامی برخی از آنها
عبارت است از: ۱ ـ یاقوته، ۲ ـ عمرو بن عثمان، ۳ ـ شرکاء، ۴ ـ عکرمه، ۵ ـ صلا، ۶ ـ طلوب، ۷ ـ ابی موسی، ۸ ـ شوذبْ، ۹ ـ بُرود، ۱۰
ـ وردان، ۱۱ ـ صَلاصلْ، ۱۲ ـ بکّار، ۱۳ ـ سقیا.(۱۵)

ازرقی به نقل از مجاهد گفته است:

از در کعبه که وارد شوی در سمت راست آن، چاهی عمیق وجود داشته که آن را ابراهیم خلیل الرحمان و اسماعیل، آن گاه که
پایه های کعبه را بالا می بردند، حفر نمودند، و هر سیم و زر و زیوری که به کعبه هدیه می کردند را درون آن چاه می نهادند. در آن
روزگار کعبه سقف نداشت.(۱۶)

زمزم از آن رو که در مسجدالحرام واقع شده و آبی گواراتر از چاه های دیگر مکه داشته و چاهی بوده که بخاطر اسماعیل فرزند
ابراهیم خلیل بوجود آمده است، رفته رفته از اهمیّت خاصی برخوردار شد، و دیگر چاه های مکّه تا حدودی متروک ماندند، و بخاطر
همین اهمیّت زمزم بوده که فرزندان عبدمناف بر قریش و دیگر اعراب، فخر می کردند.

مسافر بن ابی عَمْروبن اُمیَّهِ بن عبد شَمْس بن عَبْد مناف در اشعاری که در این زمینه سروده است می گوید:

وَرَثْنا المجدَ مِن آبائنا فَنَمی بنا صُعُداً*ألَم نَسْقِ الْحَجیجَ وَ نَنْحَر الدَّلاّفَه الرُّفدا

و نُلقی عِند تَصْریف الْمَنایا شُدَّداً رُفُدا*ًفَاِنْ نَهْلِک فَلم نُمْلَک و من ذا خالِدٌ أبدا

و زمزم فی اَرُومَتِنا وَ نَفْقأ عَیْنَ مَنْ حَسَداً(۱۷)

حُذَیفْه بن غانم نیز گفته است:

و ساقی الحَجیج ثم لِلْخَیر هاشم*و عبد مناف ذلک السیّد الفِهْر

طَویَ زمزماً عند المقام فاصْبَحَتْ*سِقایَتُه فَخْراً عَلی کُلّ ذی فَخْرٍ(۱۸)

خُوَیلد بن أسد بن عبدالعُزّی اشعاری دارد که در آن برای زمزم سابقه ای از زمان حضرت آدم ـ ع ـ نقل کرده است:

أقول، و ما قولی علیکم بسُبّه*إلیک بن سلمی أنت حافر زمزم

حفیره ابراهیم یوم ابن هاجر*و رکضه جبریل علی عهد آدم(۱۹)

فضل بن عباس اللهبی نیز درباره زمزم گفته است:

وَلَنا حَوْضان لَمْ یُعْطِهما*غَیرَنا اللّهُ وَ مَجْد قَدٌ تَلَد

حَوضُنَا الْکَوْثَرُ حَقُّ المُصْطَفی*یُرْغِمُ اللّهُ بِهِ اَهْلَ الْحَسَد

وَ لَنا زَمْزَمُ حَوْضٌ قَدْ بَدا*حَیْثُ مَبْنَی البَیْتِ فی خَیْرِ بَلَد(۲۰)

اسامی زمزم

زمزم بلحاظ اهمیت و جایگاهی که از زمان حضرت ابراهیم ـ ع ـ تاکنون داشته، نام های فراوانی برای آن ذکر کرده اند: برخی
از این اسامی را امام صادق ـ ع ـ این چنین فرموده اند: ۱ ـ رَکْضَهُ جَبْرَئیل ۲ ـ سقیا اسماعیل ۳ ـ حفیره عبدالمطلب ۴ ـ المصونه
(مضنونه) ۵ ـ سقیا ۶ ـ طعام طعم ۷ ـ شفاء سقم.(۲۱)

اسامی دیگر آن عبارت است از: ۸ ـ زَمَّم ۹ ـ زُمِّزْم ۱۰ ـ زُمازِم ۱۱ ـ هزمـه جبرائیـل ۱۲ ـ هَزْمَهُ المَلَکِ ۱۳ ـ الشُّباعه و شُباعه
۱۴ ـ برّه ۱۵ ـ تُکْتَم ۱۶ ـ شراب الأبرار ۱۷ ـ طعام الأبـرار(۲۲) ۱۸ ـ سقیـا اللّه اسمـاعیـل ۱۹ ـ لاشـرق ۲۰ـ لاتـدم ۲۱ ـ هـی بـرکـه ۲۲
ـ سیـدّه ۲۳ ـ نافعـه ۲۴ ـ عـونـه ۲۵ ـ بشری ۲۶ ـ صـافیـه ۲۷ ـ عصمـه ۲۸ ـ سالمـه ۲۹ ـ میمـونـه ۳۰ ـ مبـارکـه ۳۱ ـ کـافیـه ۳۲ ـ
عافیـه ۳۳ ـ مغـذّیه ۳۴ ـ طاهـره ۳۵ ـ مفـدّاه ۳۶ ـ حـرمیـه ۳۷ ـ مرویـه ۳۸ ـ مؤنسه ۳۹ ـ طیبـه ۴۰ ـ شُبّاعه العیـال ۴۱ ـ قریـه النمل
۴۲ ـ نقره الغراب ۴۳ ـ هزمه اسماعیل ۴۴ ـ حفیره العباس(۲۳).

ابن بری برای زمزم تنها دوازده نام را برشمرده و «الرّاء» و «مکتومه» را نیز در شمار آن اسامی آورده است.(۲۴)

ژرفای زمزم

ازرقی گفته است: عمق و ژرفای زمزم از بالا تا پایین آن شصت ذراع است در درون چاه، آب از سه نقطه جاری است، یکی
مقابل حجرالأسود، دیگری برابر صفا و ابوقبیس و سوّمی مقابل مروه.

در سال های ۲۲۳ و ۲۲۴ که احتمال خشک شدن زمزم می رفت، محمد بن ضحاک والی عمر بن فرج رُخّجی سمت ریاست
برید ـ پُست ـ مکه و اطراف آن را عهده دار شد، وی نُه ذراع دیگر بر گودی آن افزود، و مقداری نیز از زمین اطراف عمق چاه را کند، تا
آن که در سال ۲۲۵ بخاطر بارش باران و جاری شدن سیل، آب زمزم افزون شد.(۲۵)

سالم بن جراح نیز به روزگار حکومت هارون الرشید، چند ذراع دیگر زمزم را گود کرد و همین شخص در زمان خلافت مهدی
در زمزم کار کرده، بر گودی آن افزود، سپس عمر بن ماهان که در دوره حکومت امین عهده دار سمت برید مکّه بود چاه زمزم را زه
کشی کرد.

گفته اند: مردی از اهل طائف به نام محمد بن کثیر که در کف چاه زمزم کار می کرده، همانجا نماز گزارده است.(۲۶)

زمزم در گذر تاریخ

نخستین کس که زمین و دیواره های زمزم را با سنگ مرمر پوشاند، ابوجعفر منصور عباسی است. وی این کار را در دوران
خلافت خویش آغاز و سپس مهدی عباسی آن را به پایان برد.

پس از آن تا دوران حکومت معتصم در سال ۲۲۰ چاه در فضای باز بوده، و فقط گنبد کوچکی بر دهانه آن قرار داشته است.
عمر بن فرج رُخجی که از نویسندگان و دبیران دربار معتصم بوده، آن را تغییر داد و برای تمام زمزم، سقفی از چوب ساج فراهم کرد
که از درون زراندود بود و بیرون آن را کاشی کاری کرده، در اطراف آن لبه کوچکی به صورت کنگره ساخته بودند و از آن زنجیرهایی
آویزان کرده، چراغ هایی به آنها آویخته بودند که شبها درموسم حج آنها را روشن می کردند. گنبدی را نیز که در فاصله زمزم و سقاخانه
قرار داشته، کاشی کاری نمودند و در هر موسم حج، آن را آراسته و رنگ می کردند.(۲۷)

زمزم و اطراف آن در امتداد زمان تغییراتی یافته و خلفا و امیران در اوقاتی خاص، قندیل های زمزم را روشن نگاه می داشتند.
در دوران محمد بن سلیمان در تمامی سال، قندیل های بزرگ و سفید زمزم را روشن می کردند.

ناصر خسرو و زمزم

ناصر خسرو در سفرنامه خود نوشته است:

فاصله بین زمزم و خانه کعبه ۴۶ ارش و دهنه چاه زمزم سه گز و نیم است در سه گز و نیم، سر چاه را حظیره کرده اند و اطراف
آن با چوب های مشبّک است و برابر خانه زمزم از جانب مشرق خانه مربعی است که مرکز سقایه الحاجّ است و جنب آن خزانه الزیت
است که مرکز روغن زیتون برای روشنی چراغ ها می باشد. مرکز شمع و قنادیل است. پس از صحن مسجدالحرام سه خانه است
سقایه الحاج، خزانه الزیّت، و خانه زمزم.

و نیز آورده است: پیغمبر برای کمک آب زمزم جهت مردم، چاهی کند که بئر الرسول گویند و علی بن ابیطالب نیز چاهی کند
که بئر علی گویند و هر دو چاه آب فراوان دارد و با هم ده متر فاصله دارند که در جعرانه است.(۲۸) و بر پنجره پیش از آن، نوشته شده:
ماء زمزم لما شرب له.

«لایجمع ماء زمزم و نار جهنم فی جوف عبد»(۲۹) ـ سلطان عبدالحمید خان ۱۲۰۱ ه .(۳۰)

ابن جبیر و زمزم

ابن جبیر (م ۶۱۴)، جهانگرد قرن هفتم، وضعیت زمزم را اینگونه توصیف می کند: گنبد چاه زمزم مقابل رکن (حجر)الاسود
است و فاصله اش تا حجرالاسود بیست و چهار قدم باشد. مقام یاد شده، که پشت آن نماز می گزارند، از سمت راست آن گنبد است و از
رکن پیوسته بدان تا آن جا ده قدم است. داخل محوطه زمزم با سنگ مرمر سپید بسیار صاف و بی لکّه و نقش مفروش شده و دهانه
آن چاه مبارک در میان این محوطه قرار دارد امّا اندکی از مرکز محوطه به جانب دیواری از کعبه که برابر آن واقع شده متمایل است.
ژرفای چاه چنان که می گویند، هفت قامت است. درِ گنبد زمزم روی به جانب شرق دارد (ولی) درِ دو گنبد معروف به عباسی و یهودیّه
روی به جانب شمال دارد. رکن پیوسته به پهنه ناظر بر بیت العتیق (کهن سرای کعبه) از گنبد منسوب به یهودیه به رکن چپ پهنه
اخیر که روی به شرق دارد، از گنبد عباسیّه، با اندکی انحراف از آن، گنبد موسوم به یهودیه قرار دارد. این هر دو گنبد اکنون خزانه
اوقاف بیت الکریم (کعبه) از قرآن ها و کتاب ها و شمعدان ها و دیگر چیزهاست. البته گنبد عباسیه صفت و نسبت آشامیدنی خود را از
دست نداده، زیرا بویژه برای آب دادن به حاجیان ساخته شده بوده و هنوز نیز آب زمزم در آن جا خنک می شود و شبانگاه آن را برای
آشامیدن حاجیان، در کوزه هایی به نام دورق که یک دسته دارد، بیرون می آورند. کناره دهانه چاه زمزم از سنگ های مرمر است و
چنان به هم چسبانده شده که مرور زمان آنها را جدا نکرده است، میان این سنگ ها را با سرب انباشته اند. همچنین است درون دهانه
چاه که میله هایی از سرب میان آنها نهاده اند تا استحکامش بیشتر شود و جمعاً سی و دو میله ـ که سر آنها از دهانه چاه بیرون آمده و
محیط آن را در برگرفته ـ ملاحظه می شود. محیط حلقه دهانه چاه، چهل وجب و ارتفاع (این طوقه مرمرین) چهار وجب و نیم و
ضخامت دیواره آن یک وجب و نیم است. درون گنبد جدولی مدوّر به پهنای یک وجب و ژرفای دو وجب به ارتفاع پنج وجبی از
زمین تعبیه شده که آن را برای وضو پر از آب می کنند و پیرامون آن پاگردی است مدوّر که مردم بر آن بالا روند و بر فراز آن وضو
گیرند.(۳۱)

ابن بطوطه و زمزم

ابن بطوطه (م ۷۷۰) نیز که در قرن هشتم توفیق زیارت بیت الله الحرام را یافته، در توصیف زمزم می نویسد:

قبه زمزم، روبروی حجرالاسود، به فاصله بیست و چهار گام از آن واقع شده و مقام در طرف راست آنست. بین رکن مقام، تا
زمزم ده گام فاصله است داخل قبه با رخام سپید، مفروش گشته و تنور چاه در وسط قبه، کمی به سوی دیوار روبرویی کعبه واقع شده
و آن از تخته های رخام است که به طرزی بدیع به هم جفت کرده و در میانه آنها «ارزیز» ریخته اند. گرداگرد تنور بیست وجب و بلندی
آن چهار وجب و نیم و عمق چاه یازده قامت است و می گویند آب آن در شب های آدینه فزونی می گیرد.

درِ قبّه زمزم در جهت شرقی واقع شده و در درون قبه سقاخانه مدوری ساخته شده که پهنای آن یک وجب و عمق آن یک
وجب و بلندی آن در حدود پنج وجب است و آن را پر از آب می کنند و گرداگرد آن را مصطبه ها تعبیه کرده اند که وضو سازندگان روی
آن می نشینند.

بدنبال قبه زمزم، قبه الشراب است که به عباس عموی پیغمبر منسوب می باشد و درِ آن از قسمت شمال است. آب زمزم را با
سبوهایی که دورق نامیده می شود در آن می ریزند.(۳۲) هر سبو دستگیره ای دارد و آب را مدتی در آن می گذارند تا خنک شود. همچنین
خزانه کتب و قرآن های حرم در این قبه ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.