پاورپوینت کامل با «عاتق بن غیث بلادی» در مکه مکرمه ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل با «عاتق بن غیث بلادی» در مکه مکرمه ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با «عاتق بن غیث بلادی» در مکه مکرمه ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل با «عاتق بن غیث بلادی» در مکه مکرمه ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۳
روز پنجشنبه ۶ ذیالحجه ۱۴۱۶ هـ .ق. = ۶/۲/۷۴ هـ .ش. بدون قرار قبلی، عازم دیدارِ
یکی از دانشمندان مقیمِ مکه شدیم که بیشترین آثارِ قلمیِ او پیرامون تاریخ، و به
ویژه تاریخِ مکه و جغرافیای آن و نیز قبایل و طوایف آن و جز آنها میباشد; و حدود
شصت و چهار سال قمری از عمر خود را پشت سر نهاده است; چرا که وی در ۳/۱۰/۱۳۵۲ هـ
.ق. = ۱۸/۱/۱۹۳۴م. در بیابانی در شمالِ مکه، جایی که به «مِشر» نامبردار است، در
دامنه کوهی که آن را «اُبیّض» مینامند زاده شده است.
ساعتِ پنج و ده دقیقه بعد از ظهر به منزل، و نیز دفتر او به نام «دار مکه للنشر
والتوزیع» واقع در میدانِ «اسلام» رسیدیم و با منشیِ او ـ که دارای اتاقکی بسیار
کوچک مجهز به میز و تلفن و تشکیلاتِ اندکی دیگر بود ـ صحبت کردیم که میخواهیم با
آقای عاتق مصاحبه و دیداری داشته باشیم. پس از دقایقی چند، رخصت یافتیم به اتاق
کارِ آقای عاتق که تا حدّی بزرگ و مجهز و در هر چهار جهت دارای ویترینها و قفسههای
آکنده از کتبِ مرجع بود درآییم. هم منشیِ آقای عاتق و هم خودِ او با گرمی و نیز
صمیمانه با ما برخورد کردند.
۱۶۴
پس از معارفهای کوتاه سر صحبت را باز کردیم. در این اثناء فرزند ده یازده ساله او
به نام «محمد» چای مطبوعی که رایحه نعنایی آن، طعم آن را دوچندان دلچسبتر میساخت
برای ما آورد، و بسیار مؤدب و سنجیده از ما با چنین چایی پذیرایی کرد. از او پرسیدم
چه میکنی؟ گفت: قرائتِ قرآن کریم را فرا میگیرم.
آقای عاتق مردی خون گرم و عجول در گفتگو و در عین حال سرشار از معلوماتی مطمئن نسبت
به مساجد و جایگاههای ویژه و پایگاههای کهنِ مکه و نواحیِ آن به نظر میرسید که اگر
شتابزده و با لغتِ دارجه و محلی با ما گفتگو نمیکرد، حظّ و بهره بیشتری نصیبمان
میساخت.
لذا از او درخواست کردیم راجع به آثارش و نیز ترجمه احوالش با ما به گفتگو بنشیند.
بلافاصله قائمه و نموداری چاپ شده از آثارش را در اختیار ما قرار داد; و نیز آن بخش
از کتابی را که خود تحتِ عنوان «نشرالریاحین فی تاریخ البلد الأمین» تألیف کرده و
ترجمه احوالش در آن آمده تکثیر نمود و به ما تسلیم کرد.
وی در این کتاب، متواضعانه در ترجمه احوالِ خود مینویسد:
من از این که شرحِ احوالِ خود را در کتابی ـ که خودم به تألیف آن دست یازیدم ـ وارد
سازم در تردید به سر میبردم; لیکن بر این کار به خاطر اموری که اهمّ آنها را یاد
میکنم مصمم گشتم:
۱ ـ کسانی که از نظر علم و اندیشه و خرد، بهتر و برتر از من بودهاند ترجمه احوالِ
خود را نگاشتند; به عنوان نمونه و نه جامع، چند تن از علما را نام میبریم که گزارش
زندگانی خود را قلمی کردهاند:
ـ استادِ مورخانِ مکه; یعنی محمد تقی فاسی در کتابِ خود به نام «العقد الثمین».
ـ استاد خیرالدین زرکلی در پایانِ کتابِ خود: «الأعلام…»، که ترجمه احوالشان در
همین کتاب «نشر الریاحین» نیز عیناً همانگونه که خود نگاشتند منعکس شده است.
ـ و دانشمندان دیگر از قبیل: عماد اصفهانی، ابن سینا، ابن الخطیب، ابن خلدون، و
دانشمندانِ بیشماری که از پایگاه علمی پایینتری برخوردار بودهاند.
۲ ـ تاکنون ترجمههای فراوانی از احوالم ـ که پارهای از آنها را خود نگاشتم و توأم
با
۱۶۵
شتابزدگی و نیز فشرده بوده و اختلاف و کمبودهایی در آنها دیده میشود ـ منتشر شده
است; ولی در اینجا بر آنم ترجمه احوالی از خود بنگارم که برای ماقبل و مابعدِ خود،
مرجع مطمئنی باشد، و خداوند به قصد و نیت هر کسی آگاه است، و پشت پرده اراده هر کسی
را بهتر میخواند، و «إنما الأعمال بالنیات». لذا اینگونه خود را میشناسانم:
عاتق بن غیث بن زُویر بن زائر بن حمود بن عطیه بن صالح البلادی. «البلادیه» شاخهای
از قبیله «حرب العریضه»ای است که میتوان گفت امروزه ـ بدون هیچ فاصله ـ از «صحراء
الطف» در شمال تا «وادی حلی» در جنوب در گذرگاهِ مدینه و اطراف مکه و جده و شهرهای
دیگر امتداد دارد. ]عاتق بلادی درباره «البلادیه» و «حرب العریضه» کتابی تحت عنوان
«نسب حرب» تدوین کرده است که گزارش کوتاهی از آن را ضمن آثارش خاطر نشان خواهیم
شد[.
مادرم، مرزوقه دختر حظیظ بن عائد بن حُجیلان بلادی; و مادرِ مادرم، خضریه دختر ثابت
مکیحیلی بلادی، و جده پدریم رَزنه دختر عتیق الله بن مُعتَقِ رَفیقی که او نیز از
«البلادیه» است.
من در بیابان شمال مکه، جایی که «مِشر» نام دارد، در دامنه کوهِ کوچکی که به
«اُبیّص» نامبردار است زاده شدم و در بیابان و صحرا پرورش یافتم.
ممکن است کسی بگوید: تو که در بادیه و صحرا زاده شدی و در آنجا پرورش یافتی، از کجا
و چه منبعی میگویی که در سومِ شوالِ ۱۳۵۲ هـ .ق. به دنیا آمدی؟!
راستی جا دارد چنین پرسشی مطرح گردد. و حق به تمام معنا برای این پرسشگر برای چنین
سؤالی وجود دارد; ولی این داستان هم شنیدنی است: خانوادهام میگفتند: فلانی همراه
مجاهدین در جنگی شرکت داشت; و هنگامِ ولادتِ تو با گوسفندی بازگشت; و پدرِ تو این
گوسفند را از او خریداری کرده آن را به عنوان عقیقه برای تو قربانی نمود. قضیه تا
اینجا هیچ مطلبی را درباره تاریخ ولادتم بازگو نمیسازد.
در سال ۱۳۹۲ هـ .ق. همین شخص که سالخورده گشته بود بر پدرم درآمد و علیرغم آن که
امّی و بیسواد بود من این امید را در دل میپروراندم که گزارشی درباره تاریخ ولادتم
از ناحیه اوبیابم. به او گفتم: یا اباصالح! آیا تولدم را به یادداری؟! گفت: چرا به
یاد نداشته باشم در
۱۶۶
حالی که پدر تو با گوسفندی که از من خریداری کرد سنتِ عقیقه کردن را درباره تو اجرا
کرد. گفتم: آن سال را به یاد داری؟! به فکر فرو رفت، و با انگشتان خود به محاسبه
سرگرم شد و گفت: در مثل چنین ماهی چهل سال پیش بود که این قضیه اتفاق افتاد. گفتم:
در سال ۱۳۵۲هـ .ق.؟ گفت: آری. روحانیانِ محلی وقتی برای مردم نامهنگاری میکردند
مینوشتند: مثل۵۲. و این مرد نیز اوّل شوال را عید میگرفت چون شوال به عنوان اولِ
ماه سال به شمار میرفت. از این رهگذر بر من ثابت شد که در ماه دهم (شوال) ۱۳۵۲ هـ
.ق. متولد شدم، و من عنایت و اهتمامی جز به این قضیه نداشتم، لیکن دو سال قبل خواهر
بزرگم در ماه رمضان که با ما در روزه گرفتن همراهی میکرد نزد ما آمد، و با هم گفتگو
میکردیم. گفتم: ابوصالح (رحمهلله) چنین و چنان میگفت: خواهرم گفت: راست گفته است:
ما، در میدانِ «اُبیّص» در «مسر» جشن عید برگزار میکردیم. و عادت صحرانشینان چنان
بود که برای عید گردهم میآمدند، آنگاه در روز سوم از هم میپراکندند. در این عید
پدرم ـ که شیخِ قوم و قبیله بود ـ پس از بامدادان خاطرنشان شد که امروز نمیتوانم از
عیدگاه بگوچم. خواهرم گفت مادرم به درد زایمان تو در آن روز گرفتار بود، و تو را در
ساعاتی میانِ نمازِ عصر و مغرب در چنین روزی به دنیا آورد. این است داستان
(۳/۱۰/۱۳۵۲ هـ .ق.).
]یک مورّخ که در بیابان زاده شده و تاریخ ولادت را عادتاً در چنین محیطهایی ثبت و
ضبط نمیکردند به مدد ذوق و قریحه و شمّ تاریخی از درون فضایی تاریک و ناشناخته،
تاریخِ ولادتِ خود را نسبتاً و بلکه کاملاً دقیق استنباط میکند; والله أعلم[.
عاتق میگوید در چنین بیابانی پرورش یافتم. پدرم میان وادی «الفُزَع» در شمال تا
وادی «عُرنه» در جنوبِ مکه چوپانی میکرد. اما مراتع و چراگاههای ما غالباً از آن
پس، شمالِ «الهضاب» تا جنوب «عسفان» و تا شمال «أم المؤمنین ـ میان مکه و وادی
فاطمه ـ بود. و اما ییلاقِ ما پیرامون نخلستانِ ما در آن زمانی بود که رطب در قریه
و آبادیای ـ که «محجوبه» نام داشت و در شمال مکه بود و با مکه ۱۲۰ کیلومتر فاصله
داشت ـ میرسید و شیرین میشد. یادآوری میشود که فاصله این قریه تا مکه از بلندیهای
وادیِ «خلیص» در مد نظر است.
در خانه پدر و مادری پرورش یافتم که اهل ایمان بودند. پدرم برای تمام نمازهای
۱۶۷
فریضه، اذان میگفت و نماز را برگزار میکرد، و مادرم خواندن نماز را به من تعلیم
میداد; شاید بعید به نظر رسد که من بگویم فرق زیادی میان آنچه مادرم به من تعلیم
داد، و آنچه را از استاد در مسائل مربوط به نماز فراگرفتم وجود نداشت.
در این بادیه انواع چهار پایان و دامها را به چرا میبردم، گوسفند و شتر و جز آنها
را در چراگاهها میپاییدم و دراز گوشها را میراندم، و از مراتع دور میساختم; چنانکه
استاد ما غزالی میگفت; و بلکه با عصا و چوبدستی و آتش، گرگها را از پیرامون
چراگاهها طرد میکردم.
پدرم داستانسرا و نسب شناس و شاعری نافذ بود; البته در سطحِ مردمی که امّی و بیسواد
بودند، نه آن گونه که ما، هم اکنون شعرا و راویهها و نسّابهها را ارزیابی میکنیم و
من اشعار مردمِ قبیله خود را به گونهای جامع به خاطر سپرده بودم. هیچ قصیدهای به
گوشم نمیرسید مگر آن که آن را در گنجور حافظه خود ذخیره و نگاهبانی میکردم.
در سال ۱۳۶۴ هـ .ق. پدرم از دنیا رفت در آن زمانی که جنگِ جهانیِ دوم، ممالک را در
تب و تاب خود میآزرد. من مقیم مکّه مکرمه شدم، و به تحصیل و فراگیری دروس نظامی و
ارتشی روی آوردم; امّا عمده اهتمام خود را به درس در مسجدالحرام متمرکز ساخته و از
اساتید فاضل، علوم را فرا گرفتم.
به سال ۱۳۷۲ هـ .ق. به طائف سفر کردم، و سرانجام به مقامات و مناصبی در ارتش دست
یافتم و در میان تیپ یازدهِ ارتش سعودی که به منظور تقویت سپاه اردن همزمان با
تجاوز قوای سه گانه انگلیس و آمریکا و فرانسه به کانال سوئز گسیل شدند، به عنوان
یکی از افسران پیاده نظام میکوشیدم.
و در خلال دو سال توقف در اردن به دریافت دیپلم تخصصی در مطبوعات در «معهد دار عمان
العالی» دست یافتم، و نیز در زبان انگلیسی به دریافت دیپلم طی یک سال نائل آمدم.
وقتی گواهینامه در کار مطبوعاتی را دریافت کردم، گاهی به کارهای فکری میپرداختم و
بالاخره پس از ارتقا به مناصبِ مختلف، به عنوانِ رئیس ستادِ سلاحِ حدودِ مکه منصوب
گشتم. در ۱/۱۱/۱۳۹۷ هـ .ق. حکم بازنشستگی من ـ طبق میل و علاقه خودم ـ به منظور
پرداختن به کارهای فکری و تحقیقاتی صادر شد.
۱۶۸
در ۷/۳/۱۳۹۹ هـ .ق. «دار مکه للنشر و التوزیع» را ـ که تاکنون به نشر آثارِ من و
دیگران همواره فعّال است ـ تأمین کردم.
این دانشمند کوشا و نستوه سه بار ازدواج کرد که محصول آنها تاکنون پانزده فرزند پسر
و دختر است.
فعالیتهای علمی:
وقتی به دیپلم امورِ مطبوعاتی دست یافتم، به کارهایی از نظر نگارش توفیق یافتم. اگر
چه این کارها چندان در سطح بالایی قرار نداشت.
برای روزنامههای «الندوه»، «عکاظ»، «القصیم»، «الأضواء» و جز آنها، با نام مستعار
مقالاتی مینوشتم، لیکن از سال ۱۳۸۸ هـ .ق. بحثهایی تخصّصی را در مجله «المنهل» و
«العرب» به صورت مقالات منتشر ساختم، و این مقالات مجموعاً به صدها مقاله در
روزنامهها و مجلات بالغ میشود.
۱۶۹
سفرها و کوچشهایی را در داخل عربستان و خارج آن در پیش گرفتم:
الف ـ سفرهای داخل عربستان را نمیتوانم بر شمرم; امّا محصول آن مؤلفات و آثار
متعددی است (که ضمن بر شمردن آثارم گزارش خواهد شد).
ب ـ اما سفرهایم به خارج عربستان عبارتند از سفر به:
اردن، سوریه، فلسطین، ساحل غربیِ رودِ اردن ـ قبل از اشغال صهیونیستها ـ ، عراق،
کویت و مصر.
از جمله سفرهایم سفری بود که ضمن آن هفت هزار و اندی کیلومتر را در صوب مکه، عمان،
دمشق، بیروت، لاذقیه، حلب، حماه، حمص، بغداد، بصره، کویت، دمّام، ریاض و بار دیگر
ایضاً، سرزمینهای مکه و عمان و دمشق را با اتومبیل پشت سر نهادم.
در شماری از کنفرانسها ـ با وجود آن که معتقدم چندان مفید نبوده است ـ شرکت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 