پاورپوینت کامل حج در آینه شعر فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حج در آینه شعر فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حج در آینه شعر فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حج در آینه شعر فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۴

در شعر و ادب فارسی، حج و کعبه و دیگر اماکن مقدّسه، جایگاهی ویژه و بس والا دارد و
سخنوران و ادیبان، هر یک از زاویه خاص به آنها توجّه کردهاند. برخی از دید عرفانی
بدانها نگریستهاند و در این بعد آثار ارزندهای از خود به جای نهادهاند. بعضی از دید
اجتماعی با آن سخن گفته و یادگارهای ذیقیمتی برای نسلهای بعد از خود باقی
گذاشتهاند.

شهرت حج و کعبه و دیگر اماکن مقدّس و ارزش معنوی آنها در نظر شعرا و ادبای ایران،
آن چنان بوده و هست که از آنها به عنوان معیار برتری و ارزشمندی در مدایح خود
استفاده کرده و به صور گوناگون در مخیّله پویای خود از آنها تصویرهایی بدیع
آفریدهاند و آن همه را با تشبیه و استعاره و کنایه و دیگر صور خیال بیان کردهاند.

ما خواهیم کوشید دریافت و تعبیرات بعضی از شعرا را در هر قرن، در این رساله به
اجمال بررسی کنیم. بدیهی است تحقیق درباره همه شعرا و نویسندگان مقدور فرصت کم
وبضاعت مزجات این بنده نخواهد بود، به ناچار از هر چمن گلی انتخاب خواهد شد. و سعی
خواهیم کرد ترتیب تقدّم و تأخّر زمانی را رعایت کنیم.

۱ ـ رودکی، از قدیمیترین شعرای پارسیگوی ایران است، این شاعر تیرهچشمِ

۱۲۵

روشنبین ـ که او را پدر شعر فارسی دری خواندهاند ـ در سال ۳۲۹; یعنی نیمه اوّل قرن
چهارم چشم از جهان فروبسته و متأسّفانه از آن همه اشعار نغز و پر مغز او جز معدودی،
آن هم اغلب به صورت پراکنده در تذکرهها و کتب لغت، باقی نمانده است.

در بین معدود اشعار باقی مانده این شاعر شهیر، گاهی کعبه به عنوان آنچه که مایه
افتخار و مباهات است مطرح میشود. و همانگونه که گفتیم در مدایح و یا غزلیّات خود از
آن سود جسته است.

رودکی در غزلی، چشمان سیاه محبوبش را مایه افتخار خود میداند، همانگونه که مکّیان
به کعبه و… افتخار میکنند او به چشمان معشوق میبالد.

عید قربان یکی از مراسم پرشور اساسی و معنوی حج است، هم از آن جهت که با قربانی،
اعمال حج به انتها میرسد و هم از نظر اهمیّت که پایان آزمایش الهی از ابراهیم عـ
است.

رودکی به مناسبت عید قربان قصیدهای سروده و این عید را به ممدوح خود تبریک گفته
است.

۲ ـ دقیقی طوسی، دیگر استاد قرن چهارم که در سرودن شاهنامه از پیشکسوتان فردوسی است
و هزار بیت از شاهنامه را سروده است، وقتی در مورد لهراسب سخن گفته به ارزش و
احترام کعبه در نزد عرب که حتّی پیش از اسلام هم از اهمیّت و ارزش خاص برخوردار
بوده، اشاره کرده است.(۱)

شعرای قرن چهارم و پنجم اغلب به همین صورت در خلال اشعار توصیفی و مدحی خود به وصف
مکّه و کعبه و متعلّقات آنها توجه کرده و در تشبیهات خود از آنها استفاده کردهاند.

۳ ـ ابومحمّد منصور بن علی منطقی رازی، شاعر قرن چهارم، زیبارویان خانه خود را به
بتهای درون کعبه در دوران جاهلیّت عرب تشبیه کرده است.(۲)

۴ ـ عنصری، که دیگدان از نقره دارد و آلات خوان از زر، و در قرن چهارم و پنجم
میزیسته در مدح سلطان محمود ولی نعمت خود قصیده مدحیّهای ساخته و هنر شاعری خود را
نمایان ساخته از کعبه و متعلّقات آن در تشبیه سود جسته و در یک بیت قصر او را در
بزرگی مقام به کعبه ـ که پادشاهان به زیارت آن میآیند ـ و قلمش را به حجرالاسود و
کف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مزدیسنا و ادب پارسی، جلد دوم، تألیف دکتر
محمد معین، به کوشش مهدخت معین ۱۳۶۳، انتشارات دانشگاه تهران، ج۲، ص۲۵. و دیوان
دقیقی طوسی، به اهتمام دکتر محمد جواد شریعت، چاپ اول ۱۳۶۸، انتشارات اساطیر، ص۴۹

۲ ـ رک: شرح احوال و اشعار شاعران بیدیوان در قرنهای ۳ و۴ و۵، تصحیح محمد مدبّری،
چاپ اول، بهار ۱۳۷۰ نشر پانو، ص۵۹۰

۱۲۶

بخشندهاش را به زمزم مانند کرده است.(۱)

۵ ـ حکیم ناصر خسرو قبادیانی، در سفرنامهاش تنها به توصیف اماکن و راهها و… و
ظواهر حج پرداخته است. علاوه بر این که همچون دیگران کعبه و متعلّقات آن را نمونه
اعلای ارزش میداند. در توصیف و حمد و ستایش خود ممدوح را نسبت به آنها سنجیده است.
در قصیده معروف خود به مطلع:

حاجیان آمدند با تعظیم *** شاکر از رحمت خدای کریم

فلسفه حج و اعمال و مناسک آن را بیان کرده است، ناصر خسرو نیز همانند دیگر شاعران
در مدایح خود از کعبه و متعلّقات آن به عنوان الگو و معیار ارزشیابی سود جسته است.

رکن کعبه که اغلب رکن حجرالاسود منظور است و زمزم از ارزش و احترام فوقالعاده و
دیرینهای برخوردار است. ناصر خسرو در قصیدهای در ستایش حضرت محمد صـ میگوید ارزش
رکن و زمزم به خاطر وجود حضرت محمد صـ است.

اگر فضل رسول از رکن و زمزم جمله برخی زد *** یکی سنگی بود رکن و یکی شوراب چه
زمزم(۲)

در قصیدهای بر یاد خراسان سروده به مطلع:

سلام کن زمن ای باد مر خراسان را *** مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان ر

و در مدح و ستایش زابلستان گفته است:

پریر قبله احرار زاولستان بود *** چنانکه کعبه است امروز اهل ایمان را(۳)

ناصر خسرو مردم واقعی را دانشمندان و آنان که از علم و ایمان برخوردارند، میداند و
دیگران را انسان نمیشمارد و در قصیدهای که در مدح و معرّفی این گونه مردم سروده
آنها را به حجّ اکبر و کعبه و رکن و صفا مانند کرده است:

مردم نبود صورت مردم حکمااند *** دیگر خس و خارند و قماشات و دغااند…

حجّ کبرااند و حکیمان جهانند *** زیرا ز ره حکمت قبله حکمااند

کعبه شرف و علم حسینات کتابیست *** ویشان به مثل کعبه و رکنند و صفااند(۴)

و بالاخره در قصیدهای که بهترینهای عالم هستی را برشمرده در برتری کعبه گفته است:

چون فرقان از کتب و چو کعبه ز بناها *** چون دل ز تن مردم و خورشید زاختر(۵)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ رک: دیوان عنصری بلخی، تصحیح دکتر سید
محمّد دبیر سیاقی چاپ دوم بهار ۱۳۶۳، انتشارات کتابخانه سنایی، صص۲۰۵-۱۹۴

۲ ـ دیوان ناصر خسرو به تصحیح، مجتبی مینوی ـ مهدی محقّق چاپ سوم ۱۳۶۸، انتشارات
دانشگاه تهران، ص۸۱

۳ ـ دیوان اشعار حکیم ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی، با تصحیح حاجی سید
نصرالله تقوی، چاپ چهارم ۱۳۵۵ به کوشش مهدی سهیلی، انتشارات امیر کبیر، ص۹

۴ ـ همان، ص۹۶

۵ ـ همان، ص۱۷۳

۱۲۷

ناصر خسرو در قصیدهای به مناسبت استقبال از دوستش که از حج برگشته، فلسفه حج و
مناسک و اعمال آن را بیان کرده و گفتنیها را گفته است.

او فلسفه احرام بستن را حرام کردن همه چیز جز خدا، بر خود میداند. میگوید با چنان
قلب پاکی باید لبیک زد که گویی دعوت خدا را با گوش جان خود میشنویم و به دعوت او
پاسخ میدهیم. او پیشینه عرفات را مدّ نظر دارد که به قولی خداوند مناسک و اعمال حج
را به توسط جبرئیل در عرفات به ابراهیم عـ آموخت و ابراهیم نسبت به آن معرفت پیدا
کرده لذا معتقد است که باید در عرفات حق را بشناسد و بویی از معرفت پروردگار به
مشام او برسد.

انسان همیشه مغلوب و اسیر نفس امّاره خویش است. آواره همگان میگوید: وقتی حاجی پا
در حریم حرم میگذارد باید از نفس و هواهای نفسانی خویش مصون باشد، وقتی رمی جمره
میکند، همزمان با انداختن سنگریزه باید افعال و عادات مذموم را از خود دور کند.

قربانی در نظر شاعر تنها سر بریدن گاو و گوسفند و… نیست، باید در آن مرحله حاجی
خود را به خدا نزدیک ببیند و نفس شیطانی خود را قربانی کند وی فلسفه ایستادن در
مقام ابراهیم را تسلیم محض و صادقانه در برابر خداوند میداند. طواف حاجی حول خانه
کعبه یادآور طواف فرشتگان و ملائکه حول عرش عظیم الهی و بیتالمعمور است. فلسفه سعی
بین صفا و مروه را به صفای درون رسیدن و دو جهان را در پرتو صفای درون دیدن و دل را
از آتش دوزخ در امان داشتن میداند و بالاخره ناصر خسرو میگوید که حاجی در بازگشت
باید انسانی دیگر باشد، تمام منیّتهای خود را دفن کرده باشد و انسانی الهی شده باشد
و بازگردد. این چنین حجّی حجّ مقبول است، این فلسفهها و اهداف را در قصیده معروف
خود آورده است که با مطلع زیر، آغاز میشود:

حاجیان آمدند با تعظیم *** شاکر از رحمت خدای رحیم…

ناصر خسرو در قصیده دیگری به مطلع:

ای شسته سر و روی باب زمزم *** حج کرده چو مردان و گشته بیغم

ضمن اندرز گویی، گفته است تو عمر چهل ساله خود را به بهای اندک از دست دادهای و با
مردم با حیله و نیرنگ معامله کردهای و… امّا با این عمل حج، پاک شدهای. از این پس
متوجه اعمال و رفتار خودت باش. من بعد دست از کمفروشی و نیرنگبازی بردار،
ثروتاندوزی، بخصوص از وجه حرام، پایدار نیست و خدا از آن آگاه است.

۱۲۸

او میگوید تاکنون شیطان تو را میفریفت و خوب و بدها را در نظر تو معکوس جلوه میداد
ولی اکنون که تو او را رمی کرده و از خود راندهای ممکن است با لطایفالحیل برگردد و
بیش از پیش به تو صدمه بزند، پس مراقب باش دیگر اجازه بازگشت به او مده و از این پس
در حرفه خودت با صداقت رفتار کن.

از سیم طراری مشو به مکّه *** مامیز چنین زهر و شهد بر هم(۱)

۶ ـ عطای رازی، شاعر قرن پنجم متوفی به سال ۴۹۱ که مثنویهای برزونامه وبیژننامه
منسوب به اوست، سلطان ابراهیم را مدح کرده و قصر او را به کعبه ابراهیم خلیلعـ
تشبیه کرده است.

همو در شریطه تأبیدیه قصیدهای کعبه را از بناهای جاویدان میداند و میگوید:

تا بود کعبه و منا و صفا *** تا بود مشعر و مقام و حطیم

دشمنت باد همچو بنده اسیر *** مانده در دست روزگار لئیم(۲)

هرچند رازی مدّاح است و از این کلمات مقدّس مکّه و کعبه و… برای ستایش ممدوح
استفاده کرده ولی برای آنها ارزش بیش از حد قائل شده است.

۷ ـ مسعود سعد سلمان لاهوری، متوفی ۵۱۵ از قصیدهسرایان بزرگ قرن پنجم، معاصر
غزنویان و سلجوقیان است، مدّتها در زندان بسر برده و در حبسیّهسرایی مشهور است.
مسعود سعد در ضمن اشعار و مدیحههای خودش از عظمت و ارزشهای معنویِ کعبه، صفا، مروه،
زمزم و… در تشبیهات خود سود جسته و باور دینی و اعتقادی خودش را از این طریق نشان
داده است ولی جای بسی تأسّف است که لفظ درّ دری را در پای خوکان ریخته است.

۸ ـ فیلسوف حکیم ریاضیدان حجّهالحق خیّام نیشابوری، در قصیدهای که در آخر نسخهای از
ربابنامه سلطان ولد پسر مولوی آمده و در موزه قونیه محفوظ است و به نظر مجتبی مینوی
قصیده از آن خیّام است و قبل از ۷۰۴ کتابت شده، گفته است:

نخست حاجی، باید صاحب خانه را طلب کند. سپس خانه را، ابتدا به معرفت نفس برسد، سپس
به عرفات رود. در این ابیات از صنعت اشتقاق و شبه اشتقاق نیز سود جسته است.

رهی نمود مرا راست سوی آب حیات *** شبی به شهر ری اندر مفلسفی ز قضات…

و گر ز حکمت کار صلات بیخبری *** تو گر صلات پرستی بود صلات تو لات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ همان، ص۲۸۷

۲ ـ شرح احوال و اشعار شعرای بیدیوان در قرنهای ۳ و۴ و۵، ص۶۰۲

۱۲۹

به راه حج بشتابی و مال صرف کنی *** ز راه دور همی تا برآوری حاجات

نخست قاضی حاجات را طلب پس حج *** نخست معرفت نفس جوی پس عرفات(۱)

۹ ـ ابونصر علیّ بن احمد اسدی طوسی، متوفّی ۴۵۶ شاعر حماسهسرای قرن پنجم است او در
گرشاسپنامه به مناسبت، به کعبه، اهمیّت و ارزش معنوی و اجتماعی آن و حتّی به ساختن
کعبه اشاراتی دارد. او میخواهد امنیّت کعبه را که ابراهیم از خداوند درخواسته است و
خداوند نیز در سوره آل عمران آیه ۹۷ درخواست او را پذیرفته و فرموده است: «ومن دخله
کان آمنا …» گوشزد کند.

شاعر حماسهسرا ماجرای هبوط آدم و فرود آمدن کعبه و این که به خاطر شکوه و عظمت
پیامبر بزرگ اسلام بر شکوه و عظمت کعبه افزوده خواهد شد، ملاقاتی بین گرشاسب و
برهمن که بر بالای کوهی سبز و پر از گل است ترتیب داده و گفته است.

از آن آن کُه ایدون خوش و خرّم است *** که با فرّ فرّخ پس آدمست…

ز مینو چو آدم برین که فتاد *** همی بود با درد و با سرد باد

ز دل دود و غم رفته بر آفتاب *** دو دیده چو دریا دو رخ جوی آب

به صد سال گریان بد از روزگار *** همی خواست آمرزش از کردگار

چنین تا به مژده بیامد سروش *** که کام دلت یافتی کم خروش…

غمی ماند جفتش تهی زو کنار *** بر جدّه نزدیک دریاکنار…

وزاندوه آدم از ایدر بدرد *** شب و روز گرینده و روی زرد…

فرستاد پس کردگار از بهشت *** به دست سروش خجسته سرشت

ز یاقوت یکپاره لعل فام *** درفشان یکی خانه آباد نام

مران را میان جهان جای کرد *** پرستشگهی زو دل آرای کرد

بفرمود تا آدم آنجا شتافت *** چو شد نزد او جفت را بازیافت…

همان جایگه ساخت خواهد خدای *** یکی خانه کزوی بود دین به پای…

به فرّ پسین تر ز پیغمبران *** بسی خوبی افزود خواهد بر آن

چو رخ زو بتابی شود دین تباه *** چو سنگش ببوسی بریزد گناه(۲)

۱۰ ـ حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی، متوفّای ۴۶۵ شاعر قرن پنجم معاصر سلجوقیان و
نخستین شاعر آذربایجان که شعر فارسی سروده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۵۳۰ (نقل از
مجله دانشکده ادبیات تهران سال چهارم شماره ۲)

۲ ـ گرشاسبنامه حکیم احمد اسدی طوسی، به اهتمام حبیب یغمایی چاپ دوم ۱۳۵۴، کتابخانه
طهوری، ص۱۸

۱۳۰

قطران در قصیدهای کوتاه بیست و پنج بیتی، ابوالحسن لشکری را ستوده و در ضمن به جنگ
او و پیروزیش بر کفّار اشاره کرده و چون در این عید به جای گاو و گوسفند کفّار را
کشته خداوند را از او راضی و خشنود شمرده است.

… گوسفند و گاو کشتن فرض هست این عید را *** کاندرین آمد رضای ایزد بیچون و چند

ایزد از هر عید هست این عید راضیتر ز تو *** زانکه کافر کشتهای بر جای گاو و
گوسفند…(۱)

قطران در چند قصیده که به همین مناسبت عید اضحی سروده، امرایی چون امیرجستان،
ابوالحسن علی لشکری، ابونصر مملان و… را مدح کرده و گفته است: همانگونه که در روز
عید اضحی، مکّه (منا) غرق در خون است، دشمنان شما غرق در خون باشند. و یا همانگونه
که دیگران گاو و گوسفند میکشند تو به جای آن کفّار را کشتهای و به ممدوح خود
میگوید:

خجسته باد تو را عید گوسپندکشان *** که تو همیشه درخت خجسته میکاری

کنون کهان و مهان گاو و گوسفند کشند *** رضای ایزد جویند از آن نه خونخواری

تو گاو بیگنه و گوسفند بیبزه را *** مکش، بکش عدوی خصم یا گنهکاری(۲)

۱۱ ـ ابواسماعیل عبدالله بن محمّد الانصاری الهروی که از صوفیان و عرفای مشهور قرن
پنجم است و معاصر خواجه نظامالملک طوسی و البارسلان سلجوقی بود و نسبش به ابوایوب
انصاری میرسید و در علوم دینی بنام و در حفظ اشعار عرب و فقه و حدیث توانا و حتّی
در تغییر سبک نثر فارسی مؤثّر بوده است.

چند بار به زیارت بیتالله نائل و در یکی از همین سفرها با ابوالحسن خرقانی آشنا شده
است و تحت تأثیر سخن خرقانی قرار گرفته و گفته است: اگر خرقانی را نمیدیدم حقیقت را
نمیشناختم.

انصاری در شرافت و بزرگی و اهمیّت کعبه، سخنها گفته بسی دلانگیز و شور برانگیز، در
کنزالسالکین وقتی هرات را توصیف کرده گفته است:

جامعی دارد که چشم اهل معنی در صفاش *** کعبه صورت توان بستن از او هر منظری(۳)

خواجه عبدالله انصاری روز و شب را به مفاخره بر یکدیگر وا میدارد، روز میگوید: ای

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ دیوان قطران تبریزی، تصحیح حسین آهی،
مهرماه ۱۳۶۲ مطبوعاتی خزر، ص۶۴

۲ ـ همان، ص۳۹۸

۳ ـ رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری (کنزالسالکین ص۴۴) تصحیح استاد وحید دستگردی ـ
مقدّمه از سلطان حسین تابنده گنابادی، چاپ چهارم ۱۳۶۵ انتشارات فروغی.

۱۳۱

شب جهاد و حج در من است و تکبیرات عیدین بر من است، ای شب من معدن کرامتم، دمدمه
قیامتم و شب در پاسخ میگوید ای روز اگر من سیاهم باکی نیست، جامه کعبه سیاه است و
بیتالله است، حجرالاسود سیاه است و یمین الله است.

میدانیم انصاری عارف است، عرفا بیشترین توجه را به «دل» دارند زیرا دل را مهبط خدا
میدانند، دل به دست آوردن و کمک به همنوع را حتّی از حج و نماز برتر میشمارند.
خواجه میگوید: نماز نافله گزاردن کار پیر زنان است، روزه تطوّع صرفه نان است، حج
گزاردن گشت جهان است. دلی به دست آر که کار آن است.(۱)

خواجه در ادامه بحث مذکور میگوید: کار نه روزه و نماز دارد بلکه شکستگی و نیاز
دارد، عنایت دوست عزیز است، نشان او دو چیز است، عصمت در اوّل توبه در آخر، ابوجهل
از کعبه میآید ابراهیم از بتخانه کار عنایت دوست دارد و باقی همه بهانه، حجگزاردن
تماشای جهان است نان دادن کار مردان است.(۲)

در رساله محبّتنامه میگوید هدف زائر باید خدای خانه باشد نه تنها خانه:

مست توام از جرعه و جام آزادم *** مرغ توام از دانه و دام آزادم

مقصود من از کعبه و بتخانه توای *** ورنه من از این هر دو مقام آزادم(۳)

* * *

در راه خدا دو کعبه آمد حاصل *** یک کعبه صورت است و یک کعبه دل

تا بتوانی زیارت دلها کن *** کافزون ز هزار کعبه آمد یک دل(۴)

* * *

۱۲ ـ حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی متوفّی ۵۴۵ از شاعران بزرگ قرن ششم است که
پس از تغییر حالتی که در او به وجود آمد به جرگه عرفا پیوست و از پیشوایان بزرگ
عرفان و تصوّف ایران شد، بطوری که مولوی او را دو چشم «عرفان» و «تصوّف» نامیده
است.(۵)

سنایی خود به سفر حج رفته و پس از سفر مکّه به غزنین برگشته و تا پایان عمر در آن
شهر مانده است.(۶) او همانند دیگر عرفا بیشتر به ابعاد معنوی حج متوجّه است. در
اشعار وی هم مدح هست هم حکایت، هم به صورت تشبیه و استعاره از کعبه و حج و متعلّقات
آن سخن گفته و عشق را برتر از زیارت کعبه و زهد و طامات و… شمرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ همان (رساله واردات)، ص۲۳۴

۲ ـ همان، ص۳۸

۳ ـ همان (محبّت نامه)، ص۱۲۹

۴ ـ همان (مقولات)، ص۱۵۹

۵ و۲۰ ـ دیوان حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی ـ با مقدّمه و حواشی، مدرّس
رضوی چاپ سوم ـ ۱۳۶۲ انتشارات کتابخانه سنایی صص سی و شش تا پنجاه و هشت مقدّمه.

۱۳۲

خانه طامات عمارت مکن *** کعبه آفاق زیارت مکن

نامه تلبیس نهفته مخوان *** جامه ناموس قصارت مکن(۱)

سنایی آنگاه که در سیاست مدن سخن میگوید خطاب به یکی از اخلاف سلطان محمود غزنوی
اینگونه نصیحتش میکند و کعبه واقعی را دل میداند.

دل مؤمن چو کعبه دان به درست *** زمزم و رکن او مبارک و چست…

کعبه را از بتان مطهّر کن *** شمع توحید را منوّر کن(۲)

او در حدیقه گفته است:

از در چشم تا به کعبه دل *** عاشقان را هزار و یک منزل(۳)

سنایی انسان را به ترک تعلّقات مادّی و تجرید دعوت میکند و میگوید: تا وقتی با خود
هستی و خود را در نظر داری، در کعبه نیستی که در خراباتی:

نیست کن هر چه راه ورای بود *** تات دل خانه خدا بود

تا تو را بود با تو در ذات است *** کعبه با طاعتت خرابات است

ورز ذات تو بود تو دور است *** بتکده از تو بیت معمور است(۴)

شاعر در حمد و ثنای پروردگار از جمله میگوید که خداوند انسان را به کعبه دل (جان و
روح) دعوت کرده ولی انسانها بیشتر به جنبههای ظاهری آن; یعنی کعبه گِل توجّه دارند.

کعبه دل زحق شده منظور *** همّت سگ بر استخوان مقصور(۵)

گفتیم سنایی توفیق زیارت کعبه را یافته است. این توفیق در سنین جوانی نصیب او شده
است و قصیدهای با مطلع:

گاه آن آمد که با مردان سوی میدان شویم *** یک ره از ایوان برون آییم و بر کیوان
شویم

سروده و در آن اشتیاق شدید خود را به کعبه و حجّ بیتالله نشان داده است. قصیده
طولانی است و نقل تمام آن به درازا خواهد کشید. چند بیت آن را نقل میکنیم و
علاقهمندان را به دیوان سنایی ارجاع میدهیم. در این قصیده شور و شوق سنایی و در عین
حال مسیر حرکت و تحمّل مشقّات و مشکلات راه او را میتوان دید.

شاعر در ادامه قصیده گفته است:

راه بگذاریم و قصد حضرت عالی کنیم *** خانه پردازیم و سوی خانه یزدان شویم

طبل جانبازی فرو کوبیم در میدان دل *** بیزن و فرزند و بیخان و سر وسامان شویم…

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ همان، ص۵۰۶

۲ ـ حدیقهالحقیقه وشریعه الطریقه ـ اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی تصحیح
مدرّس رضوی ـ سیّد محمدتقی ـ چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۸ ص۵۸۸

۳ ـ همان، ص۳۴۰

۴ ـ همان، ص۱۱۲

۵ ـ همان، ص۱۴۶

۱۳۳

همرهان حج کرده بازآیند با طبل و علم *** ما به زیر خاک در، با خاک ره یکسان شویم

همرهان با سرخرویی چون به پیش ماه سیب *** ما به زیر خاک چون در پیش مَه کتّان شویم

دوستان گویند حج کردیم و میآییم باز *** ما به هر ساعت همی طعمهدگر کرمان شویم..

گر نباشد حجّ و عمره، رمی و قربان گو مباش *** این شرف مارنه بس کز تیغ او قربان
شویم

این سفر بستان عیّاران راه ایزد است *** ما ز روی استقامت سرو آن بستان شویم

حاجیان خاص مستان شراب دولتند *** ما به بوی جرعهای مولای این مستان شویم

نام و ننگ و لاف و اصل و فضل در باقی کنیم *** تا سزاوار قبول حضرت قرآن شویم

بادیه بوته است ما چون زرّ مغشوشیم راست *** چون بپالودیم از او خالص چو زرّ کان
شویم

بادیه میدان مردان است و ما نیز از نیاز *** خوی این مردان گِریم و گوی این میدان
شویم

گرچه در ریگ روان عاجز شویم از بیدلی *** چون پدید آید جمال کعبه جانافشان شویم

یا به دست آریم سرّی یا برافشانیم سر *** یا به کام حاسدان گردیم یا سلطان شویم

یا پدید آییم در میدان مردان همچو کوه *** یا به زیر پشته ریگ اجل پنهان شویم(۱)

از این قصیده سنایی استنباط میشود که سفر حج در عصر او دشواریها و سختیهای فراوانی
داشته و احتمال عدم توفیق زیارت و به هلاکت افتادن میرفته است. و حتّی چه بسا
افرادی به قصد حج عزیمت میکرده و راه دور و درازی را طی میکردهاند ولی توفیق
نمییافته و مأیوسانه برمیگشتهاند. قصیده دیگری از شاعر، مبیّن این اتّفاقات است.
سنایی در این قصیده ضمن مدح احمد عارف از این که با وجود حرکت و طیّ طریق موفّق به
زیارت بیتالله و ادای فریضه حج نشده، او را تسلّی میدهد و میگوید:

ای ز عشق دین سوی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.