پاورپوینت کامل تحقیقی نو درباره احد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحقیقی نو درباره احد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحقیقی نو درباره احد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحقیقی نو درباره احد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹۴

غزوه احد یکی از غزوات مهم در صدر اسلام است. اهمیت این غزوه در روند
نزاعهای متقابل میان مسلمانان و مشرکان، برای همه مسلمانان در گذر تاریخ
شناخته شده بوده است. تاریخ وقوع آن در هفتم شوال، سال سوم هجرت، یکسال و
بیست روز پس از جنگ بدر است که در هفدهم رمضان سال دوم هجرت اتفاق افتاد.
دشمن روز چهارشنبه چهارم شوال در احد فرود آمد. مسلمانان پنج شنبه و شب
جمعه را به گفتگو گذراندند، جمعه برای دفاع از شهر به سوی احد حرکت کردند و
صبحگاه شنبه در جای خود استقرار یافتند. آن روز جنگ احد صورت گرفت و پایان
یافت.(۱) خداوند در سوره آل عمران آیاتی را بدان اختصاص داده و از چند
زوایه و بیشتر به دلیل شکست مسلمانان، آن را مورد عنایت قرار داده است. جا
دارد این غزوه از چند جهت مورد بررسی قرار گیرد:

الف: مقدمات درگیری

ب: اصل درگیری

ج: آثار و تبعات درگیری

در بخش مقدمات درگیری نیز چند بحث قابل طرح است، از جمله:

۱ ـ اقدام مشرکان برای تلافی حادثه بدر.

۲ ـ آمادگی مسلمانان و مشاوره برای چگونگی جنگ با مشرکان.

۳ ـ مسیر حرکت مشرکان تا استقرار در احد.

۴ ـ مسیر حرکت رسول خدا ـ ص ـ به سوی احد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مدینه شناسی، ج ۲، ص ۲۱۶

۹۵

۵ ـ محل استقرار مشرکان و مسلمانان.

۶ ـ میدان دور زدن تیراندازان دشمن

آنچه ما در صدد بیان آن هستیم، تصویری است از محل استقرار دو گروه با تکیه
بر یادداشتهای تاریخی و تحقیقات میدانی. طبعاً مباحث نوشتاری بدون ترسیم
نقشه سودمند نخواهد بود و به همین دلیل برای شرح چگونگی استقرار در مرحله
اول و پس از آن، باید توضیحات را همراه نقشه مطالعه کرد. تحریر نخست این
مقال در روزهای پایانی ذیقعده سال ۱۴۱۶ در شهر مدینه منوره انجام شد. پس از
بازگشت از سفر، تحقیق تازه منتشر شده استاد محمدباقر نجفی را در مجلد دوم
«مدینه شناسی» ملاحظه کرده و با استفاده از آن این متن را آماده کردهام.
متأسفانه علی رغم توضیحات مفصل ایشان در باره مسیر حرکت مشرکان و رسول خدا
ـ ص ـ به سمت احد; اولا: به طور دقیق از محل استقرار دو نیرو، سخن نگفته
است. گرچه این نظر را پذیرفته که محل درگیری غرب رمات بوده نه شرق آن.
ثانیاً: مسیر دور زدنِ تیراندازان مشرکان را دور کوه احد دانسته، که به نظر
مؤلف این سطور نظری نادرست است.

به عنوان مقدمه گفتنی است که کوه احد، از غرب تا شرق امتداد یافته و طول آن
به حدود ۶۰۰۰ متر میرسد. این کوه به صورت مجموعهای به هم پیوسته، از سلسله
جبال کوچک و بزرگ و در عین حال مجزّا و مستقل از دیگر کوههای اطراف مدینه
میباشد. رنگ عمومی کوه، قرمز متمایل به قهوهای است اما بر فراز آن سنگهای
گرانیتی این کوه از رگههای مختلف الالوانی چون سبز سیاه، زرد و خاکستری
تشکیل شدهاند.(۱)

احد در پنج کیلومتری شمال شهر مدینه قرار دارد و میان آن و شهر، فضایی مسطح
و باز است که امروزه بسیاری از بخشهای آن مسکونی شده در حالی که در گذشته
بخشهایی از آن زراعی بوده است.

به موازات کوه احد، از شرق به غرب قناتی وجود دارد که اکنون از جنوب مقبره
حمزه و پایین کوه رمات عبور میکند. به همین دلیل این منطقه را وادی قنات
مینامند. انتهای این وادی به وادی عقیق در غرب مدینه منتهی میشود.

جنگ احد در دامنه جنوبی کوه احد و در غرب کوه رمات به وقوع پیوسته است. در
کنار احد، از سمت غرب، راهی است که مدینه را به شام متصل میکند; به همین
دلیل باید آن سوی را، جهت شامی مدینه یا به عبارتی جهت شمالی مدینه، درست
عکس جهت مکه و قبله مسلمانان دانست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مدینه شناسی، ج ۲، ص ۱۹۱

۹۶

چرا مشرکان از شمال وارد مدینه شدند؟

مدینه در شمال مکه واقع است. اگر مسافری بخواهد از مکه به مدینه بیاید، به
طور طبیعی باید از جنوب مدینه وارد این شهر شود. جنوب مدینه همان قباست;
جایی که رسول خدا ـ ص ـ در وقت هجرت از مکه به مدینه از آن ناحیه وارد
مدینه شدند. بنابراین جای این پرسش هست که چرا مشرکان در جریان احد از شمال
وارد این شهر شدند نه از جنوب؟ این نکته را هم باید یادآوری کرد که در کنار
کوه «سَلْع»، واقع در حد فاصل غرب و شمال شهر مدینه، دو تپه یا کوهک بوده
که محل وداع مردم مدینه با مسافران بوده، چنانکه محل بدرقه نیز بوده است.
این ناحیه که آن را «ثنیهالوداع» مینامند جهت مسافران شامی بوده است.

آگاهیم که تبوک و در امتداد آن شام، در جهت شمالی مدینه قرار دارند و طبیعی
است که این مسیر مدخل و مخرج مسافران شامی مدینه باشد. اما چرا سپاه مشرکان
که از مکه، یعنی از سمت جنوب به سوی مدینه میآمد، مدینه را دور زد و نه از
قبا، بلکه از شمال شهر در دامنه احد استقرار یافت؟

پاسخ این پرسش این است که شهر مدینه در حصاری نعل گونه یا «U» شکل از کوه و
سنگلاخ (حرّه) و خانه قرار گرفته است. تنها استثنا در این محاصره، در قسمت
شمالی است که قسمت بالای نعل را تشکیل داده و آن همان حد فاصل میان احد و
سلع است. استثنای جزئی دیگر در بخشهای جنوبی است. مهمترین آن در جنوب شرقی،
در ناحیهای است که بنیقریظه وبنی نضیر سکونت داشتند. در نواحی دیگر جنوب
نیز، با وجود حرّه قبا که اشاره به همان مناطق سنگلاخی است، تنها راههای
سختی برای عبور و مرور انفرادی مسافران مکه ـ و نه سپاه و لشکر ـ بوده است.
این همان راهی است ک رسول خدا ـ ص ـ و مهاجران مکه، به تدریج از آن به شهر
مدینه و در آغاز به محله قبا وارد شدند. نکته مهم آن است که این مدخلهای
ورودی در قسمت قبا، توان تحمّل یک لشکر مجهّز سه هزار نفری مشرکان را
نداشت. آنها در مدخل ورودی شهر که میدانستند اهالی برای جنگ آمادهاند، نیاز
به منطقهای باز و وسیع داشتند تا معرکه در آن واقع شود. منطقه سنگلاخی حرّه
قبا آمادگی چنین زمینهای را نداشت. ناحیه منازل بنی قریظه هم، بدلیل پیمان
قریظیان با رسول خدا ـ ص ، نمیتوانست برای مشرکان مدخل مناسبی باشد. این
همان پیمانی بود که بعدها در غزوه احزاب

۹۷

نقض شد.

در بخشهای دیگری هم خانههایی از انصار وجود داشت که رفتن به آن سمت به
معنای وارد شدن در شهر و درگیر شدن در یک جنگ شهری بود نه جنگی که میبایست
در یک فضای باز و سیع اتفاق افتد.

بنابراین راه نفوذ سپاه مشرک به مدینه، منحصر به عبور از کنار کوه احد بود
که آغاز یک منطقه باز و زراعی بود. درست به همین دلیل است که در جنگ خندق
نیز مشرکان مکه، نه از جنوب بلکه از همین قسمتهای شمالی یا به عبارتی شرق
کوه احد وارد مکه شدند. آنان چون خندق راهشان را بسته بود، در اندیشه راه
نفوذی از منازل بنیقریظه در جنوب افتادند که داستان آن مشهور است.

آنچه از گفتار مورخان به دست میآید آن است که مشرکان، زمانی که به
ذوالحلیفه یا محل مسجد شجره رسیدند، راه خود را به سمت وادی عقیق کج کرده
با زدن نیمدوری از جنوب به غرب تا شمال، در نقطهای در فاصله تقریبی یک و
نیم کیلومتری جنوب غربی احد مستقر شدند و شتران خود را بر روی مزارع
مسلمانان رها کردند. این منطقه زراعی که اکنون بنای آتشنشانی و در پشت آن
نخلستانها قرار دارد و در یک سمت آن احد، سمت دیگر آن کوه سلع و مزارع
اطراف مسجد قبلتین و سمت سوم آن راه سیدالشهدا واقع شده، منطقهای است که یک
نامش «جُرف» و نام دیگرش «عرض» است.

یک نقشه از مسیر آمدن سپاه شرک

۹۸

مسیر رسول خدا ـ ص ـ از مدینه تا احد

در حال حاضر دو مسیر از مدینه به سمت احد امتداد دارد; یکی راه ابوذر است و
دیگر راه سید الشهدا. آنچه مسلم است رسول خدا ـ ص ـ مسیری را در میانه این
دو راه، به سمت احد، انتخاب کرده است. در این مسیر، سمت راست لشکر اسلام،
مشرق مدینه و دقیقا حره شرقی قرار داشته و در سمت غرب آن کوه سلع بوده است.
درست پس از کوه سلع، همان زمین بزرگ زراعی فوق الذکر آغاز میشود که تا
دامنه احد در شمال و در غرب تا حره غربی مدینه امتداد دارد.

آقای محمدباقر نجفی نوشتهاند که حرکت رسول خدا ـ ص ـ از ثنیه الوداع آغاز
شده است. این ثنیه که مسیر راه شام بوده در شمال غربی مدینه، در آغازِ راهی
قرار داشته که اکنون به نام شارع سلطانه یا عثمان شناخته میشود و سمت شرق
آن با فاصله اندکی راه سیدالشهدا بوده است. این مکان مدفن نفس زکیه نیز
بوده که تا چند دهه قبل، مقبره داشته و اکنون از آن آگاهی در دست نیست.

دلیل ایشان برای آن که رسول خدص ـ از ثنیه الوداع گذشته، آن است که ابن
نجار به نقل از ابوحمید ساعدی گفته است: «ان النبی صلّی الله علیه و آله
خرج یوم اُحد حتّی اذا جاز ثنیه الوداع».(۱) به نظر میرسد که رسول خدا از
ثنیه الوداع عبور نکرده باشد، بلکه این نقل اشاره به آن است که حضرت از
برابر آن مکان، که مکان شناخته شدهای بوده، با فاصله، مسیری را برای رفتن
به احد انتخاب کردهاند. دلیل آن این است که دشمن مشرک در شمال غرب بود و
امتداد راه ثنیه الوداع درست به مواضع آنها در انتهای جرف برخورد میکرد.
ممکن است گفته شود که رسول خدا ـ ص ـ از ثنیه الوداع حرکت کرده، بعد در
رفتن به سمت شمال، راه خود را به سمت راست تغییر داده است. باغستانی در پشت
کوه ذباب به سمت راه سیدالشهدا بوده که «شوط» نام داشته وابن اسحاق در
عبارت «حتی کانوا بالشوط بین المدینه و احد» بهآن اشاره کرده است.(۲)

پس از آن، یک بنای کوچک معروف به «شیخین» متعلق به یک پیرزن و پیرمردی بوده
که رسول خدا ـ ص ـ در آنجا هم توقف کوتاهی داشته و «مسجد الدرع» که اکنون
نیز موجود است، یادگار رسول خدـ ص ـ در آنجاست.

گفته شده که حضرت نماز مغرب و عشا را در آنجا خوانده و تا صبح روز بعد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مدینهشناسی، ج ۲، ص ۲۲۰

۲ ـ مدینه شناسی، ج ۲، ص ۲۲۳

۹۹

ماندند. این مسجد بعدها به نامهایی چون «مسجد الدرع»، «مسجدالبدائع» و
«مسجد الشیخین» نامید.(۱) عنوان «درع» بدان دلیل است که پیامبر ـ ص ـ در
آنجا درع پوشید. هر چند این مسأله در کتابهای تاریخی نقل شده(۲) اما برخی
آن را نپذیرفته و گفتهاند که رسول خدا ـ ص ـ در مدینه درع پوشیده بودند!(۳)

در نقلهای تاریخی آمده است که زمان حضور پیامبر در شیخین، مشرکان از دور
سپاه اسلام را میدیدند و هر دو سپاه نیروهای خود را جهت حفاظت آماده کردند.
بنابراین شیخین در نزدیکی احد با فاصله تقریبی دو کیلومتر قرار داشته و
مشرکان در شمال کوه سلع و غرب کوه احد در همان دشت زراعی، که بخشی از آن
«جُرف» نامیده میشده، مستقر بودهاند.

مسجدالدرع اکنوندر راه سیدالشهدا، سمت چپ کسیکه از مدینه عازم احد است، در
داخل کوچهای عَریض، که با خیابان حدود بیست متر فاصله دارد، واقع است.

در امتداد این مسیر، طایفه بنو حارثه زندگی میکردهاند. دو طایفه بنیعبداشهل
وبنوحارثه زمینهایی در حد فاصل دو حره ودامنه جنوبی احد داشتهاند. مسجد
طایفه بنوحارثه را اکنون «مسجد المستراح» مینامند و این از بابت استراحت
حضرت در آنجا دانسته شده است.

میان مسجدالدرع با مسجدالمستراح فاصله چندانی وجود ندارد و هر دو در سمت چپ
شخصی قرار دارد که از راه سیدالشهدا عازم احد است. پس از مسجد، مدرسه
عمروبن جموح قرار گرفته است.

آیا ممکن است آنچه گفته شده که حضرت شب را در محل مسجد شیخین استراحت
کردند، در باره محلی باشد که محل مسجد المستراح است؟

واقدی در روایتی مسیر را از مدینه به بدائع، از آنجا به «زقاق الحِسْی» و
پس از آن تا «شیخین» تا ابتدای ثنیه (رأس الثنیه) دانسته که نشان از تفاوت
محل بدائع با شیخین است.

با این حال حتی قبل از قرن دهم، مسجد بدائع با مسجد شیخین یکی دانسته شده
است.(۴)

عبارت او چنین است: «…حتی سَلَک علی البدائع، ثم زقاق الحِسْی، حتی أتی
الشیخین، حتی انتهی الی رأس الثنیّه(۵)…فبات رسول الله بالشیخین.»(۶)

زمانی که نماز مغرب و عشا در محل مسجد الدرع خوانده شده، مشرکان که ناظر
سپاه مسلمانان بودند، تا لب حره جلو آمدند;

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ تاریخ المعالم المدینه قدیماً و
حدیثاً ، ص ۱۳۳

۲ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۱۹

۳ ـ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص ۳۷۴

۴ ـ عمده الاخبار فی المدینه المختار، ص ۲۰۴

۵ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۱۵

۶ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۱۶

۱۰۰

«وتدنوا طلائعهم حتّی تلصق بالحره، فلا تصعّد فیها حتی ترجع خیلهم و یهابون
موضع الحره و محمد بن مسلمه»(۱) این حره باید حره شرقی باشد; یعنی مشرکان
مسلط بر این منطقه تا این سوی سمت حره شرقی و البته تا ابتدای آن آمدند.
پیامبرص ـ که در وقت شب، محمد بن مَسْلمه را با شماری از سپاه برای محافظت
گمارده بود، سحرگاه پیامبر ـ ص ـ برخاست و دستور داد تا راهنمایان، آنها را
به محلی هدایت کنند که مناسب باشد; «…یُخرجنا علی القوم علی کَثَب»(۲).
«کثب» به معنای تجمع و قرب آمده; یعنی به گونهای مجتمع و نزدیک به دشمن.
زمینی که همه ما در آن متمرکز و نزدیک دشمن باشیم. در این مسیر منازل بنو
حارثه بوده که ممکن است در طی مسیر در چند نقطه متمرکز بودهاند… «فسلک به
فی بنو حارثه ثم أخذ فی الأموال.» اموال در اینجا اشاره به باغها وبستانهای
متعلق به اشخاص است.

در اینجا از میانِ بستانِ یکی از طایفه بنو حارثه به نام «مِرْبَع بن قیظی»
گذشت. این شخص منافق بود و اعتراض او منجر به درگیری لفظی میان بنی عبداشهل
و بنوحارثه شد. این طایفه زمینهایی در این نواحی را داشتند. عبداشهل بیشتر
در جنوب این منطقه نزدیک به مدینه و بنو حارثه قسمت شمالیتر زندگی میکردند.
وقتی رسول خدا در مسیر شمال به سمت احد حرکت کرد، دشمن سپاه خود را آماده
کرد.(۳)

اکنون میتوان گفت که مسلمانان در شرق و مشرکان در غرب با فاصله نزدیکی شاید
۵۰۰ تا ۷۰۰ متر بودهاند. رسول خدا راه را به سمت احد ادامه داد و بالاتر
رفت.

واقدی میگوید: «…حتی انتهی الی ارض ابن عامر الیوم.» از آنجا تا احد
رفتند جایی که (به قول واقدی) امروز پل دارد; «فلما انتهی رسول الله الی
احد ـ الی موضع قنطره الیوم ـ جاء و قد حانت وقت الصلاه.» و این نماز، نماز
صبح بوده است. قنطره نیز یا روی قناتی بوده که از شرق به غرب در دامنه
جنوبی کوه احد در حرکت بوده و یا بر روی وادی که از درون شعب کوه احد ـ
برابر مقبره حمزه ـ از شمال به جنوب بوده است. اکنون نیز این دو قنات به هم
متصل میشوند و روی نقطه اتصال، پل قرار دارد. ممکن است آن زمان کمی بالاتر
از نقطه فعلی به سمت شرق بوده باشد.

در باره آنچه گذشت آگاهیهای واقدی منحصر به فرد است. ابن سعد هم خلاصه
گزارش واقدی را با اختصار تمام آورده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۱۷

۲ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۱۸. عبارت ابن اسحاق ار قول رسول خدا ـ ص ـ چنین است:
من رجل یخرج بنا علی القوم من کَتَب ای من قرب من طریق لایمر بنا علیهم.
السیره النبویه، ج۳، ص ۶۹ (تصحیح مصطفی السقاء و ….)

۳ ـ همان، ص ۲۱۹

۱۰۱

نقشه کوچک برای مسیر حرکت ومحل استقرار کشیده شود.

محل استقرار سپاه اسلام و سپاه قریش

سپاه اسلام صبح روز شنبه، هفتم شوال، سال سوم هجرت وارد منطقه اُحد شدند.
حرکت آنها از کنار حرّه شرقی از جنوب به شمال بوده است. عبارت ابن اسحاق در
بیان محل استقرار سپاه اسلام چنین است: «و مضی رسول الله ـ ص ـ حتی نزل
الشعب من أحد فی عدوه الوادی الی الجبل فجعل ظهره و عسکره الی أحُد.»(۱)
شعب احد جایی است کاملا روشن و شناخته شده. اکنون این شعب در قسمت غرب کوه
احد، برابر مقبره الشهدا و کوه رمات قرار دارد. شعب مزبور تا عمق هفتصد یا
نهصد متری داخل کوه احد ادامه مییابد و وادی موجود در میان این شعب، آبهای
حاصل از باران را در درون احد به بیرون و به سمت فضای باز جنوب احد یعنی
منطقه جرف هدایت میکند. منتهای آن در درون احد مسدود است.

طبق نقل ابن اسحاق، حضرت قرارگاه را در مدخل این شعب قرار داده است. این
همان عدوه الوادی است که در عبارت ابن اسحاق آمده است. طبعاً قرارگاه در
مدخل شعب بوده و سپاه قدری جلوتر مستقر شده است آن گونه که پشت سپاه اسلام
کوه احد بوده و سمت چپ آنها کوه رمات یا عینین و سپاه اسلام در جنوب کوه
احد و غرب کوه رمات و شاید اندکی پایینتر مستقر شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ السیره النبویه، ج۳، ص ۶۹

۱۰۲

عبارت واقدی درباره محل استقرار سپاه اسلام چنین است:

«فجعل ]رسول الله[ اُحُداً خلف ظهره و استقبل المدینه و جعل عَیْنَین عن
یساره.»(۱)

«رسول خدص ـ احد را در پشت سر قرار داد، مدینه روبرویش قرار گرفت و کوه
عینین در سمت چپش.»

قول دیگر که واقدی نقل کرده، آن است که حضرت پایینتر آمد، به طوری که کوه
رمات در پشت سرش قرار گرفت. آنگاه پشت به خورشید کرد در حالی که دشمن در
برابر او ورو به مدینه بوده است. در این حال مشرکان در دشت واقع در جنوب
غرب احد قرار داشتند. پشت آنها به مدینه و رویشان به سوی احد بود.

واقدی مینویسد: «و أقبل المشرکون، فاستدبروا المدینه فی الوادی و استقبلوا
اُحُداً.»(۲)

بنابراین سپاه اسلام، در پشت سر احد را داشتند، سمت شرق آنها کوه رمات بود
و دشمن در جنوب و جنوب غربی آنها در وادی قرار داشت. این وادی ادامه وادی
خارج شده از شعب احد بوده است. درگیری در همین ناحیه میان آنها واقع گردید.
منطقهای باز و وسیع.

رسالت سربازان مستقر بر کوه رمات

آگاهیم که منابع متفقاند بر این که رسول خدا ـ ص ـ پنجاه نفر را بر روی کوه
رمات گمارد تا مراقب حمله دشمن از پشت سر به مسلمانان باشند. آنچه باید
روشن شود این است که دقیقاً این افراد باید مراقب کدام «مسیر» یا به اصطلاح
تاریخی «مضیق» باشند.

یک اشتباه عمومی در میان شماری از راهنمایان زائران و احیانا برخی از
نویسندگان وجود دارد و آن این که محل عبور سپاه خالد را که از پشت بر
مسلمانان تاخت، شعب موجود در دل کوه احد; یعنی برابر مقبره الشهدا در دل
کوه احد میداند; به عنوان مثال میرزا محمد مهندس در جزوه مختصری که با
عنوان «الوجیره فی تعریف المدینه» نوشته، چنین اظهار کرده است. او پس از
اشاره به شعب میگوید:

«این همان درهای است که در روز جنگ احد حضرت رسول الله ـ ص ـ به کمان داران
سپرده بودند تا آن را محافظت نمایند، آنها به طمع غنیمت از این محل رفتند و
مخالفین این دره را گرفته و شکست بر لشکر اسلام وارد کردند.(۳)

این نظر یکسره بر باطل است، هم به دلایلی که گذشت هم به دلایلی که

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۲۰، طبقات الکبری،
ج۱، ص ۳۹

۲ ـ المغازی، ج۱، ص ۲۲۰

۳ ـ بسوی امالقری، ص ۳۱۹

۱۰۳

خواهیم گفت.

محلی که مسلمانان انتخاب کرده بودند، در ناحیه شمال، تا آنجا که به کوه احد
مربوط میشد امنیت داشت; زیرا در دل کوه احد و حتی آن شعب مورد بحث منفذی به
خارج از آن نبود. سمت چپ آنها (قسمت شرق)، حد فاصل کوه رمات و اُحد مشکل
امنیت داشت. پیامبر خدا ـ ص ـ برای آن که کاملا از پشت سر امنیت داشته
باشد، شماری از سربازان را بر تپه رمات نهاد تا مراقب هجوم ناگهانی سپاه
شرک از آن ناحیه باشند. این تأمین دو دلیل داشت; یکی جلوگیری از حمله دشمن
از پشت سر به سپاه اسلام، و دیگر دستبرد آنها به قرارگاه مسلمانان که در
مدخل شعب قرار داشت و تدارکات مسلمانان در آن بود.

بنابراین پیامبر ـ ص ـ تصمیم گرفت نیرویی پنجاه نفره از تیراندازان را بر
بالای رمات قرار دهد تا کنترل حد فاصل میان احد و رمات را که منتهی به
قرارگاه مسلمانان میشد در دست بگیرند.

اکنون پرسش این است که این نیرو میبایست کدام منطقه را حفاظت میکرد و با
تیراندازی خود مانع از نفوذ دشمن از کدام سو میشد؟ چنین مینماید کسی که بر
روی جبل رمات ایستاده باید مراقب جنوب خود باشد چون در شمال که احد بوده و
مسدود است. بنابراین دشمن ممکن است از جنوب غربی رمات، (محل استقرار سپاه
مشرک) به شرق حرکت کرده کوه رمات را دور بزند و از شرق به غرب از حد فاصل
احد و رمات بگذرد و از پشت به قرارگاه و خود سپاه مسلمانان حمله کند.

این محدوده دید تیراندازان روی کوه رمات است. در این صورت قابل تصور نیست
که تیراندازان روی جبل رمات مراقب حمله از ناحیه دیگری باشند. این را نیز
باید در نظر داشت که تیر یک تیرانداز تا چند متر میرود و از چه فاصلهای که
رها شود بر بدن دشمن یا اسب دشمن کارگر است. این فاصله در دورترین نقطه خود
نمیتواند از دویست تا سیصد متر آن سوتر باشد.

این را نیز باید بررسی کرد که سربازی که روی رمات ایستاده، میدان نبرد به
طور دقیق در کدام زاویه او است. از آنجا که محل درگیری در سمت غرب رمات
بوده، بدیهی است او باید توجه به مسیر حرکت گروهی از سربازان دشمن داشته
باشد که ممکن است از غرب به سوی شرق و سپس از شمال حرکت کرده و از مضیق
میان رمات و اُحد بگذرند و بر قرارگاه و یا سپاه مسلمانان یورش برند. در
این صورت مسیر

۱۰۴

حمله خالد و همراهانش از جنوب رمات، دور زدن آن و حمله به قرارگاه و لشکر
مسلمانان از مضیق ـ یعنی حد فاصل احد و رمات ـ بوده است. اگر این نظر درست
باشد آنچه برخی گمان کردهاند که سواران دشمن احد را دور زدهاند نادرست
مینماید.

آقای نجفی، که برخلاف قسمتهای دیگر، تشریح میدان جنگ و حرکت سواران دشمن را
در منابع پیجویی نکرده، نوشته است: «… و یکباره خالد بن ولید با عدهای از
سواران فرصت را مغتنم دانسته، به عقیده حقیر، با دور زدن کوه احد از سمت
شرقی دامنه احد به طرف رمات حملهور شد و بر تپه بدون محافظ مسلط گردید و از
آنجا حمله نیزهداران قریش مسلمانان را در میدان به خاک و خون کشانید.»(۱)
این تمامی مطلبی است که ایشان در تشریح مسیر حرکت سواران قریش نوشتهاند.

زمانی که خالد با سپاهش بر سر مسلمانان تاخت، مسلمانان آمادگی دفاع
نداشتند. نظمشان در هم ریخته، بسیاری سلاح را بر زمین گذاشته و به جمعآوری
غنائم مشغول بودند. با حمله دشمن آنان سراسیمه بدین سوی و آن سوی رفته بر
روی هم شمشیر کشیدند. روشن بود که مسلمانان شکست خوردهاند. بسیاری به سوی
احد گریختند و برخی نیز به هر سوی که توانستند فرار کردند. رسول خدا ـ ص ـ
همراه چند تن از یاران پس از درگیری سخت، خود را به سمت شِعْب احد که مدخل
آن قرارگاه بود کشاندند. آنان اندکی به درون شعب رفته و آنگاه بر بالای کوه
احد (سمت راست شعب) روان گشتند و در سایه غاری کوچک نشستند.

برای نشان دادن درستی آنچه گذشت، شواهد چندی در منابع تاریخی وجود دارد که
در اینجا ارائه میکنیم. این شواهد در مقام بیان این نکته است که میدان جنگ
در سمت غربی کوه رمات بوده و پس از آغاز فاجعه، درگیری به سمت شعب احد
کشیده شده و حضرت با رفتن به داخل شعب و بالا رفتن از کوه، از شرّ مشرکان
امان یافته است.

شواهد تاریخی در دور زدن رمات توسط خالد

پیامبر ـ ص ـ تیراندازان را بر بالای جبل رمات گمارد، چون از پشتسر و راه
میانه احد و رمات در هراس بود. این هراس جز از طریقی که در نهایت خالد حمله
کرد، معنا نداشت. آن حضرت خطاب به تیراندازان فرمودند: از پشت سر ما را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مدینه شناسی، ج ۲، ص ۲۳۱

۱۰۵

حمایت کنید. ما ترس آن داریم که دشمنان از پشت حمله کنند.(۱)

واقدی میگوید: تیراندازان پشت لشکر اسلام را حفاظت میکردند. آنها با
تیراندازی خود، مشرکان را وادار به فرار کردند; (و الرماه یحمون ظهورهم
یَرشُقُون خیل المشرکین بالنبل فتولّی هَوارب). بعدها یکی از تیراندازان
(قاعدتا از همانها که پایین آمده بوده) گفت: هر تیری که در آن روز انداختیم
یا به اسبی خورد یا به انسانی.(۲)

این دونقل حکایت از آن دارد که تیر اندازان مسیر حمله سپاه خالد را زیر دید
داشتهاند و چند بار که خالد همراه عکرمه تلاش کرده بود از آن مَضیق، یعنی
حد فاصل احد و رمات عبور کند، با تیراندازی شدید سربازان مستقر در جبل رمات
مواجه گشته و با دادن تلفاتی مجبور به باز گشت شده بود. اما درست زمانی که
کوه از تیراندازان خالی شد آنها به راحتی از این مضیق عبور کردند. در این
صورت منطقه مورد استفاده سپاه خالد در تیررس و دید مسلمانان بوده در حالی
که اگر قرار بود آنها احد را دور بزنند از اصل در تیررس و دید سربازان
مستقر در رمات قرار نمیگرفتند.

نسطاس غلام صفوان بن امیه، آن لحظه در جمع مشرکانی بود که در احد حاضر شدند
اما او را به دلیل آن که غلام بود در قرارگاه نگاه داشتند و او از اموال
صفوان ابن امیه مراقبت میکرد. او میگوید:

«لشکر ما شکست خورد و سپاه محمد ـ ص ـ وارد قرارگاه ما شد، من هم به اسارت
در آمدم … من در بند ]مسلمانان [بودم که نگاهم به کوه (رمات) افتاد. سپاه
را دیدم که بدان سوی روی آوردهاند و داخل در قرارگاه (مسلمانان) شدند در
حالی که هیچ مانعی بر سر راهشان نبود; زیرا سنگری که از رمات مراقبش بودند
از بین رفته بود و آنها برای غارت به سوی ما آمده بودند … زمانی که لشکر
ما بر سر آنها ریخت، بر سر قومی ریخت که با آرامش به غارت مشغول بودند،
بنابر این به راحتی شمشیر را در میان آنان نهاد و کشتار سختی کرد. در این
لحظه مسلمانان از هر سوی میگریختند و آنچه از غنائم فراهم آورده بودند رها
میکردند و از قرارگاه ما بیرون میرفتند.(۳)

این نقل نشان میدهد که نسطاس شاهد همه ماجرا بوده است و تیراندازان را دیده
که از کوه رمات پایین آمدهاند. مشرکان را دیده که از کوه رمات ـ که دیگر
تیراندازی بر آن نبوده و یا اگر بوده، به سرعت از بین رفتهاند ـ گذشته
وبرلشکرگاه مسلمانان فرود

ــــــــــــــ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.