پاورپوینت کامل استیلای وهابیه مکه مشرفه را ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل استیلای وهابیه مکه مشرفه را ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استیلای وهابیه مکه مشرفه را ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل استیلای وهابیه مکه مشرفه را ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
۷۹
محمد بن عبد الوهاب نجدی (۱۱۱۵ ـ م ۱۲۰۶ ه . ق.) مسلکی جدید را شکل داد که پس از
مرگ وی به «وهابیّت» نامبردار گردید. عقاید و افکار ناصواب ارائه شده در این مسلک، از همان آغاز
پیدایش، عکس العمل های تندی را به دنبال داشت، به گونه ای که پدر و برادر وی و گروه های بسیاری
از مردم شهرهای مختلف آن روز عربستان و منطقه شامات، به مخالفت جدّی با او برخاستند و حتی
مردم زادگاهش «عیینه»، نیز وی را از شهر بیرون کردند.
محمد بن عبد الوهاب، در سال ۱۱۶۰ در یک ائتلاف و پیوند سیاسی با محمد بن مسعود
(جدّآل سعود) پشتوانه ای برای دفاع از عقاید باطل خود یافت و با حمله به شهرهای دیگر حجاز و نیز
یمن و عراق و شامات، مردم این شهرها را وادار به بیعت و پذیرش عقاید خود می کرد و جان و مال
مردم در صورت عدم پذیرش، از تعرض مصون نمی ماند و با آنان همچون کافران برخورد می شد. پس
از مرگ وی نیز پیروان این مسلک با حمله به کربلا تعداد زیادی را کشتند و ویرانی های فراوانی به بار
آوردند و حتّی خزاین حرم را به غارت بردند و از آن زمان تاکنون نیز پیروان متحجّر این مسلک
نادرست، جنایات بی شماری را انجام و با ترویج عقاید باطل خویش، انسان های غافل و ناآگاه را در
دام خود اسیر کرده اند. سپاه صحابه در پاکستان و طالبان در افغانستان و … مولود این مسلک اند.
بی پایه بودن عقاید وهابیّت برای عالمان و فرهیختگان جهان اسلام بسیار روشن مبرهن
است و جالب آن که اولین کسی که نقد وهابیّت را نگاشت «سلیمان بن عبد الوهاب» برادر وی بود که
کتابی با عنوان «الصواعق الالهیّه فی الردّ علی الوهابیّه» تألیف عقاید برادرش را باطل اعلام کرد.
ایوب صبری پاشا ـ نویسنده کتاب «مرآه مکّه» نیز، که خود سنّی مذهب است، کتابی به نام
«تاریخ وهابیان» تألیف نموده و در آن به بررسی عقاید و افکار و جنایات آنان پرداخته است.
مقاله حاضر برگرفته از کتاب مرآه مکّه وی می باشد که مؤلف ماجرای سلطه وهابیان بر مکّه در
سال ۱۲۲۲ را شرح داده و با آوردن کلماتی نظیر «حشرات وهابیّه» «اشقیای وهابی» و … نفرت
و ناراحتی خود را از طرفداران این مسلک به نگارش درآورده است. وی می نویسد:
ستمهایی که این ها ـ فرقه وهابی ـ به اهالی کرام وحجاج ذوی الابتهاج کردند به تعدادوشمار
نمی آید.
در بخشی دیگر می نویسد:
… سعود، عذر و اعتساف خود را از حدّ گذراند. حتی اکثر أعاظم علمای اهل سنّت من غیر جُرْم
مقتول و چندین نفر از اشراف و اعیان بدون جهت مصلوب و اعدام شدند! متن کتاب به زبان ترکی
استانبولی نگاشته شده و در سال ۱۳۰۱ ه . ق. در چاپخانه «سنده» قسطنطنیه ـ استانبول ترکیه ـ به
چاپ رسیده است.
ترجمه این کتاب به دستور وزیر انطباعات ناصر الدین شاه، به عبد الرسول منشی مترجم دربار
پیشنهاد و وی در سال ۱۳۰۷ ه . ق. در دارالترجمه معروف به همایونی آن را با نثری زیبا به فارسی
ترجمه کرده است. آقای محمد قزوینی مشهور به آشوری دهم نیز آن را با خطی خوش در سال ۱۳۰۸
ه. ق. به تحریر درآورده است.
از این ترجمه دو نسخه مخطوط، یکی در کتابخانه ملّی ایران و دیگری در کتابخانه ملک
وابسته به آستان قدس رضوی موجود است. هر دو نسخه به خط نستعلیق و با تذهیب زیبا زینت شده
است.
در تنطیم مقاله، نسخه کتابخانه ملّی را اصل قرار داده و برخی قسمت ها که در نسخه مربوط به
کتابخانه ملک تفاوت هایی با نسخه اصلی مشاهده شده در داخل [ [آورده ام.
لازم به ذکر است ایوب صبری پاشا مجموعه مطالبی را که در این بخش از کتاب مرآه مکّه
آورده، دقیقا از دیگر نوشته خود؛ یعنی «تاریخ وهابیّان» نقل نموده است؛ از این رو اسامی اشخاص را
نیز با متن «تاریخ وهابیان» که به زبان ترکی استانبولی به چاپ رسیده، تطبیق داده ام.
امید آن که مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد.
استیلای اشقیای وهابیّه مکّه مکرّمه را
از جمله کسانی که به اهالی حجاز
و مخصوصا به ساکنین کرام و مجاورین
عظام مکّه مکرّمه اهانت نموده اند، یکی هم
اشقیای وهابی بوده و مظالمی که این ها
[این طایفه ظالمه [به اهالی کرام و حجاج
[عظام] ذوی الإبتهاج(۱) کردند به تعداد
و شمار نمی آید.
سعود نا مسعود که سرکرده وهابیان
بود، دفعات بسیار اهالی مکه و شریف غالب
را، که مقام أمارت داشت، [به دفعات] تهدید
نمود و اگر چه کرارا لشکر فرستاده و اطراف
امّ القری را احاطه کرد و لیکن تا سال
۱۲۱۸ ه . ق. نتوانست آن شهر محترم را
[و معظم را ضبط و [تسخیر کند. عاقبت به
واسطه [التجای] شریف عبدالمعین ضبط
[تصرّف [نمود؛ زیرا که شریف غالب در
سال ۱۲۱۷ ه . ق. از تهدید [تهدیدات[
وهابیان به طوری که باید خوف کرده، برای
این که والی جدّه و امیر الحاج [و امرای
حجاج] مصر و شام رادعوت کند، به آنها
خبر فرستاد که طایفه خوارج در خیال آن
هستند که مکه مکرمه را تصرّف کنند، اگر
جزئی معاونت به من نمایید ممکن است که
سعودِ رئیس خوارج را به دست بیاورم.
پس از آن که مشارٌ الیهما مدتی
ساکت شدند، عاقبت الامر، جواب رد و یأس
به مشارٌ الیه فرستادند شریف غالب هم
برادر خود شریف عبدالمعین را در مقام
امارت، قائم مقام خود نصب و تعیین نموده
و خانه خود را که در دامنه «جبل جیاد»
داشت سوزانده با همه اهل عیال خود به
جدّه هجرت کرد و شریف عبدالمعین نیز
«شیخ محمد طاهر» و «سید محمد ابوبکر»
و «میر غنی» و «سید محمد عکاس»
و «عبدالحفیظ عجمی» را که از علمای مکه
بودند، نزد سعود ابن عبدالعزیز فرستاده،
استیمان(۲) نمود، ۱۲۱۸ ه . ق.
سعود نا مسعود التماس [رجا و نیاز[
عبدالمعین را قبول [کرده] مبعوثین مشار
الیهم حشرات وهابیّه که در موقع سیل جمع
شده بودند را برداشته و به مکّه معظمه
عزیمت قائم مقامی شریف عبدالمعین را
تصدیق نموده، با وجود این حال امر کرد که
قباب(۳)قبور را هدم و خراب کنند. چون
معتَقَد وهابیان این بود که اهالی حرمین به
قباب و قبور عبادت و پرستش می کنند اگر
اینها هدم و خراب کرده شده و دیوارهای
آنها برداشته شود، اهالی از دایره شرک
و کفر بیرون آمده و به خدای متعال
عبودیت می نمایند. حتی به زعم فاسد امام
وهابیان، که پسر عبدالوهاب بود، کسانی که
بعد از سال پانصدم هجرت وفات کرده اند به
حالت شرک و الحاد بوده اند و باز زعم
و گمان می کرد که احکام جلیله دین اسلام
مِنْ قِبَل الرّحمان، به آن خائن بی دین الهام
شده [است]. کسانی که پس از ظهور دیانت
فاسده وهابیان [نیز] وفات کرده اند نباید در
نزد کسانی دفن شوند که از سال پانصد
هجرت به این طرف رحلت نموده اند
و معتقد این بود [وباز اعتقاد داشتند] که
ضرر ندارد در نزدیک قبور مشرکین جنازه
آنها دفن شود. سعود [نامسعود] برای این
که شریف غالب را به دست بیاوردبه آن
وسیله جدّه را نیز ضمیمه ممالک مغصوبه
خود کند به طرف جده هم عزیمت نمود
ولیکن اهالی جدّه با عساکر دولت عثمانی
اتحاد [تبعیت] و همراهی نموده سعود را به
مغلوبیت بسیار بزرگی دچار کردند. مشار الیه
ناچار بقیه السیوف(۴) حشرات [خود] را با خود
برداشته و به مکه معظمه معاودت(۵) و در
دایره امارت [منزل گزیده] و اجرای
حکومت می نمود. اگر چه شریف عبدالمعین
برای این که سکنه مکه اللّه را از مظالم فوق
الطاقه [طاقت فرسای [وهابیان محافظت
کند خواست که در ظاهر با رؤسای اشقیای
وهابیان به مدارا و خوشی سلوک نماید ولی
از آن جا که اشقیای مشار الیهم به کبر
و عناد و ظلم و اعتساف(۶) خود می افزودند
و مشارٌ الیه یقین نمود که حسن امتزاج(۷) با
اینها ممکن نخواهد شد، لهذا شخصی [را
نزد برادر خود [به برادر خود شریف غالب
فرستاد که سعود در دایره امارت و حشرات
وهابیه نیز در چادرهایی هستند که در
ساحه(۸) معلاّ مرکوز(۹)] مقیم اند] شده اند
و خود نیز در قلعه جیاد بوده، اگر با مقداری
از عساکر بیایی ممکن است که سعود را به
دست آوریم.
شریف غالب برای این که سعود را
دستگیر کند با شریف پاشا والی جدّه
مقداری از عساکر را برداشته، بدون این که
کسی ملتفت شود وهابیان مکه را حمله
نمود و جهات اربعه حشراتی را، که از
وهابیان در ساحه معلاّ در چادر[ها] نشسته
بودند، احاطه کرده محاصره نمود ولی سعود
خود را به تقریبی خلاص کرده و فرار نمود
و وهابیان محصوره به شرط ترک اسلحه
امان طلبیدند. لاجرم اسلحه آنها گرفته شده
و رهایی جستند. چون مکّه مکرمه از اَیادی
اَعادی(۱۰) مسترد آمد، پس از مدّت کمی
حصار طایف را نیز تصرّف کرده و فرقه
باغیه عثمان مضایقی هم مجبور به فرار
شدند. حصار طایف نه به سطوت(۱۱) عسکریه
شریف غالب، بل به واسطه انقیاد
و مطاوعت(۱۲) اعراب بنی ثقیف مسترد
گردید؛ زیرا وهابیانی که در مکّه مکرمه
مظهر عفو و امان شده بودند به اماکن خود
نرفته و به رأی و تصویب سعود طرق معابر
را قطع می نمودند.
بناءً علیه، شریف غالب به قبایل بنی
ثقیف که در جوار طایف بودند، شخصی را
فرستاده و آنان را سپارش کرد که به طایف
هجوم کرده و آن طایفه را از حصار بیرون
کنند و اموال اشیاء آنان را در میان قبایل
تاراج و قسمت نمایند.
بدویان [بنی] ثقیف که از مدّت زیادی
این قسم تاراج را آرزو می کردند، با بسیاری
از قبایل اعراب اتفاق کرده قریتین «سلامه»
و «مثنی» را که در قرب طایف است،
محاصره غارت کرده، طوایف مضایقی را که
به آنها هجوم و دفاع می کردند برگردانیده،
حصار طایف را ضبط و به شریف غالب خبر
فرستادند.
عثمان مضایقی از مغلوبیتی که در
طایف دچار شد به کوههای یمن فرار کرد
ولی در آن جا بعضی حشرات فراهم آورده از
طرف «حسینیه» و «عبد الوهاب» ابولفظ
نیز که از امرای طایفه سعود بود از طرف
«سعیدیه» و «سایره»، بلده اللّه را محاصره
نموده و مدّت سه ماه تمام مکه اللّه را
محصور ساخت اگر چه در اثنای محاصره،
شریف غالب مکرّرا به میدان رزم آمده وبا
وهابیان محاربت(۱۳) کرد ولی در هر دفعه
مغلوب شده مراجعت نمود، اهالی را هم
قدرت تحمّل بلای محاصره نمانده، از
فقدان ذخیره به درجه به ستوه آمده بودند
که چیزی نمانده بود همدیگر را بخورند!
در این محاصره، قحط و غلا(۱۴)
آنقدرها شدّت پیدا کرد که یک وقیه(۱۵) نان
پنج ریال فروخته می شد و قیمت یکصد
و چهل درهم روغن دو ریال شد. با این
همه دیدن روی فروشندگان روغن و نان
منوط به طالع و اقبال بود.
در اواسط ایام محاصره، سگ و گربه
و کبوتر و بعدها به خوردن نباتات و برگ
درختان می گذراندند. چون این ها نیز تمام
شد به شرط این که احدی را ظلم و تعدّی
نکنند، سعود را موافقت کردند که داخل
بلده اللّه شود.
اگر چه به ملاحظه این که به این
مصالحه مجبورا راضی شد، شریف غالب
معذور بود ولی از این که قبل المحاصره
بدویان منقاد،(۱۶) و عساکر کافی احضار ننموده
و موارد مکّه را محافظت نکرد، «شریف
غالب» خاطی بود، حتّی اهالی به واسطه
«سید میر غنی» و «شیخ محمد عطاس» به
«شریف غالب» سفارش کرده و گفتند که
مردم استدعا دارند و می گویند که اگر رجالِ
قبایل منقاده اطراف را دعوت کرده و ما را
مستخلص خواهد ساخت، تعجیل فرماید.
اگر این امر امکان پذیر نیست به مصالحه
راضی شود ولیکن اگر مقداری از بدویان را
جلب احضار کند، سعی می کنیم که تا موسم
حج، وهابیان را مقابله نماییم، در وقت حج
نیز به موافقت [معاونت] قوافل مصر و شام
از محاصره وهابیان مستخلص(۱۷) می کردیم.
شریف غالب هم در جواب گفت من
خود می دانم که چون قبل المحاصره،
بدویان را احضار ننمودم، اهالی محصور
ماندند، اکنون امداد خواستن از خارج، خارج
از حیّز(۱۸) امکان است. اگر موافقت به
مصالحه کنم شک و شبهه ندارم که نظر
نفرت اهالی را به طرف خود متوجه خواهم
ساخت.
از این طرز جواب مشارٌ الیه معلوم
است که به خطای خود مقرّ و معترف بوده
است چون «شریف غالب» خطای خود را
معترف بود، نمی خواست مصالحه کند، باز
آن دو مبعوث که از طرف اهالی رفته بودند
به مشار الیه گفتند که اگر باز [به] جدّ بزرگوار
خود اقتدا و تبعیت کرده، راضی به مصالحه
شوید سنّت سنیّه(۱۹) پیغمبر را عمل
فرموده اید؛ زیرا که حضرت رسول اکرم
[ص] «عثمان بن عفان» را برای عقد
مصالحه از حدیبیه به مکّه مکرّمه فرستادند،
«شریف غالب» این را نیز به سکوت
گذرانده، مدت مصالحه را به تعویق انداخت
و از این رو اهالی را از خود متنفر ساخت.
آخر الأمر اهالی در درجه فوق الغایه(۲۰)،
به تنگ آمده و از طرفداران غدّار «شریف
غالب» اعتساف زیاد دیده، به حکم ضرورت
«عثمان مضایقی» را عرض دخالت کردند
و یک یک فرار می نمودند. عاقبت به اجبار
«عبدالرحمان ابن التیامی» که از علمای
زنادقه بود، به طور مزبور به مصالحه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 