پاورپوینت کامل چگونگی حج گزاریدر دیروز و امروز ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چگونگی حج گزاریدر دیروز و امروز ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چگونگی حج گزاریدر دیروز و امروز ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چگونگی حج گزاریدر دیروز و امروز ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۱۱
در سالهای گذشته حج چگونه گزارده می شده است؟ اعزام حاجیان چه سان بوده است و آنان در این دیار در چه حال و هوایی بوده اند؟ بافت اجتماعی، ساختار بنائی، کویها، برزنها، کوچه ها و خیابانهای مکه و مدینه چگونه بوده است؟ این دیگرسانیها که اکنون دیده می شود بر ویرانه های چه بناهایی نهاده شده است اینها و جز اینها حقایق تاریخی مهمّی است که اگر دقیقا بدان پرداخته نشود و گزارش دقیق آن فرادیدها نهاده نشود با خرابیهایی که صورت گرفته است بخش عظیمی از تاریخ این دیار را از دست داده ایم.
از سوی دیگر توجه به بخشی از این آگاهیها عظمت تحولات و دیگرسانیهای حج گزاری در این روزگار را در سنجش با آن روزگار روشن می کند.
بر این اساس با حجه الاسلام والمسلمین حاج سید جواد علم الهدی که سالیان درازی است در این وادی به دیدار محبوب نایل شده اند به گفتگو نشسته ایم که می خوانید:
س : حضرت عالی از کسانی هستید که سفرهای متعددی به حج مشرف شده اید. لطفاً توضیح دهید اولین سال سفر شما در چه سالی بوده است و چند سفر مشرف شده اید.
بسم اللّه الرحمن الرحیم ـ اولین سال درخدمت آیت اللّه مشکینی سال ۱۳۳۵ ه . ش به همراه جمعی از روحانیون قم عازم حج شدیم و در مورد تعداد سفرها بجز سالهای ممنوعیت در بقیه سالها توفیق حاصل بوده و تشرف حاصل می شده است.
س : آیا شما در جریان اخبار حادثه ابوطالب یزدی قرار گرفتید و یا خودتان آن زمان در حج شرکت داشتید؟ در صورت امکان شرحی در مورد آن واقعه بفرمایید و در مورد انعکاس آن در ایران توضیح دهید.
در آن سالها که ابوطالب شهید شد، طلبه بودم لیکن حج نیامده بودم. تازه رضاخان رفته بود و بخاطر دارم که سال شهادت ابوطالب به تاریخ قمری ۱۳۶۴ بود؛ یعنی دو سال به فوت مرحوم آیت اللّه آقای سیدابوالحسن اصفهانی مانده بود. در اوایل دوره محمدرضا راه مکه باز شد و در دوره پدرش راه مکه بسته بود و سفر حج اصلاً انجام نمی شد. پس از رفتن رضاخان و باز شدن راه، مردم از طریق یک جاده خاکی به وسیله ماشین عازم حج می شدند. و از راه دریا و با هواپیما رفتن به حج ممکن نبود. با اتوبوس عازم نجف و کاظمین می شدند و در آنجا با کامیونهای عراقی مسقّف، جمعیت شش روزه از جاده عرعر به مدینه می آمدند که خود عراقیها به این راه «عبرالصحرا» می گفتند. سال ابوطالب در چنین سالهایی است که شاید جمعاً از همه ایران سیصد نفر مشرف نشده بودند و کمتر بودند. از خراسان ـ که بنده هم آنجا بودم ـ عده ای در این سال شرکت داشتند که شاهد حالات ابوطالب بودند و در بازگشت برای مرحوم آیت اللّه پدرم در مشهد حکایت می کردند و در آن مجلس حاضر بودم.
شاهد عینی که به هنگام نقل واقعه اشک می ریخت، می گفت: هوا بسیار گرم بود. ابوطالب لباس احرام به تن داشت و شاید هنوز اعمالش تمام نشده بود. پس از نماز در حجر اسماعیل قصد بوسیدن کعبه مقدسه را داشت که به دلیل گرمای زیادِ هوای مکه، حالت تهوّع به او دست داد. در این هنگام حوله بالای شانه اش را گرفت و داخل آن استفراغ کرد و این در وقتی بود که نزدیک دیوار کعبه بود. بار دوم و سوم حالت تهوع به او دست داد و اینها را در دامنش جمع کرد ولی به فکرش نرسید که زود فاصله بگیرد. در این هنگام یکی از مأمورین مربوطه دستش را گرفت و از او به عربی پرسید که اینها چیست و تو چه می خواهی بکنی. چون ابوطالب به زبان عربی مسلط نبود نتوانست مقصودش را بیان کند و در بین ما هم کسی نتوانست منظور ابوطالب را بیان کند.
لذا ابوطالب دستگیر شد و در میان ولوله حجاج وی انتقال داده شد به اتاق تاریکی و حجاج ایرانی هم که نگران وضع او بودند به مطوّفین شیعه که در آن زمان محدود به سه نفر می شد مراجعه کردند. این سه نفر عبارت بودند از: عبداللّه سحره، حسن جمال و محمدعلی غنّام.
ایرانی ها به محمدعلی غنام مراجعه کردند و ضمن شرح واقعه، از آنها برای آزادی ابوطالب یزدی از دخمه ای که در مسجدالحرام بود استمداد کردند. ضمناً چون بنابراین بود که این سه نفر که در باطن شیعه بودند و در ظاهر بروز نمی دادند، مسائل شیعیان را در مکه و مدینه حل و فصل کنند، جهت حل این مسأله جمعاً اقدام کردند. وقتی از حال و روز ابوطالب باخبر شدند با صورتهای رنگ پریده به پیش ما برگشتند و گفتند بروید دعا کنید. روزهای بعد، از ابوطالب خبری نشد و هر چه سؤال می کردیم می گفتند در مورد او باید قاضی حکم کند. چون بوی تعفن می داده و این فرد از جانب دادگاه مظنون است به اینکه مواد نجسی را با خود آورده تا کعبه را آلوده کند، حکم چنین شخصی قتل است. چون دادگاه شهادت شما را نمی پذیرد و ما هم حضور نداشته ایم فقط می توانید برای او دعا کنید.
مشکل این بود که وقتی این حالت به ابوطالب دست داد، از کعبه فاصله نگرفت و فکر می کرد می تواند این را نگهدارد و استلام خانه کعبه هم بکند. پس از چند روز رفت و آمد و پیگیری این سه تن، متأسفانه در محکمه قاضی، این شخص محکوم به اعدام و به عمل او عنوان عمد داده شده است.
در آن زمان حدود شرعی را بین صفا و مروه اجرا می کردند. این تکه زمین از یکطرف به شعب عامر، از طرف دیگر به مروه و از دیگر سو به بازار ابوسفیان متصل می شد، امّا معلوم نیست به چه دلیلی وی را به مروه آوردند و در بالای مروه حد بر وی جاری کردند. مردم هم جمع شدند و آنطوری که در عکس قلمی نقاشی شده، از روی عکس اصلی دیدم او را دو زانو نشاندند با همان لباس احرام و حکم را قرائت کردند: «مردی از مجوس خاک فرس آمده اینجا و قصد اهانت به خانه کعبه را داشته و…» و با یک ضربه از پشت گردن، سرش افتاد داخل تشت خونین.
این خبر بگونه ای وحشت بار بود برای کسانی که برای مرحوم آیه اللّه پدرم نقل می کردند که شروع کردند به گریه کردن. به آنها گفتند: همان زمان حکم آمد که دیگر اعمالتان را زود انجام بدهید و بروید به خارج از مکه و نمی گذاریم به مدینه بروید. می گفتند با وضع دلخراشی ما را بیرون کردند.
در مورد انعکاس این خبر باید بگویم وقتی این خبر به محضر حضرت آیه اللّه سیدابوالحسن اصفهانی رسید، ایشان ریاست را به عهده داشتند، لذا به جمیع وکلا و نمایندگانش در ایران منشور کرد که تا مادامی که امن شیعه در آنجا تأمین نشود من اجازه به تشرّف حج نمی دهم. چون از شرایط حج امن مسلمین است و حالا که شیعه دفاعی در محاکمه هایش پذیرفته نیست، این اهانت به شیعه است و تأمین جانی ندارند، من اجازه نمی دهم. در سال اول منبریها، وعاظ و نمایندگان ایشان در تمام ایران به مردم گفتند که حج نروید و سال بعد هم همینطور و سال بعد از آن سال فوت مرحوم آیه اللّه اصفهانی بود و بعد صولت شکست و بنا شد که راه باز شود و حرکت کنند. اولین کاروانهایی که از تهران راه افتاد با شرکت ساعتچی بود که خدا رحمتش کند، مرد خوبی بود ـ متموّلی بود در تهران ـ بیست تا بیست و پنج ماشین را راه انداخت بطرف نجف اشرف و از آنجا را هم تأمین کرد که می بریم با پول بسیار کمی. بطور معمول از نجف اشرف با پول ایران، ششصد تومان هزینه سفر می شد و از تهران چیزی قریب به یکهزار تومان خرج می شد که وقتی نوبت من شد که اولین سفر با استطاعت آمدم، نزدیک به دو هزار تومان خرج شد.
دیگر کم کم از آن سال به بعد اظهار علاقه شد نسبت به آمدن به حج و البته مرحوم آیه اللّه آقای سیدابوالحسن اصفهانی، آقای سید محمدتقی طالقانی را که از علمای محترم و تحصیل کرده نجف بودند که در تهران زندگی می کردند را به عنوان نمایندگی به مدینه فرستادند تا تمام سال در اینجا باشند. بدین ترتیب مرحوم آقا سیدابوالحسن سرمایه گذاری کردند در اینجا تا شیعیان نخاوله لااقل در مدینه از ایرانیان پذیرایی کنند.
س : بطور کلی تغییراتی که در اطراف حرم نبوی صورت گرفته بیان فرمایید.
ج : حدود مدینه در آن سال عبارت بود:
از طرف جنوب حرم پیامبر ـ ص ـ منتهی الیه بازار و منازل بنی هاشم و زقاق بنی هاشم و کوچه های مدینه که حدوداً شمرده بودم ۲۰ کوچه بود تا دارالقضاء شرعی فعلی که در جنوب وضوخانه قرار دارد، حد جنوبی مدینه بود. از اینجا به بعد باغی بود بسیار مفصل و بزرگ بنام صافیه که باغ خرما بود.
از جلو بقیع دو باغ بود، پشت سر هم، که در وسط آن خانه های بسیار کوچک و محقّری بود (گلی، یک طبقه و در پس کوچه ها) که آهن و تیر چوبی درستی نداشت که غالباً سقف آن از شاخه های درخت خرما بود و حالت دلخراشی داشت که به آن زقاق نخاوله می گفتند.
کلمه نخوله و نخاوله عبارت از شیعیان مدینه است که زندگانی خود را در جنوب بقیع و جنوب حرم رسول خدا ـ ص ـ می گذراندند و سه باغ در اختیارشان بود که از آن ارتزاق می کردند. یکی باغ صافیه که مالکش سنی بود امّا عاملین آن شیعه بودند و دیگری باغ ملائکه بود و سوم باغ مرجان.
نماینده حضرت آیه اللّه سیدابوالحسن اصفهانی ـ ره ـ ، آقای سید محمدتقی طالقانی در کنار یکی از همین باغها در خانه نخاوله ایها ساکن بودند. و بعد از ایشان هم که آقای سید احمد لواسانی از تهران بدستور آیه اللّه بروجردی آمدند و ماندگار شدند ایشان در باغ ملائکه اتاق کوچکی برای خودشان درست کرده بودند و آنجا بودند.
این روحانی در حقیقت مرجعِ مراجعات فتوای آیه اللّه بروجردی و یا مراجع قبل بود و شیعیان دور اینها جمع بودند.
شیعیانی که می آمدند به دو دسته تقسیم می شدند. یا مثل ما در باغ صافیه می رفتند و با دادن بیست ریال سعودی و بستن چادری دور چهار درخت و از آذوقه و غذا و خشکباری که از ایران آورده بودند با پخت و پز خودشان زندگی را اداره می کردند. در حقیقت ۲۰ ریال حق ورودی این باغ بود و موتور آب هم تازه درست شده بود و آب در اختیار مردم می گذاشت تا مردم اینجا زندگی کنند.
یکدسته از مردم هم ـ که یک سال ما هم با آنها بودیم ـ به خانه های سادات و غیر سادات مدینه می رفتند. به سادات آنها هاشمیین و به شیعیان نخاوله می گویند که لغت نخاوله از نَخْوَلْ است که نَخْوَلی؛ یعنی کسی که درخت خرما را پیوند می زند و خبره در کار نخل است. این شهرت هم بدلیل این است که می گویند اجداد ما عمال باغهای ملکی حضرت زین العابدین ـ ع ـ و امام باقر و امام صادق ـ علیهماالسلام ـ بودند. این سه امام که از اول تا آخر ساکن مدینه بودند، معروف است که این باغها در سابق متعلق به همین بزرگواران بوده است و اجداد ما غلامان و باغداران و خدمتگزاران این امامان معصوم بودند. در خانه هایشان که می رفتیم می دیدیم که مفاتیح الجنان ـ اگر چه بتازگی چاپ شده بود ولی آنجا ـ در خانه ها یافت می شد. عکسهای ترسیمی از امامان معصوم در اتاقهایشان بود و ساداتشان شجره نامه هایی داشتند که در ظروف مخصوص فلزی نگه می داشتند که نشان می داد آنها از اولاد ائمه معصومین هستند. هم علاقه قلبی داشتند و هم شواهد نشاندهنده بستگی آنها به ائمه بود.
در آن وقت آقای شیخ محمدعلی عمراوی که الان بیش از نود سال دارند، مرد کاملی بودند که تحصیلاتشان در نجف بوده است، ایشان خانه کوچک خودشان را هم اجاره می دادند و یکسال ما میهمان ایشان بودیم. آنوقت تازه آمده بودند.
از طرف شرق، مدینه بیشتر از سایر جهات ادامه داشت ولی به مسجد اجابه که می رسید، باغها شروع و مدینه تمام می شد.
از طرف غرب به سه راه سلیمانیه ختم می شد و آنجا باغ بسیار بزرگی بود که مربوط به اشراف مدینه بود بنام «شرفاء» که حکومت قبل از آل سعود را آنها داشتند. در آنجا پیرمردی بود بنام شریف زید که پدرش حاکم مدینه بود و در زمان سعود اول بقتل رسیده بود لیکن به او اجازه داده بودند که زندگی کند و در باغ مفصلی که داشت چاهی بود که به آن بئر بزائع که چاه بسیار عمیقی بود که او می گفت اجداد ما گفته اند که از زمان امامان معصوم این چاه همینطور بوده و آب می داده است. که نزدیک آنجا سقیفه بنی ساعده بوده و در خریطه المدینه هم آمده است و از آنجا به بعد دیگر باغ بود و به بیابان می رسید.
حدود غرب پایان شبستانی بود که بزرگ شده بود مسجدالنبی که حد غربی مدینه بود.
این مدینه بود و اطراف آن را باغها و بیابانها تشکیل می داد؛ یعنی احد و مساجد سبعه در بیابان بود، جبال سَلْع که اکنون جزو شهر هستند کاملاً بیرون بودند. مسجد ذوقبلتین هم بیرون از مدینه بود. شهر کوچکی بود که تعداد خانوار آن به هزار نمی رسید.
جنوب مخصوص به شیعیان بود. در آنجا ده عوالی که الآن هم هست شیعه نشین بود، آبادی قبا همه شیعه نشین بودند لیکن فقر آن چنان حاکم بود که تنها می توان گفت که عده ای بسیار معدود توانایی باز کردن مغازه در اطراف حرم را داشتند.
مردم در این ده بزرگ که نام آن مدینه بود، زندگی می کردند. خانه های دو طبقه وجود نداشت و برق تنها برای حرم پیامبر بود و تنها ساختمانی که جلب نظر می کرد مسجد قدیمی ساز نبوی بود که در زمان عثمانیها از ۱۲۲۵ به بعد ساخته شده که همین قسمت آثار باستانی آن باقیمانده است.
در کنار این مسجد خانه ابوایوب انصاری بود که عثمانیها بالای خانه با سنگ نوشته بودند «وهذا بیت ابوایوب الانصاری موفد رسول اللّه ».
از باب البقیع که روبروی پیغمبر مطهّر است تا آنجا حدوداً بیست و پنج قدم بیشتر نبود. خانه ای بود سنگی و قدیمی مخزن کتاب که به خانه امام صادق ـ ع ـ معروف بود و کوچه باریکی در مقابل آن بود.
در خانه ابوایوب این سعادت را داشتم که وارد شوم در خانه، زیر زمینی داشت که ۱۵ پله می خورد و من متر کردم آنجا را شش متر در ده متر بود و این را در سنگ کنده بودند که: «اینجا محل اقامت رسول گرامی اسلام بوده است».
س : در مورد محل سقیفه که فرمودید بیشتر توضیح دهید.
ج : محل سقیفه در افواه مشهور است به اینکه در محله هاشمیین بوده است. در خریطه مدینه که بوسیله قضات خود مدینه تهیه شده است و الآن کتابش در کتابخانه تهران من موجود است و به نظر قدیمیترین کتاب تاریخی خود مدینه است، آنها می گویند سقیفه ای که وارد شور شد برای انتخاب خلیفه اول، در آن خریطه نشان می داد که در محلی نزدیک سه راه محل السلیمانیه که الآن ضلع شمال غربی مسجد جدید پیامبر که اخیراً ساخته شده محاذی محلی است که می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 