پاورپوینت کامل دعوت فراموش نشدنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دعوت فراموش نشدنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دعوت فراموش نشدنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دعوت فراموش نشدنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۰۱

«اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکَاً وَ هُدیًّ لِلْعالَمین، فیه آیاتٌ بَیِّناتٌ مقامُ اِبراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا و لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیِتِ مَنِ اسْتطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللّه غَنِیٌ عَنِ العالَمین»آل عمران: ۹۷ ـ ۹۶

آن شب همانند شبهای قبل بعد از صرف شام، استحمام و پوشیدن لباس های تمیز و پاک راهی مسجدالحرام شدم رساله عملیّهُ و یک کیسه پارچه ای سفید را همراه برداشتم تا اگر کسی سؤالی کرد و جوابش در ذهنم نبود، از رساله استفاده کنم. بعد از ۲۰ دقیقه طیّ مسیر به مسجدالحرام رسیدم کفشهایم را داخل کیسه گذاشته، با احترام وارد مسجدالحرام شدم چشمم به کعبه افتاد، چه زیبا و با شکوه جلوه می کرد! مردم همگی با لباسهای سفید دور کعبه طواف می کردند، مسجدالحرام به وسیله نورافکن های متعدّدی روشن و هوا دلپذیر بود. مردم مشغول راز و نیاز با خالق یکتا. یکی گریه و استغفار از گناهان می کرد. دیگری نماز می خواند، سوّمی مشغول خواندن قرآن بود. عده ای از تشنگی به منبع های آب خنک یا آب چاه زمزم هجوم می بردند، عده ای نیز که برای انجام طواف و شرکت در نماز جماعتِ صبح در حرم حضور یافته بودند، در کنار و گوشه ای به خواب رفته بودند. گروهی از زنان ایرانی مشغول حرف زدن در باره خرید روزانه بودند، به آنان تذکّر دادم که در مسجد سخن گفتن از دنیا کراهت دارد و… و من مانند عده ای دیگر مقابل حجرالاسود و مستجار نشسته بعد از خواندن دو رکعت نماز تحیت مسجد، مشغول نوشتن نامه ای برای خانواده ام شدم. کنار من یک نفر از برادران
مسلمان مصری نشسته بود، لحظاتی بعد آقای ری شهری نماینده مقام معظّم رهبری که به دنبال جای مناسب می گشتند، محلّی در جلوی من انتخاب کرده و نشستند، یکی از دوستانم که از نوجوانی با هم آشنا بودیم نیز پشت سر من نشسته بود که خودش را معرفی کرد و با هم سلام علیک کردیم…

سرانجام سر سخن را با برادر مصری باز کردیم. راجع به وضع مسلمانان در مصر، زندانهای مصر، چگونگی قتل سادات و درباره خالد اسلامبولی صحبت کردیم، نظر او این بود که خالد زنده است و در زندان نگهداری می شود و می گفت در زندانهای مصر زندانی سیاسی زیاد وجود دارد. درباره سطح زندگی و محیط مصر سخن گفت. درباره ایران، حکومت اسلامی در ایران، وضع اجتماعی ـ اسلامی مردم ایران، سیاست نه شرقی و نه غربی، سیستم بانکی، استقلال نظامی و اقتصادی، جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و وضع منافقین داخلی و خارجی نیز گفتگو کردیم… .

بعد از همه این حرفها شروع کردم به نوشتن نامه برای خانواده ام. علت اینکه در مسجدالحرام نامه می نوشتم روشن است؛ ترسیم کردن وضع مسجدالحرام و طواف کنندگان به دور خانه خدا و نماز گزاران می توانست حالت عرفانی و معنوی در وجودم ایجاد کند. در نامه به همسرم وعده دادم که یک طواف به نیت او انجام دهم و… .

نظری به ساعت انداختم که حدود یک ساعت به اذان صبح مانده بود، بهترین فرصت برای راز و نیاز و نماز شب بود… .

لحظاتی به اذان مانده بود که با حاج مصطفی مصری باز هم پیرامون اتحاد مسلمانان، کمک به مجاهدان فلسطینی و خیانت بعضی از سران فلسطینی به آرمان فلسطین سخن گفتیم، دیگران هم متوجه بحث ما بودند و سخنان ما را تصدیق می کردند، در حین گفتگو صدای اذان صبح بلند شد، و ما به احترام اذان، سخن را نیمه تمام گذاشته و قطع کردیم البته کسانی که در اطراف ما نشسته و به سخنان ما گوش می کردند، بقیه مطالب را خودشان می توانستند حدس بزنند. بعد از نماز صبح با حاج مصطفی مصری که می گفت در مصر شیشه بری دارد خداحافظی کردم البته از من آدرس گرفت و آدرس خودش را نیز به من داد. چند روز بعد، آن دوستم که پشت سر ما نشسته بود به من گفت نیروهای امنیتی آدرس تو را از او گرفتند آیا از تو هم آدرس او را گرفتند؟ گفتم خیر…

بعد از خداحافظی و اقامه نماز صبح فرصت مناسبی بود برای طوافی که وعده اش را در نامه به همسرم داده بودم، امّا خیلی خسته بودم، بطوری که نای راه رفتن نداشتم به هر صورتی بود طواف را شروع کردم، مطاف بسیار شلوغ بود بطوری که نتوانستم از داخل مطاف طواف کنم ناچار از خارج آنهم به شعاع ۳۰ متری طواف کردم، هنوز دور هفتم تمام نشده بود که یک نفر آخوند درباری که روی منبر نشسته و سخنرانی می کرد، توجّهم را به خود جلب کرد، موضوع صحبتش طاغوت بود، و منظورش ما شیعیان بودیم؛ زیرا اماکن متبرکه را می بوسیم و به آنان تبریک می جوییم! آنان بوسیدن ضریح، قبر و… را شرک می دانند کسی را که این اماکن را ببوسد طاغوتی می شمارند! باید به آنها گفت که ما سنگ و آهن و چوب را بعنوان تبریک می بوسیم نه بعنوان عبادت.

حضرت یعقوب پیراهن یوسف را می بوسد، می بوید، به چشمش می مالد و شفا پیدا می کند.

سیره حضرت رسول ـ ص ـ، امامان و اصحاب این بود که حجر را می بوسیدند و… بهرحال طواف را تمام کردم و نماز طواف را هم خواندم، هوا روشن شده بود، هنوز به درب مسجد نرسیده بودم که چشمم به گروهی سرباز نظامی افتاد که دستهایشان را محکم به هم گرفته بودند، با سرعت وارد مسجد شده و خودشان را به مستجار رساندند و طوافِ طواف کنندگان را قطع کردند. من که روبروی آنها بودم، از یک نفر سعودی که شاید امنیتی بود سؤال کردم که چه خبر شده؟ گفت: امروز می خواهند کعبه را شستشو دهند، پرسیدم مگر امروز چندم ماه است؟ گفت: اوّلِ ماه. گفتم: چه کسی کعبه را می شوید گفت امیرالحاج مکه. پرسیدم اسم او چیست؟ گفت: الآن خودت او را می بینی و…

هنوز سخنان ما تمام نشده بود که امیر الحاج به همراه دو نفر دیگر وارد مسجد شدند او عینکی طلایی رنگ به چشم و عبایی مشکی بر دوش داشت. یک چپی سفید و یک عقار سیاه که رسم عرب ها است بر سرش گذاشته بود. من هم که لباس روحانی بر تن داشتم به آنها شبیه بودم عبایم مانند آنها مشکی و پیراهنم عربی بود. تنها فرقمان این بود که من عمامه بر سر داشتم و آنها چپیه. توکّل بر خدا کردم و به همراه آنان راه افتادم و گفتم تا جایی که می شود با اینها می روم شاید توانستم به داخل کعبه راه یابم. با آنان تا جلوی صف نظامی ها که راه طواف کنندگان را سد کرده بودن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.