پاورپوینت کامل در آرزوی دو قطره اشک ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در آرزوی دو قطره اشک ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در آرزوی دو قطره اشک ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در آرزوی دو قطره اشک ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۹۵

و این آرزویی بی جا و ناموجّه نیست، آخر مگر نه همین اشک است که دریاهای آتش را خاموش و فرومی نشاند؟۱

مگر نه همین اشک است است که آدمی را به کانون حرّیت و آزادگی و ارزشهای والای انسانی؛ یعنی قافله سالار شهیدان و شمع محفل بشرّیت حسین بن علی ـ علیه السلام ـ اتّصال داده و از این راه او را به لقای محبوب حقیقی نائل می کند؟۲

مگر گریه و اشک مورد توصیه اکید قرآن کریم نیست؟۳ مگرنه این است که گفته اند (و خوب هم گفته اند): که «چشم گریان، چشمه فیض الهی و دوای دردهای بی درمان است».۴

و راستی مگر درد و مرضی بدتر از مرض دل هست؟ درست گفته که:

«نیست بیماری، چو بیماری دل»

و مگر نسخه ای شفابخش تر و مؤثرتر از اشک چشم برای این بیماری هست؟

بنابراین این آرزو، آرزویی معقول و موجه است آن هم در کنار کعبه، خانه خدا؛ همان جایی که ابراهیم خلیل گفت: «ای مالک و صاحب من! من زن و بچه ام را در این وادی خشک و ساکت تنها گذاشتم، در کنار خانه ات؛ «عند بیتک المحرّم»

آیا ابراهیم در این جا اشک نریخت؟ آیا ذریه و نسل طاهر و مطهّر ابراهیم در این جا اشک نریختند؟

و آیا این جا چشم گریانِ بنده برگزیده خدا، محمد مصطفی و عترت و اهل بیت عزیزش را ندیده است؟

مگر نه همین جا است که شاهد ناله ها و سوز و گدازهای زین العایدبن ـ ع ـ بوده؟ و مگر نه همین جا است که شب و روز پذیرای چشمهای گریان و اشکهای ریزانِ عاشقانِ مجذوب و مخلصانِ محبوب است؟

اینک گمان مبر که آرزوی گریه و ریختن اشکی در این مکان، آرزویی بی جا باشد و این مهمترین آرزوی حقیر ناتوان در این سفر بود و بخصوص که اوّلین بار بود به این سفر میمون مشرف می شدم؛ به اصطلاح حجّم «حجّ صَرُوره» بود. نخستین بار است که چشمم به کعبه می افتد و این خانه مکعب شکل را می بینم و نیز مقام ابراهیم را. با خواندن دو رکعت نماز پشت مقام، حجر اسماعیل و سعی در صفا و مروه و… معلوم است که چه چیزهایی تداعی می شود. آیا ابراهیم و اسماعیل این دو قهرمان توحید و اخلاص، مردان تسلیم و رضا، آنگاه که در دل بیابان و در کنار صخره ها و وادی غیر ذی زرع، خانه را پی افکندند و آرزویشان این بود که مقبول حق گردد؛ ربّنا تقبّل منا… ، در آن حال چشمه چشمشان جاری نشد و اشک نریختند؟

و در صفا و مروه هاجر و اسماعیل را یاد می آوری؛ آن مادر و فرزند و آن تشنگی و قحط آب و دویدن مادر به کوه صفا و مروه در جستجوی آب، با آن تب و تاب و اضطراب و… آیا چشمِ هاجر در آن لحظات اشکبار نبود و آیا کودک خردسال او آرام و بی گریه بود؟ در این دیار بهر طرف که بنگری جای پای این خانواده را می بینی.

مگر در منی و قربانگاه و رمی جمرات، ابراهیم و اسماعیل و هاجر را نمی بینی با دیده های پر آب و اشک شوق و لذّت دیدار.

مگر اخلاص وتسلیم این پدر را نمی بینی؛ «یا بُنَیَّ اِنّی اَری فِی الْمَنامِ انّی اَذْبَحُکَ» و نیز :جواب شیرین و گوارای پسرش را که: «یا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَر»؟

و آیا این گفتگوهای عاشقانه، خالی از سوز و گداز و اشک و گریه بود؟ و حال بنگر و ببین زائران این خانه و مسافران این بلد و سرگذشت پرفراز و نشیب این ام القری را.

ببین فرزند نازنین ابراهیم، محمد مصطفی ـ صلی اللّه علیه و آله وسلم ـ را که در این جا و در کنار این خانه، با صاحب خانه چه راز و نیازها داشته و چگونه اشکهایش با مناجات و نجواهای نیمه شبش در هم آمیخته و این مکان مقدس را برای همیشه معطّر ساخته تا صاحب دلان همواره مشام خود را از آن رایحه های طیّب، خوشبو کنند و آشنایان بارگاه ملکوت گوشهای خود را از آن راز و نیازها نوازش دهند.

و نیز خاندان مطهّرش را بنگر؛ زهرای اطهر، علی مرتضی و فرزندان معصومشان در دلِ شب و نیمه روز با این خانه چه ها داشته اند! و همچنین خیل عُبّاد و زهّاد و شیفتگان حق و حقیقت در طول اعصار و قرون را …

این جا شاهد چه نجویها و راز و نیازها که نبوده و چه چشمه های فیض الهی از چشمهای حق بین جاری و ساری نگشته است؟!

در این لحظات و با به ذهن آوردن این خاطرات بود که آرزوی ریختن اشکی در این ذره ناچیز تقویت می گردید و دریغا که حاصل نمی شد. اگر زبان را به گفتن ذکری، وردی یا تلاوت آیه ای وامی داشتم، دل جای دِگر بود. غوغای زندگی حیوانی و جاذبه های کاذب و پرزرق و برق مادی هرگونه توفیق را سلب می کرد. غذاها و میوه های آنچنانی، بازار پر از اجناس بنجل و اسقاطی فرنگ که دور تا دورِ این خانه را احاطه کرده، دیگر مجالی برای حالی متناسبِ با این مکان مقدس و طاهر نمی گذارد. آری این آرزو به دل مانده بود ولی مأیوس نبودم و در انتظارِ عنایت الهی، و به همین سبب بود که دست به دامن دوستی شدم که در این سفر با من انس و اُلفتی یافته بود. و چون مکرّر توفیق دیدار این دیار داشت ـ و نمی دانم سفر چندمش بود ـ بسیاری از جاها را بلد بود و به همه جا آشنایی داشت. بزبان خارجی نیز ناآشنا نبود. هر شب به هنگام سحر می دیدمش که از خواب برخاسته روانه حرم می شد. از او ملتمسانه خواستم که بهر قیمت شده شبی نیز مرا از خواب بیدار نموده و بهمراه خود ببرد و چقدر ممنون اویم که این کار را کرد. شب از نیمه گذشته بود که مرا از چنگال خواب رهانید…

به اتفاق راهیِ حرم شدیم، مسجد شلوغ نبود، خلوت هم نبود، چرا که ایّام حجّ است و از اقطارِعالم حاجیان به عزم زیارت بدین مأمن الهی روی آورده اند و خیلی ها برای طواف خانه و سخنی با صاحب خانه، شب و روز را نمی شناسند و البته کم ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.