پاورپوینت کامل فضایل مدینه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فضایل مدینه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فضایل مدینه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فضایل مدینه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۹

ابی سعید المفضّل بن محمد بن ابراهیم الجَنُدی الیَمَنی المکلی

«متوفی به سال ۳۰۸ ه .ق»

تحقیق: محمد مطیع الحافظ ـ غزوه بدیر

ترجمه و تحقیق: اصغر قائدان

مقدمه مترجم

به یقین کتاب فضائل المدینه، تألیف ابی سعید الجندی الیمنی المکی متوفی به سال ۳۰۸ هجری قمری، یکی از با ارزش ترین و قدیمی ترین آثار باقیمانده در ارتباط با مدینه منوره است و می توان گفت از لحاظ سابقه و قدمت، چهارمین کتابی است که از ابتدای اسلام تاکنون درمورد مدینه، شهرپیامبر ـ ص ـ به نگارش درآمده است. و پس از تاریخ المدینه ابن شبه، متوفی سال ۲۶۲ از اهمیت به سزائی برخوردار است.

در استناد این کتاب به جَنَدی هیچگونه شکی نمی توان روا داشت. رساله خطی آن توسط عمر بن محمد بن ابی یعقوب بن محمد بن العباس قزوینی ـ از شاگردان حافظ بن عساکر مورخ و محدث بزرگ دمشق و صاحب تاریخ مدینه دمشق ـ نگاشته شده است. کسانی که این روایات را خود شنیده اند، با ذکر تاریخ در هامش نسخه آن را تأیید نموده اند. نسخه خطی این رساله که در تصحیح به عنوان نسخه اصلی مورد استفاده قرار گرفته، دارای تاریخ کتابت ۵۴۸ بوده و نام کاتب که یکی از شاگردان ابن عساکر است در پایان آن دیده می شود. نسخ کهن این رساله قطعاً متعلق به نیمه اولِ قرن ششم هجری است؛ از این رو تاریخ کتابت این رساله قابل اعتماد است. شایان ذکر است اکثر روایاتی که مؤلف فراهم کرده است ـ جز چند حدیث ـ بطور غیر مستقیم و غیرملموس به فضیلت این شهر مقدس مربوط است.

مجموعه این رساله خطی، چهارده صفحه است که با شماره ۷۱ در کتابخانه ظاهریه دمشق نگهداری می شود و توسط مطیع الحافظ و غزوه بدیر استنساخ و تصحیح گردیده است. و در سال ۱۴۰۵ توسط انتشارات دارالفکر دمشق به عرصه چاپ سپرده شده است. راویان الجندی عمدتاً ابوحمد و ابومصعب و محمد بن یوسف هستند که مؤلف همه جا لفظ «حدثنا»؛ یعنی «به ما گفت» را به کار برده و این مطلب بیانگر این است که خود شخصاً این روایات را از راویان شنیده است. این راویان به ترتیب عبارتند از: ابوقره ابن جریح و هشام بن عروه که در حقیقت آخرین آنها «هشام بن عروه» از تابعین است و او این روایات را از مالک بن انس، عبداللّه بن عمر، سعد بن ابی وقاص و سایر صحابه نقل کرده است که این امر بر اهمیت این احادیث می افزاید. و ما برای اختصار صرفاً نام اولین و یا آخرین راوی حدیث را ذکر کرده و در ترجمه نهایت امانتداری به عمل آمده است. تعداد زیادی از احادیث ثبت شده در این رساله، با احادیث شیعه و منابع شیعی سازگار است و مترجم تلاش نموده تا برای تطبیق این احادیث با روایات شیعه در ادامه پاورقیهای مصحح به منابع یا روایات شیعه ارجاع دهد.

در پایان قابل ذکر است که بسیاری از روایات الجندی را محققین بعدی تاریخ مدینه از جمله سمهودی و ابن نجار و دیگران مورد استفاده قرار داده اند.

امید است ترجمه این رساله نفیس و با ارزش که شاید چندان هم رسا و سلیس نباشد، مورد استفاده علاقمندان به شهر پیامبر ـ ص ـ مدینه النّبی قرار گیرد.

والسلام ـ مترجم ـ ذی الحجه ۱۴۱۳

شرح حال مؤلف:

ابی سعید المفضل بن محمد بن ابراهیم بن مفضل بن سعد بن الامام عامر بن شراحیل الشعبی الکوفی الجندی المکی، قاری و محدث (قرن سوم هجری) است. لقبش الجَنَدی منسوب به جَنَدْ از مناطق مشهور یمن می باشد.

اساتید جَنَدی

جندی اساتید فراوانی داشته است که بعضی از آنها عبارتند از:

۱ ـ صامت بن معاذ الجندی

۲ ـ محمد بن عمر العذی

۳ ـ ابراهیم بن محمد الشافعی

۴ ـ ابو حمد محمد بن یوسف

۵ ـ علی بن زیاد اللججی

۶ ـ حسن بن علی الحوانی

وثاقت و علم جَنَدی

عقیلی گوید: به مکه رفتم، در مسجدالحرام برای ابی سعید الجندی حلقه و محفل (درسی) دیدم حافظ نیشابوری وی را ثقه (امین) دانسته و سمعانی نیز می گوید وی حدیث بسیاری روایت کرده است و الذهبی (صاحب تاریخ الاسلام و…) وی را محدث مکه دانسته است.

در پایان همین کتاب وثاقت وی به خط ناسخ و شاگرد حافظ بن عساکر اشاره شده است.

شاگردان جَنَدی

۱ ـ ابوبکر بن مجاهد

۲ ـ عبدالواحد بن ابی هاشم

۳ ـ ابوالقاسم الطبرانی

۴ ـ ابوحاتم بستی

۵ ـ ابوبکر بن المقری

۶ ـ ابوجعفر العقیلی

۷ ـ ابو احمد بن عدی

۸ ـ محمد بن سعید ابن عبدان و غیره…

وفات وی

وی ـ رحمه الله ـ در جمادی الأولی سال ۳۰۸ هجری قمری در مکه وفات یافت. اکثر موّرخین وفات وی را در این تاریخ ثبت و گزارش کرده اند جز سمعانی (صاحب الأنساب) که وفات وی را پس از سال ۳۱۰ ذکر کرده است.

تألیفات جَنَدی:

۱ ـ فضائل مکه: بخشی از آن در کتابخانه ظاهریه در دمشق به شماره ۳۳۰ (ص ۴۵ ـ ۵۲) نگهداری می شود.

۲ ـ فضائل مدینه: نسخه ای از آن در کتابخانه ظاهریه به شماره مجموعه ۷۱۶ (۶۲ ـ ۶۹) موجود است.

منابعی که شرح حال وی را نگاشته اند:

الأنساب سمعانی ـ معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۰ ـ العبر، ج ۲، ص ۱۳۷ ـ البدایه والنهایه، ج ۱۱، ص ۱۳۱ ـ مسیر، ج ۲ ـ اعلام النبلاء ۱۴/۲۵۷ ـ طبقات القراء ۲/۳۰۷ ـ لسان المیزان ۶/۸۱ ـ شذرات الذهب، ص ۲۵۳ ـ الرساله المستطرفه، ص ۶۰ ـ برگزیده ای از نسخ خطی کتابخانه ظاهریه.

وصف نسخه اصل (که در تصحیح بدان اعتماد شده است):

در تحقیق این کتاب بر نسخه ای منحصر بفرد که در کتابخانه ظاهریه به شماره مجموعه ۷۱ از ص ۶۹ ـ ۶۲ نگهداری می شود، اعتماد کرده ایم. نویسنده این نسخه عمر بن محمد بن ابی یعقوب بن محمد بن العباس (القزوینی) از شاگردان حافظ بن عساکر است که در سال ۵۴۸ آن را از وی (استادش) شنیده است؛ چنانکه در بیان سماعات (در پایان کتاب) ذکر خواهد شد.

کسانی که روایات جَنَدی را شنیده اند:

۱ ـ در جامع دمشق در تاریخ ربیع الآخر ۵۴۸ بر حافظ بن عساکر خوانده شد.

۲ ـ علی ابن الغنائم المسلم بن احمد النصیبی ـ بر حافظ بن عساکر در ۱۷ شعبان ۶۲۲ ه .

۳ ـ علی النصیبی در ۲۸ شعبان ۶۲۲ در منزل شنونده.

۴ ـ علی النصیبی در مسجد جامع دمشق در ۶ جمادی الآخر سال ۶۳۰ ه .

۵ ـ مورد دیگری از علی النصیبی، در دارالسنه (دارالحدیث النوریه)

۶ ـ بر ام احمد خدیجه بنت احمد بن عبدالدائم بن نعمه در ۱۲ ربیع الآخر سال ۶۸۳ ه . خوانده شد.

۷ ـ بر حافظ القاسم بن محمد بن یوسف البرزالی در سال ۷۳۵ در مدرسه نوریه نیز خوانده شد.

با توجه به چنین مسائلی است که ارزش نسخه و وثاقت آن برای ما روشن می گردد. نسخه مذکور از حافظ بن عساکر نقل شده است. سپس علمای دیگری آن را از وی و شاگردانش تا قرن ششم و حتی قرن هشتم برگرفته و بر آن شنیده های دیگری افزوده و نسخه های متعددی نیز از آن تحریر و نقل یافته است.

تألیف:

ابی سعید المفضل بن محمد بن ابراهیم الجندی المکی ـ رحمه اللّه ـ به روایت ابی بکر محمد بن ابراهیم بن علی بن عاصم بن راذان بن المقری الإصفهانی.

به روایت ابی القاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم المعروف به سبط بحرویه.

به روایت شیخ الإمام الأوحد الأدیب، ابی عبدالله الحسین بن عبدالملک الخلال.

بنابر آنچه شیخ الإمام العالم الحافظ الثقه العدل صدر الحفاظ ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبه اللّه ابن عبداللّه الشافعی ما را بنابر آنچه عمر بن محمد بن ابی یعقوب بن محمد العباس نفعه اللّه بالعلم … خبر داد:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ـ شیخ الإمام شافعی الدمشقی۱ از شیخ الإمام الأدیب ابوعبداللّه الحسین بن عبدالملک بن الحسین الخلال۲ الاصفهانی روایت می کند که این نسخه در صفر سال ۵۳۲ در اصفهان بر وی خوانده شد و او آن را مورد تأیید قرار داد. وی گوید: ابراهیم بن منصور بن ابراهیم سبط بحرویه۳ ما را خبر داد که این نسخه بر وی نیز خوانده شده و من (خلال اصفهانی) آن را در جمادی الأولی سال ۴۵۱ شنیدم.

سپس گوید: ابوبکر محمد بن ابراهیم بن علی بن عاصم بن المقری۴ از ابی سعید المفضل بن محمد بن ابراهیم الجَنَدی ـ رحمه الله ـ نقل کرد که:

در باب فضائل مدینه آمده است که آن حضرت برای ساکنین و حرمت این شهر مقدس دعا کرد و میان حره۵ نزد خانه های محله سقیا۶ نماز گزارده، سپس فرمودند:

«بار خدایا! ابراهیم بنده و رسول تو، برای اهل مکه در پیشگاه تو دعا کرد. براستی که من محمد بنده و پیامبر و رسول تو برای ساکنین مدینه دعا می کنم همانند آنچه که ابراهیم ـ ع ـ برای اهل مکه خواست. از تو می خواهم که در صاع و مُدّ (اوزان گندم و جو و…) و میوه های آنها برکت دهی. خدایا! مدینه را بر ما دوست بدار همانطور که مکه را برای ما دوست داشته ای و آنچه که از وبا و بیماری در این شهر است را به خم۷ بریز. خداوندا! من حره های آن را حرم قرار دادم همانگونه که مکّه را بر ابراهیم حرم۸ قرار دادی.

۲ ـ محمد بن یوسف… از محمد بن المنکدر نقل کرده است که رسول خدا ـ ص ـ می فرمودند: «بار خدایا! ابراهیم تو را برای (مردم) مکه خواند و من تو را برای (مردم) مدینه می خوانم به آنچه که ابراهیم بر (مردم) مکه خواند.

۳ ـ ابوحمه نقل کرده است، زمانی که میوه های مدینه می رسید آن را ابتدا نزد رسول خدا ـ ص ـ می آوردند و آن حضرت همانگونه بر میوه های آنها دعا می فرمود۹ و آن را به کوچکترین طفلی که می دیدند می دادند.

۴ ـ ابومصعب از پیامبر ـ ص ـ مثل این حدیث را نقل کرده است.

۵ ـ ابومصعب… از انس بن مالک نقل کرده است رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

«بار خدایا! در اوزان آنها (مردم مدینه) برکت ده و در صاع و مُدّ آنها؛ یعنی اهل مدینه۱۰ نیز برکت ده.

۶ ـ محمد بن یوسف… از هشام بن عروه نقل کرده است که رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

«بار خدایا! مدینه را بر ما دوست بدار همانگونه که مکه را بر ما دوست داشته ای و حتی بیشتر از آن، و آن را بر ما صحت و سلامت دار و در مُدّ و صاع آن بر ما برکت ده و تب و درد آن را در جحفه۱۱ بریز.۱۲

۷ ـ ابوحمه… از ابی بکر و بلال مشابه این حدیث را روایت کرده است.

در باب فضائل اُحُد

۸ ـ ابوحمه… از انس بن مالک نقل کرده است:

همراه رسول خدا ـ ص ـ بودیم که کوه احد بر ما ظاهر گردید. پیامبر ـ ص ـ فرمودند: «هذا جَبَلٌ یُحُّبنا وَ نُحِبُّهُ۱۳ = این کوه ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم».

۹ ـ ابو حمه… از انس بن مالک نقل کرده است:

«رسول خدا ـ ص ـ هنگامی که کوه اُحُد بر وی آشکار شد، فرمودند: این کوه ما را دوست می دارد و ما نیز آن را دوست داریم. با خدایا! ابراهیم ـ علیه السلام ـ مکه را حرم قرار داد و من بین دو حره را حرم قرار می دهم».۱۴

۱۰ ـ ابوحمه… از عروه پدر هشام مشابه این حدیث را نقل کرده است.۱۵

۱۱ ـ احمد بن ابی بکر… از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا فرمود:

«احد کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم هنگامی که نزد آن آمدید از درخت و میوه آن بخورید، حتی اگر از درخت ام غیلان [تلخ ترین درختان مدینه [باشد».۱۶

فضائل مدینه

۱۲ ـ ابوسلمه یحیی بن مغیره مخزومی… از عمره دختر عبدالرّحمان نقل کرده است که می گفت: «مروان بن حکم۱۷ در مکه خطبه ای خواند و فضل و برتری این شهر را یادآور شد و در مورد آن بسیار سخن گفت، رافع بن خدیج۱۸ که نزد منبر او نشسته بود خطاب به مروان گفت: برتری و فضل مکه را ذکر کردی؛ آری همانگونه است که گفتی، لیکن آنچه که در فضل مدینه ذکر شده را نشنیده ای.

شهادت می دهم کـه شنیـدم رسـول خـدا ـ ص ـ می فرمود: «الْمَدینَهُ أَفْضَلُ مِنْ مَکَه»۱۹ = مدینه از مکه برتر است.»

۱۳ ـ عبدالجبار بن العلاء… از سعد بن ابی وقاص روایت کرده است که رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: «ملائکه و فرشتگان، مدینه را احاطه کرده اند، بر هر گذر و شکاف از این شهر فرشته ای نگهبان است و آن را محافظت می کند».۲۰

۱۴ ـ عبدالجبار… از همو نقل می کند: پیامبر ـ ص ـ فرمودند: «طاعون و دجال (ستمگر و دروغگو) داخل این شهر؛ یعنی مدینه نمی شود.»

۱۵ ـ ابومصعب از پیامبر ـ ص ـ نقل می کند:

«بر شکافها و راههای مدینه ملائکه ای هستند که آن را از طاعون و دجال۲۱ محافظت می کنند که داخل این شهر نشوند».

۱۶ ـ ابوحمه… مثل این حدیث را از پیامبر ـ ص ـ نقل کرده است.

۱۷ ـ ابوحمه از رسول خدا ـ ص ـ نقل می کند:

«ایمان در مدینه انباشته شده است؛ همانگونه که مار در آشیانه و لانه خود جمع می شود».

۱۸ ـ ابوحمه از رسول خدا ـ ص ـ نقل می کند:

«ایمان سرعت می گیرد تا در مدینه جمع شود؛ همانگونه که مار به سرعت در لانه اش جمع می شود».۲۲

در باب اسامی مدینه و کسی که آن را یثرب نامید

۱۹ ـ محمدبن یحیی… از رسول خداـ ص ـ روایت کرده است:

«به [ورود] شهری امر شدم که خورنده شهرها است۲۳ و آن یثرب۲۴ و مدینه است که مردم (ستمگر) را می راند همانگونه که دَمِ آهنگر زنگار آهن را از بین می برد».۲۵

۲۰ ـ ابن ابی عمرو سعید… از عبدالرحمان بن ابی لیلی روایت کرده است که رسول خــدا ـ ص ـ سه بار فرمودند: «خداوند کسی را که مدینه را یثرب نامید بیامرزد؛ این شهر طیبه است».۲۶

۲۱ ـ ابوحمه… مثل این حدیث را نقل کرده است.

۲۲ ـ ابومصعب از پیامبر ـ ص ـ نقل کرده است «… می گویند «یثرب» و آن «مدینه» است».

۲۳ ـ ابی عمرو سعید… از جابر نقل کرده اند: «عربی (بادیه نشین) وارد مدینه شده و با رسول خدا ـ ص ـ بر اسلام بیعت کرد، سپس از اسلام برگشت. وقتی رسول خدا ـ ص ـ آمد، وی گفت: ای رسول خدا، بیعت مرا فسخ کن، پیامبر ـ ص ـ امتناع فرمود، باز نزد آن حضرت آمد و گفت: «اقلنی بیعتی» باز پیامبر ـ ص ـ پرهیز کرد وی که برای بار سوم همان سخن را از پیامبر ـ ص ـ شنید بناچار از مدینه خارج شد. [پس از خروج وی] رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: «مدینه همانند دَم آهنگری است که زنگار و ناراستی های آهن را می ریزد و پاکیهای آن را روشن و آشکار می کند [کنایه از اینکه مدینه این فرد مرتد و از دین برگشته را از خود رانده است].

۲۴ ـ ابومصعب… از جابر مثل این حدیث را روایت کرده است.

«در باب کسانی که نسبت به مدینه نظر سوء داشته و اهالی آن را می ترساندند.»

۲۵ ـ ابن ابی بزه۲۷ از ابا عبداللّه القراظ نقل می کند:

«کسی که مردم مدینه را بترساند خداوند وی را در آتش ذوب خواهد کرد؛ همانگونه که نمک در آب حل می شود».۲۸

۲۶ ـ محمد بن یحیی و سعید… نقل کرده اند که رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

«کدامین ستمگری است که به مدینه نظر سوئی داشته باشد تا خداوند وی را همانند نمکی که در آب حل می شود در آتش جهنم ذوب نماید. کسی بر سختیها و شدّت های این شهر صبر نمی کند جز آنکه من شاهد و شفیع او در روز قیامت هستم».۲۹

۲۷ ـ عبدالجبار… از سعد و او از رسول خدا ـ ص ـ مثل این روایت را نقل کرده است.۳۰

۲۸ ـ عبداللّه بن یزید… از سعد پدر عامر نقل می کند که رسول خدا ـ ص ـ فرمودند:

«کسی بر اهل مدینه اراده سوء نمی کند جز آنکه خداوند وی را در آتش جهنم با سربِ گداخته، ذوب می کند؛ همانگونه که نمک در آب (یا به وسیله آب) حل می شود».۳۱

۲۹ ـ ابوحمه… از ابی عبداللّه القراظ مثل آن را روایت کرده است.۳۲

۳۰ ـ ابوحمه… از رسول خدا ـ ص ـ مثل آن را نقل کرده است.

۳۱ ـ ابوحمه از تعدادی از اصحاب رسول خدا ـ ص ـ نقل می کند که آن حضرت فرمودند:

«کسی که اهل مدینه را بترساند خداوند ـ عزّوجلّ ـ او را خواهد ترساند».۳۳

در باب شفاعت رسول خدا ـ ص ـ

۳۲ ـ ابوحمه… از یُحَنَّس غلام زبیر نقل می کند:

وی در یکی از دورانهای سختی و فتنه، نزد ابن عمر نشسته بود که بنده ای نزد ابن عمر آمد و به وی گفت: ای ابا عبدالرحمان، تصمیم گرفته ام از مدینه خارج شوم، زمانه بر ما سخت گرفته است، عبدالله بن عمر به او گفت: بنشین، من از رسول خدا ـ ص ـ شنیدم می فرمودند: «کسی بر سختیها و شدائد مدینه صبر نمی کند جز آنکه من روز قیامت شفیع یا شاهد او هستم».۳۴

۳۳ ـ ابوحمه… مثل این را نقل کرده است.۳۵

۳۴ ـ محمد بن عبدالله بن یزید… مثل این را نقل کرده است.۳۶

«در باب کسی که سکونت در مدینه را بر شهر دیگر ترجیح دهد»

۳۵ ـ ابن ابی عمر… از هشام پدر عروه نقل می کند رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

«کسی ـ علی رغم رغبتِ سکونت در مدینه ـ از این شهر خارج نمی شود، جز اینکه خداوند بهتر از مدینه را برای وی جایگزین می نماید».۳۷

۳۶ ـ محمد بن یحیی… از سفیان بن ابی زهیر نمیری روایت کرده است: «شنیدم رسول خدا ـ ص ـ می فرمود: یمن فتح می گردد، سپس قومی خواهند آمد که دچار بلا و آزمایش می شوند و با خاندان و تابعین خود آن را متحمل می شوند. پس مدینه برای آنها بهتر است اگر می دانستند۳۸ در مورد شام و عراق نیز مثل آن گفته شده است».

۳۷ ـ ابوحمه… از سفیان ابن ابی زهیر مثل آن را نقل کرده است.

۳۸ ـ ابوحمه… از سفیان و از پیامبر ـ ص ـ مثل آن را روایت کرده است جز اینکه در حدیث وی نامی از شام نیست.

۳۹ ـ ابومصعب… از ابی زهیر به همین معنی روایت کرده است.

۴۰ ـ ابوحمه… از عروه به همین معنا روایت کرده است.

«در باب مسجدالنبی و منبر و قبر و آنچه که درباره آن روایت شده است»

۴۱ ـ سلمه و عبداللّه بن ابی غسان… از رسول خدا ـ ص ـ روایت کرده اند:

نماز در مسجد من از هزار نماز در مسجد دیگر جز در مسجدالحرام برتر است».۳۹

۴۲ ـ ابوعلقمه موینی… از ابا سعید خدری از پیامبر ـ ص ـ :

«مسجد من همان مسجدی است که بر تقوا بنیان نهاده شده است».۴۰و۴۱

۴۳ ـ ابن ابی عمر و سعید… از یزید پدر خارجه روایت می کنند: «مسجدی که از اولین روز بر پایه و اساس تقوا بنیان یافت، مسجد رسول اللّه ـ ص ـ بود».

۴۴ ـ زبیر بن کار از خارجه بن زید… از پیامبر ـ ص ـ مثل آن را روایت کرده است.

۴۵ ـ زبیر از… ابی سعید خدری نقل می کند: «دو تن از انصار در تعیین مسجدی که براساس تقوا بنا شده است، دچار اختلاف شدند. از رسول خدا ـ ص ـ پرسیدند آن حضرت فرمودند: «مَسْجِدی هذا».۴۲

۴۶ ـ زبیر… از ابی بن کعب از پیامبر ـ ص ـ مثل آن را روایت کرده است.

۴۷ ـ ابن ابی عمر و سعید… از راشد بن سعد روایت کرده است: پیامبر ـ ص ـ عبداللّه بن رواحه و یارانش را دیدند که چوب درخت خرما و قطعه ای از نی دست آنها بود و آن را به مسجد می مالیدند. عبداللّه بن رواحه گفت: «یا رسول اللّه چه می شد ما مسجدمان را مثل مسجد شام۴۳ می ساختیم». در این حال پیامبر ـ ص ـ آن چوب و نی را از دست آنها گرفته و به گوشه ای انداختند؛ آنگاه فرمودند: «تنها تخته و درخت! و سایبانی خواهم چون سایبان موسی».

۴۸ ـ ابن عمر و سعید از پدر هشام نقل کرده اند:

«عمر بن خطاب اوّلین کسی بود که در کف مسجد رسول خدا ـ ص ـ سنگریزه پهن کرد (تا گرد و خاک بلند نشود). گویند آن سنگریزه ها را از وادی مبارک؛ یعنی وادی عقیق۴۴ آورد.

۴۹ ـ محمد بن یحیی… از حسن بصری نقل کرده است:

مسجد رسول خدا ـ ص ـ مِرْبَدی۴۵ بود که به دو غلام [یتیم] از انصار به نام سهل و سهیل متعلق بود. پس وقتی پیامبر ـ ص ـ آن زمین را دید مورد پسندش قرار گرفت و با عموی آن دو که در حمایت وی بودند در مورد خرید این زمین صحبت کردند. عموی سهل و سهیل زمین را از آن دو خواست آنها پرسیدند به چه منظور و برای که می خواهی؟ وی ناچار شد آنها را از حقیقت مطلع ساخته و خواسته رسول خدا ـ ص ـ را نزد آنها عنوان کند آن دو گفتند پس ما آن زمین را به آن حضرت می بخشیم. آن مربد به رسول خدا واگذار شد و حضرت مسجد خویش را در آن ساختند.

حسن بصری گوید: در این مسجد درخت نخلی دیدم که رسول خدا ـ ص ـ به تنه آن از پشت تکیه داده و خطبه می خواندند و آن را ترک نمی کردند، پس وقتی منبری برای آن حضرت ساخته شد و بر آن نشستند، از درخت مذکور ناله ای همانند ناله بچه شتر (که از مادر خود جدا می شود) برخاست. رسول خدا ـ ص ـ نزد درخت آمده و آن را دربرگرفت و لمس نمود تا اینکه آرامش یافت، حسن بصری می افزاید: سبحان اللّه این درخت در فراغ رسول خدا ناله سر می دهد پس ما که انسان هستیم در فراغ او چه خواهیم کرد!۴۶

۵۰ ـ ابن ابی عمر و سعید… از بشر بن عاصم نقل می کنند:

عمر بن خطاب تصمیم گرفت مسجد پیامبر ـ ص ـ را توسعه دهد. عباس بن عبدالمطلب خانه ای در کنار مسجد داشت و علیرغم اصرار خلیفه بر فروش خانه، عباس راضی نمی شد. عمر گفت هر کسی را که می خواهی بین خود و من قاضی و حکم قرار ده پس ابی بن کعب (قاری و قاضی مدینه) را حکم قرار داده و وی را از ماجرا آگاه ساختند. ابی بن کعب گفت: خداوند ـ عزّ وجل ـ به سلیمان بن داوود وحی نمود که بیت المقدس را بنا کن، زمین آن متعلق به مردی بود و سلیمان آن را از وی خرید پس وقتی معامله آنها تمام شد صاحب زمین به سلمیان گفت: این زمین بهتر است یا آنچه که به من [بابت] آن داده ای؟ (کنایه از اینکه من سود کرده ام یا تو) سلیمان گفت: آنچه از تو گرفته ام بهتر است. مرد گفت: پس من اجازه نمی دهم و معامله را بر هم زد. سلیمان برای بار دوّم آن را (با قیمت بیشتری) از وی خرید و همان سؤال تکرار شد و باز سلیمان گفت این زمین بهتر است. آن مرد مجدداً معامله را بر هم زد. برای بار سوّم همان قضیه تکرار شد سلیمان به وی گفت: بر مقداری رضایت ده که بیشتر از آن نخواهی (چه به سود تو باشد چه به زیان تو) وی نیز ۱۲ هزار قنطار طلا معین کرد سلمیان بر آن افزود و وی را گرامی داشت. گوید خداوند
متعال بر سلیمان وحی کرد که اگر آنچه که تو به صاحب زمین دادی متعلق به خودت می باشد پس چنین کن که کردی ولی اگر آنچه که به وی دادی از روزی ما بوده که به تو عطا کرده و مقرر کرده ایم، پس حقش را بده تا کاملاً راضی شود [کنایه از اینکه در خرج آنچه که خداوند به تو داده و از خودت هیچ نداری امساک نکن] پس ابی بن کعب چنین حکم داد که حق به نفع عباس است. عباس نیز گفت حال که در این مورد به نفع من رأی دا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.