پاورپوینت کامل رساله; مفرحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رساله; مفرحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رساله; مفرحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رساله; مفرحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹۵

زین العابدین بن نورالدین علی حسینی کاشانی (شهادت ۱۰۴۰ ه . ق.)

به ضمیمه گزارشی از مدینه و بقیع در سال ۱۲۵۵

از: سید اسماعیل مرندی

به کوشش: رسول جعفریان

مقدمه

میرزا زین العابدین کاشانی از علمای قرن یازدهم هجری و از شاگردان ملا محمد امین استرآبادی بنیادگذار تفکر نوین اخباری و صاحب فوائد المدنیه است. وی از عالمان مقیم مکه بوده و در همین شهر نیز به دست سنیان متعصب به شهادت رسیده است. شهادت وی دلایل خاصی داشته؛ همانطوری که در مقاله ما، در شماه ۴ مجله میقات صص ۱۱۶ ـ ۱۱۹ آمده: درباره روز عرفه میان شیعه و سنّی اختلاف نظر پیش آمده و به دلیل عدم تبعیت شیعیان از سنیان، افراطیون سنی دست به شهادت زائران شیعی می زده اند. میرزا زین العابدین، به تصریح عبدالحی رضوی، به همین دلیل به شهادت رسیده است.۱

صاحب ریاض شرح حال کوتاهی از وی آورده و با یاد از شهادت او، دلیل آن را ذکر نکرده است.۲ از وی اجازه ای باقی مانده که برای یکی از شاگردانش به نام عبدالرزاق مازندرانی نوشته و متن آن را مرحوم مجلسی ـ ره ـ در بحارالانوار۳ آورده است.

آنچه در اینجا آمده رساله کوتاه اما با ارزشی است که او طی یک ماجرای جالب درباره بنای کعبه و برخی اماکن مکه مکرمه نگاشته است. به نوشته مؤلف در ظهر روز چهارشنبه ۱۹ ماه شعبان ۱۰۳۹ سیل عظیمی در مکّه آمده و آب زیادی به داخل مسجد وارد شده است؛ به دنبال آن تعداد زیادی از مردم ـ که به نوشته او حدود ۴۴۲ نفر می شدند ـ در آن سیل از بین رفتند که یک معلّم با سی دانش آموز او که در مسجد مشغول درس بودند جزو آنان بود. مؤلف در روز پنجشنبه بیستم ماه شعبان وارد مسجد شده که هیچ طواف کننده ای در آن نبوده است او خود در داخل آب طواف کرده و نماز طواف را ـ اجباراً ـ بالای منبر خوانده است.

مؤلف ادامه این گزارش را درباره تخریب کعبه و بنای مجدّد آن، به دقّت هر چه تمامتر آورده و به دنبال آن، پیرامون برخی اماکن مکه مکرمه نیز سخن گفته است. رساله حاضر نشانگر افتخار بزرگی برای شیعه در بنای ساختمان کعبه مکرمه می باشد. افتخاری که مؤلف را وادار کرده تا این رساله را نگاشته و مؤمنان را خشنود سازد. نام رساله از همین احساس، برخاسته است.

نسخه ای از این رساله، به شماره ۸۶، در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (که فعلاً به کتابخانه مرکزی منتقل شده) تحت عنوان «تاریخ کعبه» موجود است. گزارش عربی آن نیز در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود می باشد که در ج ۱۲، ص ۷۰ شناسانده شده است.

به نوشته آقابزرگ فتح اللّه بن مسیح اللّه، کتابی با عنوان ابنیه الکعبه نوشته که ترجمه عربی رساله مذکـور را در آن درج کـرده اسـت همینـطور در جنـه النـعیم ص ۲۹۳ نیز بخشی از آن نقل شده است.۴

بخش عمده رساله مذکور را صاحب «فرائد الفوائد فی احوال المدارس و المساجد» در کتاب خود (صص ۱۱۵ ـ ۱۰۱ و ۱۴۳ ـ ۱۳۹) درج کرده است.

علاوه بر آن، سید اسماعیل بن نجف حسینی مرندی بخش عمده متن گزارش زین العابدین را بدون آن که از وی نامی به میان آورد، به علاوه یک نقشه و چند نکته کوچک نوشته است. او خود گزارشی نیز از مدینه در سال ۱۲۵۵ نگاشته و مجموعه اینها را در نسخه ای ـ که رساله های دیگری نیز از وی در آن آمده، گردآوری کرده است.۵ ما ابتدا رساله مفرحه الأنام و سپس گزارش مرندی را از بقیع می آوریم؛ باید این نکته را یادآور شد که گزارش فارسی آن، با آنچه مرندی و صاحب فوائدالفرائد آورده اند تفاوتهایی دارد که گویی دو تحریر است.۶ به علاوه متن فارسی و عربی آن تفاوتهایی با یکدیگر داشته و مطالبی از آن در یکی هست و در دیگری نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم و به انطق و استعین

الحمدللّه رب العالمین و الصلوه و السلام علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین

بعد حمد خدا و درود بر نبیّ و آل او. بر اهل عرفان ظاهر است که ادخال سرور به مؤمنین، حق جلّ و علا را مسرور ساختن است؛ چنانچه ثقه الإسلام محمد بن یعقوب کلینی در باب ادخال سرور به مؤمن از معصومین ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ روایت کرده؛ و فقیر این رساله را به ذکر بعضی از آن روایات شریفه متبرک می سازد:

حدثنی الشیخ المحقق محمد امین الأسترابادی۷ ـ رحمه الله ـ بإسناده الصحیح و طرقه المضبوطه فی مظانها عن محمد بن یعقوب الکلینی عن عده من أصحابنا عن سهل بن زیاد و محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد بن عیسی، جمیعاً عن الحسن بن محبوب، عن أبی حمزه الثمالی قال: سمعت أبا جعفر ـ علیه السلام ـ یقول: قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلم: «مَنْ سَرَّ مؤمناً فقد سَرَّنی وَ مَنْ سَرَّنی فقد سرّ اللّه».۸

و عن عبیداللّه بن الولید الوصّافی، قال: سمعت أبا جعفر ـ علیه السلام یقول: «إنّ فیما ناجی اللّه به عبده موسی ـ علیه السلام ـ قال: إن لی عباداً ابیحهم جنتی و احکّمهم فیها؛ قال: یا ربّ و من هؤلاء الّذین تبیحهم و تحکّمهم فیها؟ قال: من أدخل علی مؤمنٍ سروراً، ثم قال: إنّ مؤمناً کان فی مملکه جبّار فولع به فهرب منه إلی دار الشرک، فنزل برجلٍ من أهل الشرک فأظله وأرفقه و أضافه، فلمّا حضره الموت، أوحی اللّه ـ عزّوجلّ ـ الیه: و عزّتی و جلالی لو کان فی جَنّتی مسکنٌ لأسکنتک فیها، و لکنّها محرمه علی من مات بی مشرکاً، و لکن یا نار هیه یه، و لاتُؤْذیه و یؤتی برزقه طرفی النهار، قلت: من الجنّه؟ قال: من حیث اشاءالله».۹

و عن یحیی محمد بن یحیی، عن محمد بن احمد، عن السیاری، عن محمد بن جمهور قال: کان النجاشی و هو رجلٌ من الدهاقین عاملاً علی الأهواز و فارس، فقال بعض أهل عمله لأبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ : «إنّ فی دیوان النجاشی علیّ خراجاً و هو مؤمن یدین بطاعتک، فإن رأیت أن تکتب لی الیه کتاباً، قال: فکتب الیه ابوعبدالله ـ علیه السلام ـ : بسم اللّه الرحمن الرّحیم، سرّ أخاک یسّرُّک اللّه» قال: فلمّا ورد الکتاب علیه، دخل علیه و هو فی مجلسه، فلمّا خلا ناوله الکتاب و قال: هذا کتاب أبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ فقبّله و وضعه علی عینیه و قال له: ماجتک؟ قال: خراج علیّ فی دیوانک، فقال له: و کم هو؟ قال: عشره آلاف درهم، فدعا کاتبه و أمره بأدائها عنه، ثمّ أخرجه منها و أمر ان یثبتها له لقابل، ثم قال له: سر ربک؟ فقال: نعم جعلت فداک ثمّ امر له بمرکب و جاریه و غلام و أمر له بتخت ثیاب فی کلّ ذلک یقول له: هل سَرَرْتُک؟ فیقول نعم جعلت فداک؛ فکلّما قال نعم، زاده حتی فرغ، ثمّ قال له: احمل فرش هذا البیت الّذی کنت جالساً فیه حین دفعت إلیّ کتاب مولای الذی ناولتنی فیه و ارفع الیّ حوائجک قال: ففعل و خرج الرّجل فصار إلی أبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ فحدثه الرجل
بالحدیث علی جهته فجعل یسرُّ بما فعل، فقال الرّجل: یا ابن رسول اللّه، کأنّه قد سرّک ما فعل بی؟ قال: إی واللّه لقد سرّ اللّه و رسوله».۱۰

* * *

و اظهار معجزه معصومین ـ صلوات الله و سلامه [علیهم] اجمعین نیز از سعادت عظمی است. بنابراین، آن معجزی که از ایشان در سنه هزار و چهل به ظهور آمده در اساس بیت اللّه الحرام، از برای ادخال سرور مؤمنین در این رساله ذکر کرده می آید و این رساله مشتمل است بر سه فصل و خاتمه:

فصل اول: در سبب افتادن کعبه معظمه ـ زیدت مهابتها ـ و بنای آن. فصل دوم در سبب ساخته شدن خانه کعبه و ابتدای طواف به آن و صفت کعبه شریفه در طول و عرض و ارتفاع آن از خارج و داخل و سقف و ستون و عرض دیوار و درِ کعبه و نردبان داخل و خارج و حجر اسماعیل ـ ع ـ و ناودان رحمت و حجرالأسود و حطیم و مستجار و جامه بیرون و اندرون و شاذروان و مطاف و مقام و منبر، و فصل سوّم در صفت مسجدالحرام و درهای آن و اسامی درها و ستونها و قبه هایی که در صحن مسجداند و سطح رواق مسجد و صفا و مروه.

و خاتمه در ذکر امکنه شریفه که در مکه معظمه اند؛ مثل مولد شریف سید کاینات ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ و مولد سیده نساء عالمین بتول عذراء فاطمه زهرا ـ صلوات اللّه علیها ـ و سنگی که نشان مرفق رسول اللّه ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ دارد و معلی و شبیکه؛ و مسمی شد به «مفرحه الأنام فی تأسیس بیت اللّه الحرام». امید که هر مؤمنی که در این رساله نظر کند فقیر حقیر را به دعا یاد کند و فقیر در اوّل وقتی که شروع در عمل کعبه کردم مؤمنان اوّلین و آخرین را تا قیام قیامت با خود شریک ساختم ـ للّه تعالی ـ پس کعبه شریفه را فی الحقیقه همه مؤمنین اساس گذاشته اند و للّه الحمد.

فصل اول:

در سبب افتادن کعبه معظمه ـ زیدت مهابتها ـ و بنای آن. و آن چنانست که روز چهارشنبه نوزدهم شعبان سنه هزار و سی و نه [۱۰۳۹ ه . ق] سیل عظیمی داخل مسجدالحرام شد و آب به اندرون کعبه شریفه درآمد، به قدر و قامت فقیر و یک شبر و دو انگشت مضمومه ـ و فقیر مربوع القامه است ـ چنانکه از زمین مسجدالحرام قریب نه ذراع مرتفع شد؛ و کان عرشه علی الماء؛۱۱ و سبب ذکر طول فقیر آن است که وقتی آب فرو نشست به اندرون کعبه رفتم و چیزی همراه نداشتم، به طول خود علامت آب را پیمودم. و خرابی بسیار در مکه معظمه واقع شد و چهارصد و چهل و دو کس در سیل هلاک شدند؛ از آن جمله معلّمی مع سی طفل در مسجدالحرام بوده و سیل از ابواب مسجد داخل می شده، نتوانسته اند که بیرون آیند و کسی نیز نتوانست به ایشان رسید و آب از سر ایشان گذشت (نعوذ باللّه من شرور انفسنا).

و در روز پنجشنبه بیستم ماه مذکور تمام یک عرض کعبه شریفه که میزاب رحمت در اوست، و از طولی که روی کعبه شریفه است از رکن شامی تا درِ کعبه شریفه، و از طولی که پشت کعبه شریفه است تخمیناً قریب نصف دیوار افتاد و قبل از آن که کعبه شریفه بیفتد و آب سیل کم شده بود، فقیر، در میان آب، طواف خانه می کرد؛ چون طواف تمام شد، جایی نیافت که نماز طواف در او بکند، چرا که در هر یک از مقام ابراهیم و حجر و مطاف آب تا کمر مانده بود؛ به بالای منبر رفته رکعتین نماز گزارد و چون از منبر به زیر آمد کعبه شریفه افتاد. و به خاطر فقیر رسید که این اشاره ای است از معجزات معصومین ـ صلوات اللّه و سلامه علیهم أجمعین ـ چرا که فقیر از طایفه اهل ایمان بود و همچنانکه ابتدای آن اساس شریف از سید عابدین و زاهدین علی بن الحسین زین العابدین ـ علیهماالسلام ـ شده بود. انتهای قیام آن دیوار نیز به حضور غلام آن حضرت، زین العابدین بن نورالدین الحسینی الکاشانی شد و چون این ضعیف در کتاب حج کلینی در باب ورود تُبّع حدیث اساس گذاشتن علی بن الحسین ـ علیهماالسلام ـ را دیده بود با خود می گفت که ما امروز فرقه محقه را دل به این خوش بود که اساس کعبه شریفه را بعد از حضرت ابراهیم، حضرت رسول ثقلین و سید کونین محمد
مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گذاشته و بعد از ایشان حضرت امام زین العابدین ـ صلوات الله علیه ـ ؛ الحال که۱۲ این منصب عظیم را مخالفان به دست آورند، شیعه را در این باب افتخاری نخواهد ماند و بسیار جهد کرد که به مال أهل ایمان ساخته شود و با شریف مکه قرار کرد که ظاهراً به اسم پادشاه روم و باطناً به طریقی که خدا از آن راضی باشد بسازد و قصد فقیر آن بود که به مال برادر عزیز فی اللّه سلطان العارفین صدرالدین علی مشهور به مسیح الزمان ـ سلّمه الله تعالی و ابقاه و رزقه حج بیت الله الحرام فی هذه السنه ایضاً بحمد و آله الطاهرین صلوات الله و سلام [علیهم] أجمعین ـ ساخته شود. و شریف این معنی را قبول کرد اما مردم او را ترسانیدند۱۳ و اهمال کرد و این ضعیف، شب و روز به قادر حق تعالی ـ جلّ جلاله ـ می نالید که سببی سازد که اهل ایمان [را] ازین سعادت بهره باشد. آخر الأمر به امر ملک علاّم چنان شد که دوستان خواهند و سبب جرأت فقیر این بود که درویشی نزد فقیر آمد و گفت که امشب خواب دیدم که تابوت حضرت امام حسین ـ ع ـ را در پیش کعبه شریفه گذاشتند و حضرت رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ مع جمیع انبیاء و اولیاء ـ صلوات الله
علیهم ـ بر آن نماز کردند و حضرت رسول الله ـ صلی اللّه علیه و آله ـ به شما فرمود که این تابوت را بردار و در اندرون کعبه دفن کن. چون فقیر این خواب را شنید با خود «چنین تعبیر کرد»۱۴ که امام را به خاک سپردن منصب امامتست و منصب به خاک سپردن امام حسین ـ علیه السلام ـ از امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ است. پس این اشاره است که منصب علی بن الحسین ـ علیهما السلام ـ در کعبه که اساس گذاشتن است به تو فرموده اند؛ بنابرین دل این فقیر قوی شد.

و حکایت اساس شریف چنانست که روز سه شنبه سیوم جمادی الثانی سنه ۱۰۴۰ شروع در فرود آوردن بقیّه خانه مبارک شد. این ضعیف با فعله، بکار کردن مشغول شد ـ واللّه یعلم المفسد من المصلح۱۵ ـ و جمیع فعله به امر الهی به آن دو شخصی که از جانب سلطان روم، یکی را وکیل و یکی مباشر کرده فرستاده بودند، مرید و معتقد فقیر شدند؛ چنانکه هر چه می گفت در باب خانه مبارک می شنیدند تا آنکه چهار طرف خانه را فرود آوردند الاّ رکن شریف حجر؛ چنانچه یک سنگ بالای حجر شریف و یک سنگ زیرین آن را گذاشتند که تا وقتی بنّا به آنجا برسد حجر مبارک را بردارد و فقیر به مباشر گفت که رکن شریف حجر را حفظ باید کرد تا فَعَله پای برو ننهند؛ قبول کرد و الواح خشب طلبید؛ به امر الهی به پنج لـوح بـه عـدد آل عـبا ـ صلوات اللّه علیهم ـ رکن شریف محفوظ شد. و این ضعیف به یکی از مؤمنان گفت که گویا حضرات آل عبا، منع بر داشتن حجر مبارک خواهند کرد. آخر چنان شد؛ چرا که وقتی که فقیر به توفیق اللّه تعالی و امداد معصومین ـ صلوات اللّه علیهم ـ اساس بیت الله الحرام را گذاشت، بسیار بر مخالفین گران آمد؛ به جهت آنکه در وقت اساس گذاشتن به امر الهی، کسی از ایشان حاضر نشد گویا که حق تعالی ایشان را «فی سلسله ذرعها سبعون ذراعا»۱۶ قید کرده بود الاّ
مباشر و چند کس از بنّایین؛ چنانکه شیخ الحرم در خفیه (ظ) اشاره به آن جماعت کرده بوده که اساس کعبه را فقیه رافضیان گذاشت و به گوش این ضعیف رسید و روزی که بنّا به رکن حجرالاسود رسید و خواستند حجر شریف را از جای خود بردارند این فقیر تقیّه کرده حاضر نشد و اکتفا به اساس گذاشتن و سه ذراع از ارتفاع تمام عرض که ناودان رحمت در اوست کرده بود چرا که از حدیث اساس گذاشتن علی بن الحسین زین العابدین ـ علیهماالسّلام ـ نفس اساس گذاشتن فهمیده می شود و دراین فصل ذکر خواهد شد ـ ان شاء اللّه ـ

الحاصل که حضرات معصومین ـ صلوات اللّه علیهم ـ حجر شریف را حفظ کردند و نگذاشتند که مخالفین آن را از جای خود بردارند.

نعم وقتی که سنگ بالای حجر را خواستند که بردارند؛ آن سنگ رو، زیر حجر مبارک کرده اند اندکی از حجر به ظلم و تعدی ایشان شکست و بدان چسبانیدند.

و قصه اساس شریف چنانست که شب یکشنبه بیست و دوم همین ماه قرار شد که وقت صبح اساس کعبه شریفه گذاشته خواهد شد و این ضعیف آن شب به حق۱۷ سبحانه و تعالی تضرع و زاری می نمود. وقـت سحـر بـرخـاست، غسل دخول کعبه کرد و از اعجاز معصومین ـ صلوات اللّه علیهم ـ هیچکس از اهل مناصب حاضر نشد الاّ مباشر و چند کس از بنّایین و فعله؛ و چون مباشر این فقیر را دید گفت: یا سید زین العابدین اقرأ الفاتحه! فقیر دست برآورد و فاتحه خواند و بعد از فاتحه دعا که از ائمه معصومین ـ صلوات اللّه علیهم ـ مرویست که مسمّی به دعای «سریع الإجابه» است خواند و دعای به سلطان کرد و حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را به خاطر گذراند و سنگ مبارک رکن غربی را گرفته و محمد حسین ابرقویی که از صالحانست و شیعه است، طاس اولین آهک را به فقیر رسانیده و در زاویه رکن غربی ریخته شد و این ضعیف آن آهک را بدست خود پهن کرد و در خاطر گذارند که دولت محمد و آل محمد ـ صلوات اللّه علیهم ـ قائم باد؛ بسم الله الرحمن الرحیم گفت و آن سنگ مبارک را در زاویه رکن مبارک غربی و در اساس شریف ابراهیمی گذاشت «هذا عطاؤنا فامنن او أمسک بغیر حساب»۱۸.

و روز نهم رجب همین سال به رکن حجرالأسود رسیدند و سنگ بالای [سنگ [حجرالأسود را برداشتند و هر چند که خواستند حجر شریف را از جای خود بردارند نتوانستند و چنان در نظرشان درمی آمد، که گویا اژدهایی ست متوجه ایشان شده. و این ضعیف، آن روز به دعای سیفی خواندن ملهم شده بود برخاست و شکرِ اللّه سبحانه و تعالی بجا آورد: «از عهده شکرش که برآید!» که اساس کعبه شریفه، به توفیق اللّه تعالی، مؤمنی گذاشت؛ و روز بیست و دوم همین ماه رجب، درِ مبارک خانه کعبه را آویختند؛ و سیزدهم شعبان، بعد از رجب مذکور اعمده سقف بیت الله الحرام، داخل خانه مبارک ساختیم؛ و روز پانزدهم همین ماه شعبان، این ضعیف داخل کعبه شریفه شد و چهار سنگ در باطن دیوار کعبه شریفه گذاشت: یکی در نفس زاویـه حجـرالأسـود و یـکی در مقامی که امیرالمؤمنین و امام المتقین علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ متولّد شده؛ و یکی قریب به زاویه رکن یمانی و روز هجدهم شعبان مذکور الواح بین اعمده که عبارت از تمام سقف اندرون است به بالای کعبه شریفه برده شده و با اعمده ترکیب یافت؛ و فقیر، آن روز از جمله کارکنان بود؛ و در روز بیست و نهم همین شعبان، ناودان رحمت را بکار نشاندند؛ و روز دوم ماه مبارک همین سال، شروع در فرش کعبه شریفه
شد به سنگ مرمر؛ و نهم همین ماه، شروع در عمل سنگ مرمر باطن دیوار و فرش اندرون کعبه شریفه شد؛ و روز چهارشنبه، بیست و هفتم شهر رمضان مذکور، عمل اندرون کعبه شریفه تمام شد؛ و جمعه آخر این ماه، خلق داخل خانه مبارک شدند و تاریخ اساس شریف را اقتباس از قرآن عظیم کرد: «رفع اللّه القواعد البیت».۱۹

بر اهل علم پوشیده نماند که سلطنت حرمین در دست مخالفین بوده و افراد زیادی از صاحب منصبان در مکه حاضر بودند و خدای سبحان آنان را «فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً» قید کرده بود بطوری که وکیل سلطان نیز حاضر نشد. و این که تأسیس، موافق با تأسیس عرض شامی به دست علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ بود که با منجنیق خراب شده بود، با سه دیوار دیگر بر همان حالت اول قرار داشت؛ و اینکه اسم این بنده ذلیل با نام شریف علی بن الحسین زین العابدین ـ علیهماالسلام ـ موافق افتاد و با منتهای ضعف و کمی تدبیر در میان جمع مخالفین به تأسیس توفیق یافت. و شک نیست که این معجزه ای از معجزات ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ است برای ادخال سرور بر قلوب محبّین آنها تاخوشحال شده این خبر را در تواریخ و تصانیف برای آیندگان ثبت کنند و یقین کنند که ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ در هر حال، از احوال آنان غافل نیستند «و قل اعملوا فسیری اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون»۲۰.

در اینجا به حدیث شریف تأسیس بیت به دست علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ که ثقه الاسلام کلینی در «کتاب الحج» کافی آن را نقل کرده، از این فضل الهی استقبال می کنیم:۲۱

عن عدّه من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن أبی عمیر، عن أبی علی صاحب الأنماط، عن أبان بن تغلب قال: لمّا هدم الحجاج الکعبه فرّق الناس ترابها، فلمّا صاروا الی بنائها فأرادوا ان یبنوها، خرجت ـ علیهم حیّه ـ فمنعت الناس البناء حتی هربوا؛ فأتوا الحجاج فأخبروه فخاف أن یکون قد منع بناءها، فصعد المنبر، ثمّ نَشَد الناس و قال: أنشد اللّه عبداً عنده مما ابتلینا به علم لما أخبرنا به، قال: فقام الیه شیخ فقال: إن یکن عند أحد علم فعند رجل رأیته جاء الی الکعبه فأخذ مقدارها ثم مضی؛ فقال الحجاج: من هو؟ قال: علیّ بن الحسین ـ علیهماالسلام ـ ؛ فقال: معدن ذلک؛ فبعث الی علیّ بن الحسین ـ صلوات الله علیهما ـ فأتاه فأخبره ما کان من منع اللّه إیّاه البناء، فقال له علیّ بن الحسین ـ علیهما السلام ـ یا حجاج عمدت الی بناء إبراهیم و إسماعیل، فالقیته فی الطریق و انتبهته کأنک تری أنه تراث لک، اصعد المنبر و أنشد الناس ان لایبقی أحدٌ منهم أخذ منه شیئاً الاّ ردّه، قال: ففعل فأنشد الناس ان لایبقی احدٌ عنده شئ الاّ رده؛ قال: فردّوه فلّما رأی جمع التراب أتی علیّ بن الحسین ـ صلوات الله علیهما ـ فوضع الأساس و أمرهم ان یحفروا، قال: فتغیّبت عنهم الحیّه و حضروا حتی انتهوا الی موضع القواعد، قال لهم علیُّ بن
الحسین ـ علیهما السلام ـ : تنحّوا فتنحّوا، فدنا منها فغطّاها بثوبه، ثم بکی حتی غطّاها بالتراب بیدنفسه، ثم دعا الفعله، فقال: ضعوا بناءکم، فوضعوا البناء فلما ارتفعت حیطانها امر بالتراب فقلّب فألقی فی جوفه فلذلک صار البیت مرتفعاً یصعد الیه بالدرج».۲۲

فصـل دوم:

در سبب ساخته شدن خانه کعبه در زمین و ابتدای آن از خارج و داخل و سقف و ستون و عرض و دیوار و نردبان و حطیم و مستجار و جامه بیرون و اندرون و شاذروان و مطاف و مقام و منبر.

و اول این فصل را مزیّن سازیم به احادیثی که ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی در اوّل کتاب حج در باب «بدؤ البیت و الطواف» روایت کرده، بعد از ذکر سند همچنین: عن أبی عبداللّه عن أبیه ـ علیهما السلام ـ : «فانّ اللّه تبارک و تعالی قال للملائکه «انی جاعل فی الأرض خلیفه»۲۳، فردّت الملائکه علی الله ـ عزّ و جلّ ـ فقالت: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء»؛ فاعرض عنها، فرأت أنّ ذلک من سخطه فلاذت بعرشه، فأمراللّه ملکاً من الملائکه ان یجعل له بیتاً فی السّماء السادسه یسمی الصّراخ بازاء عرشه فصیّره لأهل السماء یطوف به سبعون الف ملک فی کلّ یوم لایعودون و یستغفرون؛ فلمّا أن هبط آدم الی السماء الدنیا، امره بمرمّه هذا البیت و هو بازاء ذلک، فصیره لآدم و ذریته کما صیّر ذلک لأهل السماء».۲۴

و عن أبی خدیجه۲۵ قال: إن اللّه ـ عزّ و جلّ ـ أنزل الحجر لادم ـ علیه السلام ـ من الجنّه و کان البیت درّه بیضاء فرفعه اللّه ـ عزّ و جلّ ـ إلی السّماء و بقی أسّه و هو بحیال هذا البیت یدخله کلّ یوم سبعون الف ملک لایرجعون الیه ابداً فأمر الله ـ عزّ و جلّ ـ إبراهیم و إسماعیل ـ علیهما السلام ـ ببنیان البیت علی القواعد.۲۶

و عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «إن اللّه ـ عزّ و جلّ ـ دحی الأرض من تحت الکعبه إلی منی، ثمَّ دحاها من منی الی عرفات، ثمّ دحاها من عرفات الی منی، فالأرض من عرفات و عرفات من منی، و منی من الکعبه».۲۷

و عن أبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ قال: «إن الله تبارک و تعالی جعل حول الکعبه عشرین و مأه رحمه؛ منها ستون للطائفین و اربعون للمصلین و عشرون للناظرین».۲۸

و در فصل کعبه شریف، احادیث بسیار مذکور است هرکسی خواهد به کتاب حج کلینی رجوع کند؛ ادام اللّه منفعته للمؤمنین بمحمد و آله الطاهرین.

* * *

بدان ای برادر که کعبه شریفه زادها الله [شرفاً] و مهابه و تکریماً ـ دو دیوارش درازتر از دو دیوار است؛ پس دو طول و دو عرض دارد. اما طول اوّل از رکن شریف حجرالاسود است تا رکن شامی، و آن بیست و پنج ذراع است و درِ مبارک کعبه شریفه، در این طول است و این طول روی کعبه است. و طول دوّم، از رکن یمانی است تا رکن غربی و این نیز بیست و پنج ذراع است و آن پشت کعبه است و درِ مسدود کعبه در اوست. و امّا عرض اوّل، از رکن شامی است تا رکن غربی و ناودان رحمت در اوست و آن بیست ذرع است و عرض دویم از رکن یمانی است تا رکن حجرالاسود و رکن عراقیش می نامند و آن بیست و یک ذراع و نیم شبر است. و اما ارتفاع خانه مبارک سی ذراع است. و اما سقف بیست و هفت دراع است بر سه عمود مسیّن و سرهای اعمده بر هر دو دیوار طول گذاشته شده و مجموع آن سقف بر سه ستون عظیم است از چوب که در یک صف در مابین دو عرض برپا کرده اند و سه ذراع دیگر غلظ سقف است الا دو ثلث ذراع که خارج سقف است به جهت بستن جامه کعبه؛ مراد از غلظ سقف؛ یعنی فی الحقیقه دو سقف است یکی بالای یکی، و میانش خالی است. و در عقب الاّ دو ثلث دیواری که خارج است چوبهای دراز تعبیه کرده اند با حلقه ها و جامه کعبه بر آن
می بندند. [و سقف دیگر در اندرون کعبه شریف است به جهت بستن جامه اندرون]

و اما طول داخل کعبه از طرف روی کعبه، هفده ذراع است و از طرف پشت کعبه هجده ذراع است. و اما عرض داخل از طرف حجر اسماعیل پانزده ذراع است و از طرف رکن یمانی شانزده [چهارده] ذراع است. و ارتفاع کعبه از اندرون، بیست و دو ذراع تا سقف اول که به جهت بستن جامه اندرون است و دو ذراع دیگر تا سقف دویم. و اما غلظ دیوار کعبه شریف چهار شِبْر و چهار اصبع مضمومه است، و در میان چهار دیوار طرف کعبه شریف پنج موضع الواح مسّین گذاشته اند [هر لوح بقدر یک قامت تخمیناً] و سنگ دیوار کعبه از طرف بیرون تراشیده اند. اما در مبارکه کعبه؛ طولش هفت ذراع و نصف است و عرضش چهار ذراع الاّ چهار انگشت. و از زمین تا آستان [عتبه] باب، چهار ذراع و نیم است و رویش را نقره مطلاّ پوشیده اند و چهار حلقه نقره دارد دو حلقه مستدیر مشبکه در بالا و دو حلقه دیگر مثل سایر حلقه ها به غلظ انگشت و در میان چهار حلقه سه زره نقره است و قفل مطلای میانه نه بزرگ و نه کوچک بر آن سه زره است. و الواح دوره در مبارک را به نقره پوشیده اند و در این الواح از چپ و راست حلقه های مسیّن به جهت بستن جامه کعبه فرو برده اند و عتبه سفلی از سنگ متعارف است و نردبان بیرون کعبه شریف از چوب است شبیه منبر؛ عریض بر چهار دایره
[چرخ کوچک] به شکل آسیا که به هر طرف که خواهند می برند و طولش به قدر ارتفاع در است و عرضش بقدر عرض در. و نردبان داخل کعبه قریب به رکن شامی و مستور است به دیوار مرمر و دو در دارد؛ یکی در اندرون کعبه شریف و یکی به سطح کعبه شریف گشوده می شود و این نردبان چون نردبان مناره است. [و نردبان مستدیر است به طریق نردبان مناره، و عدد پله آن بیست [و] نه است].

و اما حجر اسماعیل ـ ع ـ مکانی است در مقابل عرض شامی؛ و بعضی از شافعی می گویند که پاره ای است از کعبه و چون در زمان کفار قریش، کعبه را سیل خراب کرده بوده و خواسته اند که بسازند، و مال حلال آن قدر نداشته اند که کعبه را چنانکه حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ ساخته بود بسازند، بنابر آن کعبه را از چهار طرف کوچک کرده اند و آنچه در بیرون مانده است از عرض شامی بسیار است، بعضی آن را شاذروان و مابقی را حجر اسماعیل می گویند و از طرف دیگر هرچه در بیرون است آن را شاذروان می نامند و این صحیح است چرا که آنچه از احادیث شریفه معلوم می شود، از طرف حجر، هیچ در بیرون نیست چرا که صاحب من لایحضره الفقیه ذکر کرده: از امام ـ ع ـ پرسیدند که از طرف حجر، هیچ از کعبه در بیرون نیست؟ حضرت فرمودند: ولا قلامه ظفر۲۹ انتهی؛ بلکه حجر اسماعیل ـ ع ـ موضعی است که قبر هاجر که مادر اسماعیل است و قبر شُبّر و شبیر که دو پسر هارون بن عمران اند در اوست و دیوارش شبیه به نصف دایره است تخمیناً. و طول آن از دیوار عرض کعبه تا دیوار خودش که در مقابل اوست شانزده ذراع و نیم است و عرضش بیست ذرع است و ارتفاع دیوارش دو ذرع و نیم است و عرض آن مثل ذلک. و دو راه دارد که هر یکی داخل حِجْر
می شود؛ و عرض هر یک دو ذراع و نیم است و فرش دیوارش از سنگ مرمر سفید و سیاه و سرخ و سبز نقشه های عجیب ترکیب کرده اند. و در میان حجر موضعی که تحت میزاب است سنگ سبزی [جامه سبزی فرش است] شبیه به محراب؛ و یمین و یسارش را تا هر دو رکن شامی وغربی محرابهای متوازی از سنگ رخام۲۹ فرش کرده اند.

اما ناودان رحمت یک قطعه چوبست و به نقر مطلا پوشیده اند [یک قطعه طلاست]؛ طولش چهار ذراع و نیم است و عرضش دو ثلث ذراع ارتفاعش مثل آن. [بعضی می گویند ناودان چوب است و به نقره مطلاّ پوشانیده اند].

و اما حجرالأسود طولش که در اندرون دیوار است دو ثلث ذراع است به ذراع عمل بنّائین و [در عرض، سه جا] بند نقره دارد به جهت خدشه که در او بهم رسیده بود و یک بند نقره دیگر در دور طولش [که در اندرون است] گردانیده اند. و آنچه در بیرون است که مردم او را می بوسند طولش نیم شبر و عرض یک شبر است و آنچه در خارج می نماید دورش را نیز به نقره گرفته اند. و از مرور لیل و نهار، روی او ترکیده [است. حالا هیجده پارچه است و سه ذراع از زمین بلند است].

و اما حطیم که مابین حجرالاسود است تا [افضل بقاع ارض است و توبه آدم در اینجا قبول شده].

و اما مشجار در مقابل اوست یعنی از در که مسدود تا هفت شبر که به رکن یمانی بماند؛ چرا که وقتی که روی شاذروان را برداشتند علامتش ظاهر شد و فقیر طولش را ضبط کرد.

و اما جامه بیرون کعبه معظمه چهار ربع است؛ هر ربعی بر دیواری هر ربعی دو جزء است اما ربع روی کعبه شریفه یک جزء و هفت تخته است و یکی هشت؛ و اما ربع پشت کعبه مثل آن است. و اما ربع عرض شامی هر جزء شش تخته است و اما ربع عرض یمانی، آن نیز هر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.