پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت اللّه کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت اللّه کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت اللّه کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت اللّه کاشانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
آیت اللّه سید ابوالقاسم کاشانی در سال ۱۲۶۴ه . ش . در تهران، در خانواده علم و
فقاهت دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم آیت اللّه حاج سید مصطفی حسینی کاشانی،
از بزرگان دین و از اعاظم فقها و مراجع تقلید عصر خود بود که در محضر بزرگانی چون
مرحوم حاج شیخ محمد تقی، صاحبِ حاشیه، تلمّذ نموده و از ایشان اجازه اجتهاد
دریافت کرده بود. وی در سال ۱۳۱۳ ه . ق . به عراق و حرمین شریفین سفر کرد و در
نجف، در جوار پیشوایش امیر مؤمنان علیه السلام اقامت گزید و به تدریس و تربیت طلاب علوم
دینی پرداخت. با آغاز جنگ جهانیِ اول و تجاوز انگلیسِ استعمارگر به عراق، از
رهبران و طلایه داران نهضت ضدّ استعماری بود.
و سرانجام پس از عمری مبارزه و تدریس، در سال ۱۳۳۳ ه . ق. بیمار و در
کاظمین اقامت گزید و در همانجا به دیدار حق شتافت و در جوار حضرت موسی بن
جعفر علیهماالسلام مدفون گردید.
فرزند ایشان، مرحوم آیت اللّه سید ابوالقاسم کاشانی نیز در چنین خانواده و محیطی
پا به عرصه گیتی نهاد و تربیت شد. وی در سن ۱۶ سالگی همراه با پدر به عتبات و سپس
به حج مشرف گردید و پس از مراجعت از حج، همچون پدر در نجف اشرف اقامت
گزید و در محضر میرزا حسین خلیلی تهرانی و دیگر علما به تحصیل پرداخت و در سن
۲۵ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد و در علوم دینی و حوزوی به حدی از رشد رسید
که مرحوم آیت اللّه میرزا محمد تقی شیرازی، مرجع بزرگ شیعه، برخی از موارد
استفتائات خود را برای اظهار نظریه، به ایشان ارجاع می داد.
آیت اللّه کاشانی مردی عالم، مجتهدی وارسته و دانشمندی آگاه به زمان بود. در
نجف مدرسه ای با نام «مدرسه نوین علوی» تأسیس کرد که علاوه بر علوم و معارف
اسلامی، ریاضیات و حتی فنون نظامی نیز در آن تدریس می شد.
با توجه به مبارزات پدر و آشنایی با توطئه استعمارگران از آن دوران، در بسیاری
از مسائل سیاسیِ زمان خود حضور داشت.
وی برای کشته شدگان مسلمانِ الجزایری مجلس ترحیم گرفت و از رژیم فرانسه
بیزاری جست. در ماجرای کانال سوئز مساعدت ها داشت و هنگام بسته شدن قرارداد
استعماری سال ۱۹۱۹م . در عراق همراه با علمای بزرگ، فتوای جهاد داد و با عشایر
عرب بر ضدّ نیروهای استعماری و اشغالگر به جنگ پرداخت و خود همراه با مرحوم
آیت اللّه آقای حاج سید محمد تقی خوانساری، سلاح به دست گرفت و به میدان جنگ
رفت. ایشان علاوه بر عضویت در «هیأت عالی انقلابیون»، یکی از چهار عضو «کمیته
عالی جنگ حکومت انقلاب» نیز بود و با اینکه آن جنگ حدود شش ماه طول کشید
لباس رزم از تن برون نکرده و هیچگاه از جهاد و مبارزه باز نایستاد و تا سال ۱۹۲۰ م .
د ر عراق، یکی از کارگردانان میدان سیاست و جنگ بر ضدّ متجاوزان انگلیسی به شمار
می آمد.
پس از شکست انقلابیون و سلطه انگلیسی ها بر عراق، کمیسر عالی انگلیس در
بغداد، تسلیمِ هفده تن از سرانِ انقلاب را، که یکی از آن ها مرحوم آیت اللّه کاشانی بود،
از شروط صلح با عراق تعیین کرد و حکم اعدام ایشان غیاباً صادر گردید. از این رو وی
شبانه به سوی ایران حرکت کرد و در ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ ه . ش . سه روز پیش از کودتای
رضاخان، وارد تهران شد و مورد احترام و تجلیل مردم و مسؤولان وقت قرار گرفت.
با شکل گیری حکومت رضاخان و اجرای توطئه های مکرّر ضدّ دینی توسط وی؛ از
جمله خلع لباس روحانیون و ماجرای کشف حجاب و دیدارش با آتاتورک در ترکیه
و… مرحوم آیت اللّه کاشانی بار دیگر مبارزات خود را آغاز کرد و بر ضدّ رژیم پهلوی
وارد عمل شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و عزل رضاخان از سلطنت، دولت انگلیس از طریق نخست
وزیر وقت، فشار را بر ایشان بیشتر کرد و سرانجام در ۲۷ خرداد سال ۱۳۲۳ ه . ش .
ایشان را در گلابدرّه شمیران دستگیر و بازداشت کردند و حدود ۲۸ ماه از عمر خود را
در زندان های نیروهای متّفقین در شهرهای رشت، اراک و کرمانشاه سپری کرد.
در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، با اینکه در تبعید بود، توسط مردم به
نمایندگی مجلس انتخاب گردید لیکن نام ایشان به دستور ستاد ارتش متّفقین حذف شد و
به زندان روس ها در رشت انتقال یافت.
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در سال ۱۳۲۴ ه . ش . دستور آزادی ایشان
صادر شد و در ۲۷ شهریور همان سال، در میان استقبال باشکوه مراجع و علما و اهالی
قم وارد این شهر گردید و سپس به تهران آمد.
در ۲۶ تیرماه سال ۱۳۲۵ ه . ش . بار دیگر دستگیر و به کمره (خمین فعلی) تبعید
گردید و سرانجام در آبان ۱۳۲۵ ه . ش . آزاد و پس از توقف کوتاهی در برخی از
شهرها به تهران بازگشت و در همان ماه به نمایندگی مردم در دوره پانزدهم مجلس
شورای اسلامی برگزیده شد.
آیت اللّه کاشانی در یازدهم دی ماه ۱۳۲۶، با صدور اطلاعیه ای نسبت به تشکیل
دولت غاصب اسرائیل اعلام خطر کرد و مردم را به تظاهرات به نفع مردم فلسطین
فراخواند. در ۲۰ دی ماه سال ۱۳۲۶ ه . ش . حدود سی هزار نفر از مردم تهران به
دعوت ایشان در مسجد سلطانی (امام خمینی فعلی) اجتماع کردند لیکن دولت وقت از
سخنرانی ایشان در آن گردهمایی جلوگیری کرد.
در ۲۸ اردیبهشت سال بعد نیز اعلامیه ای صادر کرد و مردم را به اجتماع در روز
جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ ه . ش . به همدردی با ملت فلسطین فراخواند.
به دنیال تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ ه . ش . و معرفی آیت اللّه کاشانی به
عنوان عامل اصلی این ترور، در شب ۱۷ بهمن، ایشان و دامادش را به استناد ماده ۵
قانون حکومت نظامی بازداشت کردند و به قلعه فلک الأفلاک خرم آباد انتقال دادند و
سپس به بیروت لبنان تبعید نمودند.
در ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۹ ه . ش . و در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی،
باردیگر توسط مردم به نمایندگی مجلس برگزیده شد و در نتیجه با درخواست علما و
روحانیون، بازاریان و اصناف و برخی احزاب سیاسی، پس از یک سال و چهار ماه تبعید
در لبنان، آزاد گردید و در روز ۲۰ خرداد همان سال، وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد
و استقبال بی سابقه ای از ایشان به عمل آمد.
از این سال به بعد، مبارزات مرحوم آیت اللّه کاشانی وارد مرحله دیگری شد. وی
طرح وحدت کشورهای اسلامی را مطرح ساخت و سپس جبهه واحدی از نیروهای
مذهبی و ملّی ایجاد کرد و در صدد تحقّق ملی شدن صنعت نفت برآمد.
در ۱۸ بهمن ۱۳۳۰ ه . ش . بار دیگر ایشان به نمایندگی دوره هفدهم مجلس
شورای ملی از حوزه تهران انتخاب شد و حدود یک ماه و شش روز ریاست مجلس را
بر عهده داشت لیکن پس از آن، اعلام کرد که خود در مجلس حضور نمی یابد و نواب
ایشان مجلس را اداره می کنند.
به دنبال کناره گیری مصدّق و روی کار آمدن دولت قوام، مرحوم کاشانی که
رهبری نهضت را بر عهده داشت، مردم را به قیام فراخواند و با کشته و مجروح شدن
تعدادی از مردم، سرانجام قوام معزول و مصدق پیروزمندانه به عرصه حاکمیت
بازگشت.
اما پس از فعل و انفعالات و حوادث گوناگون، اختلافات میان ایشان و مصدق
آغاز گردید و وضعیت رفته رفته بحرانی شد و در نتیجه اقتدار ملّی دچار آسیب گشت و
ستمگرانی که از عرصه حکومت کنار گذاشته شده بودند، بار دیگر به قدرت بازگشتند و
حکومت را در اختیار گرفتند و دورانی تاریک و سیاه را برای ایرانیان به وجود آوردند
که ما در این مقدمه به دنبال بیان آن نیستیم.
آیت اللّه کاشانی سرانجام در ۲۳ اسفند ماه ۱۳۴۰ ه . ش. پس از مدتی کسالت در
تهران وفات یافت و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به خاک سپرده شد.(۱)
وی به هنگام مرگ از مال دنیا جز یک خانه موروثی، که آن هم در مقابل ده هزار
تومان قرض در رهن بود، چیزی از خود به جای نگذاشت.(۲)
بر اساس گفته آقای دکتر محمود کاشانی، فرزند محترم ایشان، مرحوم کاشانی دو
بار بیشتر به حج مشرف نشد؛ تشرّف نخست، در سال ۱۳۳۳ ه . ق . در سن ۱۶ سالگی،
همراه پدر بزرگوارش، از طریق عتبات عالیات بود و تشرّف دوم، در سال ۱۳۳۱
ه . ش. بود که سمت ریاست مجلس شورای ملی را بر عهده داشتند.
از سفر نخست ایشان اطلاعات خاصی به دست نیامد. لیکن سفر دوم از اهمیت
ویژه ای برخوردار است که در این نوشتار، اطلاعات جامع مربوط به این سفرِ مهم و
تاریخی را در اختیار خوانندگان گرامی قرار می دهیم. امید آنکه مورد استفاده واقع شود.
اینجانب برای دستیابی به اطلاعات مربوط به این سفر، ابتدا در صدد شناسایی و
دیدار برخی از همسفران مرحوم آیت اللّه کاشانی برآمدم، تا بر اساس اظهارات و
مشاهدات ایشان، خاطرات سفر را به صورت مستند ذکر کنم لیکن با تأسف، پس از
جستجو روشن شد که همراهان و همسفران حجّ او، جز آقایان دکتر شروین و حاج
محمدعلی سیگاری، زندگی را بدرود گفته اند.
تلفن آقای دکتر شروین را از آقای دکتر محمود کاشانی گرفته و با ایشان تماس
برقرار نمودم. کمی بیمار بودند و اظهار داشتند پس از بیماری، آمادگی برای گفتگو را
دارند. پس از مدتی بار دیگر تماس گرفتم امّا متأسفانه پاسخ شنیدم که ایشان چند روز
است که از دار دنیا رفته اند و بدینسان، از مصاحبه با نامبرده محروم شدیم!
محمّدعلی سیگاری
به سراغ آقای «حاج محمد علی سیگاری»، تنها بازمانده آن سفر، که هم اکنون
ریاست شرکت حمل و نقل هیراد را بر عهده دارند، رفتم. ایشان با روی باز از ما استقبال
کردند و آگاهی های خود از این سفر را به این شرح در اختیار ما گذاشتند:
«دوستی داشتم به نام آقای حاج محمد باقر نیک نژاد که از تمکّن مالی خوبی برخوردار
بود. روزی همراه او برای دیدن مرحوم آیت اللّه کاشانی، که در آن زمان؛ یعنی سال ۳۱
ه . ش. رییس مجلس بودند، به منزل یکی از علاقمندان ایشان، به نام آقای حبیب اللّه
مفید اصفهانی رفتیم. خانه وی سالن بزرگی داشت، مرحوم کاشانی در کنار آن نشسته
بودوجمعی؛ از جمله برخی طلاب علوم دینی در محضر ایشان بودند. یکی از طلبه ها به
ایشان گفت: حضرت آیت اللّه ! امسال برنامه ریزی کرده و ان شاء اللّه به حج مشرّف شوید؟
مرحوم آقا پاسخ دادند: من پول ندارم که به حج بروم! مرحوم محمد باقر نیک نژاد
بلافاصله گفت:
جناب عالی اگر تصمیم رفتن به حج را دارید، همراه با شانزده نفر دیگر ـ جمعاً ـ میهمان
من باشید، هزینه سفر را این جانب تأمین می کنم.
آقا تشکّر کردند و دیگر دنباله صحبت گرفته نشد و ما دقایقی بعد خداحافظی کرده، از
آن منزل بیرون آمدیم.
پس از خروج از منزل، به مرحوم نیک نژاد گفتم: خداوند پدرت را بیامرزد! این چه
صحبتی بود کردی؟ ما که نه عُرضه این کار را داریم و نه ابزار و وسایلی که بتوانیم
چنین هیئت بلند پایه ای را در سفر مهمّ مکه تدارک کنیم!
وی پاسخ داد: کار نداشته باش، من تمام مخارج و هزینه های آن را پرداخت می کنم.
گفتم: موضوع مخارج سفر
نیست، امکانات سفر را چگونه فراهم
می کنی؟
گفت: مهم نیست. گذشته ازاین، من سخنی راگفتم، معلوم نیست اصلاً عملی شود یا نه؟
فردای آن روز حضرت آیت اللّه پیغام دادند که شناسنامه ها را آماده کنید تا بفرستیم
گذرنامه تهیه کنند.
گفتم: حالا صبر کنید، چرا به این زودی؟!
پاسخ دادند: حالا گذرنامه ها را تهیّه می کنیم ببینیم چه می شود؟
این خبر کم کم به گوش آقای حمزه غوث سفیر وقت عربستان درایران رسیده بود و او
در همین رابطه به دفتر ما آمد و گفت:
شنیده ام شما میزبان حضرت آیت اللّه کاشانی هستید؟ به من دستور داده اند تا از شما
سؤال کنم چند نفر هستید و چه مدت در آنجا خواهید ماند؟ و چه روزی حرکت خواهید
کرد؟
به ایشان پاسخ دادیم: شانزده نفر هستیم و حدود ۲۱ روز نیز سفر حج ما طول خواهد
کشید.
اظهارات سفیر عربستان تا حدودی به ما آرامش داد و فهمیدیم که آن ها در زمینه
امکانات و تدارکات این سفر مهمّ، ما را یاری خواهند کرد.»(۳)
به این ترتیب مقدمات سفر فراهم شد و روز سه شنبه، ۴ ذی حجه الحرام سال
۱۳۷۱ه .ق . آیت اللّه کاشانی درمیان ابراز احساسات پرشور مردم، به مکه عزیمت
نمودند.
روزنامه اطلاعات خبر این بدرقه را اینگونه گزارش کرده است:
«ده ها هزار نفر از اهالی پایتخت رییس مجلس شورای ملی را بدرقه کردند. ساعت
هفت بعد از ظهر دیروز حضرت آیت اللّه کاشانی رییس مجلس شورای ملی، به منظور
زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج، در میان ابراز احساساتِ پرشورِ هزاران نفر از
افراد طبقات مختلف و احزاب، که برای مشایعت ایشان در فرودگاه مهرآباد حضور
یافته بودند، با هواپیمای سوئدی به سوی بیروت پرواز نمودند… .
حضرت آیت اللّه صبح دیروز از شمیرانات به منزل آقای گرامی در تهران آمدند تا
طبقات مختلف مردم به آسانی بتوانند به ملاقات ایشان رفته و مراسم تودیع و
خداحافظی را به جای آورند. از نخستین کسانی که ایشان را ملاقات نمودند، آقای
کاظمی وزیر دارایی و نایب نخست وزیر بود. این ملاقات حدود یک ربع به طول
انجامید و مقارن ساعت هشت بود که آقای کاظمی منزل آقای گرامی را ترک گفت. در
این ملاقات، آقای حمزه غوث وزیر مختار عربستان سعودی، به ملاقات حضرت
آیت اللّه آمد و تا حدود ساعت ۱۰ صبح به طور خصوصی با ایشان مشغول مذاکره بود.
اطرافیان حضرت آیت اللّه در مورد این ملاقات اظهار داشتند که وزیر مختار
عربستان سعودی برنامه اقامت و پذیرایی از آیت اللّه را در عربستان سعودی به استحضار
ایشان رسانید که مورد موافقت آیت اللّه قرار گرفت، سپس به ترتیب، آقای عرفانی وابسته
مطبوعات سفارت کبرای پاکستان، یک دسته از روحانیون فارس ـ که به منظور مشایعت
حضرت آیت اللّه از شیراز به تهران آمده بودند ـ چند تن از آقایان علما و در خلال این
مدت نیز عده کثیری از طبقات مختلف در منزل آقای گرامی حضور می یافتند و پس از
انجام مراسم خداحافظی خارج می شدند.
بعد از ظهر، چون ازدحام جمعیت بیشتر شده بود، ملاقات ها در حیاط منزل انجام
می گرفت.
مقارن ساعت پنج بعد از ظهر، آقایان میلانی، شبستری و جلالی، نمایندگان مجلس
و چند دقیقه بعد، اعضای هیئت رییسه مجلس، به ملاقات آیت اللّه آمدند. در مقابل
منزل آقای گرامی، عدّه زیادی اجتماع نموده بودند و بالغ بر پنجاه اتومبیل، که متعلق به
مشایعت کنندگان بود، دیده می شد.
حضرت آیت اللّه ساعت پنج و ربع بعد از ظهر برای گزاردن نماز به یکی از اتاق ها
رفتند و یک ربع بعد، به حیاط بازگشتند و خطاب به جمعیت اظهار داشتند: آقایان!
خداحافظِ همگی، التماس دعا از شما دارم!
عده ای از کسانی که در مسافرت حج، همراه حضرت آیت اللّه هستند، قبلاً به
فرودگاه رفته بودند، فقط آقای شمس قنات آبادی و دو سه نفر دیگر در معیّت ایشان به
فرودگاه حرکت کردند.
مأمورین انتظامی از محل اقامت رییس مجلس تا فرودگاه مهرآباد، در دو طرف
خیابان به فواصل معین صف کشیده بودند.
پیشاپیش اتومبیل رییس مجلس، یک اتومبیل جیپ حرکت می کرد و شعار می داد
و به دنبال اتومبیل آیت اللّه ، اتومبیل مشایعین در حرکت بود، جمعیت کثیری مرکّب از
افراد احزاب ایران و زحمتکشان و حزب جدیدالتأسیس نهضت شرق و مجمع
مجاهدین اسلام و اصناف بازار و عده ای از اهالی قم که به اتفاق آقای حاج سید مرتضی
آقازاده به همین قصد به تهران آمده بودند، با پرچم در فرودگاه حضور یافته بودند. چند
تن از آقایان وزرا و عده ای از نمایندگان مجلس و وزیر مختار عربستان سعودی و چند
تن از وزرای سابق و همچنین آقای دکتر غلامحسین مصدّق و مهندس احمد مصدق به
نمایندگی از طرف آقای نخست وزیر در فرودگاه دیده می شدند.
آقایان، سرتیپ کمال و سرتیپ نخعی، رییس و معاون شهربانی نیز در فرودگاه
بودند و دستورهای لازم جهت حفظ نظم و آرامش به مأمورین انتظامی می دادند.
مشایعین بلندگویی همراه داشتند که به وسیله آن، صدای تلاوت کلام اللّه مجید به
گوش می رسید. بعضی از اعضای احزاب؛ از جمله آقای نادعلی کریمی، نماینده
کرمانشاه، نطق هایی در اطراف اتحاد و اتفاق و موفقیت هایی که در پرتو آن نصیب ملت
ایران شده، ایراد نمودند.
کارمندان شرکت هواپیمایی
سوئد، مشغول آماده ساختن هواپیما بودند و بارهای مسافرین را
به داخل هواپیما انتقال می دادند، چند
تن از همراهان حضرت آیت اللّه که قبلاً به فرودگاه رفته بودند، در داخل هواپیما جای
گرفته بودند و انتظار ورود آیت اللّه را داشتند.
ساعت شش و ربع بعد از ظهر بود که اتومبیل رییس مجلس از جاده جدید
فرودگاه، که جاده اصلی را قطع می کند، به سوی فرودگاه پیچید و سایر اتومبیل ها در
جاده معمولی به راه خود ادامه دادند. اتومبیل آیت اللّه پس از آنکه به مقابل عمارت
گمرک فرودگاه رسید، توقف نمود و حضرت آیت اللّه به اتاق رییس گمرک راهنمایی
شدند. با آن که مأمورین انتظامی، طبق معمول، شدیداً مانع ورود اشخاص به این اتاق
می شدند، مع هذا، خبرنگاران جراید و عکاس ها و عدّه دیگری توانستند خط زنجیر
مأمورین انتظامی را شکافته، داخل اتاق رییس گمرک فرودگاه شوند. همین وضع مانع از
آن شد که آقایان وزیران و نمایندگانِ آقای نخست وزیر بتوانند حضرت آیت اللّه را
ملاقات نموده و مراسم تودیع به عمل آورند. ساعت شش و نیم بعد از ظهر بود که
تشریفات گمرکی خاتمه یافت و مأمورین فرودگاه اطلاع دادندکه مسافرین برای سوار
شدن آماده شوند. حضرت آیت اللّه در حالی که عده ای از اطرافیان حلقه وار ایشان را در
میان گرفته بودند، از اتاق رییس گمرک به طرف هواپیما حرکت نمودند. در اینجا نیز
ازدحام جمعیت به حدی بود که با وجود ممانعت شدید مأمورین انتظامی، عده ای از
مشایعت کنندگان برای آن که خود را به آیت اللّه برسانند، شیشه های در و پنجره اداره
گمرک را شکسته و داخل محوّطه فرودگاه شدند و به طرف آیت اللّه هجوم بردند.
ابراز احساسات مردم به حدّی شدید بود که عبور از میان جمعیت دشوار می نمود،
که آقای سرتیپ کمال و سرتیپ نخعی، به اتفاق عدّه ای پاسبان، به متفرّق نمودن جمعیت
پرداختند و راه را برای حرکت باز نمودند.
حضرت آیت اللّه پس از آن که از پلّکان هواپیما بالا رفتند، ابتدا چند لحظه ای بالای
پلکان ایستاده و با تکان دادن سر و دست، به احساسات مشایعین پاسخ می دادند، در نظر
داشتند اظهاراتی نیز بنمایند، ولی به علت شدت ابراز احساسات میسر نشد و آیت اللّه پس
از آخرین خداحافظی به داخل هواپیما رفتند.
تصویر آیت اللّه کاشانی هنگام سوار شدن به هواپیما
پس از ایشان، بقیه همراهان و سایر مسافرین سوار هواپیما شدند. ساعت شش و سه
ربع بود که پلّکان برداشته شد و درِ هواپیما بسته شد و فریادهای مردم هنوز ادامه داشت
که حضرت آیت اللّه از پشت یکی از شیشه های باز، با تکان دادن دست به آن پاسخ
می دادند. چند لحظه بعد، موتورهای هواپیما به کار افتاد. هواپیما برای پرواز به طرف
باند فرودگاه حرکت کرد و نزدیک ساعت هفت بعد از ظهر از زمین برخاست و پس از
آن که چند دور در آسمان فرودگاه پرواز نمود، از نظرها ناپدید شد.
همراهان حضرت آیت اللّه عبارت بودند از: آقای سید شمس الدین قنات آبادی،
سید مصطفی کاشانی، دکتر شروین، عباس ناجی سهرابی، محمد علی گرامی، محسن
اراکی، سیدشمس الدین ابهری، و نُه نفر از بازرگانان و محترمین».(۴)
تصویر آیت اللّه کاشانی در هواپیما
آیت اللّه کاشانی در آستانه
عزیمت به بیت اللّه الحرام، پیامی
خطاب به مردم ایران صادر کرد و توسط فرزند ایشان آقای سید مصطفی
کاشانی، روز دوشنبه ۱۳/۶/۳۱ ه . ش مطابق با سوم ذی حجه ۱۳۷۱ ه . ق. ساعت ۹
بعد از ظهر، از رادیو قرائت گردید.
متن پیام به این شرح است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
پس از سلام به برادران عزیزم، حال که خداوند متعال چنین توفیقی عنایت فرموده
است، لازم می دانم که در ضمن عرض تودیع صمیمانه، نکاتی چند را یادآور شوم:
پس از عنایت پروردگار، همیشه از محبّت های برادرانه شما، در راه مبارزات
خداپسندانه برخوردار بوده و نیروی ایمان و مهر شما را تأییدی از جانب خداوند برای
خود دانسته و می دانم، و افتخاری را که در یک عمر خدمتگزاری، با تحمّل مشقات و
زحمات نصیب ایران و ملت مسلمان می بینم، نیروی معنوی برای خود پنداشته و همین
نیروی مقدس است که این ضعیف را، بدون احساس خستگی و یا نیاز به فراغت و
استراحت دلگرم
داشته و همین احساسات پاک است که مجال هرگونه رعایت ضروریات شخصیّه را از
من دور داشته و اینک هم که از دوری شما برادران عزیز بی نهایت متأسفم، باز
مسرورم که به دنبال هدف و مقصود خود، که مسلّماً شما خواستار و مشتاق آن بوده و
هستید، می روم.
من به خوبی می دانم که شما آرزومند یک اتّحاد واقعی و خلل ناپذیر بین مسلمین جهان
بوده و دیر زمانی است دریافته اید که نخستین هدف سیاست استعمار، ایجاد پراکندگی
و نفاق بین
مسلمانان، در اقطار جهان بوده است و از همین نفاق و شقاق لذّت بی پایان تاکنون
برده اند، ولی به عنایت خدای مهربان و هوشیاری و بیداری شما که از خدمتگزارانِ
واقعی تشویق کرده و می کنید، من می روم تا قدمی فراتر از آنچه در ایران عزیز مطالعه
می شود بردارم.
بر شما است که در دقایق استجابت دعا، از خدا موفقیت مرا در این امر مهم بخواهید.
همانطوری که در سفرِ پیش، خدای مهربان به اشک دیدگان من ترحّم فرمود و نجات
ملت مسلمان ایران را از پنجه استعمار فراهم ساخت، یقین دارم که در این باره نیز به آه
دلسوز شما و تضرّعات و استغاثه های من توجه خواهد فرمود.
برادرانم! اگر هدف مقدسی در پیش نبود، هرگز تاب دل کندن از وطن و شما هموطنان
را نداشتم، اما چه کنم
که ندای وظیفه مرا مأمور این مسافرت می کند و گرچه به سوگند نیازی نیست، ولی به
خدای لایزال قسم که در راه اعتلای دینِ حضرت خاتم النبیّین ـ صلوات اللّه وسلامه علیه ـ
و استقلال ایران و آسایش ملل مظلوم جهان، نوشیدن شربت مرگ را بر خود گوارا
می دانم و چون در راه سفر، بر هر فردِ
مسلمانی لازم است که وصایای
خود را به بازماندگان خود نماید،
من به شما برادران عزیز که بازماندگان دینی و ملّی هستید،
آخرین و اهمّ وصایای خود را کرده و
در پیشگاه عدل الهی اتمام حجت می نمایم.
عزیزانم! تا می توانید دامان تقوی و مبارزه شرافتمندانه خود را از دست نداده و در راه
عظمت دین و استقلال مملکت تا حدّ امکان بکوشید و مخصوصا از نمایندگان ملت و
احزاب ملّی و افراد ارتش رشید ایران و مأمورین انتظامات مُصرّاً تقاضا دارم در این
هنگام که کوچک ترین غفلتی؛ از حفظ و نظم و آرامش، موجب استفاده دشمنان مملکت
می گردد، در انجام وظایف خطیر ملی مراقبت کامل داشته، و در راه حفظ نهضت و
موجودیت وطن، کما فی السابق فداکاری نمایند.
ثانیا، در چنین موقع باریک که ملل دنیا چشم به رفتار شما دارند و ایران را حساس ترین
نقطه جهان می پندارند، از نفاق و شقاق و سوء ظن برکنار باشید و از ایجاد هرگونه
تشنّج که موجب اخلال در امور و اصلاحات باشد بپرهیزید و اخلالگران را از خود
برانید. من صریحاً می گویم که هر فردی از افراد مملکت که موجب تشنج شود و یا آن را
دامن زند، دشمن دین
و مملکت است و خدایِ ایران او
را به کیفر می رساند و بر هر وطن خواهی لازم است که در حفظ
نظم و آرامش و همکاری صمیمانه
با برنامه های اصلاحیِ دولت،
نهایت کوشش و مراقبت و مجاهدت را بنماید.
در خاتمه، از برادران گرامی
تقاضا دارم که در مواقع دعا،
خدمتگزار خود را، که جز سعادت شما و عظمت اسلام اندیشه ای ندارد، فراموش
نفرمایند.
بدیهی است که من هم، در هر کجا باشم، توفیق عموم را از خداوند متعال مسألت
می نمایم.(۵)
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
سید ابوالقاسم کاشانی
* * *
هواپیمایی سوئدی پس از چند ساعت در فرودگاه بیروت به زمین نشست.
روزنامه اطلاعات، مورخ ۶/۶/۱۳۳۱ ه . ش . خبر ورود آیت اللّه کاشانی به
بیروت را اینچنین نقل می کند:
«ساعت ده بعد از ظهر روز سه شنبه، هواپیمای حامل حضرت آیت اللّه کاشانی،
رییس مجلس شورای ملی ایران در بین احساسات شدید مستقبلین در فرودگاه بیروت به
زمین نشست.
در فرودگاه، علاوه بر جمع کثیری از اهالی بیروت، تقریباً کلّیه ایرانی های مقیم این
بندر و عدّه زیادی از مقامات دولت لبنان حضور داشتند و مقدم آیت اللّه کاشانی را
گرامی داشتند.
هنگامی که پروانه های هواپیما خاموش شد و درِ هواپیما باز شد، جمعیت با صدای
بلند فریاد زد: «یعیش السیّد العظیم» و عدّه دیگر فریاد می زدند: «یعیش الجلاله
المعظّم» و «یحیی سماحه السید أبوالقاسم الکاشانی».
حضرت آیت اللّه کاشانی نیز از بالای پلکان هواپیما، با اشاره دست و سر، به ابراز
احساسات مستقبلین پاسخ می دادند و در فرودگاه با آیت اللّه آقای سید عبدالحسین
شرف الدین موسوی، رهبر شیعیان لبنان، که به اتفاق جمعیت کثیری برای تجلیل و
استقبال به بیروت آمده بودند، ملاقات و مدّتی مذاکره کردند.
آیه اللّه کاشانی در لبنان
حضرت آیت اللّه کاشانی در فرودگاه بیروت، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران،
که انگیزه ایشان را از این سفر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 