پاورپوینت کامل حج جاهلی، حج محمّدی صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حج جاهلی، حج محمّدی صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حج جاهلی، حج محمّدی صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حج جاهلی، حج محمّدی صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶

پیش از بیان چگونگی برگزاری حج در دوران جاهلی و موضع اسلام در مورد
آن، اندکی در باره ماه های حرام توضیح می دهیم:

در فرهنگ جاهلی به ماه های حرام توجه ویژه ای می شده است. این امر به گونه ای با
حج نیز پیوند داشته است.

آنچه از آیات قرآن به دست می آید، این ماه ها در زندگی اجتماعی اعراب تأثیر
زیادی داشته؛ زیرا جنگ ها و غارت ها در این ماه ها متوقف می شد و مردم برای مدتی
هم که شده، فارغ از نبرد می آسودند. از آیات و روایات فراوان می توان دریافت که
حرمت ماه های حرام در دوره جاهلی و پیش از بعثت، سنتی رایج و معمول بوده است.
در قرآن کریم آمده است:

الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ
فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّه َ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّه َ مَعَ الْمُتَّقِینَ .(۱)

«ماه های حرام را در مقابل ماه های حرام قرار دهید که (اگر حرمت آن را نگه
نداشته و با شما به ستیز بپردازند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید). پس
هرکه به جور و ستمکاری به شما دست دراز کند، او را به مقاومت از پای
درآورید، به قدر ستمی که به شما رسیده (به عدل با ظلم کافران مقابله کنید) و
از خدا بترسید که خدا با پرهیزکاران است.»

مفسّران از این آیه چنین برداشت کرده اند که: «حُرُمات» جمع حرمت است و
چیزی است که احترام آن لازم و اهانت به آن جایز نیست؛ مانند ماه های حرام و
مسجدالحرام. بنابراین، معنای آیه این است که اگر مشرکان حرمت ها را هتک کردند و
در ماه حرام با مؤمنان جنگیدند یا در حرم و مسجد الحرام به جنگ پرداختند، بر
مؤمنان جایز است که در مقام کارزار برآیند و این عمل ایشان موجب هتک حرمت
نمی شود.(۲)

از این بیان به وضوح پیداست که ماه های حرام پیشتر نیز حرام بوده است و مردم به
آن ماه ها حرمت نهاده و در آن ایام از جنگ دست می کشیدند.

فَإِذَا انْسَلَخَ اْلأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ… .(۳)

«پس چون ماه های حرام درگذشت آنگاه مشرکان را هر جا بیابید به قتل
برسانید.»

و از همه مهم تر، آیه زیر است که اشاره به تعداد ماه ها، از آغاز خلقت می کند:

إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّه ِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللّه ِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ
اْلأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ…».(۴)

«همانا عدد ماه های سال نزد خدا در کتاب الهی دوازده ماه است، از آن
روزی که خدا آسمان و زمین را بیافرید و از آن ماه ها، چهار ماه ماه های
حرام خواهد بود (نزد بیشتر مفسّران چهار ماه ذی قعده و ذی حجه، محرم
و رجب).»

علامه طباطبایی در تفسیر آیه فوق نوشته اند:

«اینکه فرمود: «عِدَّهَ الشُّهُورِ» ناظر به ماه های قمری است و دلیل این مطلب آن
است که بعد از آن فرموده اند: «مِنْها أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ» و این معنا ضروری و مورد
اتفاق است که اسلام از ماه های دوازده گانه، چهار ماه قمریِ «ذی قعده»،
«ذی حجه»، «محرّم» و «رجب» را حرام دانسته است. ثانیاً: فرموده: «عِنْدَ اللّه ِ» و
نیز فرموده: «…فِی کِتابِ اللّه ِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ…»، همه این قیدها
دلالت می کند که عدّه نامبرده در آیه، عدّه ای است که هیچ تغییر و اختلافی در آن
نیست؛ چون نزد خدا و در کتاب خدا دوازده است.»(۵)

«إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّه ِ» یعنی در حکم تقدیر خداوندی، تعداد ماه های سال،
دوازده تا است و مسلمانان نیز باید به خاطر توافق با این عدد، این تعداد را مراعات
کنند.»(۶)

اما در میان ماه های دیگر، ماه رجب به دلیل کثرت قربانی هایی که در آن ماه برای
اصنام انجام می شد، از ماه هایی است که حرمت به خصوصی در دوره جاهلیت برای آن
قائل بودند و از ماه های حرامی است که قتال در آن حرام بوده و ذبح در این ماه
«ترجیِب» نامیده می شد.(۷)

حـج

حج به همین شکل که امروز برگزار می شود و در قالب و بافت و مناسک متداول و
مرسوم آن، از پیشینه ای کهن و طولانی برخوردار است، قدمتی که به سال های قبل از
خلقت آدم علیه السلام می رسد؛ چنانکه به شهادت روایتی از امام صادق علیه السلام ، سابقه حج، به سه
هزار سال پیش از آدم می رسد.

امام صادق علیه السلام می فرماید: جبرئیل به آدم علیه السلام فرمود:

«هَنِیئاً لَکَ یَا آدَمُ لَقَدْ طُفْتُ بِهَذَا الْبَیْتِ قَبْلَکَ ثَلاثَهَ آلافِ سَنَهٍ»(۸)

«گوارا باد بر تو ای آدم! بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال پیش از
تو طواف کردم.»

لذا نخستین حاجی از اهل آسمان، جبرئیل و از اهل زمین آدم بوده است و از
امام باقر علیه السلام نیز روایت است که: «وَ إِنَّ آدَمَ لَفِی حَرَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».(۹)

بعد از آدم علیه السلام نوبت به حج پیامبران دیگر می رسد که همگی حج گزار بوده اند. در
زمان حضرت ابراهیم علیه السلام ، خداوند به ایشان فرمان داد به اتفاق همسرش به مکه بیاید و
خانه را تجدید بنا کرده، اعلام حج عمومی نماید. ابراهیم نیز چنین کرد.

پس از ابراهیم نیز سنت حج پیوسته رایج بوده و تقدیس، تکریم و زیارت بیت
امتداد داشته است.

پس از زمان ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام ، در دوره جاهلی نیز حجّ خانه، با اختلاط به
مراسم جاهلی امتداد داشت و مردمان از اطراف و اکناف جهان؛ به ویژه از جزیره العرب
به زیارت و حجّ خانه خدا می رفتند و حجاج بیگانه در آن ایام، احترام و اطعام
می شدند، هر چند در واقع حج دوره جاهلی با آمیزه ای از بت پرستی همراه بوده است.

هشام کلبی در کتاب الأصنام خود این مطلب را به زیبایی بیان می کند که:

«در میان اهل جاهلیت بازمانده هایی از رسوم عصر ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام بر
جای بود که از آن پیروی می کردند؛ مانند تعظیم و طواف کعبه و حج و عمره و
وقوف در عرفه و مزدلفه و قربانی شتران و تهلیل و تلبیه در حج و عمره، البته با
افزودن اموری که از آن نبود.»(۱۰)

اسلام با برخوردی زیبا مواردی را که پسندیده بود، پذیرفته و برخی از موارد را
تصحیح کرده و مواردی را نیز نپذیرفته است. اکنون به بررسی مقام و موقعیت کعبه و
بیت الحرام قبل از اسلام می پردازیم، آنگاه مواردی از مسائل مربوط به حج را
بررسی می کنیم:

منافع دنیایی و آخرتی

حرم و کعبه از دیرباز مورد احترام ویژه بوده است و جاهلیان حرمت خاصی برای
آن قائل بودند. به این نکته در خلال آیاتی از قرآن می توان پی برد. آنان به کعبه حرمت
می نهادند و از فواید عظیم مادی، معنوی و اجتماعی حج بهره مند می شدند؛ چنانکه
آیات زیر به این مسأله اشاره دارد:

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ
الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ * وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ
ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللّه ِ فِی أَیّامٍ
مَعْلُوماتٍ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ اْلأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا
الْبائِسَ الْفَقِیرَ .(۱۱)

«و یاد آور ای رسول، که ما ابراهیم را در آن بیت حرام تمکین دادیم تا با من
هیچ انبازی نگیرد و به او وحی کردیم که خانه مرا برای طواف حاجیان و
نمازگزاران و رکوع و سجده کنندگان (از لوث بتان) پاک و پاکیزه دارد و مردم
را به ادای مناسک حج اعلام کن تا مردم پیاده و سواره از هر راه دور به سوی
تو گرد آیند. تا در آن جا منافع بسیار برای خود فراهم ببینند و نام خدا را در
ایامی معین یاد کنند که ما آن ها را از حیوانات بهایم روزی دادیم تا از آن تناول
کرده و فقیران بیچاره را نیز طعام دهند.

در این آیات، مراد از «خانه» کعبه است و «قائمین» به شهادت آیه، کسانی هستند
که خود را برای عبادت خدا و نماز به رنج و تعب می اندازند. و «رکّع» نیز جمع «راکع» و
«سجود» جمع ساجد است.

تبوئه خدای تعالی بدین معناست که خدای تعالی آن بیت را مرجعی برای عبادت
قرار دهد تا عبادت کنندگان در آنجا گرد آیند؛ یعنی وحی به ابراهیم علیه السلام که تو این مکان
را مرجعی برای عبادتم قرار ده و خانه ام را برای طواف کنندگان و ساجدان و نمازگزاران
تطهیر کن؛ یعنی آن را آنچنان پاک کن که طبع هرکس اقتضایش را دارد و مردم را به
حج فراخوان تا گرد هم آیند و از منافع آن بهره مند گردند؛ «لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ…».

«منافع» در اینجا، مطلق ذکر شده است تا شامل منافع دنیوی و اخروی گردد و
پیداست که وقتی اقوام و ملل مختلفی از مناطق متعدد با آداب و رسوم متفاوت در
یک جا جمع آیند و همدیگر را شناخته و دانستند که کلمه همه واحده است و معبود
همه یکی است و وجهه همه کعبه است. این اتحاد روحی آن ها به اتحاد جسمی و تشابه
درعمل می انجامد و به یاری هم شتافته و در حل مشکلات یکدیگر می کوشند. آنگاه
مسائل تجاری پیش می آید که مقصود منافع دنیوی است و نیز منافع اخروی که وجود
انواع تقرّب ها به سوی اوست.(۱۲)

حرم امن

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ
عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ
السُّجُودِ * وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ
الثَّمَراتِ… .(۱۳)

«به یاد آور زمانی را که کعبه را خانه امن و مرجع دینی گرداندیم و امر شد که
مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار بدهد و پیمان گرفتم از ابراهیم و
فرزندش اسماعیل که حرم خدا را از لوث بت بپردازید و از هر پلیدی پاکیزه
دارید، برای آنکه اهل ایمان به طواف و اعتکاف در حرم بیایند و در آن نماز و
طاعت خدا به جای آورند و چون ابراهیم عرض کرد: پروردگارا! این شهر را
جای امن گردان و روزی اهلش را فراوان گردان.»

منظور این است که دعای ابراهیم را در مورد این که «این شهر را بلد امن گردان»،
اجابت کردیم.

«بلد امین» محلّی است که اهل آن در امنیت به سر برند. از ابن عباس در معنای
آیه چنین آمده است که: محلّ امن، محلّی است که پرنده ای صید نمی گردد و درختش
قطع نمی شود.

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«کسی که داخل حرم امن گشته، به آنجا پناهنده شود، تا زمانی که خارج شود
در امان است و نیز پرنده تا زمانی که آنجاست اذیت و آزار نمی شود و از
پیامبر صلی الله علیه و آله در روز فتح مکه نقل شده که فرمودند: خداوند مکه را حرم قرار داده
از روزی که آسمان ها و زمین را خلق کرده تا روزی که قیامت به پاگردد، این
حرمت به قدرت خود باقی است و حرمت آن با دعای حضرت ابراهیم علیه السلام مؤکد
شده است.»(۱۴)

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ…» .(۱۵)

«آیا کافران (اهل مکه) ندیدند که آن شهر را حرم و امان قرار دادیم، در صورتی
که از اطرافشان مردم ضعیف را به قتل و غارت می ربایند.»

منظور از «حرم امن» مکه و پیرامون آن است که خداوند آن را به دعای ابراهیم علیه السلام
مأنوس خلق گردانید. کلمه «تخطّف»، دزدیدن و قاپیدن چیزی است، چون کار آن روزِ
عرب، غارت و چپاول بوده و همواره قبایل به یکدیگر حمله می کردند. لکن با همه این
احوال شهر مکه را محترم شمرده و با ساکنین این شهر کاری نداشتند؛(۱۶) «وَ مَنْ دَخَلَهُ
کانَ آمِناً» .(۱۷)

حرمت قتال در مسجد الحرام

«وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتّی یُقاتِلُوکُمْ فِیهِ…» .(۱۸)

نزدیک مسجد الحرام کارزار نکنید، تا این که ایشان در آنجا به پیکار شما آیند.

این آیه درگیری و جنگ در نزدیکی خانه خدا را نهی می کند؛ زیرا مادام که
مشرکان هتک حرمت آن را نکرده اند، احترام آن از جانب مسلمانان محفوظ بماند
و مرجع ضمیر «فیه» کلمه «مکان» است که «عندالمسجد» بر آن دلالت می کند و نهی
است از این که مسلمانان، شروع به جنگ نمایند، مگر اینکه مشرکین شروع کننده
باشند.(۱۹)

از این بیان به خوبی پیداست که مشرکین نیز برای کعبه حرمت قائل بوده و قتال در
آنجا را جایز نمی دانستند و به مسلمین نیز دستور مراعات این امر را داده است.

با مرور تاریخ عهد جاهلیت، مشاهده می شود که اقوام و طوایف، از هر سوی و
مکانی به کعبه روی می آوردند، همچنانکه والیان و خزانه داران کعبه با عطوفت و
مهربانی از آنها پذیرایی کرده و مورد اکرام خود قرار می دادند. با همه علاقه ای که
اعراب جاهلی به جنگ داشتند، از قتال در مسجد الحرام خودداری می کردند و این
نشانگر حرمت بیش از حد کعبه و بیت اللّه الحرام نزد آن ها بوده است که این حرمت بعد
از ظهور اسلام نیز رعایت گردید.

قبله به طرف کعبه بوده است

قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ
الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا
الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللّه ُ بِغافِلٍ عَمّا یَعْمَلُونَ .(۲۰)

«ما توجه تو را به آسمان، به انتظار وحی و تغییر قبله، بنگریم و البته روی تو را
به قبله ای که بدان خشنود شوی بگردانیم. پس روی کن به طرف مسجد الحرام و
شما مسلمین نیز هر جا باشید، روی بدان جانب کنید و گروه اهل کتاب به خوبی
می دانند که این تغییر قبله از جانب خداست، نه به دلخواه کس و خداوند از کردار
ناپسند آنها غافل نیست.»

در این آیه و آیه قبلی، خداوند مسأله تغییر قبله را توضیح داده است. نکته قابل
توجه در اینجا این است که به گفته ابن عامر قبله قرار دادن بیت المقدس، برای اعراب
گران تمام شده است؛ «هیج قبله ای نزد اعراب محبوب تر از کعبه نبود و معنای آیه نیز
چنین است که این امر برای کسانی که هدایت نشده اند، امر بسیار عظیم و بزرگی است و
اما برای آنان که ایمان آورده اند، قابل قبول است».(۲۱)

از این بیان به وضوح پیداست که اعراب قبل از بعثت، اعمال خود را به طرف کعبه
انجام می دادند و این تغییر قبله برایشان سنگین و عظیم شمرده شده است.

در ادامه آیات، مسأله تغییر قبله از بیت المقدس به طرف کعبه، مورد بررسی قرار
گرفته و ایرادات و اشکالاتی که از طرف سفها مطرح می شود، پاسخ داده شده و در
آیات ۱۴۹ و ۱۵۰ به تأکید این مطلب می پردازد:

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ
مَا اللّه ُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ * وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَیْکُمْ
حُجَّهٌ… .(۲۲)

و شاید علت تکرار، فهماندن این مطلب باشد که رعایت حکم مزبور (لزوم مواجهه
با قبله) در هر جا و هر حال لازم است.(۲۳)

مناسک حج

حج در لغت به معنای مطلق قصد است: «حَجَّ یَحِجُّ حَجّاً، قَصَدَهُ و حَجَجْتُ فُلاناً أی
قَصَدْتُهُ وَ یُقالُ رَجُلٌ مَحْجُوجٌ أی مَقْصُودٌ»(۲۴) لیکن این معنا اختصاص پیدا کرده به قصد
امری عظیم و مهم و چون در عصر جاهلی امری مهم تر و بزرگ تر از زیارت کعبه و
طواف آن نبوده و احترام و تقدیس کعبه از زمان ابراهیم و پسرش اسماعیل علیهماالسلام مقرر
شده بود، لذا حج به قصد خانه خدا اختصاص یافته است.

هر چند بدون شک تقدیس کعبه در آن زمان با عقاید باطلی آمیخته بوده، اما
شواهد بسیاری نشان می دهد که آنها هر سال حج را برگزار می کردند، از جمله قول نابغه:

ترکتُ احتجاجَ البیتِ حتّی تظاهرتْ

عَلیَّ ذنوبٌ من بعدِ ذُنوبٍ

«حج را ترک گفتم تا آن که گناهانم یکی بعد از دیگری آشکار شد.»

از این بیت بر می آید که اعراب از حج، تکفیر گناهان را برداشت می کرده اند؛ همان
مفهومی که بعدها در فرهنگ اسلامی نیز برداشت می شد، اما مردمان زمان جاهلیت در
حجّ خود به خدای واحد توجّه نمی کردند، بلکه توجّهشان به بت هایی بود که
می پرستیدند. لذا در این جهت اختلافی میان مفهوم حج در اسلام و مفهوم جاهلیِ آن
وجود دارد، اگر چه در هر دو حالت توجّه مراد باشد. حج در اسلام عبادت خدای یکتا
است که در حجّ جاهلی لحاظ نیست.(۲۵)

پس از پایان یافتن بنای کعبه، خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام امر کرد که اعلام حج
کند و بدین سان مکّه محلّ حج مردم گردید و اعراب، چه اعراب حجاز یا خارج از
حجاز، در کعبه حج می گزاردند و پیرامون خانه را طواف کرده و آن را تقدیس نموده،
به آن قسم می خوردند.

زهیر بن ابی سلمی گفته است:

فأقْسَمتُ بِالْبیت الذی طافَ حولَه

رجالٌ بنو من قریش وجُرهَم

«قسم خوردم به خانه ای که پیرامونش را مردانی از قریش وجرهم طواف کردند.»

اعراب در جاهلیت به طواف کعبه می پرداختند و از اطراف جزیره العرب در مکه
جمع می شدند و پادشاهان حمیر و کنده و لخم، مانند بسیاری از دیگر؛ چون هندوها و
فارس ها حج را به جای می آوردند.(۲۶)

داستان زیر که در سیره ابن هشام نقل شده، علاوه بر آنکه احترام کعبه را نشان
می دهد، دلالت دارد بر این که در جاهلیت مناسک حج به همین صورت امروزی انجام
می شده است:

«تُبَّع و قوم او بت پرست بودند، در راه خود به یمن، به جانب مکه رهسپار شدند.
چون به میان عسفان و امج رسیدند، عده ای از قبیله هذیل بن مُدْرکه بن إلیاس بن
مضربن نزاربن معد آمدند و به او گفتند: پادشاها! آیا می خواهی تو را به خانه ای
پر از گنج و ثروت، که پادشاهان پیشین از آن بی اطلاع بوده اند، راهنمایی کنیم؟
خانه ای که در آن لؤلؤ و زبرجد و یاقوت و زر و سیم فراوان موجود است؟ گفت:
آری. گفتند: این خانه در مکه است که پرستشگاه مردم آن دیار است و در کنار
آن نماز می گزارند.»

البته مقصود هذلی از گفتن این سخنان آن بود که تبّع را از این راه به هلاکت
رسانند، زیرا می دانستند که هرکس قصد تخریب خانه خدا و یا ظلم و تجاوز در کنار آن
را داشته باشد، هلاک می گردد.

ملک چون در صدد بر آمد که به آن خانه یورش برد، برای مشورت، در پس دو
دانشمند یهودی فرستاد و از آنان نظر خواست و پرسید: آیا این خانه و این
مطالب حقیقت دارد یا نه؟

آن دو دانشمند یهودی گفتند: این قوم جز هلاک تو و سپاهیان تو منظوری
ندارند؛ زیرا ما جز این خانه، خانه دیگری را سراغ نداریم که خداوند آن را در
زمین برای خود اختیار فرموده باشد و اگر بخواهی آنچه اینان گفته اند انجام
دهی، خود و تمام همراهانت، نابود خواهید شد.

تبّع پرسید: در این صورت اگر بخواهم نزد آن خانه رویم چه کنم؟ چگونه
رفتاری داشته باشم؟ گفتند: همان سان کن که مردم آنجا عمل می کنند. پیرامون
آن خانه را طواف کن و تعظیم و تکریم به جای آر، موی سر را بتراش و تا در
آن آستانی، کوچکی و تواضع کن تا آن که از مکه خارج شوی.

گفت: پس چرا شما خود چنین نمی کنید؟ گفتند: به خدا سوگند، این خانه، خانه
پدر ما ابراهیم علیه السلام است و چنان است که به تو گفتیم و آگاهت کردیم، اما اهل
آنجا به وسیله بت هایی که می پرستند و پیرامون آن خانه نصب کرده اند و نیز به
وسیله خون هایی که بر زمین ریخته اند، بین ما و آن خانه حایل شده اند.
آنان مشرکند.

ملک دریافت که آن دو دانشمند یهودی جز خیراندیشی منظوری ندارند، گفته
آنان را تصدیق کرد و پندشان را پذیرفت. پس دستور داد آن چند نفر هذلی را
حاضر کرده، دست و پایشان را قطع کنند. آنگاه وارد مکه شد و خانه را طواف
کرد و قربانی نمود و سر را تراشید و چنان که گفته اند شش روز در مکه بماند
و هر روز گوسفند یا شتر می کشت و اهل مکه را اطعام می نمود و با عسل
پذیرایی می کرد.

شبی در خواب دید که بر خانه کعبه جامه ای پوشیده است. از این رو دستور داد
از لیف خرما خانه کعبه را پوشاندند. باز در خواب به او القا شد که کعبه را با
پارچه ای بپوشاند. پس بیت را با حصیر نخل پوشاند. مجدداً در خواب دید که با
پوششی بهتر از آن، آنجا را پوشانده است. آنگاه با چادر و جامه ای خط دار که
از پارچه های بافت یمن بود پوشانید.

چنانکه گویند: تبّع نخستین کسی است که کعبه را با جامه پوشانید و به والیانش که از
قبیله جرهم بودند، سفارش کرد که کعبه را پاکیزه نگاه دارند و از نزدیک شدن خون و
مردار و کهنه آلوده به خون حیض زنان حائض به حرم جلوگیری کنند و برای آن خانه،
در و کلیدی ساخت. این ماجرا مربوط به هفتصد سال پیش از اسلام است.(۲۷) و آنچه از
این ماجرا بر می آید، این است که کعبه از زمان های پیش تر از ظهور اسلام مورد احترام
بوده است و همگان به تقدیس و اکرام آن می پرداختند و دیگر اینکه مراسم حج شامل
طواف و قربانی و نماز و غیره، در همان زمان ها انجام می گرفته است. منتها آنچه مسلم
است و حتی در خلال این ماجرا بدان اشاره رفته است، این است که جاهلیان این مراسم
را آغشته به بت پرستی و شرک ساخته بودند.

ماهی که حج در آن برگزار می شد، از ماه های دیگر متمایز بوده و معروف به
ذی حجه بود؛ یعنی ماه حج که این اسم در منابع قدیمی ذکر گردیده است.(۲۸)

عمره

«عمره» در لغت از «اعتمار» و به معنای زیارت است.(۲۹)

اعتمار در فرهنگ و شعر جاهلی به معنای زیارت بیت الحرام است و در مفهوم
اسلامی نیز عمره شبیه به حج است و زیارت و طواف کعبه را شامل می شود. اما سنت
نبوی میان عمره و حج در مناسک و زمان آن تفاوت قائل شده و مناسک عمره کمتر از
حج است و نیز عمره در تمام ایامِ سال امکان پذیر است، اما حج وقت محدود و معینی
دارد. لذا مفهوم عمره در قرآن و در شعر جاهلی تقریباً مشابه است.(۳۰)

در ایام حج (ماه های ذی قعده، ذی حجه و محرّم) انجام عمره را گناهی بزرگ
می شمردند و بر حسب اعتقاد جاهلی، آن را بس نابخشودنی می دانستند.

عمره در اصل به مثابه حج اصغر بوده و اهل جاهلیت آن را ترجیحاً در ماه رجب
انجام می دادند، اما تفاوتش با عمره در اسلام این است که در اسلام این حج را فُرادی
انجام می دهند اما مشرکان آن را به صورت جمعی و مانند حج واجب انجام می دادند و
نیز بسیاری آن را در ماه رجب به جای می آوردند. اما اسلام این حج را برای طول سال
جایز دانست.(۳۱) در عین حال که عمره رجبیه از ثواب بیشتری برخوردار است.

لذا اسلام حدود حج و عمره را مشخص تر ساخته و اصلاحات لازم را در آن
ایجاد کرده است و آن را از ناشایستگی ها پیراسته و چهره ارجمند و اصیل انسان سازش
را بدو بازگردانده است.

احرام

«احرام» از «اَحْرَمَ» مشتق شده و به این علت احرام نامیده شده که وظیفه حاجی
است اقدام به برخی اعمال و پرهیز از برخی دیگر.

احرام نزد اعراب معنای محدودتری از احرام اسلامی داشته است. اعراب حج
می گزاردند و حرمت و عظمت بیت را درک می کردند و می دانستند که حرم، مکه و
اطراف آن است. اما میان احرام در معنای اسلامی و احرامی که نزد اعراب قبل از بعثت
بوده، تفاوتی وجود دارد.

احرام در اسلام شروط و آداب و اهدافی دارد که قبل از نزول قرآن وجود نداشته
است؛ از جمله روایت شده که اعراب جاهلیت وقتی حج را به جای می آوردند، آنگاه
که داخل حرم می شدند، لباس هایشان را کنده و تا مدتی که در حرم بودند، نمی پوشیدند،
که این عادت را خداوند حرام کرد.(۳۲)

به طور کلی جاهلیان را با توجه به چگونگی برگزاری حج می توان به سه دسته
تقسیم کرد:

۱ ـ حُمس۲ ـ حِلَّه۳ ـ طُلس

۱ ـ حُمس: در میان اعراب، قریش خود را برتر از دیگران می دانستند و به جهت
سکونت در مکه می گفتند: «نحن أهل الحرم، فلیس ینبغی لنا أن نخرج من الحرم و
لایُعظّم غیرها کما نعظمها، نحن الحُمس».(۳۳)

حُمسیان در انجام حج عادات خاصی داشتند؛ از جمله این که در هنگام قصد حج،
از در خانه خارج نمی شدند، بلکه از سوراخ هایی که در پشت بام خانه هایشان درست
کرده بودند، بیرون می آمدند و به هنگام بازگشت نیز از آن ها داخل می شدند که قرآن
کریم از این عمل نهی کرد:

وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ
مِنْ أَبْوابِها… .(۳۴)

«و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید چه، این کار ناشایسته
است و نیکویی آن است که پارسا باشید و به هر کار از راه آن وارد شوید.»

دیگر از عادات حُمس این بود که کعبه را برهنه ط

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.