پاورپوینت کامل مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی ـ ۲ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی ـ ۲ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی ـ ۲ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی ـ ۲ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۸۶
بیت اللّه الحرام
بورخارت در جلد اوّل سفرنامه خود
به تفصیل به توصیف بیت اللّه الحرام
پرداخته و آن را از تمام جوانب مورد بررسی
قرار می دهد، بگونه ای که این توصیف بیش
از ۵۰ صفحه از سفرنامه او را دربرمی گیرد.
مهمترین مطالبی که بورخارت بدان پرداخته
عبارتند از: نام درهای مسجدالحرام که او
۳۹ نام تازه را که در برابر نام دربهای قدیمی
می باشد آورده، لیکن می گوید امروزه
مهمترین دربهای مسجد عبارتند از باب
السلام (که هر حاجی باید از آنجا وارد شود)،
باب العباس، باب النبی ـ ص ـ و باب
علی ـ ع ـ که تمام آنها در سمت شمال قرار
دارند. اما در سمت مشرق مهمترین دربها
عبارتند از باب الزیت، باب العشره، باب
الصفا، باب الشریف و در سمت جنوب باب
ابراهیم و باب العمره قرار دارند.
از نوشته های بورخارت برمی آید که
محیط خارجی مسجدالحرام را ۷ مناره
زینت می بخشیده است که با فواصل غیر
متساوی قرار داشته اند. این مناره ها با
نامهای مناره باب العمره، مناره باب السلام،
مناره باب علی، مناره باب الوداع، مناره
مدرسه قائدبک، مناره باب الزیاده، مناره
مدرسه السلطان سلیمان بوده اند.
بنا به گفته بورخارت برجسته ترین
مسؤولین حرم عبارت بوده اند از «نایب
الحرم» یا «حارس الحرم» که همواره کلید
کعبه نزد او بوده است، همچنین اموالی که
مردمان نیکوکار برای کمک به مسجدالحرام
می داده اند نزد او نگاه داشته می شده است،
و وی آنها را با مشورت قاضی مصرف
می کرده است. افزون بر این، تعمیرات حرم
به دستور و نظارت او انجام می گرفته است.
مجموع اموالی که با نظارت قاضی خرج
می شده، ۳۰۰ کیسه پول بوده است.
پس از منصب نایب الحرم،
مهمترین منصب از آنِ «آغا الخصیان»
است که به آن «آغاه الطواشین» هم گفته
می شود. بورخارت می گوید این بردگان اخته
شده (= خصی) وظایف پلیس و شرطه ها را
در داخل حرم انجام می دهند، همچنین
شستشو و جاروب روزانه حرم به عهده آنان
است. و تعداد آنان بالغ بر ۴۰ نفر می باشد
که معمولاً والیان و امرا این افراد را به
عنوان هدیه به حرم تقدیم می کنند،
همچنانکه محمد علی پاشا ۱۰ نفر از اینان
را به حرم هدیه نمود. آن گونه که از
گفته های بورخارت برمی آید شخصی که
عهده دار منصب «آغا الطواشین» بوده از
شخصیتهای مهم مکه شمرده می شده،
بگونه ای که اجازه هم نشینی با شریف مکه
و پاشا و حاکم را داشته است. این غلامان
اخته شده پولهای فراوانی را از راه تبرع و
عایدات مسجدالحرام ـ علاوه بر پولهایی که
از استانبول برای آنها می آمده ـ به دست
می آورده اند. و بیشتر این غلامان از بندگان
سیاه و برخی از آنها از هند بوده اند.
دیگر بقاع مقدسه مکه
بخشی از سفرنامه بورخارت، درباره
بقاع مقدسه مکه است که بورخارت می گوید
در دوره استیلای وهابیان بر مکه، مردم از
ترس آنان جرأت زیارت و یا نزدیک شدن
به آنها را نداشتند و تمامی ساختمان این
بقاع و گنبدهای بنا شده بر روی آنها، به
وسیله وهابیان تخریب گردیده بود.
نخستین جایگاه مقدسی که
بورخارت به توصیف آن پرداخته، همانا
«مولد النبی ـ ص ـ » است؛ یعنی جایگاهی
که پیامبر ـ ص ـ در آن بدنیا آمده است. او
می گوید کارگرانی را دیده است که مشغول
بازسازی و ترمیم ساختمان آن بوده و خود
حفره ای را در میانه ساختمان دیده که
کارگران بدو گفته اند این جایگاهی است که
هنگامی که مادر پیامبر در آنجا نشسته بود،
درد زایمان بر او عارض شد. و مشهور آن
است که تمامی زمین این جایگاه، خانه
عبداللّه بن عبدالمطلب، پدر پیامبر ـ ص ـ
بوده است. او آنگاه به توصیف زادگاه
حضرت فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ پرداخته
و می گوید: زادگاه، در خانه ای زیبا، که از
سنگ ساخته شده و از آنِ حضرت
خدیجه ـ سلام اللّه علیها ـ بوده، قرار دارد
و این خانه در کوچه ای به نام «زقاق الحجر»
قرار دارد که به وسیله چند پله می توان وارد
آن شد؛ زیرا خانه در گودی قرار گرفته است.
در داخل خانه دو جایگاه مشخص وجود
دارد که نخستین آن زادگاه حضرت
فاطمه ـ ع ـ می باشد و دیگری جایگاهی
است که آن حضرت بر روی آن می نشسته
و به آسیاب کردن گندم می پرداخته است.
بورخارت ادامه می دهد: در بخشی از خانه،
اطاق کوچکی قرار دارد و هنگامی که پیامبر
ـ ص ـ در آنجا نشسته بود، جبرئیل بر او
نازل شد و وحی خداوند را به او ابلاغ نمود.
از این رو به «قبه الوحی» شهرت یافته است.
سپس بورخارت به توصیف زادگاه
حضرت امام علی ـ ع ـ که در کوچه ای به نام
«شعب علی» قرار دارد، می پردازد و می گوید
این زادگاه عبارت از مسجد کوچکی است که
در شبستان آن حفره ای قرار دارد که زادگاه
آن حضرت بوده است. بورخارت سپس به
زادگاه ابوبکر اشاره دارد و می گوید: امروزه
زادگاه او داخل مسجدی است در مقابل
سنگی که همواره هنگام عبور پیامبر ـ ص ـ
بدو سلام می کرده. ولی در این مسجد
جایگاه معینی به عنوان زادگاه نمی باشد
و حیاط مسجد به وسیله یک قطعه فرش
ایرانی پوشیده شده است.
بورخارت می گوید:
تمامی این بقاع و زادگاهها پس از
طرد وهابیان از مکه بازسازی شده است،
بجز زادگاه پیامبر که او شاهد ترمیم و
بازسازی آن بوده، و تولیت این زادگاه به
دست برخی از خانواده های علویان مکه
است. اما زادگاه حضرت ابوطالب را
بورخارت خراب شده یافته و احتمال
بازسازی آن را نمی دهد. علاوه بر این،
بورخارت می گوید: وهابیان قبه ای که بر
روی آرامگاه حضرت خدیجه ـ س ـ بوده را
نیز منهدم کرده و هنوز ساختمان آن را
تجدید نکرده اند، گو این که گروه زیادی از
حجاج و دیگر مردمان همه روزه، بویژه در
روزهای جمعه، به زیارت آن می رفته اند.
آرامگاه حضرت خدیجه در گورستان
«المُعلی» قرار گرفته و اطراف آن را دیوار
مربعی احاطه کرده است، و تنها قطعه
سنگی که بر روی آن به خط کوفی
آیه الکرسی نوشته شده جلب توجه می کند.
و در فاصله نه چندان دوری، آرامگاه
حضرت آمنه مادر پیامبر ـ ص ـ قرار دارد وبر
روی آن قطعه سنگی است که برخی آیات
قرآن به خط کوفی کهن روی آن حک شده
است. نکته جالب توجه در این قبرستان این
است که در انتهای سنگ قبرِ هر یک از
مردگان گلی از گلهای صبر کاشته شده است
تا نشانی از صبر مردگان از هنگام مرگ تا
روز قیامت باشد.
بورخارت به تعدادی دیگر از اماکن
مقدسه در بیرون شهر مکه اشاره می کند. او
نخست به توصیف کوه ابوقبیس پرداخته و
می گوید این کوه بلندترین کوه در حومه مکه
است و بر مشرق مکه مسلّط است. در این
کوه دو قلّه وجود دارد که معمولاً حجاج به
دیدار و زیارت آنها می روند. نام یکی از آنها
«مکان الحجر» است و دیگری که در فاصله
کمی و به وسیله راهرو باریکی می توان به
آن رسید به نام «مکان شق القمر» است؛
مکانی که در آن، معجزه شق القمر به دعا
و خواسته پیامبر ـ ص ـ رخ داد. لیکن
بورخارت معتقد است که این معجزه از
واقعیت و حقیقت به دور است و می گوید
غالبا این گونه معجزات و داستانها را مکّیان
ساخته اند تا بدین وسیله از حجاج پول
بیشتری بدست آورند!
بورخارت می گوید: جایگاه شق القمر
امروزه توسط مکّیان برای رؤیت هلال
مورد استفاده قرار می گیرد. او سپس به
توصیف «جبل النور»، که در شمال مکه قرار
دارد، می پردازد و می گوید رفتن بر فراز آن ۳
ربع ساعت زمان می برد و در بالای کوه، قبه
کوچکی قرار داشته است که وهابیان آن را
منهدم نموده اند و در میان آن شکافی قرار
دارد که مشهور است پیامبر هنگامی که از
سوی کافران قریش مورد آزار قرار گرفت
بدانجا پناه آورد، و برخی از پیروان شکاک او
شهرت دادند که خداوند از حمایت پیامبر
خود دست برداشته است! در این هنگام
پیامبر ـ ص ـ به مناجات با پروردگار پرداخت
و از او یاری طلبید و اینجا بود که جبرئیل
آیات: «ألم نشرح لک صدرک …» را بر او نازل
کرد. در فاصله کمی از این محل، «غار حراء»
قرار دارد که در آن تعدادی از سوره های
قرآن نازل شده است.
پس از این، بورخارت به «جبل الثور»
که در فاصله یکساعت و نیمی مکه قرار دارد
اشاره می کند و می گوید این کوه در سمت
چپ جاده ای واقع شده که به دهکده
«الحسینیه» می رود، کوه ثور کوه بلندی
است و بر بلندای آن حفره ای است که
پیامبر ـ ص ـ بهمراه ابوبکر، پس از هجرت
از مکه، از بیم قریشیان بدان پناه بردند.
کعبه
آن گونه که بورخارت می گوید: هر
سال فقط در سه نوبت درب کعبه بر روی
مردم باز می شود؛ در روز ۲۰ رمضان، ۱۵
ذی قعده و دهم محرّم الحرام، و این کار
معمولاً یک ساعت پس از طلوع آفتاب
انجام می گیرد، بدین گونه که پلّکانی در
نزدیکی درب بزرگ قرار داده می شود و در
این هنگام سیل جمعیتی که در پای پلکان
انتظار می کشیده، بداخل کعبه هجوم
می آورند و در مدت کوتاهی داخل کعبه مملوّ
از جمعیت می شود. هر کس که داخل کعبه
می شود باید به سوی هر رکن دو رکعت
یعنی در جمع هشت رکعت نماز بگزارد
و آنگاه به خواندن دعا و نیایش در نزدیکی
یکی از دیوارها بپردازد و در حالی که مشغول
دعا و راز و نیاز با خداست صورت خود را به
دیوار کعبه می فشارد. معمولاً این نیایش
همراه با گریه و زاری و توبه و تقاضای
آمرزش گناهان است.
بورخارت می گوید او نتوانسته بیش
از ۵ دقیقه در داخل کعبه تاب بیاورد؛ زیرا
گرمای شدید آنجا طاقت فرسا بوده و
کمترین تأخیر باعث غش کردن او می شده
است ولی برغم این گرما ـ بورخارت
می گوید ـ شریف مکه بر درِ کعبه نشسته ودر
حالی که کلیدهای نقره ای کعبه را در دست
دارد، از مردمی که از کعبه بیرون می آیند،
پس از بوسیدن کلیدها مطالبه پول می کند!
و مردم علاوه بر این، پولی نیز به طواشی
که در نزدیکی شریف نشسته است می دهند.
دربهای کعبه در این سه نوبت از صبح تا
ساعت یازده باز می ماند، و آنگاه برای بار
دوّم برای زنان باز می شود. و پس از زیارت
درون کعبه حجاج به زیارت و طواف کعبه از
بیرون می پردازند.
بورخارت پس از آن که به توصیف
وضعیت داخل کعبه و دیوارها و پوششهای
آن که تقریبا مشابه با توصیف دیگران
است، می پردازد و می گوید: رفتن به درون
کعبه و زیارت آن هیچ الزام و وجوب شرعی
نداشته و بسیاری از حجاج در حالی مکه را
ترک می کنند که پای به درون کعبه
نگذاشته اند. بورخارت دوبار توانسته است به
درون کعبه داخل شود؛ یکی در روز ۱۵
ذی قعده و دیگری در روز ۱۰ محرم الحرام،
و در دوّمین بار او شاهد بود که پرده های
جدیدی که محمد علی پاشا آنها را از قاهره
فرستاده به دیوارهای درون کعبه آویزان
کرده اند و می گوید پرده ها از پارچه های
گرانقیمتی بودند و بافت آنها ظریف تر از
بافت پرده سیاهی است که بیرون کعبه را
می پوشاند. اما پرده قدیمی که ۲۰ سال از
عمر آن می گذشت را پس از قطعه قطعه
کردن به حجاج متمکّن، به قیمت دو قطعه
چند سانتیمتری به یک ریال فروختند. و در
برابر دروازه باب السلام انباری است که در
آن قطعه هایی از پرده درون و بیرون کعبه
فروخته می شود، و در همین انبار عکسهایی
از مکه و مدینه که بر روی پارچه و یا قطعات
چوب نقش بسته شده است فروخته
می شود، و بورخارت از این فروشگاه یک
قطعه عکس و چند بطری آب زمزم
خریداری کرده است.
نگاهی به تحلیل بورخارت از ساکنین
مکه
بورخارت در سفرنامه خود بیش از
۷۰ صفحه آن را به بررسی و گزارش
وضعیت اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و
طبقات جامعه ساکن مکه اختصاص داده
است که ما فشرده آن را ارائه می دهیم:
او می گوید آنچه درباره شهروندان
کنونی مکه می توان گفت آن است که
همگی بیگانگان و غریبانی هستند که به
مکه هجرت کرده و در آن سکونت
گزیده اند، اما قبائل گوناگون قریش که پیشتر
در آن بوده اند، امروزه به علت هجرت و از
هم پاشیدگی شان، دیگر اثری از آنان در
مکه نمی توان یافت، لیکن در حومه مکه
و شهرکهای اطراف آن می توان برخی از
ساکنین اصلی ـ و بویژه قبائل بدوی ـ آن را
یافت و آن گونه که بورخارت می گوید، در
شهر مکه تنها سه خانواده قریشی وجود
داشته که بزرگ یکی از این خانواده ها
منصب «نائب الحرم» را عهده دار بوده
است، اما بیشتر مردمان ساکن در مکه از
اهالی یمن و حضرموت بوده و پس از اینها
گروههایی از مردمان هند، مصر، سوریه،
مغرب و ترکها بوده اند. افزون بر اینها
تعدادی خانوار تبار ایرانی و تاتاری و بخاری
و کردی و افغانی و از دیگر کشورهای
اسلامی داشته اند نیز زندگی می کرده اند.
لیکن قدیمیترین نژاد مکی، که تا این زمان
در مکه ساکن هستند، خانواده شرفا
می باشند. این خانواده اصیل که از دو تیره
حسنی و حُسینی تشکیل یافته اند، نسب
آنان به حضرت علی بن ابی طالب ـ ع ـ
می رسد.
بورخارت در بخشی از سفرنامه خود
به توصیف چهره و شکل و شمایل شرفا در
حجاز و بیرون آن پرداخته و می گوید بیشتر
چهره های آنان دلنشین و تا حدودی به
اعراب بدوی شباهت دارد، بویژه از جهت
شکل چشم، بینی و گونه. درباره پوشش و
لباس اهالی مکه نیز به تفصیل سخن رانده،
می گوید: بیشتر خانواده های متوسط و
متمکّن مکّی دارای غلامند و آنگاه متعرض
«حکم برده در اسلام» شده و معتقد است
علت اساسی برای عدم الغای بردگی از
سوی پیامبر ـ ص ـ آن است که آن حضرت
تجارت برده را در جزیره العرب بگونه ای
مستحکم و پابرجا یافت که تلاشی برای لغو
آن ننمود و از این رو این تجارت روز به روز
گسترده تر شده و سرتاسر شمال آفریقا را ـ با
تمام وحشی گریها و قساوتهای خود ـ فرا
گرفت.(۱)
بورخارت سپس به وضعیت کنیزان
حبشی و چگونگی ازدواج با آنان پرداخته،
می گوید: از برخی از آرایشگران و طبیبان
شنیده است که پدیده سقط جنین در مکه
فراوان است و مردم برای این کار از داروی
«تخم بلسم» یاری می جویند.
وی آنگاه به وضعیت اقتصادی مردم
مکه پرداخته و به شرح مقدار پولی که
حجاج همه ساله در مکه خرج می کنند اشاره
می کند و از عوارض پولداری، که یکی از آنها
شیوع شرابخواری است، سخن می راند و
می گوید قداست این شهر مقدس و احکام
شریعت مستحکم اسلام هیچکدام
نتوانسته اند مانعی در برابر شرابخواری
و دیگر هرزگیهای مکّیان گردند. و می گوید
همواره ناوگان و کشتیهای هندی (و به
تعبیر صحیح تر انگلیسی) مقدار زیادی
شراب را در بشکه های بزرگ به مکه حمل
کرده، و این مایع مسکر را مکّیان پس از
مخلوط کردن با شکر و عصاره دارچین که
به نام «ماء الدارجینی» شهرت دارد
می نوشند و عادت شرابخواری را می توان در
میان شرفای مکه و جدّه و بازرگانان متموّل
و دیگر مردمان (حتی محترم) یافت. اینان
شرابخواری خود را این گونه توجیه می کنند
که این مشروب، خمر یا براندی نمی باشد.
و این در حالی است که دیگر مردمان
تهی دست، که قدرت خرید این گونه شراب
گرانقیمت را ندارند، به نوشیدن نوعی شراب
که از تخمیر مویز در طائف ساخته می شود
می پردازند، اما مردمان فقیر تنها شراب بوزه
را می نوشند. بورخارت می گوید مدتی که در
طائف بوده، مشاهده کرده که یکی از ترکانِ
همراه محمد علی پاشا خدیو مصر، شراب
براندی را از راه تقطیر انگور تهیه کرده و هر
بطری آن را بطور علنی به قیمت ۴۰ قرش
می فروخته است.
از دیگر دست و دلبازیهای مکّیان که
بورخارت به آن اشاره دارد، همانا خرید
کنیزکان حبشی به منظور استمتاع و
هوسرانی و پرداخت پول می باشد.
بورخارت می گوید در شهری مثل
مکه فروش مشروبات الکلی علنی بوده
و حتی در نزدیکی مسجدالحرام بفروش
می رسد. علاوه بر این کشیدن حشیش
و قماربازی از ویژگیهای تمامی
قهوه خانه های شهرهای عربی است، و این
رواج برغم منعی است که قرآن کریم از
آلودگی به انواع قمار نموده است. لیکن
بورخارت برغم اشاره به این صفات ناپسند،
به صفات پسندیده مردمان مکّه مثل
سخاوت و کرم و مهمان نوازی و کمک به
غریبان و دوری از دزدی و کلاهبرداری
اشاره می کند. اما در مورد فعالیتهای علمی
و آموزشی، بورخارت می گوید: در شهری که
مردمان و ساکنین آن همواره به فکر درآمد
و سود یا بهشت می باشند نمی توان انتظار
رشد و شکوفایی علمی را داشت، و از این رو
مکه را از جنبه علمی ـ و حتی علوم دینی ـ
نمی توان در ردیف دیگر شهرهای اسلامی
قرار داد، او روایتی از فاسی مورخ می آورد که
می گوید: در عصرش، در شهر مکه ۱۱
مدرسه و تعدادی رباط و جز اینها بوده است
که در آنها تدریس برقرار بوده، لیکن
بورخارت می گوید او حتی یکی از این
مدارس را ندیده است و از وجود آنها خبری
نیست! و کتابخانه ای که متعلق به حرم باشد
نیز وجود ندارد.
اما درباره زبان گفتاری اهل مکه
بورخارت می گوید برغم این که آموزشگاهی
وجود ندارد لیکن زبان اهل مکه از لحاظ
لفظ و ترکیب سالمترین زبان عربی است که
در دنیا بدان سخن می گویند و بیشتر به
زبان عربی کهن، که کتابها بدان تدوین یافته
است، شباهت دارد و از هر گونه کژی و
تحریف بدور است واز این جهت معتقد است
که در زبان عربی آثارانحطاط وافول نمی باشد.
بورخارت حتی موسیقی را نیز
فراموش نکرده است. می گوید مکه از این
جهت به پای دیگر کشورهای عربی ـ بویژه
مصر و سوریه ـ نمی رسد، و آلات موسیقی
موجود در مکه را تنها منحصر به ربابه ونای
و طنبور می داند و اضافه می کند: شریف
مکه دارای گروهی نوازنده است که روزانه
دوبار بر دروازه کاخ او به نوازندگی
می پردازند، همچنین از مجالس عروسی یاد
می کند که در آنها خوانندگان حرفه ای با
صدای نازک و زیبای خود به خوانندگی
و رقص می پردازند، و از اهالی مکه شنیده
است که پیش از سلطه وهابیان بر مکه،
شبها از هر کویی صدای موسیقی بلند بوده
است. در پایان بورخارت به این نکته اشاره
دارد که هرگز تأثیر معنوی اذان گلدسته های
مکه به پای اذان گلدسته های مصر و شام
در شب نمی رسد.
حکومت مکه و شرفا
بنا به گفته بورخارت شهرهای مکه
و طائف و قنفذه و ینبع در سالهای آغازین
قرن نوزدهم و پیش از اشغال مکه توسط
وهابیان و سپس مصریان، تحت سیطره و
حکومت شرفای مکه بوده است، علاوه بر
این شهرها، شریف عملاً نفوذ خود را به
جدّه هم گسترانده بود، لیکن در ظاهر و بنابر
تقسیمات اداری، جدّه از حاکمیت مستقلی
نسبت به مکه برخوردار بود و همواره
حاکمی به نام «پاشا» از استانبول به
حکومت جده گمارده می شد که عایدات این
شهر را با شریف مکه تقسیم می نمود.
شریف مکه حکومت خود را با آمیزه ای از
نیروی نظامی و توافق خانواده های پرنفوذ
شرفای مکه و نفوذ و وجاهت شخصی
اعمال نموده و آنگاه به نام سلطان ـ که
همواره از حاکم غالب حمایت می کند ـ
خطبه خوانده و حکومت می کند و از این رو
همه ساله شریف خلعت سلطان را که توسط
«قفطانچی باشی» از استانبول حمل
می شود، دریافت می دارد و بدین وسیله در
ردیف عالی ترین پاشاهای امپراتوری
عثمانی قرار می گیرد. لیکن در سالهایی که
پاشای حاکم جدّه قدرت و سلطه خود را از
دست می دهد، و کارگزاران باب عالی از
تجهیز ارتش برای همراهی کاروان حجاج
عاجز می گردند. در این هنگام است که
شرفای مکه احساس آزادی و استقلال
نموده و برغم این که خود را خادمان سلطان
می نامند و همه ساله خلعت او را دریافت
داشته و به قاضی منصوب از سوی سلطان
اعتراف می کنند، لیکن دستورات و اوامر
صادره از استانبول را وقعی نمی گذارند. این
وضعیت را محمد علی پاشا از میان برداشت
و قدرت شرفا را تضعیف و نفوذ و حاکمیت
عثمانیان را بر سرتاسر حجاز برقرار ساخت.
بورخارت پیرو این وضعیت می گوید
داشتن سلطه و حاکمیت بر حجاز همواره از
مسائل اختلاف برانگیز و رقابت میان
خلفای بغداد و سلاطین مصر و امامان یمن
بوده؛ زیرا بدست آوردن حاکمیت بر بلاد
مقدسه ـ ولو تشریفاتی و اسمی ـ دارای آن
شرافت و حیثیت است که برغم هزینه ها
و مخارج سنگین آن، ارزش آن را دارد.
و بالاترین امتیازی که حکومت بر حجاز
می توانست به کسی موهبت کند، همانا حق
پرده آویزی بر کعبه و خواندن نام در نماز
جمعه مسجدالحرام می باشد. و نفوذ مصر بر
مکه در آغاز قرن پانزدهم میلادی و پس از
استیلای سلطان سلیم اول بر مصر به
سلاطین آل عثمان منتقل گردید. بورخارت
بخشی از سفرنامه خود را به سیره شرفای
مکه و کارهای آنان اختصاص می دهد،
و بویژه از شریف سرور و شریف غالب یاد
می کند و آنگاه به توصیف لباس و تشریفات
و آیین نماز خواندن این دو می پردازد
و سپس وضعیت شریف مکه را در هنگام
استیلای وهابیان تشریح می کند و می گوید
وهابیان شریف را وادار کردند که هنگام نماز
با پای پیاده به سوی مسجدالحرام روانه
گردد؛ زیرا معتقد بودن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 