پاورپوینت کامل تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل و حلب(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل و حلب(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل و حلب(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ تشیع در مکه، مدینه، جبل عامل و حلب(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶۶
در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی
(یازدهم و دوازدهم هجری)
حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال ۷ ـ ۱۵۱۶، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت
عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال۱۵۳۴)
و بصره (به سال ۱۵۳۶) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمینهای کهن اسلامی حضور
یابد.
در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که
آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از
تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.
اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه میکرد. موقعیت به دست آمده جدید،
دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانهای بود که از ممالیک خلع شده
به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفه المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت
حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن
دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ
وحدت مؤمنان بود.
در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازهای رخ نداده بود. تنها پس
از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت
صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.(۲)
روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از
روی کار آمدنش درک میکرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری
عثمانی شناخته میشود.(۳) او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن،
حمایتهای دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید
قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری
که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروههای شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود،
همچنان حفظ شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ این گفتار از مجموعه مقالات کنگرهای است که به سال ۱۹۹۱ در روم برگزار شده (و
در سال ۱۹۹۳ منتشر گردیده) است:
CONVEGNO SUL TEMA LA SHI¨A NELL¨IMPERO OTTOMANO, ROMA, 1993 ACCADEMIA NAZIONALE
DEI LINCEI
این کتاب، بیست و پنجمین کتابی است که توسط کایتانی مستشرق معروف ایتالیایی
بنیادگذاری شده، منتشر میشود.
۲ ـ در باره ارتباط دولت عثمانی و صفوی نکـ :
J.L. BACQUE-GRAMMINT, Les safavides et leurs voisins, Istanbul 1988 ; B.
kutukoglu, ûLes relations entre l”Empire Ottoman et l”Iran dans la seconde
moitie du XVIe Turcica 6 (1975), 128-145.
. . I. BELDICEANU-STEINHETT, ûLe regne de Selim Ier: tournant de la vie
politique et religieuse de l”Emoire Ottoman, Turcica 6 (1975), 34-48
این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی
به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با
تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و
پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانهرو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشهداری را
داشتند که در سراسر سرزمینهای عربی امپراطوری پراکنده بودند.
یک نگاه سریع به نقشه مذهبیِ امپراطوریِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که
مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیره العرب، یمن، حجاز، لبنان،
سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و
همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.
اینمقاله تحقیقیِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید
آن، تنها مشارکت دربررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسیپنجمورداست که
اولا نمونهبرخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایشهای جوامع
شیعی است که تحت سیطره حکومت سنیها زندگی میکنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و
دمشق.
تشیع در مکه و مدینه
حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز
به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین
روزهای حضور اسلام در آن باز میگردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی
بنیالحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر میدهد.
مسألهای کهبرای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایشهای شیعی سه سلسله از شرفا
است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفریها، هواشم و بنو
قتاده; مسألهای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار
گرفتهاست.(۱)
وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از
تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت
میکردهاند. سنیها به طور غالب، شرفایِ مکّیِ حامیِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه
مییافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش میکردند. به دیده
آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!
مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازهای به دلیل فشار ممالیک،
شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه
نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته
و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه
مذهبی شرفای مکه میباشد.(۲) به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا
ما از منابع شیعی در مییابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد
عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت میداشتهاند; گرچه همین منابع تغییر مذهب
شرفا را یادآور میشوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها
راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.(۳)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. . R . MORTEL, “Zaydi shiism and the Hasanid Sharifs of Mecca”, IJMES 19
(۱۹۸۷), ۴۵۵-۴۷۲
۲ ـ همان، صص ۴۶۷ و ۴۶۸
۳ ـ محسن امین، اعیان الشیعه، (بیروت، ۱۹۸۶) ج ۴، ص ۱۸ و ج ۷، ص ۳۵۴
افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجقبیک و اهمیت
جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانیها به شهر نیز کوششهای واکنش
گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از
جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دورهای و نوبتی راه
بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سالهای ۱۵۵۵ تا ۱۵۹۱ شد.(۱)
این وضعیت در سالهای ۱۰۴۷ / ۱۶۳۸ به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران
ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم
صادر شد.(۲) گرچه وقایع بعدی نشان میدهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج
ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج میآمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی
برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه،
داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش
تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی
و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخششهایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با
این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس،
تعجبانگیز نخواهد بود.(۳) به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را
در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی،
بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر میگذاشت.
به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر میرسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت
میپرداختند. به عنوان مثال میتوان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات
حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن
دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن
سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام
ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.(۴) این درست است که اعضای این
خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شدهاند،(۵) اما گفته شده
که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از ۱۰۴۴ / ۱۶۳۵) نسخهای
از یک کتاب برقی (م بعد از ۱۸۳ / ۷۹۹) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل
بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسشها و تردیدهایی را در باره مذهب
واقعی آنها مطرحمیکند.(۶)
مورد مشابه وضعیت احمدبن فضلبن محمد باکثیر مکی (م ۱۰۴۷ / ۳۸ـ۱۶۳۷) شاعر و منجم
است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیله المآل فی مناقب الال»(۷)را
به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان میکند که از خدا به سبب اعطای محبت
اهلبیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به
حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علیرغم وابستگی ظاهریش به
مذهب شافعی، کافی است.(۸)
به هر روی، چنین به نظر میرسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان
ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ برای نمونه نگاه کنید به:
J. MANDAVILLE, The Ottoman Province of al-Hasa in the 16th and 17th Centuries”
JAOS 90 (1970) , 498.
۲ ـ زینی دحلان، خلاصه الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، قاهره، ۱۳۰۵ هجری، ص ۷۵
۳ ـ نکـ : اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۸۵
۴ ـ خلاصه الاثر، قاهره، ۱۸۶۹، (چهارجلدی)، ج ۲، ص ۴۶۱
۵ ـ نک: محبی، ج ۲، صص ۱۹۵ تا ۱۹۶، ۴۵۷ تا ۴۶۴، ج ۳، صص ۱۶۶ تا ۱۶۱ همچنین ۲۷۱ و
۲۷۲
۶ ـ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۲۸۶
۷ ـ شرح حال وی در سلافه العصر ص ۲۰۴ آمده است. وی این کتاب را در سال ۱۰۲۷ تألیف
کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است. نکـ : ذریعه، ج ۲۵، ص ۸۳
۸ ـ اعیان الشیعه، ج ۳، صص ۶۵ و ۶۶ (گزارش ابن معصوم در سلافه العصر)، محبی، ج ۱،
صص ۲۷۳۲۷۱
را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت،
زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و
بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندانهای شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در
مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با
دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی
از آنها نیز به کار تألیف کتابهای رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان
دیگری را وا میداشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.
آنها مدت زمانی در مکه میماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج میکردند و بعدها مکّه
را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک میکردند.
در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه میپردازم.
داود الحکیم انطاکی (م ۱۰۰۸ / ۱۶۰۰ یا ۱۰۱۱ / ۱۶۰۳) یک طبیب مشهور با گرایشهای
صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که
مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به
عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضیگری متهم کردند. وی به
مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابینُمَیّ برخوردار شد.(۱)
سید عبدالرحیم بن عبدالله بن پادشاه الحسینی (متولد نیمه نخست قرن هفدهم) به مکه
آمد و با تألیف کتاب «تحفه النجباء فی مناقب آل العباء» محبتِ شریف مکه را به خود
جلب کرد، کتابی که وی در آن با زیرکی خاص، بسیاری از احادیث سنی و شیعی، در فضائل
اهل بیت را فراهمآورد.(۲)
میرزا محمد بن علی استرآبادی (م ۱۰۲۸ / ۱۶۱۹) دانشمند برجسته شیعی، که نامش در
منابع سنی هم آمده، بیشتر سالهای عمر خویش را در مکه گذراند و در همانجا سه کتاب
مشهورش را در رجال ]رجال کبیر، متوسط و صغیر[ به نگارش درآورد.(۳) یکی از شاگردان
وی، عالم شیعی دیگری است از استرآباد، با نام محمد امین بن محمد شریف (م۱۰۳۳/۱۴۲۴)
که در مکه زندگی میکرد و در همانجا بود که حمله سخت خود را نسبت به مکتب اصولی آغاز
کرد، مکتبی که اکثریت علما و فقهای امامی از آن حمایت میکردند.(۴)
آموزههای وی مورد حمله شدید نورالدین علی بن علی بن ابوالحسن شامی (م۱۰۶۸ / ۱۶۵۸)
قرار گرفت. وی در اصل از ساکنان جبل عامل و مادرش همسر شهید ثانی بود. وی پیش از آن
که به مکه برود، روزگار درازی را در دمشق به تحصیل نزد دو عالم سنی گذراند. یکی
مورخ دمشقی حسن بورینی (م ۱۰۲۴ / ۱۶۱۴) و دیگری مفتی شافعی حلب عمر العرضی (م ۱۰۲۴
/ ۱۶۱۴).(۵) از پنج فرزند وی، زین العابدین (م ۱۰۷۳ / ۱۶۶۲) و علی (م۱۱۱۹ / ۱۷۱۷)
در مکه سکونت گزیدند و از احترام و محبت شریف مکه برخوردار بودند. جمال الدین (م
۱۰۹۸ / ۱۶۸۷) به هند رفت، حیدر به اصفهان، و ابوالحسن به دمشق. برخی از نوادگان
آنها را تا قرن هیجدهم در مکه میشناسیم.(۶)
به هر روی، احساسات خصمانهای در آنجا بود که گاه خود را نشان میداد. سید زین
العابدین بن نورالدین بن امیرمراد حسینی کاشانی، زمانی دراز در مکه اقامت داشت. او
از شاگردان محمد امین استرآبادی بود و میانه سالهای ۱۰۴۱ / ۱۶۳۲ تا ۱۰۵۰ / ۱۶۴۱)
کشته شد، گرچه جزئیات مرگ وی در ابهام ماند.(۷) زمانی که سیل سال ۱۰۳۹ / ۱۶۳۰ سبب
خرابی مکه شد، و او نقشی اساسی در بازسازی آن عهدهدار گردید، آن گونه که فخرکنان
لقب مؤسس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. . EI2 مقاله ûal-Antaki (C. BROCLELMANN-[j.VERNET]):ASM VIM 375-376
و نکـ : المحبی، ج ۲، صص ۱۴۹۱۴۰
۲ ـ اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۷۰ ; الطهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، ۱۹۸۳،
(۲۵ جلدی)، ج ۳، ص۴۷۶
۳ ـ محبی، ج ۴، صص ۴۶ و ۴۷; الحر العاملی، امل الآمل فی ذکر علماء جبل عامل، بیروت،
۱۹۸۴، ج ۱، ص۲۸۱; البحرانی، لؤلؤه البحرین، نجف، ۱۹۶۶، صص ۱۱۹ ـ ۱۲۰ ; کحاله، معجم
المؤلفین، دمشق، ۶۲ ـ ۱۹۵۷، ج ۱۰، ص ۲۹۸ ; الخوانساری، روضات الجنات، قم، ج ۷، صص
۳۸۳۶
۴ ـ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۳۷ ; امل الامل، ج ۲، ص ۲۴۶ ; لؤلؤه البحرین، صص ۱۱۹۱۱۷;
روضات الجنات، ج، ص ۱۲۰ ; معجم المؤلفین، ج ۹، ص ۷۹
۵ ـ محبی، ج ۳، صص ۱۳۴۱۳۲; اعیان الشیعه، ج ۸، صص ۲۹۰۲۸۶; لؤلؤه البحرین، ص ۴۴۴۰;
امل الآمل، ج ۱، صص۱۲۶۱۲۴
۶ ـ محمد حیدر بن علی بن حیدر بن نورالدین علی العاملی المکی (م ۱۱۳۹ / ۱۷۲۷)
اشعاری از وی در ستایش شریف مکه باقی مانده. (اعیان الشیعه، ج ۹، صص ۲۷۲ و ۲۷۳ ;
لؤلؤه البحرین، صص ۱۰۷۱۰۳) حسن الصدر، تکمله امل الآمل، ص۳۶۰۳۵۸ بیروت، ۱۹۸۶، و پسر
او رضی الدین (م پیش از ۱۱۶۳ / ۱۷۵۴) راوی اشعار، مورخ و فقیه. اعیان الشیعه، ج ۷،
ص ۲۶ ; تکمله امل الآمل، صص۲۱۰۲۰۸; معجم المؤلفین، ج ۴، ص ۱۶۷
۷ ـ ]مترجم[: رضوی کاشانی در کتاب «حدیقه الشیعه» خود که نسخه خطی آن در کتابخانه
آیهالله مرعشی (ش ۱۱۲۴) موجود است در برگ ۴۹ علت به شهادت رسیدن وی را عدم هماهنگی
با سنیان در تعیین روز عرفه یا به تعبیری مخالفت با حج اکبر سنیان دانسته است.
«رساله مفرحهالانام فی تأسیس بیت الله الحرام» او به کوشش ما در «میراث اسلامی
ایران» دفتر اول، چاپ شده است. (قم، کتابخانه مرعشی، ۱۳۷۳)
بیت الله الحرام را به خود میدهد، گرفتار شهرت بدی شده بود.(۱)
در سال ۱۰۵۰ / ۱۶۴۸ برخی از مردم در حال طواف، حسین بن ابراهیم گیلانی تنکابنی،
فیلسوف و عارف مکتب اشراقی را متهم کردند که شکم خود را به چهار رکن کعبه مالیده
است. آنان به تصور آن که وی با مالیدن آلت تناسلی خود، قصد هتک حرمت کعبه را داشته،
وی را به سختی کتک زدند. پس از آن وی مصمم شد تا مکه را به سوی مدینه ترک کند، اما
هنوز به مدینه نرسیده بود که درگذشت و در نزدیکی قبر ابوذر غفاری مدفون شد.(۲)
بار دیگر در سال ۱۰۸۸ / ۱۶۷۸ گروهی از شیعیان ایرانی، توسط گروهی مردم خشمگین که به
وسیله شریف برکات سوم و قاضی محمد میرزا تحریک شده بودند، به بهانه آن که کعبه را
آلوده کردهاند، کشته شدند. در میان مقتولان، یکی هم سید محمد مؤمن بن دوست
استرآبادی حسینی، شاگرد دیگر محمدامین استرآبادی بود که به خاطر پاکی و زندگی
زاهدانهاش شهرت داشت.(۳) خبر این واقعه به سرعت پخش شد و هر کسی که به عنوان شیعه
شناخته میشد، در پناه شریف مکه در آمد.
دانشمند معروف محمد بن حسن حرّ عاملی(۴) (م ۱۱۰۴ / ۱۶۹۳) که برای انجام سومین سفر
حج خود در مکه بود، از ترس جانش در حمایت شریف درآمد.
سید موسی بن سلیمان به وی کمک کرد تا به یمن برود.(۵) این اقدام، نشانی از هواداری
طایفه بنوقتاده، از مذهب تشیع است. مهاجرت خاندان حسنی فضل الله از مکه به روستای
عیناثا و یارون در جبل عامل، که ممکن است انگیزه این حادثه مصیبتبار باشد، به نظر
میرسد که این فرض را تأیید میکند.(۶)
افزوده مترجم
مکه قرن دهم از مراکز اصلی شیعه بوده است. ابن حجر هیتمی در مقدمه کتاب «الصواعق
المحرقه» نوشته است: دلیل نگارش این کتاب در ردّ شیعه، کثرت و فزونی شیعه در شهر
مکه است.
نمونههای فراوانی از عالمان شیعه را میتوان یافت که در این دوره در مکه سکونت داشته
و در همانجا درگذشتهاند.
شیخ احمد بن حسین نباطی (م ۱۰۷۹) در مکه نزد شیخ نورالدین عاملی درس خوانده است
(ریاض ۱ / ۳۵). شیخ احمد بن محمد بن مکی شهیدی، چندین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ او این داستان را در کتاب مفرحه الانام خود بیان کرده است. نک: اعیان الشیعه، ج
۷، صص ۱۶۸ و ۱۶۹ (محسن امین از این ادعای او که خود را مؤسس نامیده، سخت انتقاد
میکند.) الامینی، شهداءالفضیله، بیروت، ۱۹۸۳، صص۲۰۵۱۸۶
۲ ـ اعیان الشیعه، ج ۵، صص ۴۱۲ و ۴۱۳ ; الامینی، صص ۲۰۸ و ۲۰۹
۳ ـ اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۶ ; الأمینی، صص۲۰۷۲۰۵; محبی، ج ۴، صص ۴۳۲ و ۴۳۳
۴ ـ اعیان الشیعه، ج ۴، ص۱۷۱۱۶۷; امل الآمل، ج ۱، ص۱۴۵۱۴۱; لؤلؤه البحرین، صص۸۰۷۶;
روضات الجنات، ج ۷، صص۱۰۵۹۶; تکمله امل الآمل، صص ۳۴۰ و ۳۴۱; محبی، ج ۳، صص۴۳۵۴۳۲;
معجم المؤلفین، ج ۹، ص ۲۰۵ نیز نک: EI2، مقاله «الحرالعاملی»، از (G.Scarcia)
۵ ـ ]مترجم[: گزارش این واقعه را به تفصیل عصامی (۱۰۴۹ ـ ۱۱۱۱) در «سمط النجوم
العوالی» (ج ۴، صص ۵۲۸ و ۵۲۹ مصر، مطبعه السلفیه) آورده است. وی مینویسد: «در روز
پنجشنبه هشتم شوال ۱۰۸۸ حادثه غریبی در مکه رخ داد و آن این که در شب آن روز،
حجرالاسود، باب و پرده کعبه ومصلای جمعه، به چیزی شبیه عذره آلوده شد و هر کس
میخواست حجر را ببوسد، دست و صورتش آلوده میشد. این سبب تحریک مردم و ترکها شد.
آنان جمع شدند و همه جا را شستشو دادند. در آنجا یکی از فضلای رومی درس میگفت. وی
شاهد بود که هر روز جماعتی از رافضیان به نماز و سجود و رکوع در برابر کعبه
مشغولند. وقتی این واقعه رخ داد، گفت: این کار جز از رافضه که ملازمه بیت الله
هستند سر نزده است. در آن لحظه سید محمد مؤمن رضوی در پشت مقام ایستاده قرآن
میخواند. آنها نزد او آمده، قرآن را از دست او گرفته بر سر او کوفتند و به کتک زدن
وی مشغول شدند. آنگاه وی را از باب الزیاده بیرون انداختند و آن قدر با سنگ بر او
زدند که بمرد. در این حال، یکی از سادات رفاعی، لب به اعتراض گشود، او را هم به وی
ملحق کردند! پس از آن سوّمی و چهارمی و پنجمی. من خود آنها را دیدم که بر روی هم
افتاده بودند و مردم آنها را سب میکردند. عصامی میافزاید: من از نزدیک آنچه را که
به کعبه مالیده بود دیدم، متوجه شدم که از قاذورات نیست، بلکه از سبزیجات و روغن
متعفن است که بوی نجاست میدهد. معلوم نشد این کار چه کسی بوده، اما گمان من این است
که این کار را عمدا برای کشتن این افراد انجام داده بودند.» احمد سباعی از معاصران
هم گزارش این نقلها را آورده و نوشته است، اگر این نسبتها به شیعه درست بود، هر
ساله، به دلیل حضور هزاران شیعه در مکه، نباید جای سالمی در آن میماند. تاریخ مکه،
ص ۳۸۴
۶ ـ جزئیاتی در این باره گزارش نشده است اما به نظر میرسد که پیش از قرن هفدهم
(دوازدهم) نبوده است. نکـ : المحسن الامین، خطط جبل عامل، بیروت، ۱۹۶۱، صص ۲۷۰، ۳۰۶
سال در مکه مجاور بوده است (۱ / ۶۷). افراد دیگر عبارتند از: شیخ جعفر بن کمال
الدین بحرانی (م ۱۰۸۸ یا ۱۰۹۱) در مکه بوده است (۱ / ۱۰۹). سیدجمالالدین بن
نورالدین (۱ / ۱۱۵). شیخ حسین بن حسن عاملی ظهیری از شاگردان ملامحمد امین
استرآبادی (۲ / ۴۴). شمس الدین حسین بن محمد شیرازی (از معاصران افندی) (۲ / ۸۳).
حسین بن محمد علی نیشابوری مکی در سال ۱۰۶۱ اجازهای برای محمد محسن بن اسماعیل
اصفهانی در پشت نسخهای از تهذیب الاحکام نوشته است.(۱) وی متولد مکه بوده و تا
پایان عمر همانجا سکونت داشته و اجازهای در سال ۱۰۵۶ برای مولی نوروز علی تبریزی
نوشته است. (ریاض ۲ / ۱۷۱). سید حیدر بن سیدعلی موسوی عاملی; شیخ حر در سال ۱۰۶۲ در
مکه او را دیده و نوشته است که یکی دو سال بعد در همانجا درگذشت (امل الآمل، ج۱،
ص۸۸). نمونههای دیگری هم وجود دارد که برخی را در مقالی دیگر آوردهایم.(۲)
تشیع در مدینه
این نکته تعجب برانگیز است که در مقایسه با مکه، به جز تاریخ مدینه در قرن نخست
هجری، آگاهیهای اندکی داریم. (به عنوان مثال نگاه کنید به مدخل «مدینه» در EI2) و
تعجب بیشتر این که تاکنون دانشمندی برای شناساندن این دوره اقدامی نکرده است.
از آغاز دوره عباسی، شهر مدینه تحت سیطره اعقاب حسین بن علی بن ابیطالب بود که با
عنوان بنوالحسین شناخته میشوند. به نظر میرسد که این خاندان، با حفظ مناصب رسمی،
چون قاضی، خطیب، امام جماعت، مسؤولیت موقوفات برای توزیع غذا میان فقرا در مراسم
عاشورا ـ به ویژه در میان طوایف جماز، عطیه و هواشم ـ موقعیت خود را به عنوان امرای
شهر، حتی پس از فتح آن توسط عثمانیها، حفظ کرد.(۳) منابع شیعه به ما میگوید که
بنوالحسین برخلاف شرفای مکه، به دلیل حمایت بیاندازه از اهل بیت، در نهایت قدرتش را
از دست داد، اما در این باره، تاریخ خاصی ارائه نمیدهند. مداخله مکرر شرفای مکه در
مسائل این شهر، تعیین افرادی از سوی آنها برای اشغال پستهای مهم و نقش آنها به
عنوان میانجی در درگیریها و دشمنیهای ایجاد شده در میان خاندان بنوالحسین، نشانگر
آن است که باید نقصی در نفوذ سیاسی آنها رخ داده باشد.
در دو قرن نخست حکومت عثمانیها، طایفه بنیشدقم از سادات بنوالحسین، به عنوان نسب
شناسان و مورخان برجسته از دیگران متمایز و ممتاز بودند. آنها مکرر مسؤولیت
بیتالمال را داشته و دست کم یک بار نیز در مدیریت حرم نبوی شرکت داده شدند.(۴)
آمادگی آنها در داشتن عنوان نقیب الاشراف، میتوانست نقش مهمی را در شهر و اطراف آن
برای آنها به دنبال داشته باشد. نوعی از قدرت نظامی میبایست سبب جذب آنها به این
منصب باشد، چرا که میدانیم آنها رهبری نبردهای اشراف را در دفاع از مدینه و ینبع در
برابر شرارتهای بدویان که از سوی شرفای مکه تقویت میشدند، سازماندهی و رهبری
میکردند.(۵) بخشی از حوادث محلی مرتبط با آنها، آن است که نقبای خاندان شدقم در جهت
بهبود بخشیدن به وضعیت شرفا، با زیرکی، خود را نزد سلاطین عثمانی و نیز صفوی که
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ کتابخانه آیهالله مرعشی نسخه خطی شماره ۱۰۵۱۷
۲ ـ نک: علل برافتادن صفویان، مقاله «حجاج شیعی در دوره صفوی»، صص۳۷۴۳۷۰
۳ ـ تنها چیزی که من توانستم بیابم آن که میزان بن علی بن محمد الحسینی تا اواخر
قرن شانزدهم امیر مدینه بوده است. (اعیانالشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۹). زامباور در (Manuel
de genealogie…, Hannover 1927, 115) از حسین بن زهری به عنوان امیر مدینه در
حوالی سال ۱۱۰۰ / ۱۶۹۹ یاد کرده است. من نتوانستم نام او را در میان نسبنامه افراد
خاندان بنوالحسین که در اختیار داشتم بیابم، در این زمان، اعقاب برخی از شاخههای
هواشم، در قاهره سکونت داشتهاند. از جمله قاضی مالکی محمد بن مسی بن محمد الجمازی
الحسینی (م ۱۰۶۵ / ۱۶۵۵) که محبی (ج ۴، صص ۲۳۴ و ۲۳۵) از او یاد کرده است.
۴ ـ نکـ : AS, V, 175 در شرح حال بدرالدین حسن بن شدقم (م ۹۹۹ / ۱۵۹۰).
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 