پاورپوینت کامل فقه حج;نقد و بررسی پاره ای از مسائل مناسک(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فقه حج;نقد و بررسی پاره ای از مسائل مناسک(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فقه حج;نقد و بررسی پاره ای از مسائل مناسک(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فقه حج;نقد و بررسی پاره ای از مسائل مناسک(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۸۲
بخش نخست این نوشته پژوهشی و تحقیقی، در شماره ۵۷ فصلنامه میقات حج نشر یافت که در
آن دو نمونه از مسامحات مناسک بررسی گردید. اکنون در این شماره بخش دوم و قسمت
پایانی آن، که به برخی دیگر از مسامحات مناسک پرداخته است را به خوانندگان گرامی
تقدیم می کنیم:
سوم: استحباب ورود به مسجد الحرام از باب بنی شیبه
یکی از مستحبات ورود به مسجد الحرام را، داخل شدن از باب بنی شیبه دانستهاند; زیرا
بت هُبَل در آنجا دفن شده است.[۱] شهید اوّل رحمه الله علیه در این باره می گوید: «ویدخله حافیاً
خاضعاً خاشعاً من باب بنی شیبه لیطأ هبل، و یقف عنده داعیاً…».[۲]
علامه محمد تقی مجلسی (أعلی الله مقامه) در «شرح فقیه» می نویسد:
حضرت فرمودند: «آن بت را دفن کردند نزد باب بنی شیبه» که از جهت علامت آن در، طاقی
زده اند قریب به زمزم و از این جهت است که سنت است که از آن در داخل مسجد الحرامِ
زمان آن حضرت شوند; چون الحال آن طاق در میان مسجد است.»[۳]
شهید ثانی رحمه الله علیه، ذیل این سخن علامه حلّی در «ارشاد الأذهان»: «و یستحبّ… دخوله من باب
بنی شیبه» فرموده است: «و هو الآن داخل فی المسجد موازیاً لباب السلام بقرب
الأساطین».[۴]
شهید ثانی در سایر آثار فقهی اش; یعنی «مسالک الأفهام»، «الروضه البهیه»، «حاشیه
الشرائع» و «مناسک الحج و العمره»، نیز متذکر این نکته شده است:
ـ «هو الآن داخل فی المسجد، بإزاء باب السلام، و لیس له علامه تخصّه، فلیدخل من باب
السلام علی الاستقامه إلی أن یتجاوز الأساطین; فإنّ توسعه المسجد من قربها…».[۵]
ـ «و هو الآن فی داخل المسجد بسبب توسعته، بازاء باب السلام عند الأساطین».[۶]
ـ «هو الآن داخل فی المسجد بإزاء باب السلام، فلیدخل من باب السلام علی الاستقامه
إلی أن یتجاوز الأساطین لیصادفه…».[۷]
البته شهید ثانی (م۹۶۵) در تذکر این نکته، تا حدودی تحت تأثیر آثار محقق کرکی
(م۹۴۰) از جمله «جامع المقاصد» بوده است. محقق کرکی در این باره می نویسد.
«سمعنا أنّ هذا الباب یُدعی الآن بباب السلام. و ینبغی أن یعلم أنّ هذا الباب الآن
غیر معلوم; لأن المسجد قد ثبت أنّه زید فیه. نعم، یراعی الدخول من الباب الذی
یسامته الآن، فعلی ما سمعناه یدخل من باب السلام المعروف بذلک الآن».[۸]
در توضیح سخن شهید بزرگوار می افزایم که: از زمانهای پیش از شهید تا نزدیک زمان ما،
یعنی حداقل تا یکصد سال پیش، در نزدیکی مطاف ـ یعنی نزدیک محدوده بین مقام و کعبه
شریفه ـ ستونهایی بوده است که به آنها چراغ آویزان می کرده اند و منظور شهید از
«اساطین» همین ستونها است که اگر کسی مستقیماً از باب السلام می آمده تا از این
ستونها بگذرد از باب بنی شیبه عبور می کرده است. رفعت پاشا تصویری از طاقی نیم
دایره که علامت موضع باب بنی شیبه بوده در مرآه الحرمین (ص ۲۱۷) درج کرده، و در
توضیح ستونهای یاد شده و باب بنی شیبه می نویسد:
«… گرداگرد مطاف بر روی سنگها، ستونهای مسّی زرد رنگی قرار دارد که… قندیل ها
بدانها می آویزند…. در کنار مطاف.. در سمت جنوبی گنبدی بر روی چاه زمزم ساخته شده
است. در شمال چاه، درب بنی شیبه قراردارد که این درب به صورت طاقی نیم دایره بر دو
ستون از سنگ مرمر ساخته شده است….[۹] و آن هنگام که تمامی این قندیلها که در
اطراف کعبه قرار گرفته روشن شود، منظره بس زیبایی را به وجود می آورد.[۱۰]… میان
ستونهای مطاف ۲۵۷ عدد قندیل قرار دارد… این شمارش در سال ۱۳۲۰ق. توسّط اینجانب به
عمل آمد….[۱۱]
«در سال ۲۳۲ق. به دستور واثق بالله عباسی ده ستون چوبی در اطراف مطاف قرار داده
شد… تا طواف کنندگان از نور آن استفاده کنند… پس از آن مجدّداً تغییراتی در
ستونهای یاد شده به وجود آمد به صورتی که در این اواخر آنها را از مس ساخته و
اتّصالات بین آنها را آهن قرار دادند….»[۱۲]
از برخی منابع تاریخی هم فهمیده می شود که باب بنی شیبه نزدیک چاه زمزم و روبه روی
مقام ابراهیم با فاصله حدود هفت متر بوده[۱۳] و از چند قرن پیش داخل مسجد شده است.
شیخ انصاری (م ۱۲۸۱) هم بیش از صد و چهل سال پیش به پیروی از فقیهان پیشین در مناسک
خود می گوید:
«و چون داخل شود از در بنی شیبه وارد شود و گفته اند که آن در الحال برابر باب
السلام است، باید که چون از باب السلام داخل شود راست بیاید تا ستونها….»[۱۴]
شاید این سخن شیخ: «گفته اند که آن در الحال برابر باب السلام است» اشاره به توضیح
شهید ثانی باشد که فرمود: «و هو الآن داخل فی المسجد بإزاء باب السلام فلیدخل من
باب السلام علی الاستقامه إلی أن یتجاوز الاساطین».
بی تردید، مسجد الحرام از زمان شهید تاکنون بلکه از زمان شیخ انصاری تا الآن چند
بار توسعه یافته[۱۵] و مشخصات آن زمان با وضع فعلی مسجد تناسبی ندارد. یعنی باب بنی
شیبه فعلی (باب شماره ۲۶) و باب السلام کنونی (باب شماره ۲۴) که هر دو در کنار و
خارج مسعی واقع شده اند، هیچ کدام باب بنی شیبه و باب السلام سابق نیستند. به
عبارتی، باب السلام فعلی بعد از توسعه سعودی، نامگذاری جدید شده و مقابل باب بنی
شیبه قدیم نیست و بنای فعلی قسمت قدیمی مسجد که از یادگارهای دوره عثمانی است پس از
زمان شهید ثانی (م ۹۶۵) ساخته شده است. بنابراین طبیعی است که وصف شهید از چگونگی
مسجد، با وضع فعلی آن تفاوت داشته باشد.
با این همه تغییراتی که در بنای مسجد الحرام از زمان شهید تاکنون ایجاد شده، باز هم
در مناسکهای فعلی می بینیم که همان عبارات قدیمی درج شده است. مثلاً در مناسک اکثر
مراجع معاصر در آداب ورود به مسجد الحرام، عبارت ذیل وجود دارد:
«هنگام ورود از در بنی شیبه وارد شود و گفته اند که باب بنی شیبه در حال کنونی
مقابل باب السلام است. بنابر این نیکو این است که شخص از باب السلام وارد شده و
مستقیماً بیاید تا از ستون ها بگذرد.»[۱۶]
ملاحظه می شود تعبیر «در حال کنونی» که در عبارت شهید ثانی (م ۹۶۵) آمده و شاید پیش
از شهید هم وضع این گونه بوده به همان شکل در مناسکهای زمان ما نیز درج شده است در
حالی که امروزه هرکس این عبارت را بخواند، چنین می فهمد که مراد از آن، باب السلام
فعلی مسجد (باب شماره ۲۴) است و کسانی که می خواهند به این مستحب عمل کنند، از باب
السلام فعلی داخل می شوند.
متن عبارت برخی از مناسکهای مراجع فعلی (دامت إفاضاتهم و أفاض الله علینا من برکات
أنفاسهم) چنین است:
ـ «و هنگام ورود، از در بنی شیبه وارد شود و گفته اند که در بنی شیبه در حال کنونی
مقابل باب السلام است. بنابراین، خوب است که از باب السلام وارد شده و مستقیماً
بیاید تا از اسطوانات[۱۷] بگذرد.»
ـ «و یقال: إنّ باب بنی شیبه یحاذی الآن باب السلام، و لهذا یُحَبَّذ أن یدخل الشخص
من باب السلام ویتوجّه بصوره مستقیمه إلی أن یتجاوز الأُسطوانات.»
ـ «…الدخول من باب بنی شیبه، و هو الآن داخل المسجد الشریف بعد ماجری علیه
التوسیع، و هو مقابل باب السلام علی الظاهر.»[۱۸]
آنچه ذکر شد، از باب نمونه بود و غیر از این موارد، برخی تغییرات مکانی دیگر نیز در
مناسکهای امروزی مدّ نظر قرار نگرفته است مثلاً در مناسک یکی از فقیهان بزرگ
معاصر(چاپ ۱۳۷۹ ش/ ۱۴۲۱ق.) در بخش مستحبات مکه می خوانیم:
۵. «ینبغی زیاره مکان مولد رسولالله صل الله علیه و آله و سلم بمکّه و هو الآن مقابل المسجد الحرام باب
العمره فیزقاق بسوق اللیل یسمّی زقاق المولد، فیصلّی فیه و یدعوالله تعالی…».
۹. «إتیان منزل خدیجه‘… و هو الآن مسجد أیضاً فیصلّی فیه و یدعو….
۱۲. إتیان مسجد الأرقم و الصلاه فیه».
در حالی که سالهاست، نه از «زقاق المولد» خبری هست و نه از مسجدی که در محل خانه
حضرت خدیجه کبری‘ بوده، اثری مانده است. همچنین مسجد ارقم در توسعه مسجد الحرام
(سال ۱۳۷۵ق.) جزو مسجد شده و گفته اند: «نزدیک دری بوده که اکنون باب ارقم نامیده
می شود.»[۱۹]
یکی از خدمات تشکیلات مسؤول و بعثه ها به نهاد مرجعیت، می تواند بررسی دقیق مواضعی
در مشاعر مقدّسه و اماکن مشرّف باشد که از یک طرف موضوع احکام شرعی، و از سوی دیگر
دستخوش تغییر، دگرگونی و توسعه اند. نمونه هایی دیگر علاوه بر آنچه ذکر شد:
الف) ذبح کفّاره احرام عمره در حزوره
علامه حلی (أعلی الله مقامه) در باره کفّارات احرام از علی بن بابویه پدر بزرگوار
شیخ صدوقU نقل می کند:
«کلّ ما أتیته من الصید فی عمره أو متعه فعلیک أن تنحر أو تذبح ما یلزمک من الجزاء
بمکّه عند الحزوره قباله الکعبه موضع النحر…».
شبیه این سخن را نیز علامه از ابن برّاج و ابو الصلاح حلبی و ابن ادریسU نقل کرده
است.[۲۰] ازرقی می گوید:
«الحزوره; سوق مکّه، و کانت بفناء دار أُمّ هانی ابنه أبی طالب التی کانت عند
الحنّاطین فدخلت فی المسجد الحرام».[۲۱]
زبیدی می نویسد:
«…فی روض السهیلی: «هو اسم سوق کانت بمکّه و أُدخلت فی المسجد لمـّا زید
فیه»…».[۲۲]
یاقوت حموی هم بیان می کند:
«الحزوره؛ کانت سوق مکّه، و قد دخلت فی المسجد لمّازید فیه».[۲۳]
از این کلام ابن بابویه: «… موضع النحر» نیز فهمیده می شود که حزوره محل قربانی
اهل مکه بوده است. چنان که ازرقی و حموی و زبیدی تصریح کرده اند «حزوره» از چند قرن
پیش داخل و جزء مسجد الحرام شده و دیگر قربانی کردن در آنجا ممکن نیست. با این وصف،
یکی از فقیهان بزرگ معاصر ـ به پیروی از ابن بابویه و فقیهان دیگری که از آنها نام
بردیم ـ در مناسک عربی خود (ص ۱۱۶) نوشته اند:
«ما یلزم الحاجّ من الفداء فی إحرام الحجّ ینحره أو یذبحه بمنی، و إن کان فی إحرام
العمره فبمکّه بالموضع المعروف بالحزوره».
بیتردید در دوران قدیم و پیش از انقلاب با نبود امکانات و ابزارهای گوناگون، این
گونه سهل انگاریها طبیعی بود ولی امروزه دیگر پسندیده نیست.[۲۴]
پارهای از نمونههایی که بیان شد موضوع بعضی از احکام مستحب بود و در خصوص جاهایی
که موضوع احکام واجب اند ـ مانند جمرات ـ موضوعشناسی، اهمیت بیشتری پیدا می کند.
بدون شک، اطلاع فقیه از چگونگی وضع جمرات در زمان معصومین^ و تغییر و تحوّل آن تا
زمان ما، در استنباط احکام آن تأثیر خواهد داشت. یکی از عالمان معاصر که تقریباً از
پنجاه سال پیش تاکنون بارها به حج مشرف شده است می گفت: یکی از مراجع، رمی جمره را
از طبقه بالا صحیح نمی دانست به او گفتم: جمره عقبه ـ دهها سال قبل ـ در ته یک
درّه واقع شده بود، نه بر سطح فعلی، و شاید اکنون دهها متر بالاتر و مرتفع تر از
موضع وسطح قبلیاش باشد.[۲۵] بنابراین، در زمان معصومین^ هم جمره بر سطح فعلی نبوده
که گفته شود: رمی قسمت طبقه پایین صحیح و رمی طبقه بالا غیر صحیح است. ایشان
می گفت: «آن مرجع، استدلال مرا پذیرفت و رمی از طبقه بالا را کافی دانست».
ب) استحباب نماز روی سنگ قرمز داخل کعبه
از این باب نمونههای دیگری هم هست که دیگر به همه آنها به تفصیل نمی پردازم و تنها
به چند مورد اشاره می کنم: در مناسک علمای معاصر، ضمن مستحبات درون کعبه معظّمه
آمده است: «پس دو رکعت نماز بین دو ستون، بر سنگ قرمز بگزارد. در رکعت اوّل بعد از
حمد «حم سجده» ودر رکعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آیه از سایر جاهای قرآن
بخواند».[۲۶]
تعبیر «سنگ قرمز» داخل کعبه (الرخامه الحمراء) از روایات گرفته شده است و در آثار
فقهی شیخ صدوق و شیخ مفید تا فقهای زمان ما آمده است و اکنون باید بررسی و پرس و جو
کرد که آیا هنوز «الرخامه الحمراء» و دو ستون مذکور در جای سابق خود داخل کعبه معظم
هست یا نه؟
در احادیث شریفه می خوانیم:
«عن یونس، قال، قلت لأبی عبداللهعلیه السلام: إذا دخلتُ الکعبه کیف أصنع؟ قال: خذ
بحلقتی الباب إذا دخلت ثمّ امض حتّی تأتی العمودین فصلّ علی الرخامه
الحمراء…»[۲۷]
ـ «عن معاویه بن عمّار، قال: رأیت العبد الصالح علیه السلام دخل الکعبه فصلّی فیها
رکعتین علی الرخامه الحمراء…».[۲۸]
عبارت برخی از فقهای پیشین نیز در این زمینه چنین است:
۱. شیخ صدوق (م۳۸۱):
«فإن أحببت أن تدخل الکعبه فاغتسل قبل أن تدخلها… ثمّ تصلّی بین الأُسطوانتین علی
الرخامه الحمراء رکعتین…».[۲۹]
۲. شیخ مفید (م ۴۱۳):
«ثمّ لیصلّ بین الأُسطوانتین علی الرخامه الحمراء التی بین العمودین رکعتین: یقرأ
فی الرکعه الأُولی «الحمد» و «حم السجده» و فی الثانیه «الحمد» و بعدد آی السجده من
القرآن».[۳۰]
۳. شهید (م۷۸۶):
«ثمّ یقصد الرخامه الحمراء بین الأُسطوانتین اللتین تلیان الباب، و یصلّی علیها
رکعتین…».[۳۱]
ج) نمونه ای دیگر از مستحبات مزدلفه
نمونه دیگر این که در مستحبات مزدلفه آمده است: «همین که از طرف دست راست به تلّ
سرخ رسید بگوید…».[۳۲]
تعبیر تلّ سرخ (الکثیب الأحمر) نیز از روایات شریفه و آثار فقهی پیشینیان گرفته شده
است:
«… عن معاویه بن عمّار، قال، قال ابو عبدالله علیه السلام:…فإذا انتهیت إلی
الکثیب الأحمر عن یمین الطریق فقل…».[۳۳]
«… فإذا أتی الکثیب الأحمر عن یمین الطریق فلیقل…».[۳۴]
همه اینها شواهدی بر لزوم بررسی وضع فعلی و جایگاه این اماکن است و لازم است با
توجه به نکاتی که مطرح شد در مناسک حج و رسایل عملیه از این جهات تجدید نظر و
بازنگری صورت گیرد.
چهارم: استحباب نماز روبروی چهار رکن کعبه معظّمه
در روایات شریفه و کتابهای فقهی ازآغاز تاکنون به خواندن نماز مستحب در چهار زاویه
درون کعبه سفارش شده است. ولی شیخ مفید (م۴۱۳) علاوه بر نماز در زوایای کعبه،
خواندن دو رکعت نماز در صحن مسجد الحرام، روبه روی هر یک از چهار رکن کعبه معظّمه
را مستحب دانسته و ذیل عنوان «باب الصلاه نحو الأرکان» نوشته است:
«و من السنّه أن یصلّی بإزاء کلّ رکن من أرکان البیت رکعتین، ولیکن آخرها الرکن
الذی فیه الحَجَر، و إن زاد علی رکعتین فهو أفضل. فإذا فرغ من الصلاه إلی الأرکان
فلیتّصق بالحطیم…».[۳۵]
ولی این ناچیز تاکنون به حدیثی دالّ بر این مطلب برنخورده ام و از فقهای دیگر هم ـ
با توجه به جستجوی ناقص بنده ـ کسی متعرض آن نشده و چنین نمازی را مستحب ندانسته
است، تنها مرحوم سلاّر دیلمی (م ۴۴۸/۴۶۳) در کتاب مراسم ـ که قاعدهً ایشان هم از
مقنعه شیخ مفید گرفته است ـ فرموده است:
«من السنّه المتأکّده صلاه رکعتین فمازاد بإزاء کلّ رکن آخرها الرکن الذی فیه
الحَجر».[۳۶]
به هر حال ظاهراً این مسأله تنها در کتاب مقنعه مفید است و شهید اوّل (م۷۸۶) نیز از
وجود آن در مقنعه مطّلع نبوده است. از این رو ضمن یک درس از کتاب دروس برخی فتاوی و
فروع نادر و متفرقه مربوط به حجّ را گرد آورده و از جمله آن فروع، همین سخن سلاّر
رحمه الله علیه
در کتاب مراسم است:
درس: منع ابن إدریس من الإحرام عمّن زال عقله….
و قال: لایکره الإحرام فی الکتّان وإن کره التکفین فیه….
و قال سلاّر فی الوداع: من السنّه المتأکّده….
و من فتاوی الجعفی: یجوز للمدنی تأخیر الإحرام إلی الجحفه….[۳۷]
خلاصه حتی شهید هم که در کتاب دروس، فروع بسیاری در کتاب حج ذکر کرده، به چنین سخنی
از غیر سلاّر برنخورده است. وی در زمینه تتبّع بسیارش در کتاب حج نوشته است:
«وقد أتینا منه بحمد الله فی هذا المختصر ما لم یجتمع فی غیره من المطوّلات، فللّه
الشکر علی جمیع الحالات».[۳۸]
پنجم: طواف از طبقه بالا
در سال ۱۴۲۴ق. مهمترین مسألهای که اتفاق افتاد و محل ابتلا و سؤال بود موضوع طواف
از طبقه دوم مسجدالحرام بود; چون به افراد ویلچری اجازه نمی دادند از پایین طواف
کنند و به ناچار باید از بالا طواف می کردند. از این رو حکم آن از مراجع تقلید
استفتا شد و معاون آموزش و پژوهش بعثه پاسخها را یکجا منتشر کرد و در اختیار
روحانیون قرار داد که با تبیین و توضیحی در پی می آید.
نخست، متن سؤال و پاسخها را نقل می کنیم و سپس برای تسهیل امر برای روحانیان
کاروانها توضیحاتی خواهیم داد. به دلایلی، به جای نام مبارک هریک از مراجع، از حروف
ابجد استفاده کردهایم:
سؤال: قبلا افراد ناتوان، با صندلی چرخ دار (ویلچر) یا سبد (تخت روان) در صحن
مسجدالحرام طواف داده می شدند، ولی در سال جاری از طواف در صحن مسجدالحرام منع
شده اند وحتی ممکناست کسینباشد تا فرد ناتوانرا بردوش خود حملکند وطواف بدهد یا
همین کار نیز ممنوع شود و چنین افرادی باید در طبقه دوم یا پشت بام مسجد الحرام
طواف داده شوند. آیا چنین طوافی کفایت می کند یا نه؟ وظیفه آنان چیست؟
پاسخ:
الف) در صورت عدم امکان با رعایت الأقرب فالأقرب کفایت می کند (والله العالم).
ب) احتیاط واجب این است که آنها را از طبقه دوم طواف دهند و نایب هم برایشان
بگیرند.
ج) طواف باید دور کعبه معظّمه، ولو در فضای ما بین زمین تا محاذی پشت بام کعبه باشد
و کف طبقه دوم مسجد الحرام اگر به قدر قامت طواف کننده، پایین تر از نقطه محاذی پشت
بام کعبه نباشد، طواف از طبقه دوم، صحیح و مجزی نیست و کسانی که نمی توانند در صحن
مسجد الحرام، ولو به وسیله حمل توسط شخص دیگر طواف کنند، وظیفه شان نایب گرفتن در
طواف است و احوط آن است که خودش هم در همان طبقه دوم طواف نماید.
د) چنانچه احراز شود که طبقه دوم، بالاتر از کعبه است، طواف از بالا کفایت نمی کند
و باید برای طواف از پایین نایب بگیرند و لازم نیست احتیاط کنند و چنانچه مطلب
مشکوک باشد باید احتیاطاً بین طواف از بالا و نایب گرفتن از پایین جمع نمایند.
ه) در مورد سؤال، اگر ممکن باشد کسی فرد ناتوان را بر دوش حمل کند، طواف در
محدوده بین مقام ابراهیم و کعبه لازم است، ودر غیر این صورت باید نایب بگیرند تا در
محدوده طواف کند و بنابر احتیاط مستحب نیز خود شخص در طبقه دوم طواف داده شود و
چنانچه نیابت نیز ممکن نباشد، طواف دادن شخص در طبقه دوم کفایت می کند.
و) در فرض مذکور، این افراد باید در طبقه دوم طواف داده شوند و بنابر احتیاط واجب،
نایب هم گرفته تا برای آنان در صحن مسجد الحرام طواف نماید.
ز) در فرض سؤال، چنانچه کعبه مقدس از طبقه دوم پایین تر نباشد، احتیاط واجب آن است
که علاوه، بر اینکه در طبقه دوم طواف داده می شوند، استنابه هم بنمایند (والله
العالم).
ح) طواف در طبقه فوقانی صحیح نیست و این قبیل افراد باید به وسیله کول گرفتن، طواف
خود را انجام بدهند و اگر ممکن نشد، لازم است برای طواف خود نایب بگیرند.
ط) در این گونه موارد که راهی جز این نیست، طواف در طبقه بالا کفایت می کند.
ی) در مفروض سؤال باید طواف اشخاص مذکور به صورت نیابی در مطاف انجام شود و به
احتیاط مستحب، خود آنها نیز در طبقه دوم با هر وسیلهای که می توانند طواف کنند.
ک) در مفروض سؤال، باید نایب بگیرد که در صحن مسجد الحرام طواف نماید و در صورتی که
متمکّن می باشد و بر او حرجی نیست، احتیاط واجب آن است که خودش هم از طبقه دوم طواف
نماید.
توضیحات:
۱. در پاسخ «و» و «ک» یک تکلیف به صورت فتوا، و تکلیفی هم با عنوان احتیاط واجب ذکر
شده است:
و) باید در طبقه دوم طواف داده شوند و بنابر احتیاط واجب، نایب هم گرفته تا برای
آنان در صحن مسجد الحرام طواف نماید.
ک) باید نایب بگیرد که در صحن مسجد الحرام طواف نماید و… احتیاط واجب آن است که
خودش هم از طبقه دوم طواف نماید.
معلوم است که اینجا تکلیف معذور، یک امر بیشتر نیست و آن، طواف است. حال این طواف
یا باید به وسیله نایب در صحن مسجد انجام شود، یا خود معذور در طبقه دوم طواف کند;
به هر حال، آنچه در واقع واجب است، یکی از این دو امر است. بنابراین، اگر فقیه از
ادلّه، یکی از این دو امر را استنباط کرد و «فتوا» داد، به عِدل دیگر، مسلّماً
فتوای وجوب نمی دهد و نیز به نحو احتیاط واجب هم، عِدل دیگر را الزام نمی کند; چون
یک تکلیف بیشتر نیست. البته احتیاط مستحب بلاشک مانعی ندارد، بلکه ممدوح است.
بنابراین، پاسخ «و» و «ک» را باید توجیه کرد; بدین نحو که یا سهو القلم شده و به
جای «احتیاط مستحب»، سهواً «احتیاط واجب» ذکر شده; همچنان که در پاسخهای «هـ» و «ی»
احتیاط مستحب آمده است، و یا اینکه هر دو شقّ مسأله، احتیاط واجب است، نه فتوا;
همچنان که در پاسخهای «ب» و «ز» و ذیل «د» به هیچ طرف فتوا داده نشده و هر دو به
صورت احتیاط واجب ذکر شده است.
خلاصه اینکه با فرض فتوای جازم به یک طرف، نمی توان طرف دیگر را احتیاط واجب کرد.
مثل اینکه اگر در رکعت سوم و چهارم نماز به نحو فتوا، یک تسبیح را کافی دانستیم،
دیگر نمی توانیم ذکر دو تسبیح دیگر را احتیاط واجب کنیم. بلی، به نحو احتیاط مستحب
مانعی ندارد.
۲. روشن است که اگر به طواف از طبقه دوم، عرفاً «طواف کعبه» نگویند و صدق عرفی طواف
محرز نباشد، به هیچ روی طواف از طبقه دوم کافی نیست. باتوجه به اینکه از پاسخهای
مذکور استفاده می شود که برخی از پاسخ دهندگان، صدق عرفی طواف در بالا را احراز
کردهاند; مانند «الف» و «ط» و برخی عدم صدق عرفی را احراز کردهاند; مانند «ح[۳۹]»
و برخی در صدق و عدم صدق، مردّد بودهاند; مانند «ج»، «د» و «ز». برخی هم، چون طواف
در بیرون مقام را ـ ولو در صحن ـ صحیح نمی دانند، فرموده اند: طواف از طبقه بالا
کافی نیست; مانند «ه».
۳. در بیان ملاک صدق عرفی طواف هم پاسخها مختلف است:
ج) کف طبقه دوم مسجد الحرام اگر به قدر قامت طواف کننده، پایین تر از نقطه محاذی
پشت بام کعبه نباشد، طواف از طبقه دوم صحیح و مجزی نیست….
د) چنانچه احراز شود که طبقه دوم بالاتر از کعبه است، طواف از بالا کفایت
نمی کند….
ز) چنانچه کعبه مقدس از طقبه دوم پایین تر نباشد، احتیاط واجب آن است که علاوه بر
اینکه در طبقه دوم طواف داده می شوند، استنابه هم بنماید.
روشن است که مفاد پاسخ «ج» این است که برای صدق طواف باید قامت طواف کننده از کعبه
بالاتر نباشد و حتّی اگر فقط سر و گردن، هم از کعبه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 