پاورپوینت کامل حج در گلستان سعدی ۷۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حج در گلستان سعدی ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حج در گلستان سعدی ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حج در گلستان سعدی ۷۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۴

پیش درآمد:

خدا را سپاس و ستایش. درود بر بندگان برگزیده او و سلام بر آخرین انسانِ برگزیده;
حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) .

مناسب می بینم که در طلیعه این بررسی، زندگینامه بسیار فشرده ای از پدیدآورنده ادیب
گلستان، تقدیم بدارم. کنیه اش «ابوعبدالله»، نامش «مشرف الدین مصلح الدین» و تخلّص
شعری او «سعدی» است که برگرفته از نام ممدوحش اتابک سعدبن زنگی است. زادگاه و
آرامگاهش در شیراز است. در سال ۵۸۰هـ . در خانواده دانش و دین به دنیا آمد و در سال
۶۹۰هـ ، یعنی در سن بیش از یک قرن درگذشت.

فرهنگ شیخ سعدی، فرهنگی ادبی ـ اسلامی است که آن را در دیوان بزرگ خود، که
دربردارنده شش رساله به نثر و یک مثنوی به نام «بوستان» و کتاب نثر دیگری به نام
«گلستان» است، نیز تعدادی قصیده های عربی و فارسی و سروده ها و غزلیاتی در پند و
حکمت و عشق الهی است.

سعدی را به «افصح المتکلّمین» و پادشاه سخن لقب داده اند. وی به ممالک و شهرهای
زیادی سفر کرد و مردمان بسیاری را دید و پس از سیر و سفر به

۱ . وی استاد زبان فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره است. تاریخ نگارش مقاله،
اول ماه مبارک رمضان ۱۴۲۵ ق. است، با عنوان «الحج فی جلستان السعدی الشیرازی (۵۸۰ ـ
۶۹۰)».

—————————————————

صفحه ۱۲۵

—————————————————

کشورهای مسلمان ـ که محور آن ها مکه مکرمه بود ـ که سی سال از عمر او را دربرگرفت،
به شیراز بازگشت، در حالی که پیرمردی جا افتاده و تجربه دیده بود و تا دم مرگ، به
کار تألیف و عبادت پرداخت.(۱)

ویژگی این ادیب، افزون بر دانش و نبوغ و فرهنگ اسلامی اش، جوشش عواطف انسانی اوست
که انسان و جهان را دربرگرفته و از رهگذر سفرهای درازمدت و صحنه های زندگی و معاشرت
با مردم به آنان رسیده است. علاوه بر آنچه در سرشت او بود; یعنی نگاه روشن و اندیشه
سیال و ژرف. از این رو درباره اندیشه ها و اندوه های مهم انسان در دوران ناتوانی و
پیری و عشق و جوانی و فقر و نیازمندی و بیماری و مرگ، سخن گفته است و مردم را در
همه جا از این جهت که تحوّلات زمان و حوادث روزگار آنان را در آسیاب سختی ها می
کوبد و می فشارد، یکسان دیده و دگرگونی های حال مردم را بین تنگدستی و ثروت و ضعف و
ناتوانی تجربه کرده است و دیده که چگونه در معرض ضربات زندگی قرار می گیرند. از این
جهت این احساس را یافته که مردم باید همان گونه که قرآن کریم فراخوانده است، اخلاق
خویش را نیکو سازند، حکمرانان به صلاح مردم و به عدالت و انصاف رفتار کنند و بزرگان
در برابر ضعیفان فروتنی و هرکس به آن چه دارد راضی و قانع باشد. وی دیدگاه خود را
مستند به حدیث مشهور ساخته و چنین سروده است:

بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی(۲)

اما کتاب «گلستان» او، که مورد پژوهش است، مجموعه ای از حکمت و تربیت و پند است که
در خلال حکایت های تمثیلی و لطیف و نکته های زیبا و غمگین گسترده است، با پوششی
زیبا از شعر و نثر و روش نثر موزون و مسجّع. سخنان کوتاه و حکمت آمیزی دارد که
سرشار از معانی زیباست; مثل آن جا که در فرق میان عالم و جاهل در باب هشتم (آداب
صحبت) می گوید: «مشک آن است که

۱ . برای آگاهی بیشتر از زندگی این شاعر فرزانه، ر.ک. به: «سعدی شیرازی» و «سعدی
شاعر انسانیت» از دکتر محمد موسی هنداوی و کتاب «جنّه الورد» (گلستان) از دکتر
عبدالمجید بدوی و مقدمه کتاب «مواعظ سعدی» از نگارنده این سطور.

۲ . کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۲۰هـ ، ص۱۹

—————————————————

صفحه ۱۲۶

—————————————————

خود ببوید، نه آن که عطار بگوید. دانا چو طبله عطار است، خاموش و هنرنمای و نادان
چون طبل غازی بلندآواز و میان تهی».(۱) نیز می گوید: «تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر
است و رونده بی معرفت، مرغِ بی پر و عالم بی عمل، درخت بی بر و زاهد بی علم، خانه
بی در.»(۲)

نیز گوید: «مراد از نزول قرآن، تحصیل سیرت خوب است، نه ترتیل سورت مکتوب».

پاورپوینت کامل حج در گلستان سعدی ۷۳ اسلاید در PowerPoint

به طور کلی، در آثار ادبی، اشارات مخصوص به حج بسیار اندک است; از آن جمله در
گلستان سعدی و این مسأله ای طبیعی است; چرا که اینگونه کتاب ها برای نقل سفرنامه ها
وتوصیف سفرها نگاشته نشده است، بلکه آثاری ادبی است که پایه ریزی آموزش بلاغت و
بیان و انشا و آفرینش ادبی و پند و گاهی سرگرمی به نوآموزان است. در عین حال، در
کتاب سعدی اشاراتی که به حج دارد، تصویری اجمالی و توصیفی کلّی از حج به دست می دهد
که از آن چه در سفرنامه ها مفصل و مربوط به حج و سرزمین های مقدس است، چندان متفاوت
نیست; مثل سفرنامه ابن جبیر اندلسی و ابن بطوطه مراکشی و ناصر خسرو علوی ایرانی و
جز این ها از سفرنامه هایی که در دوره های میانی نگاشته شده است. لیکن سعدی همچنان
از آن سفرنامه نویسان، حتی از ابن جبیرِ ادیب هم برتر است و برتری او در این است که
مفاهیم مخصوص به حج را با روشی ادیبانه و هنرمندانه پردازش و ترسیم کرده که
تصویرهای ادبی و تعابیر ابداعی او از سرشاری و زیبایی خاصی برخوردار است. به طور
کلی می توان اشارات سعدی را در کتابش به مسأله حج، در عناوین زیر برشمرد:

۱ . در راه مکه مکرمه و کعبه مقدّس

سعدی، علی رغم فضل و دانشی که داشت، پارسا بود و نمادی از توده مردم مسلمان به شمار
می رفت و همانند آنان می زیست و دردهایشان را احساس می کرد و پیاده و بی رهتوشه از
زادگاهش به سفر مکه می رفت و از تقوا کمک و مدد می گرفت. گام هایش ورم می کرد و از
رفتن بازمی ماند. بی خوابی او را بیمار می ساخت و هنوز به سرزمین مکه نرسیده، توانش
را از

۱ . همان، ص۱۳۷.

۲ . همان، ص۱۳۹

—————————————————

صفحه ۱۲۷

—————————————————

کف می داد و از کاروان سالار حاجیان می خواست که او را به حال خود واگذارد تا
استراحت کند، اما قافله دار به او خطرهای تنهایی و هجوم رهزنان می گفت:

«ای برادر، حرم در پیش است و حرامی در پس. اگر رفتی بردی و اگر خفتی مردی.»(۱)

به کاروان های حج فقیران تنگدست می پیوست و به شترسوارانی که بدون رهتوشه و مرکب
کافی، جرأت کرده و در این راه دشوار قدم نهاده اند، اعتراض می کرد، لیکن شوق کعبه و
زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) دل و هوش از آنان ربوده بود و به خطرها اعتنا
نمی کردند و به مولایشان دل می سپردند. آن گونه که سعدی حکایت می کند، یکی از آن
پیادگان، سر و پا برهنه از کوفه بیرون آمده بود، با رهتوشه ای از سعادت و شادمانی
روح. شترسواری بر او اعتراض کرد که چگونه جرأت کرده این گونه به سفر آید:

«ای درویش، کجا می روی؟ برگرد که به سختی بمیری!»

او اعتنایی نکرد. پیاده ها و سواران ره سپردند تا آن که کاروان به جایی به نام
«نخلستان محمود» رسید. آن سوار ثروتمند جان باخت. فقیر نزد او آمد و در حالی که آن
توانگر درگذشته را در کفنی پیچیده بودند، خطاب به او گفت: «ما به سختی بنمردیم و تو
بر بُختی بِمردی!»(۲)

روشن است که ارزش سرزمین حجاز، به خاطر جایگاه والای کعبه و منزلت آن در دل هاست،
چون کعبه، کانون علاقه دل ها و مورد توجه نگاه هاست و مقصد والای چشم هاست.

سعدی معتقد بود که ایمان راستین آن است که در دل جا گرفته باشد و مؤمن را خصلت خوف
و رجا بخشد و بیم و امیدش تنها از خدا و به خدا باشد و درد دوری از خدا را حس کند و
مشتاق دیدار خدا باشد. از نظر او، مدار ایمان بر عبادت ظاهری و خالی از روح و احساس
عمیق نسبت به عظمت آفریدگار و محبت نیست. نزد او فاصله عارفان به خدا و زاهدان
ظاهری بسیار است.

در یکی از سفرهایش به حجاز، گروهی از این عارفان، همسفرش بودند و همراه کاروان حج،
شعر می خواندند و همنوا با آن سرودها ترنم بر لب داشتند. یک عابد سطحی به حال و

۱ . همان، ص۴۵

۲ . همان، ص۴۷

—————————————————

صفحه ۱۲۸

—————————————————

کار آنان اعتراض کرد، تا آن که کاروان به «خیل بنی هلال» رسید. کودکی سیاه از قبیله
آن عرب ها بیرون آمد و به آوازی ملیح و صدایی زیبا شروع به خواندن کرد; آن چنان، که
از صدای زیبایش پرندگان فرود آمدند و شتر آن عابد هم به رقص آمد و عابد را به زمین
انداخت. سعدی گفت:

دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری؟ *** تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری!

اشتر به شعر عرب در حالت است طرب *** گر ذوق نیست تو را، کژطبع جانوری(۱)

همان گونه که در قرون گذشته رایج بود، کاروان های حج در مسیر رفتن به خانه خدا، هم
کرم بزرگواران را می دیدند، هم با پستی فرومایگان روبه رو می شدند. در یکی از
سفرهای حج که سعدی به مکه می رفت، رهزنان به کاروان آنان دستبرد زدند و هرچه حاجیان
مال داشتند و یا مردم بخشنده به عنوان صدقه به حجاج فقیر به آنان بخشیده بودند، همه
را غارت کردند، از جمله آن چه را که سعدی با خود داشت.

سعدی می گوید: فقیر پارسایی در کاروان حجاز همسفرشان بود. یکی از امیران عرب صد
دینار صدقه به او داد تا برای خودش یا هرکه را مستحق صدقه می داند باشد. دزدانِ
«بنی خفاجه» راه بر کاروان بستند و هرچه را از اموال و مرکب ها داشتند به تاراج
بردند. ناراحت تر از همه بازرگانانی بودند که ثروت بسیار داشتند: «بازرگانان گریه و
زاری کردن گرفتند و فریاد بی فایده خواندن.»

گر تضرّع کنی و گر فریاد *** دزد، زر باز پس نخواهد داد

مگر آن درویش صالح که برقرار خویش مانده بود و تغیّر در او نیامده. گفتم: مگر
معلومِ تو را دزد نبرد؟ گفت: بلی، بردند ولیکن مرا با آن الفتی چنان نبود که به وقت
مفارقت، خسته دلی باشد.(۲)

همه این ها برای آن است که سعدی تأکید کند حاجی کسی است که هجرتش به سوی خدا و
پیامبر باشد، نه به سوی تجارتی که از کسادی آن بیم دارد، یا افزدن ثروتی که به دست
می آورد و آن چه حج را پذیرفته درگاه حق می سازد، آن است که حاجی، با دل و جانش روی
به حج آورده باشد، نه با مال و مرکب و سرمایه اش!

۱ . همان، ص۵۲ ـ ۵۱

۲ . همان، ص۹۷ و ۹۸

—————————————————

صفحه ۱۲۹

—————————————————

۲ . در حج

در حج و هنگام ادای مناسک، احساس ها می جوشد. اشک ها فرو می ریزد. دست های نیاز به
آستان رحمت الهی و آمرزش خدا بالا می رود و کعبه در میان طواف کنندگان و عبادتگران
و اهل رکوع و سجود قرار می گیرد. زبان ها به آن چه در دل ها می گذرد گویا می شود.

سعدی، دو صحنه از صحنه های آن ناله کنندگان نیایشگر را ترسیم می کند; در یکی می
گوید:

«درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همی مالید و می گفت: یا غفورُ یا رحیم! تو دانی
که از ظلوم جهول چه آید:

بر در کعبه سائلی دیدم *** که همی گفت و می گرستی خوش

می نگویم که طاعتم بپذیر *** قلم عفو بر گناهم کش»(۱)

از ویژگی های حاجیان این بود که در حج، فرصتی برای تجدید پیمان با خداوند می
یافتند، به تقصیر و کوتاهی خویش اعتراف می کردند و این که خدا را در حدّ شایستگی و
مقامش نشناخته و عبادت نکرده اند و از پروردگار، آمرزش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.