پاورپوینت کامل پژوهشی درباره ذیل دعای عرفه(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پژوهشی درباره ذیل دعای عرفه(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پژوهشی درباره ذیل دعای عرفه(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پژوهشی درباره ذیل دعای عرفه(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
مقدمه
ادعیه مأثوره از پیامبر خدا و خاندان مکرّمِ او، میراث گرانقدر اسلام است که هم
راهِ طلب و هم ادبِ مناجات و دعا را به ما می آموزد و با معارف بلند دین آشنا می
سازد.
از افتخارات علمای شیعه، حفظ و نگهداری این میراث ارزشمند و انتقال آن به نسل های
بعد بوده است. آنان همانگونه که حفظ این مجموعه ها را بر خود لازم می دانستند، از
دخل و تصرّف و افزودن به آن، جلوگیری می کردند.
محدّثان بزرگوار، همواره دو موضوع را مهم شمرده اند:
۱ ـ رساندن سندِ روایت، به صورت موثّق، به امام معصوم.
۲ ـ به دست آوردن نسخه های معتبر از مجموعه روایات.
نکته ای که شایسته است در این جا بدان اشاره شود، این است که: دعا و مناجات نیاز
فطریِ هر انسانی است و همین او را وامی دارد که با هر زبانی با خدا مناجات کند و یا
مناجات و دعای خود را به صورت مکتوب درآورده، در میان مردم انتشار دهد. مسلّم است
بر نشر چنین مضمونی، تا آنجاکه با مبانی
دینی مخالفت نداشته باشد، اشکالی متوجه نیست و
۱ . از حضرات حجج اسلام، آقایان: رضا مختاری و محسن صادقی که در تدوین این مقاله
مساعدت بسیار کردند و اصل نگارش آن به پیشنهاد ایشان بوده، صمیمانه سپاسگزارم.
—————————————————
صفحه ۴۵
—————————————————
از سوی پیشوایان دین نهی نشده است; مانند دعاهای مرحوم سیدبن طاووس که در کتاب های
دعای خود آورده و با صراحت به خود نسبت می دهد، یا مناجات خواجه عبدالله انصاری و
یا در دوران ما، الهی نامه استاد حسن زاده آملی و… .
از طرفی نسبت دادن دعای دیگران به پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از
معصومین(علیهم السلام) ، به هیچ وجه درست نیست. بنابراین، باید از آن پرهیز شود.
برای نسبت دادنِ هر کلامی; چه دعا و چه غیر آن، به حضرات معصومین، باید از راهی رفت
که علمای حدیث در بررسی انتساب احادیث به معصومین پیموده اند.
در این میان، از دعاهایی که نیاز به بررسی دارد و پژوهش در باره آن ضروری است، ذیل
دعای شریف عرفه، منسوب به سالار شهیدان، حسین بن علی(علیهما السلام)است که در
«الاقبال» سیدبن طاووس و «البلد الأمین» کفعمی و «بحارالأنوار» و «زاد المعاد»
علامه مجلسی و «مفاتیح الجنان» شیخ عباس قمی(رحمهم الله) آمده است:
کلام محدث قمی در مفاتیح
محدّث قمی(رحمه الله) در ضمن اعمال روز عرفه، می نویسد:
از جمله دعاهای مشهورِ این روز، دعای حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است. بشر و بشیر،
پسران غالب اسدی روایت کرده اند که پسین روزِ عرفه، در عرفات، در خدمت آن حضرت
بودیم. پس، از خیمه خود بیرون آمدند با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان، با
نهایت تذلّل و خشوع. پس در جانب چپِ کوه ایستادند و روی مبارک را به سوی کعبه
گردانیدند و دست ها را برابر رو برداشتند; مانند مسکینی که طعام طلبد، و این دعا را
خواندند:
«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ ، وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ ،…
ـ تا این قسمت که: ـ وَصَلَّی اللهُ عَلی خِیَرَتِهِ مُحَمَّد خاتَمِ
النَّبِیّـِینَ ، وَآلِهِ الطَّیّـِبِینَ الطّاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ وَسَلَّمَ».
پس شروع فرمود آن حضرت در سؤال، و اهتمام نمود در دعا، و آب از دیده های
—————————————————
صفحه ۴۶
—————————————————
مبارکش جاری بود. پس گفت: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشاکَ کَأَنّـِی أَراکَ … وَ
ادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهِ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ».
پس سر و دیده خود را به سوی آسمان بلند گردانید و از دیده های مبارکش آب می ریخت
مانند دو مشک و به صدای بلند گفت:
«یا أَسْمَعَ السّامِعِینَ… یا رَبّـِ یا رَبّـِ» پس مکرر می گفت: «یا رَبّـِ» و
کسانی که دور آن حضرت بودند، تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده
بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت، تا غروب کرد آفتاب
و بار کردند و روانه جانب مشعرالحرام شدند.
مؤلف گوید که: کفعمی دعای عرفه حضرت امام حسین(علیه السلام) را در بلدالأمین تا
اینجا نقل فرموده و علاّمه مجلسی در زادالمعاد این دعای شریف را موافق روایت کفعمی
ایراد نموده ولیکن سیدبن طاووس در اقبال، بعد از «یا رَبّـِ یا رَبّـِ یا رَبّـِ»
این زیادتی را ذکر فرموده:
«إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی …
وَالْحَمْدُ للهِِ وَحْدَهُ».
طرح سؤال
سؤالی که در ابتدا به ذهن خطور می کند، این است که چرا مرحوم کفعمی با وجود در
اختیار داشتنِ اقبال، این ذیل را نقل نکرده؟ آیا نسبت به صدور آن فقرات تردیدی
داشته یا از مصدر دیگری نقل کرده است؟
پرسش دیگر این است که علاّمه مجلسی، با مقدم بودن سیدبن طاووس و نزدیک بودن زمانش
به زمان ائمه از شیخ کفعمی، چرا نقل کفعمی را ترجیح داده است.
نظریه علامه مجلسی در بحار
مرحوم علامه مجلسی در بحار(۱) از بلدالأمین کفعمی، دعا را بدون ذیل «إِلهِی أَنَا
الْفَقِیرُ…» ذکر می کند.
سپس از حاشیه کفعمی بر البلدالأمین نقل می کند که:
«و ذکر السیّد الحسیب النسیب رضی الدین علی بن طاوس قدّس الله روحه فی
۱ . ج۹۵، چاپ بیروت، ص۲۱۳
—————————————————
صفحه ۴۷
—————————————————
کتاب مصباح الزائر، قال: روی بشر و بشیر الأسدیان أنّ الحسین بن علیّ بن
أبی طالب(علیه السلام)خرج عشیه عرفه یومئذ من فسطاطه متذلّلا خاشعاً فجعل(علیه
السلام) یمشی هوناً هوناً حتّی وقف هو و جماعه من أهل بیته و ولده و موالیه فی
میسره الجبل مستقبل البیت، ثمّ رفع یدیه تلقاء وجهه کاستطعام المسکین، ثمّ قال:
«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ …» قلت: معنی هوناً أی مشیاً
رویداً رفیقاً یعنی بالسکینه و الوقار، قاله العزیزی. انتهی ما فی حاشیه البلد
الأمین».(۱)
سپس از مصباح الزائر سیدبن طاووس در بحث زیارت روز عرفه نقل می کند که «رَوی بِشْر
وَ بَشِیر الاَْسَدِیَّانِ…» و می فرماید: مثل آنچه در حاشیه بلدالأمین بود، سید
آورده و دعا را هم مثل نقل بلدالامین ایراد کرده.
سپس دعا را از اقبال سیدبن طاووس نقل می کند که البته در بحارِ چاپ جدید، ذیل هم
افزوده شده است.(۲)
آنگاه مرحوم مجلسی می فرماید:
«أقول: قد أورد الکفعمی(رحمه الله) أیضاً هذا الدعاء فی البلد الأمین و ابن طاوس فی
مصباح الزائر، کما سبق ذکرهما و لکن لیس فی آخره فیهما بقدر ورق تقریباً و هو من
قوله: إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ…» إلی آخر هذا الدعاء و کذا لم یوجد
هذه الورقه فی بعض النسخ العتیقه من الإقبال أیضاً و عبارات هذه الورقه لا تلائم
سیاق أدعیه الساده المعصومین أیضاً و إنّما هی علی وفق مذاق الصوفیه و لذلک قد مال
بعض الأفاضل إلی کون هذه الورقه من مزیدات بعض مشایخ الصوفیه و من إلحاقاته و
إدخالاته و بالجمله هذه الزیاده إمّا وقعت من بعضهم أوّلا فی بعض الکتب و أخذ ابن
طاوس عنه فی الإقبال غفله عن حقیقه الحال أو وقعت ثانیاً من بعضهم فی نفس کتاب
الإقبال و لعلّ الثانی أظهر علی ما أومأنا إلیه من عدم وجدانها فی بعض النسخ
العتیقه و فی مصباح الزائر و الله أعلم بحقائق الأحوال».(۳)
از سخنان علاّمه مجلسی، دانسته می شود گذشته از مرحوم سید، که در مصباح دعا را بدون
ذیل نقل کرده، مرحوم کفعمی هم آن را بدون ذیل آورده است. همچنین در بعضی نسخ
۱ . البلد الامین، ص۲۵۱ ، بحارالأنوار، ج۹۵، ص۲۱۴
۲ . در طبع جدید، «ذیل»، داخل کروشه آمده، معلوم نیست در نسخ بحار بوده یا مصحّح
آن را افزوده است!
۳ . بحارالأنوار، ج۹۵، ص۲۲۷
—————————————————
صفحه ۴۸
—————————————————
قدیمیِ اقبال نیز این ذیل وجود نداشته است.
با ملاحظه این دلایل و شواهد، تردید جدی در انتساب این ذیل به حضرت امام حسین(علیه
السلام) پیدا می شود.
اما این که مرحوم مجلسی از قول «بعض الأفاضل» این ذیل را از زیادتی بعض بزرگان
صوفیه می داند ادعایی است که احتیاج به دلیل و مدرک دارد.
جرقه آغازین پژوهش
چند سال پیش، حضرت آیت الله شبیری زنجانی، پیش از روز عرفه، در مدرسه فیضیه چند
دقیقه ای در مورد دعای عرفه سخن گفتند و در ضمن، اشاره به ذیل دعای عرفه کرده
گفتند: مرحوم جلال همایی در مولوی نامه این ذیل را از ابن عطاءالله اسکندرانی
دانسته است. نقل این مطلب سبب شد که برای تحقیق و پژوهش، سراغ این کتاب برویم و
خوشبختانه پاسخِ پرسش خود و دلیل بعض الأفاضل را ـ که مرحوم مجلسی از او نقل می کند
ـ یافتیم.
توضیح جلال الدین همایی
مرحوم جلال الدین همایی در توضیح «إِلهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا
أَکُونُ…» می نویسد:
«اقتباس است از دعای روز عرفه، منسوب به حضرت امام سیدالشهدا(علیه السلام) که در
روایت آن، از این جهت اختلاف است که کفعمی در بلدالامین و مجلسی در زادالمعاد این
فقرات را جزو آن دعا نیاورده اند. اما سیدبن طاووس رضی الدین علی بن موسی متوفّای
ذی القعده ۶۶۴ هـ . ق. در اقبال آورده است:
«نکته مهم تازه ای که شاید نخستین بار از این حقیر می شنوید، این است که تمام این
فقرات را عیناً و بی کم و زیاد در نسخه قدیم کتاب «الحکم العطائیه» دیده ام، شامل
دعوات و مقامات عرفانی ابن عطاء الله اسکندرانی شاذلی تاج الدین ابوالفضل احمدبن
محمد صوفی، عارف معروف سده هفتم هجری که وفات او را در ۷۰۹ هـ . ق. نوشته اند و
مسلّم دارم که در این باره تخلیطی شده، اما تفصیلش از عهده این حواشی خارج است،
والله العالم.»(۱)
۱ . مولوی نامه، ج۲، ص هجده، حاشیه.
—————————————————
صفحه ۴۹
—————————————————
حکم عطائیه و مؤلف آن
البته کتاب الحکم العطائیه همراه با شروح آن، بارها در مصر و بیروت چاپ شده و نسخ
آن در دسترس همگان است و کلام مرحوم همایی کاملا بجا و درست و مطابق واقع می باشد.
برای نمونه می توان به شرح شیخ زروق بر حکم عطائیه و شرح ابن عجیبه حسنی شاذلی، به
نام «ایقاظ الهمم فی شرح الحکم» و شرح ابی عبدالله محمدبن ابراهیم نفزی رندی مسمّی
به غیث المواهب العلیه فی شرح الحکم العطائیه مراجعه کرد.
برای روشن شدن بیشترِ مطلب، خوب است توضیحی در مورد الحکم العطائیه و مؤلف آن داده
شود:
از سخنان علاّمه مجلسی، دانسته می شود گذشته از مرحوم سید، که در مصباح دعا را بدون
ذیل نقل کرده، مرحوم کفعمی هم آن را بدون ذیل آورده است.
الحکم العطائیه رساله ای است کم حجم در اخلاق، به روش عرفا و کلمات حکیمانه و
مناجات، که حدود ۱۵ صفحه است و به طور جداگانه و کامل، در ابتدای شرح ابن عجیبه چاپ
شده است.
این رساله، این گونه آغاز می شود: «مِن علامه الاعتماد علی العمل نقصان الرجاء عند
وجود الزلل…» و در آخر رساله مناجاتی آورده که با جمله: «إِلَهِی أَنَا
الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ فَکَیْفَ لا أَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی» آغاز و با جمله:
«وَ أَنْتَ الرَّقِیبُ الْحَاضِرُ وَاللهُ الْمُوَفِّقُ وَبِهِ أَسْتَعِینُ» پایان
می یابد. البته تفاوت آن با آنچه در اقبال آمده، این است که عبارت: «وَاللهُ
الْمُوَفِّقُ وَبِهِ أَسْتَعِینُ» را اضافه دارد و بقیه کلمات، همان عبارات الحکم
العطائیه است.
کلام حاجی خلیفه
حاجی خلیفه در کشف الظنون می نویسد:
«الحکم العطائیه للشیخ تاج الدین أبی الفضل أحمدبن محمّد بن عبدالکریم، المعروف
بابن عطاءالله الإسکندرانی الشاذلی المالکی، المتوفّی بالقاهره، سنه
—————————————————
صفحه ۵۰
—————————————————
(۷۰۹) تسع وسبعمأه. أوّلها «من علامه الإعتماد علی العمل نقصان الرجاء عند وجود
الزّلل الخ» وهی حکم منشوره علی لسان أهل الطریقه و لمّا صنّفها عرضها علی شیخه أبی
العبّاس المرسی فتأملها. و قال له: لقد أتیت یا بنیّ فی هذه الکراسه بمقاصد الاحیاء
وزیاده ولذلک تعشقها أرباب الذوق لمارَقّ لهم من معانیها وراق و بسطوا القول فیها
وشرحوها کثیراً».
سپس شروع آن را ذکر می کند.(۱)
کلام مدرس تبریزی
مرحوم مدرّس تبریزی در ریحانه الأدب می نویسد:
احمدبن محمدبن عبدالکریم بن عطاء الله بن محمد شاذلی مالکی یا شافعی(۲) اسکندری یا
اسکندرانی یا سکندری ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالفضل و ابوالعباس و معروف
به ابن عطا و ابن عطاءالله، از اکابر علمای متصوفّه عامه است که تفسیر و حدیث و
اصول و نحو و فقه مالکی و دیگر علوم متداوله را جامع و در تصوّف اعجوبه زمان بوده و
در قاهره اقامت کرده و به وعظ و ارشاد اشتغال داشته است و از تألیفات اوست:
۱ . تاج العروس و قمع النفوس.
۲ . التنویر فی اسقاط التدبیر.
و این هر دو، در تصوّف بوده و در مصر و قاهره چاپ شده اند.
۳ . الحِکَم العطائیه یا حکم ابن عطاء در اخلاق و کلمات حکیمانه اهل طریقت را حاوی
و محل توجه اکابر بوده و شروح بسیاری بر آن نوشته اند و به تصدیق مرشد و پیر
طریقتش، ابوالعباس مرسی تمامی مقاصد احیاء العلوم(۳) را با زیادتی دیگر جامع می
باشد و در فاس مستقلا و با شرح ابن عجیبه سابق الذکر، چاپ شده.
۴ . مفتاح الفلاح و مصباح الارواح یا مفتاح الفلاح فی ذکر الله الکریم الفتّاح، در
اخلاق و در مصر چاپ شده است و صاحب ترجمه در سال هفتصد و نهم هجرت، در مدرسه
منصوریه قاهره وفات یافته و در قرافه صغری مدفون گردیده است.(۴)
۱ . کشف الظنون، ج۱، ص۶۷۵
۲ . در دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۳۰۷ آمده است که: «شهرت خاندان ابن
عطاءالله در اسکندریه، به سبب فقهای مالکیِ آن بوه است.» لابد تردید مدرّس به خاطر
این است که نام ابن عطاءالله در طبقات شافعیه سُبکی آمده است.
۳ . درست همین است که مرحوم مدرس ترجمه کرده. بنابراین، مراد از الاحیاء در کلام
استادِ ابن عطا، مقاصد احیاء العلوم است نه مقاصد زندگان، همانطور که مرحوم طهرانی
در «الله شناسی»، ج۱، ص۲۵۱ ترجمه کرده است.
۴ . ریحانه الأدب، ج۶، ص۸۸
—————————————————
صفحه ۵۱
—————————————————
تحقیق خانم حفیظی در دائره المعارف بزرگ اسلامی
در دائره المعارف بزرگ اسلامی، تحقیق و پژوهش جامعی در مورد شخصیت و نوشته های ابن
عطاءالله انجام شده که قسمت هایی از آن را می آوریم:
ابوالعباس (ابوالفضل) تاج الدین احمدبن محمدبن عبدالکریم سکندری جذامی، ملقّب به
شیخ کبیر، عارفِ شاعرِ نحویِ محدثِ مفسّر و فقیهِ مالکی و از مشایخ بزرگ طریقت
شاذلیه. تاریخ ولادتش دانسته نیست. از پاره ای اشارات ابن عطاء بر می آید که جدّش
عبدالکریم در صوفیه به دیده انکار می نگریسته است و در مورد خودِ ابن عطا آمده که
در ابتدا، آشناییِ درستی با تعالیم شاذلیه نداشته و با ایشان به مخالفت می پرداخته
است. ابن عطا در اوانِ جوانی، فقیهی معروف شد و در همین هنگام بود که با صوفیان،
خاصّه اصحاب ابوالعباس مرسی به مجادله می پرداخت و اموری را به ایشان نسبت می داد
که به زعم وی با ظاهر شرع ناسازگار بود. اما او خود در دوره های بعد، می گوید که
مخالفتش با مرسی پایه و اساس استواری نداشته، از همین روی، بر آن شده که برای درک
حقیقت، خود به مجلس مرسی رود و از نزدیک سخنان او را بشنود. مرسی در آن مجلس، از
انفاسی که شارع بدانها امر کرده; یعنی اسلام، ایمان و احسان سخن می گفت و آنها را
همان شریعت حقیقت و تحقیق می دانست. ابن عطاءالله که سخت تحت تأثیر این مجلس قرار
گرفت، در بازگشت، به خلوت پناه برد. پس بر آن شد که دیگربار به نزد مرسی رود و این
بار حالات و احساسات قلبی خویش را آشکارا بیان کند. نخستین تعلیمات مرسی به او در
واقع همان اصول اولیه طریقه شاذلیه بود. چندی بعد، ابن عطاءالله به قاهره رفت و در
قاهره به تدریس علوم دینی و تعلیم تصوّف همت گماشت. برخی از بزرگ ترین علمای آن عصر
نیز در مجلس درس او حاضر می شدند; من جمله تقی الدین سُبکی پدر تاج الدین سبکی.
احتمالا به همین سبب تاج الدین در طبقات الشافعیه خود ابن عطاءالله را شافعی مذهب
خوانده، گرچه مالکی بودنِ وی را نیز محتمل دانسته است. از نکات مهم زندگیِ او، دفاع
وی از ابن عربی در برابر ابن تیمیه است که به همین منظور به همراه ۵۰۰ نفر بر
دارالاماره اجتماع کرده و از ابن تیمیه به جهت اهانت به مشایخشان، خصوصاً ابن عربی،
شکایت کردند. بسیاری از منابع کراماتی به او نسبت داده اند و مقبره اش، هم اکنون
نیز برپاست و زیارتگاه مردم است.(۱)
۱ . دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۳۰۷
—————————————————
صفحه ۵۲
—————————————————
نوشته های دیگری هم برای ابن عطاءالله ذکر شده است.
(مجموع کتب او به بیش از ۱۷ می رسد.)(۱)
شروح حکم عطائیه
شرح هایی که بر حکم عطائیه نوشته شده، زیاد است; از جمله:
۱ . ایقاظ الهمم فی شرح الحکم، نوشته عارف و مفسّر مراکشی ابن عجیبه حسنی، که از
سادات حسنی و از بزرگان طریقه در قاوی بوده. (۶۱ یا ۱۱۶۰ ـ ۱۲۲۴)(۲)
۲ . تنبیه ذوی الهمم، نوشته شهاب الدین احمدبن محمد البرنسی معروف به شیخ زروق (۸۴۶
ـ ۸۹۹) می گویند هر بار حکم را تدریس کرده، شرحی بر آن نوشته و این هفدهمین شرح آن
است).
۳ . غیث المواهب العلیه، ابوعبدالله محمدبن ابراهیم بن عبّاد النفزی الرُندی، معروف
به ابن عبّاد رندی (۷۳۳ ـ ۷۹۲)(۳)
۴ . احکام الحکم فی شرح الحکم، ابوالطیب ابراهیم بن محمود آقصرایی مواهبی شاذلی
حنفی.
۵ . المِنَح القدسیه علی الحکم العطائیه، عبدالله شرقاوی.
۶ . الدرر الجوهریه، شیح محمد المدعو بعبدالرؤف المناوی المصری الشافعی.
۷ . شرح صفی الدین ابو المواهب.
۸ . شرح عبدالمجید الشرنوبی، (م ۱۳۴۸ هـ . ق.).
نتیجه سخن
خلاصه مطلب این که، در انتساب این کتاب به ابن عطاء الله اسکندرانی، جای گمان و شک
نیست، همانگونه که کسی در انتساب کتاب کافی به کلینی و تهذیب به شیخ طوسی تردیدی به
خود راه نمی دهد; آن هم کتابی که از زمان خودِ مؤلف مورد عنایت و توجه بوده و تا
زمان حاضر چندین شرح بر آن نوشته اند. حتی نقل می کنند که شیخ زروق (متوفّای ۸۹۹)
سی شرح بر آن نوشته است. کتابی که تا این درجه از اهمیت است و شخصیتی که این همه
مورد توجه بوده، حتی اگر بپذیریم که می خواسته کلمات امام حسین(علیه السلام) را به
نام خود نشر دهد،
۱ . خانم حفیظی، مناجات را تألیفی غیر از حکم عطائیه می داند. ایشان می گوید:
المناجاه الإلهیه، مناجات عرفانی ابن عطاء الله است که با توجه به مشابهت شیوه
نگارش آن، با نثر حکم، احتمال می رود که در زمانِ تألیفِ حکم یا در همان دوران
نوشته شده باشد. بعضی از شارحان حکم به شرح این کتاب نیز پرداخته اند. مناجات بارها
به ضمیمه حکم و تاج العروس به چاپ رسیده است. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۳۱۱
۲ . مدرس تبریزی در ریحانه و ناشر مصریِ کتاب (مصطفی البابی)، تاریخ وفات او را
۱۲۶۶ نوشته اند، اما صحیح آن، شوال ۱۲۲۴ است; همانگونه که احمد رافع طهطاوی تحقیق
کرده است. نکـ : ریحانه الادب، ج۶، ص۸۱ ; حاشیه اعلام زرکلی، ج۱، ص۲۴۵ ; دائره
المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۲۱۳
۳ . این کتاب به نام «التنبیه» نیز شناخته شده است. حاجی خلیفه به اشتباه، التنبیه
را به علی فرزند ابن عباد نسبت داده است، اما گفتنی است که ابن عباد هرگز ازدواج
نکرد و کنیزی نیز اختیار ننمود. بنابراین، فرزندی نداشته است.
نکـ : دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۱۸۰ حسین لاشیء.
ابن عباد رندی، حیاته و مؤلفاته، غنیمی تفتازانی، ج۶، ص۲۵۰ و ۲۵۱
—————————————————
صفحه ۵۳
—————————————————
قدرت و جسارت چنین سرقتی را نداشته است. پس اگر بر اساس گمان و حدس بگوییم که ابن
عطاءالله این بخش دعا را از دعای عرفه گرفته و بدون ذکر منبع آورده، شاید بعید و
بلکه محال باشد.
بنابراین، با توجه به این که دقیقاً همان قسمتی که شیخ کفعمی نقل نکرده، در کتاب
حکم عطائیه آمده و با ضمیمه عدم نقل کفعمی در بلدالأمین و سیدبن طاووس در مصباح
الزائر(۱) و یافت نشدن این بخش در نسخ قدیمیِ اقبال به شهادت علامه مجلسی(۲)، جای
شک و شبهه نمی ماند که این ذیل از حضرت اباعبدالله(علیه السلام) نیست و از منشآت
ابن عطاءالله اسکندرانی، عارف مشهورِ قرن هفتم است.
مؤیدات:
افزون بر دلایل پیش گفته، مؤیدهایی هم بر این مطلب وجود دارد; مانند:
الف: عدم سازگاریِ لسان این دعا با ادعیه صادره از معصومین(علیهم السلام) و همچنین
با خودِ دعای عرفه سیدالشهدا(علیه السلام) ; به طوری که خواننده وقتی وارد این قسمت
از دعا می شود، تغییر لحن را به خوبی می فهمد.
ب : عبارات دعا، در بعضی موارد، شبیه به اصطلاحات اهل معقول و عرفان است و شاید سرّ
توجه بیش از حد بعضی به این قسمت، همین بوده که احساس کرده اند با اصطلاحات و کلمات
فلاسفه و عرفا سازگارتر است.
۱ . البته در مصباح الزائر چاپ آل البیت، دعای عرفه سیدالشهدا نقل نشده. به نظر می
رسد نسخ معتمده آنها این دعا را نداشته، اما از نقل کفعمی و مجلسی فهمیده می شود در
نسخ آنها بوده است. بعضی مانند حسین علی محفوظ ، احتمال داده اند که شاید مصباح
الزائر دو تحریر داشته است. البته چند نسخه خطی مربوط به قرن ۱۱ هـ . هم که ملاحظه
شد، دعای عرفه سیدالشهداء را نقل نکرده بود، مثل نسخه کتابخانه مرعشی و دو نسخه از
مجموعه ارموی. والله اعلم.
نکـ : حسین علی محفوظ در ادب الدعا، مجله البلاغ، ۱، ۶، ۱۳۸۶ ص ۸۶ـ۵۶ و اتان گلبرگ
کتابخانه ابن طاووس، ص۸۳
۲ . با مراجعه به نسخ خطی کتابخانه آستان قدس رضوی معلوم شد نسخه ای که به تاریخ
۹۵۷ هـ .ق. نوشته شده، این ذیل را ندارد (آقای قیومی در مقدّمه اقبال، ج۱، ص۲۱ می
نویسد: این نسخه اقدم نسخ موجود است). اما در بقیه نسخ ذیل موجود است که به فاصله
(۱۰۶۵ تا ۱۰۷۶) نوشته شده اند و محتمل است از روی هم نوشته شده باشند و در دو نسخه
بی تاریخ هم ذیل موجود بود.
در نسخ کتابخانه آیه الله مرعشی هم ذیل موجود بود.
—————————————————
صفحه ۵۴
—————————————————
برای نمونه به این فقرات توجه کنید که هم اصطلاحی اند و هم با عبارات معصومین از
حیث سبک همخوانی ندارند،
۱ . «کَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمَا هُوَ مُحَالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ».
۲ . «عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الآْثَارِ وَ تَنَقُّلاتِ الاَْطْوَارِ أَنَّ مُرَادَکَ
مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْء حَتَّی لا أَجْهَلَکَ فِی شَیْء».
۳ . «مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ دَعَاوِیهِ
دَعَاوِیَ».
۴ . «إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الآْثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ».
۵ . «کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ».
۶ . «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ
الْمُظْهِرَ لَکَ».
۷ . «مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِیل یَدُلُّ عَلَیْکَ وَ مَتَی
بَعُدْتَ حَتَّی تَکُونَ الآْثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ».
۹ . «إِلَهِی تَقَدَّسَ رِضَاکَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّهٌ مِنْکَ فَکَیْفَ یَکُونُ
لَهُ عِلَّهٌ مِنِّی».
۱۰ . «إِلَهِی أَنْتَ الْغَنِیُّ بِذَاتِکَ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ
فَکَیْفَ لا تَکُونُ غَنِیّا عَنِّی».
۱۱ . «فَصَارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِی ذَاتِهِ».
۱۲ . «مَحَقْتَ الآْثَارَ بِالآْثَارِ».
۱۳ . «إِلَهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الاْثَارِ».
۱۴ . «وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ».(۱)
ج : در این تتمّه و ذیل دعا، حتی یک بار هم ذکر صلوات بر محمد و آل او نیامده است.
در صورتی که روش و دأب ائمه(علیهم السلام) بر این بوده که، به ویژه در دعاهای مفصل
و طولانی، حتی اگر در اوایل دعا نام پیامبر و آلش نیاید و صلوات بر آنان نفرستد، در
اواسط و خاتمه آن، مکرر نام محمد و آل او می آید. همین دعای عرفه سیدالشهدا نیز
چنین است و می بینیم که بعد از دو صفحه و نیم، به مناسبتی یادی از انبیا و رسل شده
و بعد از هفت سطر (خاتمه قسمت اول دعا) صلوات بر محمد و آل او می آید. آنگاه قسمت
دوم دعا آغاز شده و بعد از تقریباً ۱۲ سطر، صلوات آمده و بعد از ۱۵ سطر دیگر باز هم
از پیامبر و آلش یاد شده و سپس بعد از
۱ . اصولا از مباحث بسیار مهم در بررسی نسبت کلمات به هرکس روش سبک شناسی است;
یعنی دقت در استفاده از کلمات و سبک نگارش و گفتار آن دوره است، چون می دانیم در هر
دوره و زمانی مردم آن زمان به سبک خاصی تکلّم کرده و از لغات خاصی استفاده می کرده
اند; به خصوص نسبت به کلمات پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم
السلام) که کلماتشان سبک منحصر به خود دارد و حتی لغت مستعمل در زمان آنها هم
محدوده خاصی داشته و از بسیاری از لغاتِ استفاده شده در دوره های بعد، در آن زمان
اثری نیست.
—————————————————
صفحه ۵۵
—————————————————
حدود سه صفحه و نیم، صلوات بر محمد و آل می آید. آنگاه پس از پنج سطر، صلواتِ دیگر
و بعد از ۷ سطر باز صلوات دیگر و بعد ۴ سطر، از نام پیامبر یاد می شود و بعد دو سطر
صلوات بر محمد و آل او فرستاده می شود تا اینکه در آخر دعا; یعنی قسمت سوم، سه سطر
مانده به آخرِ دعا، صلوات بر محمد و آل او می آید.
اما در تتمه، نام پیامبر و آل او نیامده است و این با دیگر دعاهای مأثوره تفاوتی
چشم گیر دارد.
د : در هیچ جای دعا، از موقف حج و عرفه یاد نشده، در حالی که در دعای امام(علیه
السلام)چندین بار، به مناسبت، از آنها نام برده شده است.
استبعاد عده ای نسبت به صدور این کلام از غیر معصومین
از آنجاکه این مناجات و دعا، بسیار مورد توجه اهل معنا بوده و بعضی به خاطر معانی
راقی و مضامین عالی اش، تصور صدور آن از غیر معصوم را نمی کنند، اکنون به جاست این
اشکال مطرح شود که چگونه ممکن است این کلمات عالی و راقی از غیر معصوم صادر شود؟!
از پژوهشی که انجام شد، پاسخ این اشکال هم دانسته می شود; چرا که «أدلّ شَیء عَلی
اِمکانه وُقوعه». اگر بنا باشد که هر کلام زیبا و حکیمانه ای را تنها از ناحیه
معصوم بدانیم، باید بگوییم که دیگر کلمات هم که در کتاب حکم عطائیه آمده، از
معصومین صادر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 