پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت الله محمد یزدی اصفهانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت الله محمد یزدی اصفهانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت الله محمد یزدی اصفهانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سفر حج مرحوم آیت الله محمد یزدی اصفهانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۶۰

مطالبی که در پیش روی شماست، گزارش سفر حجّی است که گروهی از اهالی اصفهان، همراه
عالم ربّانی، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد یزدی اصفهانی، در سال ۱۳۲۲ هـ .ش. = ۱۳۶۲
هـ .ق. مشرّف شده اند; سالی که یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب، از اهالی اردکان
یزد، به دست وهابیان در مکه معظّمه ـ بلد امن ـ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً
(۱) به شهادت رسید.

این گزارش، به نقل از آن عالم وارسته و ربّانی است.

همراه با گروهی از اهالی اصفهان، به عزم حج گزاری و زیارت حرمین شریفین، راهیِ بندر
بوشهر شدیم و از آنجا به وسیله یک کشتی ۷۰ نفری، به طرف کویت راه افتادیم. کشتی از
نوع بَلَم بود و به وسیله پرده و باد حرکت می کرد. مقداری از مسیر را رفتیم تا به
محلّی از دریا، به نام خور عبد الله رسیدیم. امواج دریا از چهار طرف می آمد. ناگهان
دیدیم که طوفانی شدید ایجاد شد; به گونه ای که پرده کشتی از پایین به بالا پاره شد
و کشتی از حرکت ایستاد!

با توجّه به شدّت طوفان و هجوم امواج، تعادل کشتی به هم خورد; به طوری که در تلاطم
افتاد و به راست و چپ می غلتید و از هر طرف آب و ماهی به درون کشتی می آمد.

۱ . آل عمران : ۹۷

—————————————————

۱۶۱

—————————————————

خدمه و کارکنان کشتی، آب ها را بیرون می ریختند. هر لحظه بر وحشت و اضطراب مسافران
و ساکنان کشتی افزوده می شد، تا آنجا که فریادها به استغاثه و یاری بلند شد، صدای
ضجّه و شیون به آسمان رفت. حتی برخی می گفتند: کاش نیامده بودیم!

مناظری عجیب در کشتی پدید آمد. یکی از مسافران ترک زبان، فرزند خود را در آغوش گرفت
و داشت با وی وداع می کرد…

و من (مرحوم آیت الله یزدی) که نمی توانستم بنشینم، سر بر سجده گذارده و در آن حال،
نماز حضرت زهرا(علیها السلام) را خواندم و بعد از نماز به حضرت مهدی ـ صلوات الله
علیه ـ متوسّل شده و استغاثه به آن جناب نمودم. خطاب به آن حضرت گفتم:

ای حجّت خدا، اگر ما غرق شویم مسأله ای نیست. عمری از ما گذشته و تسلیم مرگیم. تو
می دانی که ما روحانیون و اهل علم، همواره مردم را مخاطب قرار داده، به آنان گفته
ایم: ای مردم شیعه، در گرفتاری ها، مصیبت ها، پیش آمدهای ناگوار، هنگام ابتلا به
مرض های بی درمان و صعب العلاج و سختی های دوران و در مسافرت ها، در بیابان ها و در
برخورد با ناملایمات، دست توسّل به ذیل عنایتِ آقا امام زمان ـ عجّل الله تعالی
فرجه الشریف ـ بزنید و بدانید که حتماً آن حجّت خدا فریادرس شما خواهد بود.

اکنون ما، در این طوفان، اگر غرق شویم و از میان برویم. مردم خواهند گفت که عالمان
همواره به ما می گفتند که در شداید و گرفتاری ها به امام عصر (عج) توسّل بجویید که
آقا شما را نجات می دهد. اکنون چرا خودشان توسل نجستند و از حضرت نخواستند که ما را
نجات دهند؟! در پاسخ این پرسش چه جوابی خواهید داد، ای حجت خدا؟!

وقتی مناجات و حرف هایم را با امام زمان ـ علیه آلاف التحیه والثناء ـ در میان
گذاردم، دیدم که از شدت طوفان کاسته شد و دریا آرام گرفت. اضطراب و وحشت مسافران
کشتی کمتر شد و آرامش به کشتی بازگشت. خدمه کشتی چادر کشتی را دوختند و کشتی به
حرکت خود ادامه داد و ما به یاری خداوند، در سلامت به کویت رسیدیم.

در کویت، به انتظار وسیله نقلیه بودیم که هر لحظه بر مسافران عازم بیت الله الحرام
افزوده می شد و از سوی دیگر وسیله نقلیّه به قدر کافی وجود نداشت. برخی ناگزیر از
ماشین های باری، که برای حمل مصالح ساختمانی; مانند گچ و آجر به کار گرفته می شد،
استفاده می کردند. ساعت به ساعت بر کرایه ها افزوده می شد.

—————————————————

۱۶۲

—————————————————

سرانجام ما نیز ماشینی را اجاره کرده، از دروازه شهر کویت، به طرف عربستان حرکت
کردیم. در راهی که نه آسفالت بود و نه جادّه معیّنی داشت و شن زاری بیش نبود،
مقداری از مسافت را طیّ کردیم. ناگهان ماشین از حرکت ایستاد. افراد خبره مقداری
بررسی کردند اما نتوانستند به آن سامان دهند و به راه بیندازند. در نتیجه، در آن
بیابان ماندگار شدیم!

ماشینهای دیگری نیز در این مسیر از حرکت می ایستادند و دچار نقص فنّی می شدند. اما
خوشبختانه نزدیک این منطقه بی آب و علف، یک آبادی وجود داشت به نام «مُراد» که قلعه
آن به خوبی نمایان بود. مردمانی در آنجا زندگی می کردند. در میان آنان روحانی و
عالمی بود که ریش بلندی داشت. تمام امور مردم به دست او اداره می شد و مردم به
امامت او نماز می گزاردند.

به دیدن او رفته، پس ازسلام و احول پرسی، مشکل خود را برایش شرح دادیم و کم کم طرح
دوستی و رفاقت با او ریخته شد…

پیوسته آیه شریفه وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ (۱)
را زمزمه می کر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.