پاورپوینت کامل حج و ابراهیم(علیه السلام) در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حج و ابراهیم(علیه السلام) در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حج و ابراهیم(علیه السلام) در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حج و ابراهیم(علیه السلام) در قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶
کعبه و فلسفه برخی از اعمال حج، با حضرت ابراهیم(علیه السلام) گره خورده و یادآور
خاطرات و ایثارگری های آن حضرت است و ما اکنون در این نوشتار تمام آیاتی را که در
آن، کعبه و حج به نوعی به ابراهیم(علیه السلام) اسناد داده شده و به آن حضرت مربوط
می شود، مورد بررسی و پژوهش قرار می دهیم.
بدیهی است، سیمای حج، از سیمای احیاگر آن، بهتر شناخته می شود. از این رو، ابتدا
توضیح مختصری در باره شخصیت و عظمت حضرت ابراهیم(علیه السلام) در قرآن می آوریم
وآنگاه به پژوهش در موضوع «حج و ابراهیم در قرآن» می پردازیم:
مقام و جایگاه ابراهیم(علیه السلام) در قرآن
نام حضرت ابراهیم در قرآن، ۶۹ مرتبه، در ضمن ۲۵ سوره تکرار شده است.
از بررسی آیات قرآن به دست می آید که خداوند متعال برای حضرت ابراهیم مقامی ویژه و
فوق العاده قائل شده و به مناسبت های مختلف از آن حضرت یاد کرده است:
* پدر مسلمانان ; } …مِلَّهَ أَبِیکُمْ…{ .(۱)
۱ . حج : ۷۸
—————————————————
صفحه ۷
—————————————————
* نمونه کامل انسانیت و سرمشق برای همه انسان ها ; } قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ
حَسَنَهٌ فِی إِبْراهِیمَ{ .(۱)
* رهبر و پیشوای جهانی; } إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً{ .(۲)
* دستور به پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) بر پیروی از امت ابراهیم; } ثُمَّ
أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً{ .(۳)
* رسیدن به مقام خلّت و رفیقی خداوند; } وَ اتَّخَذَ اللهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً{
.(۴)
از بررسی و مرور آیات، به دست می آید که سراسر زندگی حضرت ابراهیم عبودیت و بندگی
خالصانه به درگاه خدا و عشق به ذات حق و مبارزه پی گیر و بی امان با بت، بت پرستان
و ستاره پرستان در بُعد منطقی و عملی بوده است. سخنان قاطع و صریح او گویای این
واقعیت است; آنجا که فرمود:
ـ } أُفّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ{ .(۵)
ـ } تَاللهِ لاََکِیدَنَّ أَصْنامَکُمْ{ (۶)
ابراهیم(علیه السلام) در عمل نیز با آنان مبارزه کرد تا آنجا که به عنوان شکننده و
درهم کوبنده بت ها معرفی گردید; } فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً{ ;(۷) یعنی حضرت
ابراهیم(علیه السلام) ابتدا شعار نفی همه معبودها را سرداد و آنگاه در عمل آن را
ثابت کرد و سرانجام مأمور شد از خانه خدا بت و بت پرستی را بزداید و این کانون
توحید را بازسازی کند و قبله و مطاف مسلمانان قرار دهد. او برای اجرای این مأموریت،
دست به مهاجرت و ایثار فوق العاده زد…
آری، ابراهیم در پیشگاه پروردگار دارای مقامی بس والا و بی مانند بود و خداوند در
قرآن از برتری ها و امتیازات او یاد کرده است; یکی از ویژگی هایش این است که دین و
ملت او، نه تنها برای اهل زمانش، که برای همیشه; بهویژه برای امّت اسلامی، مکتبی
الهام بخش شد; به طوری که قرآن یکی از افتخارات مسلمانان را این می داند که آنان،
بر آیین ابراهیم اند و او نام مسلمان را برای آن ها برگزیده است; } مِلَّهَ
أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا{ .(۸)
و باید گفت که امت اسلامی از برکت دعای او بهوجود آمده اند; } رَبَّنا وَ اجْعَلْنا
مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ… رَبَّنا وَ
ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ{ .(۹)
* از امتیازات دیگر حضرت ابراهیم در قرآن این است که: کعبه انتساب به او دارد و آن،
۱ . ممتحنه : ۴
۲ . بقره : ۱۲۴
۳ . نحل : ۱۲۳
۴ . نساء : ۱۲۵
۵ . انبیا : ۶۷
۶ . انبیا : ۵۷
۷ . انبیا : ۵۸
۸ . حج : ۷۸
۹ . بقره : ۱۲۸ و ۱۲۹
—————————————————
صفحه ۸
—————————————————
مطاف، معبد و قبله و کانون توحید و مأمن و ملجأ و تجلی گاه آیات الهی قرار داده شد.
و فلسفه تعدادی از اعمال حج، به زندگی سراسر افتخار او بستگی دارد، به همین جهت نام
ابراهیم و خاطره او با تمام مراسم آمیخته است; به طوری که گفته می شود حجّی که بی
یاد ابراهیم باشد ناتمام است.
در همین راستا، به پاس احترام و سپاس گزاری از تلاش ها و ایثارگری های مخلصانه
ابراهیم، محلّی در کنار خانه خدا به نام او قرار داده شد و در دو جای قرآن از آن با
عظمت یاد شد و هر ساله توسط صدها هزار مسلمان از چهره ابراهیم پرده برداری می گردد
و در کنار مقام ابراهیم به او اقتدا می شود.
۲ ـ راز انتساب کعبه و حج به ابراهیم
در مقدمه اشاره ای گذرا به مقام والای ابراهیم شد. در اینجا یادآور می شویم که آن
حضرت در میان ملت ها دارای مقامی ویژه است و در نظر همه امت ها چهره ای محبوب دارد.
از این رو هر گروهی سعی داشته و دارند تا خود را منتسب به ابراهیم بدانند و از این
رهگذر ارزشی برای خود کسب نمایند. چنان که اهل کتاب (یهود و نصاری) همواره تلاش
داشته اند تا خود را از طریق حضرت اسحاق به ابراهیم پیوند دهند و در نتیجه خودشان
را از ذریه آن حضرت قلمداد کنند و بهشت را از آن خود بدانند و اعلان کنند که:
} لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری{ .(۱)
حتی به مسلمانان خطاب کنند:
} کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری تَهْتَدُوا{ .(۲)
از سوی دیگر، قریش و عرب جاهلی نیز کوشیده اند خودشان را از طریق حضرت اسماعیل به
ابراهیم پیوند دهند و بر این پیوند ببالند و از همین طریق ریاست کعبه و عمارت
مسجدالحرام را از آن خود می دانستند و از این رهگذر برای خود امتیازاتی را قائل
بودند.
اما خداوند متعال در آیات مختلف، به مناسبت های متفاوت به منظور طرد ادعاها و
افتخارات موهومشان متذکر این مسأله شده و در مقابل اهل کتاب که گفته بودند: }
کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری تَهْتَدُوا{ . خطاب آمد: } قُلْ بَلْ مِلَّهَ
إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ{ .(۳)
ای پیامبر، در مقابل یاوه سرایی آن ها اعلان کن که فقط دین حنیف ابراهیم در مسیر
۱ . بقره: ۱۱۱
۲ . بقره: ۱۳۵
۳ . بقره: ۱۳۵
—————————————————
صفحه ۹
—————————————————
هدایت است و او هرگز از مشرکین نبوده، پس ای مشرکین، چرا دم از او می زنید;
} أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ
اْلأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاری{ .(۱)
و حال آن که این ها قبل از موسی و عیسی بودند. پس چگونه یهود یا نصرانی بودند و در
مورد دیگر با تصریح خطاب به آنها فرمود: } یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ
فِی إِبْراهِیمَ… ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیّاً وَ لا نَصْرانِیّاً وَ لکِنْ
کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ{(۲)
سپس پیروان واقعی ابراهیم را این گونه معرفی نمود: } إِنَّ أَوْلَی النّاسِ
بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا{
.(۳)
و برای اثبات این که پیامبر گرامی و امّت مسلمان از ذریه واقعی ابراهیم اند، در
آیات مختلف، کعبه و حج را به ابراهیم نسبت داد و در کنار کعبه محلی را به نام مقام
ابراهیم قرار داد و سپس همین کعبه را، که به وسیله ابراهیم بازسازی شده، قبله
مسلمانان قرار داد تا پیوند عمیق میان اسلام و ابراهیم را به جهانیان اعلام کند.
جالب این است که وقتی در مورد ایمان آوردن به پیامبر اسلام، به اهل کتاب فرمود: }
فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ{ ،
بلافاصله در دنباله آن فرمود: } إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی
بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ
إِبْراهِیمَ{(۴) ; یعنی ای اهل کتاب، دین و آیین ابراهیم، پاک و حنیف بود و ابراهیم
یک لحظه مشرک نشده بود و میان ابراهیم و کعبه ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد و اگر شما
واقعاً ادعای پیروی از دین ابراهیم را دارید، باید بنای ابراهیم; یعنی کعبه را
گرامی بدارید، چرا که یکی از مصادیق بارز پیروی از ملّت ابراهیم، ارج نهادن به کعبه
است و پیامبر اسلام هم دین او را ترویج می کند و کعبه ای که به وسیله ابراهیم
بازسازی شده و در کنارش نشان روشنی از ابراهیم وجود دارد، قبله اش قرار داد و در
کنار همین مکان مقدس یکی از فرایض بزرگ اسلام برگزار می گردد و هر ساله میلیونها
مسلمان از چهره حضرت ابراهیم پرده برداری کرده و در کنار مقام ابراهیم به او اقتدا
می کنند و متذکّر خاطرات و ایثارگری ها و مبارزات بی امان او در مقابل بت و بت
پرستی می شوند. پس راز این مطلب که قرآن کریم کعبه و حج را به حضرت ابراهیم نسبت
داده، این است که اعلان کند وارث حقیقی و ذریّه او، پیامبر اکرم و امت مسلمان است;
یعنی ثمره همان دعایی است که خود حضرت ابراهیم بعد از بازسازی کعبه انجام داد; }
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا
۱ . بقره: ۱۴۰
۲ . آل عمران: ۶۵ تا ۶۷
۳ . آل عمران: ۶۸
۴ . آل عمران: ۹۵ و۹۶
—————————————————
صفحه ۱۰
—————————————————
أُمَّهً مُسْلِمَهً… رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ{ .
از همین ذریه من، رسول قرار بده و خداوند هم دعای او را پذیرفت و پیامبر(صلی الله
علیه وآله) را مبعوث کرد.(۱) بهترین شاهد بر این مدعا، مطالعه آیات ۱۲۴ و ۱۴۱ سوره
مبارکه بقره است که اهداف زیر را به همراه دارد:
۱ . مقدمه ای باشد برای تغییر قبله تا همه فرقه ها بدانند که این قبله از یادگارهای
ابراهیم خلیل است و هرکس که ادعای پیروی از او را دارد، باید بنای ابراهیم را نیز
گرامی بدارد و آن را قبله و مطاف قرار دهد.
۲ . یهود و نصاری ادعا می کردند ما وارثان ابراهیم و آیین او هستیم، این آیات و
آیات مانند آن، می فهماند که آن ها تا چه حد از آیین ابراهیم بیگانه اند.
۳ . مشرکات عرب خیال می کردند میان آن ها و ابراهیم پیوندی عمیق وجود دارد، به آن
ها فهمانده شد که برنامه شان هیچ رابطه ای با برنامه ابراهیم ندارد و آیین ابراهیم
توحید محض و نفی هرگونه شرک است.
۴ . بر همگان اعلان می کند که دین یکی است و همه پیامبران مبلّغ یک دین و دارای یک
هدف اند و آن تنها دین پاک ابراهیم است; } قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً
وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ {و هرکس از این آیین پاک روی بگرداند، سفیه خواهد
شد; } وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ{ .(۲)
و بالأخره در سوره آل عمران اعلان شد که پیرو واقعی حضرت ابراهیم، حضرت محمد و
مسلمانان می باشند; } إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ
وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا{ .(۳)
فلسفه تعدادی از اعمال حج، به زندگی سراسر افتخار او (ابراهیم) بستگی دارد، به همین
جهت نام ابراهیم و خاطره او با تمام مراسم آمیخته است; به طوری که گفته می شود حجّی
که بی یاد ابراهیم باشد ناتمام است.
۱ . بعضی از این مطالب، از تفسیر فی ضلال، ج۱، ص۱۱۱ به بعد استفاده شده است.
۲ . بقره: ۱۳۰
۳ . آل عمران: ۶۸
—————————————————
صفحه ۱۱
—————————————————
۳ ـ هجرت ابراهیم از فلسطین به مکه
حضرت ابراهیم تا حدود صد سالگی از تنها همسر خود، ساره دارای فرزند نشد. ساره برای
رسیدن به این خواسته، کنیز خود، هاجر را به ابراهیم بخشید. چند صباحی نگذشته بود که
خداوند فرزندی به نام اسماعیل به وی عطا کرد; } فَبَشَّرْناهُ بِغُلام حَلِیم{ (۱)
و } الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ{ .(۲)
حسادت بر ساره عارض شد و نتوانست حضور آن دو را تحمل کند. از این رو، از ابراهیم
تقاضا کرد که آن ها را به جای دیگری نقل مکان دهد. فرمان خدا آمد که این مادر و
فرزند را از این سرزمین حاصل خیز فلسطین به سرزمین سوزان مکه، که خشک و بی آب و علف
بود، هجرت دهد. ابراهیم به امر پروردگار حرکت کرد و بعد از چند روز به آن منطقه
رسید و بعد از استقرار آن ها قصد بازگشت داشت که هاجر عرض کرد: «یا إبراهیم أ تدعنا
فی موضع لیس فیه أنیس و لا ماء و لا زرع؟ فقال إبراهیم(علیه السلام) : أمرنی اللهُ
أنْ أضعکم فی هذا المکان هو یکفیکم»(۳) آن گاه دست دعا به درگاه الهی دراز کرد و
عرضه داشت: } رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِواد غَیْرِ ذِی زَرْع
عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً
مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ
یَشْکُرُونَ{(۴) .
ابراهیم(علیه السلام)در حق هاجر و اسماعیل (مادر و فرزند) دو دعا کرد:
ـ نخست، از خداوند متعال خواست افکار عمومی و تمایل قلبی مردم را به سوی آن ها جلب
کند.
ـ دوم آن که آنان را از انواع ثمرات بهره مند سازد.
به دنبال این دعا، نکته مهمی را بیان کرد: } رَبَّنا إِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفِی
وَ ما نُعْلِنُ وَ ما یَخْفی عَلَی اللهِ مِنْ شَیْء فِی اْلأَرْضِ وَ لا فِی
السَّماءِ{ .(۵)
هر انسان موحّدی می داند که علم بشر در مقابل خدا محدود است و مصالح او را تنها خدا
می داند. چه بسیار چیزها که انسان از خدا طلب می کند اما صلاحش در آن نیست و چه
بسیار چیزها تقاضا نمی کند در حالی که صلاحش در آن است; از این رو، عرض کرد: آنچه
پنهان می کنیم و آنچه آشکار، تو از آن آگاهی و هیچ چیز در این عالم بر تو مخفی
نیست. خداوندا! تو از وضع فرزند و همسرم و اندوه قلبی من نسبت به آن ها آگاهی و
آینده این سرزمین هم در پیشگاه علم تو روشن است:
۱ . صافات: ۱۰۱
۲ . ابراهیم: ۳۹
۳ . تفسیر برهان، ذیل آیه ۳۷ سوره ابراهیم.
۴ . ابراهیم: ۳۷
۵ . ابراهیم: ۳۸
—————————————————
صفحه ۱۲
—————————————————
بعد از این دعا، به قصد سرزمین فلسطین حرکت کرد و آن دو را در سرزمین خشک و بی آب و
علف، به دور از همه انسان ها، در کنار خانه خدا به امان صاحب خانه سپرد.(۱)
۴ ـ پیدایش چشمه زمزم(۲)
در ذیل آیاتی که پیشتر آوردیم، روایاتی نقل شده که دنباله ماجرا را این گونه شرح می
دهد:
چیزی نگذشت که ذخیره آن ها به پایان رسید و هوای سوزان مکه آنان را تشنه کرد و
تشنگی، اسماعیل را از حال برد و مادر برای نجات جان فرزندش به تلاش و کوشش پرداخت و
در جستجوی آب به سوی کوه صفا رفت و از آنجا متوجه سرابی در ناحیه کوه مروه شد. به
جانب مروه آمد، اما آبی نیافت و از بالای مروه متوجه سرابی در صفا شد. به سوی آن
حرکت کرد. باز هم چیزی نیافت و این کار را هفت بار تکرار شد. آنگاه که ناامید شد،
نزد اسماعیل آمد. دست و پا زدن فرزند توجه او را جلب کرد، ناگاه متوجه شد از زیر
پای اسماعیل چشمه ای جوشید و آب بر روی زمین جاری گشت و چیزی نگذشت که قبیله جُرهم،
از ماجرا آگاه شدند و با اجازه هاجر در آنجا رحل اقامت افکندند و مکه کم کم شکل
گرفت.(۳)
از معجزات الهی است که این چشمه همچنان جاری است، آن هم در سرزمین بی زراعت که برف
و باران در آن نمی بارد تا از مانند } فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ فِی اْلأَرْضِ{ شود.
این از آیات روشن الهی است و مفسران آن را یکی از آیات بینات شمرده اند و هر سال
میلیون ها زائر خانه خدا به قصد شفا و تبرّک، هم از آن می نوشند و هم به عنوان
سوغات به همراه خود می برند. در لسان روایات نیز نوشیدن و بر سر و صورت و بدن ریختن
آب زمزم، از مستحبات مؤکد شمرده شده است.(۴)
چنان که پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) به کسانی که قصد تشرّف به مکه را داشتند، می
فرمود: برای من آبی از چشمه زمزم سوغات بیاورید.(۵)
۵ ـ ابراهیم و بازسازی مخلصانه کعبه
} وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا
تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ{(۶)
۱ . مشروح ماجرای هجرت و اسکان هاجر و اسماعیل را در کتب ذیل بخوانید:
فروع کافی، ج۴، صص۳۰۱ و ۳۰۲ ; تفسیر برهان، ج۲، ص۳۱۹ ; الکامل فی التاریخ ابن اثیر،
ج۱، ص۹۸ ; تاریخ طبری ج۱، ص۱۲۹
۲ . در مجمع البحرین برای زمزم معانی مختلفی ذکر شده: «زمزم، کجعفر: اسم بئر بمکه،
سمیت به، لکثره مائها، و قیل: لزم هاجر مائها حین انفجرت و قیل: لزمزمه جبرئیل و
کلامه، همچنان که اسم های دیگری هم از امام صادق(علیه السلام) نقل شده; از جمله
گفته است: «رَکْضَهُ جَبْرَئِیلَ(علیه السلام) وَ سُقْیَا إِسْمَاعِیلَ وَ
حَفِیرَهُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ زَمْزَمُ وَ الْمَضْنُونَهُ وَ السُّقْیَا وَ
طَعَامُ طُعْم وَ شِفَاءُ سُقْم (تهذیب ج۵ ص۱۴۵).
۳ . شرح ماجرای پیدایش زمزم در فروع کافی، ج۴، ص۲۰۱ به بعد و تفسیر برهان، ج۲، ص۲۱۹
و تاریخ طبری، ج۱ صص۱۲۰ و ۱۲۹ آمده است.
۴ . تهذیب الاحکام، ج۵ ، ص۱۴۴
۵ . بحار الأنوار، ج۹۶، ص۱۴۴
۶ . بقره: ۱۲۷
—————————————————
صفحه ۱۳
—————————————————
به گفته این آیه، بالا بردن پایه های کعبه و بازسازی آن، عبادتی خالصانه بوده که
حضرت ابراهیم و اسماعیل انجام داده اند; به طوری که برای این عمل هیچ پاداشی از خدا
نطلبیدند، بلکه فقط گفتند: «پروردگارا! این خدمت را از ما بپذیر.»
چند نکته
الف: از آنجاکه حضرت اسماعیل هنگام هجرت کودکی خردسال بود و توان کمک کردن در
بازسازی کعبه را نداشت، بازسازی کعبه زمانی آغاز شد که او به حدّی از رشد رسید تا
بتواند پدر پیر خود را در این عمل مقدس یاری نماید. پس امر بازسازی کعبه بعد از سال
ها هجرت انجام شد. مؤید این مطلب روایتی است از امام صادق(علیه السلام) که فرمود:
«فَلَمَّا بَلَغَ إِسْمَاعِیلُ مَبْلَغَ الرِّجَالِ أَمَرَ اللَّهُ
إِبْرَاهِیمَ(علیه السلام) أَنْ یَبْنِیَ الْبَیْتَ».(۱)
ب : از تعبیر } یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ{ فهمیده می شود که
شالوده های خانه کعبه وجود داشته و کار ابراهیم بالا بردن پایه های این خانه بوده
است.
ج : از این که ابراهیم فاعل یرفع قرار داده شده و اسماعیل با فاصله، عطف بر ابراهیم
گردیده، دانسته می شود که مأموریت اصلی بر دوش ابراهیم بوده و اسماعیل کمک کار و
یاور او بوده است.
۶ ـ ابراهیم و تطهیر خانه خدا
} وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ
لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ{ .(۲)
} وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ{
.(۳)
از این آیات برداشت می شود که ابراهیم فرمان یافت خانه خدا را از هرگونه آلودگی
ظاهری و معنوی پاکیزه کند. به نظر می رسد مراد از تطهیر، طهارت ظاهری و معنوی است;
زیراکه:
اولاً: امر به طهارت (طَهِّرْ) در هر دو آیه، اطلاق دارد و هیچ دلیلی نداریم که
تطهیر را حمل بر طهارت ظاهری کنیم.
ثانیاً: از آنجاکه تطهیر بیت برای این سه دسته (طائِفِینَ، قائِمِینَ وَ رُّکَّعِ
السُّجُودِ{ ) منظور
۱ . تفسیر صافی، ج۱، ص۱۸۹
۲ . بقره: ۱۲۵
۳ . حج: ۲۶
—————————————————
صفحه ۱۴
—————————————————
شده، فهمیده می شود که کعبه جای عبادت خداست و هر چه که با طواف و نماز برای خدا
منافات دارد، باید پاک سازی شود; خواه آلودگی ظاهری باشد یا آلودگی معنوی و اصلاً
امر به تطهیر برای این است که زائران خانه خدا، تنها او را عبادت کنند و جز به او
نیندیشند.
ثالثاً: صدر آیه دوم; یعنی } وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ
أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ…{(۱) شاهد دیگر بر اطلاق مذکور
است.
از این که «أَن» در آیه تفسیری است و نکره در سیاق نهی واقع نشده، برداشت می شود
یکی از مصادیق بارز آن، تطهیر خانه خدا از شرک و کفر است; یعنی ای ابراهیم نه تنها
خودت نباید در کنار کانون توحید هیچ شریکی برای من قرار دهی، بلکه خانه مرا به گونه
ای پاک سازی کن که دیگران هم تنها مرا عبادت کنند.
شاهد دیگر، بخشی از روایتی است که از امام صادق(علیه السلام) در ذیل آیه شریفه نقل
شده که در تفسیر کلام خداوند; } …أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ…{ فرمود:
«نَحّ عَنْهُ الْمُشْرِکِینَ».(۲)
رابعاً: بیشتر مفسّران بزرگ; چه از شیعه و چه از سنی، به این اطلاق تصریح کرده
اند(۳) که اگر ابراهیم مسؤول تطهیر خانه خدا شد و پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)
در زمان خود ساحت قدس کعبه را از هرگونه بت و بت پرستی پاک سازی کرد، ما هم باید در
زبان و عمل این مکان مقدس را از هرگونه مظاهر شرک و کفر دور نگه داریم.
۷ ـ دعاهای ابراهیم در کنار خانه خدا
دعاها و خواسته هایی که حضرت ابراهیم در کنار خانه خدا داشت، به دو دسته زیر قابل
تقسیم است:(۴)
* دعاهایی که پیش از بازسازی کعبه کرد.
* خواسته هایی که بعد از بازسازی خانه خدا از درگاه پروردگار داشت.
ظاهراً دسته نخست از خواسته ها و دعاها، مربوط به آبادانی مکه است. از این رو بیشتر
جنبه مادی دارد و از آنجا که در آبادانی هر منطقه، ابتدا لازم است در آنجا امنیت،
ارزاق، زمینه کسب و تجارت و نیز توجه و تمایل افکار عمومی به آن منطقه دارد،
ابراهیم(علیه السلام) وقتی وضع جغرافیایی آن منطقه را دید، دست به آسمان گرفت و از
درگاه الهی برای آبادانی مکه دعاهایی کرد:
۱ . حج: ۲۶
۲ . نور الثقلین، ج۱، ص۱۲۳
۳ . زمخشری در کشاف، ذیل آیه ۱۲۵ بقره ; فخر رازی در تفسیر کبیر، ج۴، ص۵۷ ; رشید
رضا در المنار، ج۱، ص۴۵۱ ; آلوسی در روح المعانی، ج۱، ص۳۷۸ و سید قطب در فی ظلال،
در ذیل آیه.
۴ . این دعاها به دو دسته مادی و معنوی نیز قابل تقسیم است.
—————————————————
صفحه ۱۵
—————————————————
الف ـ جلب توجه افکار عمومی
} رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِواد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ
بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ
النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ{ .
ابراهیم(علیه السلام) پس از اسکان هاجر وکودک خردسالش در سرزمین بی آب و علف، به
هنگام ترک آن ها، دست به سوی پروردگار بلند کرد و گفت: خدایا! افکار عمومی و تمایل
قلبی مردم را متوجّه آن ها کن!
مرحوم طبرسی در توضیح این دعا می نویسد: «هذا سؤال من إبراهیم (علیه السلام) أن
یجعل الله قلوب الخلق تحن إلی ذلک الموضع لیکون فی ذلک أنس لذریته بمن یرد علیهم من
الوفود و لیدر أرزاقهم علی مرور الأوقات ولو لا لطفه سبحانه بإماله قلوب الناس إلیه
إما للدین کالحج والعمره وإما للتجاره لما صح أن یعیش ساکنوه».(۱)
پس در این دعا هم خواسته دینی است و هم خواسته دنیایی; بُعد دینی دعا آنجا است که
از خداوند درخواست شده میل و رغبت در مردم برای انجام اعمال حج و عمره ایجاد کند.
بُعد دنیایی آنجا است که ابراهیم از خدا می خواهد در مردم تمایل برای کسب و تجارت
در این سرزمین ایجاد شود. گفتنی است، بعضی از مفسّران اهل سنت نیز به جامع بودن این
دعا اشاره کرده اند.(۲)
نکته دیگر:
این دعا حاکی از آن است که وضع آن سرزمین قابل سکونت نبوده و از این رو، مردم میل و
رغبتی به آنجا نداشتند. برای همین ابراهیم عرض می کند: } فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ
النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ{ .
معنای دیگر دعا:
معنایی که برای آیه آوردیم، معنای ظاهری آن بود، در روایات شیعه معنای دیگری هم
برای آن آمده است و آن این که ابراهیم(علیه السلام) در این دعا از خداوند درخواست
کرد که:
خدایا! قلب مردم را متوجّه اهل بیت(علیهم السلام) گردان، که این محبت، شرط قبولی
اعمال حج است; چنان که از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که:
«مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ بِزَاد وَ رَاحِلَه وَ کِرَاء حَلاَل یَرُومُ هَذَا
الْبَیْتَ عَارِفاً بِحَقِّنَا یَهْوَانَا قَلْبُهُ کَمَا
۱ . مجمع البیان، ج۳، ص۳۱۹
۲ . تفسیر فخر رازی، ج۱۹، ص۱۳۷
—————————————————
صفحه ۱۶
—————————————————
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: } فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی
إِلَیْهِمْ{ وَ لَمْ یَعْنِ الْبَیْتَ فَیَقُولَ إِلَیْهِ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ
دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ(علیه السلام) الَّتِی مَنْ هَوَانَا قَلْبُهُ قُبِلَتْ
حَجَّتُهُ وَ إِلاَّ فَلاَ…».(۱)
و فی الإحتجاج، عن أمیر المؤمنین(علیه السلام) و الأفئده من الناس تهوی إلینا و ذلک
دعوه إبراهیم(علیه السلام) حیث قال: } فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی
إِلَیْهِمْ{ .(۲)
ب ـ ارزاق
} رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِواد… وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ
الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ{ .(۳)
دوّمین دعای حضرت ابراهیم، به هنگام ترک آن ها، این است که: «پروردگارا! انواع
ثمرات و میوه ها را روزی آن ها بگردان» و این درخواست به خاطر موقعیت جغرافیایی آن
مکان بوده که فاقد هرگونه ارزاق بوده است. از این رو، حضرت ابراهیم این تقاضا را در
چند جا تکرار کرده و در یک مورد، آن را مقیّد به } …مَنْ آمَنَ بِاللهِ
وَالْیَوْمِ الاْخِرِ…{(۴) نمود.
از آنجا که اهالی مکه، همگی مؤمن نخواهند بود، بلکه افرادی از میان آنان کافر
خواهند شد و از طرف دیگر ابراهیم هم از کافران بیزاری جسته; } فَلَمّا تَبَیَّنَ
لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ{ ،(۵) دعا را مقید به مؤمنان کرد.
خداوند متعال، نه تنها دعای حضرت ابراهیم را در حق مؤمنان پذیرفت و در طول سال،
بهترین ارزاق، فراوان در آنجا یافت می شود، بلکه کافران را هم ملحق به مؤمنان کرد و
فرمود: } وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ
النّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ{ .(۶) و این مقتضای همان صفت رحمانیت خداست که مؤمن و
کافر را در بهره مندی از منافع مادی، یکسان قرار می دهد; چنان که در جای دیگر
فرمود: } کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ
عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً{ .
اکنون این پرسش وجود دارد که آیا مراد از ثمرات، ثمرات مادی و معنوی است یا مادی
فقط . میان مفسران در پاسخ به این پرسش اختلاف نظریه وجود دارد. از اطلاق «ثمرات» و
کلمه «قلیلاً» ـ که در منطق قرآن به بهره مندی چند روزه دنیا، «متاع قلیل» اطلاق می
شود ـ می توان برداشت کرد که درخواست حضرت ابراهیم شامل بهره مندی مادی و معنوی
بوده، اما خداوند در مورد کفار فرمود: آن ها تنها بهره مادی می برند.
مؤیّد این اطلاق، روایاتی است که در ذیل آیه مورد بحث نقل شده که بعضی ها اشاره به
۱ . نورالثقلین، ج۲، ص۵۵
۲ . تفسیر صافی ج۳ ص۹۱
۳ . ابراهیم : ۳۷
۴ . } وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ
أَهْلَهُ مِنْ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ
قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَی عَذَابِ
النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ{بقره : ۱۲۶
۵ . توبه: ۱۱۴
۶ . بقره: ۱۲۶
—————————————————
صفحه ۱۷
—————————————————
منافع مادی و بعضی اشاره به منافع معنوی دارند; مانند حدیث امام صادق(علیه السلام)
که در تفسیر } …وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ…{ فرمود: «هُوَ ثَمَراتُ
الْقُلُوبِ».(۱)
اما در مقابل این نظریه، این احتمال نیز وجود دارد که ظاهر } …وَارْزُقْ أَهْلَهُ
مِنْ الثَّمَرَاتِ…{ بهره مندی مادی است و این تقاضا به خاطر موقعیت جغرافیایی آن
مکان است. از این رو، خداوند } …وَ مَنْ کَفَرَ…{ را هم اضافه کرد.
اگر ابراهیم مسؤول تطهیر خانه خدا شد و پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)در زمان خود
ساحت قدس کعبه را از هرگونه بت و بت پرستی پاک سازی کرد، ما هم باید در زبان و عمل
این مکان مقدس را از هرگونه مظاهر شرک و کفر دور نگه داریم.
ج ـ امنیت
} وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً{ .(۲)
} وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً{ .(۳)
از تفاوت کلمه «بلد»، که در آیه نخست نکره و بی الف و لام آمده و در دومی با الف و
لام، استفاده می شود که این دو دعا، در دو زمانِ متفاوت انجام گرفته است; یکی پیش
از تحقّق یافتن بلد و بنای مکه و دیگری پس از بنا و بلد شدن آن. بنابر این، دعای
اول مربوط به قبل از بازسازی کعبه می باشد. مؤید این سخن آن است که این آیه پیش از
آیه مربوط به بازسازی کعبه; یعنی } وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ
الْبَیْتِ{ آمده است.
به هر حال، هنگامی که ابراهیم وضع سرزمین مکه را می بیند، از خداوند درخواست می کند
که مکه را محل امن قرار دهد و خداوند دعای او را از دو سو مورد اجابت قرار می دهد;
هم امنیّت تکوینی می بخشد و هم امنیت تشریعی. اهمیّت نعمت امنیت بر کسی پوشیده نیست
و تکرار این نعمت در آیات مختلف از یک سو(۴) و به رخ مشرکین کشیدن این نعمت از سوی
دیگر(۵) و در رأس دعاهای هفت گانه قرار دادن دعای امنیت به وسیله ابراهیم از جهت
سوم،(۶) اهمیت این نعمت را دوچندان می کند.
۱ . نور الثقلین ج۲ ص۵۵۱
۲ . بقره: ۱۲۶
۳ . ابراهیم: ۳۵
۴ . } وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنّاسِ وَ أَمْناً{ (بقره : ۱۲۵) ; }
مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً{ (آل عمران : ۹۷) ; } وَ هذَا الْبَلَدِ اْلأَمِینِ{
(تین : ۳) ; } و أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف{ (قریش : ۴).
۵ . } أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النّاسُ
مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَهِ اللهِ یَکْفُرُونَ{
(عنکبوت : ۶۷) و مانند آن در سوره قصص : ۵۷
۶ . در سوره ابراهیم، از آیه ۳۵ تا ۴۱ هفت دعا از ابراهیم(علیه السلام) نقل شده که
اولین آن دعا برای امنیت است که حتی مقدم بر دعا برای دوری از بت و بت پرستی قرار
گرفته است.
—————————————————
صفحه ۱۸
—————————————————
دعاهایی که پس از این می آوریم دسته دوم است و ظاهراً بیشتر جنبه معنوی دارد:
د ـ تقاضای پذیرش بازسازی کعبه
} وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا
تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ{ .(۱)
به نظر می رسد این دعا را، در هنگام بازسازی کعبه از خداوند خواسته است; زیرا که
معنای آیه چنین است: «به یاد آورد هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه را
بالا می بردند (و می گفتند:) پروردگارا! از ما بپذیر، همانا تو شنونده و آگاهی.»
و به قول مرحوم علامه طباطبایی، این جمله، گذشته را مجسم می کند، گویی ابراهیم و
اسماعیل مشغول بالا بردن پایه های کعبه هستند و شنونده آن ها را در این حال می بیند
و دعایشان را می شنود.(۲) و این دعا نهایت اخلاص و تواضع آنان را می رساند که حتّی
متعلَّق «تقبل» را، که بالا بردن پایه های کعبه است، ذکر نکرده اند; یعنی این عمل
ما در پیشگاه تو قابل ذکر نیست، بلکه یک عمل کوچک است. چنان که بخش آخر آیه، یعنی
جمله: } إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ{ که به منزله تعلیق است برای درخواست
قبولی اعمال، جای تأمل دارد; زیرا که این جمله از یک طرف، به جهت معرفه بودن مسند و
مسند الیه، حصر را می رساند; یعنی کسی که دعاهای ما را می شنود و به نیات ما آگاهی
دارد، خداوند متعال است و بس. از سوی دیگر، جمله بهوسیله حرف «إنَّ» و ضمیر «أنت»
تأکید آورده شده تا نهایت یقین ابراهیم و اسماعیل بر مضمون را برساند و تأکیدی است
بر بسیاریِ خلوص آن ها.
هـ ـ تسلیم در برابر خدا
} رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً
لَکَ{ ،(۳) این دعا به دنبال دعای پیش است; ازاین رو، یا در زمان بازسازی کعبه و یا
بعد از بازسازی آن انجام گرفته است.
تذکر دو نکته
۱ . روشن است که مراد از اسلام در آیه، اسلام مشهور نیست، که مکتب ما و به معنای
اظهار ایمان است; زیرا نمی توان گفت که ابراهیم(علیه السلام) خود صاحب دین حنیف است
و هنوز به
۱ . بقره: ۱۲۷
۲ . المیزان، ج۱، ص۲۸۲
۳ . بقره : ۱۲۸
—————————————————
صفحه ۱۹
—————————————————
این مرتبه از ایمان نرسیده و در کنار کعبه آن را از خدا تقاضا می کند! و اگر مراد
از اسلام، همین اسلامی است که ما بدان معتقدیم، دیگر لازم نبود «لک» را بیاورد.
بنابراین، مراد از اسلام، عبودیت تام و تسلیم کامل است که با شأن حضرت ابراهیم
سازگاری دارد.(۱)
۲ . از این دعا و مانند آن، مطلب دیگری استفاده می شود و آن این که ابراهیم تنها به
فکر خودش نبوده، بلکه به فکر دیگران هم بوده و برای سعادت آن ها نیز دعا کرده است و
این درسی است برای انسان ها که در مقام دعا و مواقع استجابت آن، به فکر دیگران هم
باشند.
و ـ آشنایی با مناسک
} وَ أَرِنا مَناسِکَنا{ .(۲)
مرحوم طبرسی می نویسد: مناسک جمع منسک ـ متعبدات ـ است; «النّسک فی اللّغه
العباده… أو الذبیحه». معنای آیه این است که: شرایع و مواضع آن را به ما بفهماند.
اما با توجه به سیاق آیه و کثرت استعمال «نُسک» در اعمال حج، معنایش این می شود که:
خدایا! هنگامی که مرا امر به بازسازی کعبه کردی تا مردم را برای دعوت به حج
فراخوانم، پس شرایع و مواضع آن را در حج به ما بیاموز. همچنان که در روایت آمده
است: جبرئیل اعمال حج و مواضع آن را به ابراه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 