پاورپوینت کامل سیره و رفتار مسالمت آمیز پیامبر اعظم(ص) با غیر مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیره و رفتار مسالمت آمیز پیامبر اعظم(ص) با غیر مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره و رفتار مسالمت آمیز پیامبر اعظم(ص) با غیر مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره و رفتار مسالمت آمیز پیامبر اعظم(ص) با غیر مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۰

سیره عملی

«سیره» در لغت، به معنای سنّت، روش، مذهب، هیأت، حالت، طریقه و مانند این ها است و
نیز می توان آن را نوع و سبک رفتار معنا کرد.(۱)

مورّخانی که در شرح حال پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)کتاب نوشته اند، عنوان نوشته
خود را «سیره النبی» گذاشته اند و شاید نخستین رشته تاریخی، که مورد توجه مسلمانان
قرار گرفت، همین «علم السیره» باشد. به نظر می رسد آن ها می خواستند سبک و رفتار یا
رفتارشناسی پیامبر را بیان کنند، اما به صرف رفتار قناعت کردند.(۲)

قرآن کریم، پیامبر(صلی الله علیه وآله) را «اسوه حسنه» معرفی می کند:

} لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو
اللهَ وَالْیَوْمَ الاْخِرَ وَذَکَرَ اللهَ کَثِیراً{ (۳)

«همانا پیامبر خدا برای شما نمونه نیکویی است، برای هر کس که امید به خدا و روز جزا
دارد و بسیار یاد خدا می کند.»

از نظر اسلام، پیامبر(صلی الله علیه وآله) الگویی برای پیروی عملی است. نمونه ای که
روش های عملی او در همه شؤون فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روابط بین الملل قابل
دستیابی و پیروی برای مسلمانان است و از آنجا که اسلام آخرین دین الهی است; لازم
است، امت مسلمان نمونه ای تمام عیار و قابل پیروی برای همه زمان ها، در تمام دوران
ها

۱ . دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، دوره جدید)، ج۸
، ص۱۲۲۴۳

۲ . نکـ : دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
۱۳۷۲)، ج۱، ص۳۶

۳ . آل عمران (۳) : ۱۵۹

—————————————————

صفحه ۷۰

—————————————————

باشد.

رفق و مدارا، سیره عملی پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله)

رفق و مدارا، از اموری است که در سیره اجتماعی پیامبر(صلی الله علیه وآله) ; چه در
بُعد داخلی و چه در بعد بین المللی، اهمیت بسیار داشته است. همین امر موجب اصلاح
جامعه، روابط و مناسبات اجتماعی بود. در غیر این صورت، زمینه ای برای هدایت و تبلیغ
رسالت به وجود نمی آمد. خدای متعال از خوشخویی و مدارای پیامبر، این گونه تمجید می
کند:

} فَبِما رَحْمَه مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ
الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ…{
.

«به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی، و اگر خشن و سنگ دل بودی، از
اطراف تو پراکنده می شدند. پس آن ها را ببخش و برایشان آمرزش بخواه…»

رحمت و مهر او، به گونه ای فراگیر بود، با کسانی که سال ها با او دشمنی کرده بودند;
مانند مشرکین قریش، با گذشت برخورد کرد. در روز فتح مسالمت آمیز و بدون خونریزی
مکه، شخصی این جمله را تکرار می کرد که:

«الیَوم یَوم الْمَلْحَمَه، الیَوم تَستحلّ الْحرمه».

«امروز روز کشتار، جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت هاست.»

پیامبر رحمت، در برابر و در ردّ این شعار، این جمله را فرمود:

«الیَوم یَوم المَرحمه»; «امروز روز رحمت و مهربانی است.»

بدین ترتیب، آن حضرت، جلو هرگونه خشونت و تندی در مقابل مخالفان اسلام را گرفته،
نگرانی و ترس مشرکین قریش را برطرف ساخت و به آنان فرمان داد:

«إذهَبُوا فأنتم الطلقاء»; «بروید که همگی آزادید.»(۱)

پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیام آور رحمت و محبت

خدای تعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر و عام معرفی کرد، که رحمت او شامل
همه انسان ها; اعم از مسلمان و غیر مسلمان می شود:

} وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ{ .(۲)

«ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»

۱ . ابی جعفر محمدبن الجریر الطبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،
(بیروت: روائع التراث العربی، بی تا)، ج۳، ص۵۶

۲ . انبیاء (۲۱) : ۱۰۷

—————————————————

صفحه ۷۱

—————————————————

آری، پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تأمین سعادت این جهانی و
آن جهانیِ همگان حریص است. خداوند رحمان، در بیان شدت شفقت و مهربانی آن بزرگوار
خطاب به تمام بشر فرموده است:

} لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ{ .(۱)

«گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی، به خاطر این که آن ها ایمان
نمی آورند.»

در اینجا می بینیم که تأسف، دلسوزی و غمخواری پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نسبت
به کفار و منکران حق و علاقه مندی آن حضرت به سعادت و نجات بندگان، تا چه حد کار را
بر وی تنگ کرده است که خدای تعالی او را تسلیت داده و از وی دلجویی کرده است تا
مبادا از شدّت اندوه و اهتمام به حال آن ها، قالب تهی کند; زیرا آن حضرت همه آدمیان
را، بدون استثنا، همچون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت همه
شان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند، سخت اندوهگین می
شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت وتباهی فرزندانش دچار اندوه می شود.

و پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، خود را مظهر تام رحمت و محبت الهی شناسانده، می
فرماید:

«إِنَّما بُعِثْتُ رَحمه»;(۲) «همانا من، رحمتی (فراگیر) برانگیخته شده ام.»

سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، سیره تربیت عملی انسان است و این تربیت در
برترین و کامل ترین جلوه اش، در رفتار ائمه هدی(علیهم السلام)که غیر قابل تفکیک از
سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله)می باشد، تجلّی پیدا کرده است. بنابراین، در این
مبحث، علاوه بر سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، به سیره امامان معصوم(علیهم
السلام) نسبت به پیروان اهل کتاب نیز اشاره می شود.

گفتار اول ـ سیره عملیِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نگاهی کلی

هنوز چند سالی از آغاز رسالت نگذشته بود که آوازه پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)
در سراسر گیتی طنین انداز شد. دعوت اسلامی، همه سرزمین عرب را فراگرفت و از آنجا به
نقاط دیگر سرایت کرد. هیأت های مذهبی و قومی از نقاط مختلف به مدینه، پایگاه
پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان می آمدند و آزادانه به تفحّص و گفت وگو می
پرداختند و گروهی نیز آزادانه به دین اسلام مشرّف می شدند.

۱ . شعراء (۲۶) : ۳

۲ . دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۳، ص۷۵ ; از : الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲،
صص۴۲۱ و ۴۳۹

—————————————————

صفحه ۷۲

—————————————————

پیامبر(صلی الله علیه وآله) در عین بیان دستورات الهی و دعوت همگان به حق، نهایت
تواضع و فروتنی را نسبت به آنان اعمال می کرد. خانه ای در مدینه جهت پذیرایی از
میهمانان اختصاص داد و برخی از میهمان ها با سفارش پیامبر(صلی الله علیه وآله) در
منزل بعضی از اصحاب پذیرایی می شدند. وقتی مسیحیان به دیدنش می آمدند، حضرت ردایش
را می گسترد و ایشان را بر آن می نشاند. به امپراتور رم و ایران نامه می نویسد و
نام خود را بر نام آنان مقدم می دارد و از آنان می خواهد که یا مسلمان شوند و یا لا
اقل از جلو او کنار روند تا بتواند مذهبش را میان ملت ها تبلیغ نماید. پیامبر(صلی
الله علیه وآله) خواستار تحقّق شرایطی است که ملت ها بتوانند در انتخاب مکتب و جهان
بینی خاص خویش، تصمیم بگیرند و در صورت روشن شدن حق، آزادانه عقیده توحیدی را
بپذیرند و جز خدای یگانه را نپرستند و تسلیم خواست و اراده او نشوند. لازمه این
رسالت آن است که با قدرت های سلب کننده آزادی ملت ها که مانع تحقیق و پژوهش و گرایش
به آیین الهی می شوند، مبارزه شود.

پیامبر همه آدمیان را، بدون استثنا، همچون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و
خیر و هدایت همه شان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند،
سخت اندوهگین می شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت وتباهی فرزندانش دچار اندوه
می شود

پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نامه هایش به رؤسای دولت های معاصر خویش، به قبول
رسالت آن حضرت و گرویدن به آیین اسلام را خواستار می شد و در مواردی به بقای مُلک و
سلطنت آنان تصریح و تداوم حاکمیت آنان بر قلمرو سرزمین خویش را تضمین می کرد. آن
حضرت، نتیجه سرپیچی آنان از این دعوت الهی را مجازات اخروی می دانست; مثلا در نامه
اش به پادشاه ایران و یا قیصر روم، می فرماید: اگر این دعوت را نپذیری، گناه ملّت
مجوس و یا مردم مصر و… به گردن تو خواهد بود; چه این که با نپذیرفتن اسلام از سوی
سلاطین، مردم این سرزمین ها نیز از آزادی عقیدتی و گرویدن به اسلام محروم می
ماندند.

سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) گرفته شده از قرآن کریم است، که حقّ حیات و رسمیت
جوامع مختلف را به صراحت تضمین می کند. او در روابط بین الملل با ملل غیر مسلمان
بسیار

—————————————————

صفحه ۷۳

—————————————————

آزاد منشانه برخورد می کرد; مثلا وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) نمایندگان جامعه
نصارای نجران را به حضور پذیرفت، اعتقاد ایشان به الوهیت مسیح را سرزنش کرد و آنان
را به قبول دین اسلام فراخواند. با این وجود، آن ها را به قبول اسلام مجبور نکرد،
بلکه به عکس، به آنان اجازه داد برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده
کنند.(۱)

رویه مسالمت آمیز پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مخالفان سبب شد که افراد، گروه ها
و هیأت های مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت نمایند. برخی از این هیأت ها،
به نمایندگی از پادشاهان; مانند پادشاه حبشه و شاهان حِمیَر، به مدینه اعزام شده
بودند. در تاریخ حدود چهل هیأت مذهبی یا سیاسی آمده است که مدینه، شهر پیامبر(صلی
الله علیه وآله) پذیرای آنان بوده است.(۲)

اهل کتاب کیانند؟

ضروری است هنگام بحث درباره رابطه دولت اسلامی با پیروان مذاهب

آسمانی، روشن شود که مراد از اهل کتاب کیانند و آیا روابط مسالمت آمیز اسلام، شامل
غیر اهل کتاب هم می شود یا نه؟

از نظر اسلام و قرآن کریم، یهودیت، مسیحیت، صابئین، از ادیان آسمانی بوده و به
عنوان دین توحیدی تلقی می شوند و از اصالت و حقانیت ذاتی برخوردارند. لذا، اسلام آن
ها را به عنوان «اهل کتاب» و آیین آسمانی، به رسمیت می شناسد، هر چند نسبت به
تعالیم آن ها نظریات اصلاحی نیز دارد. قرآن کریم در دو مورد از ادیان توحیدی نام
برده است:

} إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئِینَ مَنْ
آمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ
رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ{ .(۳)

«کسانی که (به پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)) ایمان آورده و آنان که به آیین یهود
گرویده اند و نصاری و صابئان (پیروان یحیی) هرگاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند
و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است; و هیچ گونه ترس و
اندوهی برای آنان نیست».

} إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصّابِئِینَ وَ النَّصاری وَ
الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ
الْقِیامَهِ إِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْء شَهِیدٌ{ .(۴)

«همانا کسانی که ایمان آورده اند و یهود و صابئان (ستاره پرستان) و نصاری و مجوس و

۱ . نکـ : مارسل بوازار، انسان دوستی در اسلام، ترجمه دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی
و دکتر غلامحسین یوسفی، ( تهران: طوس، ۱۳۶۲)، ص۱۷۹

۲ . برای مطالعه اسامی و شرح حال این هیأت ها، نکـ : محمد ابو زهره، خاتم پیامبران،
ترجمه حسین صابری، (مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم)، ج۳، صص۴۵۳ ـ ۵۴۲

۳ . بقره (۲) : ۶۲

۴ . حج (۲۲) : ۱۷

—————————————————

صفحه ۷۴

—————————————————

مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری می کند; (و حق را از باطل جدا می
سازد;) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است.»

با توجه به این دو آیه، اهل کتاب شامل یهودیت، مسیحیت و صابئین است. با این حال،
روابط مسالمت آمیز و صلح جویانه مسلمین تنها با اهل کتاب نیست; بلکه شامل غیر
مسلمانان از غیر اهل کتاب، که مزاحمتی برای کشورهای اسلامی ایجاد نمی کنند، نیز می
شود.

گاه تصوّر می شود که غیر مسلمانان تنها به دو گروه تقسیم می شوند: «اهل ذمه» و
«محاربین»; یعنی گروهی با مسلمانان پیمان همزیستی مسالمت آمیز دارند و گروهی در حال
جنگ و نبرد هستند. بنابراین، هر کس اهل ذمه نیست، محارب است و جان و مالش محترم
نیست. ولی غیر مسلمانان حداقل چهار گروه اند:

۱ . اهل ذمه; اقلیت هایی هستند که در داخل کشورهای اسلامی زندگی می کنند و مشمول
قوانین آن کشورند و حکومت اسلامی متعهد است جان، مال و ناموس آن ها را حفظ کند و از
حقوق آنان دفاع نماید. آن ها مالیاتی به حکومت اسلامی می پردازند که همان مالیات را
می توان به جای مالیات «جزیه» حساب کرد; زیرا «جزیه» از ماده «جزاء» به معنای چیزی
است که حکومت اسلامی به عنوان هزینه و پاداش دفاع از آن ها می گیرد.

۲ . محارب; گروه ها یا کشورهایی هستند که با مسلمانان در جنگ و ستیزند و از هیچ
گونه کار شکنی بر ضدّ آنان کوتاهی نمی کنند. این ها کافران حربی هستند که مسلمانان
هیچ گونه تعهدی در مقابل آن ها ندارند.

۳ . معاهد; غیر مسلمانانی هستند که با دولت اسلامی مناسبات دوستی دارند. سفیر
مبادله کرده، گاه پیمان های تجاری، اقتصادی و فرهنگی دارند و یا از طریق سازمان های
بین المللی در برابر یکدیگر تعهدهایی سپرده اند. همه این ها مصداق «معاهده» است و
باید طبق تعهداتی که دولت اسلامی با آن ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، از طریق
سازمان های بین المللی دارد، رفتار نموده و احترام متقابل را رعایت نمایند.

۴ . مهادن; کشورهایی است که با دولت اسلامی نه در حال جنگ اند و نه پیمانی با آن ها
دارند، نه سفیر مبادله کرده و نه معاهده ای بسته اند. نسبت به یکدیگر مزاحمتی
ندارند. دولت اسلامی در برابر

—————————————————

صفحه ۷۵

—————————————————

چنین کشورهایی نیز باید رعایت اصول انسانی و اخلاقی را داشته باشند.(۱)

از آنچه گذشت روشن می شود که مسلمانان علاوه بر اهل کتاب، با غیر مسلمانانی که از
روابط خصمانه پرهیز دارند، مناسبات و روابط دوستانه برقرار می کنند. در این میان،
«اهل ذمه» از مقام و منزلت بیشتری برخوردارند; چه این که، اینان در داخل سرزمین های
اسلامی و در پناه دولت اسلامی زیست می کنند و با مسلمانان روابط و داد و ستد بیشتری
دارند.

قرآن کریم نه تنها از مجادله و آزار و اذیت اینان نهی می کند.(۲) بلکه اجازه داده
است از طعام و غذای آنان استفاده کرده، و با زنان اهل کتاب ازدواج نمایند:

} الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ
حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ
الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا
آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِی
أَخْدان…{ .»(۳)

«امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده; و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال
است; و طعام شما برای آنان حلال; و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن
از اهل کتاب، حلال اند; هنگامی که مَهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید; نه
زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید…»

لزوم رعایت قلمرو تحقیق

پیش تر دانسته شد که اسلام به حقوق ادیان آسمانی اعتراف دارد و آنان را به رسمیت می
شناسد. البته این نوع اعتراف، هرگز منافاتی با تحقیق و جستجو از آیین حق و تطبیق
مفاهیم و تعالیم ادیان و پیروی از بهترین آن ندارد. به عبارت بهتر، قلمرو پژوهش و
بررسی از آیین، غیر از حوزه حقوقی و قوانین مدنی است، که اولی مورد دقت، فحص و
بررسی و دومی محل مسامحه، اهمال و سهل گیری است. آنچه از سیره پیامبر(صلی الله علیه
وآله) مورد بحث قرار می گیرد، مربوط به حوزه حقوقی، روابط و مناسبات با غیر
مسلمانان است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در برخورد با پیروان ادیان، جانب
قانون و رفتار نیکو را در پیش می گرفتند. در عین حال اعلام می کردند که رستگاری در
گرو اعتقاد به اسلام و عمل صالح است.(۴)

} إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ اْلإِسْلامُ…{ .(۵)

«دین در نزد خدا اسلام و (تسلیم بودن در برابر حق) است.»

۱ . نکـ : عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، (تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۳، چاپ دوم)، ج۳،
ص۲۳۳ به بعد ; ناصرمکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، (قم: مدرسه امام علی(علیه
السلام) ، ۱۳۷۴)، ج۱۰، ص۴۰۱

۲ . عنکبوت (۲۹) : ۴۶

۳ . مائده (۵) : ۵

۴ . نکـ : ثقفی، سیدمحمد، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه،
(قم: هجرت، ۷۶) ص۲۵۳

۵ . آل عمران (۳) : ۱۹

—————————————————

صفحه ۷۶

—————————————————

} وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اْلإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی
الاْخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ{ .(۱)

«و هرکس جز اسلام (و تسلیم در برابر حق) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته
نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است.»

با این وجود، دین اسلام جدا و بدون ارتباط با ادیان گذشته نیست. رسالت اسلام مشتمل
بر مبادی و اصول ادیان پیشین بوده و آن چیزی است که بشر کنونی تا روز قیامت بدان
نیاز دارد. از اصول اساسی اسلام تصدیق ادیان الهی و تمام پیروان پیشین است.(۲)

} شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا
إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی…{ .(۳)

«آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو و حی می
فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم…»

دعوت اسلام به توحید، دعوت تازه ای نیست، دعوت تمام پیامبران اولوا العزم است. نه
تنها اصل توحید، بلکه تمام اصول دعوت انبیا در مسائل بنیادی در همه ادیان آسمانی
یکی بوده است. از این رو، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در سیره عملی و در
روابط خود با پیروان اهل کتاب، به این اصول مشترک دعوت می نماید.

} قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَه سَوَاء بَیْنَنَا
وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ
یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا
فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ{ .(۴)

«بگو، ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است; که جز خداوند
یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما، بعضی دیگر را غیر
از خدای یگانه به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه
باشید که ما مسلمانیم!»

الف) نامه های پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) به زمامداران جهان

رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسالتی جهانی و برای همه مردم دنیا است. آن حضرت،
از همان روزهای نخست بعثت، اعلام کرده بود که به زودی رسالت در همه جا گسترده خواهد
شد و گنج های قیصر و کسری به زیر سلطه اسلام در خواهد آمد.(۵)

۱ . آل عمران (۳) : ۸۵

۲ . نکـ : شلبی، دکتر احمد، مقارنه الادیان، الاسلام، (قاهره: مکتبه النهضه
المصریه، ۱۹۸۹ الطبعه الثامنه)، ج۳، ص۱۱۶

۳ . شوری (۴۲) : ۱۳

۴ . آل عمران (۶) : ۶۴

۵ . نکـ : جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم، (قم: در راه حق، ۶۶)،
ص۲۱۷

—————————————————

صفحه ۷۷

—————————————————

دعوت اسلام به توحید، دعوت تازه ای نیست، دعوت تمام پیامبران اولوا العزم است. نه
تنها اصل توحید، بلکه تمام اصول دعوت انبیا در مسائل بنیادی در همه ادیان آسمانی
یکی بوده است. از این رو، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در سیره عملی و در روابط
خود با پیروان اهل کتاب، به این اصول مشترک دعوت می نماید.

هنگامی که اسلام در سرزمین حجاز به اندازه کافی گسترش یافت، پیامبر(صلی الله علیه
وآله)نامه های متعددی برای زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در قسمتی از این نامه
ها، به قدر مشترک میان ادیان آسمانی; یعنی «توحید» دعوت کرد که به بعضی از این نامه
ها اشاره می شود:

۱ . نامه به زمامدار مصر:

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، من محمّدبن عبدالله إلی المُقَوقس عظیم
القبط . سلام عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی; أمّا

بعد، فإنّی أدعوک بدعایه الإسلام أسلم تسلم، یؤتک الله أجرک مرّتین فإن تولّیت فإنّ
علیک إثّم القبط ، و } یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَه سَواء بَیْنَنا
وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا
یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا

فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ{ ».(۱)

«به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، از محمد فرزند عبدالله، به مقوقس بزرگِ قبطیان.
درود بر پیروان حقّ باد! من تو را به اسلام دعوت می کنم. اسلام را بپذیر تا سالم
بمانی. خداوند به تو دو بار پاداش دهد ـ یکی برای ایمان آوردنت و دیگر، برای کسانی
که از تو پیروی کرده، ایمان می آورند ـ و اگر از قانون اسلام سرباز زنی، گناه
قبطیان بر تو خواهد بود; ای

اهل کتاب، ما شما را به یک اصل مشترک دعوت می کنیم; به این که غیر از خداوند
یگانه را نپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم و نباید بعضی از ما، بعضی دیگر را به
خدایی بپذیرد و هرگاه آنان از آیین حق سر بر تابند، بگویید: گواه باشید که ما
مسلمانیم.»

«مقوقس» زمامدار مصر از طرف «هِرقل» پادشاه روم بود و «قبطی ها» نژادی بودند که در
مصر زندگی می کردند. مقوقس، فرستاده پیامبر(صلی الله علیه وآله) را تکریم و احترام
نمود و به

۱ . الأحمدی، علی، مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله) ، (تهران: یس، ۶۳)، ج۱، ص۹۷ ;
تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۵۲

—————————————————

صفحه ۷۸

—————————————————

نویسنده خود فرمان داد نامه ای به عربی به این مضمون برای پیامبر(صلی الله علیه
وآله) بنویسید:

«به محمد فرزند عبدالله، از مقوقس، بزرگِ قبطیان، درود بر تو، من نامه تو را خواندم
و از مقصدت آگاه گردیدم و حقیقت دعوت تو را دریافتم. من می دانستم که پیامبری ظهور
خواهد کرد ولی تصوّر می نمودم او از نقطه شام برانگیخته می شود. من مَقدم فرستاده
تو را گرامی داشتم.»(۱)

سپس در پایان نامه، به هدایایی

که برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرستاده بود، اشاره کرد و نامه را با جمله:
«سلام بر تو» ختم نمود.

۲ . نامه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به قیصر روم:

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، من محمّد رسول الله عبده و رسوله إلی هرقل
عظیم الروم و سلام عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی أمّا بعد فإنّی أدعوک بدعایه الإسلام
أسلم تسلم، یؤتک الله أجرک مرّتین; فإن تولّیت فإنّ علیک إثم الیریسین و } یا
أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَه سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ
نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا
بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا
بِأَنّا مُسْلِمُونَ{ ».(۲)

«از محمد فرزند عبدالله به هرقل بزرگ و پادشاه روم. درود بر آنان که پیروی از حق
کنند. تو را به اسلام دعوت می کنم. اسلام آور تا در امان و سلامت باشی. خداوند به
تو دو پاداش دهد ـ یکی پاداش ایمان خود و دیگر پاداش کسانی که به پیروی تو ایمان می
آورند ـ اگر از آیین اسلام روی گردانی، گناه اریسیان ـ نژاد رومی و جمعیت کارگران ـ
نیز بر تو خواهد بود. ای اهل کتاب، ما شما را به یک اصل مشترک دعوت می کنیم که غیر
از خدا را نپرستیم، کسی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به خدایی
نپذیرد. هر گاه آنان از آیین حق سر بر تابند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.»

قیصر روم پس از دریافت نامه، آن را گشود. ابتدای نامه که با «بسم الله» آغاز شده
بود، توجه او را به خود جلب کرد و گفت: من غیر از نامه «مسلمین» تاکنون چنین نامه
ای ندیده ام. پس مترجم خود را خواست تا نامه را بخواند و ترجمه کند. زمامدار روم از
خصوصیات پیامبر کسب اطلاع نمود; پیامبری از خانواده اصیل، پیش از آن که ادعای نبوت
کند، از دروغ پرهیز داشت. پیروان او رو به فزونی هستند. طبقه اشراف با او مخالف اند
و افراد عادی و متوسط خواهان وی هستند. سپس قیصر روم گفت:

۱ . الأحمدی، علی، مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج۱، ص۱۰۰ ـ ۱۰۱

۲ . منبع پیشین ; نیز فروغ ابدیت، (قم: دفتر تبلیغات، ۱۳۷۲) ج۲، ص۲۱۴

—————————————————

صفحه ۷۹

—————————————————

«اگر این گزارش ها صحیح باشد، حتماً او پیامبر موعود است. من اطلاع داشتم که چنین
پیامبری ظهور خواهد کرد ولی نمی دانستم که از قریش خواهد بود. من حاضرم در برابر او
خضوع کنم و به عنوان احترام، پای او را شستشو دهم. من پیش بینی می کنم آیین و حکومت
او سرزمین روم را خواهد گرفت».(۱)

آن گاه قیصر، فرستاده پیامبر(صلی الله علیه وآله) را خواست، او را احترام کرد. پاسخ
نامه پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نوشت و هدیه ای نیز فرستاد و علاقه خود را نسبت
به پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) در آن نامه منعکس نمود.

۳ . نامه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به پادشاه حبشه:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، من محمّد رسول الله إلی النجاشی عظیم الحبشه،
سلام علیک، فَإنّی أحمد } اللهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ
السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ…{ ، و أشهد أنّ عیسی ابن مریم روح الله } وَ
کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلی مَرْیَمَ {البتول الطیّبه الحصینه فحملت بعیسی، فخلقه من
روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و إنّی أدعوک إلی الله وحده لا شریک له و الموالاه
علی طاعته و أن تتبعنی و تؤمن بالذی جاءنی فإنّی رسول الله و إنّی أدعوک و جیرتک
إلی الله عزّ و جلّ، و قد بلغت و نصحت فاقبلوا نصیحتی } وَ السَّلامُ عَلی مَنِ
اتَّبَعَ الْهُدی{ ».(۲)

«به نام خداوند بخشنده مهربان، نامه ایست از محمد پیامبر خدا به نجاشی زمامدار
حبشه. درود بر شما! من خدایی را که جز او خدایی نیست ستایش می کنم. خدایی که از عیب
و نقص منزه است، و بندگان فرمانبردار او از خشم او در امانند، و او به حال بندگان
ناظر و گواه است، گواهی می دهم که عیسی فرزند مریم، روحی ازجانب خدا و کلمه ایست که
در رحم مریم زاهد و پاکدامن قرار گرفته است. خداوند با همان قدرت و نیرویی که آدم
را بدون پدر و مادر آفرید، او را نیز بدون پدر در رحم مادرش پدید آورد. من تو را به
سوی خدای یگانه که شریک ندارد دعوت می کنم، و از تو می خواهم که همیشه مطیع و
فرمانبردار او باشید و از آیین من پیروی نمایید; ایمان به خدایی آورید که مرا به
رسالت خود مبعوث فرمود. زمامدار حبشه آگاه باشد که من پیامبر خدا هستم. من شما و
تمام لشکریانت را به سوی خدای عزیز دعوت می کنم; و من به وسیله این نامه و اعزام
سفیر به وظیفه خطیری که برعهده داشتم عمل کردم و تو را پند و اندرز دادم، بنابراین
اندرز مرا قبول کن. درود بر پیروان هدایت.»

۱ . مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج۱، ص۱۰۹

۲ . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج۲، ص۲۲۹ ; مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج۱،
ص۱۲۰

—————————————————

صفحه ۸۰

—————————————————

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) عنایت ویژه ای به زمامدار حبشه داشت. چون این
زمامدار مسیحی، مسلمانان را، که از شرّ کفار مکه در آزار و اذیت بودند، در کشور خود
پناه داد و حمایت خاص خود را نسبت به آنان مبذول داشت. پیامبر، نامه خود را با سلام
آغاز کرد و شخصاً به زمامدار حبشه درود فرستاد ولی در نامه های دیگر درود شخصی به
«کسری» ، «قیصر» و «مقوقس»، زمامداران ایران، روم و مصر نفرستاد;

بلکه نامه را با درود کلی: «سلام برپیروان هدایت» آغاز کرده است. ولی در این نامه، شخصاً به زمامدار حبشه سلام فرستاده
و نسبت به او احترام خاصی نسبت به سایر زمامداران معاصر وی، قائل شده است.

عکس العمل نجاشی، زمامدار حبشه

نجاشی بیشترین پذیرش و انعطاف را نسبت به اسلام نشان داد. او دعوت پیامبر را پذیرفت
و مسلمان شد، ولی در مورد اعلام عمومی دعوت به مردم حبشه، به فرستاده پیامبر(صلی
الله علیه وآله) چنین گفت:

«من حاضرم، نبوت وی را برای عموم مردم اعلام کنم، ولی از آنجا که فعلاً زمینه برای
اعلام آماده نیست و نیروی من کم است; باید زمینه را آماده ساخت، تا دل ها به سوی
اسلام متوجه گردد. اگر برای من امکان داشت، هم اکنون به سوی پیامبرتان می
شتافتم.»(۱)

نجاشی نامه ای نیز به پیامبر(صلی الله علیه وآله)نوشت و صریحاً به مسلمان شدن و
قبول دعوت حق اقرار نمود:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، نامه ایست به سوی محمد، پیامبر خدا، از نجاشی. درود
کسی که جز او خدایی نیست، (او) درود کسی که مرا به اسلام هدایت نمود، بر شما باد!
نامه شما را پیرامون نبوت و بشریت حضرت عیسی زیارت نمودم. به خدای زمین و آسمان
سوگند! که آنچه بیان نموده بودید، عین حقیقت است و من هیچ مخالفتی با آن ندارم; و
از حقیقت آیین شما نیز آگاهی یافتم و درباره مسلمانان مهاجر، تا آنجا که مقتضیات
ایجاب می کرد، خدمات لازم به عمل آمد، و من اکنون به وسیله این نامه گواهی می دهم
که شما فرستاده خدا و شخص راستگو که کتاب های آسمانی او را تصدیق می کنند می باشید،
و من در حضور پسر عموی شما (جعفر ابن ابی طالب) مراسم اسلام و ایمان و بیعت را
انجام دادم.

من برای ابلاغ پیام و اسلام خود،

۱ . محمدبن سعد، الطبقات الکبری، (بیروت: دار صادر و دار بیروت، ۱۹۵۷م.)، ج۱، ص۲۵۹

—————————————————

صفحه ۸۱

—————————————————

فرزندم «رارها» را رهسپار محضر مقدستان کرده و صریحاً اعلام می دارم

که من جز خود، ضامن کسی نیستم; و اگر دستور فرمایید خودم رهسپار خدمت پرفیضتان شوم،
درود بر شما ای پیامبر خدا!»(۱)

سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، بر انکار ملیت ها و عدم استقلال داخلی آنان
استوار نبوده است و با وجود جهانی بودن آیین اسلام، موجودیت قبایل، ملت ها و ادیان
دیگر; چه در قلمرو حکومت اسلامی و چه خارج از آن، محفوظ بوده است

با توجه به نامه های پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سران کشورها، روشن می شود که
اسلام از همان آغاز، فکر همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان الهی را مطرح ساخته
است. در بیشتر نامه هایی که به وسیله پیامبر برای پادشاهان جهان، که دارای اعتقاد
الهی بوده اند، فرستاده شده، متن آیه ذیل که همان اعلامیه جهانی اسلام باشد، مطرح
گردیده است:

} قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَه سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ
أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا
بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا
مُسْلِمُونَ{ .(۲)

در اسلام اصالت با «صلح» و استفاده از روش های مسالمت آمیز و دعوت به اصول مشترک
است. خدای متعال در قرآن می فرماید:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که در راه خدا گام بر می دارید (و به سفری
برای جهاد می روید) تحقیق کنید و به کسی که اظهار صلح و اسلام می کند نگویید مسلمان
نیستی، به خاطر این که سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورده ای; زیرا
غنیمت های بزرگی در نزد خدا (برای شما) است…»(۳)

در اسلام تنها جنگی مشروع است که برای کسب آزادی، جلوگیری از نقض پیمان، از میان
بردن موانع دعوت منطقی به اسلام و گرایش به آن کسانی که می خواهند به آیین حق
بگروند ولی به وسیله قدرت ها محدود شده اند.(۴)

بنابراین، نامه هایی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)به عنوان دعوت به اسلام به
امیران، سلاطین، رؤسای قبایل و شخصیت های برجسته معنوی و سیاسی نوشته است; از شیوه

۱ . مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹ ; از تاریخ طبری، ج۲، ص۲۹۴و بحارالانوار، ج۶،
ص۳۹۸

۲ . آل عمران (۳) : ۶۶۴ ; «ای اهل کتاب، بیایید تا بر سر سخنی که میان ما و شما
یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و
هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند، به خدایی برنگیرد و اگر رویگردان شدند،
بگویید شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.»

۳ . نساء(۴) : ۹۴

۴ . } وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ
الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا
مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً
وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً{ نساء (۴) : ۷۵. «و چرا در راه خدا و در
راه (آزادسازی) مردان و زنان و کودکان مستضعف ـ که می گویند پروردگارا ما را از این
شهری که اهلش ستمگرند خارج فرما و از سوی خویش برای ما یاری و یاوری بگمار ـ کارزار
نمی کنید؟»

—————————————————

صفحه ۸۲

—————————————————

مسالمت آمیز دعوت او حکایت می کند. حدود ۱۸۵ نامه، از متون نامه های پیامبر را، که
برای تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان «میثاق و پیمان» نوشته است، در دست
داریم.(۱)

ب) پیمان های صلح پیامبر(صلی الله علیه وآله)

سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، بر انکار ملیت ها و عدم استقلال داخلی آنان
استوار نبوده است و با وجود جهانی بودن آیین اسلام، موجودیت قبایل، ملت ها و ادیان
دیگر; چه در قلمرو حکومت اسلامی و چه خارج از آن، محفوظ بوده است.

یکی از دلایل سیره فوق، نامه هایی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای گروهی از
سران و زمامداران نوشت و از این طریق موجودیت آنان را به رسمیت شناخت. دلیل دیگر،
پیمان نامه های بسیاری است که در دوران حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بعد از
وفات آن حضرت با ملت های مختلف امضا شده است و در تمامی موارد تا هنگامی که ملت های
غیر مسلمان به پیمان خود وفادار بوده اند، دولت اسلامی نیز پیمان صلح را نقض می
کرده است; زیرا نقض پیمان از دیدگاه اسلام، گناهی بزرگ و غیر قابل گذشت است.(۲)

«در اندیشه سیاسی اسلام، صلح و همزیستی به عنوان اساسی ترین اصل در مناسبات بین
المللی منظور گردیده و به همین دلیل در حقوق اسلامی بهره برداری از

فرصت های مناسب برای تحکیم و برقراری شرایط و پیمان های صلح در روابط خارجی جامعه
اسلامی پیش بینی شده است. اسلام برای تحقّق بخشیدن و گسترش حالت صلح در میان ملت ها
و جلوگیری از بروز روابط خصمانه و درگیری های خونین، نه تنها برای قراردادها و
معاهدات بین المللی ارزش حقوقی فوق العاده قائل شده، بلکه اصولاً ملت ها و گروه های
دیگر را نیز برای انعقاد پیمان های صلح دعوت کرده و به جامعه اسلامی توصیه نموده
است که در این زمینه همواره پیش قدم باشند و از هر نوع کوششی برای برقراری و تحکیم
مبانی و شرایط و نیز گسترش آن در جامعه بشری دریغ ننمایند و از امکانات خویش برای
تحقّق بخشیدن به این آرمان اسلامی و انسانی استفاده نمایند و در بسیاری از موارد،
این توصیه به حدّ تکلیف و وظیفه الزامی رسیده و عقد قراردادهای صلح از وظایف دولت
های مسؤول و صلاحیت دار اسلامی به شمار رفته است و این وظیفه در مواردی که تمایلی
از طرف دول و گروه های غیر

۱ . برای ملاحظه نامه های پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگاه کنیدبه: مکاتیب
الرسول(صلی الله علیه وآله)، نوشته علی الاحمدی المیانجی و نیز: الوثائق السیاسیه،
نوشته محمد حمید الله حید آبادی.

۲ . نکـ : دفتر همکاری حوزه و دانشگاه. اسلام و حقوق بین الملل عمومی (تهران،
سمت،…)، ج۱، ص۳۹۹

—————————————————

صفحه ۸۳

—————————————————

مسلمان نسبت به عقد قراردادهای صلح احساس می شود، تأکید بیشتری می یابد.»(۱)

تمایل شدید پیامبر(صلی الله علیه وآله) به انعقاد پیمان های همکاری و صلح

با مطالعه سیره و زندگی پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، به روشنی می توان دریافت که
چگونه در فرهنگ بعثت، انسان ها محور احترام اند. هر قبیله جایگاه بایسته خود را می
یابد. به آزادی انسان توجه شده است و برای زورگویی وتحمیل جایی نیست. آن حضرت تمایل
داشت با انعقاد پیمان ها و تأکید به همه در لزوم وفای به قراردادها، زمینه های
تیرگی روابط و فلسفه جنگ و ستیز از بین برود. انعقاد پیمان، نه تنها با مهاجران
قریش، قبیله «اوس» و قبیله «خزرج»، بلکه برای قبایل مختلف یهودی نیز این امکان
فراهم است که در کنار امت اسلامی، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. روح این پیمان
ها همچون منشور مدینه تأمین وحدت اسلامی است با پیوند قبیله های مختلف و تأمین صلح،
آزادی و امنیت برای همه مردم به رغم اختلاف در هر زمینه، حتی در باورهای دین. در
منطق پیامبر(صلی الله علیه وآله) جهاد پاسخی است به مخالفان توحید و وحدت و تلاشی
برای جراحی جامعه بشری ـ بر حسب ضرورت های اجتناب ناپذیر ـ و ریشه کن کردن کانون
های زورگویی وسرکوبی دشمنان صلح و آزادی.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) حتی قبل از بعثت، بر اصل تنظیم روابط عادلانه
میان قبایل، بر پایه پیمان اصرار میورزید و مکرر می فرمود:

«لقد شهدت فی دار عبد الله بن جدعان حلفاً ما أحبّ أنّ لی به حمر النعم و لو دعیت
به فی الإسلام لأجبت».(۲)

«من در خانه عبدالله بن جدعان، در جاهلیت شاهد بستن پیمان مشترک جهت حمایت از
مظلومان، میان نمایندگان قبایل مختلف عرب بودم، و چنان بر این پیمان دل بسته بودم
که حاضر نبودم در ازای نقض آن، صاحب پر بهاترین شتران باشم. اگر در اسلام به چنین
پیمانی دعوت شوم، فوراً اجابت خواهم کرد.»

پیامبر(صلی الله علیه وآله) در راه مکه، پیش از برخورد با قریش و بسته شدن پیمان
حدیبیه، بارها می فرمود:

«لا یسألونی خطه یعظمون فیها حرمات الله إلاّ أعطیتهم إیّاها».(۳)

«از من وسیله ای که موجب تعظیم به حدود الهی است، نخواهند خواست، مگر این که بی
درنگ به آن ها خواهم داد.»

نیز آن حضرت، از پیمان صلحی که

۱ . عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی (تهران :امیرکبیر، ۱۳۷۳، چاپ دوم)، ج۳، ص۵۰۵

۲ . منبع پیشین، ص۵۰۳ ; از سیره ابن هشام ج۱، ص۳۴ ; البدایه و النهایه ; ج۲، ص۲۹۱

۳ . منبع پیشین، ص۵۰۳ ; از سنن ابی داود، ج۳، ص۱۱۳

—————————————————

صفحه ۸۴

—————————————————

مسلمانان بعدها با «روم» می بستند، پیشاپیش خبر داد:

«إنّ الروم سیصالحکم صلحاً أمناً».(۱)

«رومیان با شما به صلحی توأم با امنیت اقدام خواهند کرد.»

چند نمونه از پیمان های پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)

در سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) تعداد زیادی از پیمان های صلح و همکاری دیده می
شود که بررسی کامل آن، نیازمند به تدوین چندین کتاب است.(۲) در این جا به بیان چند
نمونه اشاره می شود:

۱ . پیمان یا منشور مدینه

این پیمان نخستین قرارداد بین المللی در اسلام و مهم ترین و جامع ترین پیمانی است
که به وسیله پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، میان مسلمانان، مشرکان و یهود منعقد شده
است. براساس این پیمان، رابطه میان مسلمانان; اعم از مهاجر و انصار، و رابطه میان
مسلمانان و یهود و همچنین رابطه میان مسلمانان و مشرکین و وظایف هر دسته مشخص
گردید. هدف اساسی این پیمان حفظ امنیت و همزیستی مسالمت آمیز جوامع گوناگونی است که
در مدینه می زیسته اند. در اینجا برای جلوگیری از اطاله کلام تنها به نقل ترجمه جمع
بندی که در کتاب «مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)» پس از نقل اصل پیمان ذکر شده،
اکتفا می کنیم:

حقوق متقابل مسلمانان با یکدیگر در منشور مدینه

۱ . مسلمانان در برابر دیگر مردمان، یک ملت اند. بنابراین، میان هیچ مسلمان و کافری
پیوند نیست; هر چند پدر یا فرزند باشند و جدایی میان مسلمان با مسلمانِ دیگر نیست.

۲ . هر تیره از مسلمانان در میان خود فدیه (دیه یا غرامت) می پردازند، همان گونه که
پیش از اسلام بوده است.

۳ . مسلمانان در برابر کسانی که ستم یا گناه یا دشمنی یا فساد میان مسلمانان را
توطئه نمایند، متحدند.

۴ . هیچ مؤمنی به خاطر کافری کشته نمی شود و هیچ کافری بر ضد مؤمنی یاری نمی شود.

۵ . عهد و امان خداوند یکی است. بنابراین، شخص مطرح نیست و می تواند پایین ترین شخص
پناه دهد بر مسلمین، (کنایه ازاین که اگر شخصی به دیگری پناه داد و او را کفالت
نمود، باید تمامی مسلمانان امان او را محترم بشمارند).

۱ . همان، ص۵۰۴ ; از: ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج۵ ، ص۲۳۲

۲ . برای مطالعه آن به کتاب: «مکاتیب الرسول(صلی الله علیه وآله)» اثر علی احمدی
میانجی(رحمه الله) و کتاب: «مجموعه الوثائق السیاسیه» ، اثر محمد حمید الله مراجعه
نمایید.

—————————————————

صفحه ۸۵

—————————————————

۶ . در هنگام نبرد در راه خداوند، هیچ مؤمنی بدون موافقت افراد دیگر نمی تواند صلح
نماید; بنابر این، صلح باید با نظر جمع انجام شود.

۷ . گروه های رزمنده، هر یک باید پس از دیگری و به نوبت بجنگند. بنابراین، هیچ
طایفه ای دو مرتبه متوالی به نبرد الزام نمی شود.

۸ . هرکس مؤمنی را بدون دلیل بکُشد، حکمش قصاص است; مگر این که ولیّ مقتول راضی
شود.

۹ . داور نهایی در اختلافات مسلمانان، خدا و رسول(صلی الله علیه وآله) است.

۱۰ . مسلمانان هیچ بدهکاری را که بدهی بر او سنگینی کرده، رها نمی کنند، مگر این که
او را کمک نمایند; چه بدهی به خاطر خون بهایی باشد یا غرامتی که به عنوان سرشکن بر
خویشان پدری نصیب شخص شده باشد.

۱۱ . بعضی از مؤمنان سرپرست بعضی دیگرند. بنابراین، هیچ کافری سرپرست مؤمنان نیست.

۱۲ . هیچ کس نمی تواند بدون رعایت مصالح سایر لشکریان، کافری را در پناه خود بگیرد.

مواد صلح مسلمانان با یهودیان

۱ . یهودیانی که تحت این پیمان هستند، باید مورد یاری و حمایت قرار گیرند و ستمی بر
آنان نشود و دشمنانشان یاری نگردند. هر گاه مسلمانان، یهود را به مصالحه دعوت
کردند، باید بپذیرند و همچنین هرگاه یهود، مسلمانان را به مصالحه دعوت کردند.

۲ . در هنگام جنگ، یهودیان نیز باید در هزینه با مسلمانان شرکت کنند. مسلمانان
هزینه خود و یهود، هزینه خودش را پرداخت نماید.

۳ . مسلمانان و یهودیان هم پیمان، یک امت اند، مسلمانان دین خود را دارند و یهودیان
دین خود را; مگر کسی که ستم و گناه مرتکب شود.

۴ . بر مسلمانان و یهودیان لازم است که بر ضدّ دشمنان منطقه هماهنگی و همراهی
نمایند.

۵ . هیچ انسانی به خاطر گناه هم پیمانش مواخذه نمی شود.

۶ . لازم است مظلومان را درمیان خود یاری نمایند.

۷ . هیچ کافری پناه داده نمی شود، مگر با رعایت مصالح مسلمانان و یهودیان.

۸ . همسایه همانند خویشتن است و نباید مورد تعدّی قرار گیرد.

۹ . بر مسلمانان و یهودیان لازم است که در

—————————————————

صفحه ۸۶

—————————————————

میان خود، بر مهاجمانی که به مدینه هجوم آورند، همیاری نمایند.

۱۰ . میان مسلمانان و یهودیان پند، اندرز و خیرخواهی حاکم است.

حقوق ساکنان منطقه (اعم از مسلمان، یهودی و مشرک)

۱ . این پیمان نمی تواند به عنوان سیری برای ستمگر یا گناهکار محسوب شود.

۲ . یثرب بر حسب این پیمان بر تمامی اهل منطقه حرم (و مورد احترام) است; چنان که
«مکه» بر حسب فرمان الهی حرم می باشد.

۳ . قریش و هوادارانش نباید پناه داده شوند.

ماده مخصوص مشرکین در پیمان

مشرکین مدینه حق ندارند قریش را، مالی یا جانی پناه دهند.(۱)

۲ . صلح حدیبیه (پیمان صلح پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با مشرکان مکه)

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) مسافرتی صلح جویانه و مسالمت آمیز کرد; بدین قرار
که کاروانی حدود ۱۸۰۰ نفر برای حج آماده نمود و از قبایل عرب، هر چند مشرک بودند،
دعوت به همراهی نمود. تا بدین وسیله، هم تبلیغی از اسلام شده باشد و هم چهره واقعی
قریش که خود را پرده دار کعبه و منادیان امنیت و صلح می دانستند، بر ملا گردد.
کاروان در منطقه «حدیبیه» با لشکر مسلح دشمن مواجه شد. کاروان پیامبر(صلی الله علیه
وآله) با حال احرام و آماده عبادت و لشکر قریش با لباس رزم و آماده خونریزی.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسماً تصمیم خود را بر حج خانه خدا در میان مسلمانان
اعلام نمود و به وسیله پیک هایی به مشرکین قریش نیز ابلاغ کرد. از آن جاکه نبرد با
حاجیان عملی بسیار زشت و بر خلاف سنت های دیرین عرب بود; خصوصاً از جانب مکیان که
همیشه به میزبانی حجاج از هر طایفه و قشری افتخار می کردند، در تصمیم به جنگ با
مسلمانان مردد شدند و در نهایت پیمان نامه «صلح حدیبیه» میان قریش و پیامبر خدا(صلی
الله علیه وآله) منعقد گردید. به موجب این پیمان، مقرر شد روابط حسنه میان قریش و
مسلمانان برقرار شود.(۲)

مفاد صلح حدیبیه

۱ . محمدبن عبدالله و قریش متعهد می شوند که مدت ده سال جنگ را بر ضد یکدیگر ترک
کنند، هیچ یک از دو طرف بر دیگری نتازد و اسیری از یکدیگر در بند ندارد و…

۲ . هر کس ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.