پاورپوینت کامل معرفی کتاب «مفاهیم یجب أن تصحح» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفی کتاب «مفاهیم یجب أن تصحح» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی کتاب «مفاهیم یجب أن تصحح» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی کتاب «مفاهیم یجب أن تصحح» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۵۰
کتابی که در پیشدید شما است و در صدد معرفی هستیم، «مفاهیم یجب أن تصحح» نوشته آقای
محمد بن علوی مالکی است.
نویسنده اهل عربستان است لیکن تحصیلات عالی خود را در دانشگاه الازهر مصر گذرانده و
با اخذ مدرک دکتری، فارغ التحصیل گردیده، سپس جهت تحقیق در علوم اسلامی به کشورهای
مختلف; چون سوریه، هند، پاکستان، یمن، اندونزی و مغرب سفر می کند و با حضور در پای
درس اساتیدی چون حبیب عمر احمدبن سمیط ، فاروق بن رحالی مراکشی، حسنین بن محمد
مخلوف، محمد مکی بن محمد کتانی، محمد زکریا بن محمد یحیی کاندهلوی و علی بن عبد
الرحمان حبشی بر دانسته هایش می افزاید.
سید محمد بن علوی در سال ۱۳۹۰ به عنوان استاد و مدرس رسمی در دانشکده شریعت تعیین
شد. او مدتی رییس کمسیون داوری مسابقات بین المللی قرآن کریم در شهر مکه بوده است.
نویسنده، در یک مبارزه علمی با وهابیان تندرو، به برداشت های نادرست آن ها از
مفاهیم دینی، خط بطلان کشید و با براهین عقلی و نقلیِ مستند به منابع اهل تسنن،
مفاهیم صحیح دینی را تبیین کرد.
—————————————————
صفحه ۱۵۱
—————————————————
او می گوید:
وهابیان مفاهیم دینی را در خدمت مقاصد فرقه ای خود بکار گرفته و با سلایق شخصی
وتعصبی، مسلمانان را با اندک خطا تکفیر می کنند; به عبارت روشن تر، آنان دایه
مهربان تر از مادرند و از محمد ابن عبد الوهاب و ابن تیمیه وهابی تر هستند و باید
این نوع تفسیر مفاهیم دینی اصلاح شود و ابن تیمیه و محمدبن عبد الوهاب نیز مانند
دیگر علما، اگر نظرشان مطابق با قرآن و سنت بود، قابل احترام است در غیر این صورت،
قابل نقد می باشد. اگر آن ها اجتهاد داشتند، ما نیز نظر اجتهاد داریم و چنین نیست
که ما نظر آن ها را کورکورانه بپذیریم و حتی نظر آن ها را بر قرآن و سنت نبوی ترجیح
دهیم و یا قرآن و سنت را طبق نظریه آن ها تفسیر کنیم.
آقای محمد بن علوی بیش از ۶۰ کتاب و جزوه تألیف کرده، که دو کتاب او، با نام های
«الذخایر المحمدیه» و «مفاهیم یجب أن تصحح» در ردّ عقاید وهابیان تندرو به نگارش در
آمده است. این کتاب ها مورد استقبال مسلمانان واقع شده و تنها به کتاب مفاهیم او،
بیش از ۵۰ دانشمند مسلمان تقریظ نوشته اند، که در ابتدای کتاب آمده است.
وهابیان درواکنش به آن ها، کتب زیادی; مانند «کمال الأمه و حوار مع المالکی» و «ضدّ
السید المالکی« و «جلاء البصائر» نوشتند که اوج این نوشته ها کتاب وزیر اوقاف
عربستان شیخ صالح آل الشیخ به نام «هذه مفاهیمنا» است.
همچنین گروهی عالمان دین، کتاب هایی با عنوان های: المحکم المنیع و التحذیر من
الاغترار و اعلام النبیل… در تأیید آن دو کتاب نوشته اند.
سپس مجمع علمای عربستان، در بیانیه ای از او خواست که در حضور ایشان، از نوشته های
کفرآمیز و بدعت گذار! خود توبه کند و آن توبه نامه از تلویزیون پخش شود، لیکن آقای
محمد بن علوی در پاسخ، آنان را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد که بی پاسخ ماند.
تا این که در سال ۱۴۰۱ آقای محمد بن علوی از سوی مجمع علمای عربستان تفسیق و تکفیر
شد و هرگونه فعالیت علمی و تبلیغی او ممنوع شد و کتب او از کتابخانه ها جمع آوری
گردید و منزل و مسافرت های او تحت کنترل در آمد.
—————————————————
صفحه ۱۵۲
—————————————————
اما او در محاصره، به فعالیت هایش ادامه داد و کتاب حاضر بعد از منع چاپ در عربستان
تا کنون بیش از ده بار در خارج از عربستان به چاپ رسیده است.
سر انجام نویسنده در روز جمعه، هشتم ماه مبارک رمضان ۱۴۲۵ دار فانی را وداع گفت و
در قبرستان ابوطالب به خاک سپرده شد.
پرهیز از تکفیرهای سلیقه ای
بسیارند افرادی که مسلمانان را با اندک خطا تکفیر می کنند و شاید در کره خاکی، جز
تعداد انگشت شمار، کسی نتواند از لبه تیز شمشیر تکفیر آنان جان سالم به در برد.
و این در حالی است که قرآن کریم، راه دعوت به حق را اینگونه بیان کرده است:
} ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ
جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ{ .(۱)
«با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نموده، با آنان به روشی که نیکو است،
استدلال و مناظره کن.»
با توجه به این آیه، مسلمانی که نماز می خواند و از محرّمات پرهیز می کند و در
کارهای خیر و خدا پسندانه; مانند ساختن مسجد و تأسیس مراکز خیریه شرکت می کند،
چگونه می توان او را به کفر متهم کرد!
علامه احمد حداد می نویسد: این مطلب میان عالمان مسلمان، اجماعی و فراگیر است که
هیچ کس از اهل قبله را نمی توان کافر شمرد، مگر این که دارای عقیده ای باشد که منجر
به انکار خدا شود یا دچار شرکی آشکار گردد، به گونه ای که قابل دفاع نباشد و
بالأخره پیامبر یا یکی از ضروریات دین را منکر شود.
اسامه بن زید می گوید: پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) ، ما را به میان قبیله
حُرَقَه فرستاد، وقتی صبح شد، همه افراد قبیله را کشتیم. من با یکی از انصار، مردی
را زنده به اسارت گرفتیم. او کلمه «لاَ إله إلاَّ اللّه» را گفت و مرد. انصاری با
شنیدن آن، دست نگه داشت، لیکن من با نیزه از پایش در آوردم. وقتی خدمت رسول
اللّه(صلی الله علیه وآله) رسیدیم و حضرت از داستان آگاهی یافتند، با ناراحتی
پرسیدند:
اسامه! بعد از گفتن «لاَ إله إلاَّ اللّه» او را کشتی؟»
۱ . نحل : ۱۲۵
—————————————————
صفحه ۱۵۳
—————————————————
گفتم: به خاطر فرار از مرگ، کلمه شهادت را به دروغ بر زبان جاری ساخت! پیامبر
فرمودند: اسامه! تو دل او را شکافتی و دیدی که او در دلش راستگو یا دروغگو است؟
از علی بن ابی طالب سؤال شد: آیا مخالفان شما کافرند؟
فرمود: نه، آن ها از کفر دست برداشته اند.
پرسیده شد: آن ها منافق اند؟
فرمود: نه، چون منافقان جز اندکی خدا را یاد نمی کنند امّا ایشان بسیار یاد خدا می
کنند .
پرسیدند: پس آن ها کیستند؟
فرمود: جماعتی که دچار فتنه شده اند. چشم بصیرتشان کور و گوش هایشان از شنیدن حق کر
شده است .
ویژگی های مشترک میان خالق و مخلوق با تنزیه منافات ندارد
برخی می پندارند میان خالق و مخلوق، هیچ صفت مشترکی وجود ندارد; هر صفتی که خداوند
دارد، اگر با آن، مخلوق را توصیف کنیم مثل شفاعت، به دام شرک خواهیم افتاد. بنا بر
این، گمان می کنند که توصیف پیامبر خدا، به این صفات، موجب می شود که او را به مقام
الوهیت ارتقا دهیم در حالی که این جهل محض است; زیرا خداوند در انجام کارها مستقل
است، ولی مخلوق در انجام کارها غیر مستقل و مقید به اذن الهی می باشد.
شواهد قرآنی:
اموری مانند شفاعت، علم غیب و هدایت، از اوصاف خاص خداوندی است، ولی در حدیث آمده
است:
«أنا أوّل شافع مشفّع» ;(۱) «من نخستین شفاعت کننده هستم که پذیرفته خواهد بود.»
یا بر اساس آیه: } عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً{ ;(۲)
«دانای به غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنان را
برگزیده است.» پس خداوند مقداری از علم غیب را به پیامبرش تعلیم داده است .
یا فرمود: } وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی صِراط مُسْتَقِیم{ ;(۳) «و تو مسلماً به راه
راست هدایت می کنی.»
پس پیامبر دارای مقام شفاعت، علم غیب و هدایت است و این ها مقید به اذن الهی می
باشند.
۱ . صحیح مسلم، ج۷، ص۵۹
۲ . جن : ۲۶
۳ . شوری : ۵۲
—————————————————
صفحه ۱۵۴
—————————————————
مرحله تعظیم
برخی تعظیم کردن; مانند بوسیدن دست، به پا خاستن برای احترام، تعظیم به پیامبر در
حال زیارت و با خضوع ایستادن را عبادت می شمارند و در نتیجه، تعظیم را پرستش غیر
خدا می پندارند، در حالی که این عین جهل است; چون حضرت آدم(علیه السلام) نخستین
انسان صالح است و خداوند به فرشته ها دستور می دهد از برای تعظیم آدم، به او سجده
کنند. آن ها همگی، جز ابلیس، سجده کردند.
مشرکین، در جریان صلح حدیبیه، عروه بن مسعود را نزد پیامبر فرستادند، وقتی عروه
برگشت به قریش گفت:
من پادشاه کسرا و قیصر و نجاشی را دیده ام، ولی پادشاهی را در میان ملت خود مانند
محمد در میان اصحابش ندیدم. اصحاب محمد به او بسیار احترام می کنند. وقتی وضو می
گیرد برای تبرّک، در گرفتن آب وضویش ازدحام می کنند و…
در اینجا دو نکته، مهم است:
۱ . باید احترام پیامبر رعایت شود و علوّ مقامش از دیگران حفظ گردد .
۲ . ربوبیت مخصوص خداست و او در ذات، صفات و افعال، از همه مخلوقات برتر و ممتاز
است.
واسطه شرک آمیز
برخی معنای واسطه را نمی فهمند و می گویند: هرکس به واسطه ای متوسّل شود او مشرک
است و مصداق این آیه شریفه به حساب می آید: } …ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ
لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللهِ زُلْفی…{ ;(۱) «این ها را نمی پرستیم، مگر به خاطر
این که، ما را به خداوند نزدیک کنند.»
این استدلال درست نیست; چون آیه شریفه با صراحت می گوید:
بت پرستی محکوم است و ادعای مشرکان بر این که بت ها دارای مقام ربوبیت اند و عبادت
بت ها موجب تقرّب به خداوند می شود، نادرست است. کفر و شرک آن ها به این دلیل بود
که بت ها را می پرستیدند و به ربوبیت بت ها قائل بودند.
البته مشرکین در این ادعا نیز راستگو نبودند; چون خداوند مسلمانان را از دشنام دادن
به بت ها نهی می کند(۲) تا آن ها خدا را دشنام ندهند.
۱ . زمر : ۳
۲ . انعام : ۱۰۸
—————————————————
صفحه ۱۵۵
—————————————————
اگر مشرکین در بت پرستی راستگو بودند، نباید جرأت می کردند به خاطر عمل بدِ
مسلمانان، خدا را مورد سبّ قرار دهند; چون طبق اعترافشان، مقام خداوند از بت ها
بالاتر است. آنان با این رفتار خود نشان دادند که خداوند در دل آن ها از بت ها هم
کم ارزش تر است. جای بسی دقت است!
وقتی خداوند به مسلمانان دستور داد که در نماز و عبادات خود، رو به کعبه بایستند یا
حجرالأسود را استلام و یا ببوسند، این اقتدا به رسول گرامی و پرستش خدا است.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، بزرگترین واسطه
در روز محشر، ارزش واسطه بزرگ، حامل پرچم توحید و مقام محمود و حوض کوثر، آشکار می
شود. شفاعتش رد خور ندارد و ضمانتش نزد خدا مقبول است; چون خداوند وعده داده است که
هرگز درمیان امت، اورا سرافکنده ومحزون نکند. وقتی همه خلایق به او رو آورند و از
او شفاعت بخواهند، سر خود را بالا می گیرد و دعا می کند وطبق حدیث قدسی با احسان و
کرامت الهی مواجه می شود: «ای محمد، سر بالا بگیر، شفاعت کن تا بپذیرم وبخواه تا
بدهم.»
—————————————————
صفحه ۱۵۶
—————————————————
شعار دروغ
در عالم، مدعیان طرفدار حقیقت فراوان اند، ولی حقیقت ادعای آن ها را تصدیق نمی کند،
به قول شاعر:
و کلّ یدعی وصلا بلیلی *** و لیلی لا تقر لهم بذاکا
«همه ادعا می کنند که با لیلی وصلت کرده اند ولی لیلی حرف آن ها را تصدیق نمی کند.»
این ها چهره دین را خراب کرده، آبروی اسلام را برده اند. سخن پیامبر خدا شرح حال آن
ها است که فرمود: «کسی که نخورده سیر شود مانند کسی است که لباس ناپیدا بپوشد».
برخی درس نخوانده ملاّ شده و مفاهیم اسلامی را تغییر داده و نظر علمای سلف را انکار
می کنند و در میدان عمل نرم خویی را به درشتی و موعظه را به زورگویی و رأفت و
مهربانی را به بی ادبی تبدیل می کنند.
توسل چیست؟
وسیله قرار دادن اعمال صالح به درگاه خداوند، میان همه علما اتفاقی است; روشن است
کسی که روزه می گیرد یا نماز و قرآن می خواند و یا صدقه می دهد، او به روزه و نماز
و قرائت قرآن و صدقه متوسّل شده و به قبولی آن ها امیدوار است.
بهترین دلیل بر مدعا، داستان آن سه نفری است که غار به رویشان مسدود شد; یکی به
نیکی خود به والدین متوسل شد، دیگری به دوری از گناه و سوّمی به حفظ مال و ادای
امانت مردم; خداوند گره آن ها را گشود و مشکلشان را بر طرف کرد.
اما توسل به اشخاص; مثلاً کسی بگوید:
«خدایا! پیامبرت محمد(صلی الله علیه وآله) را وسیله درگاهت قرار می دهم.»
این نوع از توسل، نزد برخی ممنوع و حرام است.
به نظر ما، این یک اختلاف صوری است; چون توسّل به شخص، در واقع توسل به عمل او است
و آن در نظریه همه جایز است. پس شبهه کسانی که مسلمانان را متهم به شرک و گمراهی می
کنند، برطرف می شود.
—————————————————
صفحه ۱۵۷
—————————————————
ادله توسل
خداوند می فرماید: } یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا
إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ…» ;(۱) «ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید; و وسیله ای برای تقرّب به او بجویید…» هر چیزی که خداوند آن را سبب
تقرب به درگاهش قرار داده و سبب بر آورده شدن حوایج می شود، آن وسیله است و معیار
وسیله بودن، این است که او ارزش و احترامی نزد خداوند داشته باشد .
واژه «وسیله» در آیه، به صورت عموم به کار رفته است که شامل اعمال و اشخاص به صورت
مطلق می شود; اعم از این که زنده و یا مرده باشند. در نتیجه توسل به پیامبر در همه
حالات جایز است; مثل توسل به پیامبر قبل از خلقتش(۲) یا توسل به پیامبر در حال
حیات(۳) یا توسل به پیامبر در عرصات محشر. احادیث صحیحی بر این مدعا نقل شده است .
توسل به آثار پیامبر
مسلم است اصحاب به آثار پیامبر تبرک می جستند، حال آیا این درست است که کسی معتقد
شود: توسل به اثری که شرافت را از صاحبش محمد(صلی الله علیه وآله) گرفته درست است؟
سپس بگوید: توسل به خود پیامبر درست نیست؟!
برخی از نصوص و روایات در باره تبرک
نمونه در این مورد زیاد است; مثلا عمربن خطاب آرزو داشت در کنار پیامبر خدا دفن
شود. یا امّ سلیم دهانه مشک را، که پیامبر خدا از آن آب خورده بود، می برد و نگه می
دارد. یا اصحاب برای گرفتن یک تار مو از موهای آن حضرت، از همدیگر سبقت می گرفتند.
یا اسما، دختر ابوبکر، لباس پیامبر را نگه می دارد و می گوید: لباس پیامبر را می
شوییم و آب آن را جهت شفا به مریض ها می دهیم.
یا این که خلفا از انگشتر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) محافظت می کردند، که
سرانجام به چاه اریس افتاد و گم شد.
چرا آن ها سعی داشتند آثار پیامبر را حفظ کنند؟ مقصودشان چه بود؟ چرا وقتی گرفتار
بلا و مرض شدند و خواستند دعا کنند یا متوجه خدا شوند، به آثار نبوی اهمیت می
دادند؟!
۱ . مائده : ۳۵
۲ . حاکم، محمد، مستدرک، ج۲، ص۶۱۵
۳ . ابن احمد، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۵۱۹
—————————————————
صفحه ۱۵۸
—————————————————
خداوند می فرماید:
} وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ
فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ
هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ…{ .(۱)
و پیامبرشان به آنها گفت: نشانه حکومت او این است که، «صندوق عهد» به سوی شما خواهد
آمد; همان صندوقی که در آن آرامشی از پروردگار شما و یادگارهای خاندان موسی و هارون
قرار دارد، در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند.
ابن جریر می گوید: تابوت میثاق در جنگ ها همراهشان بود و به برکت آن پیروز می
شدند.(۲)
توسل پیامبر به حقّ خود و به حقّ پیامبران
وقتی مادر علی بن ابی طالب از دنیا رفت، پیامبر بعد از کندن قبر در آن خوابید و
گفت:
«خدایی که زنده می کند و می میراند و خود زنده است و هرگز نمی میرد، مادرم فاطمه
بنت اسد را ببخش و حجت او را برایش تلقین کن، جای او را وسیع گردان، به حق پیامبرت
و پیامبرانی که پیش از من بودند. ای مهربان ترین مهربانان.»
داستان عتبی در باره توسل
عتبی می گوید: نزد قبر پیامبر نشسته بودم، اعرابی آمد و رو به قبر کرده، گفت:
سلام بر تو ای پیامبر خدا! ای پیامبر، شنیدی که خداوند می فرماید: } وَ ما
أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ
ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ
الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً{ .(۳) و اگر این مخالفان، هنگامی که
به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند) به نزد تو می آمدند و
از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر هم به آن ها استغفار می کرد. خدا را توبه پذیر و
مهربان می یافتند. من هم به حضور تو آمده ام. از گناهانم استغفار می کنم و تو را به
درگاه الهی، جهت بخشش گناهانم، شفیع قرار می دهم. سپس این شعر را سرود:
یا خیر من دفنت بالقاع أعظمه *** فطاب من طیبهنّ القاع و الأکم
نفسی الفداء، لقبر أنت ساکنه *** فیه العفاف و فیه الجود و الکرم
۱ . بقره / ۲۴۸
۲ . ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۲، ص۸
۳ . نساء/ ۶۴
—————————————————
صفحه ۱۵۹
—————————————————
«ای بهترین انسان که در مکان با عظمت و خوب دفن شدی از بوی تو، همه دشت ها و کوه ها
خوشبو شدند.
جانم فدای قبری باشد که تو در آن سکنی گزیدی و عفاف و پاکدامنی، بذل و بخشش در
آنجاست .»
اعرابی سپس به پا خاست و رفت .
عتبی می افزاید: من آن شب، پیامبر خدا را در خواب دیدم. به من فرمود: «ای عتبی،
دنبال اعرابی برو و مژده اش بده که خداوند او را بخشید».(۱)
بزرگان اهل تسنن چون حاکم، بیهقی، جلال الدین سیوطی، ابن جوزی، ملا علی قاری،
شوکانی، نووی، ابن کثیر و قرطبی به توسل قائل هستند.
خصال و ویژگی های پیامبر
بعضی گمان می کنند که پیامبران در همه حالات و اوصاف، با دیگران مساوی اند، ولی این
گمان بی اساس است و ادله فراوانی از قرآن و سنت آن را رد می کند.
پیامبران، در حقیقتِ انسانیت با دیگران یکسان اند; } قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ
مِثْلُکُمْ…{ ;(۲) «بگو من فقط بشری هستم مانند شما.»
لیکن در بسیاری از صفات و حالات با مردم فرق می کنند و به خاطر ویژگی هایی، برای
نبوت از میان همه برگزیده شدند؟
برخی از صفات خاص و بر جسته پیامبر اسلام در کتب روایی:
۱ . پیامبر، پشت سر خود را مثل روبه رویش می دید.(۳)
۲ . علم و بصیرت داشت. آن حضرت می فرماید: «من چیزهایی را می بینم که شما نمی بینید
و چیزهایی را می شنوم که شما نمی شنوید.»(۴)
۳ . خمیازه نمی کشید. ابن ابی شیبه نقل می کند: پیامبر هرگز خمیازه نکشید.(۵)
۴ . عرقش خوشبوترین عرق ها بود. انس می گوید: پیامبر به منزل ما وارد شد و خواب
قیلوله ای کرد. در خواب، عرقش جاری شد. مادرم ظرفی برداشت و به جمع کردن عرق آن
حضرت پرداخت. پیامبر بیدار شد خطاب به مادرم فرمود: «چه می کنی؟»
گفت: عرق شما را در شیشه می ریزیم، چون آن خوشبوترین عطر است.(۶)
۱ . ابن احمد، محمد، تفسیر القرطبی، ج۵ ، ص۲۶۵
۲ . کهف / ۱۱۰
۳ . ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۲۴۵
۴ . ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج۳، ص۳۸۱ و الحاکم، محمد، مستدرک، ج۲، ۵۱۰
۵ . ابن حجر، احمد، فتح الباری، ج۱۰، ص۵۰۶
۶ . نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱
—————————————————
صفحه ۱۶۰
—————————————————
۵ . قد متوسط داشت. عایشه گوید: قد پیامبر نه بلند بود و نه کوتاه، بلکه قامتی
میانه داشت.
۶ . سایه اش بر زمین نمی افتاد، ابن سبع گوید: سایه پیامبر بر زمین نمی افتاد; چون
فرمود: خدایا! مرا نورانی کن.(۱)
۷ . تنها چشمانش می خوابید. روایت است از بخاری و مسلم که آن حضرت فرمود: «چشمانم
می خوابند ولی قلبم نمی خوابد».(۲)
۸ . هیچگاه محتلم نشد. طبرانی در اسناد مختلف روایت کرده که آن حضرت فرمود: «هیچ
پیامبری محتلم نشد، چون احتلام کاری شیطانی است».(۳)
در باره اوصاف و ویژگی های پیامبر روایات سه دسته اند:
۱ . دارای سند و صحیح
۲ . دارای سند غیر صحیح
۳ . اسنادش جای بحث و مناقشه دارد
پس سخن در صواب و خطا و صحت و بطلان است، نه در کفر و ایمان. اگر ما، آن ها را
آوردیم به جهت اثبات صحت و بطلان نبود، بلکه به این جهت بود که علما در نقل اوصاف
پیامبر مسامحه کرده و تحقیق و بررسی و نقد را متأسفانه، کنار گذاشته اند و این ها
شاهد بر مدعای ماست.
معنای تبرّک
برخی معنای دقیق و حقیقی تبرّک به پیامبر و آثار و اهل بیت پیامبر و علما و اولیای
الهی را نفهمیده و دچار اشتباه شده اند و نتیجه این شده است که اگر کسی تبرّک
بجوید، او را متهم به شرک، کفر و گمراهی می کنند; مانند عوام الناس که هر کار جدیدی
پیش بیاید و از درک آن عاجز باشند، آن را انحراف قلمداد می کنند.
معنای حقیقی تبرّک چیزی جز توسل به خداوند متعال، بهواسطه آن متبرّک نیست و آن از
سه حال خارج نیست، متبرک یا «اثر» است یا «مکان» و یا «شخص».
اگر کسی به اشخاص تبرک جوید، برای این است که آن ها را اهل فضل و به درگاه ربوبی
مقرّب می داند.
۱ . ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱، ص۲۸۴
۲ . ابن حنبل،احمد، مسند احمد، ج۶، ص۱۰۴ و صحیح بخاری، ج۲، ص۴۸
۳ . هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱، ص۲۶۷
—————————————————
صفحه ۱۶۱
—————————————————
اما تبرّک به آثار اشخاص، به خاطر این است که آن آثار منسوب به اشخاص اند و شرافت و
عظمت آن ها به خاطر خودشان نیست بلکه به خاطر این که آن ها منتسب به اشخاص صالح
اند.
و اما تبرّک به مکان ها، به این جهت نیست که آن ها دارای فضل و ارزش هستند بلکه به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 