پاورپوینت کامل فلسفه مناسک حج در کتابهای شیخ صدوق (ره) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه مناسک حج در کتابهای شیخ صدوق (ره) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه مناسک حج در کتابهای شیخ صدوق (ره) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه مناسک حج در کتابهای شیخ صدوق (ره) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۷
چرا آب زمزم گاهی شیرین است و زمانی شیرین نیست؟!
۱ . ابن عقبه، از برخی اصحاب، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده است که: در حضور
امام(علیه السلام)سخن از آب زمزم به میان آمد، حضرت فرمودند: از زیر حِجر، چشمه ای
به سوی زمزم جاری است، هرگاه آب چشمه غالب گردد، آب زمزم شیرین می شود.
از چه رو مسجد الحرام محترم است و پوشیدن احرام واجب؟!
۲ . عباس بن معروف از برخی اصحاب از امام صادق(علیه السلام)نقل کرده است که: خداوند
مسجد الحرام را به خاطر کعبه حرم قرار داد و حرم را به خاطر مسجد الحرام و احرام را
به خاطر حرم واجب کرد.
۳ . عبدالله بن محمّد بن حجّال، از برخی رجال خود، از حضرت صادق(علیه السلام)نقل
کرده که: خداوند تبارک و تعالی کعبه را قبله برای اهل مسجد و مسجد را قبله برای اهل
حرم و حرم را قبله برای مردم دنیا قرار داد.
۴ . حمید بن مثنی العجلی، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل می کند که: هرگاه
—————————————————
صفحه ۳۸
—————————————————
بنی اسرائیل قربانی می آوردند، آتشی شعلهور می شد و قربانیِ کسی را که از او
پذیرفته شده بود، می خورد و خداوند تبارک و تعالی احرام را به جای قربانی قرار داد.
فلسفه تشریع تلبیه در حج
۵ . عبیدالله بن علی حلبی گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) پرسیدم: چرا تلبیه جعل و
تشریع شد؟ حضرت پاسخ داد: خداوند ـ عزّ وجلّ ـ به جناب ابراهیم(علیه السلام)وحی کرد
«میان مردم، انجام مناسک حج را ندا ده تا مردم پیاده و سواره و از هر راه دور به
سوی تو آیند» پس ابراهیم ندا داد و مردم نیز از هر راه دور اجابتش کردند و تلبیه
گویان به سوی او شتافتند.
۶ . عبدالکریم بن حلبی می گوید : از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: چرا تلبیه
تشریع شد؟ فرمود: چون خداوند متعال به ابراهیم(علیه السلام) فرمود: میان مردم حج را
ندا ده، ابراهیم بر بلندی رفت و با صدای رسا مردم را دعوت کرد، مردم نیز از هر سو
دعوت او را اجابت کردند.
۷ . سلیمان بن جعفر: از امام رضا(علیه السلام) در باره لبّیک گفتن و علّت آن
پرسیدم، حضرت فرمود: وقتی مردم احرام ببندند، خداوند متعال ندایشان می دهد که: ای
بندگان و کنیزان من، شما را بر آتش حرام خواهم کرد; آنگونه که شما به خاطر من احرام
بستید. آنگاه مردم به عنوان اجابت خداوند متعال، که آنان را ندا داد، می گویند:
«لَبَّیْک ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک».
۸ . حضرت حسن بن علیّ بن محمّدبن علیّ بن موسی بن جعفربن محمّدبن علی بن الحسین بن
علی بن ابی طالب(علیهم السلام) فرمودند: مردی به حضور مبارک حضرت رضا(علیه السلام)
رسید و گفت: ای پسر رسول الله(صلی الله علیه وآله) ، بفرمایید تفسیر «الْحَمْدُ
لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» چیست؟
حضرت فرمودند: پدرم، از جدّم، از حضرت باقر و آن حضرت از حضرت زین العابدین و آن
بزرگوار از پدرش(علیهم السلام)نقل کردند که مردی نزد امیر مؤمنان(علیه السلام) آمد
و پرسید: تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» چیست؟
حضرت فرمود: تفسیر «الحمد لله» این است که بندگان خدا برخی از نعمت های الهی را به
اجمال بدانند; زیرا نمی توانند همه آن ها را بدانند و نعمت های خدا بیش از آن است
که به شماره آید. پس حق تعالی به بندگان می فرماید: بگویید ستایش برای خدا است،
برای نعمت هایی که پروردگار
—————————————————
صفحه ۳۹
—————————————————
عالمیان به ما داده است و عالمیان عبارت اند از: جماعت هایی از جمادات و حیوانات.
امّا حیوانات را نعمت داد; به خاطر آن که حق تعالی به قدرت کامله اش آن ها را حرکت
داد و از رزق خود غذا به آن ها عنایت کرد. آن ها را در کنف و سایه خود احاطه نمود و
هر یک را به گونه ای که مصلحت ایجاب می کند، مورد تدبیر قرار داد.
و امّا جمادات را مورد نعمت قرار داد: به خاطر آن که حق تعالی آن ها را با قدرت خود
نگاه داشت; جمادات متّصل را از جدا شدن و جمادات منفصل را از اتصال و چسبیدن و
آسمان را از افتادن بر زمین نگه داشت، مگر آن که خود به آن اذن سرنگون شدن دهد و
زمین را از فرو رفتن حفظ کرد، مگر به فرمان خود، که خدا به بندگانش مهربان و رحیم
است.
سپس امام(علیه السلام) فرمود: ربّ جهانیان، مالک و خالق آنان و روزی رسان به ایشان
است; از آن جا که می دانند و نمی دانند. روزی تقسیم شده است و تمام انسان ها از آن
بهره مندند و به فرزند آدم می رسد، هرگونه که می خواهد رفتار کند. نه تقوای متّقی
بر آن می افزاید و نه عصیان و فجور معصیت کار از آن می کاهد. میان ما و آن رزق،
حجاب و پرده ای است که رزق طالب آن است. اگر یکی از شما بخواهد از روزی خود بگریزد،
روزی به دنبالش می آید همان طور که مرگ به دنبالش می آید.
خداوند ـ جلّ جلاله ـ می فرماید: بگویید حمد برای خدا است، در برابر نعمت هایی که
به ما داده است و در کتب پیشینیان، قبل از این که آفریده شویم، ما را یاد کرده است.
پس در این عبارت بر محمّد و آلش ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ و شیعیان ایشان واجب
گردیده که خدا را شکرگزار باشند و در مقابل برتری و تفضّلی که در برابر دیگر امّت
ها به ایشان داده، از او قدردانی کنند.
و این همان است که پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: زمانی که خداوند ـ عزّوجلّ
ـ حضرت موسی بن عمران(علیه السلام) را مبعوث کرد و وی را برای رازگویی برگزید و
دریا را برایش شکافت و بنی اسرائیل را نجات داد و تورات و الواح را به وی عطا کرد و
منزلت خود را در دربار خدای عزیز و جلیلش دید، گفت: پروردگارا! به من کرامتی دادی و
عنایتی فرمودی که به هیچ یک از پیشینیانم چنین توجّهی نداشته ای.
خدای ـ عزّوجلّ ـ فرمود: ای موسی، آیا می دانی که محمّد نزد من از تمام
—————————————————
صفحه ۴۰
—————————————————
فرشتگان و از تمام مخلوقاتم برتر و بالاتر است؟!
موسی عرض کرد: پروردگارا! اگر محمّد(صلی الله علیه وآله) از تمام آفریدگانت افضل و
برتر است، آیا در میان آل انبیا، از آل من کسی گرامی تر و برتر هست؟
خدا فرمود: ای موسی، آیا نمی دانی که فضل و برتری آل محمّد بر تمام انبیا، مانند
برتری محمّد بر همه پیامبران است؟
موسی(علیه السلام) : عرض کرد: پروردگارا! اگر آل محمّد چنین هستند، پس آیا در میان
امت انبیا امّتی برتر از امّت من هست؟ چه آن که بر امّت من ابر سایه افکند، ترنجبین
و مرغ بریان بر ایشان نازل کردی و دریا را بر ایشان شکافتی؟
خداوند ـ جلّ جلاله ـ فرمود: ای موسی، آیا نمی دانی فضل و برتری امّت محمّد بر تمام
امّت ها، چون فضل خود او بر تمام خلایق است؟
موسی(علیه السلام) گفت: پروردگارا! کاش من ایشان را می دیدم. پس خدا وحی کرد که: تو
ایشان را هرگز نخواهی دید; زیرا هنگام بروز و ظهور و خلقت ایشان اکنون نیست ولی به
زودی آن ها را در بهشت; یعنی در جنّات عدن و فردوس برین در محضر حضرت محمّد خواهی
دید، که در نعمت های بهشتی غوطهور و در خیرات و زیبایی های آن غرق اند. آیا دوست
داری سخن ایشان را به تو گوشزد کنم؟
موسی(علیه السلام) عرض کرد: آری، ای پروردگار من.
خداوند فرمود: در مقابل من بایست و تن پوش خود را محکم و استوار کن و همچون بنده
رامی در مقابل سلطان با عظمت و شکوه قرار گیر. موسی(علیه السلام) چنین کرد. پس حق
ندا داد: ای امّت محمّد، تمام آن ها در حالی که در پشت پدران و رحم های مادرانشان
بودند، اجابت کرده، گفتند: «لَبَّیْک ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک ، لَبَّیْکَ لا
شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النّـِعْمَهَ لَکَ وَ الْمُلْک، لا
شَرِیکَ لَکَ».
—————————————————
صفحه ۴۱
—————————————————
آنگاه امام(علیه السلام) فرمودند: خداوند ـ عزّوجلّ ـ این اجابت را با عباراتی که
ذکر شد، شعار حج قرار داد. پس از آن، پروردگار متعال ندا داد: ای امّت محمّد، حکم
من بر شما چنین تقدیر شده که رحمت من نسبت به شما بر غضبم سبقت دارد و عفو و بخششم
پیش از عقاب و مؤاخذه ام می باشد. پیش از آن که مرا بخوانید، دعای شما را مستجاب می
کنم و پیش از آن که از من بپرسید و درخواست کنید، به شما عطا خواهم کرد. هریک از
شما مرا ملاقات کند، در حالی که اینگونه شهادت دهد:
«لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا
عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، صادِقٌ فِی أَقْوالِهِ، مُحِقٌ فِی أَفْعالِهِ…».
«خدایی جز خدای یگانه نیست. او تنها است و شریکی ندارد و محمّد بنده و فرستاده او،
راستگو در گفتار و کردار است و علیّ بن ابی طالب برادر و جانشین بعد از او و ولیّ
حضرتش می باشد و پیروی و اطاعت از او، لازم است; همان گونه که اطاعت از محمّد.
همچنین کسی را که شهادت دهد: اولیای آن حضرت برگزیدگان و پاکیزگان و برکشیدگان با
آیات شگفت الهی و راهبر به حجّت های خدا بعد از آن دو (پیامبر و علی(علیهما
السلام)) و دوستان خدا هستند، او را در بهشت خود وارد خواهم کرد، حتی اگر گناهانش
مانند کف روی دریا باشد.»
سپس امام(علیه السلام) افزود: پس از آن که حق تعالی حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)
را مبعوث کرد، فرمود:
ای محمّد، تو در کوه طور نبودی، آن زمان که امّتِ تو را خوانده و به این کرامت
اختصاص دادم. سپس خدای عزیزِ جلیل، به پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) فرمود:
بگو ای محمّد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین»; ستایش تنها برای خداست،
پروردگار عالمیان، بر این فضیلتی که به من اختصاص داد. به امّت آن حضرت نیز فرمود:
بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلی مَا اخْتَصَّنا بِهِ مِنْ
هذِهِ الْفَضائِلِ»; یعنی ستایش برای خدا است که پروردگار عالمیان است، بر این
فضیلت هایی که به ما اختصاص داده است.
۹ . جابر از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که فرمود : حضرت موسی(علیه السلام) از
رمله مصر احرام بست و از «صفائح الروحاء»(۱) گذر کرد; در حالی که محرم بود و شتر
خویش
۱ . علامه مجلسی(رحمه الله) می گوید : جایی است میان دو حرم مکه و مدینه و در سی یا
چهل میلی مدینه. «صفح» به معنای جانب است و «صفح جبل» یعنی پایین کوه. ممکن است نام
این مکان، به همین اعتبار نهاده شده است.
—————————————————
صفحه ۴۲
—————————————————
را با زمامی از لیف (خرما) می کشید و چون تلبیه گفت: کوه ها به او پاسخ می دادند.
۱۰ . ابو بصیر گوید : شنیدم که امام باقر(علیه السلام) فرمود: حضرت موسی بن
عمران(علیه السلام)با هفتاد پیامبر، سوار بر شتری سرخ مو، که مهارش از لیف بود،
هنگام عبور از درّه فراخ روحاء، که همگی عبای قطوانیه به دوش انداخته بودند، می
گفت:
«لَبَّیْکَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ لَبَّیْک» ; آری، آری، بنده است و فرزند
بنده است، آری، آری.
ای امّت محمّد، حکم من بر شما چنین تقدیر شده که رحمت من نسبت به شما بر غضبم سبقت
دارد و عفو و بخششم پیش از عقاب و مؤاخذه ام می باشد. پیش از آن که مرا بخوانید،
دعای شما را مستجاب می کنم.
۱۱ . هشام بن حکم، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده که: حضرت موسی بن عمران(علیه
السلام)در حالی که روی شتر سرخ مویی نشسته بود و آن شتر مهاری از لیف داشت و آن
حضرت دو جامه قطوانیه به بر کرده بود، از راه فراخ روحاء گذر کرد و پیوسته می گفت:
«لَبَّیْکَ یا کَرِیم لَبَّیْکَ».
یونس بن متی(علیه السلام) نیز از همین راه می گذشت و می گفت:
«لَبَّیْکَ، کَشّافَ الْکُرَبِ الْعِظامِ، لَبَّیْک»; آری، آری، ای بازگشای سختی
های بزرگ، آری، آری.
جناب عیسی بن مریم(علیه السلام) هم از همین جاده می گذشت و می گفت:
«لَبَّیْکَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ لَبَّیْک» ; آری، آری، بنده ات و فرزند
کنیزت، آری، آری.
همچنین حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) از همین راه عبور کرد و در آن حال رو به
درگاه الهی گفت:
«لَبَّیْکَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّیْک».
از چه رو گروهی یک حج، گروهی دو حج یا بیشتر به جا می آورند و برخی اصلا حج نمی
گزارند؟!
۱۲ . عبدالله بن سنان، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده که آن جناب گفت:
وقتی حقّ ـ عزّوجلّ ـ به ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) فرمان داد بیت الله را
بسازند و آن ها خانه را ساختند. به ایشان امر کرد رکنی را بالا ببرند و پس از آن،
در میان مردم ندا کنند: «آگاه باشید و توجّه کنید، «بیا حج»، «بیا حج».
گفتنی است، اگر ندا می داد: «بیایید به
—————————————————
صفحه ۴۳
—————————————————
حج»، تنها کسانی اجابت می کردند که در آن روز بودند، اما وقتی گفت: «بیا حج»، تمام
مردم; چه انسان های مخلوق و چه آنان که در اصلاب و پشت مردان بودند، لبیک گفتند و
دعوت حق را اجابت کردند. پس آنان که ده بار لبیک گفتند، ده بار به حج رفتند و کسانی
که پنج بار لبیک گفتند، پنج مرتبه حج گزاردند و آنان که لبیک بیشتری گفتند، به
تعداد لبیکی که گفتند، حج انجام دادند و کسانی هم که یک بار لبیک گفتند، یک حج
انجام دادند و آنان که اصلا لبیک نگفتند، برای انجام حج گام برنداشتند.
۱۳ . غالب بن عثمان از یکی از صحابه و او از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که
گفت: چون خداوند متعال به ابراهیم(علیه السلام)فرمان داد که میان مردم ندای حج سر
دهد، بر بالای مقام رفت و بر فراز آن ایستاد، و در آن حال روبه روی کوه ابو قبیس
قرار گرفت. پس در میان مردم به حج ندا داد و به گوش همه آنان که تا برپاییِ قیامت،
در صلب مردان و رحم زنان هستند، رسانید.
۱۴ . علی بن سالم ، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اگر
برای کسی، در شبی که تمام امور خلایق مقدّر می شود و آن شب بیست و سوّم ماه مبارک
رمضان است، حج نوشته نشود، در آن سال به حج نخواهد رفت; چه آن که در شب مزبور، سفر
تمام حاجیانِ آن سال نوشته می شود و همچنین روزی ها و عمرها و وقایع و اتّفاقاتی که
در آن سال رخ خواهد داد، مقدّر می گردد.
راوی گوید: به آن حضرت عرض کردم: پس، کسی که در شب قدر نامش در صف حاجیان نوشته
نشود، استطاعت رفتن به حج را ندارد؟ فرمود: خیر. عرض کردم: چرا چنین است؟ فرمود: من
با شما خصومت و مجادله نمی کنم، واقعیت امر اینگونه است.
چرا محدوده حرم، همان مقدار کنونی است و بیشتر یا کمتر نیست؟
۱۵ . احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی گوید : از امام رضا(علیه السلام) در باره حرم
و محدوده آن پرسیدم و این که چرا در برخی مناطق محدوده حرم به خانه خدا نزدیک و در
برخی مناطق دور است؟ حضرت فرمود: وقتی خداوند آدم(علیه السلام) را از بهشت فرود
آورد، او بر کوه ابو قبیس هبوط کرد. در این هنگام، آدم احساس وحشت کرد و احساس کرد
آن چه را که در بهشت می شنید دیگر نمی شنود، از این رو به پروردگار شکایت کرد.
خداوند یاقوت سرخی را فرود آورده، در محلّ کعبه قرار داد. آدم بر گِرد آن
—————————————————
صفحه ۴۴
—————————————————
طواف می کرد و نور آن تا محدوده کنونی حرم می رسید. حدّ و حریم آن نشانه گذاری شد و
خداوند آن را حرم قرار داد.
۱۶ . محمّد بن اسحاق ، از حضرت صادق(علیه السلام) ، از پدران گرامی اش(علیهم
السلام) نقل کرده که فرمودند:
خداوند متعال به جبرئیل وحی کرد: من خداوند بخشنده و مهربانم. به آدم و حوّا ترحّم
کردم; زیرا بسیار شکوه و شکایت کردند، از این رو، خیمه و چادری از چادرهای بهشتی
برایشان فرستادم، به خاطر گریه و وحشت و تنهایی شان، مورد رحم و مهربانی خویش
قرارشان دادم. پس خیمه را بر ترعه،(۱) که میان کوه های مکّه است، سر پا کردم.
باری، جبرئیل خیمه را، که به مقدار حج بیت بود، جای آن نصب کرد و آدم را از صفا و
حوّا را از مروه آورد و هر دو را در خیمه جمع کرد.
حضرت افزودند: ستون خیمه، شاخه ای از یاقوت سرخ بود که نور و شعاعش کوه های مکه و
اطراف آن را روشن کرده بود. این نور امتداد داشت و نهایت بُرد و تابش آن، حدود حرم
کنونی است; لذا حق تبارک و تعالی منتهی الیه این نور را از اطراف حرم برای خیمه
عمود منظور کرد و سرّ حرم قرار دادن برای خیمه و عمود، آن بود که این دو از بهشت
محسوب شده، لاجرم احترامشان لازم بود; از این رو، حق تعالی اجر و ثواب حسنات را
مضاعف و مؤاخذه و عقوبت بدی ها را نیز دو چندان قرار داد.
امام(علیه السلام) ادامه دادند: و طناب و ریسمان های خیمه، از اطراف کشیده شد و
منتهای آن ها که میخ های چادر را آن جا می کوبند، اطراف و حریم مسجدالحرام به حساب
آمد.
میخ های خیمه، سنگ هایی از طلای ناب بهشتی و طناب های آن از موهای بافته شده سرخ
رنگ بود.
خداوند متعال به جبرئیل(علیه السلام) وحی کرد: هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود آورده
تا خیمه را از دستیاران ابلیس محافظت کنند و در ضمن با آدم مأنوس شوند، به منظور
تعظیم بیت و خیمه، پیرامون آن طواف کنند.
حضرت فرمودند: جبرئیل فرشتگان را پایین آورد و آن ها در آستانه خیمه، به حفاظت و
جلوگیری از گزند دستیاران شیاطین پرداختند. اطراف ستون های بیت و خیمه، هر روز و شب
طواف می کردند; همان گونه که در آسمان، پیرامون بیت المعمور می گردیدند.
۱ . ترعه، جایگاه بیت و ستون های آن است که فرشتگان پیش از آدم آن را بالا بردند.
—————————————————
صفحه ۴۵
—————————————————
ارکان و ستون های بیت الحرام در زمین، به موازی و محاذی بیت المعمور بنا شده که در
آسمان است. باری، حق تعالی به جبرئیل(علیه السلام) وحی کرد: به زمین، نزد آدم و
حوّا برو و آن ها را از جای ستون هایی که بعداً برای بیت من نصب می شود دور کن و
ستون های خانه ای را برای فرشتگان و آفریدگانم، از فرزندان آدم، بالا ببر.
خداوند متعال به جبرئیل(علیه السلام) وحی کرد:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 