پاورپوینت کامل با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در مدینه خُبَیْب(۱) ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در مدینه خُبَیْب(۱) ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در مدینه خُبَیْب(۱) ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در مدینه خُبَیْب(۱) ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۱
اواخر سال سوم هجری، پس از جنگ اُحُد، که در اثر سهلانگاری و نافرمانی عدهای با شکست مسلمانان پایان یافت; کفار قریش به خود مغرور شده و با توطئه و تحریک در صدد تضعیف مسلمانان و گرفتن انتفام کشتههای خود در جنگ بدر برآمدند.
آنها سعی داشتند به هر وسیله، و با انتقامجویی، عقده درونی خود را بگشایند.
قبیله بنی لحیان (۲) از جمله کفاری بودند که در سرزمین مکه سکونت داشتند. آنان برای خونخواهی کشتههای خود در جنگ بدر، دست به حیله تازهای زدند.
برای عملی ساختن نقشه شوم خود، نزد دو قبیله تازه مسلمان عَضَل و قاره (۳) رفته و با قول کمکهای مالی، آنان را فریفته و از ایشان خواستند که نمایندگانی به مدینه فرستاده و از پیامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ خبیب از گروه انصار و از افراد قبیله اوس مدینه بود. در جنگ بدر حضور داشته، او در تاریخ اسلام اولین کسی است که قبل از شهادت، نماز بجای آورده.
۲ ـ طایفهای از هذیل بودهاند که در محلی بین عسفان و مکه اقامت داشتهاند. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۷ و ۲۸.
۳ ـ عضل و قاره نام دو طایفه از تیره هون بن خزیمه بن مدرکه هستند که در نزدیکی مکه سکونت داشتهاند. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۱۷۸ .
صفحه ۱۴۲
تقاضای مبلّغ کنند تا پیامبر در اجابت درخواست آنان، افرادی را برای ارشاد و هدایتشان اعزام دارد و قبیله بنی لحیان با آمادگی قبلی، آنان را اسیر کرده به مکه برند و در مکه به کفار قریش بفروشند.
با این کار، خواسته قلبی آنها عملی میشد; چون کفار مکه به خونخواهی کشتههایشان آنان را خواهند کشت و بنیلحیان هم با فروش اُسرا و این خوشخدمتی، پول خوبی به چنگ خواهند زد.
آن روزها برای کفار زخم خورده قریش، چیزی خوشتر از این نبود که از سپاه اسلام، کسی را دستگیر و او را شهید و مُثله نمایند.
* * *
هفت نفر(۱) از دو قبیله عَضَل و قاره این مأموریت شوم را به عهده گرفته، عازم مدینه شدند.
آنها خدمت پیامبر رسیدند، و با اقرار به اسلام اظهار داشتند:
ای رسولخدا، اسلام در بین ما گسترش پیدا کرده و ما اکنون نیاز به افرادی داریم که به ما قرآن و احکام دینی را بیاموزند.
پیامبر در پاسخ به این خواسته آنان، هفت نفر(۲) از یاران خود را همراهشان فرستاد.
آنها برای رسیدن به سرزمین اعزامی، روزها در پناه کوهها و سایه بوتهها استراحت میکردند و شبها راه میپیمودند.
قبیله بنی لحیان از قبل، یکصد نفر مرد مسلح را برای این کار آماده کرده بود، که در کمین نشسته بودند و عدهای از آنها، در تجسس برای پیدا کردن مسیر راه نیروهای اعزامی پیامبر بودند.
یاران پیامبر در مسیر راه، در محلی به نام رجیع (۳) که آبگاه قبیله بنی هذیل بود، توقف نمودند، در آنجا غذا خوردند و قدری استراحت کردند و سپس به راه خود ادامه دادند.
زنی از قبیله هذیل برای چراندن گوسفندان خود بیرون آمده بود، به نزدیک آبگاه رسید، هستههای خرمای بازمانده از گروه، نظرش را جلب کرد; از اندازه و شکل آنها دانست که شبیه خرماهای مدینه است.
با عجله به سوی قومش شتافت و فریاد برآورد: بیایید که ردّپای یاران پیامبر را یافتم.
مردانِ بنی هذیل با شتاب آمدند و با دیدن هستههای خرما یقین کردند که آنها تازه از این
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ مغازی واقدی، ج ۱، ص ۳۵۴ .
۲ ـ در انگیزه اعزام این افراد و در تعدادشان، بین اصحاب حدیث و تاریخ اختلاف است; گروهی آنها را شش نفر، برخی هفت نفر و جمعی ده نفر دانستهاند. نگاه کنید به کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم ، ج ۵، ص ۱۹۰ .
۳ ـ نام محلی است که در آن چاه آبی برای طایفه هذیل قرار داشته، این محل بین مکه و طائف واقع شده.
صفحه ۱۴۳
مکان کوچ کردهاند و ممکن است در همین نزدیکیها اقامت کرده باشند.
در کوههای اطراف به جستجو پرداختند و سرانجام آنها را یافته و محاصره کردند. اصحاب پیامبر که خود را در محاصره مردان مسلح دیدند، به بلندی کوه رفته شمشیرهای خود را کشیدند و آماده نبرد شدند.
دشمنان پیامبر فریاد زدند: تسلیم شوید و امان ما را بپذیرید، ما هرگز قصد کشتن شما را نداریم، فقط میخواهیم شما را به مکّه بُرده و به قریش تحویل دهیم تا در ازای آن چیزی عایدمان شود.
چهار نفر از یاران پیامبر حاضر نشدند امان کفار را بپذیرند و درجا، به نبرد برخاسته و با آنها جنگیدند، عدهای را کشتند و خود هم شهید شدند.
اما سه نفر دیگر به نامهای خبیب بن عدی ، زید بن دثنه و عبدالله بن طارق اسیر شدند.
کفار تیر و کمان آنها را گرفته و با ریسمان کمان، دستهایشان را بستند و به سوی مکه رهسپار شدند، در مسیر راه به محلی به نام ظهران (۱) رسیدند.
در این محل یکی از اُسرا به نام عبدالله بن طارق خود را از بند رها ساخت و با آنها، به جنگ برخاست.
هر چه خواستند دوباره دستهای او را ببندند، او امان نداد، شمشیر خود را کشید و بر آنها یورش برد; همه از اطرافش گریختند و از دور با سنگ او را هدف قرار دادند، به قدری بر او سنگ زدند که از پا درآمد و همانجا جان به جان آفرین تسلیم کرد. قبر او در ظهران مشهور است.
آنها، بقیه راه را با خبیب و زید سپری کردند تا به مکه رسیدند.
قریش با دیدن این دو اسیر از یاران پیامبر، خوشحال شدند و در خریدن آن دو، بر هم سبقت میجستند.
سرانجام خبیب به هشتاد مثقال طلا و زید به پنجاه عدد شتر فروخته شد. چون این دو اسیر در یکی از ماههای حرام(۲) وارد مکه شده بودند، و در ماههای حرام قتل و کشتار بین اعراب حرام بود; لذا آن دو را زندانی کردند تا پس از ماههای حرام به قتل رسانند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ ظهران نام محلی است نزدیک شهر مکه و قریهای آباد در کنار آن قرار دارد به نام مَر که به مر ظهران معروف است. معجم البلدان، ج ۴، ص ۶۳ .
۲ ـ در ماه ذی القعده وارد مکه شدند و تا آخر ماههای حرام آنها را در زندان نگه داشتند. شرح مواهب الدّنیه، ج۱، ص۶۸.
صفحه ۱۴۴
خبیب را در خانه زنی به نام ماویه (۱) که از افراد قبیله بنی عبد مناف بود حبس کردند، و زید را پیش گروهی از قبیله بنی جمح .
ماویه بعدها مسلمان شد و در دین خود فردی ثابت قدم گردید، او برای زنها، ماجراهای زمان اسارت خبیب را نقل میکرد که چگونه شبها را تا به صبح به تلاوت قرآن و مناجات با خدا سپری میکرد. و زنها با شنیدن حرفهای ماویه بیاختیار اشکهایشان جاری میگشت. او میگفت به خدا سوگند احدی را به خوبی خبیب ندیدهام.
روزی به او گفتم:
خبیب ! اگر حاجتی داری به من بگو.
خبیب گفت:
فقط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 