پاورپوینت کامل اندیشه مطهرتوسعه خود حقیقی از نگاه شهید مطهری ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اندیشه مطهرتوسعه خود حقیقی از نگاه شهید مطهری ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندیشه مطهرتوسعه خود حقیقی از نگاه شهید مطهری ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اندیشه مطهرتوسعه خود حقیقی از نگاه شهید مطهری ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
قسمت اول
مقدمه
«در مدنیتی که انسان را مافوق آن چه اسلاف ما تصور می کردند بالا برده، چرا اسباب
خوشبختی، تمتع حقیقی و لذت واقعی کم و نادر است؟ مگر نه این است که ما از نسل های
سابق جلوتر افتاده ایم و به کمال نزدیک تر شده ایم؟ … پس چرا با این همه ترقیات
فنی سعادت بشر تأمین نشده و آلام درونی اش تسکین نیافته است؟… علت این عدم تعادل
چیست و ریشه این درد روحی کجاست؟»(۱)
این پرسش اساسی بشر امروز، که سال ها پیش از زبان فروید روانشناس معروف غرب بیان
گشته، ناشی از «خودناآگاهی» و معلول «خودناشناسی» است.
در پاسخ باید گفت: امروزه، علی رغم این که مفهوم «توسعه» همه ی ساحت های حیات بشری
اعم از اقتصاد، فرهنگ و قلمرو علوم اجتماعی و انسانی را به تسخیر خود درآورده است؛
با این وجود، این واژه بیشتر از حیث «مفهومی» گسترش یافته، لیکن رشد و بالندگی بشر
در تمامی ابعاد علمی و عملی مورد نیازش را به دنبال نداشته است. بگذریم از این که،
توسعه حتی در وجود «مفهومی» خویش نیز نتوانسته به درون مسایل انسانی (نه علوم
انسانی) یعنی آن مسایل و اموری که مربوط به ابعاد روحی، روانی، عقلانی و عاطفی آدمی
است راه یابد.
اندیشمندان علوم انسانی نیز که انتظار می رفت، به اقتضای تخصص و دانش خود، نیم
نگاهی به توسعه ی «حقیقت انسان» (آن هم با ملاحظه بینش اومانیسم که فریاد
انسان محوری سر داده) بیفکنند به همان دلیل ناتوانی و سر درگمی فراگیر، از کمترین
بذل توجه نسبت به آن، دریغ ورزیده اند.
«این است که آینده ی بشریت چاره ای ندارد جز تسلیم به ایمان؛ یعنی خدا آگاهی مقرون
به تسلیم و خضوع.
بحران های حل ناشدنی و مشکلات امروز بشر تمام، بحران هایی است معنوی و اخلاقی …
در گذشته بشر خیلی بحران ها داشت که منشأش جهل و نادانی و فقدان علم بود ولی امروز
بحمد الله این بال بشر خیلی رشد کرده [و توسعه یافته] … ولی آن بال دیگرش که
ایمان است همین جور [بدون رشد و توسعه] مانده … حدودی که دانش به انسان روشنایی
می دهد؛ آن است که فضای طبیعت را برای انسان روشن می کند، قدرت انسان را بر طبیعت
افزایش و بسط می دهد … ولی ایمان دژی را فتح می کند که آن دژ قلمرو علم نیست و
علم قادر به فتح آن دژ نیست و آن دژ در قلمرو علم نیست و علم قادر به فتح آن دژ
نیست و آن دژ درون خود انسان است، نفس انسان است.»(۲)
پژوهشی نه چندان عمیق و همه جانبه، بلکه تأملی کوتاه و گذرا در آثار فیلسوف ژرف
اندیش و عالم فرزانه ی قرن «شهید آیت الله مرتضی مطهری»، ما را با حقایقی عجیب و
مفاهیمی جدید در اسلام تحت عنوان «خود حقیقی»، «ناخود» و بازشناسی آن، امکان و
مفهوم توسعه در «خود» و ابزار توسعه ی «نفس اصیل» آشنا می سازد.
امید است، این مقاله ی کوتاه گامی در جهت توسعه ی آگاهی های بشر از «خود» و نجات
این موجود دو پا از منجلاب هلاکت و حیرانی باشد.
بحث را با یک پرسش آغاز می کنیم:
آیا انسان دارای دو نفس است؟ در اسلام، از یک سو توصیه به جهاد و مبارزه با نفس شده
است و از سوی دیگر سفارش های فراوانی درباره ی کرامت نفس، عزت و حریت آن به چشم
می خورد، از همین رو با این سؤال مواجهیم که آیا انسان دارای «دو نفس» یعنی «دو
خود» است؟ که یکی را باید بمیراند و دیگری را عزیز و نفیس بدارد؟ اگر چنین باشد پس
فرضیه تعدد شخصیت را که در روانشناسی مطرح است باید پذیرفت و حال آن که بی تردید در
یک کالبد وجود دو «من» مجزا از یکدیگر صحت ندارد.
در علم روانشناسی گاهی در برابر من واقعی، از من پنداری یاد می شود و این به دلیل
نداشتن شناخت و ارزیابی صحیح از نفس است. یعنی ممکن است انسان به دلیل نشناختن
خصوصیات دقیق نفس خود، در یک ارزیابی غلط و نادرست در خصوص توانمندی ها و
ناتوانی هایش، مرتکب خطا شود؛ خود را بزرگ تر و یا کوچک تر از آنچه هست مشاهده کند،
در نتیجه انتظارات و خواسته هایش با آن چه دارد، تطبیق نکنهد و سرانجام در
برنامه ریزی و عمل به مسؤولیت ها توفیق نیابد.
به هر حال این موضوع، یک بحث روانشناختی و در جای خود تأمل برانگیز و قابل بررسی
است. آن چه اکنون با الهام از نوشتارهای استاد شهید آیت الله مطهری «من پنداری»،
«من غیر اصیل»، «من سفلی» یا «ناخود» نامیده می شود، صبغه ی فلسفی ـ اخلاقی داشته
که با بحث روانشناختی چندان تناسبی ندارد.
ـ بیانی در اثبات وجود دو خود (من) در انسان؛
[برای درک وجود دو خود در یک انسان توجه به این مثال ضروری است]
«… از خصوصیات فردی انسان این است که گاهی میان من های او جدال و کشمکش رخ می دهد
که از آن به جدال عقل و نفس و یا جدال اراده ی اخلاقی و هوای نفسانی تعبیر
می کنند… انسان تصمیم می گیرد برخلاف میل طبیعی خودش کاری را انجام بدهد. یعنی
میلش در یک جهت است و می خواهد بر ضد میل خودش عمل کند … .
طبیب به انسان (دستور) رژیم می دهد و او را از بعضی غذاها یا میوه ها منع می کند…
انسان تصمیم می گیرد این دستور را اجرا کند، ولی میل سر جای خودش هست … گاهی
انسان عملاً بر ضد میل خود قیام می کند … و بر عکس گاهی میل بر اراده اخلاقی فایق
می آید … بدیهی است که جدال بین خود و خود است. در خارج از خود انسان نیست … .
در این جا سؤالی مطرح است که؛ وقتی میل طبیعی انسان بر اراده ی اخلاقی او پیروز
می شود چه حالتی به انسان دست می دهد؟ حالت شرمندگی و شکست … بر عکس آن وقتی که
اراده اخلاقی بر میل طبیعی پیروز می شود … احساس مسرت و پیروزی می کند … در هر
دو حالت انسان خودش از خودش شکست خورده و در هر دو حالت بر خودش پیروز شده است.
… این همان جا است که انسان در می یابد که خود اصلی، خود واقعی، من حقیقی آن
اراده اخلاقی است که تحت فرمان عقل می باشد … اما آن مقامی که فرمان طبیعت را به
من می دهد او بیگانه و غیر است. او «من» نیستم.»(۳)
با تبیین و درک وجود دو خود در انسان دوباره این سؤال را تکرار می کنیم:
خود حقیقی و من اصیل انسان کدام است؟
سیری در نظرات مادیین
مادیین نیز به این نکته پی برده اند که نمی شود، «خود» آدمی را در یک خود که به
وسیله ی شناسنامه مشخص می شود منحصر کرد. لکن در توجیه و تبیین شخصیت گسترده انسان
که چگونه ماورای شخص معهود آن، واقعیتی دیگر نهفته است، توفیق نیافته اند.
از نظر برخی از آنان «در انسان دو من» وجود دارد: یک «من فردی» و یک «من کلی». «من
فردی» این است که خودت را به صورت یک فرد احساس می کنی و «من کلی» همان «کلی طبیعی»
است که در همه ی افراد وجود دارد … یک خود فرد که جزیی محدود است و دیگر خود
انسان که کلی است.
در دیدگاه آن ها، «من فردی» نا مقدس است و آن گاه که «من» جنبه ی کلی پیدا می کند و
خود را در ضمن انسان کلی می بیند، تقدس می یابد.(۴)
[اما غافل از این که]: «آن انسان کلی هم عین همین انسان های دیگر است … به علاوه
انسان کلی در فرد، عین فرد است نه چیزی دیگر … [در حقیقت آن ها] معنای کلی را
نفهمیده اند. فلاسفه خیلی بزرگ مخصوصاً فلاسفه اسلامی، در باب کلی و حقیقت کلی
طبیعی، تحقیقات بسیار گران بهایی کرده اند، ولی آن چه فلاسفه در این خصوص گفته اند
با نظرات مادیین در تبیین من کلی متفاوت است. … و همچنان می تواند [این من کلی]
زیر مجموعه «ناخود» باقی بماند.»(۵)
مارکسیست ها نیز، به دلیل این که انکار وجود دو گرایش در اصل ممکن نیست، چاره ای جز
پذیرفتن دو خود در انسان ندیده اند.
«این ها مدعی هستند، که خود پلید در انسان که باید با او مبارزه کرد، یعنی خود
اختصاصی، و خود شریف در انسان یعنی، خود اشتراکی»(۶)
جامعه شناسان و خود فردی و جمعی
«جامعه شناسان [نیز] معتقدند انسان از نظر زیستی یک فرد و یک شخص است و هر کس این
حقیقت را در درون خویش احساس می کند، اما علاوه بر این احساس، احساس دیگری در درون
خود می یابد که بر آن اساس، من جمعی خویش را نیز درک می کند.
دورکهیم، این مسأله را که جامعه به نحوی خاص مرکب از افراد است و به دنبال آن شخصیت
و هویت جدیدی می یابد که با هویت افراد اشخاص متفاوت است، برای اولین بار مطرح
نمود.»(۷) اما در حقیقت «خود جمعی» جامعه شناسان با قدری مسامحه و چشم پوشی از
تفاوتی که میان کل و کلی است، با آنچه در کلام مادیین و همچنین مارکسیست ها
درباره ی «من کلی» و «من اشتراکی» گفته اند مشابهت و حتی بالاتر از آن، همگونی
دارد.
همچنان که در ذیل نظرات مادیین بیان شد. من جمعی و اشتراکی نیز از طبیعت بیرون
نیستند و ماهیت مادی و باز هم نامقدس دارند.(۸)
روانشناسی و موضوع خود و ناخود [شعور باطن]
در روانشناسی امروز نیز با تأسی به نظرات روانکاوانه فروید، از حقیقتی در روان
انسان که بخش اعظم آن را به خود اختصاص داده است، سخن می گویند که در عین حال از
نظر ما پنهان و مخفی است. یعنی در حالی که شالوده شخصیت آدمی بیشتر بر گرده ی بخش
خود آگاه و شعور باطن است، توجه اصلی به بخش خودآگاه و شعور ظاهر روان، معطوف است و
انسان به خویشتن از پنجره «من ظاهر و خودآگاه» می نگرد و دیگران را نیز معمولاً از
جنبه ی آگاهانه می بیند و این نگاه تا آن جا ادامه می یابد که بیننده در عرصه
روانکاوی درآید و از منظر روانشناس و یا روانکاو به اشخاص بنگرد و تازه در آن جاست
که می کوشد به اعماق روان انسان ها راه یابد و به کشفیاتی جدید و شگفت انگیز نایل
گردد.
در هر صورت، آن چه تاکنون بر آن تأکید می شود دانستن این نکته است که وزان شعور
باطن، وزان خود واقعی نیست. خود واقعی گرچه برای آن ها که از تعالیم دینی و تربیت
معنوی طرفی نبسته اند، ناشناخته و مجهول می ماند، اما خود به خود پنهان و مخفی نیست
و نمی توان نام شعور و باطن بر آن نهاد و یا در بخش ناخودآگاه روان از آن نشان گرفت
بلکه مجموع شعور ظاهر و باطن می تواند ساخته و پرداخته من اصیل یا بر عکس محصول
باورها و پندارهای آدمی و من غیر اصیل باشد و تنها وجه مشترک این دو مبحث درک ضرورت
جدی نگاه عمیق همراه با واقع نگری در شناسایی انسان است.
جدال فلاسفه و عرفا در موضوع من اصیل
«[همان گونه که بیان شد] روانشناسی امروز لااقل به این م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 