پاورپوینت کامل مجموعهی بازگشت به قرآن ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مجموعهی بازگشت به قرآن ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مجموعهی بازگشت به قرآن ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مجموعهی بازگشت به قرآن ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
ساختار علم تفسیر (محور اول: علوم و اطلاعات مورد نیاز مفسر)
به کوشش: جمعی از خواهران دارالقرآن امام حسین۷
آنچه گذشت:
رنسانس اسلامی که توسط سیّد جمالالدین اسد آبادی ابداع شد با طرح مسأله بازگشت به
قرآن و سیرهی سلف صالح, آغاز گشت. اگر جنبش نرم افزاری را که از سوی مقام معظم
رهبری, مطرح شده به نوعی دنبالهی همان نهضت بدانیم, باید دوباره «بازگشت به قرآن»
شروع کنیم. اساساً برای تولید علم, تا ساختار هندسی علوم به طور علمی و دقیق ترسیم
نگردد نمیتوان به جنبش علمی عمیق و پایدار امیدوار بود. طرّاحی صحیح ساختار هندسی
و هر علمی محتاج توجه به دو محور اساسی است:
۱. یافتن تمام علوم مورد نیاز مربوط به آن. ۲. تعیین جایگاه هر علم و ربط منطقی
علوم با یکدیگر _ با توجه به اینکه در نظام آموزش ما قرآن و سنت, جایگاه شایسته و
حقیقی خود را ندارد ما شاهد عواقب وخیمی چون: الف: افول جامعیت علم. ب: کمرنگ شدن
معنویت و نورانیت, هستیم.
چکیده:
برای رفع معضلات جدّی و عمیق مهجوریت قرآن کریم, یکی از راههای ممکن, نگاه مجدّد
به ساختار علم شریف تفسیر است, یعنی توجه جدی به دو محور: ۱. یافتن تمام علوم مورد
نیاز مفسّر. ۲. تعیین موقعیت و ضرورت و کاربرد هر علم, در تفسیر. برای بررسی _ هر
چند محدود _ محور اول لازم است ابتدا به تعریف و سپس تاریخچه و در نهایت ضرورت و
اهمیت این موضوع, پرداخته شود _ علوم و اطلاعات مورد نیاز مفسّر به مجموعهای از
دانشها و اطلاعات گفته میشود که در فهم صحیح کلام حق و ارزیابی دریافتها, نقش
اساسی دارند مثل: علوم ادبی, علوم قرآن, اصول فقه و … البته اگر به معنای
وسیعتری به این موضوع نگاه کنیم, میتوان علومی را هم که برای پربار وسیعتر شدن
تفسیر, مورد استفاده قرار میگیرند, داخل در تعریف کرد. مثل: علوم تجربی و علوم
انسانی و… امّا عمدتاً منظور همان تعریفِ محدودِ اول است. توجه به علوم مورد نیاز
از زمان بعثت پیامبر۹ متداول بوده و رسول اکرم۹ به عنوان نخستین تدوین کنندهی این
علوم (تفسیر نعمانی) در تاریخ معرفی شدهاند. در قرن اول هجری به علت منع نقل حدیث
از سوی خلیفه اول در سیر رشد علوم مرتبط با قرآن, رکودی حاصل شد اما در اواخر قرن
اول و اوائل قرن دوم, علوم ره به رشد و گسترش گذاشتند و در زمینههای مختلف کتب
مستقلی تدوین شد. «البرهان فی علوم القرآن» که توسط (حوفی) در قرن ۵ نوشته شد از آن
جمله است. از قرن ۸ به بعد اکثر علوم مورد نیاز مفسر, به صورت علمی مستقل درآمدند و
کتابهای بسیاری در هر زمینه تدوین شدند. برای ضرورت و اهمیت علوم مورد نیاز مفسر و
نقش آنها در تفسیر, عوامل متعددی ذکر شده از جمله: گریز از تفسیر به رأی _ پرورش
مفسّر و استاد تفسیر _ تفسیر جامعه و کارآمد _ پاسخگویی به شبهات _ اجتهاد و
عقلگرایی در تفسیر مواجهه با علوم جدید _ نظریه پردازی و …([۱])
برای تدوین هندسی هر علمی به دو عنصر اساسی باید توجه داشت.
۱. یافتن تمام علوم مورد نیاز مربوط به آن.
۲. تعیین جایگاه هر علم و ربط منطقی علوم با یکدیگر.
به منظور قرار دادن قرآن در رأس امور و گذاشتن کلام الهی در جایگاه مناسب با آن,
باید ابتدا به ساختار خود علم شریف تفسیر توجه کرد یعنی اگر بخواهیم علوم حوزوی و
غیر حوزوری, به طور مستقیم یا غیر مستقیم از قرآن تغذیه کنند و کلام حقتعالی, منبع
بینهایتی باشد که هم به علوم سمت و سو بدهد و هم در آنها ایجاد پویایی و تحرک
کند, یکی از مهمترین راههای آن, نگاه مجدد و بازبینی دوباره به ساختار اجزاء علم
تفسیر است. متاسفانه به دلائل گوناگون بسیاری از علومی که پایه و ریشههای علم
تفسیر هستند, چندان که شایسته است در سالهای آغازین تحصیل مورد توجه واقع نمیشوند
و یا ارتباط منطقی هر علم و مقدار کاربرد آن در تفسیر مورد عقلت واقع میشود, لذا
ضروری است که برای احیاء و رواج بیشتر تفسیر, با ساختار آن, توجهی جدی نمود, یعنی
دو محور را باید به دقّت بررسی کرد.
محور اول: یافتن تمام علوم مورد نیاز مفسر.
محور دوم: تعیین جایگاه, میزان اهمیت و کاربرد هر علم در تفسیر.
البته مشخص کردن ربط منطقی علوم مورد نیاز, با یکدیگر, نیز امر مفیدیاست اما آنچه
در درجهی اول اهمیت قرار دارد, محور اول و دوم است لذا ما در حد توان, به تبیین
همین دو نور خواهیم پرداخت.
محور اول: علوم و اطلاعات مورد نیاز مفسر
تعریفها:
علوم در لغت: جمع علم. نقیض جهل([۲]) و به معنای یقین و معرفت([۳]) است. پس علمِ
به چیزی, شناخت آن است. ([۴]) اطلاعات جمع اطلاع, مصدر باب افتعال به معنی اشراف
داشتن بر چیزی است. ([۵]) و در زبان فارسی به معنی معلومات, دانستنیها و اخبار
میباشد. ([۶])
مورد: به معنی راه, طریقه و محل ورود است. ([۷])
نیاز: به معنی احتیاج و حاجت. ([۸])
و مفسّر از «فَسَرَ» به معنای «بیان کننده و توضیح دهنده» است. ([۹])
و در اصطلاح: علم, به مجموعهی مسایل و اصول کلی که در یک جهت و موضوع واحد جمع
شدهاند, اطلاق میشود, ([۱۰]) و مفسر قرآن به آنکه قرآن را شرح و تفسیر میکند.
([۱۱])
اطلاعات, به معنی دانستنیهایی است که به صورت یک علم مدون و با نام خاص در نیامده
است.
در مجموع:
علوم و اطلاعات مورد نیاز مفسر به منظومههای معرفتی اطلاق میشود که در بر
دارندهی معیارهای فهم و ارزیابی دادهها و دریافتها است و مفسر با قوانین و
معیارهای آن دانشها و اطلاعات, میتواند صحت و سقم برداشتها و دادههای تفسیری را
تشخیص دهد. مانند, علوم ادبی (صرف و نحو, معانی بیان و فقه اللغه) علوم قرآن و اصول
فقه و … در پارهای از موارد دادهها, قوانین و نظریات به دست آمده در یک علم با
آنکه «اطلاع» حساب میشوند, اما در کنار علوم قرار میگیرند مثل روشهای تفسیر,
قواعد تفسیر, اصطلاحات تفسیر و … ([۱۲])
ذهبی علوم مذکور را چنین تعریف کرده: «علومی که به وسیلهی آنها مفسیر میتواند
قرآن را به صورت عقلی و مقبول تفسیر کند…» ([۱۳]) و راغب اصفهانی از آنها تعبیر
به «ابزار مفسر» کرده که بدون آنها کار مفسیر انجام نمیپذیرد. ([۱۴])
یکی دیگر از صاحب نظران, علوم را چنین تعریف کردهاند: مراد از علم, مطلق علم است.
یعنی, علم به معنای عام که هم شامل علومی میشود که در قالب یک رشته نزد همگان
پذیرفته شده است و هم اطلاعاتی که مفسر باید قبل از ورود به تفسیر از آنها آگاهی
داشته باشد.
و مراد از «مورد نیاز» یعنی آنچه که برای تفسیر ضرورت دارد و بدون آن, تفسیر صحیح
و معتبر به وجود نمیآید مثل: علوم ادبی, اصول فقه و علوم قرآن و …
البته علوم دیگری هم هستند که در پربار شدن تفسیر نقش دارند. مثل: علوم تجربی, علوم
انسانی و … که بدون آگاهی از آنها تفسیر پرباری نخواهیم داشت, اما به اهمیت دسته
اول نیستند. ([۱۵])
پس مفسر در مجموع به سه دسته علوم و اطلاعات نیاز دارد:
الف: علومی که بدون آنها فهم و درک صحیح کلام حقتعالی ممکن نیست مثل: علوم ادبی,
اصول فقه, علوم قرآن و …
ب: دانشهایی که برای مال و پرباری تفسیر مورد احتیاجند: مثل, علوم تجربی و علوم
انسانی و…
ج: اطلاعاتی که برای دریافت درست قرآن لازم هستند مثل: قواعد تفسیر, اصطلاحات
تفسیر, روشهای تفسیری و …
در قدیم, بعضی, علوم مورد نیاز مفسیر را تعبیر میکردند به «علوم قرآن» به معنی
عام, یعنی تمام علومی که در خدمت فهم قرآن هستند. بنابر این «علوم قرآن» دارای دو
اصطلاح است با دو معنی, معنای اول عام است و هر علمی, به هر صورتی که مربوط به قرآن
باشد را در بر میگیرد ولو علم تاریخ یا علوم انسانی و … که هم معنای با علوم
مورد نیاز مفسر میشود اما معنای دوم, خاص است که بعداً به وجود آمده و به همان
رشتهی علمی مخصوص است که شامل بحث ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و … میباشد.
([۱۶])
در پایان, این نکته شایان توجه است که:
مقصود از نیازمندیِ تفسیر به علوم, بهرهگیری از قواعد و ضوابط, برای کسب توانایی
در بهرهگیری از منابع و به کارگیری قواعد در فهم و تبیین آیات قرآنی است؛
بنابراین, نیاز تفسیر به علوم, نه به دلیل نقص در شیوهی بیان قرآن؛ بلکه به منظور
فراهم آمدن زمینه فکری و ذهنی مناسب برای هر مفسری است که میخواهد از مفاهیم حقیقی
قرآن پردهبرداری نماید و آن را به خداوند متعال نسبت دهد. بدون تردید, درک مفاهیم
متعالی قرآن و ویژگیهای لفظی و معنوی آیات آن, ظرفیت فکری و عقلی و روحی مناسبی را
میطلبد که فقط در سایه کسب تواناییهای علمی و اخلاقی میسّر خواهد بود. ([۱۷])
تاریخچه:
تاریخ تفسیر گواه بهرهگیری مستمر مفسران از آگاهیهای مقدماتی در تفسیر آیات قرآنی
است, این نکته که ریشه در پیوستگی تفسیر با علوم پیش نیاز دارد, حقیقی است که در
تمام ادوار تفسیر و از جمله عصر نزول وجود داشته و شایان بررسی است. البته همان
گونه که هر پدیدهای در ابتدای پیدایش خود, صورتی بسیط و ساده دارد و به تدریج رو
به فزونی میگذارد, علوم پیش نیاز تفسیر هم, بدین منوال, در ابتدا منحصر به
آگاهیهایی بود که به طور طبیعی و فطری در اذهان مردم عصر نزول موجود بوده و به
هنگام تفسیر مورد استفاده قرار میگرفت, بدون آنکه عنوان «علوم مورد نیاز تفسیر»
را به خود گرفته و یا نیازی به تدوین آن احساس شود. گذشت زمان و پیدایش عواملی چند,
زمینهی گرایش و بهرهگیری بیشتر از علوم و معارف گوناگون در تفسیر را فراهم آورد و
آن را به امری ضروری تبدیل نمود و موجب آن گردید که برخی از این علوم مستقلاً تدوین
و در تفسیر مورد بهرهبرداری واقع شود. ([۱۸])
تاریخچه علوم مورد نیاز مفسر, از آن جهت که شامل علوم مختلفهای است, نیازمند بیان
سیر تاریخی هر علم به طور جداگانه است, ولی در این مقاله مجال بررسی سیر تاریخی
تمام علوم به طور مستقل نمیباشد, و لذا به طور خلاصه و اجمالی, تاریخچه علوم مورد
نیاز را به طور کلی بیان مینماییم:
مراحل سیر تاریخی علوم مورد نیاز مفسر:
۱. مبدء پیدایش:
علوم اسلامیای که امروز در میان مسلمانان دایر و مورد تعلیم و تعلّم میباشد. از
زمان بعثت پیامبر اکرم۹ و نزول قرآن که معارف الهیه و قوانین شرعی را همراه خود
آورد, متداول بوده است. ([۱۹]) و رسول گرامی اسلام۹ به عنوان اولین مفسر قرآن,
آگاهی تام و کاملی از این علوم داشتند. زیرا قرآن پس از نزول, معارف و مفاهیم عمیقی
را با خود به همراه آورد و علاوه بر آن, به پرورش برخی معارف و علوم, که از قبل
وجود داشت, پرداخت. لذا رسول گرامی اسلام۹ به جهت مسؤولیت خطیری که در تبیین حقایق
و معارف الهی داشتند, لزوماً از این معارف و مفاهیم و علوم آگاهی داشتند.
۲. نخستین تدوین کننده, حضرت علی۷:
به گواهی تاریخ و عدهی زیادی از علماء, شیعه و اهل تسنن حضرت علی۷ اولین مفسر قرآن
کریم بعد از پیامبر۹ هستند. و نخستین شخصیتی بودند که این علوم را هرچند به صورت
کلی تدوین نمودهاند و ما فقط به ذکر دو نمونه از کلام علمای اهل سنت که به تقدم و
برتری حضرت در امر تفسیر گواهی دادهاند اکتفا میکنیم:
۱. زرکشی در کتاب خود _ البرهان فی علوم القرآن _ از قول ابن عطیّه میگوید: بالاتر
از همه مفسران, علیابن ابیطالب۷ است و بعد, ابن عباس قرار دارد. ([۲۰])
۲. ذهبی مینویسد: حضرت علی۷ مهارت در قضاوت و فتوی را با علم به کتاب خدا و فهم
اسرار و معانی مخفی آن جمع کرد, او داناترین صحابه به مواقع تنزیل و معرفت تأویل
بود. ابن عباس گفته: آنچه من از تفسیر گرفتهام از علیابن ابیطالب بوده است.
([۲۱])
از آنجا که قرآن ما در یک سری از علوم و از طرفی پرورش دهندهی برخی علوم بوده است
و همانطور که ذکر شد علی۷ بزرگترین مفسر قرآن بودند, در نتیجه لزوماً باید ایشان
به این علوم آشنایی داشته باشند تا بتوانند پاسخگوی سؤالات مردم در این زمینه
باشند.
دلیل صدق مدعای ما مصحف ایشان است که هرچند به دست ما نرسیده, اما وجود آن به تواتر
به اثبات رسیده که ایشان ضمن کتابت آیات در مصحف شریف خود به نکات تفسیری نیز اشاره
میفرمودند.
همچنین تفسیر نعمانی, دلیل دیگر ماست, که در حقیقت این کتاب روایتی از امیرالمؤمنین
علی۷ است که آیات قرآن را به ۶۰ نوع تقسیم و برای هر نوع مثالی ذکر کردهاند.
مانند: ناسخ و منسوخ, محکم و متشابه و … ([۲۲])
و نیز در بحارالانوار ج ۹۳ ص ۴ مرحوم مجلسی ذکر شده که علی۷ در ضمن پاسخ به سؤالی
به بیان علوم قرآن پرداختند. آقا بزرگ تهرانی صاحب الذریعه از قول استاد خود آیه
الله حسن صدر نقل میکنند که علماء شیعه علوم قرآن را از امامشان حضرت علی۷ گرفتند
که ایشان باب علم نبی۹ بوده پس شیعیان مؤسسان علم تفسیرند. ([۲۳])
آیه الله حسن صدر, مؤسّس را حضرت امیر۷ و نخستین تدوین کنندهی علم تفسیر را سعیدبن
جبیر از شیعیان حضرت معرفی میکند که به دست حجاج به شهادت رسیده. ([۲۴])
۳. عصر رکود علوم مرتبط با قرآن:
در قرن اول هجری, به واسطه منعی که خلیفه اول از کتابت و تألیف حدیث کرده بود, علوم
مرتبط با قرآن به طور نامنظم درمیان صحابه وتابعین دایر بود, و اکثریت مردم به طریق
حفظ به تحصیل علم پرداخته و آنرا سینه به سینه منتقل مینمودند.([۲۵])
۴. دوران تدوین و تألیف علوم به صورت مستقل:
از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم به سبب پایان یافتن دوران خفقان و برداشته شدنِ
منعِ نوشتنِ حدیث مردم ابتدا به نوشتن حدیث و پس از آن با نوشتن بحثهای مربوط به
علوم دیگر و با تألیف و تصنیف, آنها را مرتب و منظم نمودند و بدین ترتیب علوم
بسیاری چون فن حدیث, علم رجال, درایه, اصول فقه, علم فقه و علم کلام در طی مباحثاتی
مطرح شدند.
حتی فلسفه که در آغاز به عنوان ترجمه, از یونانی به عربی وارد محیط اسلام شد, پس از
چندی محکومِ طرزِ تفکرِ محیط گردیده, هم از جهت ماده و هم از جهت صورت تغییراتی
پیدا کرده و تحول یافت, به گواهی اینکه در فلسفهای که امروز میان مسلمانان دایر
است, در قسمت الهیات, مسألهای به چشم نمیخورد, مگر اینکه متن آن و براهین و
ادلّهای که برای اثبات آن به کار برده شده را میتوان در قرآن و حدیث پیدا کرد.
این سخن را در علوم ادبی عربی نیز میتوان مطرح ساخت, زیرا امثال علم صرف و نحو و
معانی و بیان بدیع و لغت و فن فقه لغت و اشتقاق, اگر چه مورد بحث آنها مطلق کلام
عربی است. ولی بیتردید آنچه مردم را وادار به تتبّع و ضبط و تنقیح اصول و قوانین
این علوم نمود, همان شاهکار کلام خدایی بود که مردم را مجذوب بیان شیرین و شیوا و
اسلوب زیبای خود ساخته بود و مردم برای آگاه شدن از بنای کلمات و ترکیب جمل و معانی
الفاظ و فصاحت و بلاغت بیانات و صنعتهایی لفظی ظریف آن, نیازمند شدند که قوانین
کلی آنها را با اشباه و نظایری که در لغت عرب داشتند, به دست آورند و به کمک آنها
کنجکاوی خود را ارضاء کنند و بدین ترتیب علمهای صرف و نحو و لغت و فنون سه گانهی
بلاغت (معانی _ بیان _ بدیع) تنقیح شد. فن تاریخ نیز در اسلام از علم حدیث مشتق شده
و در آغاز از قصص انبیاء و امم از سیرهی پیامبر اکرم۹ شروع شده و پس از آن تاریخ
صدر اسلام به آن اضافه شده است. ([۲۶])
لذا علوم مرتبط با قرآن به تدریج پا به عرصهی تدوین گذاردند, تا آنجا که هر علمی
به طور مستقل تدوین گشت. و کتابهای زیادی در هر زمینه تألیف شد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 