پاورپوینت کامل جلوه­هایی از جمال دوست پیامبر اکرم۹ از زبان حلیمه ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جلوه­هایی از جمال دوست پیامبر اکرم۹ از زبان حلیمه ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه­هایی از جمال دوست پیامبر اکرم۹ از زبان حلیمه ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه­هایی از جمال دوست پیامبر اکرم۹ از زبان حلیمه ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

قسمت اول

مقدمه

بدون تردید اسلام و تاریخ آن با پیامبر۹ آغاز می شود. پیامبری که خداوند او را به
عنوان آخرین فرستاده­ی خویش بر گزید تا کامل ترین شریعت آسمانی و بر ترین هدایت های
ربانی را به بشر هدیه کند، از همین رو؛ او را خاتم النبیین نامید.

رسولی که او را با اوصافی چون، رئوف و رحیم و صاحب اخلاق عظیم ستود و او را اسوه ای
نیکو برای کسانی که به دیدار خدا و جهان آخرت اعتقاد دارند، معرفی نمود.

آشنایی هر چه بیشتر و دقیق تر با سیره پیامبر۹ برای همه­ی کسانی که می خواهند او را
اسوه خویش قرار دهند، ضرورتی انکار ناپذیر است، به همین دلیل بر آن شدیم تا در این
مجال برگ هایی از زندگی این بزرگ­مرد آسمانی را ورق زده و به قدر توان از آن بهره
گیریم. به این امید که از عطر جان پرورش، شمیم جان ها معطر گردد.

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

رویکرد ما در این سلسله مباحث دو ویژگی دارد:

۱. مطالبی از زندگی رسول خدا۹ را که کمتر بدان پرداخته شده، با استفاده از منابع
متقدم و با در نظر گرفتن میزان اعتبار نقل ها مورد بررسی قرار دهیم.

۲. تا جایی که امکان دارد بخش هایی از زندگی پیامبر۹ را که به نوعی در ارتباط با
زنان است، مورد بررسی قرار دهیم.

شکی نیست که مراحل رشد، دوران شیرخوارگی و نحوه­ی تربیت آن حضرت از پرسش هایی است
که اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است.

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد۹، مانند هر کودک دیگری در دامن بانویی رشد کرد و
مانند دیگر کودکان در اوان زندگی شیرین کارهای زیادی داشته است که به دلیل فقد
امکانات و وسایل لازم تاریخ نتوانسته از آن لحظه های ماندگار تصویر برداری کند.
تلاش های حلیمه، دایه­ی پیامبر گرامی اسلام۹ تا حد زیادی توانسته این خلأ را جبران
نماید و لحظه های شیرین کودکی آن بزرگوار را به تصویر کشد.

مرور آن لحظه ها، علاوه بر بیان گذشته و کودکی پیامبر۹، از جهت دیگری نیز جالب به
نظر می آید، زیرا آنانی که در آن زمان حضور نداشتند، می توانند مواردی استثنایی را
در دوران طفولیت و خردسالی برترین انسان های دوران در قالب کلمات و جمله های دایه
و مادر خوانده مشاهده کرده و لمس نمایند. لحظه های پرشوری که دل پیروانش را عاشقانه
به دنبال می کشد.

در این مقال تلاش برآن است که آن لحظه های جذاب و شیرین از زبان حلیمه دایه­ی
مهربان پیامبر۹ به تصویر کشیده شود.

علت سپردن پیامبر۹ به دایه

در میان اشراف عرب رسم بود که فرزندان خود را، در زمان شیر خوارگی به دایه
می سپردند. در مورد دلایل این کار در متون تاریخی، مطالبی بیان شده است، که یکی از
مهم ترین آن ها، آشنایی کودکان با زبان اصیل عربی می باشد. در این مورد کلامی از
رسول خدا ۹ نقل شده که به خوبی بیانگر این مسأله می باشد.

«من فصیح ترین شما (از حیث گفتار) هستم زیرا از قریش هستم و در میان بنی سعد شیر
خورده ام.»([۱])

در گزارشی دیگر آمده که ابو بکر به رسول خدا گفت: من با فصاحت تر از شما در سخن
گفتن سراغ ندارم پیامبر۹ در جواب او فرمود: بلی من از قریش هستم و در میان بنی سعد
شیر خورده ام.

قرینه­ی دیگر بر این مطلب اعتراف عبد الملک بن مروان است. او همیشه از این مطلب
نا راحت بود که چرا به دلیل محبت بیش از اندازه، اجازه نداده که فرزندش ولید را به
دایه سپارند و اورا در شهر، نزد خود نگه داشته و همین امر باعث شد که او نتواند
لهجه­ی فصیح عربی را یاد گیرد.([۲])

احتمال دیگری که مطرح کرده اند؛ این است که زنان عار داشتند فرزندانشان را شیر
دهند. شاید بتوان گفت: شیر دادن و قیام به امور نوزاد مانع از رسیدگی کامل آن­ها به
همسرانشان می شد.([۳]) البته این دلیل در مورد پیامبر۹ درست نبود؛ زیرا پدر پیامبر۹
از دنیا رفته بود.

بیماری وباکه در مکه شایع شده بود، نیز می تواند دلیل دیگری براین­امر باشد.([۴])

در این میان دایگان قبیله­ی بنی سعد معروف بودند. آن­ها در مواقع مشخصی به مکه
می آمدند و هر کدام نوزادی را با خود می بردند. پس از تولد پیامبر۹ قحطی و خشکسالی
بزرگی اطراف مکه را فراگرفت. تعدادی از زنان بنی­سعد که از جمله­ی آنان حلیمه­ی
سعدیه بود، برای گرفتن شیرخوارگان و بهره مندی از اجرت آن به مکه روی آوردند.([۵])

نسب حلیمه

او از نوادگان حضرت ابراهیم۹ بود. در بعضی از کتاب های تاریخی نسب حلیمه چنین بیان
شده است:

حلیمه بنت عبد الله بن شَجَنه بن… قیس بن عیلان بن مُضَر.([۶])

حلیمه در میان قبیله خود به عقل و عفت و طهارت مشهور بود.([۷]) در مقام او همین بس
که خداوند او را برای شیر دادن پیامبر۹ برگزید.

ماجرای سپردن پیامبر۹ به حلیمه

در مورد چگونگی سپردن محمد۹ به حلیمه در کتب تاریخی اقوال متعددی نقل شده که نقد و
بررسی آن ها فرصت دیگری را می طلبد. در این جا تنها به دو گزارش اکتفا می کنیم.

در بیشتر منابع این مطلب بیان شده که چون دایه ها در پی نیاز و احتیاج به دنبال
شیر خوارگان می آمدند([۸])، طبیعی بود که در مقابل شیر دادن توقع داشتند از فضل و
مواهب پدران این کودکان بهره گیرند، به همین دلیل وقتی می فهمیدند محمد۹ پدر ندارد
راضی نمی شدند او را بپذیرند. حتی حلیمه هم از این مسأله کراهت داشت و فکر می کرد
مادر و جد این کودک نتوانند او را بهره مند سازند. اما از طرفی وقتی دید همه­ی
همراهانش با دست پر بر می گردند، به همسرش گفت: من همین کودک را قبول می کنم، همسرش
نیز گفت: امید است که خداوند این کودک را برای ما سبب خیر و برکت قرار دهد.([۹])

در مقابل این نقل ها گزارش دیگری نیز وجود دارد که بیانگر این نکته است که محمد۹
سینه­ی هیچ زنی را نمی گرفت و خداوند حلیمه را به سوی محمد۹ راهنمایی کرد.

عادت و رسم اشراف مکه این بود که وقتی فرزندشان هفت روزه می شد،به دنبال دایه برای
او می گشتند، به همین منظور عبد المطلب به مردم گفت: برای فرزندم به دنبال دایه
باشید. در یکی از این روز ها آمنه صدایی شنید که می گفت: ای آمنه اگر برای فرزندت
دایه می خواهی در میان زنان بنی سعد، زنی به نام حلیمه است به دنبال او باش. زنان
بسیاری برای شیر دادن به فرزند آقای مکه داوطلب می شدند هر زنی که می آمد، آمنه
از نام او می پرسید، اما ذکری از حلیمه نبود، در همین زمان به دلیل خشکسالی و شرایط
سخت آن، تعدادی از زنان بنی سعد به مکه آمدند تا با گرفتن نوزادان از مشکلات رهایی
یابند. حلیمه می گوید: در حالتی میان خواب و بیداری ندایی شنیدم که می گفت: به سوی
بطحاء مکه برو که در آن جا برای تو رزق و روزی بسیاری است. ([۱۰])

آمنه از هر زنی که می آمد نامش را می پرسید و همین که می فهمید نامش حلیمه نیست، به
او می گفت: فرزند من یتیم است و مالی ندارد.

حلیمه وارد مکه شد و همسرش در بیرون شهر منتظر ماند. در این هنگام عبدالمطلب بر
تختی کنار خانه کعبه نشسته بود. حلیمه را به سوی او هدایت کردند وقتی او را دید،
سلام کرد. عبد المطلب پرسید: از کجا می آیی؟ حلیمه پاسخ داد: زنی از بنی سعد هستم
که برای یافتن شیر خواری به این جا آمده ام و مرا به سوی شما راهنمایی کردند.
عبد المطلب گفت: نامت چیست؟ او پاسخ داد: حلیمه سعدیه. عبد المطلب گفت: چه نام
خوبی، دو خصلت نیکو؛ حلم و سعد که در آن خیر دنیا و آخرت جمع شده است. ([۱۱] ) من
فرزندی دارم که هیچ زنی مانند او را نزاییده، نام او محمد است، تنها مسأله یتیم
بودن او است اگر او را شیر دهی تو را بی نیاز می سازم. ([۱۲])

حلیمه بعد از مشورت با همسر در خواست عبد المطلب را اجابت کرد. زمانی که حلیمه را
نزد آمنه بردند، آمنه گفت: این همان زنی است که به من الهام شد تا کودک خود را به
او بسپارم.([۱۳])

اولین برخورد حلیمه با پیامبر۹

پیامبر۹ در آن زمان تحت سرپرستی جدشان عبد المطلب و مادرشان آمنه بودند.
عبد المطلب، با شوق و شعف بسیار، حلیمه را به نزد آمنه و کودکش برد.

حلیمه می گوید: عبد المطلب با شادی بسیار مرا نزد آمنه برد. زنی را دیدم که در بین
انسان ها زیباتر از او ندیده بودم. صورتش چون ماه شب چهارده می درخشید. وقتی مرا
دید، خندید و گفت: خوش آمدی، سپس دست مرا گرفت و با خود به اتاق نوزادش برد. نوزاد
را دیدم که لباس پشمی سفیدی در بر داشت و بر حریر سبزی خوابیده بود. وقتی به او
نزدیک شدم، بوی مشک از او به مشامم رسید و زیبایی جمالش مرا خیره کرد. ترسیدم بیدار
شود، اما از شوق دستم را آهسته بر سرش گذاشتم، محمد۹ تبسمی کرد و چشمانش را به سوی
من گشود، نوری از چشمانش تابید که تا آسمان کشیده شد. بین دو چشمش را بوسیدم و او
را با اشتیاق در آغوش گرفتم. در این هنگام احساس کردم که سینه هایم پر از شیر شد،
اما محمد۹ تنها از سینه­ی راست من نوشید و حتی قطره ای از سینه­ی چپ من شیر نخورد.
من فرزند خود را از سینه چپ شیر دادم و او پس از مدت­ها بی خوابی به خواب عمیقی فرو
رفت.

در اولین شبی­که محمد۹ را گرفتم من و همسر و فرزندم خواب راحتی داشتیم، زیرا شب های
قبل به دلیل نداشتن شیر فرزندم بسیار بی تابی می کرد.([۱۴])

سرانجام لحظه­ی جدایی مادر و فرزند فرارسید. حلیمه پس از توقف کوتاهی در مکه، قصد
بازگشت به قبیله­اش را داشت. آمنه کودک محبوبش را در آغوش گرفت و از رنج فراق او
گریست. عبدالمطلب نیز هدیه و مال فراوانی به حلیمه و خانواده­اش داد و آن­ها را تا
بیرون مکه بدرقه کرد. ([۱۵])

برکات و کرامات پیامبر۹ برای خانواده­ی حلیمه

از نخستین لحظات وجود مقدس محمد۹ خیر و برکت را برای حلیمه و خانواده اش به
ارمغان آورد. حلیمه می گوید: شتر پیری که هنگام آمدن به مکه بیمار و ناتوان بود و
مرتب از بقیه­ی شتر ها عقب می ماند، در راه بازگشت از همه­ی شتران پیشی گرفت تا
جایی که مورد حسادت و تعجب همراهانمان قرار گرفت و آن­ها مرتب می گفتند: ای حلیمه،
آیا این همان شتری است که با آن به مکه آمدید؟([۱۶])

محمد۹ بعد از ورود به سر زمین بنی سعد نیز خیر و برکت را با خود وارد این سر زمین
کرد، به هر منزلی که وارد می شد، بوی مشک به مشام می رسید و هر کس او را می دید،
محبتش را به دل می گرفت. اگر خود یا دام هایشان بیمار می شدند، شفای خود را از
محمد۹ می گرفتند.([۱۷])

خصوصیات پیامبر۹ از زبان حلیمه

در منابع تاریخی از دوران کودکی پیامبر۹ مطالب زیادی وجود ندارد و گزارش ها محدود
به چند مورد می باشد که از زبان حلیمه نقل شده است.

حلیمه می گوید: محمد۹ حتی در شیر خوردن عدالت را رعایت می کرد و نیمی از شیر مرا
برای برادر رضاعی اش می گذاشت. به طوری که از زمانی که او را گرفتم تا پایان
شیر خوارگی هیچ گاه از سینه­ی چپ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.