پاورپوینت کامل نشان یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نشان یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشان یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نشان یار ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۸۴

مولای من!

برای چندمین بار سوز درونم بر صفحه­ی سپید کاغذ نقش می­بندد.

به انتظار رؤیت جمالت روزشماری و ثانیه­شماری کردم، ولی …

آن روز که نوید تشرّف به حج را شنیدم، بار دیگر روزنه­های امید در دلم جوانه زد که
این بار شاید …

شنیده بودم که قبل از ایام حج اگر ذکر شریف «رب أدخلنی مدخل صدق وأخرجنی مخرج صدق و
اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً» را از صمیم قلب بخوانی، لیاقت دیدار او را می­یابی
و من از سی و نه روز قبل از عرفه، این ذکر را خواندم و خواندم و …

شب عرفه در چادرهای ساده، بر روی زمین نمور و نرم و … بوی تو را می­توان استشمام
کرد، بوی معنویت و عشق، تو را در چند قدمی می­توان احساس کرد، اما هر چه گشتم لیاقت
دیدار نداشتم، چشمان مادی من که به تاریکی دنیا مأنوس گشته، تحمل دیدار تو را ندارد
و …

باز هم ناامید نشدم و از خدا خواستم نشانه­ای از تو بیابم، چشمان بر «جبل الرحمه»
می­چرخید و دلم، رحمت تو را جستجو می­کرد و زیر لب زمزمه می­کردم:

«أین المضطر الذی یجاب اذا دعا، أین السبب المتصل بین الارض والسماء، أین صاحب یوم
الفتح و ناشر رایه الهُدی …»

شب در میان انتظار و امید به سختی تا صبح گذشت و وقتی به نماز صبح قامت بستم و روز
چهلم، ذکر تکرار شد، قلبم به آهنگ نام تو می­طپید و چشمانم به ترنّم اشک لرزان و
…

ای کاش می­توانستم جلوی گذر زمان را بگیرم، گویی عقربه­های ساعت با هم به مسابقه
برخاسته بودند و نمی­دانستند با دل من چه می­کنند، ظهر شد صدای ناله­ها بلند بود.
آقای من در کدامین چادر به سر می­بری…

آهنگ خوش دعای امام حسین۷ در روز عرفه مرا به خود آورد:

« ان دعوتک اجبتنی و ان سئلتک اعطیتنی»

الهی! مرا چه می­شود که از تو مسألت می­کنم ولی …

می­دانم، می­دانم، تو خود حجاب خودی … از میان برخیز

الهی! دل من معترف است که:

«انا الذی غفلت، انا الذی سهوت، انا الذی نکثت و …»

امّا، عظمت رحمت تو را نیز یقین دارد که:

« انت الذی غفرت، انت الذی اعززت، انت الذی اکرمت، انت الذی شفیت …»

آن گاه از صمیم قلب خواندم:

«الهی انّ رجائی لاینقطع عنک وان عصیتک، کما انّ خوفی لایزایلنی و ان اطعتک …»

خورشید آرام آرام پایین رفت و غروب عرفات چه دلگیر است، چشمان جس