پاورپوینت کامل گزیده­ای از فرمایشات حضرت آیهالله مصباح یزدی دام ظله در جمع خواهران طلبه­ی جامعهالزهرا۳ ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزیده­ای از فرمایشات حضرت آیهالله مصباح یزدی دام ظله در جمع خواهران طلبه­ی جامعهالزهرا۳ ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده­ای از فرمایشات حضرت آیهالله مصباح یزدی دام ظله در جمع خواهران طلبه­ی جامعهالزهرا۳ ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده­ای از فرمایشات حضرت آیهالله مصباح یزدی دام ظله در جمع خواهران طلبه­ی جامعهالزهرا۳ ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

این سخنرانی در ایام میانه­ی اعیاد سعید و قربان و در سالن شهید صدوقی جامعهالزهرا۳
در تاریخ ۵ / ۱۱ / ۸۳ انجام شد.

گزیده­ای از سخنان حضرت استاد را برای خوانندگان عزیز نامه­ی جامعه منعکس می­کنیم:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والصلاه والسلام علی سید الانبیاء
والمرسلین حبیب اله العالمین ابی­القاسم محمد۹ وعلی آله الطیبین الطاهرین
المعصومین.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم )أو من کان میتاً فاحییناه وجعلناله نوراً یمشی به فی
الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها((۱)

بعضی از کارهایی که از انسان سر می­زند و به او نسبت داده می­شود، غیراختیاری است و
انسان در انجام و تحقق آن­ها اراده و اختیاری ندارد، لذا می­گوییم طفل رشد کرد، با
این که فعل رشدکردن و نمویافتن قهری است و کودک هیچ نقشی در رشد خود ندارد.

بعضی از کارها هم اختیاری است و اگر انسان بخواهد کار اختیاری انجام بدهد، باید
قبلاً شناخت نسبت به کار و موردش داشته باشد. از نظر علمی، روانشناسی و فلسفی همه­ی
کارهای اختیاری مسبوق به یک نوع علم و معرفت است.

از همین رو اگر ما معرفت صحیح و بینش صحیحی نسبت به خودمان و نسبت به جهانی که در
آن زندگی می­کنیم و به هر جایی که وابستگی داریم، داشته باشیم؛ می­توانیم اراده­ی
صحیحی برای یک کار مطلوب و ارزشمند و سعادت­بخش داشته باشیم. اما اگر معرفت ما
نادرست باشد و از منبع صحیحی گرفته نشده باشد؛ هر چند به طور طبیعی تأثیر خودش را
در اراده و انجام کار می­بخشد ولی نتیجه­ای که منجر به سعادت ما بشود، ضمانت تحقق
نخواهد داشت. حاصل آن­که علم و معرفتی که مقدمه­ی اراده است، گاه علمی است که ما را
به واقع می­رساند، حقایق را برای ما روشن می­کند و زمینه­ی اراده­ی صحیح را برای ما
فراهم می­کند و گاه این­گونه نیست. قرآن کریم نسبت به علم­ و معرفت­هایی که ما را
به منزل مطلوب و سعادت حقیقی می­رساند، تعبیر به نور می­کند و نسبت به چیزهایی که
خیال می­کنیم آن را می­دانیم، می­فهمیم و معرفت و اعتقاد داریم، و حال آن­که در
واقع این­گونه نیست­ بلکه توأم با اشتباهات، خطاها و انحرافات است، تعبیر به ظلمت
می­کند. این علم و معرفت­، هم در حالات روانی ما اثر می­گذارد و هم در رفتار ما.
مثال ساده­اش این است: کاری را در نظر بگیرید که مقداری زحمت دارد، حالا یا زحمت
بدنی دارد مثل حمل بار از جایی به جای دیگر، و یا زحمت فکری دارد؛ به طوری که باید
آدم بنشیند و مسأله­ای را حل کند. طبع اولیه­ی انسان با زحمت کشیدن مناسب نیست
انسان طبعاً راحت­طلب است. حال اگر شناختی که ما ازآن کار پررنج داریم، این باشد که
فقط یک کار پر رنج بی­حاصل است و ارزشی ندارد، آن وقت تحمل این کار خیلی سنگین
خواهد بود و این­جاست که معمولاً می­گوییم فلانی علاقه ندارد، دوست ندارد آن کار را
انجام بدهد. اگر به کسی­ تحمیل شود و او مجبور بشود که به هر دلیلی­ کار­ی را انجام
بدهد، آن­ را خیلی با سختی انجام می­دهد. اما اگر معتقد باشد که آن کار با همان
خصوصیات برای او نافع است و او را به مطلوب و سعادت و خواسته­ها و آرمان­هایش نزدیک
می­کند،نه تنها احساس خستگی نمی­کند، بلکه احساس لذت هم می­کند. الحمدلله شما لذت
مطالعه را چشیده­اید، بعضی­ها از درس خواندن و فهمیدن مطلب خیلی لذت می­برند و
بعضی­ها کمتر. حتماً داستان اشخاصی را شنیده­اید که گاهی از فهم مطالب آن­چنان لذت
می­بردند که حالت غیرطبیعی پیدا می­کردند، از جایشان می­پریدند و اظهار شادی
می­کردند، صیحه می­کشیدند و أین الملوک و ابناء الملوک می­گفتند و … . به هر حال
اگر کسی معتقد شد که زحمت مطالعه و درس خواندن موجب سعادت او است، همین زحمت کشیدن
حتی بی­خوابی­، گرسنگی­، تحمل سختی­های آن … همه­ی آن­ها برایش لذت­بخش خواهد
بود. با این که کار همان کار است، اما چی موجب می­شود که یکی لذت ببرد و دیگری
نبرد؟ آن بینش خود فرد است. اگر معتقد شد که این­کار موجب سعادت است، لذت می­برد و
اگر معتقد شد که یک بار سنگین تحمیلی است، احساس خستگی می­کند و می­خواهد از زیر
بار در برود.

مثالی را هم از قرآن می­توان استفاده کرد که ­فرماید: )واستعینوا بالصبر والصلاه
وانها لکبیره الاّ علی الخاشعین((۲) برای رسیدن به مقاصد خود نیاز به کمک دارید. از
دو چیز کمک بگیرید: یکی از صبر که در بعضی روایات به روزه گرفتن تفسیر شده است، اگر
مطلق صبر هم باشد که پایداری و شکیبایی­ نسبت به یک کاری و پشتکار داشتن است؛ و دوم
نماز. درباره­ی نماز می­فرماید: «وانها لکبیره»، نماز خیلی بزرگ است؛ این­جا منظور
یعنی خیلی ثقیل است، سنگین است، یک بار گرانی برای شخص تلقی می­شود « الاّ علی
الخاشعین» مگر کسانی که احساس خشوع داشته باشند، برای آن­هایی که علاقه دارند، خشوع
دارند، بصیرت دارند که این چه فوایدی دارد، برایشان موجب لذت می­شود. منظور ما از
این مثال­ها این بود که گاهی یک بینش، یک نوع نگرش و اعتقاد به یک چیزی موجب این
می­شود که آدم از کاری ولو سخت باشد و زحمت داشته باشد؛ لذت ببرد و برعکس نگرش
دیگری که این­ کار، کاری بی­حاصل است، فایده­ای ندارد و زحمت آن بیشتر از فایده­اش
است، موجب می­شود که آدم زود از آن کار خسته شود. این مثالی بود برای این­که بینش و
نگرش انسان در حالات روحی او مؤثر است، یعنی منشاء لذت یا احساس رنج کردن، آن شناخت
قبلی است که نسبت به یک کار ممکن است لذت ببخشد، اما شناخت دیگری نسبت به همان کار
باعث می­شود که انسان خسته بشود و احساس خستگی و ناراحتی به او دست بدهد. حال­
چه­چیز موجب این می­شود که این دو تا نسبت به دو نفر فرق کند؟ اختلاف آن دو نفر در
نگرش و بینش­. کارهای مختلفی هم که اشخاص انتخاب می­کنند و انجام می­دهند، فرض کنید
چند تا کار در شرایط مساوی با هم باشند و هر کس یکی را انتخاب ­کند یا این کار­ها
از نظر ارزش با هم تفاوت داشته باشند و بعضی­ها این یکی را انتخاب ­کنند و بعضی­ها
آن را، چی موجب این می­شود که این انتخاب­ها تفاوت بکند و اراده­های مختلف از اشخاص
صادر بشود؟ یکی اراده­ی این کار را می­کند، و دیگری اراده­ی آن کار را و هر دو هم
اختیاری است؟ آن­چه موجب انتخاب می­شود، همان شناخت قبلی است. اگر بینش فرد این
باشد که این نوع کارها فایده­اش بیشتر از ضررش است، شادی بعدش بیشتر از خستگی­اش
است، منافع و مصالح آن بیشتر از زحمت آن است؛ این کار را انتخاب می­کند، دیگری هم
معتقد است که یک کار دیگری سود بیشتری دارد. حالا اعتقاد به این­ها از کجا پیدا
می­شود، داستان مفصلی دارد. می­خواهم عرض بکنم که اگر ما بینش صحیحی داشتیم، شناخت
صحیحی نسبت به امور عالم و نسبت به کارهایی که انجام می­دهیم و نسبت به ارزش آن
کارها، داشته باشیم، این شناخت نقش بسیار مهمی در اراده­ی ما برای انجام کارهای خوب
دارد. اگر بینش ما عوض شد، موجب این می­شود که اراده­ی ما به کارهایی تعلق بگیرد که
آن ارزش را ندارد. بهترین تعبیری که می­تواند واقعیت این مطلب را نشان بدهد، همین
تعبیر «نور» و «ظلمت» است. آن کسی که معرفت صحیحی دارد در نور زندگی می­کند، روشن
است، می­فهمد چه کار باید بکند. )… جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس…((۳) این
نور، همان معرفت صحیح است که کسب کرده و خدا به او عنایت کرده، اما اگر این نور را
نداشت و این شناخت صحیح را نداشت، باعث می­شود که مشی و حرکتش کورکورانه باشد. مثل
این­که آدم شب بیاید در یک سالن که نمی­داند باید کجا برود. هی از این طرف، از آن
طرف، جایی را نمی­بیند، حرکاتی را که انجام می­دهد کورکورانه است.

در آیه­ای که در آغاز سخن تلاوت کردم، خداوند متعال می­فرماید آدم­ها دو جورند: یک
دسته آدم­هایی هستند که ما به آن­ها حیات بخشیدیم، این حیات؛ حیات جسمانی و مادی و
حیوانی نیست. به همه­ی انسان­ها خدا حیات حیوانی بخشید. این یک حیات معنوی است
)…کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها… ( (۴) آیا چنین شخصی مثل آن کسی است که
در ظلمت­ها و تاریکی­هاست و از آن­ها خارج نمی­شود؟ این استفهام، استفهام انکاری
است، یعنی همه می­دانند که این دو نفر مساوی نیستند، باید آدم سعی کند که از نور
استفاده کند واز ظلمت­ها خارج بشود. چه کار کنیم که از این ظلمت­ها خارج بشویم؟ چه
کار کنیم که دارای آن حیات بشویم؟ )یا ایّها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرّسول إذا
دعاکم لما یحییکم… ((۵) این حیات از کجا پیدا می­شود؟ خدا پیامبران را فرستاده تا
به مردمان یاد بدهند که چه چیز موجب حیات می­شود. بنابراین اولاً ما باید بدانیم که
موقعیت آدمیزاد در این جهان خیلی حساس است. ممکن است کسانی خیال کنند که خوشبخت
هستند. از کارهای خودشان خیلی راضی باشند، ولی این­ها در واقع در ظلمت هستند، انس
گرفته­اند با این ظلمت. باور نمی­کنند نوری باشد. خیال می­کنند همین است، با آن انس
گرفته­اند، می­سازند ولی­ اشتباه می­کنند. )قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً
الّذین ضلّ سعیهم فی الحیوه الدنیا وهم یحسَبون أنهم یُحِسنون صُنعاً((۶) آن کسانی
که تمام همّشان صرف امور دنیا شد و خیال می­کنند که خیلی­ کارخوبی می­کنند، خیال
می­کنند خیلی موفق هستند، پیشرفت کردند چون به یک لذات دنیوی، به یک اغراض دنیوی
دست یافتند، خیلی خوشحالند، عجب کار خوبی کردیم که به این نتایج رسیدیم؛ در صورتی
که این­ها زیانشان از همه بیشتر است. یک زیان این است که آن حقیقت را از دست دادند
و به آن کمال و ثواب ابدی که باید می­رسیدند، نرسیدند. یکی هم این گمان غلط و مغرور
شدنشان است. آدم اگر از اول بداند که چیزی را نمی­داند و چیزی را ندارد، بعد هم که
می­بیند دستش خالی است، چیز جدیدی برایش حاصل نمی­شود. اما یک کسی که خیال کند که
جیبش پر از پول است، می­رود بازار خرید کند، وقتی می­خواهد پول بدهد، می­بیند
این­ها کاغذ پاره بود. این حسرتش خیلی بیشتر از آن است که از اول می­دانست که پول
ندارد. این­ها خیال می­کردند که خیلی چیز دارند. )…یحسبون أنهم یحسنون صنعاً((۷)
خیلی هم به خودشان می­بالیدند که ما موفق هستیم، خوشبخت هستیم ولی از وقتی­که­ پرده
برداشته ­می­شود، می­بینند در چه جهنمی گرفتار بودند، آن وقت حسرتشان دو برابر
می­شود. این است که زیانشان از همه بیشتر است.

پس انسان سر یک دو راهی است. یک راه، راهی است که به نور می­انجامد، یا بفرمایید
توأم با نور است و در سایه­ی این نور حقایق را می­بیند و درک می­کند و این شناخت
صحیح زمینه­­ی اراده­ی صحیح به او می­دهد تا کار را درست انجام بدهد و در نتیجه به
سعادت هم می­رسد. این یک موقعیت است برای انسان. هر انسانی می­تواند این­گونه باشد.
حالا یکی دیرتر و یکی زودتر. یکی سرعتش بیشتر است، یکی کمتر. یکی قدرتش بیشتر است،
یکی کمتر، ولی همه می­توانند. راه دیگر هم این است که به­ یک گودال تاریک و تنگنایی
منتهی می­شود. این­ها همه تعبیرات قرآن است. )ومن کان فی هذه أعمی فهو فی الاخره
أعمی واضلّ سبیلاً((۸)؛ )ومن أعرض عن ذکری فإن له معیشه ضنکا ونحشره یوم القیامه
أعمی ((۹)؛ «معیشه ضنکا» را قرآن مجید درباره­ی همین افراد به کار می­برد. آن­هایی
که دنبال دنیا هستند اصلاً زندگی­شان تنگ است. فضای ذهنشان و فضای روحشان یک فضای
تنگ و تاریکی است. در ظلمت زندگی می­کنند، حقایق را نمی­بینند. اگر خیلی هم مغرور
بشوند که از زخارف دنیا بهره­مندند، روزی حسرتشان مضاعف خواهد شد. اگر ما این ادعای
قرآن را جدی بگیریم و واقعاً بفهمیم که در هر لحظه سر چنین دو راهی قرار داریم که
می­توانیم وارد عالم نور بشویم، و یا می­توانیم در ظلمت­ها فرو برویم، ظلمت­هایی که
راه خروج ندارد «لیس بخارج منها» آن وقت برای انتخابمان بیشتر اهمیت قایل می­شویم.
برای این­که انتخاب صحیحی داشته باشیم؛ سعی می­کنیم معرفت و شناخت صحیح داشته
باشیم.

سؤالی که در این­جا مطرح می­شود این است که؛ چه کنیم که معرفت صحیح به دست بیاوریم؟
هیچ کس نمی­خواهد معرفت غلط داشته باشد. هیچ کس نمی­خواهد دچار جهل مرکب بشود. همه
ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.