پاورپوینت کامل نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
۴۲
قسمت سوم؛
تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه؛
۱. نعمتهای بهشتی؛
در متن کلام آسمانی قرآن، این کتاب به اوصافی از قبیل «هدی للناس»، «بیان للناس و
موعظه» و … توصیف شده است. نیز در متن این پیام، دعوت به اموری چون تدبر و تحدی
وجود دارد. اقتضای مجموع این موارد، عرفیبودن زبان کتاب الهی است، چرا که دعوت
عموم به تدبر در متن غیرعرفی و نیز تحدی به امر ناشناخته، زیبندهی فراخوان خردمند
نیست. افزون بر این، قرآن خود با صراحت بر این مطلب تأکید میورزد که به «لسان قوم»
نازل شده است؛ )وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم… (([۱])
از سویی گفتهاند: لسان حامل فرهنگ قوم است و اگر کتابی به لسانی باشد، بار فرهنگی
قوم صاحب لسان را بر دوش میکشد. در پرتو این انگاره _ که فیالجمله بیراه نیست _
برخی بر آن شدند که قرآن تسلیم فرهنگ عصر نزول یعنی صدر اسلام بوده با پذیرا شدن
فرهنگ جاهلی پیام را با بنیادهای ضدعلمی و مشوب به خرافه و گزافه برآمیخته است. و
بلکه اساساً این پیام بر چنین بنیانهایی استوار است. خشونت مجازاتهای اسلام،
برخورد قرآن با زنان، تعدد زوجات، کیفیت نعمتهای بهشتی از حور و قصور و اشجار و
انهار، وعید و عذابهای هولناک و بنیانکن، وجود عناصری مثل جن و سحر و تعابیری از
قبیل «رؤوس الشیاطین» شواهد گوناگون این ایدهاند.
اما قرآن نازل شد تا بر هنجارهای پوسیده و عادات خشک و فرسوده پرتو افکند و با طرح
خردمندانهی تعالیم و ارزشهای جاهلیت سوز و رذیلت کُش، مردم گمراه و کلافه را خاضع
و فرهنگ موجود را متأثر سازد و به سمت فضیلت و اخلاق منعطف کند. این راز تکرار سه
بارهی این بُرش از آیهی شریفه است که: )هو الذی أرسل رسوله بالهدی ودین الحق
لیظهره علی الدین کلّه و…(([۲])
آن که در آموزههای رشید این کتاب بلیغ تأمل ورزد، به حق آن را از مشابهت هنجارهای
جاهلی بسی دور مییابد، چه رسد به آنکه از آن متأثر باشد. ریشهی این توهم _ یعنی
تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه _ پندار تلازم تکلم به لسان قوم با اعتراف به
معانی است که کلمات آنها را حمل میکند. زیرا چنین تصور کردهاند که چون این معانی
هنگام وضع ملاحظه شدهاند، گاهِ استعمال نیز مدِِِ نظراست.
قبل از پرداختن به توهم و شبههی مذکور، ذکر چند نکته فضای کلی این دسته شبهات را
روشن میکند و مقدمهای برای بررسی اشکالاتی از این دست است.
مقدمهی اول: موافقت در استعمال؛
نخست باید بررسی کرد که آیا تکلم به لسان قومی مستلزم اعتراف به فرهنگهایی نیز هست
که آن لغت حمل میکند، یا از حد موافقت با آنان در استعمال تجاوز نمیکند؟ واقعیت
آن است که محاوره به منظور تفاهم به هر لغتی، به چیزی بیش از علم به معانی کلمات در
استعمال شایع فعلی نزد قوم، نیاز ندارد. پس سزاوار است با آنها مماشات و در تبادل
مفاهیم بر حسب آنچه الآن بین آنان معهود است، توافق شود بدون آنکه نظری به اصل وضع
و انگیزههایی که منجر به وضع هر واژه برای معنی خاص شده است، باشد. این دواعی
هنگام وضع ملاحظه میشوند نه هنگام استعمال. چه بسا برای استعمالکنندگان یک لفظ،
اسبابی که منجر به وضع آن لفظ برای معنایی خاص شده است، متروک و فراموش شده است.
مثلاً لفظ مجنون برای کسی که ناراحتی و اختلال شدید اعصاب دارد وضع شدهاست و
انگیزهی این وضع این بوده که معتقد بودهاند، این حالت به سبب برخورد جن با چنین
افرادی حاصل میشود و در قدیم سعی میکردهاند مبتلایان به این بیماری را با تعاویذ
و اورادی _ به جهت دورکردن جن _ معالجه کنند. امروزه این عقیده خرافه پنداشته
میشود([۳])، اما همچنان لفظ مجنون در چنین افرادی به کار میرود و صرفاً علامتی
دال بر این معنا با همین مفهوم جدیدش _ و نه آن خرافهی متروک _ است. آن مفهوم اگر
چه در زمان وضع واژه سبب وضع آن بود، اما در استعمال فعلی غیرملحوظ بلکه مرفوض است.
یا مثلاً به بیابان بیآب و علف مفازه گفتهاند، به تفأل این امر که چنین بیابانی
که معمولاً افراد را قربانی شرایط سخت طبیعی خود میکند، سبب کامیابی افراد شود.
این تفأل که در زمان وضع ملاحظه شده، در کاربرد فعلی آن اصلاً مدنظر نیست و درست
مثل آن است که کسی به تصور زیبایی فرزندش، او را جمیل بنامد. اما دیگران این لفظ را
بدون اعتراف و اعتقاد به زیبایی او یا حتی با اعتقاد عکس در مورد این فرزند استعمال
میکنند چون نامگذاری انجام شده و اسم _ بدون آنکه حامل معنای ملحوظ هنگام وضع
باشد _ برای شخص عَلَم شده است. بنابراین استعمالات رایج _ که تابع مدالیل الفاظ
هستند _ صرفاً به عنوان علایمی برای معانی بهکار میرود و انگیزهها و مناسبتهایی
که حین وضع آنها ملاحظه شده است، در نظر گرفته نمیشود؛ پس اگر لفظی برای معنایی
به تصور امری وضع شد، ممکن است آن تصور از بین برود اما تسمیه ادامه یابد.
مقدمهی دوم: عامبودن خطاب قرآن؛
قرآن اگر چه در زمان نزولش با عرب روبهرو بود، اما روی سخنش با تمامی نسلهای بشر
است و اگر مواجههاش با عرب به لسان و طبق اسلوبهای معهود کلام نزد ایشان است، غرض
آن بوده که از این طریق تفاهم با ایشان انجام پذیرد. اما این _ با توجه به عامبودن
رسالت و فراگیری دعوت _ به معنای اختصاص خطابات به آنان نیست. به علاوه، تعابیری از
قرآن کریم که ظاهر در اختصاصند، مفاهیم عامی در دل دارند که تمامی مردم در سرتاسر
زمان را دربرمیگیرند و باعث شده این کتاب دستورالعملی برای همه و همیشه باشد. این
راز خلود سند شریعت خاتم است. امثال و حکم وارد در قرآن نیز مرتکز بر ذهنیات خاص
عرب نیست؛ بلکه بر ذهنیاتی استوار است که تمام امم بر آن اتفاق دارند. حتی شتر _ که
به نظر میرسد عربزدهترین عبرت قرآن است _ عجایب خلقتش موضع عبرت نوع انسان _ و
نه تنها عرب _ است. اوصاف و کیفیات بهشت و ثواب و دوزخ و عقاب نیز بر معیارهایی
متکی است که مورد اتفاق نوع است. پیامبراکرم۹ فرمود: «مامن آیه الا ولها ظهر وبطن»
از امام باقر۷ در این مورد توضیح خواستند، فرمود: «ظهره تنزیله وبطنه تأویله»([۴])؛
مراد از تنزیل، ظاهر آیه است که در موردی خاص نازل شده و مراد از تأویل، مفهوم عامی
است که از آیه انتزاع میشود و در بستر روزگاران ساری و جاری است. آنگاه افزود:
عبرت به این مفهوم، عام است که ماندگاری قرآن را تضمین میکند و گرنه _ اگر عبرت به
ظاهر تعبیر خاص بود _ قرآن زنجیرهی حلقهی تنگی از تاریخ بود که با هلاکت آن
اقوام، از بین میرفت!
مقدمهی سوم: واقعنمونی مطالب قرآنی؛
اگر چه مانعی ندارد که تخیل پلکانی برای رسیدن به حقیقت باشد، اما آنچه از عبرتها
و ضربالمثلها در کتاب الهی آمده است، معمولاً حکایت از اموری واقعی و عینی دارند
که یا حقایقی ثابت در اعیان خارجی هستند و یا تصاویری از حالتی راسخ در قلب. و آنچه
از عالم ماورای شهود خبر داده، تصورات وهمی نیست؛ بلکه حقایقی جاری و واقعی است. پس
اگر به یک غرض هدایتی و به قصد عبرت، یک جریان تاریخی نقل میکند، حکایت از یک امر
متحقق خارجی است چرا که در اوهام عبرتی نیست! همچنین تصاویر تخیلی برای حالات
نفسانیِ مورد مثال، واقعیاتی دارند که قرآن آنها را تصویر کرده و لباس حیات
پوشانیده است. اما حکایت از امور غیبی و در پرده، نقل حقایق ثابتی است که قرآن
آنها را در قالب استعاره و تشبیه، متمثل کرده است. مثلاً برخی گفتهاند: این که
فرشتگان الهی دارای دو، سه و چهار بال هستند، تعبیر از مدارج قوا و طاقات است که
ملائکِِ مدبرات امر دارا هستند و بر حسب وظایف محول به آنها انجام وظیفه میکنند.
و یا گفتهاند ملک مجهز به چیزی است که برای او همان اثر را دارد که بال برای پرنده
دارد، یعنی توسط آن صعود و نزول میکند.([۵]) اینکه از قوا به بالها تعبیر شود
امری شایع است و مراد بالهایی نظیر بال پرندگان نیست.
گونههای مختلف بهکارگیری واژگان قوم در قرآن؛
با توجه به مقدمات فوق میتوان گفت: الفاظی که به نظر میرسد حامل فرهنگ قومند، در
قرآن به دو نحو اساسی به کار گرفته شدهاند:
۱. آن دسته که بدون ملاحظهی بار فرهنگی اولیهی لفظ، استعمال شدهاند و صرفاً حالت
معبر و گذری برای رسیدن به معنای مورد نظر دارند.
این دسته خود بر دو قسماند:
الف: الفاظی که به صورت استعاری بهکار رفتهاند؛ یعنی برای تعبیر از یک معنای بلند
که به ازای آن در کلام عرب لفظی وضع نشده است از مفهومی که مناسبتی با معنای مورد
نظر دارد، عاریه گرفته شدهاند مثل: حور و جنات و انهاری از عسل مصفّا و … _ که
اگرچه حاکی از امور واقعی و نه تمثیلی و تخیلی هستند، اما _ به معانی بلندتری غیر
از آنچه نزد عرب معهود است، اشاره دارند.
ب: عناصر رایج که ویژگی گویشی قوم بوده؛ بدون نظر به پذیرش لوازم علمی و کلامی آن
بهکار گرفته شده است. استفاده از کنایهها، تعبیرات و عناوین رایج زبان _ که متکلم
ناچار به استفاده از آن است _ به معنای پذیرش لوازم علمی آن نیست و این مسأله در
دیگر زبانها نیز نمونه دارد، مثلاً در زبان فارسی به فرد مبتلا به بیماری مغزی و
عقلی، دیوانه اطلاق میشود، بدون آنکه التزامی به دیوزدگی چنین شخصی در بین باشد.
قرآن نیز مطابق روش معمول عقلا، از زبان قوم، تشبیهات و لغات آنها برای تفهیم بهتر
مقاصد عالی خود استفاده کرده است. مثلاً محاجّهی حضرت ابراهیم با نمرود و نیز
تعبیرات قرآن در مورد دیوانگان، تشبیه میوهی زقوم به سرهای شیاطین، قسمها،
نکوهشهای لفظی و استفاده از واژههای غیرعربی که در آن زمان مورد استعمال عرب بوده
است، از همین قبیل است.
۲. آن دسته که با عنایت به محتوای آنها در فرهنگ جاهلی استعمال شده و بار فرهنگی
اولیهی لغت را حمل میکنند.
قرآن با عناصر فرهنگ زمان خویش دو گونه برخورد کرده است:
الف: عناصرمثبت فرهنگی عرب مثل حج را _ که برگرفته از ادیان ابراهیمی بوده _
پذیرفته و آنها را پالایش کرده و تکامل بخشیده است.
ب: عناصر منفی فرهنگی مثل خرافات اعراب جاهلی را نه تنها نپذیرفته، بلکه با آنها
مقابله کرده است. مثلاً عقاید جاهلانه در مورد جن یا پسر و دختر قراردادن برای خدا
را مورد حمله قرار داده و یا قانون ظهار را محکوم شمرده و یا کیفیت نیایش اعرا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 