پاورپوینت کامل زینب۳ ترجمان حقیقتها؛ ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زینب۳ ترجمان حقیقتها؛ ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زینب۳ ترجمان حقیقتها؛ ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زینب۳ ترجمان حقیقتها؛ ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
۴۳
قسمت اول؛
تاریخ مرهون شخصیتهای بزرگی است که در هنگامهی نیاز، توانستهاند نظام
تغییر([۱]) را به دست گرفته و حیات اجتماعی را به پویایی و حرکت واداشته و در واقع
آن را بازسازی نمایند.
یکی از مهمترین این برههها؛ سال ۶۱ هجری است که تاریخ بانویی را در مییابد و یک
سال صفحات خود را به سر انگشتان ماهر او میسپارد تا به هر صورت که میخواهد سطورش
را پر کند و آنچه او نگاشت همانا بهترین و بینظیر بود. هیچ مورخ اندیشهورز و
اسلامشناس خردمندی پای بر صفحهی هستی نگذارد، که به گمانهزنی او بهتر از اندیشه،
گفتار و رفتار آن بانو خطور کرده باشد.
او کیست؟!
آری او زینب همان خاتون دو سراست. همان که زنان کوفه صف اندر صف منتظر لقایش
مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت نمایند.([۲])
او شیرازهی قرآن ورق ورق شده در کربلاست که تاریخ در مقابلش زانو زد و خود را به
دست آن بانو سپرد تا آن را، شریعت محمدی۹ را، همه و همه را از نو بسازد …
زینب و برجستهترین صفات؛
بزرگی هر کس را میتوان از بزرگی مسؤولیتهایش بازشناخت و آن مسؤولیتی که به عهدهی
عقیلهی هاشمین بود؛ نسخهی بدل رسالت و پیامآوری بود. تمام شامات دینورزی خود را
مدیون زینباند. همچنان که روح مودت آل رسول۹ و رواج مکتب تشیع در آن بلاد بر اساس
روشنگریهای اوست.
این مسؤولیت سنگین ویژگیهای فوقالعادهای میطلبد که همهی آنها به تمام معنا در
اقالیم وجود زینب کبری۳ حضور دارند. بدون این خصایص به دوش گرفتن رسالت و پیامآوری
که فقراتی به صلابت کوه میطلبد، امکانپذیر نیست.
ساغر محبت (جذبهی عشق)؛
اولین و مهمترین این صفات محبت و عشقی وافر و بیکرانه به ذات احدیت حق است که
بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند تا
در مقام نفوذ و خرج ساختن خود سخاوت بیحدی نشان دهد. این مقام که در قدیسین عالم و
واصلین؛ همان مقام فنای فیالله است، آن توانمندی است که در همهی لحظات ایشان را
مهیای فداکاری و ایثار مینماید.
بدیهی است که این مقام یعنی محبت به حق جز از طریق معرفت و شناخت شهودی نسبت به
خداوند سبحان میسر نیست. رؤیت جمال حق است که این شیدایی را با جان آنان در
میآمیزد و سبویشان را لبریز از شوق میکند، اما در مکتب رسولان الهی این محبت
علایمی دارد که مهمترین آنها اطاعت از فرامین الهی است؛ )قل ان کنتم تحبون الله
فاتبعونی(([۳])
مسلمانی و اظهار ایمان که پس از اعتقاد قلبی و اقرار به زبان در اعضا و جوارح خود
را نشان میدهد، موجب تقرب است. به عبارت دیگر؛ شریعت دینی را چراغ گفتار و رفتار
خود نموده و تن به واجبات الهی و ترک حرام میدهد. در این میان کسانی اهل نافلهاند
یعنی آنچه را که برایشان فرض و واجب نیست، با اعمالشان در هم آمیخته و انگیزهی
الهی مضاعفی آنان را به راههای زیباتر تقرب میخواند.
نوافل و مقام ولایت؛
نافله در فرهنگ قرآنی آن چیزی است که زیاده بر واجب است([۴]) و از روی تفضل و تبرع
انجام میشود )ومن اللیل فتهجد به نافله لک(([۵]) از این روی خداوند اعطای یعقوب را
نافله مینامد )ووهبنا له اسحاق و یعقوب نافلهً(([۶]) دین سرشار به ترغیب از نوافل
فردی و اجتماعی است وزینب۳ تمام این کمالات را یکجا دارد. کدامین انسان را میتوان
یافت که بیش از این «بانوی گرامی» برای خدا نافله انجام داده باشد؟ چه کس تا آنجا
که رمق به تن و سو به چشم و قدرت در کام دارد، دین خداوند را رصد کرده و برای حفظ
آن پایمردی نموده است؟
او همان نیست که خود، طفلان را به قربانگاه فرستاد؟ و مواساه را در حق امام عصر
خویش تا بدانجا تمام کرد که تمام لحظات خود را صرف حفاظت از حریم وی قرار داد؟ او
همان نیست که شب مبارزه، به سان یک فرماندهی حازم و دوراندیش حتی در اندیشهی
امتحان سربازان هم به سر میبرد؟ و در تمام مسیر سفر سایهی سنگین و پر ابهت خود را
بر دشمن افکنده تا چکاچک شمشیرهایشان کودکان مصیبت زده را نلرزاند؟
آری اوست که پسر تمام تازیانهها و زخم خوردهی تمام شماتتهاست. و آیا با هزار و
یک عذر موجه نمیتوان از هجمهی این همه وظیفهی توان سوز رهایی یافت؟
این همه نافلهی فردی و اجتماعی فقط با جاری محبت و خلوص الهی تفسیر میشود و دیگر
هیچ. آن همه محبت که از زلال معرفت سرچشمه گرفته و این همه نافله است که زینب۳ را
«ولیه الله» کرده است.
مقام ولایت که از آن انسان کامل و تحفهی باریافتگان ساحت یقین است در مراتبی از
جلوههای خود امکان تصرف در تکوین را به ولی خدا میدهد. از این گونه تصرفات در
جریان حادثه، بسیار از حضرتش دیده شد.
گاهی دست ملکوتیاش تسلای امامی میشود([۷]) و گاه فرمان سکوتش نفسها را از شماره
میاندازد.([۸]) و گاهی دیگر به زمین مأموریتی میدهد که ضربه شصتی به دشمن
قدارهبند نشان دهد.([۹]) در زمانی دیگر سامعهی آسمانیاش ندای صبر از سر بیپیکر
میشنود.([۱۰]) و تمام اینها حاکی از مقامات بلند ولایت بیبی است.
در مرحلهی ولایت باطنی شعاع نور وجود اوست که زمان را در نوردیده و همه را به
تطهیر در کوثر حسینی دعوت میکند و صلابت گفتار اوست که پژواکش در فراز و نشیب
تاریخ، پرده از رخسار نفاق برگرفته است.
همه کس در جاذبهی هدایت باطنیاش قرار دارند و ناقص گفتار و رفتار در راه ماندهها
به کمال گفتار و رفتار او تکمیل و تتمیم شده است.
امانتهای خداوند در دست زینب۳؛
زینب کبری۳ صاحب ودایع بیشماری شد و ذخایر عظیمی از ناحیهی امام عصر او بدو سپرده
شد که تا به آخر رسالتِ خود، میبایست در حفظ آنها بکوشد. ودایعی که جان مایهی
آدمی هم باید در مسیر حفا ظت از آنها سپر گردد.
گوهر لازم این امر به تشخیص ولیعصر او در زینب وجود داشت. اولین و مهمترین این
ودایع امام سجاد۷ و مروارید دریای امامت بود.
خبرنگاران عاشورایی آن مقداری که در توان داشتند از این پاسداری برای آیندگان نقل
نمودهاند. از جمله میتوان به گزارش حمیدبن مسلم ازدی از به آتش کشیدن خیمهی
امام۷ استناد جست.([۱۱])
غارتگران پس از آنکه شاهد ذبحی عظیم بودهاند، دیگر هیچ منکری برایشان ناشدنی
نمینمود و کشتن امامی در بستر و زنی که محافظ وی بود؛ برایشان ابداً ناگوار
نمیآمد.
حفظ این ودیعه است که زینب۳ داغدار را از قتلگاه به سمت خیمهها میکشاند و از او
که غرق در اشک و آه و ماتم است، شیری میسازد که فقط با آتشین کلام خود میشورد و
میخروشد.
راوی نتوانسته از تنگنای کلماتش برهد و تمام آنچه شد را به تمام ویژگیهایش به ما
منتقل سازد ولی هر چه بود و هر چه آن بانو بر زبان راند به گونهای بود که همهی
نامردان شمشیر به دست وقیح را از کرده پشیمان ساخت، تمام شمشیرها را به غلافها
برگرداند؛ آنچنانکه مأمور شدند زینتآلات دخترکان را نیز به ایشان بازگردانند.
در کوفه اما زینب یک آشناست. خاطرات پرشکوه حضور امام بلافصل به او هیمنهای علوی
داده است؛ آنچنان که بدون هیچگونه مصلحتاندیشی دشمن حقیر را با خواری بر زمین
کوفته است.
منطق بینظیر امام۷ دشمن سرسخت را آشفته ساخته و او عزم آن دارد که انتقام همهی
خواری خود را یک جا از امام ۷ بستاند. آن هیمنهی علوی که ذکرش برفت قامت رسای زینب
را برپا داشت تا بار دیگر ودیعهی رسالت را حفظ نماید.([۱۲])
ودیعهای دیگر؛
ودیعهی دیگر >عزت خاندان رسالت< است. مطالعهی تاریخ به خوبی نشان میدهد که یکی
از نگرانیهای حضرت سیدالشهدا۷ صحنههای پس از شهادت و وضعیت اهل بیت: و مواجههی
آنها با مصیبتهای بعدی است.
از این رو پس از شهادت قمربنیهاشم۷ خواهر را به حضور خواست و در پیشاروی وی همهی
زنان و دختران را به حفظ عزت و مرتبهی ایمانی خود سفارش نمود: «استعدوا للبلاء …
ولاتقولن بالسنتکم ماینقص من قدرکم»([۱۳])
حافظ این عزت زینب است. تجلیات این معنا در صحنههای پرشور سفر تاریخی شام نمایان
است که به گوشههایی از آن میتوان اشاره نمود:
صاحب خصایص زینبیه مینویسد: امام سجاد۷و زینب۳ در تمام طول سفر کلمهای با دژخیمان
صحبت نکرده و کلمات آنها را جواب نمیفرمودند. اهل بیت: نیز با تأسی به حضرتش چنین
کرده و حتی به بهانهی کامهای خشک خود این عزت را به درخواست جرعهای آب نیالودند.
گاه آدمی در این اندیشه فرو میرود که آن ناقه و بلکه آن کاروان و اصلاً آن قطعه
زمین این همه ابهت و شکوه را چگونه بر گردهی خود میکشانید و خرامیدن اساطیری او
را چگونه دوام میآورد!
در کوفه زنی را میبینی که آنچنان عزت حق را مثال است که تا فرمان او رسید که
«صدقه بر ما حرام است»؛ کودکان و زنان خرما از حلقوم خود بیرون کشیدند. و باز او را
میبینی که بیاعتنا وارد جلسهای میشود که رعب حاکم بر آن مردان را لغزانده و
عنان شجاعت را از کفشان ربوده است. بیاعتنای آنقدر مشهود است که یکباره حیثیت
پوشالیشان را به باد داده است:
_ من هذه المتنکره؟ جوابی نمیشنود _ من هذه المتکبره؟ جوابی نمیشنود. کیست به این
ندا که از قعر تاریخ هر سال شنیده میشود، پاسخ دهد؟ او بیمانندی است که خدایش
ردای کبریایی بر قامتش پوشانده تا خون خود را در شریان حقطلبان جاری سازد.
مواریث نبوت؛
ودایع دیگر هم اینها نیز همه در مواریث نبوت و اموال اختصاصی اهل بیت: مانند مقنعه
و گردنبند حضرت فاطمهی زهرا۳ است که علایم صراط مستقیم در خاندان نبوتند. حیطهی
پاسداری زینب۳ هستند.
صبر؛
خداوند برای خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی الگوهایی در عالم تعبیه فرموده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 