پاورپوینت کامل سیرهی نبوی۹در اندیشهی استاد شهید آیهالله مطهری۱ ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیرهی نبوی۹در اندیشهی استاد شهید آیهالله مطهری۱ ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیرهی نبوی۹در اندیشهی استاد شهید آیهالله مطهری۱ ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیرهی نبوی۹در اندیشهی استاد شهید آیهالله مطهری۱ ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
۷۲
اشاره:
در شمارهی پیشین به دورنمایی از زندگی خصوصی پیامبر اکرم۹ از نگاه استاد گرانقدر
آیهالله مطهری۱ از جمله عمق کلام، منطق عملی ثابت، نرمش در مسایل شخصی، استقلال در
کارها، صداقت، عبادتها، نظم و انضباط، آداب نظافت و لباس پیامبر۹ به عنوان اسوهی
حسنه اشاره گردید. و اینک جرعهای از این اقیانوس بیکران را به تشنگان معرفت تقدیم
میداریم. امید است با روشنشدن این حقایق در پیروی عملی، ثابت قدم باشیم.
رفتار با همسر
استاد شهید آیهالله مطهری۱ با تحلیل سیرهی پیامبر گرامی اسلام در خانواده، چنین
مینگارد:
«ایشان در خانواده مهربان بودند و نسبت به همسران خود هیچگونه خشونتی نمیکردند، و
این برخلاف خلق و خوی مکّیان بود. بدزبانی برخی همسران خویش را تحمل میکردند تا
آنجا که دیگران، از این همه تحمل رنج میبردند. ایشان به حسن معاشرت با زنان توصیه
و تأکید میکردند و میفرمودند:
“همهی مردم دارای خصلتهای نیک و بد هستند؛ مرد نباید تنها جنبههای ناپسند همسر
خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند؛ چه هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود،
خصلت دیگرش مایهی خشنودی اوست و این دو را باید با هم به حساب آورد.”»([۱])
«رسول اکرم۹ منتهای عدالت را دربارهی همهی همسران رعایت میکردند و هیچگونه
تبعیضی میان آنها قائل نمیشدند. همچنانکه میفرمودند: “هرکس دو زن داشته باشد و
در میان آنها به عدالت رفتار نکند، به یکی از آنها بیشتر از دیگری اظهار تمایل
کند، در روز قیامت محشور خواهد شد در حالی که یک طرف بدن خود را به زمین میکشد تا
سرانجام داخل آتش شود.”» ([۲])
یادآور میشویم که در دههی آخر عمر مبارک رسول خدا۹ در مدینه، به سبب دورهی
جنگهای اسلامی، زنان بیسرپرست در میان مسلمانان زیاد بودند که پیامبر بعضی از
آنها را به عنوان همسر، سرپرستی مینمود. اکثریت این زنان بیوه و بزرگسال بودند و
غالباً از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند.
با آنکه حضرت بین همسران خود از عدل و مساوات فرونمیگذاشتند، پیوسته نگران
بودندکه مبادا آنگونه که میل قلبیشان است عدل و مساوات را اجرا نکرده باشند، از
این رو همواره از خداوند بخشودگی میطلبیدند.
رفتار با فرزند
در آثار علامهی بزرگوارمطهری۱ آمده است: «رسول خدا۹ با فرزندان و فرزندزادگان خود
نیز فوقالعاده عطوف و مهربان بودند و به آنها محبت میکردند. حتی آنها را روی
دامن خویش مینشاندند و میبوسیدند، در حالی که اینگونه برخورد بر خلاف خلق و خوی
رایج آن زمان بود. روزی در حضور یکی از اشراف، حضرت مجتبی۷ را بوسیدند، آن مرد
گفت: من دو پسر دارم که حتی یک بار هیچ کدام از آنها را نبوسیدهام، پیامبر خطاب
به وی فرمودند: “مَن لایَرحَم لایُرحَم؛ آن کس که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد،
خداوند نیز به او رحم نخواهد کرد.” سپس افزودند: “من چه کنم که رحمت از دل تو کنده
شده است.”»
نقل است که روزی رسول خدا۹ در نماز جماعت، وقتی که سر بر سجده گذاشتند، امام
حسین۷که کودکی خردسال بود، بر پشت جدش رفت و بدین سبب حضرت، سجده را طول دادند تا
حسین۷ از پشت ایشان پایین آمد. مردم از این صحنه نگران شدند، وقتی نماز پایان یافت،
پرسیدند: ای رسول خدا! علت چه بود که سجده را طولانی کردید؟ حضرت فرمودند: “فرزندم
حسین، در حال سجده از من سواری گرفته بود و من نخواستم پیش از پایین آمدن او سر از
سجده بلند کنم.”([۳])
اسوهی حسنه، این گونه رفتار را نه تنها با فرزندان و نوادگان خویش داشتند بلکه:
«ایشان نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانی میکردند. آنها را روی زانوی خویش
مینشاند و دست محبت بر سر آنها میکشیدند. زمانی که مادران، کودکان خردسالشان را
به پیامبر میدادند که برای آنها دعا کنند، گاهی اتفاق میافتاد که کودکان روی
جامهی ایشان ادرار میکردند. مادران ناراحت و شرمنده میشدند و میخواستند مانع
ادامهی اینکار شوند، امّا پیامبر آنها را به شدت منع کردند و فرمودند: …
“کاری نکنید ادرار بچه قطع بشود که موجب بیماری میشود. اینکه جامهی من نجس بشود،
اهمیت ندارد، تطهیر میکنم.”»([۴])
شهید مطهری۱ در مورد یکی از بحثهای مهم خانواده و دادن حق انتخاب به جوانان، در
ضمن هدایت و دادن جهت صحیح و بینش خدایی به آنها مینویسد:
«هنگامی که علیبن ابیطالب۷ برای خواستگاری زهرای مرضیه۳ نزد پیغمبر اکرم۹ رفتند،
ایشان فرمودند: تاکنون چند نفر دیگر به خواستگاری زهرا آمدهاند و من شخصاً با زهرا
در میان گذاشتهام. اما او به علت نارضایتی چهرهی خود را برگردانده است، اکنون
خواستگاری تو را به اطلاع او میرسانم. و آنگاه که پیغمبر اکرم۹ نزد زهرا۳ رفتند و
مطلب را با دختر عزیزشان در میان گذاشتند، زهرا۳ با سکوت، رضایت خود را فهماند.
پیغمبر۹ نیز تکبیرگویان از نزد زهرا۳ بیرون آمدند.»([۵])
سیرهی اجتماعی؛
سراسر زندگی پیامبر اکرم۹ تواضع و فروتنی و مهربانی نسبت به خلق، و عبودیت و اظهار
ذلت نسبت به خالق است. زنی خدمت حضرت عرض کرد: همهی کارهای شما خوب است، تنها عیب
شما این استکه خودتان را نمیگیرید و مثل بندگان رفتار میکنید. حضرت در جواب او
فرمودند: «کدام بنده از من بندهتر است؛ اَیُّ عَبد أعبَدُ مِنّی».([۶])
بدون شک رفتار متواضعانه و خودشکنی حضرت، جنبهی اخلاقی دارد، اما قراین نشان
میدهد که رسول اکرم۹ به جنبهی اجتماعی این قضایا هم توجه زیادی داشتهاند، چرا که
مسایلی از جمله احترام، لقب، عنوان، عادت و رسم که ظاهراً کوچک هم به نظر میرسد؛
دیوار ضخیمی میان افراد بهوجود میآورد و دلها را از هم دور میکند.
آنچهکه در آغاز یک رشته امور اعتباری و خیالی و فرضی است، در نهایت امر منتهی به
امور عینی و خارجی میشود. تفاوتهای ناروا نتیجهی احترام و تعارفهای غلط و دروغ
است. آن حضرت عنایت زیادی داشتند که تفاوت و اختلاف ناشی از اصول جاهلیت که به
تدریج عادت عمومی به خود گرفته است، در هم شکسته شود. از طرفی لیاقت، استعداد، عمل،
کار و فعالیت افراد پیوسته مورد توجه و دقت نظر پیامبر بود و سفارش به حفظ آنها
مینمودند.
«به طور کلی زهد و ساده زیستی از اصول زندگی فردی و اجتماعی ایشان بود. ساده غذا
میخوردند، ساده لباس میپوشیدند و ساده حرکت میکردند. زیراندازشان غالباً حصیر
بود، بر روی زین مینشستند و با دست خود از بز شیر میدوشیدند و بر مرکب بیزین و
پالان سوار میشدند و از اینکه کسی در رکابشان حرکت کند به شدت جلوگیری میکردند.
قُوت غالب حضرت نان جوی و خرما بود. کفش و جامهها را با دست خویش وصله میکردند.
در عین سادگی، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف نمودن در
راههای مشروع، لازم میشمردند. همچنانکه میفرمودند: ” نِعمَ المالُ الصّالح
لِلرَّجُل الصالِح؛ چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع بهدست آید، برای آدمی که
شایستهی داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند” و نیز میفرمودند:” نِعمَ العونُ
عَلی تقوی اللهِ الغنی؛ مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا.”» ([۷])
صلابت در اجرای عدالت؛
شهید مطهری معتقد است:
«پیامبر گرامی اسلام در مسایل اصولی و عمومی _ آنجا که حریم قانون بود _ سختی و
صلابت نشان میدادند و جای گذشت، نمیگذاشتند. در تعهّدها و مسؤولیتهای اجتماعی
نهایت درجهی صلابت را داشتند.
ظاهراً در فتح مکه زنی از اشراف قریش دزدی کرده بود _ به حکم قانون اسلام دست دزد
باید بریده شود _ وقتی قضیه ثابت و مسلّم شد و زن اقرار به دزدی کرد؛ میبایست حکم
دربارهی او اجرا میشد. اینجا بود که توصیهها و وساطتها شروع شد. یکی گفت: یا
رسولالله؟ اگر میشود از مجازاتش صرف نظر کنید، چرا که او دختر فلان شخص محترم
است، آبروی یک فامیل از بین میرود. پدرش، برادرش، دیگری هر یک آمدند که آبروی یک
فامیل محترم از بین میرود. حضرت فرمودند: “محال و ممتنع است، آیا میگویید من
قانون اسلام را معطّل کنم؟! اگر او یک زن بیکس بود و وابسته به یک فامیل اشرافی
نمیبود؛ همهی شما میگفتید بله دزد است باید مجازات بشود. یک فقیر به علت فقرش
مثلاً دزدی کرده و مجازات بشود، ولی این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش
است و به قول شما آبروی یک فامیل اشرافی از بین میرود، مجازات نشود؟ قانون خدا
تعطیل بردار نیست” و این چنین بودکه پیامبر شفاعتها و وساطتها را دربارهی آن زن
نپذیرفتند.
عصر آن روز در میان جمع فرمودند: “اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض
شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض میکردند، هر گاه یکی از اقوام مرتکب جرم میشد،
معاف میشد و اگر ضعیف و زیردستی مرتکب میشد، مجازات میگشت. سوگند به خدایی که
جانم در دست اوست، در اجرای عدل دربارهی هیچ کس ستمی نمیکنم، هر چند از
نزدیکترین خویشاوندانم باشد.”»([۸])
کیفیت استخدام وسیله؛
از دیدگاه استاد این اصل از اصول بسیار حساس و مهم است و رسول اکرم۹ در تمام طول
زندگی پربرکتشان هیچگاه از اجرای این اصل غفلت نورزیدند و این از مسایلی است که
باید از سیرهی با ارزش آن حضرت آموخت.
در اسلام همانگونه که هدفها مقدساند و انسان باید در انتخاب اهدافش مسلم و مؤمن
باشد؛ نیز در استخدام وسیله برای رسیدن به آن هدفها نیز باید به طور صحیح عمل کند.
«هرگز پیامبر اکرم۹ برای رسیدن به حق، از باطل استفاده نکردند و همواره در استخدام
وسیله، کیفیت را اصل قرار دادند و برای رسیدن به حق، از حق استفاده نمودند. پیامبر
مقیّد و متعهد به مشی و اسلوب قرآن بودند همچنانکه در خبر است؛ عدهای از قبیلهی
ثقیف خدمت رسولاکرم۹ آمدند و عرض کردند: یا رسول الله ما میخواهیم مسلمان بشویم
ولی سه تا شرط داریم، این شرطها را بپذیر. یکی اینکه اجازه بده یک سال دیگر ما
بتها را پرستش کنیم _ که دیگر شکمی از عزا درآورده باشیم _ دوم آنکه این نماز
خیلی بر ما سخت و ناگوار است. سوم این که به ما نگویید بت بزرگمان را بشکنیم. حضرت
فرمود: مانعی ندارد، پیشنهاد آخرتان را قبول میکنم و یک نفر دیگر را میفرستم تا
آن را بشکند. امّا دو شرط دیگر را محال است قبول کنم. یعنی پیغمبر چنین فکر نکرد
که یک قبیله آمده و میخواهد مسلمان بشود، آنها که چهل سال بت را پرستیدهاند،
بگذار یک سال دیگر هم پرستش کنند، بعد مسلمان بشوند. چرا که این؛ یعنی صحّه گذاشتن
روی بتپرستی نه فقط یک سال، بلکه اگر میگفتند: یا رسول الله ما قرار میگذاریم
که یک شبانهروز بت بپرستیم و بعد از آن مسلمان بشویم، محال بود که پیغمبر بپذیرند.
اگر میگفتند: یا رسول الله اجازه بده که ما یک شبانهروز نماز نخوانیم و بعد
مسلمان بشویم، محال بود که پیغمبر اجازه بدهند. اینها نشانگر این است که رسول
خدا۹ از هر وسیلهای استفاده نمیکردند.»([۹])
امانتداری؛
استاد مطهری۱ اشاره به این موضوع مینماید که «پیامبر اسلام۹ پیش از بعثت، برای
خدیجه که بعد به همسریاش درآمد، یک سفر تجاری به شام انجام داد. در آن سفر بیش از
پیش لیاقت و استعداد و امانت و درستکاری پیامبر۹ روشن شد. ایشان در میان مردم،
آنچنان به کردار درست شهرت داشتند که لقب «محمد امین» گرفتند.
«امین» یکی از نامهای پیامبر۹ است که از واژهی «امانت» به معنای امانتداری و
صادق بودن در وعده گرفته شده است.
قبل از بعثت، چون عربها همواره امانتداری حضرت را میدیدند، ایشان را به این نام
میخواندند.
کسیکه مردم از تخلف وعده و دروغش ایمن باشند، امین است. از همین رو امانتها را به
ایشان میسپردند. پس از بعثت نیز قریش با همهی دشمنی نسبت به حضرت، باز هم
امانتهای خود را به ایشان میسپردند؛ از همین رو پیامبر۹ پس از هجرت به مدینه،
علی۷ را چند روزی بعد از خود باقی گذاشتند تا امانتها را به صاحبان اصلیشان
برسانند.» ([۱۰])
سادهزیستی؛
متفکر شهید آیهالله مطهری با وقوف کامل و اهمیت فراوان این مطلب، به طرح و پژوهش
گستردهی آن پرداخته، میفرماید:
«یکی از خصایص رسول اکرم۹ این بود که ایشان ساده و بیتکلف زندگی میکردند و ساده و
بیتکلف غذا میخوردند. در عین این که مقید بودند همیشه پاکیزه و نظیف و معطّر
باشند، بسیار ساده و بیتکلف جامه میپوشیدند. یکی از اصول زندگی آن حضرت سادگی و
پرهیز از تکلف بود. شک نیست که زندگی، اصول و حدودی دارد که باید آن را رعایت کرد
چرا که اگر اصول و حدود بر زندگی حکومت نکند، تبدیل به زندگی جنگلی میشود.
قرآن کریم مخصوصاً به این نکته تصریح میکند که حدود الهی را محترم بشمارید و از آن
تجاوز نکنید. بزرگان بشریت آنها هستند که در درجهی اول، اصولی داشتهاند که آن
اصول را محترم میشمردهاند، ولی خیلی فرق است بین اصول زندگی و بین یک سلسله قیود
و تکلّفات و عادات بیدلیل که در میان مردم پیدا میشود و زندگی را بر آنها دشوار
میسازد. اصول زندگی موجب گشایش و آسایش و رفاه است، ولی قیود و تکلفات موجب سنگینی
بار و ناراحتی.
هر روز صبح رسول اکرم۹ قبل از آنکه جامه و سر و صورت خود را مرتب کنند و در آینه
خود را ببینند، از خانه بیرون نمیآمدند. ایشان نه نسبت به اصول نظافت لاقید بودند
و نه برای خود تکلفاتی درست کرده بودند. در حالی که یک عده از مردم چنان پشت پا به
قیود و حدود زدهاند که یکباره نسبت به همه چیز لاقید و لاابالی شدهاند و تنبلی و
بیکاری را شعار خود قرار دادهاند و دستهی دیگر بر عکس به قدری خود را در میان
آداب و رسوم و عادات محبوس ساخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 