پاورپوینت کامل صدرا آفتاب فروزان اندیشه ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صدرا آفتاب فروزان اندیشه ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صدرا آفتاب فروزان اندیشه ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل صدرا آفتاب فروزان اندیشه ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۱

صدای آبشار کوچکی که از روی سنگ­های آخر باغ بر جوی باریک و برگ­های روی زمین
می­ریخت, ذهن ابراهیم قوام را به سوی روزی کشاند که محمد به دنیا آمده بود. سال ۹۷۹
ه . ق بود و قوام در آن روز تعداد زیادی از مردم را به خانه­ی بزرگ خویش دعوت کرد
تا در شادی او و همسرش شریک باشند. زندگی شیرین او تنها صدای کودکی را کم داشت که
میان درختان تنومند باغ به دنبال پروانه­ای کوچک به هر سو بدود و سیب­های سرخ درخت
پیر, پشت قدم­هایش بر زمین بریزد. و سال­ها در انتظار محمد, چشمان او به سجاده­ی
دعایش دوخته بود. و امروز که محمد سیب­های سرخ درخت پیر را دور اتاق می­چیند و از
آن­ها در مورد وحدت وجود و حرکت جوهری می­پرسد, ابراهیم چگونه باید این سرو تشنه را
آب دهد. اساتید محمد در نبوغ او متحیر می­شدند و پاسخی در مقابل سؤالات گوناگونش
نداشتند.

!

ابراهیم, وزیر دربار صفوی بود و از چهره­های قدرتمند سیاسی به حساب می­آمد. او دوست
داشت فرزندش, محمد زیر سایه­ی قدرتش به تحصیل علم بپردازد و دانشمندی بزرگ شود اما
دشمنی­های زمانه, هیچ­گاه به دانشمندان روی خوش نشان نداده است و محمد بی­شک با آن
همه نبوغ و استعداد, راه علمایی را می­رفت که همطرازی نداشتند. محمد پس از اتمام
تحصیلات مقدماتی که بیشتر با همت خودش و در کتاب­خانه­ی بزرگ پدر انجام شد, وقتی که
شنید علمای بزرگی چون شیخ بهایی۱ در اصفهان تدریس می­کنند, سراسیمه به سوی اصفهان
شتافت و چنین شد که علوم شرعی را نزد مرحوم شیخ بهایی آموخت. استاد که استعداد
فراوان و شوق سرشار محمد را مشاهده کرد, او را برای کسب علوم عقلی نزد مرحوم
میرداماد فرستاد. محمد به عرفان استاد بزرگوار خویش توجه زیادی داشت و بیشترین دانش
را از او آموخت. وی با ادب و ارادت تمام از استاد خود با لقب سیّد سَنَد یاد می­کند
و استاد نیز لقب صدرالمتألهین _ صدرا _ را به او داد. و از همان زمان بود که
دشمنی­های علمای درباری و ظاهری با او آغاز شد. روزی در عالم رؤیا استاد خود,
میرداماد را دید و از او پرسید: >چرا تو از تکفیر و طعن مصون ماندی و من با آن­که
پیرو تو هستم بدان دچار شدم< و استاد پاسخ گفت: >من مطالب فلسفی را به نحوی پیچیده
بیان کردم که فهمش بسیار دشوار است و تنها خواص از آن آگاه می­شوند اما تو حقایق را
بی­پیرایه و با زبانی ساده در معرض استفاده­ی همگان قرار می­دهی و مردمی که به عمق
فلسفه­ پی نمی­برند, تو را آزار می­دهند.<

زندگی صدرا به سه دوره تقسیم می­شود.

دوره­ی اول؛ زمان شاگردی و تتبع او در آثار فلاسفه و متکلمین مشاء و اشراق است که
توانست نظریات آن­ها را تفکیک کند و سپس میان آن­ها اتحادی فلسفی برقرار سازد و
نظریه­های واهی را از آرای مفید باز شناسد. او می­گوید: >من از خداوند آمرزش
می­طلبم به سبب آن­چه برخی از عمر را به تتبع آرای فیلسوفان و مجادلان به سر بردم,
چون آنان را در توفیق و گستاخی زبان و تفنن در بحث, بی­پروا می­دیدم. تا این­که نور
ایمان بر من روشن شد و تأیید خداوند منّان کمک کرد که بفهمم قیاس